فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
فهرست مطالب:
مقدمه :
تعریف آزمون
انواع ارزشیابی در آموزش و پرورش
طرح آزمون پیشرفت تحصیلی
طبقه بندی هدفهای آموزشی : حوزه شناختی
( اجرا نمره گذاری و تحلیل آزمونها )
« پایانی آزمون »
«روش پایانی مصحح »
منبع تحقیق:
اندازه گیری و سنجش در علوم تربیتی
مقدمه :
یکی از فعالیتهای آموزشی معلم ارزشیابی و سنجش عملکرد دانش آموزان است هر چند که سنجش یا ارزشیابی پیشرفت یادگیرندگان و اندازه گیری عملکردهای آنان آخرین فعالیت آموزشی معلم به حساب می آید . این فعالیت معلم را نباید جدا از جریان آموزش و تنها به عنوان وسیله ای برای نمره دادن تلقی کرد . هدف از ارزشیابی و اندازه گیری بازده یادگیری دانش آموزان و ارزشیابی از پیشرفت تحصیلی آنان ، علاوه بر آن تعیین میزان یادگیری ، کمک به معلم دربهبود بخشیدن به شیوه های آموزشی خود و تشخیص و رفع نواقص یادگیری دانش آموزان است .
با توجه به هدف بالا این مقاله سعی دارد به صورت موجز و مختصر به روشها و فنون اندازه گیری و ارزشیابی ازآموخته های دانش آموزان پرداخته همچنین به انواع آزمونهای مورد استفاده درآموزش و پرورش اشاره شد و. امید است این مقاله قابل استفاده برای کلیه دبیران زحمتکش قرار گرفته و کاستیهای موجود را برما بخشایند .
تعریف آزمون
آزمون وسیله اندازه گیری در آموزش و پرورش و روانشناسی است در اندازه گیری ما ویژگیها یا صفات اشیاء و افراد را تعیین و به صورت اعداد و ارقام گزارش می کنیم .
آزمونها به چند منظور عمده مورد استفاده قرار می گیرند . برای اندازه گیریهای شناختی و توانایی های حرکتی و نیز برای اندازه گیری ویژگیهای شخصیت و ویژگیهای عاطفی . بنابراین آزمونهای مختلف را می توان به دو دسته کلی آزمونهای توانایی و آزمونهای عاطفی تقسیم کرد .
1-آزمونهای توانایی
آزمونهای توانایی آموخته ها ، مهارتها و استعدادهای افراد را می سنجد . دسته ای از این آزمونها
توانایی های شناختی افراد را می سنجد و تعدادی دیگر توانایی های روانی ، حرکتی را اندازه می گیرند . هر یک از این دو دسته آزمون کاربرد خاص را دارد . آزمونهای توانایی های شناختی بیشتر در زمینه های تحصیلی و فعالیتهای فکری و ذهنی مورد استفاده قرار می گیرند . و آزمونهای روانی – حرکتی غالباً در موقعیتهای صنعتی و نظامی و تربیت بدنی به کار می روند .
آزمونهای توانایی به دو دسته آزمونهای استعداد وآزمونهای پیشرفت تحصیلی تقسیم می شوند . آزمونهای استعداد مقدار توانایی یا آمادگی فرد را برای انجام دادن کارهایی که در پیش دارد و همچنین ظرفیت او را برای یادگیری می سنجد . اما آزمونهای پیشرفت تحصیلی دانش و مهارتهایی را که فرد تا لحظه اجرای آزمون کسب کرده است اندازه می گیرند . به سخن دیگر آزمونهای استعداد ناظر به آینده اند و برای پیش بینی موفقیتهای آتی فرد به کار می روند . در حالی که آزمونهای پیشرفت تحصیلی ناظر به گذشته اند و برای تعیین آموخته های قبلی فرد مورد استفاده قرار می گیرند .
2- آزمونهای عاطفی :
آزمونهای شناختی و روانی – حرکتی توانایی های فکری و عملی افراد را اندازه می گیرند . اما آزمونهای عاطفی و شخصیتی افراد را می سنجد آزمون عاطفی وضع فرد را در موقعیت طبیعی می سنجد اما در آزمون توانایی نشان می دهد که فرد در بهترین شرایط قادر به انجام چه کاری است .
3- آزمونهای شخصیت :
شخصیت را به صورت مجموعه رفتارهای فرد در موقعیتهای اجتماعی تعریف کرد ( ایبل 1979)
آزمونهای شخصیت به طورعمده به اندازه گیری متغیرهای مزاج ، سازگاری ، منش و ... اختصاص می یابد .
ابزارهای اندازه گیری شخصیت را می توان به سه دسته عمده تقسیم کرد .
1- پرسشنامه های گزارش شخصی این ابزارها وسایلی هستند که درآن فرد نظر شخصی اش را نسبت به خود بیان می کند .
2- پرسشنامه های جامعه سنجی در ای وسایل اندازه گیری ، افراد دیگر نظرشان را نسبت به فرد مورد سنجش ابراز می دارند .
3- فنون مشاهده ای در این نوع اندازه گیری رفتار فرد در یک موقعیت بخصوص زیر مشاهده قرار می گیرد .
4- آزمونهای علاقه و نگرش :
علاقه و نگرش دو بخش دیگر شخصیت هشتند که به خاطر اهمیت زیادی که در امور مشاوره شغلی و تربیتی دارند معمولاً به طور جداگانه سنجش می شوند . هم علاقه و نگرش به دوست داشتن و نداشتن افراد اشاره می کنند و هر دوبه رجهانهای فرد درباره فعالیتها ، نهادهای اجتماعی یا گروهها ارتباط دارند .
معروفترین وسیله اندازه گیری در این دو زمینه پرسشنامه های علاقه و نگرش است .پرسشهای علاقه جمله هایی درباره مشاغل و فعالیتهای گوناگون را شامل می شوند .
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:488
پایان نامه
برای دریافت مدرک کارشناسی ارشد
رشته تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت
عنوان پایان نامه: بررسی حل تناقضات تربیتی اصول آموزش و پرورش کرشن اشتاینر از دیدگاه دکتر محمد باقر هوشیار و تعلیم و تربیت کار آفرین
فهرست مطالب:
چکیده: 18
کلید واژهها: 18
فصل اول 19
1- کلیات تحقیق؛ 19
1-1 مقدمه: 20
1-2 بیان مسئله: 25
1-3 اهمیت پژوهش: 29
جملهی معروفی از امام علی (ع) است، که ایشان میفرماید: 29
1-4 هدف تحقیق: 35
1-5 سوالات تحقیق: 44
1-6 تعریفهای نظری: 46
1-6-1 تعریف اصول: 46
1-6-2 تعریفهای تناقض؛ 48
1-6-3 کارآفرینی؛ (Entrereneurship) 49
فصل دوم 51
2-1 ادبیات تحقیق 51
2-2 پیشینه تحقیق 51
2-1 ادبیات تحقیق: 52
2-1-1 گئورک کرشن اشتاینر: 52
مبانی فلسفی اندیشههای کرشن اشتاینر: 57
2-1-1-1 هستی شناسی: 57
2-1-1-2 معرفت شناسی؛ 58
2-1-1-2-1 الف- موضوع تربیت؛ 60
2-1-1-2-2 ب – وسایل تعلیم و تربیت (سرمایههای فرهنگی). 63
2-1-1-2-3 ج- فاعل تعلیم و تربیت: مؤسسات و معلمان. 65
2-1-1-3 ارزش شناسی؛ 68
2-1-2 (دکتر محمد باقر هوشیار 1336- 1283) 70
مبانی فلسفی اندیشه های هوشیار؛ 77
2-1-2-1 هستی شناسی؛ 77
2-1-2-1-1 الف – خدا؛ 77
2-1-2-1-2 ب – جهان؛ 78
2-1-2-1-3 ج – انسان؛ 79
طبقات حیات؛ 79
2-1-2-1-3-1 طبقه اول حیات (آثار نباتی)؛ 80
2-1-2-1-3-2 طبقه دوم حیات، (آثار حیاتی)؛ 81
2-1-2-1-3-3 طبقه سوم حیات (آثار انسانی)؛ 84
هوشیار مراتب حیات انسان را به سه بخش: 88
2-1-2-1-3-3-1 حیات سائقی انسان؛ 89
2-1-2-1-3-3-2 ارادهی مسبوق به کشش؛ 92
2-1-2-1-3-3-3 ارادهی مسبوق به خرد؛ 93
خصوصیات انواع اراده از نظر دکتر هوشیار 96
2-1-2-2 معرفت شناسی؛ 98
2-1-2-3 ارزش شناسی؛ 100
2-1-2-3-1 ارزشهای مشروط به دو طبقه تقسیم میشوند: 101
2-1-2-3-1-1 الف- ارزشهای مشروط شخصی؛ 101
2-1-2-3-1-2 ب- ارزشهای مشروط عمومی و همگانی؛ 102
2- ارزشهای غیر مشروط (مطلق)؛ 102
2-1-3 قانون قطبیت و تضاد: 103
2-1-3-1 تناقض؛ (contradiction) 107
مثلاً این دو قضیه؛ 107
2-1-3-2 تناقضات تربیتی؛ 109
2-1-4 قانون ضدیت و قطبیت؛ 109
2-1-4-1 اثبات حکمرانی قانون قطبیت و ضدیت در عالم انسان و طبیعت؛ 112
2-1-4-2 قانون اضداد و قطبیت در نظریهی (یین - یانگ) چینیان باستان؛ 115
2-1-5 تعلیم و تربیت کار آفرین: 122
جریان قانون تکامل در طبیعت؛ 124
2-1-5-1 الف- بعد جامعیت؛ 139
2-1-5-2 ب- بعد تعمق؛ 139
2-1-5-3 ج- قابلیت انعطاف؛ 140
2-1-5-1 الف- بعد جامعیت؛ 140
2-1-5-1 الف- 1- مشاهده امور خاص با توجه به ارتباط آنها به یک زمینه وسیع؛ 140
2-1-5-1 الف- 2- ارتباط دادن مسائل کنونی و آنی به هدفهای دور؛ 141
2-1-5-1 الف- 3- در این مهارت منظور از تعمیم؛ 141
2-1-5-1 الف- 4- توجه داشتن به جنبههای نظری؛ 142
2-1-5-2 ب – بعد تعمق ذهنیت فلسفی؛ 142
2-1-5-2 ب- 1- پرسش و کنکاش در مورد آن چه دیگران مسلم و بدیهی فرض میکنند؛ 143
2-1-5-2 ب- 2- کشف امور بنیادی و بیان آنها در هر موقعیت؛ 143
2-1-5-2 ب- 3- قضاوت و حکم کردن بر مبنای روش فرضیهای – قیاسی؛ 144
2-1-5-2 ب- 4- توجه داشتن و حساس بودن به اشارات و معانی ضمنی هر موقعیت و ارتباط دادن امور با یکدیگر؛ 144
2-1-5-3 ج- بعد انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی؛ 145
2-1-5-3 ج- 1- رها ساختن خود از جمود روان شناختی؛ 145
2-1-5-3 ج- 2- توجه داشتن به مسائل مورد بحث از جنبههای گوناگون؛ 146
2-1-5-3 ج – 3- ارزش سنجی افکار و نظریههای دیگران بدون توجه به منبع آنها؛ 146
2-1-5-3 ج – 4- شکیبایی در قضاوت موقت و مشروط و علاقه مند به اقدام در موقعیت مبهم نامشخص؛ 147
2-1-5-4 الف – تحلیل مفاهیم و اصطلاحات؛ 148
2-1-5-5 ب – حل مسائل عمومی؛ 149
2-1-5-6 ج – رشد و افزایش توان قانع کنندگی؛ 149
2-1-6 آموختن مباحث فلسفی متضمن برخی مهارتهای عملکردی است که معلمان میتوانند از آنها بهره بگیرند. در این زمینه میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ 150
2-1-6 -1 مهارتهای نوشتاری؛ 150
2-1-6 -2 مهارت ارتباطی؛ 151
2-1-6 -2-1 برخوردار شدن از وحدت شخصیت؛ 151
2-1-6 -2-2 پرورش دادن حس همدلی و سعه صدر؛ 152
2-1-6 -2-3 تقویت کردن و پرورش دادن روحیهی کنجکاوی؛ 153
1-تحلیل 2- انتقاد 3- ترکیب 4- بررسی ارزشها 5- سیر عقلانی 6- تفسیر یا بسط نظریات علمی 153
1. تحلیل؛ 154
2. انتقاد؛ 155
3. ترکیب؛ 156
4. بررسی ارزشها؛ 157
5. سیر عقلانی؛ 159
6. تفسیر یا گسترش نظریات علمی؛ 161
2-1-6 -3 برخی از خصوصیات روح فلسفی فیلسوفان؛ 163
2-1-6 -3-1 تردید منطقی؛ 163
2-1-6 -3-2 کنجکاوی؛ 164
2-1-6-3-3 ژرف اندیشی؛ 164
2-1-6-3-4 دید وسیع؛ 164
2-1-6-3-5 سعه ی صدر؛ 165
2-1-6-3-6 ترقی طلبی؛ 165
2-1-6-3-7 وحدت شخصیت؛ 165
2-1-6-3-8 طرفداری از ارزشهای انسانی؛ 166
از سه نوع قیاس میتوان به عنوان پایه برای تمرینات بدیعه پردازی استفاده کرد؛ 175
2-1-7 خلاقیت (آفرینندگی): 178
2-1-7-1 ویژگیهای افراد آفریننده (خلاق)؛ 180
2-1-7-2 ماهیت فرایند خلاقانه؛ 182
2-1-7-3 موانع اندیشه خلاقانه؛ 183
2-1-7-4 روش هایی برای بروز و یا افزایش دادن خلاقیت؛ 185
این روشهای پیشنهادی عبارتند از؛ 185
2-1-7-4-1 طوفان مغزی یا بارش مغزی؛ 185
2-1-7-4-2 روش جذب تضادها؛ 187
2-1-7-4-3 همیشه شکستها و ناکامیها را جشن بگیرید؛ 187
2-1-7-5 روش حل خلاقانه مسائل به روش ابداعی (TRIZ)؛ 190
2-1-7-5-1 مرحله اول؛ تعریف 193
2-1-7-5-2 مرحله دوم: انتخاب ابزار 194
2-1-7-5-3 مرحله سوم: تولید راه حل 194
2-1-7-5-4 مرحله چهارم؛ ارزیابی 195
2-2 پیشینه تحقیق؛ 197
فصل سوم 205
3- 1 روش تحقیق 205
3-1-1 مقدمه؛ 206
3-1-2 مراحل تحقیق؛ 208
3-1-2-1 انواع تحقیق آموزش؛ 208
3-1-2-1-1 تحقیق تاریخی؛ 209
3-1-2-1-2 تحقیق توصیفی؛ 209
3-1-2-1-3 تحقیق تجربی؛ 210
3-1-2-2 مزایای تحقیق آرشیوی؛ 212
3-1-2-3 معایب تحقیق آرشیوی؛ 212
3-1-3 روش انجام تحقیق؛ 214
3-1-4 ابزار گردآوری اطلاعات؛ 214
3-1-5 روش تجزیه و تحلیل داده ها؛ 214
3-1-6 جامعه آماری: 214
3-1-7 نمونه آماری: 214
