فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:53
فهرست مطالب :
احکام ودیعه امانت
احکام کفالت
احکام ودیعه امانت
احکام نکاح ( ازدواج)
احکام عقد
احکام مزارعه
احکام مساقات
کسانى که نمىتوانند در مالخود تصرف کنند
احکام وکالت
احکام قرض
احکام حواله دادن
احکام رهن
احکام ضامن شدن
احکام کفالت
احکام ودیعه (امانت)
احکام عاریه
چکیده:
احکام ودیعه امانت
امانتدارى از امورى است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگارى و نشانههاى مؤمن مىداند و مىفرماید: «مؤمنان کسانى هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا مىکنند.»
و در حدیثى از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که: «هیچ عذرى براى هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ اداى امانت به برّ و فاجر، وفاى به عهد براى برّ و فاجر و نیکى به والدین، برّ باشند یا فاجر.»
"مسأله 2649" ودیعه عقدى است جایز که به موجب آن، شخص مال خود را به دیگرى مىسپارد تا آن را مجانا نگهدارى کند. بنابر این اگر انسان مال خود را به کسى بدهد و بگوید: «نزد تو امانت باشد» و او هم قبول کند یا بدون این که حرفى بزنند صاحب مال بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مىدهد و او هم به قصد نگهدارى کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانتدارى که بعد گفته مىشود عمل نمایند.
"مسأله 2650" امانتدار و امانتگذار، باید بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالى را پیش بچّه یا دیوانه به امانت بگذارد یا دیوانه و بچّه، مالى را پیش کسى امانت بگذارند، صحیح نیست.
"مسأله 2651" اگر از بچّه یا دیوانه چیزى را به نحو امانت قبول کند، باید آن را به صاحب آن بدهد و اگر آن چیز مال خود بچّه یا دیوانه باشد، باید به ولىّ او برساند و
چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد؛ ولى اگر براى این که مال از بین نرود آن را از بچّه گرفته باشد، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد، ضامن نیست.
«مسأله 2652» کسى که نمىتواند امانت را نگهدارى نماید، بنابر احتیاط واجب نباید آن را قبول کند؛ ولى اگر صاحب مال در نگهدارى آن عاجزتر باشد و کسى هم که آن را بهتر حفظ کند نباشد، این احتیاط واجب نیست.
"مسأله 2653" اگر انسان به صاحب مال بفهماند که براى نگهدارى مال او حاضر نیست، چنانچه او مال را بگذارد و برود و این شخص مال را برندارد و آن مال تلف شود، کسى که امانت را قبول نکرده ضامن نیست، ولى احتیاط مستحب آن است که اگر ممکن باشد آن را نگهدارى نماید.
"مسأله 2654" کسى که چیزى را امانت مىگذارد هر وقت بخواهد مىتواند آن را پس بگیرد و کسى هم که امانت را قبول مىکند، هر وقت بخواهد مىتواند آن را به صاحب آن برگرداند.
"مسأله 2655" اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود، باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولىّ صاحبش برساند یا به آنان خبر دهد که حاضر به نگهدارى مال نیست و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
«مسأله 2656» کسى که امانت را قبول مىکند، اگر براى نگهدارى آن جاى مناسبى نداشته باشد، باید جاى مناسب تهیّه نماید و به گونهاى آن را نگهدارى کند که مردم نگویند در امانت خیانت کرده و در نگهدارى آن کوتاهى نموده است و اگر در جایى که مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:53
فهرست مطالب :
احکام ودیعه امانت
احکام کفالت
احکام ودیعه امانت
احکام نکاح ( ازدواج)
احکام عقد
احکام مزارعه
احکام مساقات
کسانى که نمىتوانند در مالخود تصرف کنند
احکام وکالت
احکام قرض
احکام حواله دادن
احکام رهن
احکام ضامن شدن
احکام کفالت
احکام ودیعه (امانت)
احکام عاریه
چکیده:
احکام ودیعه امانت
امانتدارى از امورى است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگارى و نشانههاى مؤمن مىداند و مىفرماید: «مؤمنان کسانى هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا مىکنند.»
