بخشی از متن اصلی :
فهرست مطالب
پیشگفتار 2
مقدمه 6
فصل اول
حقوق در دولتها
بخش اول- پیشدادیان 10
الف- نامگذاری 10
ب- قانون در این زمان 10
بخش دوم- هخامنشیان 11
الف- دادگاههای کیفری و اصول قضایی 11
ب- توجه به عدالت 12
بخش سوم- اشکانیان 14
الف- نظام کیفری دوران اشکانیان 14
ب- تشکیلات نظام قضایی دوره اشکانی 17
بخش چهارم- ساسانیان 18
الف- قضاوت و اصول دادرسی در زمان ساسانیان 18
ب- دادگاههای زمان ساسانیان 21
فصل دوم
حقوق در ادیان و متون باستانی
بخش اول- میترا 24
بخش دوم- مزدیسنا 25
بخش سوم- ماتیکان هزار دادستان 26
فصل چهارم
حقوق و جایگاه زنان
بخش اول- حقوق عمومی زن 29
بخش دوم- ازدواج 32
فصل پنجم
تاریخچهی سازمان قضاوتی ایران
بخش اول- سازمان قضاوتی ایران از دورهی هخامنشیان تا دورهی ساسانیان 36
بخش دوم- سازمان قضاوتی ایران از دوره ساسانیان تا ظهور اسلام در ایران 40
فصل ششم
قوانین پیشین
بخش اول- قوانین پیش از بابلیها 42
بخش دوم- بابلیها و مجموعه قوانین حمورابی 47
الف- شرح قانون 47
ب- امتیاز مجموعه حمورابی 49
ج- قراردادها 50
د- بانکداری و حقوق دریایی 51
هـ- آیین دادرسی بابل 51
و- روابط خانوادگی 52
ی- اموال منقول و غیرمنقول 54
ز- کیفر شگفتآور 54
ح- نخستین اعلام حقوق بشر 55
بخش سوم- هیتا 57
بخش چهارم- در پایان 58
منابع و ماخذ 60
مقدمه
اگر چه در زمینهی تاریخ حقوق، کتابها، جزوهها و مقالههای فراوانی به قلم استادان و پژوهشگران به رشتهی تحریر درآمده و عرضه شده است اما زمانی تمامی این تلاشها موجد نتیجه خواهد شد که با ملاحظهی راستیها، بدون توجه به زمان و مکان وقوعشان و بدون تعصبات بیمورد و البته با توجه به گذر زمان و وقوع تغییرات در تمامی سطوح، قواعد مذکور را اجرا کنیم و در مقابل، با ملاحظهی کجیها و نقطههای تاریک و عوامل فریب و تباهی مردم و کشف همان قواعد زشت در دنیای امروز خود، به اصلاح و حتی پاک نمودن برخی بایدها و نبایدها بپردازیم.
تاریخ هزاران داستان گفته و ناگفته در خود دارد، او همچون کتابی است با میلیونها صفحه که در گوشهای به انتظار افرادی است که به سویش آیند و از گنجینههای پنهان در آن استفاده کنند. او کتابی است بسیار باارزش، برابر با عمر تمامی انسانهای موجود در آن، برابر با دستاوردهای بینظیر اندیشمندانش، اما تفاوت فاحش تاریخ با کتب دیگر این است که؛ هزینهای که نویسندگان آن برای به رقم خوردنش پرداخت نمودهاند بسیار بسیار گزافتر از هزینهای است که ما برای مطالعهی آن میپردازیم. نویسندگان این کتاب عظیم، عمر، علم، جان و تمام زندگانی خویش را صرف آن کردهاند و چیزی در مقابل آن دریافت ننمودهاند اما ما با مطالعهی آن قادر خواهیم بود که از اشتباهاتشان عبرت بگیریم و هرگز، آزمودهها را نیازماییم. مانند اینکه از فاصلهای دور بر نقشی بنگریم و قوتها و ضعفهای آنرا بشناسیم و در صدد رفع آنها برآئیم.
چرا خود را از این موهبت محروم نماییم؟؟؟
در این متن، به وضع قانون و اجرای آن در دورهی پیش از اسلام پرداختهام، چرا که قانون و به طور کلی حقوق در کشور ما سه مرحلهی اصلی را پیموده است:
1- دوران پیش از اسلام 2- دوران اسلامی 3- دوران معاصر
«لاعلم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم»
«ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم، تو دانا و حکیمی.»
