فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
1- زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام 1
2- تقسیم بندی دوره های ادبی 1
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 3-1
2-1-1- مقدمه 2
2-1-2- ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری 3-2
2-1-3- آغاز ادب فارسی 3
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و بویی 9-3
2-2-1- توجه سامانیان بزبان پارسی 4-3
2-2-2- اهمیت قرن چهارم در علوم و ادبیات 4
2-2-3- نثر پارسی در قرن چهارم 5-4
2-2-4- شعر فارسی در قرن چهارم 8-6
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان 20-9
2-3-1- نثر فارسی در قرن پنجم و ششم 9
2-3-2- نثر ساده در قرن پنجم و ششم: 11-9
2-3-3- نثر مصنوع در قرن ششم 14-11
2-3-4- کتب علمی 14
2-3-5- شعر فارسی در قرن پنجم و ششم 20-14
منابع
- زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام
در گذشته، دورههای تاریخ ادبیات را بر مبنای سلسلهها تقسیم بندی میکردند مانند: شعر دورهی غزنوی یا ادبیات دورهی مغول. اما امروزه سیر ادبیات فارسی را بر منبای شاخصها و سنتهای ادبی و با توجه به افراد شاخص و سنتگذار تقسیمبندی میکنند. منظور از شاخصها و سنت گذاران، افرادی هستند. که مهمترین ویژگیهای ادبی یک مقطع را میتوان در آثار آنها پیدا کرد.
تقسیم دورههای ادبی بر این مبنا، لزوماً با تقسیمات سیاسی، تاریخی و جغرافیایی همخوانی و هماهنگی ندارد. گاهی شاعری که از نظر زمانی در دورهای زندگی میکند از لحاظ ادبی و فکری در دوره پس یا پیش از خود قرار میگیرد.
2- تقسیم بندی دوره های ادبی
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سومهجری
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و آل بویه
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان وخوارزمشاهیان
2-4- وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
2-5- قرن نهم دوره تیموری (782 ـ 907 هجری
2-6- از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148
2-7- از میانه قرن دوزادهم تا اواسط قرن چهاردهم دوره افشاری و زندی و قاجاری و مشروطیت
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری
دولت ساسانی با شکستهای پیاپی سپاهیان ایران از لشگر اسلام در جنگهای ذات السلاسل(12هجری) وقادسیه(14 هجری) و جلولاء(16 هجری) و نهاوند(21 هجری) واژگون شد، و نفوذ مداوم مسلمین در داخله شاهنشاهی ایران تا ماوراءالنهر که تا اواخر قرن اول هجری بطول انجامید، سبب استیلای حکومت اسلامی بر ایران گردید و ایرانیان برای قرونی محدود و معدود تحت سیطره عرب درآمدند.
چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.
پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمهای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.
در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری 3-1
2-1-1- مقدمه 2
2-1-2- ادبیات پهلوی در سه قرن اول هجری 3-2
2-1-3- آغاز ادب فارسی 3
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و بویی 9-3
2-2-1- توجه سامانیان بزبان پارسی 4-3
2-2-2- اهمیت قرن چهارم در علوم و ادبیات 4
2-2-3- نثر پارسی در قرن چهارم 5-4
2-2-4- شعر فارسی در قرن چهارم 8-6
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان و خوارزمشاهیان 20-9
2-3-1- نثر فارسی در قرن پنجم و ششم 9
2-3-2- نثر ساده در قرن پنجم و ششم: 11-9
منابع
چکیده:
1- زبان و ادبیات در ایران بعد از اسلام
در گذشته، دورههای تاریخ ادبیات را بر مبنای سلسلهها تقسیم بندی میکردند مانند: شعر دورهی غزنوی یا ادبیات دورهی مغول. اما امروزه سیر ادبیات فارسی را بر منبای شاخصها و سنتهای ادبی و با توجه به افراد شاخص و سنتگذار تقسیمبندی میکنند. منظور از شاخصها و سنت گذاران، افرادی هستند. که مهمترین ویژگیهای ادبی یک مقطع را میتوان در آثار آنها پیدا کرد.
تقسیم دورههای ادبی بر این مبنا، لزوماً با تقسیمات سیاسی، تاریخی و جغرافیایی همخوانی و هماهنگی ندارد. گاهی شاعری که از نظر زمانی در دورهای زندگی میکند از لحاظ ادبی و فکری در دوره پس یا پیش از خود قرار میگیرد.