فصل پنجم 245
5-1-1 سوال شماره 1- در آموزش و پرورش اصول چه مفهومی دارند؟ 246
5-1-1-1 اصول در مقابل مرام و مسلک؛ 247
5-1-1-2 تفاوت اصل و قانون؛ 247
5-1-1-3 تفاوت اصل و روش؛ 248
5-1-2 سوال شماره 2- در آموزش و پرورش اصول چه خصوصیاتی دارند؟ 249
5-1-3 سوال شماره 3- در آموزش و پرورش اصول از چه منابعی کشف و استخراج میشوند؟ 254
5-1-4 سوال شماره 4؛ در آموزش و پرورش اصول، چه کارکردهایی دارند؛ 261
5-1-4-1 خصایص یک هدف تربیتی خوب؛ 264
5-1-5 سوال شماره 5- در استفاده از اصول آموزش و پرورش چه نکاتی باید رعایت شود؟ 266
5-1-5-1 نکته تناسب و هماهنگی 266
5-1-5-2 نکته وحدت 266
5-1-5-3 اقتصاد 266
5-1-5-1 نکته اول تناسب و هماهنگی؛ 267
5-1-5-2 نکته دوم وحدت؛ 268
5-1-5-3 نکته سوم «اقتصاد»؛ 269
اهمیت عمومی سه نکته: 270
5-1-6 سوال شماره 6- کرشن اشتاینر چه عقایدی در تعلیم و تربیت دارد و دیدگاه تربیتی خود را در چند اصل ارائه کرده است. 271
5-1-6-1 مفاهیم اساسی تربیت از نظر کرشن اشتاینر؛ 273
5-1-6-1-1 الف- مفهوم فردیت؛ 273
5-1-6-1-2 ب- تعلیم و تربیت؛ تجربه و تحقیق سرمایههای فرهنگی؛ 274
5-1-6-1-3 ج- مفهوم فرهنگ صوری و فرهنگ عمومی از نظر کرشن اشتاینر؛ 275
5-1-6-1-4 د- هدف تعلیم و تربیت از نظر کرشن اشتاینر؛ 276
5-1-6-2 عوامل اساسی عمل تربیتی در نظام تربیتی کرشن اشتاینر؛ 277
5-1-6-2-1 الف- موضوع تربیت (کودک)؛ 277
کرشن اشتاینر رشد علائق فرد را به چهار مرحله تقسیم کرده است؛ 279
5-1-6-2-2 ب- سرمایههای فرهنگی به عنوان وسایلی تعلیم و تربیت؛ 281
5-1-6-2-3 ج- مؤسسات و معلمان به عنوان فاعل تعلیم و تربیت؛ 282
5-1-6-3 معلمان و پرورشکاران؛ 283
5-1-6-4 اینک قواعد کلی بر اصول آموزش و پرورش، از نظر کرشن اشتاینر تصریح میشود؛ 287
5-1-6-4-1 اصل فعالیت؛ 287
5-1-6-4-2 اصل کمال (تمامیت)؛ 288
5-1-6-4-3 اصل حریت (آزادی)؛ 289
5-1-6-4-4 اصل سندیت 289
5-1-6-4-5 اصل کنونی بودن (تناسب عمل و وضع)؛ 290
5-1-6-4-6 اصل فردیت؛ 291
5-1-6-4-7 اصل اجتماعی بودن؛ 291
5-1-7 سئوال شماره 7- دکتر هوشیار اصول آموزش و پرورش کرشن اشتاینر را به چند اصل تقلیل داده و مطلوب هر یک از اصول را چگونه بیان میکند؛ 292
5-1-7-1 اصل فعالیت؛ 300
5-1-7-1-1 مطلوب اصل فعالیت به قید «آن»؛ 301
5-1-7-2 اصل کمال «تمامیت»؛ 302
5-1-7-2-1 مطلوب اصل کمال و «تمامیت»؛ 303
5-1-7-3 اصل حریت «آزادی»؛ 304
5-1-7-3-1 مطلوب اصل حریت «آزادی»؛ 305
5-1-7-4 اصل سندیت؛ 306
5-1-7-4-1 مطلوب اصل اعتبار و سندیت؛ 309
5-1-7-5 اصل تفرد «فردیت»؛ 309
5-1-7-5-1 مطلوب اصل تفرد یا تشخص؛ 310
5-1-7-6 اصل اجتماع؛ 311
5-1-7-6-1 مطلوب اصل اجتماع؛ 312
5-1-8 سئوال شماره 8- پدید آمدن تناقض در اصول آموزش و پرورش به چه معنایی بوده و هوشیار برای حل تناقضات تربیتی چه روشی ارائه میدهد؟ 313
5-1-9 سئوال شماره 9، به عقیده هوشیار کدام اصول در تناقض با یکدیگر قرار دارند و برای هر یک از این تناقضات تربیتی چه راه حلهایی ارائه میدهد؟ 315
5-1-9-1 نظر هوشیار درباره تناقض اول و راه حل پیشنهادی او بر این تناقض؛ 316
5-1-9-1-1 روش ماریا مونته سوری برای حل تناقض اول؛ 319
5-1-9-1-2 روش دکتر اوید دکرولی برای حل تناقض اول؛ 323
5-1-9-1-3 به نظر دکرولی مطالعه هر موضوعی سه مرحله دارد: 324
5-1-9-1-3-1 مشاهده؛ 324
5-1-9-1-3-2 تمرین تداعی؛ 325
5-1-9-1-3-3 بیان (تشریح)؛ 326
5-1-9-1-3-3-1 اول – مشاهده – در مشاهدهی آب، آثار و عوامل زیر مورد مطالعه، قرار میگیرد: 327
5-1-9-1-3-3-2 دوم – واحدها، حساب کردن (موضوعاتی که در مطالعه آب پیدا میشود) 328
5-1-9-1-3-3-3 سوم – نتایج حاصل از اطلاعاتی که در اثر اجرای قسمت اول و دوم بدست میآید، در این قسمت موضوعات ذیل مورد مطالعه قرار میگیرد: 328
5-1-9-1-3-3-4 چهارم – تشریح؛ در ضمن تشریح نتیجه مشاهدها و مطالعه استفادههای تعلیماتی ذیل حاصل میشود. 329
5-1-9-2 راه حل تناقض دوم از نظر هوشیار؛ 333
5-1-9-3 راه حل تناقض سوم از نظر هوشیار؛ 342
5-1-9-3-1 پنج نوع وجه مشارکت و مباینت (تفاوت) به قرار زیر است؛ 345
5-1-9-3-2 هدفهای تعلیم و تربیت واشبرن بدین صورت بود؛ 348
5-1-9-3-3 شیوه دومی که برای حل تناقض سوم ارائه میشود، روش جان دیویی در مدرسه آزمایشگاه است؛ 349
5-1-9-3-4 دیویی برای برنامه درسی دو خصوصیت عمده قائل میشود؛ 352
5-1-9-3-5 سومین شیوهای که شکوهی برای حل تناقض سوم ارائه داده راهنمائی تحصیلی و حرفهای یا توزیع متعادل نیروی انسانی است؛ 354
5-1-10 سئوال شماره 10- تناقض را چگونه میتوان مدیریت کرد؛ 361
5-1-10-1 مفاهیم اصلی در دموکراسی تفاهمی؛ 368
5-1-10-2 اصول تربیتی دموکراسی تفاهمی؛ 370
بر این اساس، مهم ترین اصول تربیتی دموکراسی تفاهمی عبارتند از؛ 370
5-1-10-2-1 اصل توجه به حقوق و آزادیهای فردی و توجه به رفاه عمومی و ایجاد تعادل و توازن بین آنها؛ 370
5-1-10-2-2 اصل توجه به رشد همه جانبه فردی و پرورش روحیه همکاری و ترویج ارزشهای مشترک؛ 371
5-1-10-2-3 اصل توسل جستن به فرآیند گفتگو در حل و فصل امور؛ 371
5-1-10-2-4 اصل درک عمیق همگانی و اجماع مبتنی بر اعتدال عمومی؛ 372
5-1-10-2-5 اصل پرورش خلقیات دموکراتیک در دانش آموزان؛ 372
5-1-10-2-6 اصل افزایش میزان و کیفیت مشارکت دانش آموزان از طریق توسعه قلمرو عمومی؛ 373
5-1-10-2-7 اصل توجه به ایجاد عدالت و برابری فرصتها و امکانات؛ 373
5-1-10-3 اهداف تعلیم و تربیت از نظر دموکراسی تفاهمی؛ 374
مهم ترین اهداف تعلیم و تربیت مطابق با نظریه دموکراسی تفاهمی عبارتند از؛ 374
5-1-10-3-1 روشهای تعلیم و تربیت دموکراسی تفاهمی؛ 375
5-1-11 سئوال شماره 11 – مدیریت تناقض را چگونه میتوان به سوی «کارآفرینی» سوق داد؛ 381
5-1-10-3-1 از نظر کوراتکوو هاجتس برخی عادتهای ذهنی متداول را که مانع اندیشه خلاقانه میشوند، عبارتند از؛ 387
5-1-10-3-1-1 تفکر این یا آن؛ 387
5-1-10-3-1-2 شکار امنیت؛ 388
5-1-10-3-1-3 الگوسازی؛ 388
5-1-10-3-1-4 اندیشه احتمالاتی؛ 389
5-1-10-3-2 کنجکاویهای طبیعی 390
5-1-10-3-3 این شرایط مناسب را میتوانیم در چهار قانون اساسی یورش فکری جستجو کنیم؛ 395
5-1-10-3-4 کسب مهارت در ایده یابی از طریق کاربرد یورش فکری مستلزم رعایت ابعاد زیر است؛ 396
5-1-12 سئوال شماره 12- تعلیم و تربیت کار آفرین چگونه تعلیم و تربیتی است؟ 401
5-1-12-1 مهم ترین خصوصیات تعلیم و تربیت کارآفرین از نظر؛ 409
5-1-12-1-1 هدف ها؛ 409
5-1-12-1-2 محتوا؛ 409
5-1-12-1-2-1 دیویی تجارب را به دو دسته ی ماشینی و فکری تقسیم میکند؛ 410
5-1-12-1-2-2 تجربه ی فکری شامل پنج عنصر میباشد که در ذیل ذکر میگردد؛ 411
5-1-12-1-3 روش ها؛ 413
5-1-12-1-3-1 کسب تجربه و تمرین توسط دانش آموزان؛ 414
5-1-12-1-3-2 تعلیم و تربیت کارآفرین بر محور اکتشاف متکی است؛ 414
5-1-12-1-3-2-1 اهمیت فرآیند یادگیری؛ 416
5-1-12-1-3-2-2 یادگیرنده محور؛ 417
5-1-12-1-3-2-3 آموزش به روش بحث و گفتگوی گروهی؛ 417
5-1-12-1-3-2-4 روش بارش مغزی؛ 418
5-1-12-1-3-2-5 برتری تفکر واگرا نسبت به تفکر همگرا؛ 418
5-1-12-1-4 ویژگیهای تربیتی، نظام تعلیم و تربیت کارآفرین؛ 420
5-1-13 سئوال شماره 13- الگوی تدریس تعلیم و تربیت کارآفرین، چه ویژگیهایی دارد؟ 422
5-1-13-1 اینک هر یک از روشهای فعال تدریس فوق به طور خلاصه تشریح میشوند. 425
5-1-13-1-1 آموزش به روش اکتشافی؛ 425
5-1-13-1-1 مراحل آموزش برای یادگیری اکتشافی؛ 427
5-1-13-1-1-1 اقدامات پیش از آموزش 427
5-1-13-1-1-1-1 الف- تعیین قصد یا هدف؛ 427
5-1-13-1-1-1-2 ب- انتخاب یک موقعیت مشکل آفرین یا معما برانگیز؛ 427
5-1-13-1-1-2 آموزش دادن درس؛ 430
5-1-13-1-1-2-1 الف- آماده ساختن دانش آموزان و توضیح روشهای اکتشافی؛ 430
5-1-13-1-1-2-2 ب-ارائهی موقعیت معما برانگیز؛ 431
5-1-13-1-1-2-3 پ – جمع آوری اطلاعات یا دادهها و آزمایش گری؛ 432
5-1-13-1-1-2-4 ت- فرضیه سازی و توضیح دادن؛ 433
5-1-13-1-1-2-5 ث- تحلیل فرآیند اکتشاف؛ 434
5-1-13-1-1-3 اقدامات پس از آموزش؛ 435
5-1-13-1-2 محاسن روش آموزشی اکتشافی؛ 435
5-1-13-1-3 معایب روش آموزشی اکتشافی؛ 436
5-1-13-2 روش حل مسئله دیویی؛ 436
5-1-13-2-1 مراحل اجرای الگوی تدریس حل مسئله جان دیویی؛ 438
5-1-13-2-1-1 الف- طرح مسئله یا بازنمایی مشکل؛ 438
5-1-13-2-1-2 ب- دسترسی و جمع آوری اطلاعات؛ 439
5-1-13-2-1-3 ج- ساختن فرضیه؛ 440
5-1-13-2-1-4 د- آزمایش فرضیه؛ 441
5-1-13-2-1-5 ه- رسیدگی به صحت و سقم فرضیهها (نتیجه گیری، تعمیم، کاربرد)؛ 441
5-1-13-2-2 در هنگام نتیجه گیری توجه به چند نکته ضروری است: 442
5-1-13-2-3 شکلهای گوناگون حل مسئله؛ 443
5-1-13-2-3-1 الف- حل مسئله به عنوان نوعی یادگیری؛ 443
شکل (14-5) «مسئله چوب کبریتها، به نقل از سیف، 1387، ص 374» 443
5-1-13-2-3-2 ب- حل مسئله به عنوان انتقال یادگیری؛ 444
5-1-13-2-3-2-1 انواع انتقال یادگیری؛ 445
5-1-13-2-4 محاسن روش تدریس حل مسئله؛ 452
5-1-13-2-5 معایب الگوی تدریس حل مسئله؛ 453
5-1-13-4 پایهی بدیعه پردازی بر طبق نظر «گوردن» بر چهار نکته استوار است؛ 455
5-1-13-4-1 از سه نوع قیاس به عنوان پایه برای تمرینات بدیعه پردازی استفاده میشود: 457
5-1-13-4-1-1 الف- قیاس شخصی؛ 457
چهار سطح اشتغال در قیاس شخصی وجود دارد، عبارتند از؛ 457
5-1-13-4-1-1-1 توصیف اول شخص؛ 457
5-1-13-4-1-1-2 همانندسازی اول شخص، توأم با هیجان: 458
5-1-13-4-1-1-3 هم دلی در همانندسازی با موجود زنده: 458
5-1-13-4-1-1-4 هم دلی در همانندسازی با موجود غیرزنده؛ 458
5-1-13-4-1-2 ب- قیاس مستقیم؛ 458
5-1-13-4-1-3 ج- تعارض فشرده (متراکم)؛ 459
5-1-13-5 راهبردهای تدریس به شیوهی بدیعه پردازی (سینکتیکز)؛ 459
5-1-13-5-1 خلق چیز جدید: 460
5-1-13-5-2 چیزی غریب را آشنا ساختن: 461
5-1-13-5-3 توصیف؛ 462
5-1-13-6 شیوه انتقال مفاهیم یا تعاریف؛ 463
5-1-13-6-1 تشبیه مفهوم به چیزی که به ان شبیه باشد (قیاس مستقیم)؛ 463
5-1-13-6-2 قیاس شخصی؛ 464
5-1-13-6-3 تعارض فشرده (متراکم)؛ 465
5-1-13-6-1-1 قیاس مستقیم بر اساس مرحلهی قبل؛ 466
5-1-13-6-1-2 بازگشت مجدد به توصیف یا مفهوم اولیه؛ 467
5-2 بحث و نتیجه گیری؛ 470
5-3 پیشنهادهای تحقیق؛ 472
5-4 محدودیتهای تحقیق 474
منابع و مأخذ 475
فهرست اشکال:
1-2..................................................................................................................................82
2-2..................................................................................................................................84
3-2..................................................................................................................................86