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار
میگیرد.
تعداد صفحات :60
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:60
فهرست مطالب:
پیشگفتار 2
مقدمه 6
فصل اول
حقوق در دولتها
بخش اول- پیشدادیان 10
الف- نامگذاری 10
ب- قانون در این زمان 10
بخش دوم- هخامنشیان 11
الف- دادگاههای کیفری و اصول قضایی 11
ب- توجه به عدالت 12
بخش سوم- اشکانیان 14
الف- نظام کیفری دوران اشکانیان 14
ب- تشکیلات نظام قضایی دوره اشکانی 17
بخش چهارم- ساسانیان 18
الف- قضاوت و اصول دادرسی در زمان ساسانیان 18
ب- دادگاههای زمان ساسانیان 21
فصل دوم
حقوق در ادیان و متون باستانی
بخش اول- میترا 24
بخش دوم- مزدیسنا 25
بخش سوم- ماتیکان هزار دادستان 26
فصل چهارم
حقوق و جایگاه زنان
بخش اول- حقوق عمومی زن 29
بخش دوم- ازدواج 32
فصل پنجم
تاریخچهی سازمان قضاوتی ایران
بخش اول- سازمان قضاوتی ایران از دورهی هخامنشیان تا دورهی ساسانیان 36
بخش دوم- سازمان قضاوتی ایران از دوره ساسانیان تا ظهور اسلام در ایران 40
فصل ششم
قوانین پیشین
بخش اول- قوانین پیش از بابلیها 42
بخش دوم- بابلیها و مجموعه قوانین حمورابی 47
الف- شرح قانون 47
ب- امتیاز مجموعه حمورابی 49
ج- قراردادها 50
د- بانکداری و حقوق دریایی 51
هـ- آیین دادرسی بابل 51
و- روابط خانوادگی 52
ی- اموال منقول و غیرمنقول 54
ز- کیفر شگفتآور 54
ح- نخستین اعلام حقوق بشر 55
بخش سوم- هیتا 57
بخش چهارم- در پایان 58
منابع و ماخذ 60
مقدمه
اگر چه در زمینهی تاریخ حقوق، کتابها، جزوهها و مقالههای فراوانی به قلم استادان و پژوهشگران به رشتهی تحریر درآمده و عرضه شده است اما زمانی تمامی این تلاشها موجد نتیجه خواهد شد که با ملاحظهی راستیها، بدون توجه به زمان و مکان وقوعشان و بدون تعصبات بیمورد و البته با توجه به گذر زمان و وقوع تغییرات در تمامی سطوح، قواعد مذکور را اجرا کنیم و در مقابل، با ملاحظهی کجیها و نقطههای تاریک و عوامل فریب و تباهی مردم و کشف همان قواعد زشت در دنیای امروز خود، به اصلاح و حتی پاک نمودن برخی بایدها و نبایدها بپردازیم.
تاریخ هزاران داستان گفته و ناگفته در خود دارد، او همچون کتابی است با میلیونها صفحه که در گوشهای به انتظار افرادی است که به سویش آیند و از گنجینههای پنهان در آن استفاده کنند. او کتابی است بسیار باارزش، برابر با عمر تمامی انسانهای موجود در آن، برابر با دستاوردهای بینظیر اندیشمندانش، اما تفاوت فاحش تاریخ با کتب دیگر این است که؛ هزینهای که نویسندگان آن برای به رقم خوردنش پرداخت نمودهاند بسیار بسیار گزافتر از هزینهای است که ما برای مطالعهی آن میپردازیم. نویسندگان این کتاب عظیم، عمر، علم، جان و تمام زندگانی خویش را صرف آن کردهاند و چیزی در مقابل آن دریافت ننمودهاند اما ما با مطالعهی آن قادر خواهیم بود که از اشتباهاتشان عبرت بگیریم و هرگز، آزمودهها را نیازماییم. مانند اینکه از فاصلهای دور بر نقشی بنگریم و قوتها و ضعفهای آنرا بشناسیم و در صدد رفع آنها برآئیم.
چرا خود را از این موهبت محروم نماییم؟؟؟
در این متن، به وضع قانون و اجرای آن در دورهی پیش از اسلام پرداختهام، چرا که قانون و به طور کلی حقوق در کشور ما سه مرحلهی اصلی را پیموده است:
1- دوران پیش از اسلام 2- دوران اسلامی 3- دوران معاصر
«لاعلم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم»
«ما چیزی جز آنچه به ما تعلیم دادهای، نمیدانیم، تو دانا و حکیمی.»