و در حدیثى از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که: «هیچ عذرى براى هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ اداى امانت به برّ و فاجر، وفاى به عهد براى برّ و فاجر و نیکى به والدین، برّ باشند یا فاجر.»
"مسأله 2649" ودیعه عقدى است جایز که به موجب آن، شخص مال خود را به دیگرى مىسپارد تا آن را مجانا نگهدارى کند. بنابر این اگر انسان مال خود را به کسى بدهد و بگوید: «نزد تو امانت باشد» و او هم قبول کند یا بدون این که حرفى بزنند صاحب مال بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مىدهد و او هم به قصد نگهدارى کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانتدارى که بعد گفته مىشود عمل نمایند.
"مسأله 2650" امانتدار و امانتگذار، باید بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالى را پیش بچّه یا دیوانه به امانت بگذارد یا دیوانه و بچّه، مالى را پیش کسى امانت بگذارند، صحیح نیست.
"مسأله 2651" اگر از بچّه یا دیوانه چیزى را به نحو امانت قبول کند، باید آن را به صاحب آن بدهد و اگر آن چیز مال خود بچّه یا دیوانه باشد، باید به ولىّ او برساند و
چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد؛ ولى اگر براى این که مال از بین نرود آن را از بچّه گرفته باشد، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد، ضامن نیست.
«مسأله 2652» کسى که نمىتواند امانت را نگهدارى نماید، بنابر احتیاط واجب نباید آن را قبول کند؛ ولى اگر صاحب مال در نگهدارى آن عاجزتر باشد و کسى هم که آن را بهتر حفظ کند نباشد، این احتیاط واجب نیست.
"مسأله 2653" اگر انسان به صاحب مال بفهماند که براى نگهدارى مال او حاضر نیست، چنانچه او مال را بگذارد و برود و این شخص مال را برندارد و آن مال تلف شود، کسى که امانت را قبول نکرده ضامن نیست، ولى احتیاط مستحب آن است که اگر ممکن باشد آن را نگهدارى نماید.
"مسأله 2654" کسى که چیزى را امانت مىگذارد هر وقت بخواهد مىتواند آن را پس بگیرد و کسى هم که امانت را قبول مىکند، هر وقت بخواهد مىتواند آن را به صاحب آن برگرداند.
"مسأله 2655" اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود، باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولىّ صاحبش برساند یا به آنان خبر دهد که حاضر به نگهدارى مال نیست و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
«مسأله 2656» کسى که امانت را قبول مىکند، اگر براى نگهدارى آن جاى مناسبى نداشته باشد، باید جاى مناسب تهیّه نماید و به گونهاى آن را نگهدارى کند که مردم نگویند در امانت خیانت کرده و در نگهدارى آن کوتاهى نموده است و اگر در جایى که مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:165
فهرست مطالب :
مقدمه 6
1. کلیات طرح تحقیق 9
