یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

مقاله ایران در حاشیه توسعه نایافتگی و پاسخ های ایرانی

اختصاصی از یارا فایل مقاله ایران در حاشیه توسعه نایافتگی و پاسخ های ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله ایران در حاشیه توسعه نایافتگی و پاسخ های ایرانی


مقاله ایران در حاشیه توسعه نایافتگی و پاسخ های ایرانی

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:37

فهرست مطالب:

در مفهوم توسعه
آسیب شناسی توسعه در ایران
موانع توسعه و نقش اسلام گراها
نقش اسلام گراها در سترون کردن جنبش مشروطه
نقش روشنفکران دینی در سترون کردن جنبش های آزادی خواهی
 پاورقی

 

 

ایران در حاشیه
توسعه نایافتگی و پاسخ های ایرانی

• از لابه لای این همه قیل و قال تاریخی، آن چه اهمیت فراوان دارد و نمی توان از ذکر آن پرهیز کرد، نقشی است که اسلاف لایه هایی از روشنفکران ایران (به تعبیر خودشان روشنفکران دینی) در شکست مشروطه و ابتر ماندن فرآیند توسعه و مدرنیزاسیون در ایران ایفا کردند. به باور من اهمیت این انسان های دوزیست در سترون کردن جنبش های تحول خواه و نوجوی وطنی، به مراتب از مهندسان مسلمان جوانی که نیکفر تصویر کرده است، بیشتر است ...
اخبار روز: http://www.iran-chabar.de/
سه‌شنبه  ۴ بهمن ۱٣٨۴ -  ۲۴ ژانویه ۲۰۰۶

در مفهوم توسعه
در انگاره ی سیستم ها، فرآیند توسعه با تفکیک و تمایز زیرسیستم ها و نیز خودبسندگی در آن ها تعریف و مشخص می شود. به عبارت دیگر، توسعه فرآیندی است که چنانچه در تقدیر تاریخی جامعه ای بگنجد، می تواند به تفکیک و تمایز پهنه های مختلف جامعه (هم چون پهنه ی قدرت، فرهنگ، هنر، ورزش، اقتصاد، دین، دانش، ... و دست آخر پهنه ی زندگی فردی) و نیز استقلال آن ها بینجامد. در این چشم انداز، توسعه مفهومی مثبت و مدرن است که از طریق تولید و انباشت اطلاعات (عقلانیت تکنولوژیک و عقلانیت دمکراتیک) عمل می کند و می تواند از طریق تحول در سیستم (ارگانیزه شدن، خودبسندگی و مینیاتوریزه شدن)، به پیشرفت و کارآمدتر شدن آن کمک کند.
برخی توسعه را به درون زا و برون زا تقسیم کرده اند و به نظر، منظورشان این است که در توسعه ی درون زا فرآیند توسعه در و از درون خود جامعه شروع می شود، و چنان چه غیر از این باشد، توسعه برون زا خواهد بود. در تکمیل این ادعا به مدل هایی هم چون کره ی جنوبی، تایوان و هنگ کنگ به عنوان نمونه هایی از فرآیند توسعه ی برون زا و به مدل هایی چون امریکا، انگلیس و هند به عنوان نمونه هایی از توسعه ی درون زا اشاره می شود.
اما در عین حال می توانیم توسعه را به توسعه ی فعال یا پیشرو و توسعه ی غیر فعال یا پس رو نیز تقسیم کنیم. در این ترمینولوژی، منظورمان از توسعه ی پیشرو آن است که فرآیند توسعه بدون وجود یک، یا چند "دیگری" توسعه یافته (الگو) در حال تجربه است، در حالی که در توسعه ی پس رو، یک یا چند دیگری توسعه یافته وجود دارد. مدل هایی چون امریکا و اروپا نمونه های از توسعه ی پیش رو هستند و مدل هایی چون کره ی جنوبی و هند نمونه های از توسعه ی پس رو.
با این دو تعریف و به کمک انگاره ی سیستم ها، فرآیندهای توسعه را در پهنه های مختلف می توان به ۴ دسته ی متمایز تقسیم و تفکیک کرد:
۱- فرآیندهای توسعه ی درون زا و پیش رو.
۲- فرآیندهای توسعه ی درون زا و پس رو.
۳- فرآیندهای توسعه ی برون زا و پیش رو.
۴- فرآیندهای توسعه ی برون زا و پس رو.
از این منظر به باور من، کشورهای (سیستم ها) مختلف در پهنه ها (زیرسیستم ها) ی مختلف از مدل های توسعه ای متفاوتی ممکن است برخوردار باشند. برای مثال و به طور مشخص پهنه ی ورزش ? به ویژه فوتبال- در کشورهای در حال توسعه یا توسعه نایافته - و حتی بسیار فقیر ? ممکن است از شرایط بسیار متفاوتی نسبت به دیگر پهنه ها برخوردار باشد، که یکی از دلایل آن به احتمال، می تواند امکان بیشتر و آسان تر اعمال استاندارهای جهانی بر این پهنه ها باشد. در مقایسه با زیر سیستم ورزش، زیر سیستم های دیگر، به علت نبود استانداردهای جهانی (زیر سیستم دین و زیر سیستم آموزش و پرورش)، یا کمبود این استانداردها (زیر سیستم قدرت)، یا وجود مشکلات فراوان برای اعمال آن ها (زیر سیستم حقوق و زیر سیستم قدرت) از توسعه کمتری برخورداند(۱).
 
توسعه در ایران
به باور من، روند مدرنیزاسیون و فرآیندهای توسعه ای که ایران تا کنون در پهنه های مختلف تجربه کرده است، با وجود قیل و قال ها خسته کننده و حتی خودستایی های تهوع آوری که برخی ملی گراها و سنتی ها در پی آنند، توسعه ای برون زا و پس رو بوده است. به عبارت دیگر، ایران در فرآیند توسعه جهانی، کشوری حاشیه ای به حساب می آید، از این رو، مدرنیزاسیون و توسعه، در پهنه های مختلف، همواره به طور مستقیم یا غیر مستقیم در سایه و پیرو گفتمان های مسلط مرکز شکل گرفته است. این گزاره هم در مورد جریان های چپ و لیبرال ایرانی صادق است، که به طور مستقیم اما با تاخیری قابل درک انعکاس گفتمان غالب مرکز بوده اند، و هم در مورد جریان های مذهبی و ملی گرا، که واکنشی انفعالی بوده اند به آن چه در مرکز می گذرد و از این نظر باید آن ها را انعکاس غیر مستقیم گفتمان مرکز به حساب آورد. از این رو، اگر بخواهیم شروع مدرنیزاسیون و توسعه را در ایران به لحاظ تاریخی رصد کنیم، لاجرم باید از زمانی بیاغازیم که من ایرانی نطفه بست و کم کم به خودآگاهی رسید و توانست برای خودش دیگری ای را تعریف کند. به عبارت دیگر، ما وقتی توانستیم به عنوان یک ایرانی خودمان را تعریف کنیم، که احساس کردیم دیگری ای وجود دارد، دیگری هم چون روس، عثمانی، انگلیس، آلمان، امریکا و ..
چنین اتفاقی در واقع زمانی افتاد که رشد رسانه ها به واسطه ی توسعه ی جهانی به حدی رسید که بتواند تصویر دیگری را برای جمعیت قابل ملاحظه ای از ایرانیان قابل تصور کند. بنابر این می توان به گسترش آموزش، گسترش راههای ارتباطی، گسترش ارتباط با کشورهای دیگر برای تجارت، کار، تحصیل و سیاحت، گسترش رسانه ها جمعی و ... اشاره کرد.
به نظر می رسد تاریخ ایران با ورود اسلام به ایران از متن و مرکز جهان به حاشیه ی منتقل شد (ایران در حاشیه ی جهان اسلام) و نیز به نظر می رسد این تقدیر تیره با شروع تجربه مدرنیته در غرب تیره تر شد و ایران در آینه ی دیگری قدرتمند تازه ای به عنوان یک کشور حاشیه ای تثبیت شد. به باور من تحلیل راه هایی که ایران پس از ورد اسلام به ایران پیمود، راه هایی که با ورود جهان به مدرنیته در ایران تجربه شد و راه هایی که ایران می بایست در آینده طی کند و به ناچار طی نیز خواهد کرد، همه و همه در گرو درک دقیق و شفاف این موقعیت حاشیه ای است. موقعیتی که روانشناسی ویژه ای نیز برای ایرانیان رقم زدهاست. ترکیبی دردناک از احساس حقارت و گرایشات نارسیستیک که اوج آن را در بنیادگراها و ناسیونالیست های وطنی می توان دید.
این که ما چه بوده ایم؟ و چرا؟ یا این که دیگری ما که بود ؟ و چرا؟ تقدیر ما - به مفهوم عمیق کلمه ? است! اگر منظورمان از این سوال ها این باشد که چه عواملی یا دلایلی در این سرنوشت دخالت داشته اند و چگونه؟ البته همیشه امکان گفت و گو وجود دارد و این گفت و گوها نتایج میمونی هم در برخواهد داشت. اما اگر منظورمان این باشد که چه کسی مقصر است؟ به بی راهه رفته ایم، هرچند، ممکن است این سوال ها به بگو مگوهای بسیاری بینجامد.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه انیمیشن ایرانی