4-2..................................................................................................................................88
5-2..................................................................................................................................90
6-2..................................................................................................................................94
7-2..................................................................................................................................96
8-2................................................................................................................................117
9-2................................................................................................................................196
1-5................................................................................................................................249
2-5................................................................................................................................262
3-5................................................................................................................................263
4-5................................................................................................................................263
5-5................................................................................................................................271
6-5................................................................................................................................278
7-5................................................................................................................................287
8-5................................................................................................................................301
9-5................................................................................................................................316
10-5..............................................................................................................................325
11-5..............................................................................................................................345
12-5..............................................................................................................................393
13-5..............................................................................................................................429
14-5..............................................................................................................................444
15-5 الف.........................................................................................................................452
15-5 ب...........................................................................................................................452
فهرست جداول:
1-2..................................................................................................................................97
2-2................................................................................................................................192
1-5................................................................................................................................280
چکیده:
پایان نامه حاضر به بررسی چگونگی حل تناقضات ترتیبی اصول آموزش و پرورش کرشن اشتاینر از دیدگاه دکتر محمدباقر هوشیار و تعلیم و تربیت کارآفرین پرداخته است اصول آموزش و پرورش «جستجوی آنگونه مبانی عقلانی و آنگونه مقیاس ها است که بوسیله آن می توان در هر مورد با کمال سهولت رفتار تربیتی مطلوب کرد» اصول آموزش و پرورش در موجب فعل و انفعال دانش آموز میشود، هم خط مشی و نوع روش معلم را در امر آموزش و پرورش بدست میدهد و هم حدود آموزش و پرورش و نوع هدفی را که او و شاگردانش هر دو به سوی آن باید سائر (روان) باشند را معین می کنند؛ و تناقض در تعلیم و تربیت از نظر هوشیار بدین معنی است که «هر گاه ربط میان اصل تربیتی و هدف معین نباشد و برای هدفی که مطلوب ماست از اصل متناسب به آن بیرون نرویم، اشکالاتی که در جریان آموزش و پرورش رخ میدهد، تحت عنوان «تناقض» از آنها یاد کرده است» روش مورد استفاده در استفاده در این پژوهش تحلیلی اسنادی بوده و در ارتباط با موضوع پایان نامه چهارده سئوال ارائه گردیده و در این جهت کلیه منابع و مراجع موجود مرتبط با موضوع سئوال ها مورد بررسی قرار گرفته است.
هوشیار اصول هفت گانه آموزش و پرورش کرشن اشتاینر را به شش اصل متقارن ذکر کرده و به سه تناقض رسیده و برای هر یک از تناقضات، راه حلی ارائه داده است، هوشیار اصل «کنونی بودن (تناسب عمل و وضع)» و اصل «فعالیت» کرشن اشتاینر را درهم ادغام و بر روی هم «اصل فعالیت به قید آن» نامیده است. کرشن اشتاینر و هوشیار هردو دیدگاه علمی به آموزش و پرورش دارند و از طرفداران تعلیم و تربیت پیشرو هستند و تعصب و غرض ورزی را در تعلیم و تربیت جایز نمی دانند و هر دو دانش آموز را نقطه مرکزی و هدف تربیت و تعلیم می دانند. در بررسی آراء و اندیشه های تربیتی کرشن اشتاینر و هوشیار تفاوتها و تشابهاتی وجود دارد. در این پایان برای حل تناقضات تربیتی دیدگاه مربیان ایرانی و غربی ذکر گردیده و نیز چگونگی مدیریت این تناقضات در محیط آموزشی و سوق آن به سوی کارآفرینی (خلاقیت و نوآوری)، خصوصیات و ویژگی ها و الگوی تدریس نظام تعلیم و تربیت کارآفرین مورد بررسی و راهبردهای ارائه گردیده است.
کلید واژهها:
اصول آموزش و پرورش، تناقضات تربیتی، کرشن اشتاینر، محمدباقر هوشیار، تعلیم و تربیت کارآفرین
فصل اول
1- کلیات تحقیق؛
1-1 مقدمه
1-2 بیان مسئله
1-3 ضرورت و اهمیت تحقیق
1-4 هدف تحقیق
1-5 سوالات تحقیق
1-6 تعاریف نظری
1-1 مقدمه:
«مهمترین پدیداری که همیشه و به وسیلهی همه مردم جهان احساس شده است و امروز بیش از هر زمان دیگر به چشم میخورد «پدیدار تغییر» است. ما اکنون در شرایط یا اوضاع و احوالی زندگی میکنیم که احتمالاً در تاریخ تمدن بشر بی مانند بوده است و سرعت تغییر و تحول اجتماعی امروز از هر زمان بیشتر است و هر روز هم بر این سرعت افزوده میشود. علاوه بر سرعت تغییرات همه جانبه، پیچیدگی تر شدن آنها نیز بسیار مهم است. ما در یک جهان باز زندگی میکنیم که شکلهای متنوع و متعددی دارد. جهانی است که مطلقاً نمیتوان آن را همان جهان و هستی قدیم نامید ثبوت برای این جهان امکان ندارد. اکنون، قانونهای مورد توجه دانشمندان، قانونهای حرکت، تغییر و تکامل هستند و کوشش آنها بر این است که روابط موجود بین این تغییرات را بشناسند و منبع یا سرچشمهی آنها را دریابند و به کشف وسایل توجیه، کنترل و تنظیم آنها موفق شوند زیرا به این حقیقت متوجه اند که هر گونه تغییری که در جنبهای از زندگی پیدا میشود طبعاً باعث پیدایش تغییری در جنبههای دیگر زندگی خواهد شد (شعاری نژاد 1389. ص 290).
«وقتی پدیدار تغییر، همهی جهان را در بر بگیرد و زندگی فردی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد، طبیعی است تعلیم و تربیت در کل و مدرسه که جزیی از آن است، در رأس پدیدارهای متغیر قرار خواهد گرفت. مدرسه امروز دیگر نمیتواند حالت سکون و رکود را ادامه دهد و تحولات سریع همه جانبه ی زندگی را نادیده بگیرد. مدرسه ناگزیر است از یک طرف، خود را با این تغییرات و تحولات هماهنگ سازد و از طرف دیگر، با بررسی انتقادی این تغییرات، خود به صورت یک عامل تغییر یا تسریع کنندهی آن در آید.» (همان، ص 291).
نقش مدرسه در تاریخ آموزش و پرورش همیشه این بوده است که بین ابعاد زمان (گذشته، حال، آینده) و ابعاد فرهنگ و تمدن (فرهنگ موجود و فرهنگ مطلوب) رابطه برقرار کند و این نقش ممکن است به دو صورت ایفا شود: یکی به صورت «ایستا» یا ساکن و منفی و دیگری به صورت «پویا» یا متحرک و مثبت. در نقش ایستا مدرسه عمل برقراری ارتباط را به شکل برقراری فرهنگ از نسلی به نسل دیگر انجام میدهد، بدون اینکه خود در آن تصرف و تغییری بدهد. همچون امانتداری که به حفظ امانت و استرداد به موقع آن موظف است. این چنین مدرسهای شعار «بشنو و پذیر» را دارا است. ولی مدرسهای که نقش «پویا» ایفا میکند و عمل ارتباط را به صورت فعال انجام خواهد داد نه پذیرنده و همانند دستگاه تصفیه خواهد بود که تا مواد تغییر مطلوب را پیدا نکنند اجازهی عبور نخواهند داشت و چنین مدرسهای شعار «بیندیش و انتقاد کن» خواهد داشت (شعاری نژاد 1355 ص 185). هریک از مدارس فوق دارای ویژگیهای متعددی هستند که در جای خود قابل بحث هستند.
پیدایش هرگونه تغییر در اوضاع فردی – اجتماعی، و در کل ابعاد زندگی، اضطرابهایی را در زندگی ایجاد خواهند و در زندگی افراد و روابط اجتماعی، سیاسی ـ اقتصادی، فرهنگی، انسان در جنبههای ملی و جهانی اثر خواهد گذاشت. پیدایش تغییر عملأ مسایل و مشکلات فراوانی را به وجود خواهد آورد که مستلزم توجه خاص میباشند.
حال این پرسش مطرح میشود: آیا پیدایش این همه مشکلات و مسایل تازه نتیجهی پیشرفتهای علمی و فنی است؟ آیا واقعأ باید ماشین و ماشینیزم را محکوم ساخت؟ و در رجعت انسان به دوران ابتدایی و بربریت را تجویز کرد؟ آیا انسان معاصر محکوم به فنا است؟ آیا دیگر راه نجاتی بر این مشکلات وجود ندارد؟ یا علتهایی غیر از تکنولوژی در پیدایش چنین مسایلی مؤثر بودهاند؟ از چه راهها و وسایلی میتوان برای حل آنها کمک گرفت؟ اینها همه مسایلی هستند که فکر دانشمندان و محققان معاصر، مخصوصاً در علوم انسانی، را کاملأ به خود جلب کردهاند. تقریباً همهی متخصصان مسایل مذکور به این نتیجهی بسیار مهم و قابل توجه رسیدهاند که انسان خودش مهمترین و مشکلترین مسایل دنیای امروز است (شعاری نژاد 1389 ص 300).
وقتی خود انسان را به عنوان یک «مسئله قابل توجه» قبول کردیم، ناگزیریم مسئلهی اساسی «چگونگی و روشهای رهبری انسان را بپذیریم» که خود یک نیرو و انرژی بالقوه در آید، تا بتواند در مقابل تغییرات متنوع زندگی به صورت فعال نقش ایفا کند.