1. 1 بیان مسأله 10
2. 1 اهمیت مسأله 12
3. 1 سوأل تحقیق 12
4. 1 فرضیه 13
5. 1 حدود مسأله 13
6. 1 محدودیت مسأله 13
7. 1 کلید واژه ها 14
1. 7. 1 امامت 15
2. 7. 1 امانت 16
3. 7. 1 امین 19
4. 7. 1 خیانت 20
5. 7. 1 عهد 22
6. 7. 1 میثاق 23
7. 7. 1 ودیعه 24
8. 7. 1 ولایت 25
2. فصل اول : کلیاتی در زمینة آیات امانت در قرآن
1. 2 آیة عرض امانت 29
1. 1. 2 معنای عرض امانت 30
2. 1. 2 معنای اباء و امتناع از پذیرش امانت 34
3. 1. 2 معنای حمل امانت 34
4. 1. 2 مراد از انسان حامل امانت کیست؟ 35
5. 1. 2 معنای ظلوم وجهول 36
6. 1. 2 نتیجة قبول امانت 39
2. 2 آیة امانات 40
1. 2. 2 مراد از اهل امانات چه کسانی هستند؟! 40
2. 2. 2 شأن نزول مشهور آیه 41
3. 2. 2 مقدم نمودن اداء امانات بر عدالت 42
4. 2. 2 مفهوم عام امانات 42
5. 2. 2 اقسام امانات 44
6. 2. 2 مخاطب در آیه چه کسانی هستند؟! 46
3. 2 آیة منع از خیانت درا مانات 50
4. 2 امانتداران 51
1. 4. 2 پیامبران امین 51
2. 4. 2 فرشتة امین 53
3. 4. 2 کارگزاران امین 53
4. 4. 2 مؤمنان و نمازگزاران امانتدار 55
3. فصل دوم : بررسی مقایسهای دیدگاههای مفسران شیعی و اهل سنت در تفسیر امانت
1. 3 اتصاف به اسماء حسنی 58
2. 3 اختیار و اراده 58
3. 3 استعداد 59
4. 3 اسرار 59
5. 3 اصل ادای امانت 61
6. 3 اعضاء و جوارح 62
7. 3 اوامر و نواهی 65
8. 3 اهل و خانواده 67
9. 3 ایمان 68
10. 3 اوصاف پیامبر آخر الزمان – صلوات الله علیه و آله 69
11. 3 تسلیم در برابر پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم- 70
12. 3 تسلیم اسماء 71
13. 3 تعهد و قبول مسئولیت 71
14. 3 تکلیف 72
15. 3 توحید 77
16. 3 حدود و شرع 78
17. 3 دلائل خداشناسی 78
18. 3 دلایل و عجایب صنع 79
19. 3 دین و شریعت 80
20. 3 روح 82
21. 3 زن 83
22. 3 شغل و منصب 84
23. 3 طاعت 84
24. 3 عقل 87
25. 3 علم 89
26. 3 عهد و پیمان 91
27. 3 فرایض 91
28. 3 فیض الهی 93
29. 3 قرآن 94
30. 3 لا اله الا الله 95
31. 3 لطیفه سیال انسانی 96
32. 3 محبت و عشق 96
33. 3 معرفت 97
34. 3 نماز، روزه غسل حج، جهاد، زکات 98
35. 3 وجود و هستی 101
36. 3 ودایع و امانات مردم 102
37. 3 وظایف و واجبات دین 104
38. 3 وفاء به عهود 105
39. 3 ولایت الهیه، امامت و ولایت ائمه – علیهم السلام- 106
4. فصل سوم : اهمیت امانتداری در روایات و احادیث
1. 4 رعایت اصل ادای امانت تحت هر شرایطی 124
2. 4 رابطة میان امانت و ایمان 128
3. 4 آثار امانتداری 129
4. 4 آثار بی توجهی به ادای امانت 135
5. 4 امانتداری میزانی برای سنجش افراد 136
5. فصل چهارم: نتیجه گیری 139
مقدمه:
سپاس و ستایش ایزد منان را، که همه کس و همه چیز را، مالک اوست و هر آنچه از ناحیه عنایت او بر هستی جاری گشته، اماناتی است که باید، حافظ و امین بر آنها بود.