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه انیمیشن ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه انیمیشن ایرانی


دانلود پایان نامه انیمیشن ایرانی

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:103

فهرست مطالب:

مقدمه
1-1-طرح مسئله
1-2-ضرورت واهداف تحقیق¬
1-3-سؤالات تحقیق
1-4-فرضیه¬ها
1-5-روش تحقیق
1-6-تعریف مفاهیم
 انیمیشن:
1-7-پیشینیه ادبی موضوع
2-1-بررسی هویت در هنر معاصر ایران
2-2-نگارگری و ویژگی¬های آن
2-2-1-نگارگری چیست؟
2-2-2-ویژگی¬های نگارگری:
2-2-2-1-تمثیل و تخیل:
2—2-2-3-حضور طبیعت، همیشه در کنار انسان
2-2-2-4-پرسپکتیو دو بعدی
2-2-2-5-هم مکانی و هم¬زمانی (هم زمانی در مکان و هم¬زمانی در فضا)
-2-2-6-رنگ و ترکیب رنگی ویژه نگارگری
2—2-2-7-حرکت در موضوع و نداشتن نقطه عطف  
2-3-شباهت نگاری با مدرنیسم غربی
3-1-گزیده¬ای از تاریخچه¬ی انیمیشن در ایران
3-2-بررسی هویت در انیمیشن ایرانی
3-3-بررسی تطبیقی نگارگری و انیمیشن ایرانی
4-1-درباره علی اکبر صادقی
4-2-گلباران
4-3-ملک خورشید
4-4-هفت شهر
یافته ها¬ی پژوهش و نتیجه¬گیری :

 

 

 

مقدمه:

هویت­بخشی از روی آثار ملی و سنتی ایران، نه تنها هویت مستقل بصری که ایرانی باشد به انیمیشن می­دهد، بلکه از نظر حسی به جهان بینی ایرانی نزدیک­تر است زیرا ضوابط بصری این هنرها ریشه درحکمت ایرانی دارد.

بدیهی است که هویت بخشی به انیمیشن ایرانی وایجاد فضای بومی در تولیدات ایرانی ، درکنار رشد کمی وارتقای فنی این هنر ، هنری یگانه و درخور تقدیر را پدید خواهد آورد که علاوه بر نزدیکی وصمیمیت با مخاطبان داخلی، تحسین وتقدیر مخاطبان غیر ایرانی را نیز به دنبال خواهد داشت و پنجره ای نوین به روی فرهنگ و هنر ایران زمین خواهد گشود.

در این پژوهش با مطالعه روی نگارگری وضوابط بصری آن وسپس انیمیشن ، به این پرداخته می­شود که آیا آثار انیمیشن ایرانی فاقد هویت هستند و هویت بخشی به آنها لازم است و با فرض اینکه جواب مثبت باشد، آیا نگار گری برای هویت بخشی به آن مناسب است و سپس با استخراج ضوابط بصری نگارگری ، راهکارهایی برای تطبیق آنها با انیمیشن ارائه می­شود.

فصل اول (کلیات تحقیق) شامل معرفی، ضرورت و اهداف ، فرضیه ، سوالات ، روش، تعریف مفاهیم و پیشینه­­­­ی تحقیق است. فصل یک به این نتیجه می­رسد که این تحقیق برای هویت بخشی به آثار انیمیشن ایران ضروری است و تا به حال هیچ پژوهشی به شکل مستقیم روی این موضوع صورت نگرفته است پس ضرورت آن آشکار می باشد.استفاده کنندگان از این پژوهش، تولید کنندگان، کارگردانان، انیماتورها و نویسندگان وسایر عوامل دخیل در تولید آثار انیمیشن ایرانی می­باشند.

این سوالات پیش می­آید که چرا انیمیشن ایرانی فاقد هویت مستقل بصری است ؟ انیمیشن ایرانی چگونه به هویت مستقل بصری که ایرانی باشد می­رسد؟ ضوابط بصری نگارگری چیست ؟ وچگونه می­­­توان ضوابط بصری نگار گری را با انیمیشن تطبیق داد؟

فرضیه می­گوید انیمیشن ایرانی از لحاظ بصری ، فاقد هویت مستقل ایرانی است ؛ اما با استفاده از ضوابط بصری نگارگری به هویت مستقل بصری که ایرانی باشد می­­­­­­رسد.

تحقیق با روش اسنادی (کتابخانه ای) ، مشاهده­ای (بازبینی آثار انیمیشن) و مصاحبه با کارشناسان انجام شد ودرپنج فصل تنظیم گردید.

فصل دوم (ضوابط بصری نگارگری) دارای سه بخش می­باشد. در بخش اول با مطالعه­ی اسناد ومطالب موجود به این نتیجه می­رسد که آثار بصری ایرانی به دلیل تقلید کورکورانه از مدرنیسم ، هویت ایرانی خود را از دست داده اند و هویت بخشی به آنها ضرورت دارد. بخش دوم ضوابط بصری نگارگری را از منابع مختلف استخراج وطبقه بندی می کند ، این بخش به نتیجه می­رسد که می­توان ضوابط بصری نگارگری را به هفت مورد شامل :

  • تخیل وتمثیل
  • وضعیت نگاری
  • طبیعت ، همیشه درکنار انسان
  • پرسپکتیو دو بعدی
  • هم مکانی وهم زمانی
  • رنگ وترکیب رنگی ویژه نگارگری
  • حرکت درموضوع ونداشتن نقطه عطف ، تقسیم کرد.

بخش سوم این فصل به شباهت نگارگری با مدرنیسم غربی می­پردازد و به این نتیجه می­رسد که نگار گری نه تنها هنری عقب افتاده و قدیمی نیست ، بلکه ازنظر بصری بسیار به مدرنیسم شبیه است؛ وآنچه تاکنون هنرمندان مدرن به آن رسیده­اند ، هنر ایران قرن­ها پیش بدان رسیده بود.

فصل سوم (بررسی تطبیقی نگار نگری وانیمیشن ایرانی) شامل سه بخش است. بخش اول گزیده­ای از تاریخچه­­ی انیمیشن در ایران را بیان می­کند ، این گزیده در ارتباط با موضوع پژوهش است و به چگونگی ورود انیمیشن از غرب به ایران و غربی شدن سلیقه­ی مخاطب وهنرمند ایرانی می­پردازد. بخش دوم با عنوان بررسی هویت انیمیشن در ایران، نشان می­دهد انیمیشن ایرانی بر خلاف سایر کشورها، هویت مستقل بصری ندارد؛ و بخش سوم به بررسی تطبیقی نگارگری وانیمیشن ایرانی می­پردازد و برای آن راهکارهای عملی ارائه می دهد.