فصل اول
حقوق در دولتها
حقوق در دولتها
عبارت «ایران باستان» مفهومی بسیار وسیع و پردامنه است. با اینکه آغاز و پایان این دوره را نمیتوان در زمان خاصی تحدید کرد و تعریف کامل و یکسانی برای آن وجود ندارد، اما با این حال «ایران باستان» گسترهای چندین هزار ساله در طول زمان و پهنهای به وسعت میلیونها کیلومتر مربع در مکان را در بر میگیرد. پهنهای که حتی در یک زمان واحد، قومها، ادیان، باورها، شیوههای زندگی و حکومتهای گوناگونی در آن بود و باش داشتهاند. دستیابی به واقعیتهای تاریخی و آگاهی از شیوههای زندگی و باورهای مردمان با چنین عبارتهای کلی ممکن نمیشود مگر آنکه آنرا به ادوار مختلفی تقسیم نمائیم. ایران زادگاه تاریخ است. هزاران سال بر تاریخ نوشته و نانوشتهی ایران گذشته و یکی از مظاهر مهم فرهنگی این ملت باستانی، قانون است که به تصاریف ایام در بوتهی آزمایش قرار گرفته و همواره در مسیر تحولات عظیم بود. فر و شکوه ایران باستان در پرتو قوانین و اصول عالیهای است که وجود داشت، اما، بسیاری از مدارک و اسناد آن بر اثر استیلای اسکندر و عرب و ایلغار مغول و تاتار از دست رفته است.
آنچه در اینجا به اختصار از آن سخن به میان آورده میشود از ادوار مختلف ایران منجمله: پیشدادیان، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان خواهد بود.
بخش اول: پیشدادیان
الف- نامگذاری
نخستین دودمان پادشاهان داستانی ایران را پیشدادیان نامیدهاند. میگوییم پادشاهان داستانی، چرا که، اسناد و مدارک به جامانده از آنها چیزی جز داستان نمیباشد. تا آنجا که برای شناسایی نامهای آنها به شاهنامهی فردوسی مراجعه میکنیم و از او یاری میجوییم. میگوییم پیشداد، چرا که در وضع قانون و گسترش عدل و داد پیشقدم بودهاند. همانند نامهایی چون هوشنگ، بهرام، کیکاووس. در اوستا هر جا از هوشنگ نام برده شده با صفت «پردات» همراه است که از دو واژهی «پر» به معنی پیش و «دات» به معنی داد ترکیب شده است. به عبارت دیگر پیشداد یا نخستین قانونگذار.
ب- قانون در این زمان
در فرهنگهای کهن ایران، یعنی تا پیش از تأسیس دولتهای اروپایی، مفاهیم حقوقی با باورهای دینی و اعتقاد به انتقام الهی پیوند داشت. پس از مجموعه قوانین «اشنونا» و «سورنومو» و «نسبه» و «هانی» و «انا اتیشو» یکی از کهنترین قوانین موجود قانون حمورابی است. قریب چهارهزار سال قبل از میلاد عیلامیها به تأسیس نظام حقوقی دست زدند و عاقبت پادشاه بزرگ بابل حمورابی پادشاه عیلام را شکست داد و قوانین معروف وی در عیلام هم معمول گشت. پس از آنکه بابل به دست ایرانیان افتاد، از قوانین مزبور به خصوص در قسمت بازرگانی آنچه مطبوع طبع فاتحین بود و بابلیها هم نتایج خوبی از آن گرفته بودند پذیرفته شد و به وسیلهی کشورگشایان ایران در اقطار جهان گسترش یافت. از اینجاست که قوم اسرائیل، کورش کبیر فاتح بابل را فرستادهی خدا میدانست. مورخان معتبر در تجلیل او سخنها گفتهاند و نخستین اعلامیهی حقوق بشر را به او نسبت دادهاند.