هنگام عرضه امانت حضرت باری- تعالی – خطاب به جمیع خلایق فرمود:
«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلیَ السَّمواتِ و الْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أنْ یَحْمِلْنَها و أشْفَقْنَ مِنْها…»[1]
پس از عرض امانت، همگان از جهت خوف از پذیرش آن ناتوان ماندند، چرا که حمل آن تنها سزاوار انسان بود: «وَحَمَلَهَا الاْنسان…»[2]
و این شانههای انسان بود که بار امانت را حمل کرد؛ او که ناز پرورده درگاه الهی بود، آن زمانیکه به قدرت لایزال الهی از عدم به وجود آمد، طنین قدسی ندا در داد « فَتَبارَکَ اللهُ أَحْسَنَ الخَالِقین»[3]
خلق شده در زیباترین صورت ها: «وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الاْنسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْویمٍ»[4]
و جان گرفته از نفخه ملکوتی : «وَ نَفَخَ فِیه مِنْ رُّوحِه»[5]
ملائک صف به صف بر آستانش به حضور آمدند و نور مطلق مهر «إِنّی جاعلٌ فِی الأرْضِ خَلیفه»[6]
بر پیشانیاش نهاد، و در محضر آموزگار هستی علم اسماء آموخت: « وَعَلَّمَ ءآدَم الأسْمَاء کُلَّهَا»[7]
و ملائک را برآن اسماء مطلع ساخت؛ و عرشیان و قدسیان به فرمان حضرتش به پیشگاه انسان به سجده افتادند:
«وَ إذْ قُلْنَا لِلْمَلائِکَه اسْجدُوا لآدم…»[8] و کریم او را به کرامت خویش نوازش داد: «وَ لَقَدْ کَرَمْنَا بنی ءَآدم…. »[9]
به پاس این الطاف الهی، آن هنگام که عرض امانت بر خلایق کردند، بار امانت به دوش کشید که «نظر وی برعرض حق بود نه بر امانت، لذت عرض، ثقل امانت را فراموش گردانید، لاجرم لطف ربانی به زبان عنایت فرمود: « که برداشتن از تو و نگاهداشتن از من، چون توبه طوع بار مرا برداشتی من هم از میان همه تو را برداشتم.»[10]
رضای حضرت دوست تنها بر حمل امانت استوار نشد، بلکه امر بر ادای آن به سوی اهلش نمود و خطاب آمد:
«إِنَّ الله یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ الی أَهلِهَا…»[11]
و آنان که به درجه ایمان کامل رسیده اند و مصلین حقیقی هستند، هم بر حمل امانت و هم بر ادای آن فائق آمدند و لذا به آنان گفته شد:
«قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤمِنُونَ … وَ الذَّینَ هُمْ لِأمانَاتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ».[12]
«إلاَّ الْمُصَلّینَ… وَالَّذینَ هُمْ لأمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ راعون»[13]
و اما سر نهفته در آیات امانت این است که، حضرت باری- تعالی- سخن از عرضه امانت، ادای امانات و رعایت امانات نموده ولی امانت خاصی را نام نبرده و شاید از همین جاست که گفتهاند: «امانت مفهومی گسترده و وسیع دارد.» و مفسران و اندیشمندان علوم اسلامی به استناد روایات پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله- و ائمه – علیهم السلام- و صحابه برای مفهوم وسیع امانت مصادیق بیشماری را ذکر کردهاند، البته در برخی از وجوه امانت میان مفسران اهل سنت و شیعه اشتراک وجود دارد و در برخی تعابیر همچون- امانت امامت و ولایت- میان مفسران فریقین اختلاف نظر دیده میشود، و مادر این پژوهش به بررسی نقاط اشتراک و اختلاف مفسران اهل سنت و شیعه درتفسیر امانت میپردازیم.
کلیات طرح تحقیق:
1-1. بیان مساله:
در این پژوهش در صدد بررسی مقایسهای مفهوم امانت، در اندیشههای مفسران شیعی و اهل سنت میباشیم. از آنجا که در عالم، مالکیت همه امور به حضرت باری- تعالی- متعلق است و مالک حقیقی وجود حضرت حق است، و دیگر مالکیتها از قسم مالکیت اعتباری است؛ ما را به این تفکر رهنمون میسازد که؛ امانت مفهومی وسیع و فراگیر دارد که مصادیق و نمونههای بیشماری را شامل میگردد؛ که با بررسی آیات و تفاسیر و روایات، گستردگی مفهوم امانت، روشن میشود.
با این توضیح، این پرسش مطرح میگردد که در نگاه تفاسیر و روایات، مصادیق امانات الهی چه مواردی هستند؟ و به دنبال آن، پرسش دیگر، به این موضوع میپردازد که مفسران شیعی و اهل سنت چه تفاسیری از این موارد ارائه دادهاند؟
در کدام موارد میان ایشان وفاق و اشتراک وجود دارد؟ و اختلاف رأی آنان در کدام موارد میباشد؟
سپس در این تحقیق برآنیم، تا با استخراج تعابیر امانت از تفاسیر و روایات، به بررسی دیدگاهها و نظرات مفسران شیعی و اهل سنت پرداخته و موارد اشتراک و اختلاف نظر ایشان را مشخص نماییم.