هرگونه تغییرات زندگی، مسئولان تربیتی را با مسئولیت تازهای مواجه میکند و هر قدر این تغییرات، سریع و وسیعتر باشد، مسئولیت اولیای آموزش و پرورش، در سطوح مختلف بیشتر و مهمتر خواهد بود.
شعاری نژاد به نقل از برنشتاین نقش نظام تعلیم و تربیت، مخصوصاً معلمان را در جهان متغیر معاصر چنین توصیف میکند: «اجتماع باز با یک تکنولوژی وسیع و افزایش سریع در معرفت کلی، مستلزم مدارس خاصی است که معلمان آنها پیش از آنکه «آموزگار » باشند توانا سازان، پرسش گران، یا طرح کنندگان مسایل و سازمان دهندگان یادگیری باشند» (همان ص 327). حالا زمانی است که رسالت تعلیم و تربیت، پرورش کودکان ناشناخته برای دنیای ناشناخته است، دلیل این تغییر وظیفهی فوق را آشکار میسازد. با توجه به حساسیت و ظرافت امر تعلیم و تربیت کودکان، متأسفانه «فراوانی عواملی که در نظام تعلیم و تربیت دخالت دارند و متنوع بودن مقتضیاتی که در نظر گرفته شود. عمل تربیتی را پیچیده و اقدامات پرورشکار را پر مخاطره میکند. از سویی تلفیق امکاناتی که در دستگاه تعلیم و تربیت، متأسفانه در اکثر موقعیتها محدود است و توقعاتی که دست اندرکاران آموزش و پرورش برای رسیدن به کمال مطلوب دارند کاری است که حتی از لحاظ نظری دشوار است. به علاوه، چون مقامات مسئول در سطح کلان، جز در مورد سازمان و اداره مؤسسات آموزشی و امور کلی مثل برنامه ریزی آموزشی و درسی، نمیتوانند مربیان را راجع به تئوریها یا اساس نظری تعلیم و تربیت به نحو مؤثر یاری کنند و مربی ناچار است در فعالیتهای خود در نظام تعلیم و تربیت، از لحاظ فنی فقط به روش و ابتکار عمل خود تکیه کند و بی شک این عمل وضع را وخیمتر میکند، لذا افرادی که شغل معلمی را انتخاب میکنند باید قبل از آنکه به تعلیم و تربیت کودکان اقدام کنند، در حرفهی خویش به حد خودکفایی نسبی رسیده باشند و قبل از هر چیز به دانش آموزش و پرورش مجهز باشند. دانشی که به نظر یکی از صاحبنظران این فن، علم به اصول است و بس (شکوهی 1369، ص 133). دکتر هوشیار اعتقاد دارد که «علم آموزش و پرورش خود عبارت از شناسائی به مجموعهی اصولی است که منشأ و مصدر رفتار آموزگار و دانش آموز باشد و در ضمن عمل یعنی در حین آموختن و فراگرفتن و هدایت کردن و پرورش یافتن، آموزگار و شاگرد هر دو را بکار میآید (اصول آموزش و پرورش 1335، ص 9).
براستی تعلیم و تربیت، مجموعهای از فنون که بتوان آنها را به کمک آزمایشهای خاص، چنان که در مورد فنون کشاورزی معمول است، روبراه کرد، نیست. بی تردید فنون تعلیم و تربیت حائز اهمیت میباشند. بنابراین یکی از مسائل اساسی و موضوعات بسیار جدی در تعلیم و تربیت عمومی که مورد قبول اکثر مربیان تعلیم و تربیت بوده و نیز تناقضات تربیتی بوجود آمده از بکار بستن این اصول برای معلمان و مربیان عارض میگردد، میباشد.
اصول آموزش و پرورش به زعم هوشیار منشأ و مصدر رفتار معلم و دانش آموز است، معلمی که اطلاعی از اصول آموزش و پرورش ندارد، بالطبع در رفتارش در امور تربیتی دچار سردرگمی و تزلزل خواهد شد؛ و با اتخاذ شیوههای سلیقهای، عمل تربیتی خود را به انحراف خواهد کشید و محیط تربیتی را آشفته خواهد کرد. آشنایی کافی معلمان و مربیان با اصول آموزش و پرورش باعث میشود، بین معلم و دانشآموزان مجموعهی منظمی از اعمال و رفتار برقرار گردد، هم دانش آموزان رفتارش را با معلم اصولی نمایند و رفتارهایی که هوشیار در نظام تعلیم و تربیت برای دانش آموزان ذکر میکند؛ مانند، فرار از معلم، مخفی داشتن اعمال، تظاهر به اخلاقی که مطلوب معلم است و... به کلی اصلاح گردد و هم معلمان و مربیان با اطلاع از اصول و اتخاذ شیوههای درست، حل تناقضات بوجود آمده حاصل از اجرای این اصول، میتوانند یک بنیان رفتار تربیتی صحیح کسب کرده و دانش آموزان را در یک فراگرد خلاق یاری دهند و باعث میگردد، آنها دنیا را روشنتر و آگاهانهتر ببینند و هنر دیدن و آفریدن و عشق ورزیدن، هنرمند بودن و زیستن را بیاموزند، چنانچه شاهد هستیم، نظام تعلیم و تربیت در شرایط فعلی، دارای معضلاتی است که در تحلیل نهایی بسیار دورتر از ایده آلهای فوق میباشد. بنابراین برقرار یک نظام آموزشی که بتواند شرایطی مساعد برای رشد و شکوفائی و زایش افراد و جامعه ایجاد کند، ضرورت مییابد با بهره گیری مناسب از چنین نظام تربیتی است که میتوان افرادی آگاه و با ذهنهای پویا و خلاق که توانائی پاسخگوئی به نیازها و ضروریات جهان پیچیده و پرشتاب حال و آینده را داشته باشند، تربیت کرد.
1-2 بیان مسئله:
اصول آموزش و پرورش و تناقضات تربیتی از موضوعات اساسی مطرح در حوزه تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت میباشد. اصول آموزش و پرورش از آن جهت اهمیت دارند که بنیان و مبنای عمل و رفتار پرورشکار و دانش آموز هستند.
اگر به اصول آموزش و پرورش از دید متخصصان تعلیم و تربیت اسلامی و غیر اسلامی ملاحظه کنیم، استنباط آنها از آثار دانشمندانی مثل غزالی، ابن سینا، خواجه نصیر طوسی همان قدر امکان پذیر است که این اصول را با مطالعهی عقاید و آراء کانت، پستالوزی یا کرشن اشتاینر استخراج نماییم. اگر تفاوت ظاهری داشته باشند حاکی از نظم فکری و سبک نگارشی در حوزه اندیشههای آنها میباشد. اگر غیر از این باشد در تعلیم و تربیت بیشتر تفرقه ایجاد خواهد شد تا آرامش خاطر مربیان، و این واقعیت، تأسف و سؤال هر بار مربی بزرگ را به یاد میآورد که میپرسد: «آیا باید آموزش و پرورش در میدان هوی و هوس صاحبان داعیه که خود در گذر زمان، گویی بیش نیستند، همچون گوی به این سو و آن سو پرتاب شوند؟»
(شکوهی به نقل از رنه هوبر 1369، ص 133)، سودمندی اصول آموزش و پرورش را که به نظر وی صفای اندیشه و آرامش خاطر معلم منوط بدان است، چنین توجیه میکند:
«در عصری که در آن گروه کثیری از ابناء بشر– شتاب زده و نگران گذشت زمان، در تشویش از واقع غیرمترقبه، بازیچهی گرد باد هوا و هوس و دستخوش عقاید سطحی عامیانه، آزمند به گزینش مسیری که معلوم نیست ره به کجا میبرد – بحث و جدل میکنند، فرمولهای پیش پا افتادهای را که با انرژی القا شده است، نشخوار میکنند و محبوس در چهار دیوار کلبهی محقر خویش به استحکام موضع دفاعی خود مینازند، یادآوری اصول رهنما به هیچ وجه بی فایده نیست».
«این اصول هم موجب فعل و انفعالهای دانش آموز میشود، هم خط مشی و هم نوع روش معلم را در امر آموزش و پرورش بدست میدهند و هم حدود آموزش و پرورش و نوع هدفی را که او و شاگردانش هر دو بسوی آن سائر (روان) باشند، معین میکنند» (هوشیار، 1335، ص 13)
آشنایی معلمان و مربیان و مدیران آموزشی با اصول آموزش و پرورش، آنها را یاری میکند در اتخاذ رفتارهای تربیتی، تعیین محتوا، هدفها و مدیریتها، به طور صحیح و اصولی اقدام نمایند، رفتارهای اصولی معلمان و مدیران برای جلب اعتماد و تثبیت حال و پویایی دانش آموزان در کسب دانش و در مجذوبیت دانش آموزان نقش مهمی دارند و کشش طبیعی دانش آموزان را به سوی تعلیم و تربیت به صورت انعطاف پذیر، صریح و روشن عمل نماید و از اهداف و محتوای تحمیلی خودداری کنند و به فرآیند آموزش جهت دهند و برای انجام عمل ارزشیابی یک پایهی مشخص و اصولی اتخاذ نمایند، عدم آگاهی معلمان به اصول آموزش و پرورش باعث انحراف کامل از تربیت می انجامد، چون تعلیم و تربیت به زعم «هوشیار» فعل و انفعالی است میان دو قطب سیال معلم و دانش آموز که با طرح و نقشهای خاص است، در این فعل و انفعال، برنامه وسیله تربیت، معلم عامل تربیت، و دانش آموزان هدف تربیت هستند، عدم اطلاع معلمان و مدیران آموزشی از این فر آیند، سبب اتخاذ اهداف و محتوایی میگردد که این اهداف در خدمت معلمان و مربیان قرار میگیرند و دانش آموزان از فراگرد تعلیم و تربیت خارج گردند.
چون آموزش و پرورش در عصر امروزی جنبهی علمی پیدا کرده و تعصب در آن شایسته نیست. در نظامهای آموزش و پرورش و یا در عقاید و آراء صاحب نظران تربیتی، به اعتبار هدفهای مقتضی زمان خود، مصدر و اصل معینی را همیشگی میپندارند و مورد استفادهی عمل پرورشی خود قرار میدهند، و به طور کلی مدت خود و به طور اخص دانش آموزان و کودکان را از برکات اصول دیگر تعلیم و تربیت بیبهره میگذارند. بنابراین نظامهای آموزش و پرورش، به خصوص معلمان نباید در هدف معینی طریق مبالغه و افراط در پیش گیرند و تنها یکی از اصول را وسیلهی رفع اشکالات آموزش و پرورش بداند. هوشیار میگوید: «هر هدفی دارای اصل مربوط به خود یا مجموعهی اصولی است، هرگاه ربط میان اصل تربیتی و هدف معین نباشد و برای هدفی که مطلوب ماست، از اصل متناسب به آن بیرون نرویم، مشکلاتی در جریان آموزش و پرورش رخ میدهد، که تحت عنوان «تناقض از آنها یاد میکنیم» (همان، ص 14)
از آن جایی که وظیفهی آموزش و پرورش بیدار ساختن و تربیت حداکثر استعداد و قابلیتهای انسان است، و تکامل جامعالاطراف وی دچار وقفه نگردد و هیچ یک از قوایش به زیان قوای دیگر توسعه و ترقی نکند، بنابراین نباید هرگز اصلی واحد مصدر و منشاء اعمال پرورشی قرار گیرد، پس به محض منتفی شدن شرایط باید اصل مربوط را کنار گذاشت و در حد استفاده از آن، مقتصد بود. پرورشکاری در عمل تربیتی موفق و کامیاب خواهد شد، که در اجرای اصول مقتضی و متناسب وحدت عمل داشته باشد.
همین که اصل شش گانهی دکتر هوشیار را از لحاظ نکتهی وحدت در نظر گرفته و ملاحظه کنیم، هر کدام از آنها در مقابل یکدیگر قرار میگیرند و دو به دو با هم حالت تنازع و تناقض پیدا میکنند، بدین ترتیب سه تناقض پیدا میشود.
تناقضات تربیتی دو قطب مخالف یک جریان تربیتی یگانه هستند که از هم جدا شدهاند ولی همدیگر را جستجو و تکمیل میکنند تا موازنه و سازش و هماهنگی را در یک عمل پرورشی برقرار کنند. حال چگونه میتوان برای هر یک از تناقضات تربیتی، توازن و همسازی ایجاد کرد تا رفتار پرورشی در مسیر مطلوب قرار گیرد؟ و انحرافهای احتمالی در بکارگیری اصول آموزش و پرورش مسدود گردد و یک نظام تعلیم و تربیت کار آمد برقرار شود، تا متربیان به بالاترین درجهی معرفت و بلندترین پایهی فضیلت دست یابند.
1-3 اهمیت پژوهش:
جملهی معروفی از امام علی (ع) است، که ایشان میفرماید:
لا تقسرو اولادکم علی ادابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم ؛ «آداب و رسوم خود را بر فرزندان خود تحمیل نکنید، چون آنان خلق شدگانی برای زمانی غیر از زمان شما هستند.»