بخش دوم: هخامنشیان
الف- دادگاههای کیفری و اصول قضایی
پارسیان بیگمان از ابتدا دارای یک نظام بدوی حقوقی بودهاند. بعدها شورایی هفت نفره به نام قاضیان شاهی را شاهان به طور مادامالعمر انتخاب میکردند. پس از فتح بابل به دست کوروش کبیر، هخامنشیان در زمینهی حقوق عمومی نخستین اعلامیهی حقوق بشر را منتشر کردند و در زمینهی حقوق خصوصی هر قومی را به احکام ملت و مذهب همان قوم محکوم میکردند و در زمینهی حقوق قراردادها قانون شاهی مدون گردید. در این زمان دادگاه شاهی مرکب از هفت نفر قاضی به ریاست شاه به طور دائم برقرار بود. دادوران شاهی همیشه در سفر و حضر با شاه همراه بودند اما این دادگاه در ظاهر مانند دیوان عالی کشور بود و برای مسائل مهم و رفع تعارض قوانین یا حل احکام و تفسیرهای متناقض به کار میرفته است و دادخواست استینافی یا فرجامی یا اعادهی دادرسی درآنجا تقدیم میشده است. به جرایم عمومی یا نظامی در دادگاههایی که تحت نظر موبدان یا حکام تشکیل مییافته رسیدگی میشده است. قضات دیوان حرب نیز به امور لشگری رسیدگی میکردند. از لحاظ صلاحیت در آن عصر، امور حقوقی و جزایی از یکدیگر منفک نبودهاند و دادرسی که صلاحیت رسیدگی به دعاوی را داشته است میتوانسته به هر قسمت رسیدگی کند.
ب- توجه به عدالت
از نوشتههای گزنفون چنین استنباط میشود که ایرانیان نسبت به اصول، عدالت، اطاعت از قضاوت و اجرای عادلانهی قانون توجه زیادی داشتند. دربارهی کیفر دادرس رشوهخوار عهد هخامنشی، کلمان هوار، خاورشناس نامدار فرانسوی در کتاب خود به نام «ایران باستان و تحول ایران» چنین مینویسد: «ریاست فائقهی هیأت قضات در زمان کمبوجیه پسر ارشد کورش که در حیات پدر پادشاه بابل بود در امور جزائی با خود او بود. در مورد جرائم نسبت به امنیت کشور یا مقام سلطنت پادشاه در مرحلهی رسیدگی ابتدایی و نهایی حکم میداد. رسیدگی به امور حقوقی را به قضاتی که خود برگزیده بود ارجاع مینمود. در عهد پادشاهی وی یکی از قضات شاه به نام سیامنس به جرم ارتشاء و صدور حکم ناحق محکوم به قتل و معدوم شد. پس از مرگ پوست از تن او برکندند و با قطعات پوست قاضی مقتول مسند قضای او را پوشاندند. آنگاه کامبیز (کمبوجیه) پسر را به جای پدر برگزید و بر مسند وی که به شیوهی اقوام بربر با پوست بدن رشوهخوار آراسته شده بود برنشاند.
دو چیز، یکی وفاداری، دیگر، عدالتخواهی در چشم همهی آریاییها به خصوص داریوش، مبنای نظم جهانی بود. داریوش عقیده داشت که ضامن بقای دولت حفظ حقوق ثابت و عادلانهی ملت است. مصریان او را در تاریخ خود به نام آخرین قانونگذار بزرگ خویش شناختند. کورش بزرگ و داریوش اول در جلال دولت و شوکت جهانی خود برای تمام جهانیان، نمونهی عدالت و فضیلت و مردانگی و رشادت و دانایی و مهربانی بود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:34
فهرست مطالب:
دین
شکل تدفین در گورستانهای لرستان
گورهای چهار چینه ای
گورهای خمره ای
مقابر اورارتوییان در
آذربایجان غربی
دین