ابعاد مختلف مسأله:
مسأله امانت از ابعاد مختلفی قابل بحث است؛ که مروری کوتاه بر این ابعاد خواهیم داشت:
امانت در بعد اخلاقی: صفت «امانتداری» ازامهات اصول اخلاقی است، این اخلاق حسنه از اوصاف انبیاء الهی و ائمه علیهم السلام- و مؤمنان حقیقی میباشد و حضرت محمد – صلی الله علیه و آله- قبل از رسیدن به مقام پیامبری در میان اعراب جاهلیت به «محمد امین» معروف بود، که این خصلت«امانتداری» باعث شده بود، مردم در سپردن امانات به سوی پیامبر(ص) بشتابند.
امانت در بعد ادبی: بسیاری از ادبا و شاعران با استناد به برخی از آیات امانت، تعابیر خاصی برای آن قائل شدهاند:
مولانا در مثنوی امانت را به عشق تعبیر کرده است؛
کرد فضل عشق انسان را فضول زین فزون جویی ظلوم است و جهول[1]
شیخ اجل سعدی نیز امانت را عشق دانسته است؛
مرا گناه خود است ار ملامت تو برم که عشق بارگران بود و من ظلوم وجهول[2]
حافظ نیز در اشعار خود به امانت اشاره کرده و آنرا عشق داانسته:
«آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعه کار به نام من دیوانه زدند[3]
فرشته عشق نداند که چیست ای ساقی بخواه جام و گلابی به خاک آدم ریز[4]
در اشعار «عمان سامانی»[5] نیز مراد از امانت الهی در آیه «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ …» عشق است که به صورت شرابی بر خلایق عرضه شد، و بار امانت عشق را انسان کامل حمل کرد که او در نظر سامانی وجود مقدس حضرت سیدالشهداء – علیه السلام- میباشد.
امانت در بعد اجتماعی: یکی از پایه های قوی اجتماع، اقتصاد آن میباشد، که تبادلات و روابط اقتصادی در سایه اعتماد و اطمینان متقابل صورت میگیرد، و این اعتماد حاصل نمیشود مگر در پرتو اصل امانتداری؛ لذا مدیران اقتصادی علاوه بر آگاهی و تخصص باید امین و متعهد باشند.
امانت در بعد فقهی: در تعریف امانت در فقه آمده : «امانت اسم است برای مال مورد ودیعت و یا هر مالی که به واسطه عقد یا قانون به طور امانت در اختیار دیگری باشد.. » که امانات را به 3 دسته تقسیم کردهاند: 1- امانات شرعیه 2- امانات معاوضی 3- امانات مالکی که احکام امانت در بابی تحت عنوان احکام ودیعه ذکر شده است.[6]
امانت در بعد حقوقی: در ماده 607 قانون مدنی در تعریف ودیعه – امانت به معنای خاص- آمده:
«ودیعه عقدی است که به موجب آن یک نفر مال خود را به دیگری میسپارد، برای آنکه آن را نگهدارد.»
امانت قانونی و امانت قراردادی نیز از اصطلاحات حقوقی میباشد.[7]
با توجه به ابعاد مختلف امانت، پژوهش فوق به بررسی امانت در آیات و تفاسیر و روایات میپردازد.
2-1- اهمیت مساله
با توجه به ضرورت فوق، بر مساله امانت از دید قرآن متمرکز شدهایم.
با توجه به ضرورت فوق، به بررسی مسأله امانت در تفاسیر شیعی و اهل سنت پرداختهایم.
3-1- سوال های تحقیق:
4-1- فرضیههای تحقیق:
امانتدارى از امورى است که در شریعت مقدّس اسلام مورد تأکید قرار گرفته است و خداوند متعال آن را از اسباب رستگارى و نشانههاى مؤمن مىداند و مىفرماید: «مؤمنان کسانى هستند که امانتدار هستند و به عهد خویش وفا مىکنند.»[1]
و در حدیثى از امام صادق علیهالسلام نقل شده است که: «هیچ عذرى براى هیچ کس در ترک سه امر نیست؛ اداى امانت به برّ و فاجر، وفاى به عهد براى برّ و فاجر و نیکى به والدین، برّ باشند یا فاجر.»[2]
"مسأله 2649" ودیعه عقدى است جایز که به موجب آن، شخص مال خود را به دیگرى مىسپارد تا آن را مجانا نگهدارى کند. بنابر این اگر انسان مال خود را به کسى بدهد و بگوید: «نزد تو امانت باشد» و او هم قبول کند یا بدون این که حرفى بزنند صاحب مال بفهماند که مال را براى نگهدارى به او مىدهد و او هم به قصد نگهدارى کردن بگیرد، باید به احکام ودیعه و امانتدارى که بعد گفته مىشود عمل نمایند.