2- تقسیم بندی دوره های ادبی
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سومهجری
2-2- قرن چهارم، عصر سامانی و آل بویه
2-3- قرن پنجم و ششم عصر غزنویان و سلجوقیان وخوارزمشاهیان
2-4- وضع عمومی علم وادب در قرن هفتم و هشتم
2-5- قرن نهم دوره تیموری (782 ـ 907 هجری
2-6- از آغاز قرن دهم تا میانه قرن دوازدهم عهد صفوی (907 ـ 1148
2-7- از میانه قرن دوزادهم تا اواسط قرن چهاردهم دوره افشاری و زندی و قاجاری و مشروطیت
2-1- از انقراض حکومت ساسانی تا پایان قرن سوم هجری
دولت ساسانی با شکستهای پیاپی سپاهیان ایران از لشگر اسلام در جنگهای ذات السلاسل(12هجری) وقادسیه(14 هجری) و جلولاء(16 هجری) و نهاوند(21 هجری) واژگون شد، و نفوذ مداوم مسلمین در داخله شاهنشاهی ایران تا ماوراءالنهر که تا اواخر قرن اول هجری بطول انجامید، سبب استیلای حکومت اسلامی بر ایران گردید و ایرانیان برای قرونی محدود و معدود تحت سیطره عرب درآمدند.
چنانکه میدانیم زبان رسمی و ادبی ایران در دوره ساسانی لهجه پهلوی جنوبی یا پهلوی پارسی بود. این لهجه در دربار و ادارات دولتی و حوزه روحانی زرتشتی چون یک زبان رسمی عمومی بکار میرفت و در همان حال زبان و ادب سریانی هم در کلیساهای نسطوری ایران که در اواخر عهد ساسانی تا برخی از شهرهای ماوراءالنهر گسترده شده است، مورد استعمال داشت.
پیداست که با حمله عرب و بر افتادن دولت ساسانیان برسمیت و عمومیت لهجه پهلوی لطمهای سخت خورد لیکن بهیچ روی نمیتوان پایان حیات ادبی آن لهجه را مقارن با این حادثه بزرگ تاریخی دانست چه از این پس تا دیرگاه هنوز لهجه پهلوی در شمار لهجات زنده و دارای آثار متعدد پهلوی و تاریخی و دینی بوده و حتی باید گفت غالب کتبی که اکنون بخط و لهجه پهلوی در دست داریم متعلق ببعد از دوره ساسانی است.
تا قسمتی از قرن سوم هجری کتابهای معتبری بخط و زبان پهلوی تألیف شده و تا حدود قرن پنجم هجری روایاتی راجع بآشنایی برخی از ایرانیان با ادبیات این لهجه در دست است و مثلاً منظومه ویس و رامین که در اواسط قرن پنجم هجری بنظم درآمده مستقیماً از پهلوی بشعر فارسی ترجمه شده و حتی در قرن هفتم «زرتشت بهرام پژدو» ارداویرفنامه پهلوی را بنظم فارسی درآورد.
در سه چهار قرن اول هجری بسیاری از کتب پهلوی در مسائل مختلف از قبیل منطق، طب، تاریخ، نجوم، ریاضیات، داستانهای ملی، قصص و روایات و نظایر آنها بزبان عربی ترجمه شد و از آنجمله است: کلیله و دمنه، آیین نامه، خداینامه، زیج شهریار، ترجمه پهلوی منطق ارسطو، گاهنامه، ورزنامه و جز آنها.
در همین اوان کتبی مانند دینکرت، بندهشن، شایست نشایست،ارداویرافنامنه، گجستک ابالش، یوشت فریان، اندرز بزرگمهر بختکان، مادیگان شترنگ، شکند گمانیک و یچار و امثال آنها بزبان پهلوی نگاشته شد که بسیاری مطالب مربوط بایران پیش از اسلام و آیین و روایات مزدیسنا و داستانهای ملی در آنها محفوظ مانده است. مؤلفان این کتب غالباً از روحانیون زرتشتی بوده و باین سبب از تاریخ و روایات ملی و دینی ایران قدیم اطلاعات کافی داشتهاند. از این گذشته در تمام دیوانهای حکام عرب در عراق و ایران و ماوراءالنهر تا مدتی از خط و لهجه پهلوی استفاده میشده است.