این سخن چه به صورت انتساب و چه به صورت واقعی باشد، سخنی است مهم و ارزنده و درس آموز که میتواند دست مایهی همه کسانی باشد که به امر تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان و جوانانی که نسل آینده ساز جامعه هستند. «اگر واقع بینانه بیندیشیم، نسل امروزی نسلی مظلوم و اسیر اندیشههای متحجر و قشری ما والدین و مربیان شده است، خط و شیوه تربیتی که در گذشته در پیش روی ما قرار داشت، همه ما بر اساس آن رشد و پرورش یافتهایم، و بعدها بدون توجه به جریانات و تحولات در همه عصرهای زندگی، هم چنان به رشد خود ادامه داده و خلفی صالح و شایسته برای پیشینیان شدیم و آن چه را که مربیان و معلمان به ما آموختهاند، با همان محتوا و قالب، به فکر و اندیشهی نسل جدید میریزیم و حتی اصرار میکنیم که این نسل آینده ساز، مثل ما شوند و همانند ما به زندگی یا ادای آن سرگرم باشند، با اندک تأملی در نظام تعلیم و تربیت، متخصصان آموزشی، اعم از برنامه ریزان آموزشی، درسی، مدیران آموزشی، کارشناسان ارشد رشتههای مختلف علوم در وزارت آموزش و پرورش و علوم فناوری و در پژوهشکدههای تعلیم و تربیت و یا دیگر سازمانها و حوزههای که با تعلیم و تربیت سرکار دارند، سرگرم تلاش هستند، ولی در عرصههای باز پس دهی و فارغالتحصیلی، دانش آموختگان ما نمیتوانند در مقابل سیر تحول و شتاب زده علوم، فن آوری در تمام بخشهای زندگی، به صورت فعال و پویا عمل کنند، همگام با این تحولات خودشان را هماهنگ نمایند و دچار افت و لنگی میشوند و هم چنان گویای تقلید طوطیوار راه چند نسل گذشته است و فارغالتحصیلان در خط و راه گذشتگان هضم شدهاند و هم چنان یافتهها و تجارب نسلهای گذشته را دست به دست هم میدهند (قائمی – علی، 1380، ص 2)
حقیقت این است که تحصیل کردههای ما با صنعت، کشاورزی، خدمات به نوعی در حالت بیگانگی بسر میبرند، دانشی که در نظام تربیتی آموخته و کسب میکنند، نمیتوانند در محیط زندگی به کار گیرند، و نوعی هماهنگی با یک موقعیت مورد نظر برقرار کنند و تداوم این وضع برای دانش آموزان و دانش آموختگان، بی اعتباری علم و دانش آموزان و پرورش رسمی را استحکام میبخشد. علم و دانش نظام تعلیم و تربیت، هم چنان تکرار آموختههای گذشتگان است، در عرصه کشاورزی با تراکتور و انواع ماشینهای پیشرفته کار میکنند، ولی حاصل کار در حد و اندازه گاو آهن و بیل و داس است. در حوزه اقتصاد، سیاست، صنعت، حتی در منطق و استدلال و عرصهی دین، از شیوه پیشینیان الگو میگیرند.
«اکثر نظامهای تعلیم و تربیت، علم و فکر خودشان را به گذشته همبسته کردهاند، تا به بررسی وضع موجود. دانش آموزان و دانشجویان در مدارس و دانشگاهها، از ذکر نام و بیان نظرات، تشریح اختراعات و اکتشافات دانشمندان قرون گذشته کف بر دهان آوردهاند، با تشریح و توضیح آنها خودشان را صاحب علم و دانش میدانند و به خود میبالند، اگر به طور به اختصاصی به نظام تعلیم و تربیت خود بنگریم، از این وضع و فکر مستثنی نیست، مدارس و دانشگاههای ما صاحب فکر و اندیشه کم میزایند، حتی فارغالتحصیلان تیز هوش ما نیز بی خاصیت شدهاند، کو ابداعی، اختراعی یا کشفی از آنها؟ با آن همه بودجههای سنگین و با آن همه برنامههای سنگینتر و تحمیلی بر فکر و مغزشان! از المپیادهای ما چه خبر
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:94
فهرست مطالب:
سپاسگزاری:
تقدیم
چکیده پایان نامه:
فصل اول/کلیات
1- تعریف اخلاق
2- موضوع علم اخلاق
3- فواید علم اخلاق
1- نکاتی چند درباره کلیله و دمنه
2- تاثیر کلیله و دمنه بر ادبیات ایران و جهان
3- اخلاق فردی و اجتماعی
فصل دوم/صفات و ویژگی های اخلاقی در کلیله ودمنه
فصل سوم / اخلاق و صفات پادشاهان
1- عفو وگذشت
2- صبر و حلم
3- تشویق پادشاه به کم گویی و خاموشی و سخن گفتن به ضرورت
4- برخورد پادشاه با زیردستان
5- رعایت حقوق رعیت
6- شناخت لیاقت هریک از زیردستان و اعتماد کردن بر آنان
فصل چهارم
موضوعات متفرقه مربوط به تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه
فهرست منابع و مآخذ
چکیده پایان نامه:
این کتاب درباره تعالیم اخلاقی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه می باشد که در پنج فصل تدوین گردیده و در هر فصل به مسائل اخلاقی مطرح شده اشاره ای گردیده است:
1- صفات و ویژگی های اخلاقی مطرح شده در حکایات: در این فصل به شرح هر یک از فضایل و رذایل اخلاقی مطرح شده در حکایات اصلی و فرعی پرداخته شده و برای هریک نمونه ای ذکر گردیده است.
2- اخلاق شاهان: محتوای این فصل درباره خصوصیات اخلاقی است که باید پادشاهان خود را به آن آراسته می کردند.
3- خلاصه و بررسی محتوای حکایات کلیله و دمنه از دیدگاه اخلاق: در این فصل ابتدا خلاصه ای از حکایت نقل شده و سپس نکات اخلاقی هر حکایت به صورت جداگانه بیان گردیده است. در ضمن محتوای حکایات نیز از نظر اخلاقی مورد بررسی قرار گرفته است.
4- موضوعات پراکنده مربوط به تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه: در این فصل موضوعاتی که در بردارنده نکات اخلاقی هستند، ذکر گردیده اند. موضوعاتی که می توانند در بردارنده ی مفاهیم اخلاقی و تربیتی باشند ولی در زمره ی فضایل و رذایل اخلاقی نیستند.
فصل اول/کلیات
1- تعریف اخلاق
2- موضوع علم اخلاق
3- فواید علم اخلاق
1- نکاتی چند درباره کلیله و دمنه
2- تاثیر کلیله و دمنه بر ادبیات ایران و جهان
3- اخلاق فردی و اجتماعی
مقدمه:
«سپاس و ستایش مر خدای را جل جلاله که آثار قدرت او بر چهره روز روشن تابان است و انوار حکمت او در دل شب تاری درخشان و بخشاینده ای که تار عنکبوت را سد عصمت دوستان کرد ،جباری که نیش پشه را تیغ قهر دشمنان گردانید، در فطرت کاینات به وزیر و مشیر و بمعاونت و مظاهرت محتاج نگشت و بدایع ابداع را در عالم کون و فساد پیدا کرد و آدمیان را به فضیلت نطق و مزیت عقل از دیگر حیوانات ممیز گردانیدو برای ارشاد و هدایت ایشان رسولان فرستاد تا خلق را از ظلمت جهل و ضلالت نفس برهانیدند و صحن گیتی را بنور علم و معرفت آذین بستند.»
(نصراله منشی، به تصحیح و توضیح مینوی تهرانی، 1345: 2)
«کلیله و دمنه قصه انسان است و آنچه درون او می گذرد. قصه آرزوها و تمنّا و خواهش دل است؛ قصه نیرنگ و حیله و دغل انسانهایی است که به آنچه دارند راضی و خرسند نیستند و در طلب دست یافتن به بیشترین و بالاترین ها می باشند. اما این، همه قصه های کلیله و دمنه نیست؛ در این قصه ها، با فطرت پاک وسرشت زیبای انسانی هم روبه رو می گردیم؛ قصه خوبیها و مهربانیها و آدمیت نیز، در کلیله و دمنه به تصویر کشیده شده است.
در یک کلام قصه های کلیله و دمنه، قصه زندگی است با تمام چهره های مختلف و گوناگون آن، هرچند که این قصه ها از زبان حیوانات بیان شده است؛ اما جای پای انسان و خصوصیات انسانی، در تمام زوایای قصه ها مشاهده می گردد.»
(شیرازی ،1375 : 3)
این کتاب مهم اخلاقی و تربیتی هندی که به زبان فارسی ** به عنوان یک منشور اخلاقی در بین اقوام و ملل گوناگون دست به دست میشده است. از آنجا که در پهنای حکایات سرگرم کننده این کتاب، به نتایج اخلاقی مهمی دست می یابیم، بسیار حائز اهمیت می باشد. بنده از سال های قبل با این کتاب آشنا بودم و بارها به مطالعهی حکایات دلنشین آن می پرداختم، لذا برای شناخت هر چه بیشتر و عمیق تراین اثر ارزشمند، پس از کسب نظر از استاد گرانقدر، عنوان «تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه» را برای پایان نامه حاضر انتخاب کردم.
پیشینه تحقیق:
اگر چه تحقیقاتی در مورد مسائل اخلاقی و حکمت عملی در کلیله و دمنه انجام شده، اما از آنجایی که اولا زاویه دید و ثانیا عملکرد و روش تحقیق محققان متفاوت است لذا انجام این تحقیق، نتیجه ای متفاوت در بر خواهد داشت. از جمله کتابهایی که در این زمینه قبلا کار شده می توان به پایان نامه «پژوهشی در کتاب کلیله و دمنه از دیدگاه دین و اخلاق و حکمت عملی» از ناهید جعفری و یا به کتاب «اخلاق اساسی کلیله و دمنه» از محمد علی تهرانی و کتابها و مقالاتی از این نوع اشاره کرد، که البته هرکدام با سبک و دیدگاهی متفاوت این کتاب را مورد بررسی قرار داده اند.
هدف تحقیق:
4- هدف از تحقیق حاضر، شناساندن بعد تعلیمی و تربیتی کتاب کلیله و دمنه است برای کسانی که با این اثر آشنایی کافی ندارند.
5- تبیین هر چه بهتر هدف نویسنده کتاب کلیله و دمنه، مبنی بر این که هدف نویسنده فقط نوشتن یک اثر داستانی صرف نبوده، بلکه با هدفی متعالی آن هم با هدفی تعلیمی و تربیتی اقدام به نوشتن چنین اثری نموده است.
روش کار تحقیق:
1- ابتدا با راهنماییهای استاد محترم مفهوم و معنی کلمه اخلاق را از فرهنگهای مهم و معتبر استخراج کردم تا با آگاهی بیشتر به بررسی تعالیم اخلاقی و تربیتی کلیله و دمنه بپردازم.
2- سپس کتابهای مربوط به علم اخلاق، خصوصا اخلاق اسلامی را مورد مطالعه قرار دادم.
3- مصادیق علم اخلاق و موضوعات مهم و برجسته آن را فهرست بندی نمودم.
4- موارد و مصادیق کتابهای اخلاقی را در لابلای داستانهای کلیله و دمنه مورد جستجو قراردادم.
5- هر کدام از داستانها ی اصلی از دیدگاه اخلاق مورد بررسی قرار گرفتند.
در تحقیق حاضر از فیش های تحقیق استفاده شد که در آن موضوعات اصلی و فرعی جدا از هم طبقه بندی شدند و موضوعات اصلی فصلهای پایان نامه را تشکیل دادند و موضوعات فرعی بعنوان زیر مجموعه هر یک از این فصلها قرار گرفتند.
در سرآغاز هر یک از فصلها چکیده ای مختصر از کل فصل بیان کرده ایم تا، خواننده قبل از ورود به فصل با خواندن آن نسبت به موضوعات و مسائل مطرح شده در آن آگاهی مختصری به دست آورد.
لازم به ذکر است نقل قولها عینا و بدون کم و کاست، با ذکر ماخذ و با رعایت امانت و در داخل گیومه نوشته شده اند.
در این پایان نامه همان گونه که ازعنوانش پیداست منبع اصلی استفاده شده، خود کلیله و دمنه است و چاپ سال می باشد. برای توضیحات بیشتر از منابع فرعی نیز استفاده کرده ایم: مانند فرهنگ لغت، قرآن کریم و بعضی کتابهای اخلاقی و اجتماعی.
امید که، این اثر پر نقص و ناچیز مورد توجه اساتید محترم و دوستداران ادب و دانش قرار گیرد.
بماند سالها این نظم و ترتیب ز ما هر ذره خاک افتاده جائی
غرض نقشی است کز ما باز ماند که گیتی را نمی بینم بقائی
مگر صاحبدلی روزی برحمت کند در کار درویشان دعائی
(گلستان سعدی ، 1385 : 33)
در پایان نیز از نام و یاد خداوند یکتا غفلت نورزیده و از زبان سعدی می گویم:
ای کریمی که از خزانه غیب گبر و ترسا وظیفه خور داری
دوستان را کجا کنی محروم تو که با دشمن این نظر داری
(همان : 25)
تعریف اخلاق
در اینجا به معنی و مفهوم کلمه اخلاق در برخی از فرهنگ های مهم و معتبر فارسی اشاره ای می کنیم:
«اخلاق جمع خلق ،خوی ها ،طبیعت باطنی، سرشت درونی علم اخلاق :یکی از شعب حکمت عملی است وآن دانش بد و نیک خویها و تدبیر انسان است برای نفس خود یا یک تن خاص.» (فرهنگ فارسی معین)
دهخدا نیز اخلاق را دانش بد و نیک خویها معنی کرده و آورده است که «اخلاق عبارت است از علم معاشرت با خلق و آن از اقسام حکمت عملیه است و آن را تهذیب اخلاق و حکمت خلقیه نیز نامند.»
در دایرﺓ المعارف اسلامی نیز مفهوم اخلاق این گونه بیان شده است:
«اخلاق، عنوان شاخه ای از علوم انسانی، که در آن از ارزش خویها و رفتار آدمی بحث می شود. باید دانست که این علم نگرشی تاریخی بر خویها و رفتارهای انسان بعنوان اموری واقع، با کوششی برای کشف علل و عوامل طبیعی آنها نیست بلکه مطالعه آنهاست، از این حیث که هر یک در نظام ارزشی معین از چه جایگاهی برخوردارند.»