دین ایران باستان بیشتر به سبب قلت اسناد و شواهد امری است راز گونه و مشکل. چون به اشارات و کنایات متون اخیر توجه کنیم شاید به سطحی از اعتقادات بدوی دینی پی ببریم. "خدایان طبیعی" پرستش می شد. شاید این خدایان در محیطی از اندیشه وتفکرات مناسب و وظایف فرمانیفرمایان که محدود به جنگ و با روری یا تناسل بود شایستگی داشتند. میان دین کهن ایرانیان و هندویان پیوندهای فکری مشاهده می شود که مربوط به زمانی پیش از مهاجرت این دوگروه هند و اروپائی. بعضی خدایان پدید آمدند ک نماینده مفهوم نام خویشوند مانند میترا که به معنی پیمان است. کرامات اخلاقی به گروهی زا خدایان که در ایران به نام اوراها شناخته شدند اختصاص یافت. در چنین محیطی زرتشت به جهان گام نهاد. روایات و شواهد زبانی, زمان زندگی او را حدود 600 پ. م. و جایگاه موعظه و ارشاد او را در شرق ایران مشخص می کند.تصادفا به چشم و پشتاسب پادشاه ما قبل تاریخ پایگاهی یافت. اما مضمون سخنان و آموزش های او چه بود؟
آیین زرتشت هنوز هم دینی است زنده و اقلیتی کوچک در ایران وپارسیان هند بدان ایمان دارند.از گروه ها پاره هایی از نوشته های مقدس باستانی که مجموعاً به نام اوستا خوانده می شود بدست آمده است با بعضی تفسیرهای کهن. اگر از روی تفاوتهای مهم و چشمگیر زبانو تخیل و تصور داوری کنیم قطعه های اوستا از زمان زندگی رزتشت تا دوران ساسانیان پدیدار گشته است. پنج مجموعه شعر به نام گاتها به سبب کهنگی زبان و گویش شرقی ایرانی به نظر برجسته جلوه می کند. بنابراین شاید این ها بدوران زندگی پیامبر متعلق باشد و مضمون آن ها هم بعضی از آموزشهای اساسی او را نمودار می سازد. در میان پرستده و خدای متعالی و جهانی اهورامزدا پیمانی تازه و فدری پدیدار می کند. دیگر یک ثنویت اساسی نیکی و بدی تصور شده است .این دو اصل همواره با هم در پیکارند چه در معنویات وچه در مادیات . اما روز داوری فرا می رسد که خوبی پیروز می شود . اینک پیکار ادامه دادر .
اهورامزدا (که بعدها اهرمزد شد ) با نیروهای جاودانی دیگر وروان پاک انگر مینیو (که بعدها اهریمن شد) با دیوان پیروانش که در میان ایشان بسیاری از خدایانی که در گذشته محبوب مدرم بودند از دوسو پیکار می کنند. وظیفه هر کس در جهان آن سات که بر نیروی پلیدی و دروغ گزندرساند و بدین شیوه به پیروزی ملکوت مزدا یاری رساند. پیام اخلاقی زرتشت در اینجا جلوه می کند که نیکمدران باید به کارهای نیک به ویژه کشت زمین پدرازند اندیشه نیک و گفتار نیک و کار نیک آنچنانکه زرتشتیان امروز هم بدان معتقدند مومنان را مصون می دادر. پاداش کسانی که اصول اخلاقی زرتشتی را آنچنانکه باید به کار بسته اند همانا جاودان زیستن در بهشت است و بدکاران محکومند به تحمل کیفر در جایگاه دروغ و ناراستی.
آیین پاک زرتشتی در محیط دین اصلاح نشده ایرانی که خدایان بسیار داشت و برای عناصر طبیعت سپاس و احترام داشت و اسب قربانی می کدر چون عاملی در فضای ناساز پدیدار شد. با اینهمه بعضی از اصول آن به ویژه اهمین فراوان اهورامزدا و ثنویت نیکی و بدی (یا ارته و درستکاری و دروخ و دروغ) رایج شد (یا بلکه هم بود؟) میان اندیشه های دینی زرتشت و شاهان هامنشی همانندیهای شگرفی وجود دادر. هم زرتشت وهم شاهان هخامنشی اهورامزدا را پصرستش می کدرند و بنابراین "مزدیسنایی" بودند. نزدیک پایان فرمانروائی هخامنشیان پیوندی استوار گویا میان آیین زرتشت و آیین پرستشی که کاست روحانی مغان تجویز می کدرند پدید آمه بود. تاریخ طولانی