در ضمن در این بخش به این نتیجه می­رسد که تطبیق ضوابط بصری نگارگری با انیمیشن برای هویت بخشی به آثار ایرانی نه تنها امکان­پذیر است ، بلکه به دلیل وجود عناصر روایت، تخیل وتجسم و تصویر سازی درنگارگری ، این هنر سنتی وبومی به انیمیشن بسیار شبیه می باشد.

فصل چهارم (مطالعه موردی) شامل چهار بخش است که در بخش اول در مورد علی اکبر صادقی توضیحاتی داده می شود. این توضیحات پیرامون موضوع تحقیق وعلل گرایش صادقی به ایرانی بودن آثار انیمیشن­اش می باشد. در سه بخش بعدی به مطالعه­ی سه اثر از آثار وی به نام­های گلباران، ملک خورشید و هفت شهر پرداخته می­شود، و ضوابط بصری نگارگری استفاده شده در آنها را بیان می­شود.

فصل پنجم یافته­های پژوهش و نتیجه­گیری است که پس از بیان یافته­های پژوهش درپایان به این نتیجه می­رسد که فرضیه­ی تحقیق اثبات می­شود.

پس از آن فهرست منابع و مآخذ می­آید.

در پایان خدا را شکر می­گویم که قدرت اجرای این پژوهش را به من داد و از تمام کسانی که در انجام این پژوهش مرا یاری دادند، نهایت تشکر وامتنان رادارم؛ خصوصاً اساتید ارجمندم آقایان دکتر علی طهماسبی، میر یعقوب عمامه پیچ، محمدرضا اصلانی، علی­اکبر صادقی ودکتر مهدی حسینی که در طی تحقیق، راهنمایی­های ارزنده­­ای به من ارائه دادند و خانواده ام که همواره، همراه و یار من بودند.

1-1-طرح مسئله

انیمیشن ایرانی ، به دلایلی چون ورود این هنر از غرب به ایران ، تحصیل اولین هنرمندان این رشته در غرب ، آشنایی هنرمندان ایرانی با هنر مدرن ، تمرکز بیش از حد روی افزایش کمی تولیدات انیمیشن و فراموش کردن جنبه­ی بصری آن وآشنایی با ابزار وتکنیک­های جدید تاحد تکنیک زدگی ، از لحاظ بصری مقلد غرب شده و هویت مستقل ایرانی ندارد. علل وعواملی که ذکر شد پیشرفت محسوب می شوند اما این پیشرفت ، از سویی به معنای پشت کردن به ارزش­­های بومی است که شیوه ی تفکر و زندگی ایرانی را می­سازد و از سوی دیگر با نمایش آثار انیمیشن ایرانی درسایر نقاط جهان تشخیص کشور سازنده ی آن ممکن نخواهد بود.

تاکنون تلاش هایی برای هویت بخشی به این هنر شده که همه درحد محتوا و داستان بوده است و کمتر به جنبه ی بصری آن پرداخته شده است ، اما در این پژوهش منظور از هویت، هویت بصری است.

اکنون راه بازیابی هویت از دست رفته چیست ؟ با توجه به اینکه ایران از لحاظ هنرهای تصویری پیشینه ای قومی وستودنی دارد ،وبرای رسیدن به هویت مستقل ایرانی باید از هنرهای سنتی ایرانی استفاده کرد. یکی از این هنرها نگارگری است ؛ نگار گری ، به دلیل وجود عناصر روایت ، تصویر سازی وتخیل وتمثیل درآن بسیار شبیه به انیمیشن است و استفاده از ضوابط بصری آن در ساخت انیمیشن ایرانی ، کارگردان ایرانی را در این راه به توفیقاتی خواهد رساند

ضوابط بصری نگارگری از این جمله­اند:

  • تخیل و تمثیل: نگارگری بر پایه تخیل و تمثیل استوار است.
  • وضعیت نگاری: وضعیت نگاری می­شود، نه حالت نگاری. یعنی روابط بین افراد و وضعیت آنها در جمع نشان داده می­شود، نه چهره و شخصیت ظاهری فرد. به همین دلیل تک چهره­ها خصوصاً به حالت تمام رخ کمتر دیده می­شوند.
  • حضور طبیعت، همیشه در کنار انسان: طبیعت به تنهایی نقاشی نمی­شود بلکه همیشه برای نمایش بهتر وضعیت انسان به­کار­می­رود.
  • هم مکانی و هم زمانی (هم زمانی در فضا و زمان): درون و برون فضا متصل نشان داده­می­شود. (هم زمانی از طریق هم مکانی صورت می­گیرد، مثل نقاشی در چاه افتادن یوسف که درون و برون چاه در یک پلان نشان داده­می­شود.)
  • پرسپکتیو دوبعدی: پرسپکتیو سطحی است نه خطی، به عبارتی دو بعدی است که منجر به دو بعدی شدن ابعاد انسانی و نشان دادن دنیای درون می­شود.
  • رنگ و ترکیب رنگ: در نگارگری علاوه بر این که اغلب از رنگ­های طلایی، نقره­ای و رنگ­های خالص استفاده می­شود. هر رنگی نشانه و نماد خاصی است . برای رساندن مفهوم صحنه از ترکیب رنگی مناسب استفاده می­شود نه از یک رنگ تنها برای رساندن منظوری خـاص ، در واقع رنگ­ها در کنار هم معنـا می­یابند.
  • نداشتن نقطه عطف و حرکت در موضوع: تصویرسازی و رنگ گذاری در نگارگری به شکلی است که چشم در تصویر بچرخد و همه اتفاقات را ببیند. این حرکت اصولاً به طورحساب شده، از جایی که نگارگر مـی­خواهد شروع می­شود و به اوج داستان می­رسد.

1-2-ضرورت واهداف تحقیق­

انیمیشن ایران از نخستین سال­های شکل گیری خود توفیقات داخلی و حتی بین المللی قابل تاملی داشته و علیرغم برخی بحران­های فرهنگی واجتماعی معاصر کما بیش سیر صعودی و ارتقای سطح کمی و کیفی خود را تداوم بخشیده است ،اما جهش چشمگیر آن چه در سطوح ملی وبین المللی وچه به لحاظ ارتقای کمی وکیفی موجب شده است که از قالب هنری مهجورخارج شده ودرکانون توجهات مسوولان و سیاست­گذاران فرهنگی کشور قرار گیرد.

پیشرفتهای تکنیکی وارتقای سطح کمی موجب شده است تا تولیدات انیمیشن ایران از خصایص وویژگی های بصری این مرز وبوم فاصله گیرند وهویت ایرانی آن ها کم رنگ ویاحتی ناپدید شود.این اتفاق در شرایطی روی می دهد که هنر ایرانی به لحاظ بصری دارای پیشینه ای قوی و ستودنی است که درمواردی چون نگار گری می­توان آن را هنری اختصاصاً ایرانی و بومی دانست.

این تحقیق برآن است تا پس از مطالعه ی یکی از هنرهای تصویری ایرانی- نگارگری - به ضوابط وقواعدی بصری دست یابد که قابلیت بهره برداری از آنها در تولید انیمیشن­های ایرانی میسر باشدوآن تولیدات هویت ایرانی بیابند.

دستاوردهای این تحقیق ونتایج وپیشنهادات حاصل ازآن ، برای تولیدکنندگان انیمیشن در ایران ،از جمله صدا وسیما ، موسسه فرهنگی هنری صبا وکانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان ، مفید خواهد بود وطیف گسترده ای از عوامل دخیل در تولید ، از تهیه کننده وناظر کیفی تا انیماتور و کارگردان، می توانند با بهره گیری ازدستاوردهای این تحقیق معیار معین برای هویت بخشی به انیمیشن های ایرانی دسترسی پیدا کنند.

   بدیهی است که هویت بخشی به انیمیشن های ایرانی و ایجاد فضای حسی بومی در این تولیدات ، در کنار رشد کمی وارتقای فنی این هنر بامد نظر قرار دادن توجهات سیاست­گذاران فرهنگی ، هنری یگانه در خور تقدیر را پدید خواهد آوردکه علاوه برنزدیکی و صمیمیت بامخاطبان داخلی ، تحسین وتقدیر مخاطبین غیر ایرانی رانیز به دنبال خواهد داشت و پنجره­ای نوین به روی فرهنگ وهنر ایران زمین خواهد گشود.