به منظور درک بهتر مفهوم اخلاق، خصوصا در متون اسلامی، در اینجا به تعاریف علم اخلاق در کتب مختلف می پردازیم:
در کتاب «درسهایی از اخلاق اسلامی یا آداب سیر و ملوک» درباره اخلاق می خوانیم:
«علم اخلاق عبارت است از علم چگونه زیستن البته این چگونگی هم شامل رفتار می گردد و هم شامل ملکات و کیفیات نفسانی. یعنی علم به اینکه انسان چگونه باید رفتار کند، و واجد چه ملکاتی باشد و چه کیفیتی از کیفیات را به دست آورد که متعالی و مقدس باشد، تا در پرتو آن رفتار صحیح، و ملکات حمیده، به سعادت و کمال نهایی خود برسد.»
(حجت الاسلام طاهری، 1376: 12)
هم چنین در کتاب مبانی اسلامی، درباره ی اخلاق چنین تعریفی ارائه شده است: «علم اخلاق ،علمی است که زشتی و زیبایی صفات و ملکات نفسانی انسان، را تبیین کرده و راه درمان و دریافت هر یک را توضیح می دهد.» (امینیان،1381: 11)
در کتاب «اخلاق اسلامی» نیز در مورد علم اخلاق آمده است:
«علم اخلاق، علمی است که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آنها را معرفی می کند و شیوه تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام اعمال پسندیده و دوری از صفات نفسانی بد و اعمال ناپسند را نشان می دهد.» (دیلمی و آذربایجانی، 1385: 16)
غیاثی کرمانی درباره ی علم اخلاق می نویسد: ««اخلاق» جمع «خلق» است و آن عبارت از هیات و حالت و ملکه ای راسخ در آدمی است که باعث صدور اعمال، خواه خوب و پسندیده و خواه ناپسند و نکوهیده به هسولت و آسانی می گردد.
انسان دارای ظاهری است که «بشریت» نام دارد و باطنی که «آدمیت» خوانده می شود بشریت دارای صورتی به نام «خلق» و آدمیت نیز دارای صورتی به نام «خلق» می باشد و در قیامت که حقایق آشکارا و هویدا می گردند، آدمیان به صورت «خلق» خویش محشور و برانگیخته می شوند.» (غیاثی کرمانی، 1377: 13 و 14)
براساس این تعریف و تعاریف ذکر شده قبلی، علم اخلاق علاوه بر گفتگو از صفات نفسانی خوب و بد، از اعمال و رفتار متناسب با آنها نیز بحث می کند . غیر از این، راهکارهای رسیدن به فضیلت ها و دوری از رذیلت ها، اعم از نفسانی و رفتاری ، را نیز مورد بررسی قرار می دهد.
فواید علم اخلاق
«وَ إنَّکَ لَعلی خُلُقٍ عَظیمٍ.»
ای پیغمبر تو البته دارای خوی بزرگ و بسیار پسندیده هستی. (ن / 4)
«از مسائل مهم حیاتی و اجتماعی که باید زیربنای زندگانی هر انسانی قرار گیرد و انسانها باید هر چه بیشتر به آن توجه و التفات داشته باشند، مساله تخلیه و تحلیه اخلاقی است. چون انسانیت انسان ظهور و بروز پیدا نمی کند مگر با آراستگی به فضایل و پیراستگی از رذائل اخلاقی.» (امینیان،1381 :9)
«چنانکه حق تعالی بر مصطفی ثنا گفت به خلق نیکو و گفت: «انک لعلی خلق عظیم» و رسول (ص) گفت: «مرا فرستاده اند تا محاسن اخلاق را تمام کنم» و گفت: «عظیمترین چیزی که در ترازو نهند، خوی نیکوست.»» (محمد غزالی، به تصحیح احمد آرام: 511)
در اینجا پاره ای از فواید و نقشهای سازنده علم اخلاق را که در کتاب مبانی اسلامی مطرح شده اند، به ایجاز بیان می کنیم:
«1- اخلاق، تقویت کننده روان انسان:
برای توضیح مطلب فوق باید یاد آور شویم که بعد روحانی انسان، با توجه به دلایل مختلف دینی و عقلی از بعد جسمانی انسان برتر و بالاتر است. تمام دانشمندانی که برای کانون وجود انسان، روح و روانی قائلند، بر این عقیده اند که روان انسان بالاتر و شریف تر از جسم آدمی است. این دانشمندان جسم و بدن را به منزله قشر و پوست و روان را به مثابه مغز و لُبّ می دانند.
دلیل مطلب از نظر عقل نیز روشن است؛ زیرا بقا وکیان بدن در پرتو روان است و فنای آن به هنگام قطع رابطه با جان، بدن پیوسته در حال تغییر و تحول و در مسیر فنا و نابودی است. اما روح دائما به جانب تکامل و ابدیت به سوی جهان باقی در حرکت است. برتری روح از بدن از نظر روایات اهل بیت نیز ثابت و مورد قبول است: امیر المومنین (ع) می فرمایند: «در شگفتم که می بینم مردم، شب هنگام که برای آنها غذا برده می شود، خود را به زحمت می اندازند و چراغی روشن می کنند تا ببینند چه چیزی در شکم خود می ریزند اما به هنگام تغذیه روح چراغ عقل را با شعاع علم روشن نمی کنند تا از آثار منفی ناآگاهی و ثمراتی که در اعتقادات اعمالشان وجود دارد ، در امان بمانند.»
از محتوای این روایت به دست می آید که جنبه ی روح برتر از جنبه ی بدن است. بنا براین، وظیفه عقلی و شرعی ایجاب می کند که در تربیت و تقویت آن بکوشیم و از اموری که آن را تهدید و تضعیف می کند، بر حذر باشیم.
راه منحصری که موجب پرواز ملکوتی روح و مانع انحطاط و سقوط آن می شود، تزکیه نفس، یعنی تحلی به فضایل اخلاقی و تجنب و دوری از رذائل است. از این روست که می گویند اخلاق تقویت کننده بعد روانی انسان است.
2- اخلاق، تعدیل کننده خواسته ها:
در توضیح این مطلب باید گفت: تمام کارهای انسان، از خوردن و خفتن و زندگی تشکیل دادن و به طور کلی از مسایل اولیه زندگی گرفته تا جهاد و جنگیدن، اختراع ابزارها و اکتشافات علمی، همه و همه برخاسته از خواسته های درونی است. اگر این غرایز و خواسته ها در میدان وسیع فعالیت خود مطلق و آزاد باشند وبه هیچ وجه تعدیل و کنترل نشوند، انسان را به نابودی می کشانند.
خلاصه مطلق و رها بودن غرایز، نقمت و معتدل و مهار بودن آنها نعمت است. مثلا اگر ریشه غریزه شهوت از زمین کنده شود، دیگر این نفس، نفس انسانی نخواهد بود و چیزی نمی گذرد که توالد و تناسل از میان می رود و نسل انسانی قطع می شود؛ هم چنین اگر غرایز مطلق و آزاد گذارده شوند، مسلما باعث انحراف ها، تجاوزها، فتنه ها و فسادها و دیگر بلاهای خانمان سوز اجتماعی می شود.
اگر بخواهیم غرایز، این نعمتهای گران قدر الهی را از افراط و تفریط رهایی بخشیم و به سر منزل اعتدال و میانه روی برسانیم، باید از مسیر تهذیب و تزکیه نفسانی به سوی این مقصد پیش برویم و با تخلق به فضایل اخلاقی و یا اجتناب از رذایل اخلاقی، غرایز را تعدیل کنیم.
3- اجتماع سالم در پرتوی اخلاق سالم:
اگر در یک جامعه، فضایل اخلاقی رواج داشته باشد و اخلاق اسلامی بر آن حکم فرما باشد، بی تردید آن جامعه از آرامش و سلامت بالایی برخوردار خواهد بود. اگر در اجتماعی، تعاون، همیاری، انفاق، عفت، تواضع، حسن ظن، محبت و به طور کلی، عدالت به معنای وسیع و جامعش حکم فرما باشد، این اجتماع، همان مدینه فاضله خواهد بود که می توان در آن با فکری آسوده و به دور از وحشت زندگی نمود.
گفتنی است که علم اخلاق در اصل یک علم عملی است؛ یعنی باید عقل نظری را با عقل عملی آمیخته نمود. تنها دانستن مسائل، کارساز و ثمربخش نیست؛ یعنی باید پس از علم، عمل نمود.
علم هرچند بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی تلخیص (امینیان، 1381: 13 الی 18)
مولف کتاب «تربیت کودک از نظر اسلام» درباره فواید پرورش علم اخلاق این گونه توضیح می دهد:
«دانشمندان می گویند : انسان حیوان متفکری است که به وسیله عقلش می فهمد که چگونه خواسته های خود را تامین کند و دشواری و مشکلاتش چسان حل نماید و در زندگی اجتماعی، براساس فطرت خداداد، اصولی را به نام اخلاق می پذیرد و حقوق دیگران را محترم می شمارد، اصل تعاون و همکاری را رعایت می کند، از ستمگری اجتناب می نماید.
بنابراین اخلاق جز شخصیت اصلی هر انسانی می باشد و انسان منهای اخلاق در حقیقت تنزل از انسانیت به حیوانیت است. شرافت انسان وابسته به روحیات پسندیده اوست، اگر فردی از نظر علمی دارای عالیترین مدارک باشد ولی از انسانیت و اخلاق نیکو بهره کافی نداشته باشد، فاقد هر نوع ارزشی خواهد بود. بنابراین دانش و پیشرفت علمی هنگامی به حال جامعه مفید خواهد بود که توام با اصول اخلاقی و صفت عالی انسانی باشد. انسان هیچ گاه نمی تواند با مال و ثروت و قدرت، در دیگران نفوذ کند. این اخلاق است که دلهای مردم را تسخیر می سازد. رسول اکرم در این باره فرموده اند: «شما هرگز نمی توانید به وسیله مال و ثروت مردم را به سوی خود جلب نمایید.» پس بوسیله اخلاق نیکو و صفات پسندیده می توان در دلها آشیان گرفت. دلهای انسانها از هر قلعه و حصاری استوارتر است.
چیزی که در گشودن آن موثر است همان اخلاق و انسانیت است.» (رشید پور،1365:6و7)
در کتاب کیمیای سعادت نیز روایاتی درمورد فواید اخلاق نیکو و ضرورت پرورش آن آمده است:
غزالی می گوید:
«یکی در پیش رسول آمد و گفت: «دین چیست؟» گفت: «خلق نیکو» از راست وی اندر آمد و از چپ وی اندر آمد و هم چنین می پرسید و وی همچنین می گفت. باز پسین بار گفت: «می ندانی؟ آنکه خشمگین نشوی!» و از وی پرسیدند که :« فاضلترین اعمال چیست؟»
گفت: «خلق نیکو»
و یا می گوید:
«یکی رسول را گفت: «مرا وصیتی کن» گفت: «هر کجا که باشی از حق تعالی بپرهیز» گفت: «دیگر» گفت: «از پس هر بدی نیکی کن تا آن را محو کند.» گفت: «دیگر» گفت: «مخالطت با خلق نیکو کن» و رسول (ص) گفت: «هر که را خدای تعالی خلق نیکو وی را ارزانی داشت، خورش آتش نکند.»
و نیز در ادامه می فرماید:
«و رسول را گفتند: «فلان زن روز به روزه و شب به نماز می باشد و لیکن بدخوی است و همسایگان را به زبان برنجاند» گفت: «جای وی دوزخست» و رسول گفت: «خوی بد طاعت را همچنان نابود کند که سرکه انگبین را» و رسول (ص) اندر دعا گفتی : «بار خدایا خلق من نیکو آفریدی ، خلق من نیکو بکن» و گفتی: «بار خدایا، تن درستی و عافیت و خوی نیکو ارزانی دار» و پرسیدند رسول را که چه بهتر که حق تعالی بنده را بدهد، گفت : «خلق نیکو» و گفت: «خلق نیکو گناه را همچنان نیست کند که آفتاب یخ را.»
عبدالرحمن بن سمره می گوید:
«نزدیک رسول بودم، گفت: دوش چیزی عجیب دیدم؛ مردی را دیدم از امت خویش اندر زانو افتاده و میان وی و میان حق تعالی حجابی بود، خلق نیکوی وی بیامد و حجاب برگرفت و وی را به حق تعالی رسانید و گفت: «بنده به خلق نیکو درجه بیابد، چنانکه کسی روز به روزه باشد و به شب به نماز و درجات بزرگ اندر آخرت بیابد، اگر چه ضعیف عبادت بود» و نیکوترین خلقی رسول را بود که یک روز زنان اندر پیش وی بانگ همی کردند و غلبه همی داشتند، عمراندر شد، بگریختند، گفت: «ای دشمنان خویش از من وحشت دارید و از رسول خدا حشمت ندارید؟! گفتند: «تو از وی تندتری و درشت تر!» و رسول (ص) گفت: «یا ابن الخطاب، بدان خدای که نفس من به حکم ویست، که هرگز تو را شیطان اندر راهی نبیند که نه آن راه بگذارد وبه راهی دیگر شود از هیبت تو.»
و فضیل می گوید:
«صحبت با فاسق نیکو خود دوستر دارم از آنکه با قرای بدخو» ابن المبارک با بدخویی اندر راه افتاد، چون از وی جدا شد بگریست. گفتند: «چرا می گریی؟» گفت: «آن بیچاره از نزدیک من برفت و آن خوی بد همچنان با وی برفت و از وی جدا نشد.»