"مسأله 2650" امانتدار و امانتگذار، باید بالغ و عاقل باشند، پس اگر انسان مالى را پیش بچّه یا دیوانه به امانت بگذارد یا دیوانه و بچّه، مالى را پیش کسى امانت بگذارند، صحیح نیست.
"مسأله 2651" اگر از بچّه یا دیوانه چیزى را به نحو امانت قبول کند، باید آن را به صاحب آن بدهد و اگر آن چیز مال خود بچّه یا دیوانه باشد، باید به ولىّ او برساند و
چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد؛ ولى اگر براى این که مال از بین نرود آن را از بچّه گرفته باشد، چنانچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد، ضامن نیست.
«مسأله 2652» کسى که نمىتواند امانت را نگهدارى نماید، بنابر احتیاط واجب نباید آن را قبول کند؛ ولى اگر صاحب مال در نگهدارى آن عاجزتر باشد و کسى هم که آن را بهتر حفظ کند نباشد، این احتیاط واجب نیست.
مسأله 2654" کسى که چیزى را امانت مىگذارد هر وقت بخواهد مىتواند آن را پس بگیرد و کسى هم که امانت را قبول مىکند، هر وقت بخواهد مىتواند آن را به صاحب آن برگرداند.
"مسأله 2655" اگر انسان از نگهدارى امانت منصرف شود، باید هر چه زودتر مال را به صاحب آن یا وکیل یا ولىّ صاحبش برساند یا به آنان خبر دهد که حاضر به نگهدارى مال نیست و اگر بدون عذر مال را به آنان نرساند و خبر هم ندهد، چنانچه مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
«مسأله 2656» کسى که امانت را قبول مىکند، اگر براى نگهدارى آن جاى مناسبى نداشته باشد، باید جاى مناسب تهیّه نماید و به گونهاى آن را نگهدارى کند که مردم نگویند در امانت خیانت کرده و در نگهدارى آن کوتاهى نموده است و اگر در جایى که مناسب نیست بگذارد و تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
"مسأله 2657" کسى که امانت را قبول مىکند، اگر در نگهدارى آن کوتاهى نکند و زیادهروى هم ننماید و اتّفاقاً آن مال تلف شود، ضامن نیست؛ ولى اگر به اختیار خود آن را در جایى بگذارد که گمان مىرود ظالمى بفهمد و آن را ببرد، چنانچه تلف شود باید عوض آن را به صاحب مال بدهد، مگر آن که جایى محفوظتر از آن نداشته باشد و نتواند مال را به
(495) صاحب آن یا به کسى که بهتر آن را حفظ مىکند برساند که در این صورت ضامن نیست.
"مسأله 2658" اگر امانتدار بترسد مال امانت نزد او از بین برود یا به سرقت برده شود، چنانچه بتواند باید امانت را به صاحب آن یا وکیل او رد نماید و چنانچه دسترسى به آنها نداشته باشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد تا براى صاحب مال حفظ نماید و اگر حاکم شرع نباشد یا دسترسى به او نداشته باشد، باید آن را نزد شخص امینى که قدرت حفظ آن را دارد به امانت بگذارد.
"مسأله 2659" اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معیّن کند و به کسى که امانت را قبول کرده بگوید: «باید مال را در این جا حفظ کنى و اگر احتمال هم بدهى که از بین برود نباید آن را به جاى دیگر ببرى»، چنانچه امانتدار احتمال دهد که در آن جا از بین برود، هر چند بداند چون آنجا در نظر صاحب مال براى حفظ بهتر بوده گفته است که نباید از آنجا بیرون برده شود، نمىتواند آن را به جاى دیگر ببرد و اگر به جاى دیگر ببرد و تلف شود، ضامن است و همچنین اگر نداند که به چه جهت خواسته که به جاى دیگر برده نشود، چنانچه به جاى دیگر ببرد و تلف شود، احتیاط واجب آن است که عوض آن را بدهد.