1-3-سؤالات تحقیق

  • چرا انیمیشن ایرانی به لحاظ بصری هویت مستقل ندارد؟
  • انیمیشن ایرانی چگونه به هویت مستقل بصری که بومی باشد، می­رسد؟
  • ضوابط بصری نگارگری چیست؟
  • چگونه می­توان ضوابط بصری نگارگری را با انیمیشن تطبیق داد؟

1-4-فرضیه­ها

انیمیشن ایرانی از لحاظ بصری ، فاقد هویت مستقل ایرانی است.

انیمیشن ایرانی با استفاده از ضوابط بصری نگار گری به هویت مستقل بصری که ایرانی باشد           می رسد.

1-5-روش تحقیق

  • اسنادی: با طبقه­بندی فیش­های مطالعاتی و تحلیل داده­ها به صورت تحلیلی – تبیینی.
  • مشاهده­ای: با بازبینی آثار انیمیشن و به کارگیری و تطبیق بااصول و روش­های ساختاری شکل گرفته شده.
  • مصاحبه­ای: مصاحبه با دست­اندرکاران و صاحـب ­نظران مرتبط با موضوع تحقیق.در این پژوهش با سه نفر مصاحبه شده است : 1- محمدرضا اصلانی به خاطر اینکه پژوهشی پیرامون استفاده از ضوابط بصری نگارگری برای بومی کردن فیلم­های ایرانی انجام داده است؛ توضیحات مفصلی در مورد این پژوهش در بخش پیشینه­ی موضوع آمده است. اصلانی خود فیلم­ساز نیز می­باشد.    2- دکتر مهدی حسینی، نقاشی که پژوهش­های بسیاری که پیرامون ضوابط بصری نگارگری انجام داده است.     3- علی­اکبر صادقی به دلیل استفاده از ضوابط بصری نگارگری در ساخت انیمیشن­های خود.

1-6-تعریف مفاهیم

مینیاتور(نگارگری):

"نگاریدن یعنی نقش زدن، نگاره یعنی نقش و نگارگری یعنی نقاشی." (آیت اللهی، 1376، ص154).

"نگارگری ما، به نام مینیاتور یا مینیاتورسازی و به ترجمه­ی سحاب «خردکاری» نامیده شده است. توجه به جزییات متصور در فضا به عنوان توجه به خرده ریزه و جزییات گرایی به نقاشی ما تلقی شد. حتی کسانی چون تیتوس بورکهارت که به برخی مکنونات بینشی در هنر قدیم ما پی برده­اند، نگارگری ما را، با عنوان مینیاتور نام برده­اند. ایرانیان دانشمند و خود نگارگران هم، با پذیرش همین توهم، این نام را تکرار کردند و بر آن صحه نهادند. بر آن گونه که اکنون ما به راستی به وجهی طبیعی و عادی نگارگری قدیمیان را به نام مینیاتور می­شناسیم. با این نام گذاری، نقاشی ما از مقوله­ی هنر نقاشی خارج شده است و به عنوان هنر غریب و بومی مانده." (اصلانی، 1374، ص 38).

همان طور که از منابع واسناد مشخص است نگارگری نوعی از نقاشی ایرانی است که به دلیل نمایش ریزه­کاری­ها به اشتباه، مینیاتور نامیده شده­است.

نگارگری: صورتگری؛ نقاشی (دهخدا)

مینیاتور: نوعی نقاشی است با حداکثر ظرافت و خطوط ترسیم شده با حداقل نازکی. این نوع نقاشی که در آن ریزه کاری به کار می رفته است، در قرون وسطی متداول بوده است. نوعی نقاشی خاص مشرق زمین (مخصوصا ایران) و بیشتر متداول در قرن نهم اسلامی (قرن پانزدهم میلادی) که در آن قواعد علم مناظر و مرایا و تناسب اعضا رعایت نمی گردد و رنگ جنبه ی تزئینی دارد و جزئیات با ریزه کاری های خاص و دقیق نشان داده می شود. (دهخدا1


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله فرهنگ و تمدن ایرانی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله فرهنگ و تمدن ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله فرهنگ و تمدن ایرانی


دانلود مقاله فرهنگ و تمدن ایرانی

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:55

فهرست مطالب:
مقدمه
1- سرفصل 1 – ذوالقرنین
2- تشکیلات
    قوانین
3- آداب و رسوم
4- مراسم رسمی و جشن ها
5- هنر
-    قالیبافی
-    ریخته گری
-    کنده کاری بر روی فلزات
-    هنر نمایشی
6- ساختار اجتماعی
- اقتصاد
- خط و زبان
- دانش ها و علوم
- پوشاک
7- وسعت ایران هخامنشی
8- سخن آخر ( فرهنگ ملی )
9- منابع

 

 

 

  مقدمه
« به خواست اهورا مزدا ، من چنینم که راستی را دوست دارم و از دروغ روی گردانم . دوست ندارم که ناتوانی از حق کشی در رنج باشد . هم چنین دوست ندارم که به حقوق توانا به سبب کارهای ناتوان آسیب برسد . آن چه را که درست است من آن را دوست دارم من دوست برده دروغ نیستم ، من بردة خشم نیستم ، حتی وقتی خشم مرا برمی انگیزاند ، آن را فرو می نشانم . من سخت بر هــوس
خود فرمانروا هستم »
                                        « داریوش »

    بی شک بخش عمده ای از فرهنگ و تمدن امروز ما ، به روزگاران و هزاره های دور باز می گردد . قرونی که بومیان فلات ایران و سپس مهاجرین به ویژه آریای ها ، با تلاش و کوششی در خور ستایش ، فرهنگ و تمدنی را آفریدند که در خدمت بشریت بوده و تمدنهای بسیاری را تا به امروز وام دار خود کرده است . روش زندگانی آنان در طی قرون موجب شکل گیری یک الگوی جهانی شد که امروزه آن را در قالب سازمان های وابسته به حقوق بشر مشاهده می کنیم .
    در حقیقت فرهنگ و تمدن ایرانی و به ویژه ایران هخامنشی ، سهم به سزایی در این رابطه دارد . به درستی این مهم بدست نیامده ، مگر در سایة خردمندی و آزادی ، که مردم ایران شهر به آن باور داشته و برای پاسداری از آن و گسترشش ، حتی از ارزانی داشتن جان خود نیز دریغ نورزیدند .
    در واقع  می توان چنین برداشت کرد که فرهنگ و تمدن ایران باستان ، به گواهی مورخان داخلی و خارجی ، بر پایة اخلاق بنا شده بود . اخلاقی که از میراث سنتی
آریایی ها و باورها و آموزه های زرتشت مایه می گرفت .
    در کتب مقدس یهودیان ، از پادشاهان هخامنشی به عنوان فرمانروایان اهورایی که خداوند آنها را برای فرمانروایی بر زمین آفریده است ، یاد شده آنان معتقد بودند که کوروش بزرگ همان مسیح وعده داده شده ، در تورات است . و در قرآن نیز فرمانروایی آرمانی خدایی در شکل ذوالقرنین نمود پیدا می کند .
قالوا یا ذالقرنین یا جوج و ماجوج مفسدون فی الارض فهل نجعل و لک خرجا
علی ان تجعل بیننا و بینهم سدا .
«  ( آن گروه به او ) گفتند : ای ذوالقرنین ! یأجوج و مأجوج در این سرزمین
فساد می کنند ، آیا ممکن است ما هزینه ای برای تو قرار دهیم که
میان ما و آنها سدی ایجاد کنی ؟ »      « کهف /94 »