وکتانی می گوید: و یحیی بن المعاذ الرازی نیز درباره ی اثرات خوی بد و نیکو می فرماید: «خوی بد معصیتی است که با وی هیچ طاعت سود ندارد و خوی نیکو طاعتی است که با وی هیچ معصیت زیان ندارد.» (کیمیای سعادت، 1388 :511 و 512)
«از این جا می توان دریافت که علم اخلاق ، از پرارج ترین و ضروری ترین علومی است که انسان بدان نیازمند است.
مفاسدی که در جوامع بشری دامنگیر انسان می شود، چه در زندگی فردی (یعنی در رابطه خود و مبدا و معاد خود) و چه در زندگی اجتماعی (یعنی در رابطه با دیگران) وقتی ریشه یابی می شود؛ روشن می گردد که منشا اصلی و علت اساسی آن سه چیز است:
1- جهل و نادانی 2- تبعیت از هوی و هوسهای نفسانی و مخالفت عقل و شرع و خلاصه خروج از اطاعت حضرت حق تعالی 3- غفلت.
علم اخلاق، در ریشه کن کردن این سه بیماری و از بین بردن آنها سهم به سزائی دارد، گر چه مدعی نیستیم که این علم علت تامه برای صفات پسندیده و از بین بردن صفات رذیله است. اما با یقین باید گفت که اگر کسی بخواهد در مقام تذهیب نفس برآید و انسانیت خود را از قوه به فعلیت برساند، و به عنوان یک انسان واقعی (نه صوری) جلوه کند، چاره ای جز تعلیم و بکار بستن تعلیمات اخلاقی ندارد، زیرا تنها علمی که انسان را به عاقبت دردناک و زشت تبعیت از هوی و هوس آگاهی داده، و روش مبارزه با هواهای نفسانی، و تهذیب نفس را به انسان می آموزد ، علم اخلاق است.»
(حجت الاسلام طاهری، 1376 : 26 و 27 )
««حسن خلق» کمندی است که دیگران را در دام محبت اسیر می کند. کیست که از برخورد شایسته خوشش نیاید و جذب چنین انسانی نشود؟
از امام صادق (ع) پرسیدند:
حدّ و مرز اخلاق نیک، چیست؟
فرمود: آن است که:
«اخلاقت را نرم کنی، کلامت را پاکیزه سازی، و با چهره ای باز و گشاده با برادران دینی ات رو به رو شوی.»
گشاده رویی از بارزترین صفات رسول خدا (ص) بود که سهمی عمده در جذب مردم به اسلام و شگفتی آنان به شخص پیامبر اسلام داشت. خداوند درباره این خصلت مردمی رسول اکرم (ص) می فرماید:
«فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظاً غَلیظَ القَلْبِ لانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»؛
به خاطر رحمت الهی بود که برای مردم نرم شدی و اگر تند خو و خشن و سخت دل بودی، از دور تو پراکنده می شدند.»» (محدثی، 1388: 43)
«در ارزش و عظمت حسن خلق همین قدر بس، که در قرآن کریم از میان صفات پسندیده و کمالات عدیده رسول گرامی اسلام (ص) تنها اخلاق نیکوی او با وصف عظیم، یاد شده است، با آنکه همه کمالات و صفات آن حضرت عظیم بود. و در بعضی از روایات، اصل «دین» به حسن خلق تعبیر شده است چنانکه در حدیث وارد شده است که شخص به محضر رسول خدا (ص) رسید و از او پرسید که:
«یا رَسُولَ الله (صلّی الله علیه و آله) مآ الدِّینُ؟ فَقالَ حُسْنُ الْخُلْقِ.»
طبق نقل، سائل تا چهار بار سوالش را تکرار کرد و در پاسخ همان را شنید که در ابتدا شنیده بود. و در حدیث دیگر: کاملترین مومن از جهت ایمان، نیکوترین آنها از نظر اخلاق، دانسته شد.» (حجه الاسلام طاهری، 1376 : 19) سوء خلق در بیشتر روایات و احادیث آمده از پیامبر وائمه معصومین نهی شده است. به عنوان نمونه رسول خدا فرموده است:
«أَبَی اللهُ عَزَّوَجَلَّ لِصاحِبِ الْخُلُقِ السَّیّئ بِالتَّوْبَهِ قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یا رَسُولُ اللهِ – قَالَ لِأَنَّهُ إذَا تَابَ مِنْ ذَنْبٍ
– وَقَعَ فِی ذَنْبٍ أَعْظَمَ مِنْهُ.»
خدای عزوجل برای بد خلق توبه نخواسته، عرض شد: یا رسول الله! آن چگونه باشد؟ پاسخ داد: زیرا هر گاه از گناهی توبه کند، در گناه بزرگتری می افتد.»
(ثقه الاسلام کلینی، به ترجمه توضیح از سید مهدی آیت اللهی، 1389 ، ج 4: 16)
و نیز امام صادق (ع) فرمود:
«إنَّ سُوءَ الْخُلْقِ لَیُفْسِدُ الْعَمَلَ – کَمَا یُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَلَ.
بداخلاقی: کردار را تباه می سازد همان طور که سرکه عسل را تباه کند.»
امام رضا (ع) از حضرت علی (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده است:
«لَوْ عَلِمَ الرَّجُلُ مَا لَهُ فِی حُسْنِ الخُلُقِ لَعَلِمَ أَنَّهُ المُحْتاجُ إلیَ خُلُقِ الْحَسنِ فإنَّ خُلُقَ الْحَسَنِ یُذِیبُ الذُّنُوبَ کَمَا یُذِیبُ الماءُ الْمِلْح.»
اگر مرد اگاهی داشت در خوش خویی، چه چیزهایی برای او هست، مسلم می دانست که به خوش خویی نیازمند است، زیرا خلق نیکو گناهان را ذوب می کند، چنان که آب نمک را ذوب می کند.» (قربانی، 1389: 374)
در اینجا نمونه های دیگری از گفتار معصومین درباره ی ارزش حسن خلق، که در کتاب «اخلاق» آمده است، را بیان می کنیم:
از امام باقر (ع) روایت شده: «اِنَّ اَکْمَلَ المُؤمِنینَ ایماناً اَحْسَنُهُم خُلقاً»
هر مومنی خوش اخلاق تر باشد، از نظر ایمان کاملتر است.
از پیامبر اکرم (ص): «ما یُوضَعُ میزان آمریءِ یَوْمَ القیامَهِ اَفْضَلُ مِنْ حُسْنِ الخُلْقِ»
روز قیامت برتر از حسن اخلاق در میزان عمل هیچ بنده ای نهاده نمی شود.
از امام صادق (ع): «اِنَّ صاحِبَ الخُلْقِ الحَسَنِ لَهُ مِثْلُ اَجْرِ القائم.»
پاداش انسان خوش اخلاق مانند کسی است که دائماً در نماز و روزه باشد.
شخصی درباره حسن خلق از رسول اکرم (ص) توضیح خواست
حضرت این آیه شریفه را تلاوت فرمود:
«خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ»
طریقه عفو و رحمت پیش گیر و به نیکوکاری فرمان ده، اگر نپذیرفتند از مردم نادان روی بگردان. (اعراف/ 199)
سپس فرمود حسن خلق آن است که با کسانی که با تو قطع رابطه کرده اند رابطه برقرار کنی و به کسانی که تو را محروم کرده اند بخشش کنی و کسی را که بر تو ظلم کرده عفو نمایی.
پیامبر اکرم (ص) فرمود: بُعِتْتُ لِاتَمِمَّ مَکارِمَ الاخْلاقِ.»
من مبعوث شدم تا اخلاق نیکو را تکمیل کنم
خدای تعالی می فرماید: لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوهٌ حَسَنَهٌ.»
البته رسول خدا برای شما الگوی خوبی است (قلم : 4)(تلخیص شبر 1389: 25 الی 27)
در کتاب «فضیلتهای اخلاقی» درباره ی فواید و ضرورت پرورش علم اخلاق در جوامع بشری می خوانیم: «بی تردید، اخلاق و تربیتهای دینی به عنوان بزرگترین پشتوانه های معنوی می توانند به زندگی انسانها معنا و مفهوم صحیح بخشیده و برای علوم و دانشهای بشری نیز راهنمایی مفید در جهت بهبود وضع انسانها بوده و خط روشی را در سیر تکاملی آن ارائه و تبیین نمایند، زیرا هر جامعه ای که با وجود عالمان و دانشمندان از اخلاق به معنای صحیح خود دور مانده، به نابودی و سیه روزی دچار گردیده است؛ چرا که در این جوامع دانشمندان نیز به خدمت تباهی درآمده اند. و لذا بزرگان فرموده اند:
«اَلْعِلْمُ وَالدّینُ تَوْ أَمانِ اِنِ افْتَرَقا اِحْتَرَقا».
زیرا علم و دین بایستی با یکدیگر پیوند ناگسستی داشته باشند و اگر این دو از یکدیگر جدا شوند، آتشی به پا می شود که خسارات سنگینی را به بار می آورد. و بشریت تاکنون از این رهگذر متحمل ضربات سهمگین شده است. بهترین گواه بر این مدّعا، جهان غرب، سرزمین غروب انسانیّت می باشد. مغرب زمین هر چند که از نظر علم و صنعت و تکنیک پیشرفتهای فراوانی نموده است، ولی به گواهی آمارها و نشریات منتشره از سوی خود آنان و شاهدانی صادق و فریاد اندک دردمندانی دلسوز از متن خود آن جوامع، از نظر اخلاق به شدّت سقوط کرده است و این چیزی جز نتیجه بی اعتنایی به معنویت و اخلاق نیست. (تلخیص غیاثی کرمانی، 1377: 11 و 12)
نکاتی چند درباره کلیله و دمنه
«بحقیقت کان خرد و حصافت و گنج تجربت و ممارست است، هم سیاست ملوک را در ضبط ملک بشنودن آن مدد تواند بود و هم اوساط مردمان را در حفظ ملک از خواندن آن فایده تواند شد. و یکی از براهمه هند را پرسیدند که "می گویند بجانب هندوستان کوههاست و در وی داروها روید که مرده بدان زنده شود، طریق به دست آوردن آن چه باشد ؟" جواب داد که «حفظت شیئا و غابت عنک اشیا» این سخن از اشارت و رمز متقدمان است، و از کوهها علما را خواسته اند و از داروها سخن ایشان را و از مردگان جاهلان را که بسماع آن زنده گردند و بسمت علم حیات ابد یابند ، و این سخنان را مجموعی است که آن را کلیله و دمنه خوانند و در خزاین ملوک هند باشد، اگر بدست توانی آوردن این غرض بحصول پیوندد.» (نصراله منشی ، 1345 : 19)
یکی از پر آوازه ترین داستانهای تمثیلی هندوان، که در جهان شهرت بسیاری یافته، کلیله و دمنه است. نام این کتاب که بی شک، پس از ترجمه به زبان پهلوی برآن نهاده شده، ماخوذ است از دو کلمه «کرتکا» و «دمنکا» نام هندی دو شغالی که باب نخست کتاب به ذکر داستان آن دو آغاز می گردد، و در زیر این دو نام، دو دوست دیرین و دو یار موافق را با دو عقیده مخالف نشان می دهد، یکی جاه طلب و مقام جوی و حیله گر و مکر اندیش و آن دیگر، دوراندیش و محتاط و دوربین و عزلت گزین. دمنه، قهرمان اصلی داستان است و باب نخست، شرح حیله ها و دسیسه هایی است که وی در برانداختن شنزبه که در دربار شیر تقرب یافته بود، به کار برده، و سرانجام به پیروزی او این نیرنگ پایان می یابد. کلیله، جز در مواردی معدود، در داستان دیده نمی شود، لیکن نام او با نام دمنه، پس از ترجمه در یک ردیف بر این کتاب نهاده شده است.
این دو نام، پس از ترجمه کتاب به زبان پهلوی، به صورت «کلیگ» و «دمنک» درآمد، و هنگام ترجمه به زبان عربی، «کلیله» و «دمنه» خوانده شد، و نام اصلی کتاب، یعنی نام ابوابی که نخستین بار از هندی به پهلوی ترجمه شده در زبان سنسکریت، «پنجاتتر» به معنی «پنج کتاب» یا «پنج باب» و یا «پنج حکمت» بوده است.
کتاب «پنجاتنتر» قدیمی ترین مجموعه ادبیات تمثیلی موجود هندوستان است که شامل پنج داستان، و یا پنج باب بوده و هریک از داستانهای کوتاه و ابواب مختصر، مشحون به اندرزها و پندها و حکمت های دلپذیر و آموزنده بسیار است.
در هر یک از پنج فصل پنجاتنتره، حکایتی اصلی آمده است که در کنارش حکایت و یا حکایتهای فرعی نیز به چشم می خورد. حکایتهای فرعی را یکی از شخصیت های حکایات اصلی بیان می کند. گاه در داخل حکایت فرعی، حکایت فرعی دیگری نیز وجود دارد. به عبارت دیگر، گاه شخصیت یکی از حکایتهای فرعی، حکایت فرعی دیگری را برای دیگری بازگو می کند.
در این حکایتها همه نوع رفتار انسانی به حیوانات نسبت داده می شود. گاه حیوانات، راه زهد و پرهیزگاری را در پیش می گیرند، گاه به مطالعه وادها [=سرودهای مقدس هندوان]، ادای مراسم مذهبی و گفتگو درباره خدایان و قهرمانان می پردازند، و گاه خوی حیوانی خویش را به نمایش می گذارند. هر چند هسته اصلی کتاب را حکایات منثور می سازد، پندهای منظوم، چون نگینی در لابه لای جملات کتاب می درخشد. پندها را از آن رو به نظم کشیده اند که به راحتی به خاطر سپرده شوند.