"مسأله 2660" اگر صاحب مال براى نگهدارى مال خود جایى را معیّن کند ولى به کسى که امانت را قبول کرده نگوید که: «آن را به جاى دیگر نبر»، چنانچه امانتدار احتمال دهد که در آنجا از بین برود، باید آن را به جاى دیگرى که مال در آنجا محفوظتر است ببرد و چنانچه مال در جاى اوّل تلف شود ضامن است، مگر آن که صاحب مال هم احتمال تلف شدن مال را در آنجا بدهد که در این صورت کسى که امانت را قبول کرده ضامن نیست.
"مسأله 2661" اگر صاحب مال دیوانه شود، کسى که امانت را قبول کرده باید فوراً امانت را به ولىّ او برساند و یا به ولىّ او خبر دهد و اگر بدون عذر شرعى مال را به ولىّ او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى کند و مال تلف شود، باید عوض آن را بدهد.
"مسأله 2662" اگر صاحب مال بمیرد، ا مانتدار باید مال را به وارث او برساند یا به وارث او خبر دهد و چنانچه مال را به وارث او ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى کند و مال
(496) تلف شود، ضامن است؛ ولى اگر براى آن که مىخواهد بفهمد کسى که مىگوید: «من وارث میّت هستم» راست مىگوید یا نه یا میّت وارث دیگرى نیز دارد یا نه، مال را ندهد و از خبر دادن هم کوتاهى نکند و مال تلف شود، ضامن نیست.
"مسأله 2663" اگر صاحب مال بمیرد و چند وارث داشته باشد، کسى که امانت را قبول کرده باید مال را به همه ورثه بدهد یا به کسى بدهد که همه آنان گرفتن مال را به او واگذار کردهاند؛ پس اگر بدون اجازه دیگران تمام مال را به یکى از ورثه بدهد، ضامن سهم دیگران است.
"مسأله 2664" اگر کسى که امانت را قبول کرده بمیرد یا دیوانه شود، وارث یا ولىّ او باید هر چه زودتر به صاحب مال اطّلاع دهد، یا امانت را به او برساند.
"مسأله 2665" اگر امانتدار نشانههاى مرگ را در خود ببیند، چنانچه ممکن باشد باید امانت را به صاحب آن یا وکیل او برساند و اگر ممکن نباشد، باید آن را به حاکم شرع بدهد و چنانچه به حاکم شرع دسترسى نداشته باشد، باید به گونهاى عمل نماید که جهت حفظ مال و رسیدن آن به صاحبش بهتر باشد.
"مسأله 2666" اگر امانتدار نشانههاى مرگ را در خود ببیند و به وظیفهاى که در مسأله پیش گفته شد عمل نکند، چنانچه آن امانت از بین برود، باید عوض آن را بدهد، اگرچه در نگهدارى آن کوتاهى نکرده باشد و بیمارى او خوب شود یا بعد از مدّتى پشیمان شود و وصیّت کند.
"مسأله 2667" مالى که رهن یا عاریه یا اجاره شده و یا به مضاربه گذاشته شده است، در دست طرف معامله امانت بوده و باید در حفظ آن کوشا باشد.
"مسأله 2668" اگر مالى را سیل یا دزد ببرد و بعد به دست کسى بیفتد یا در اثر اشتباه در نقل و انتقال و یا اشتباه در معامله و نظایر آن به دست کسى بیفتد، آن فرد باید به نحو امانت از آن نگهدارى نماید و آن را به دست مالک یا وکیل او برساند ویا به آنها اطّلاع دهد؛ همچنین است اگر کسى مال گمشدهاى را پیدا کند و یا مالى را که در معرض تلف و نابودى است به دست آورد.