     ذوالقرنین که بود : ( کهف / 94 )  
( من اعلام القرآن )  ، در این که ذوالقرنین ( صاحب دو قرن ) که در قرآن مجید آمده از نظر تاریخی چه کسی بوده است و بر کدام یک از مردان معروف تاریخ منطبق
می شود ؟ در میان مفسران گفتگو بسیار زیاد است . نظریات مختلفی در این زمینه ابراز شده که مهمترین آنها سه نظریه زیر است :
اول : بعضی معتقدند او کسی جز « اسکندر مقدونی » نیست ، لذا بعضی او را به نام اسکندر ذوالقرنین می خوانند و معتقدند که او بعد از مرگ پدرش بر کشورهای روم و مغرب و مصر تسلط یافت و شهر اسکندریه را بنا نهاد ، سپس شام و بیت المقدس را در زیر سیطرة خود گرفت و از آن جا به ارمنستان رفت ، عراق و ایران را فتح کرد ، سپس قصد « هند » و « چین  »  کرد و از آن جا به خراسان بازگشت و شهرهای فراوانی را
بنا نهاد و به عراق آمد و بعد از آن در شهر « زور »  بیمار شد و از دنیا رفت و به گفته بعضی بیش از 36 سال عمر نکرد ، جسد او را به اسکندریه بردند و در آن جا دفن کردند   ( بعضی گفته اند ، نخستین کسی که این نظریه را ابراز کرده شیخ ابوعلی سینا در کتاب الشفاء بوده است ) .
دوم : جمعی از مورخان معتقدند ذوالقرنین یکی از پادشاهان « یمن » بوده
( پادشاهان یمن به نام « تبع » خوانده می شدند که جمع آن « تبابعه » است و کلمه « ذو » عربی است و ذوالقرنین از لقب های عرب برای پادشاهان یمن بوده است . )
از جمله اصمعی در تاریخ عرب قبل از اسلام و ابن هشام در تاریخ معروف خود به نام سیره و ابوریحان بیرونی در الاثار الباقیه را می توان نام برد که از این نظریه دفاع کرده اند .
حتی در اشعار « حمیری ها » ( که از اقوام یمن بودند ) و بعضی از شعرای جاهلیت اشعاری دیده می شود که در آنها افتخار به وجود ذوالقرنین کرده اند .   
طبق این فرضیه ، سدی را که ذوالقرنین ساخته همان سد معروف « مأرب » است .
سومین نظریه که ضمناً جدیدترین آنها محسوب می شود همان است که دانشمند معروف اسلامی ابوالکلام آزاد که روزی وزیر فرهنگ هند بود در کتاب محققانه ای که در این زمینه نگاشته است آمده   است .
طبق این نظریه ذوالقرنین همان « کوروش کبیر » پادشاه هخامنشی است .
نظریه اول و دوم تقریباً هیچ مدرک قابل ملاحظه تاریخی ندارد و از آن گذشته ، نه اسکندر مقدونی دارای صفاتی است که قرآن برای ذوالقرنین شمرده و نه هیچ یک از پادشاهان یمن ، به علاوه اسکندر مقدونی ، سد معروفی نساخته ، اما سد مأرب در یمن ، سدی است که با هیچ یک از صفاتی که قرآن برای سد ذوالقرنین ذکر کرده است تطبیق
نمی کند ، زیرا سد ذوالقرنین طبق گفته قرآن از آهن و مس ساخته شده بود و برای جلوگیری از هجوم اقوام وحشی بوده ، در حالی که سد مأرب از مصالح معمولی و به منظور جمع آوری آب و جلوگیری از طغیان سیلابها ساخته شده بود که شرح آن را قرآن در سوره سبا بیان کرده است .
به همین دلیل بحث را بیشتر روی نظریه سوم متمرکز می کنیم و در این جا لازم می دانیم به چند نکته دقیقاً توجه کنیم :
الف ) نخستین مطلبی که در این جا جلب توجه می کند این است که ذوالقرنین
( صاحب دو قرن ) چرا به این نام نامیده شده است ؟
بعضی معتقدند این نامگذاری به خاطر آن است که او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به « قرنی الشمس » ( دو شاخ آفتاب ) می کند .
بعضی دیگر معتقدند که این نام به خاطر این بود که دو قرن زندگی یا حکومت کرد و در این که مقدار قرن چه اندازه است نظریات متفاوتی است .
بعضی می گویند در دو طرف سر او برآمدگی مخصوصی بود و به خاطره آن به ذوالقرنین معروف شد .
و بالاخره بعضی بر این عقیده اند که تاج مخصوص او دارای دو شاخک بود ، و عقاید دیگری که نقل همة آنها به طول می انجامد و چنان که خواهیم دید مبتکر نظریه سوم یعنی « ابوالکلام آزاد » از این لقب ، استفاده فراوانی برای اثبات نظریه خود کرده است .

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق مبانی فلسفه عرفان ایرانی

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق مبانی فلسفه عرفان ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق مبانی فلسفه عرفان ایرانی


دانلود تحقیق مبانی فلسفه عرفان ایرانی

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:64

فهرست مطالب:

مبانی فلسفه عرفان ایرانی

وحدت وجود کشف و شهود دانش معنوی مراحل تربیت معنوی

وحدت وجود

کشف و شهود

مراحل تربیت معنوی

هفت وادی (مرحله ) عرفان ایران

عرفان چیست؟‌

نهضت عارفانه ایرانیان در قرنهای نخستین اسلامی

خراسان مرکز نهضت عرفان ایرانی

جنبه همگانی و جهانی عرفان ایرانی

جنبه های مختلف عرفان ایران

علت ظهور و رواج عرفان در ایران

سازمان زیر زمینی عرفان در ایران

جنبه اسلامی عرفان ایرانی

تعالیم عالی و ارزنده عارفان ایرانی

سیر عرفان ایرانیان از آغاز قرن هفتم تا پایان قرن نهم هجری

تحقیقی پیرامون سیر عرفان در دوره ایلخانیان

پروشگاههای مهم عرفان در آغاز قرن هفتم هجری

هفت وادی عرفان ایرانی

نخستین عارفان ایرانی

رابعه عدویه

شمس تبریزی

شیخ نجم الدین رازی

مولانا جلال الدین محمد بلخی (مولوی )

 

چکیده:

مبانی فلسفه عرفان ایرانی
مبانی فلسفه عرفانی ایرانی – اسلامی بر چهار بخش مهم به شرح زیر تقسیم بندی شده است:‌
وحدت وجود کشف و شهود دانش معنوی مراحل تربیت معنوی
وحدت وجود
بدین معنی است که حقیقت را واحد و احدیت را اصل و منشا تمام مراتب وجود میدانستند و معتقد بودند  که وجود حقیقی منحصر به حق است و دیگران پرتوی از نور و تراوش فیض اویند.
درالهیات معنی وحدت یگانگی حق است و خالق و مخلوق از هم جدا می باشند و فقط رابطه علت و معلولی دارند ولی صوفیان این عقیده را با  این بیان که هیچ چیز جز خدا حقیقت ندارد تعدیل کردند  و تعلیم دادند که خالق و مخلوق یکی هستند و حقیقت خالق است و مخلوق سایه و پرتوی از حق می باشند اوست که موجود حقیقی و مطلق و منبع وجود است (شرح پیشوایان و پیروان وحدت وجود در  این تالیف آمده است) آب نابسته بیرنگ و بی صورت است و چون بسته شد گاه صورت یخ گیرد و گاه کسوت برف و ژاله در پوشد ، نظر  کن که یخ و برف و ژاله همان آب بسیط بی رنگ است یا نه؟ و چون بگذارد همان آب خواهی نامید یا چیزی دیگر؟ پس هر که شناخته است و چشم حقیقت بین دارد جمیع مراتب و کیفیات را آب میداند و آنکه نادان است در بند لباس و کیفیت و غیر بینی در می ماند، فرق عارف و جاهل همین است.
عارف می گوید که تمام ذرات موجود مظهر حقیقتند و علم به هر یک از آنها نیز در حقیقت علم به یکی از مظاهر حق است بنابراین در کلیه علوم جلوه مقصود و جمال محبوب هوید است و در همه چیز میتوان حقیقت را جستجو کرد و دقت عقلی در هر علمی آدمی را به سوی حقیقت می کشاند.
کشف و شهود
صوفیان معتقد بودند که قلب و نفس انسانی در ذات مستعد پذیرش و تجلی حقایق اشیا است و فقط حجابهایی میان نفس و  حقایق حایل می باشد و هنگامی که این حجابها بر داشته گردد حقایق اشیا در قلب جلوه کامل خواهد نمود.
و نیز معتقد بودند که مثل نفس به حقایق و معقولات مانند مثل آئینه به متلونات است پس همچنانکه متلون صورت می باشد و مثال آن صورت در آئینه منطبع می گردد همچنین برای هر معلومی حقیقتی است و برای آن حقیقت صورتی است منطبع در آئینه نفس و قلب که در آن واضح و روشن می گردد. همانطور که آئینه موجودی است مستقل به همان گونه صور اشخاص هم موجودات مستقل هستند و مثال صور در آئینه نیز موجودی دیگر است.
همچنین در کشف حقایق سه چیز دخالت دارد اول قلب و نفس انسانی دوم حقایق سوم نقش حقایق و حضور آنها در نفس.
پس عالم کسی است که مثال حقایق واشیا در نفس او وارد گردد و معلوم عبارتست از حقایق اشیا و علم عبارت از حصول مثال حقایق در آئینه نفس می باشد بدیهی است همانطور که مانع کشف صور آئینه دوم داشتن کدورت و تیرگی سوم محاذی نبودن صورت با آیئنه چهارم وجود پرده یی بین صورت و آئینه پنجم دانان نبودن به سمت مطلوب که لازم است آئینه به محاذات آن قرار گیرد.
به همانگونه نیز قلب و نفس آدمی مانند آئینه ییست که برای جلوه حقایق در آن بایستی پنج مانع زیر وجود نداشته باشد:‌
1 – نقصان ذات و جوهر 2 – تیرگی قلب از معاصی و پلیدی ها 3 – محاذی نبودن قلب با حقیقت مطلوب 4 – وجود حجاب میان قلب و حقایق 5 – نداشتن راه علم و جاهل بودن به جهت مطلوب
بطور کلی صوفیان می گفتند که قلب و ادارک حقایق حائل می گردد همان پنج حجاب است که  نوشته شد و از این نظر درتصوف ایرانی اسلامی تعلیم داده شده است که سالک راه حقیقت باید به تصفیه باطن بکوشد و از معاصی و پلیدیها که موجب تیرگی قلب می گردد. دوری گزیند و به کلی قطع علایق دنیوی کند  و در صفا و جلا قلب خویش همت گمارد و نیز طالب درک حقیقت گردد و قلب خود را به محاذات حقیقت مطلوب قرار دهد وبرای برطرف ساختن حجابهای میان قلب و حقایق شهوات خود را مقهور نماید و پس از آن خلوت اختیار کند و جمع همت کند و با تمام قلب روی به خدای تعالی آورد و کوشش کند که جز خداوند متعال موجود دیگری در قلبش راه نیابد.
و در هنگام نشستن در خلوت مرتبا با تمام قلب ذکر پروردگار گوید تا زمانی که صورت لفظ و حیات کلا در ذهنش محو شود و پس از آن منتظر افاضه حقایق از جانب حق گردد و هنگامی که همتش صاف و ارداه اش درست و مواظبتش کامل شود دیگر مجذوب شهوات نخواهد گردید و تعلقات دنیوی او را از درک حقایق منصرف نخواهد نمود.
و در این هنگام قلبش نورانی و سینه اش گسترده و سرملکوت برای او آشکار می گردد و تیرگیها از دلش زدوده می شود و حجابهای میان قلب و حقایق از میان میرود و لوامع حق ابتدا مانند برقی بر او عبور کرده و سپس اندک اندک ثابت می گردد و حقایق امور الهی در نفس وئ قلبش نقش می بندد.
بنابراین صوفی درمورد درک حقایق ازلی راه کشف و شهود می پیماید و هیچگاه گرد استدلال نمی گردد.
پای استدلالیان چوبین بود  پای چوبین سخت بی تمکین بود
دانش معنوی (مینوی)‌
به عقیده صوفیان ایرانی دانش معنوی در تصوف بر سه گونه است:‌
1 – علم الیقین 2 – عین الیقین 3 – حق الیقین
در حالت اول آدمی با استدلالهای عقلی دلیلی را استنباط می کند، و در حالت دوم آدمی از خود بیخود گشته یک راز معنوی را مشاهده می کند، و در حالت سوم به حقیقت میرسد و آن را به عینه می بیند.
مراحل تربیت معنوی
از نظر تصوف ایرانی – اسلامی مراحل تربیت معنوی بشرح زیر نام گذاری شده است:‌
1 – شریعت 2 – طریقت 3 – معرفت 4 – حقیقت (که شرح آنها و مدارج سیر و سلوک صوفی در متن این تالیف آمده است)  حاصل کلام آنکه :‌ حقیقت در نزد صوفیان به دو اعبتار تلقی می شود:‌
یکی حقیقت اشیا که آن ماهیات موجودات است و دیگر معرفت به صفات و نعوت و عظمت و جلال حق تعالی و مشاهده تصرف او در عالم کون وسیله رسیدن به حقایق اشیا علم است. اما معرفت و شناسائی به حقیقت وقتی دست میدهد که بنده در محل وصل متوقف گردد. یعنی سالک پس از طی تمام مراحل طریقت و رسیدن به مقام فنا فی الله (محو در خدا) و مرتبه بقا الله (جاویدانی در خدا) به این معرفت نایل می آید و آن مقامی است که همه چیز بر او آشکار می شود و ظواهر و بواطن از او غایب نمی گردد و به مقام انسان کبیر و کامل آزاد میرسد پس حققت شناسائی حق است بالمشاهده و بالعیان و حقیقت آخرین حدی است که صوفی باید بدان برسد و آخرین منزل (وادی) مقصود و نهایت مقامی است که تصوف به آن منتهی می شود و به درجه رفیع عرفان میرسد و پوینده این راه را عارف گویند.
هفت وادی (مرحله ) عرفان ایران
طلب عشق معرفت استغنا توحید حیرت فنا
گفت ما را هفت وادی در ره است
چون گذشتی هفت وادی درگه است
وا نیامد در جهان زین راه کس
نیست از فرسنگ آن آگاه کس
چون نیامد باز کس زین راه دور
چون دهندت آگهی ای ناصبور
چون شدند آنجایگه گم سر بسر
کی خبر بازت دهد از بی خبر
هست وادی طلب آغاز کار
وادی عشق است از آن پس بی کنار
پس سیم وادیست آن معرفت
پس چهارم وادی استغنی صفت
هست پنجم وادی توحید پاک
پس ششم  وادی حیرت صعب ناک
هفتمین وادی فقرست و فنا
بعد از این روی روش نبود ترا
در کشش افتی روش گم گرددت
گر بود یک قطره قلزم گرددت.
شیخ فردی الدین محمد عطار نیشابوری


دانلود با لینک مستقیم

دانلود تحقیق ازدواج و تابعیت زن ایرانی

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق ازدواج و تابعیت زن ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق ازدواج و تابعیت زن ایرانی


دانلود تحقیق ازدواج و تابعیت زن ایرانی

 

 

 

 

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:30

فهرست مطالب:

چکیده   ۱
مقدمه   ۲
تابعیت زن   ۴
مبانی نظری تابعیت زن   ۵
-۱ وحدت تابعیت   ۵
استقلال تام تابعیت   ۶
-۳ استقلال نسبی تابعیت   ۷
تابعیت و کنوانسیون رفع هر گونه تبعیض علیه زنان   ۸
نقد ماده ۹ کنوانسیون   ۱۱
تابعیت زن در حقوق داخلی ایران   ۱۲
-۱ شرایط ماهوی تابعیت   ۱۲
-۲  شرایط شکلی تابعیت   ۱۳
تابعیت دولت متبوع قاضی   ۱۶
تابعیت دولت دیگر غیر از دولت متبوع قاضی   ۱۶
تابعیت فرزندان متولد از ازدواج زن ایرانی با مرد خارجی   ۱۷
مقارنه کنوانسیون با حقوق مدنی   ۲۰
۱)تفاوت در مبانی نظری   ۲۱
۲)- تفاوت در مصادیق   ۲۱
تساوی در اعطای تابعیت به فرزندان.   ۲۳
قانون مدنی ایران تفاوت‌هایی در آثار تابعیت به شرح ذیل وجود دارد:   ۲۳
پیشنهاد اصلاح قانون مدنی   ۲۵
منابع و ماخذ:   ۲۷