مغان از زمان پدید آمدنشان همچون قبیله ای یا بهتر بگوئیم طبقه خاصی در میان مادها که به وظیفه کهانت دین اصلاح نشده ایرانی می پدراختند آغاز شد. ایشان همواره خویشتن را از یک قبیله می پنداشتند و بسیار دربند رسوم و تشریفات بودند. بزودی رسالت خود را در سراسر اینران گستدرند. سرانجام هنگامی که آیین زرتشتی در زمان ساسانیان دین رسمی ایران گشت مغان رهبری معنوی آن گشتند. تشخیص اینکه اینان در گذشته تا چه پایه از آیین زرتشتی پشتیبانی می کدرند امری است دشوار. اما شاید بعضی از ایشان از این آیین پشتیبانی کدرند و آنرا رواج دادند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:53
فهرست مطالب:
• ۱ تمدن سیلک
• ۲ موقعیت جغرافیایی و طبیعی
• ۳ نگاهی به عکسهای هوایی تپه سیلک جنوبی
• ۴ لایه نگاری سیلک
• ۵ لایه دوم سیلک
• ۶ سفال لایه دوم سیلک (چشمه عل)) ۷ لایه چهارم فرهنگ سیلک) (اوروک IV و جمدت نصر(
• ۸ لایه دوم سیلک چهارم: ( گل نبشتههای پیش ایلامی)
• ۹ اختصاصات سفال در دوره چهارم سیلک
• ۱۰ عصر آهن و مسئله مهاجرت کوچ روها به فلات ایران
• ۱۱ سفال عصر آهن
• ۱۲ سفال خاکستری
• ۱۳ بقایای معماری و مسئله استقرارهای عصر آهن در تپه جنوبی
• ۱۴ برآیند
• ۱۵ منابع
تمدن سیلک
تمدن در نواحی مختلف، و تحت تاثیر وضع زمین و آب و هوا، و روابط ساکنان آن همسایگان ، و هجومها، و مهاجرتها، به اشکال مختلف متظاهر گردیدهاست.
مسکن انسان در این ناحیه ابتدا به صورت کوهها ، یا خانههای محقری که از نی و شاخههای درخت ترکیب یافته بود، ساخته شد، و بعدها روی نی و شاخههای درخت گل مالیدند، و یا دیوارهای خانه را با چینه بالا بردند ولی خیلی زود برای بالا بردن دیوارها از خشت خام استفاده کردند. در ابتدا خشتها را بدون قالب میساختند، ولی بعداً برای ساختن آن قالب به کار بردند، و توانستند خشتها را یک اندازه و منظم بسازند. در داخل خانهها دیوارها را با گل اخری رنگ میکرند. و مردگان را در زیر کف اطاقها که آجر فرش یا سنگ فرش نبود، دفن مینمودند. مردگان را در این قبرها به صورت «چمپاته» به خاک میسپردند، و همراه آنها در گورشان اشیایی قرار میدادند و این اشیا در بعضی از گورها پر ارزش و زیاد بود، و در بعضی دیگر کم و بی ارزش . ذوق و سلیقه هنری این مردم از روی حکاکیهای آنها که نخستین بار روی استخوان انجام گردیدهاست، و از روی نقوش سفالشان ظاهر میگردد. در خانه زن که نگهبان آتش است، مدتها کار کوزه گری بدون چرخ را انجام میدهد. علت تاخیر استفاده از چرخ را نیز همین دانستهاند. فقط در هزاره چهارم پیش از میلاد اختراع شد. در آن موقع کوزه گر با استفاده از چرخ تکمیل شده سفالگری، توانست انواع مختلف سفالهایی را که از نظر هنری به درجه بلندی رسیده بودند به مشتریان بدهد. این سفال اطلاعات بسیار زیادی راجع به هنرمندان در آن زمان در دسترس ما میگذارد. سیلک تنها مکان تاریخی در فلات ایران است که مدارک نوشته از دوران پیش از هخامنشی در آن پیدا شده ولی خطی که همزمان با آغاز تاریخ در ایلام به وجود آمده بود، تحت نام پرتو ایلامی شناخته شده پس از رها شدن این پایگاه تجارتی از میان رفت. هنر سیلک جنبه تزیینی آن شدید است و هنری است که آریائیها با خود آوردهاند.