(497)" مسأله 2669" اگر کافر غیر حربى مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد، حفظ امانت و ردّ آن به صاحبش هنگام مطالبه واجب است و در صورتى که کافر حربى مال خود را نزد مسلمان به امانت بگذارد، بنابر احتیاط واجب باید هنگام مطالبه آن را به صاحبش تحویل دهد.
"مسأله 2670" اگر کسى امانتدارى خود را انکار نماید یا آن را قبول کند، ولى مدّعى تلف شدن یا ردّ آن به صاحبش شود، چنانچه طرف بیّنهاى نداشته باشد، ادّعاى او با قسم قبول مىشود؛ همچنین است در صورتى که دو طرف تلف شدن امانت را نزد امانتدار قبول داشته باشند، ولى امانتگذار مدّعى کوتاهى و یا تعدّى امانتدار در مال امانت شود.
"مسأله 2671" امانتدار غیر از حفاظت نمىتواند در امانت تصرّفى کند یا از آن منتفع شود، مگر با اجازه صریح یا ضمنى امانتگذار و در غیر این صورت ضامن است.
"مسأله 2672" امانتدار باید عین مالى را که گرفته به همان حالى که هنگام بازگرداندن موجود است، برگرداند و نسبت به عیب و نقصى که در آن به وجود آمده و مربوط به امانتدار نیست، ضامن نیست.
"مسأله 2673"مخارجى که امانتدار با اجازه امانتگذار براى حفظ مال کرده است و نیز مخارجى که براى باز گرداندن مال لازم است، به عهده امانتگذار است.
(498)" مـسـالـه 2324 " اگـر طـلبکار طلب خود را به ضامن ببخشد, ضامن نمى تواند از بدهکار چیزى بگیرد, و اگر مقدارى از آن را ببخشد نمى تواندآن مقدار را مطالبه نماید.
"مـسـالـه 2325" اگـر انـسان ضامن شود که بدهى کسى را بدهد, نمى تواند از ضامن شدن خود برگردد.
"مساله 2326 " ضامن و طلبکار - بنابر احتیاط - نمى توانند شرط کنند که هر وقت بخواهند ضامن بودن ضامن را بهم بزنند.
"مـساله 2327 " هرگاه انسان در موقع ضامن شدن بتواند طلب طلبکار را بدهد اگرچه بعد فقیر شـود, طـلـبکار نمى تواند ضامن بودن او را بهم زند و طلب خود را از بدهکار اول مطالبه نماید, و هـمـچـنـیـن اسـت اگـر در آن موقع نتواند طلب او را بدهد ولى طلبکار بداند و به ضامن شدن اوراضى شود.
"مساله 2328 " اگر انسان در موقعى که ضامن مى شود نتواند طلب طلبکار را بدهد و طلبکار عدم توانائى او را نمى دانسته بخواهد ضامن بودن او را بهم بزند, اشکال ندارد, ولى در صورتى که ضامن پیش از اینکه طلبکار ملتفت شود قدرت پیدا کرده باشد, بهم زدن جایزنیست .
"مساله 2329 " اگر کسى بدون اجازه بدهکار ضامن شود که بدهى او را بدهد, نمى تواند چیزى از او بگیرد.
"مساله 2330 " اگر کسى با اجازه بدهکار ضامن شود که بدهى او را بدهد, مى تواند مقدارى را که ضـامن شده پس از دادن از او مطالبه نماید,ولى اگر بجاى جنسى که بدهکار بوده جنس دیگرى به طلبکار او بدهد, نمى تواند چیزى را که داده از او مطالبه نماید, مثلا اگر ده من گندم بدهکار باشد و ضامن ده من برنج بدهد, نمى تواند برنج را از او مطالبه نماید, ولى ظاهر آن است که ده من گندم را مى تواند مطالبه کند, اما اگرخودش راضى شود که برنج بدهد اشکال ندارد.
این مقاله به صورت ورد (docx ) می باشد و تعداد صفحات آن 53صفحه آماده پرینت می باشد
چیزی که این مقالات را متمایز کرده است آماده پرینت بودن مقالات می باشد تا خریدار از خرید خود راضی باشد
مقالات را با ورژن office2010 به بالا بازکنید