 

 

ازدواج و تابعیت زن ایرانی
چکیده
«ازدواج» و «تابعیت» دو دسته ارتباط احوال شخصیه توصیف شده که در قلمرو حقوق خصوصی قرار می گیرند. هریک از کشورها و کنوانسیونهای بین المللی بر اساس نظریه های وحدت، استقلال تام و استقلال نسبی تابعیت زوجین؛ قوانین متفاوتی را وضع کرده اند. روش قانون مدنی ایران «وحدت تابعیت خانواده» و ترجیح تابعیت زوج بر تابعیت زوجه و حتی ترجیح تابعیت ناشی از نسب پدری بر تابعیت منبعث از نسب مادری می باشد. در این مقاله به بررسی تأثیر و تأثر متقابل نکاح و تابعیت در صورت اختلاف زوجین پرداخته شده و ماده 9 کنوانسیون «رفع تبعیض علیه زنان» و موادی از قانون مدنی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است در نتیجه این پژوهش معلوم می گردد هرگونه اصلاح به منظور تغییر در این موضوع باید به طور هماهنگ در تمام مواد با انتخابی اساسی و مستدل در مبانی نظری اعمال شود. در انتهای مقاله پیشنهاد اصلاح موادی از قانون مدنی برای نیل به چنین تغییری با انتخابی آگاهانه ارائه شده است.
واژگان کلیدی :
زن، تابعیت، ازدواج، ملیت، شوهر، فرزند، وحدت تابعیت خانواده، استقلال تام، استقلال نسبی، قانون مدنی.
 
تکوین جوامع اولیه متکی بر اولویت و قاهریت توان جسمی و نوعاً عاری از تفکر، ظرافت و احساس بود، زنان با جسم ظریف و طبع لطیف در این روند از جایگاه چندان مستحکمی برخوردار نبودند؛ با این فرض تاریخی، می توان به بیان مقهوریت و در نتیجه به مظلومیت زنان در اعصار گذشته پی برد. تبعیض بین زنان و مردان آن چنان عمیق است که امروزه حتی در کشورهای پیشتاز تمدن نوین در برخی موارد حقوق سیاسی و احوال شخصی زنان در وضع چندان مساعدی قرار ندارد. رشد تدریجی و تحول فکری جوامع، منطق اجتماعی را پدیدار ساخته و بشریت را به بازشناسی و بازنگری نسبت به میراث های گذشته وادار نمود. البته منزلت اجتماعی زنان و حقوق آنان نیز بعضاً مورد توجه و عنایت خاص قرار گرفته است، به عنوان مثال پیامبران از منشأ وحی، سخنانی ایراد فرموده اند و فلاسفه از مبنای فکر و صاحب نظران جوامع با ارزیابی استعدادهای زنان نسبت به حقوق طبیعی و واقعی آنان کتاب ها نوشته و سخنرانی ها کردند.
موضوع تحول حقوق زنان علاوه بر آنکه روند منطقی خود را طی می کند، در برخی موارد دستخوش برخی جنجال های فریبنده و مجازی نیز قرار گرفته، به نحوی که جوامع برای دست یابی به جایگاه شایسته این قشر عظیم در بعضی موارد دچار تردید و اشتباه شده اند، در این بازار جنجال سوداگران نیز بیکار نبوده و وجاهت و جذابیت زنان را چاشنی تبلیغات مجازی خود نموده اند، در این حال شأن و منزلت جامعه زنان و ارکان خانواده ها از این طریق تخریب می شود. مبارزه با این شیوه انحرافی یکی از ضروریات اجتناب ناپذیر زنان پیشرو به شمار می رود. به هر حال عنایت همه جانبه دخلی و بین المللی این حقیقت را آشکار می سازد که زنان حقوق از دست رفته ای دارند و باید سعی وافر مبذول شود تا این حقوق به هر نحو ممکن احیا گردد.  
ازدواج و تابعیت در «دسته ارتباط»  احوال شخصیه توصیف می شوند.    سؤال مهم این است که ازدواج به معنی انعقاد قرارداد زوجیبت یا مزاوجیت که در قلمرو حقوق خصوصی قرار می گیرد، چگونه با موضوع تابعیت که به معنای رابطه بین فرد و دولت می باشد و در دامنه حقوق عمومی قرار دارد؛ با یکدیگر مرتبط می شوند؟ از دیدگاه حقوق داخلی ایران (و بسیاری از کشورها) اگر زوجین تبعه ایرانی باشند و درخارج از کشور ازدواج کنند، مطابق ماده 6 ق. م روابط ماهوی این نکاح تابع قانون ملی زوجین است، این مقاله فارغ از این موضوع می باشد. اگر زن و مرد تبعه دو دولت باشند، این موضوع در دو مرحله قابل بررسی است. مرحله اول، انعقاد قرارداد و رعایت شرایط صوری و ماهوی در این زمان است. مرحله دوم، روابط زوجین بعد از انعقاد قرارداد است. موضوع این نوشتار این است که اگر زن و مرد دارای دو تابعیت باشند و ازدواج نمایند چه قانونی بر روابط ایشان حاکم است؟ تکالیف و حقوق زوجین طبق کدام قانون تعیین می شود؟ و اگر در مرحله انعقاد عقد زوجین تبعه یک دولت باشند، سپس یکی از آنها تابعیت خود را تغییر دهد، آیا این تغییر در تابعیت دیگری مؤثر است؟
در پاسخ به این سوال ها نظرهای متعددی مطرح شده است، گاه قانون دولت متبوع زوج، گاه قانون دولت مقر دادگاه و گاه نیز قانون اقامتگاه مشترک زوجین ترجیح داده است. قانون مدنی ایران، قانون دولت متبوع زوج را به شرحی که در ادامه مقاله بیان می گردد، انتخاب نموده که به نظر منطقی نمی رسد. البته توجیه قانون مدنی این است که چون در ایران و بسیاری از کشورها ریاست خانواده به عهده شوهر است، لذا تابعیت شوهر برای تابعیت زن مرجح است. این توجیه صرف نظر از مناقشه نسبت به ریاست شوهر در خانواده دارای این اشکال است که منطق موجود در مقررات داخلی مربوط به روابط خصوصی زوجین، قابل تطبیق با مقررات و قواعد حل تعارض  قوانین مربوط به روابط خصوصی زوجین، قابل تطبیق با مقررات و قواعد دو جانبه یا چند جانبه بوده و عامل خارجی در آن وجود دارد. به هر حال برای موضع گیری بهتر لازم است، مبانی نظری این اختلاف ها کشف شود، سپس روش های حل تعارض در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
بنابراین در ابتدا به بررسی اجمالی مفهوم تابعیت و مبانی تابعیت زنان پرداخته، سپس به تحلیل حقوق داخلی و تطبیق آن با کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان پرداخته می شود.