موقعیت جغرافیایی و طبیعی
تپه سیلک کاشان واقع در حاشیه کویر است . فرهنگ سیلک در دو تپه شمالی و جنوبی به فاصله 600 متر از یکدیگر بنیاد نهاده شدهاست. تپه شمالی به طول 320 متر، عرض 110 متر و ارتفاع 6 متر در شمال ناحیهای که به آإن تپه میگویند واقع است. تپه جنوبی به طول 260 متر ، به عرض حداکثر 190 متر و در امتداد تپه شمال است و شکل آن مثلثی را میماند که راسش به طرف شمال و قاعده اش به طرف جنوب نهاده شده باشند. ارتفاع متوسط تپه جنوبی 14 متر است. هر دو تپه مذکور در سه کیلومتری جنوب غربی کاشان واقعند و ساکنان تریه «دیزچه» در نزدیکی این میدان باستانی، مدتهای مدید است که برای باور کردن زمینهای کشاورزی خود از خاک تپهها استفاده میکنند امتداد تپه جنوبی به نکرد پل (شهرمردگان) دوره الف واقع است که تا زیر قریه دیزچه ادامه مییابد گورستان دوره ب (شهر مردگان = نکردپل ب ) که اندکی جدیتر است در بخش غربی و در 200 متری تپه جنوبی واقع است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:27
فهرست مطالب:
چکیده
کلید واژه ها:
1ـ مقدمه
2ـ مواد و روش ها
3ـ نتایج و مباحث
3ـ1ـ آراء یونانیان و غربی ها در باب ماهیت سخن ادبی
3ـ2ـ افلاطون و الهامی بودن شعر
3ـ3ـ ارسطو و ساختار شعر و سخن ادبی
3ـ4ـ دفاع سیدنی از نظریه ی ارسطو
3ـ 5 ـ جان درایدن و طبیعت عام بشری
3ـ6ـ وردزورث و حقیقت کلی شعر
3ـ7ـ کالریچ و آفرینندگی شعر
3ـ 8 ـ نظر شلّی در دفاع از شعر و سخن ادبی
3ـ 9 ـ نظریه ی ادبی فرمالیسم
3 ـ 10ـ نظریهی ساختار گرایی و ادبیات
3ـ11ـ نیچه و لذّت ادبی
3ـ 12ـ ابهام گرایی و پوچی در ادبیات
3ـ13ـ نظر ژان پل سارتر درباره ی ادبیات
3ـ14ـ مفهوم و ماهیت سخن ادبی در بین عرب ها
3ـ 15ـ تحلیل آراء حکما و نظریه پردازان ایرانی
3ـ16ـ مفهوم امروزی ادبیات
3-17- نظر خواجه نصیر درباره ی شعر و سخن ادبی
3-18- نظر کروچه درباره ی ادبیات
3ـ19ـ نتیجهگیری نهایی
ABSTRACT
Keywords
منابع و مآخذ:
چکیده:
در تعریف واژه ی ادبیات، ماهیت، فواید و نقش آن در زندگی بشر و نیز در حوزه ها و کارکردهای عملی آن، از قدیمترین زمان تاکنون مباحث گوناگونی صورت گرفته است؛ برخی آنرا به مفهوم اخلاقی و برخی در معانی ادبی و عده ای نیز به هر دو مفهوم اخلاقی و ادبی آن به کار برده اند.
اما امروزه ادبیات با سایر علوم جدیدی چون روان شناسی، زبان شناسی و نقد ادبی پیوند خورده و اهمیت والایی پیدا کرده است.
اگر ما یک سیر اجمالی در آراء و نظریه های ادبی غربی ها داشته باشیم، با مطالعه ی آراء ادبی افلاطون، ارسطو، سیدنی، جان درایدن، جانسن و کالریچ و دیگران در می یابیم که:
اولاً جریان فکری ادبی که از ارسطو شروع و به کالریچ ختم می شود، متناسب با شرایط فرهنگ اروپایی است؛ به ین صورت که اگر در آراء آنها ابتدا موضوع اخلاقی در حوزه ی ادبیات دارای نقش و معنای خاصی بود، رفته رفته رنگ باخته و «لذت» جانشین «تعالیم اخلاقی» می گردد.
ثانیاً در تعریف ماهوی شعر و ادبیات با مشکلات و نارسایی های چندی روبه رو هستیم که تعمیم آن نظرها به آثار ادبی مهم دنیا، نه تنها مشکل، بلکه گاهی ناممکن و یا حداقل ضعیف می باشد.
در این مقاله ضمن تبیین و روشنگری جریانات تاریخی آراء ادبی غربی، که از اخلاق به التذاذ و از ایضاح به ابهام می گراید، سعی شده با کمک از نظریه های ادبی خواجه نصیر و بند کروچه و استفاده از مفهوم «شهود»، یک تعریف جامع و کاربردی تری از ادبیات ارائه شود تا گره گشای بسیاری از مشکلات ادبی و علمی ما باشد.
کلید واژه ها: آراء ـ ادبی ـ امروز ـ شهود ـ غرب ـ نقد ـ یونان