تابعیت زن
تابعیت رابطه مردم با دولت متبوع خود می باشد، برای این امر دو عنصر، وجود شخص و رابطه تبعیت به منظور حمایت لازم است.   تابعیت دارای دو قسم اصلی و اکتسابی می باشد. تابعیت اصلی از زمان تولد به شخص تحمیل می شود، ولی تابعیت اکتسابی یا اشتقاقی از طرق پذیرش تابعیت کشور دیگر یا از طریق ازدواج بدست می آید. تابعیت تبعی نیز آن است که به تبع تابعیت، یا پذیرش تابعیت کشور دیگر به فرزند صغیر داده می شود. لذا تابعیت زن می تواند تابعیت اصلی تلقی شود که قاعدتاً نباید پس از ازدواج به صورت تحمیلی تغییر کند، بلکه باید اکتسابی یا با اراده شخصی زن تغییر نماید.
مبانی نظری تابعیت زن
نظریه های متفاوتی در سیستم حقوقی کشورها در رابطه با تابعیت زن پس از نکاح موجود می باشد. هریک از این سیستم ها دارای مزایا و معایبی است. ابتدا به شرح اجمالی این نظریه ها پرداخته و سپس تئوری که حقوق ایران و کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان از آن پیروی نموده اند مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
1)    وحدت تابعیت
طبق این نظریه خانواده یک رکن واحد است و برای تأمین وحدت، باید تابعیت واحد باشد؛ لذا تابعیت یکی از زواجین به همسر دیگر تحمیل می شود و از آنجا که در بسیاری از نظام های حقوقی، ریاست خانواده از خصائص شوهر است و در برخی کشورها تابعیت پدر از راه نسب و بر اساس سیستم خون به طفل منتقل می شود؛ بر این اساس تابعیت شوهر به زن تحمیل می گردد. طبق این سیستم اگر چه به حقوق زن احترام گذاشته می شود ولی این اعتقاد وجود دارد که بهتر است در درون خانواده یک تابعیت وجود داشته باشد.   سیستم دارای مزایا و معایبی می باشد.
مزیت؛ حقوق و تکالیف زوجین در یک سیستم حقوقی تعیین و تفسیر می شود. در بسیاری از کشورها  احوال اشخاص، تابع قانون ملی است، زیرا متابعت زوجین از دو قانون مختلف مسلماً موجب تعارض در تکالیف متقابل ایشان می شود و خانواده با مشکل مواجه می گردد و حتی می تواند منجر به برهم خوردن اساس زندگی مشترک شود. به عنوان مثال اگر قانون مدنی متبوع زوج، وی را به اشتراک مساعی در تأمین معاش خانواده ملزم نماید و قانون مدنی متبوع زوجه، تأمین نفقه وی را صرفاً به عهده زوج بداند؛ منجر به تعارض در تکالیف و حقوق زوجین می گردد.
معایب؛ اولاً : عدم انتخاب تابعیت از طرف زن در صورت ازدواج، تحمیل این امر ناخواسته بوده و ممکن است مورد رضایت زن نباشد و احتمال دارد زن ازدواج با تبعه خارجی امتناع نماید یا به روابط غیر رسمی با وی راضی شود. ثانیاً این نظریه از نظر سیاست های جمعیتی، در آمار اتباع کشور به ویژه کشورهایی که با رشد منفی جمعیت روبرو هستند، تأثیر منفی می گذارد، زیرا تحمیل تابعیت مرد خارجی بر زنان تبعه منجر به کاهش آمار جمعیت زنان و اطفال متولد از آن می شود در حالی که آمار ازدواج مردان تبعه با زنان خارجی بسیار کمتر است. زیرا مردان بیشتر از زنان مهاجرت می کنند؛ لذا احتمال ازدواج مردان بیگانه با زنان تبعه بیشتر از امکان ازدواج زنان بیگانه با مردان تبعه می باشد. ثالثاً : از یک طرف امنیت کشورها در صورت پذیرش تابعیت افراد بیگانه که به واسطه علاقه به همسر، تابعیت کشور را می پذیرند و علاقه ای به آب و خاک ندارند و از طرف دیگر زنانی که بر اثر ازدواج، تابعیت وطن خود را از دست می دهند نیز منطقی نیست.
2)    استقلال تام تابعیت
از اوایل قرن بیستم به بعد استقلال زنان به طور گسترده مورد توجه واقع شد. مبنای این تحول، فکری نوین تساوی حقوق زن و مرد و مبارزه برای رفع حجر از زنان بود. به هر حال متعاقب تقاضا و درخواست بی شمار زنان و نهضت های هواخواهی حقوق زنان  تعدادی از دولت ها به زنان آزادی کامل عطا  کردند و آنان را با مردان در درجه مساوی قرار داده و قدر قوانین مربوط به خانواده و تابعیت زوجین تغییراتی بوجود آوردند که نمود بارز این تغییرات در کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان مشاهده می شود. این سیستم دارای مزایا و معایبی است.
مزیت؛ زنان می توانند ذبدون نگرانی از تحمیل تابعیت شوهر با مردان خارجی مزاوجت نمایند و همچنین در اثر ازدواج با بیگانگان تغییراتی در آمار جمعیتی کشورها پدید نمی آید.
معایب؛ نظام حقوقی حاکم بر خانواده واحد نخواهد بود و هر زمانی ممکن است، انضباط خانواده مختل شود و احتمال تابعیت مضاعف اطفال، در صورتی تشدید می گردد که سیستم تابعیت اطفال ناشی از نسب مادری و پدری یا هر دو باشد. همچنین در مواقعی که روابط بین کشورها بحرانی شود یا در زمان جنگ محدودیت هایی برای اتباع بیگانه در کشورهای درگیر ایجاد می شود که وحدت خانواده را در معرض تزلزل قرار می دهد و احتمال بروز اختلاف در خصوص احکام و آثار زوجیت به شدت افزایش می یابد.
3)    استقلال نسبی تابعیت
 در این سیستم استقلال زوجین در تابعیت پذیرفته می شود و تابعیت به اراده هر کدام واگذار می گردد. در این نظریه خطر بی تابعیت شدن یا تابعیت مضاعف کاهش می یابد؛ ولی به طور کامل از بین نمی رود. زیرا اگر در کشور شوهر، اصل آزادی زن در تابعیت برقرار باشد و زن خارجی زوج به تابعیت آن کشور در نیاید و در کشور زن از سیستم وحدت تابعیت خانواده، پیروی گردد، از زن سلب تابعیت می شود و زن در این حال فاقد تابعیت خواهد شد. همچنین اگر در کشور زن اصل آزادی وی در تابعیت برقرار شود و زن تابعیت خود را از دست ندهد و در کشور شوهر هم وی تبعه کشور شوهر شناخته شود، زن دارای تابعیت مضاعف می گردد.  در برخی از سیستم های حقوقی مراحل مختلفی جهت تغییر قانون پیموده می شود تا قانون تغییر نماید، به عنوان مثال قانون مدنی فرانسه در سال 1804 م به وحدت تابعیت زوجین متمایل بود،   سپس در اصلاحات سال 1983 م، استقلال تام تابعیت زن پس از نکاح با مرد خارجی را پدیرفت.   در کشورهای زیادی تابعیت زوج بر زوجه در صورت ازدواج با زن بیگانه تحمیل می شود، مانند: اتیوپی ، اسپانیا، افغانستان، سوئیس ، ایتالیا (مگر اینکه اقامتگاه شخص در خارج از ایتالیا بوده یا از آن به خارج انتقال دهد)، بلژیک (مگر اینکه ظرف 6 ماه از تاریخ عقد ازدواج با تسلیم اظهار نامه عدم پذیرش خود را اعلام کند)، ویتنام (مگر اینکه زن قبل از ازدواج یا در حین ازدواج اظهاریه رسمی انصراف خود را از این امر اظهار دارد) یونان(طبق قانون 1955 م مگر اینکه زن قبل از ازدواج تمایل خود را به حفظ تابعیت قبلی اعلام نماید)، ایران و ... همچنین کشورهایی که به موجب قانون تابعیت، زنان خارجی به حفظ تابعیت اصلی یا پذیرش تابعیت زوج اختیار دارند، عبارتند از : اتریش، اردن، الجزایر، آلمان، آمریکا، انگلیس، برزیل، پاکستان ، ترکیه و ... در آلمان اخیراً با تغییراتی که در قانون اعمال شده، زن آلمانی که با مرد خارجی ازدواج کند، حتی اگر تابعیت شوهر بر زن تحمیل شود، به تابعیت آلمان باقی می ماند و این تابعیت را به اطفال حاصل از این ازدواج نیز می تواند منتقل نماید.  


دانلود با لینک مستقیم