در دوره پادشاهی ساسانیان – روزگار خسرو انوشیروان - طبیب دانایی به نام «برزویه» پنچاتنتر را از هند به ایران آورد و آن را به زبان پهلوی ترجمه کرد و ابواب و حکایات چند بر آن افزود که اغلب آنها از مآخذ دیگر هندی بود .از جمله این مآخذ، می توان مهابهاراتا را نام برد، که از بزرگترین حماسه هندوان و منظومهای در دویست و پانصد هزار بیت است. (ایمانی، 1382: 5 و 6 )
«نصراله منشی در روزگار غزنویان به ترجمه این کتاب روی می آورد که اکنون ترجمه نصراله منشی پس از گلستان سعدی، دومین کتاب نثر فصیح فارسی است.» (همان: 10)
سعدالدین در مقدمة الکتاب، کلیله و دمنه را ستوده است و آن را مانند تاجی گوهرنشان که با مرواریدهای برگزیده و درخشان زینت یافته و بر سر نازندگان برتری یعنی نویسندگان نثرهای مصنوع جای گرفته یاد کرده است. (ورادینی، تصحیح خطیب رهبر، 1366: ص ب مقدمه)
دکتر موسوی در شرحی که بر کلیله و دمنه نصراله منشی نوشته، می فرماید: «این کتاب پر مغز و بی نظیر «متضمن روش خردمندانه زندگی» و درس تدبیر و حکمت بوده و «به قصد بیدار ساختن وجدان جوانان در جهان سیر کرده است».
(1384: 14)
«به قول مرحوم استاد یوسفی: جهان کلیله و دمنه، عالم تمثیل هاست و هر پاره ای از آن نمودار نکته ای و پندی. هر یک از جانوران در قصه ها، در خور توجه است و هر عمل و رفتار و گفتاری گوشه ای از زندگی را در آن اعصار نشان می دهد. از این رو اگر گفته شود کلیله و دمنه از جهتی حالتی مجازی و استعاری داشته سخنی ناروا نیست.» (همان: 16)
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:45
فهرست مطالب:
مبانی تربیتی در اسلام
عنایت
قدرت
استقامت
سرعت
نیرو و چابکی
انعطاف پذیری
سوء تغذیه در ایالات متحده
عامل مینیرو
چرا شما به پروتئین نیاز دارید
پروتئین و رژیم غذایی
عملکرد چربی ها
مصرف پروتئین اضافی بدن را قوی و نیرومند می سازد
ایستادنهای کونگ فو
2-کونگ بو Gong bo
3-چوات-سینگ chuat sing
4-لا او-ما (گردش اسب)
5-تو-ما Tu ma
ستاره های هفت گانه
لطیفه !
چیستان ؟؟؟
همراه با عکس
مبانی تربیتی در اسلام
مکتب اسلام و اندیشه های فلسفی و تربیتی آن چون دریا وسیع است و بیکران که تشنگان معرفت هریک بقدر وسع خویش کفی از آن بر می گیرند و جان تشنه خود را سیراب می کنند و در این رهگذر سعی دارند با تبیین شیرینی و گوارائی آن ساحل نشستگان دیگر را از وجود چنین نعمتی با خبر سازند. اندیشمندان و صاحب نظران از آن جمله اند که سیراب گشته اند.
تدوین کنندگان این کتاب سعی کرده اند با بهره گیری از ره آورد آنان شمائی مختصر و مفید از اهداف تربیتی اسلام را ترسیم نمایند.
می گیرد.
از قرآن و احادیث چنین بر می آید که اسلام می خواهد انسانی
بارآورد که :
هدفهای تربیتی در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، تربیت انسانهائی است : خداپرست، صدیق، امین، خلاق، کارآمد،
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:107
عنوان : بررسی رابطه بین برخی از ویژگی های اقتصادی – اجتماعی بر اُفت تحصیلی دانش آموزان شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 87-1386
پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی دررشته علوم تربیتی
(مدیریت و برنامه ریزی آموزشی )
فهرست مطالب :
عنوان
چکیده پژوهش
فصل اول – طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
تاریخچه موضوع
فرضیات تحقیق
متغیرهای پژوهش
تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای پژوهش
فصل دوم : ادبیات وپیشینه
مقدمه
اهمیت خانواده
دیدگاه برخی از دانشمندان در مورد خانواده و اهمیت آن
خانواده از نظر اسلام
خانواده و تائید آن در تربیت و موفقیت تحصیلی آنان
موقعیت کودک در خانه
جو عاطفی خانواده
وضعیت اجتماعی – فرهنگی – اقتصادی خانواده
فقدان والد یا والدین
کودکان با مادران شاغل
تحصیلات والدین
تحقیقات انجام گرفته در خارج
تحقیقات انجام گرفته در داخل
علل افت تحصیلی
اندازه خانواده
تحصیل
عوامل موثر در افت تحصیلی از نظر خود دانش آموز
راههای مقابله با افت تحصیلی
اقدام های سازمانی
اقدام های انگیزشی و مادی
اقدام های غیر رسمی
افت تحصیلی در غرب و شیوه های مبارزه با آن
افت تحصیلی و عوامل درون مدرسه
روش های توجیهی و جبرانی مقابله با افت تحصیلی
روش های تغییر و تحول بنیادی در مدرسه
فصل سوم :
روش پژوهش
جامعه آماری
نمونه آماری
ابزار اندازه گیری
فصل چهارم :
مقدمه
تجزیه و تحلیل اطلاعات
فصل پنجم :
نتیجه گیری و پیشنهادات
نتیجه گیری از یافته های تحقیق
محدودیتهای تحقیق
ضمائم
چکیده پژوهش
با توجه به این که چرخ های توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور در آینده نزدیک به دوش نسل دانش آموز امروز می باشد بنابراین باید توجه خاصی به آنها و مسائل و مشکلات آنها مبذول داشت نگارنده با در نظر گرفتن ضرورت توجه به این امر مسئله پایگاه اقتصادی و اجتماعی والدین و تاثیر آن را بر افت تحصیلی – علمی فرزندان بعنوان موضوع تحقیقی خودبرگزید . و ضمن ارائه تعریف دقیق مفاهیمی چون پایگاه اقتصادی - اجتماعی وافت تحصیلی _ علمی رابطه پایگاه اقتصادی – اجتماعی والدین و فعالیتهای عملی – تحصیلی فرزندان آنها دانش آموزان دختر پایه های دوم و سوم راهنمایی ناحیه 2 آموزش و پرورش شهرستان رباط کریم در سال تحصیلی 87-1386 را بعنوان یک مسئله تحقیقی و هدف تحقیقی درنظر گرفته است .
در این تحقیق ، محقق تاثیر متغیر مستقل پایگاه اقتصادی- اجتماعی والدین که با متغیر های شغل – درآمد تحصیلات والدین بارز شده است را بر متغیر های وابسته افت تحصیلی و عملی فرزندان که با متغیر های میزان فعال بودن دانش آموز در کلاس شکست در فعالیتهای فوق برنامه و میانگین درسی و معدل مشخص شده مورد بررسی قرار گرفته است. نگارنده پس از مطرح کردن دیدگاهها و تئوریهای مربوط و مرور تحقیقات پیشین وجه تمایز تحقیقات پیشین با تحقیق حاضر را که علاوه بر پایگاه اقتصادی اجتماعی بود و فعالیتهای فرهنگی و گروهی اجتماعی و جانبی فرزندان آنها در مدرسه می باشد نیز معین نموده است .
فصــــــــــــــــل اول
مقدمه
عملکرد تحصیلی دانش آموزان و بررسی عوامل تاثیرگذار بر آن موضوعی است که بخش عمده ای از ظرفیت پژوهش در علوم تربیتی را به خود اختصاص داده است به همین دلیل از دیرباز تاکنون پژوهشگران علاقمند به بررسی و مطالعه در این زمینه سعی در روشن نمودن جوانب مختلف آن داشته و به نتایج قابل توجهی نایل آمده اند. از جمله عواملی که می تواند بر عملکرد تحصیلی دانش آموزان تاثیر بگذارد ویژگی های خانوادگی دانش آموز می باشد خانواده اساسی ترین نهاد آموزشی است که شرایط لازم برای اولین تجربه شاگرد بودن در زندگی انسان را فراهم می کند. تحت شرایط صحیح خانواده کودکان را آماده می سازد تا تواناییهای بالقوه خود را شناسائی کنند و بعنوان افراد بالغ نقش سودمندی را در جامعه برعهده گیرند. تائید خانواده بعنوان اصلی ترین و فعالترین نهاد اجتماعی در موفقیت و عدم موفقیت دانش آموزان برکسی پوشیده نیست ولی فقدان آن در کشورهای مختلف متفاوت است در کشورهای صنعتی ارتباط تنگاتنگی بین دستیابی به تحصیلات عالی و میزان تحصیلات والدین از یک طرف و موقعیت والدین و سطح تحصیلات آنان از طرف دیگر وجود دارد.
درحالی که این ارتباط در کشورهای در حال توسعه به مراتب ضعیف تر است. این پژوهش درصدد آن است که به تائید ویژگی های خانوادگی از جمله میزان تحصیلات ، شغل، محل سکونت ، میزان درآمد و ...... والدین بر موفقیت و یا عدم موفقیت تحصیلی دانش آموزان سال 87-1386 را مورد مطالعه قرار دهد.
بیان مسئله :
آموزش و پرورش در انتقال دستاوردهای بشری از نسلی به نسل دیگر از اهمیت به سزایی برخوردار است به طوریکه پیشرفت درامر آموزش و پرورش یکی از شاخص های مهم توسعه یافتگی به شمار می رود و یکی از علل عقب افتادگی کشورهای جهان سوم عدم فراگیری آموزش و پرورش در این کشورها و بعبارت دیگر نرخ بالای بیسوادی و کم سوادی است . اینجاست که مسئله ای بنام افت تحصیلی مطرح می شود این معضل به میزان بسیار زیادی امکانات و منابع و استعدادهای بالقوه انسانی و اقتصادی را تلف می کند و اثرات غیر قابل جبرانی را در ابعاد فردی و اجتماعی برجای می گذارد. در کشور ما هم افت تحصیلی یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات کنونی نظام آموزش و پرورش است که هر ساله دهها میلیارد ریال بودجه کشور را به هدر می دهد و نیروی بالقوه انسانی را در آموزش و پرورش خارج می کند و به این ترتیب عظیم ترین سرمایه های جامعه که همان نیروی انسانهاست بی ثمر می ماند . آمارهای بدست آمده از تحقیقات در مراکز کشورمان نشان دهنده آن است که افت تحصیلی به صورت مردودی ، ترک تحصیل زودرس و یا به صوری دیگر مقدار زیادی از منابع مالی و استعدادهای انسانی جامعه را تلف می کند و آثار شومی برجای می گذارد. بطور مثال آمارها نشان می دهند که میزان افت تحصیلی در دوره راهنمائی زیاد است ودر سالهای اخیر نیز افزایش داشته است .
همه ساله تعدادی از دانش آموزان شرکت کننده در آزمون های سوم راهنمائی بعنوان دانش آموزان موفق در بین سایر دانش آموزان به برتری می رسند و تعدادی از آنها نیز مردود می شوند. اینکه تفاوتهای فردی و نقش و عوامل مربوط به درون سازمان آموزش و پرورش نقش عمده ای در فرآیند آموزش و پرورش و یادگیری دارد. شکی نیست اما وجود عوامل دیگر مانند سواد والدین ، مشاغل والدین، میزان درآمد والدین ، روابط خانوادگی ، تعداد افراد خانواده ، باسواد بودن اعضای خانواده نیز برموفقیت یا عدم موفقیت تحصیلی فرزندان تاثیر دارد. در این تحقیق مسئله این است که دانش آموزانی که موفق می شوند از نظر اقتصادی _ اجتماعی در چه وضعیتی قرار دارند و وضعیت شغلی ، درآمدی و تحصیلی والدین تا چه اندازه در موفقیت آنها موثر است و دانش آموزانی که موفق نمی شوند از نظر اقتصادی_ اجتماعی در چه وضعیتی قرار دارند و عدم موفقیت آنان چه ارتباطی با وضعیت اقتصادی _ اجتماعی والدین دارد.
اهمیت پژوهش :
درک این که چرا دانش آموزان ترک تحصیل می کنند کلید پرداختن به این مشکل عمده تحصیلی است . شناخت علل ترک تحصیل و افت تحصیلی مثل دیگر مسائل پیشرفت تحصیلی هنوز هم به دلیل اینکه متاثر از عوامل ریشه ای و ماهوی چون خود دانش آموزان، خانواده، مدرسه و جامعه ای است که محصل در آن زندگی می کند جزء مسائل دشوار محسوب می شود.
افت تحصیلی در کشورهای توسعه نیافته چندین برابر کشورهای صنعتی است و به تعبیری بخش عظیمی از سرمایه گذاری های آموزشی این کشورها به هدر می رود بنابراین مسئله افت تحصیلی معضل مهم نظام آموزشی است . هرساله زیانهای بسیاری به نظام آموزشی وارد می کند که از چند جهت قابل توجه و درخور تعمق است .
نخست اینکه در هر سال تحصیلی هزینه سرانه ای که از سوی دولت جهت مخارج آموزشی اختصاص داده می شود به دلیل وجود مردودی و تکرار پایه تلف می شود و به واقع سرمایه ازدست رفته است دوم اینکه هر سال تحصیلی علاوه بر آثار اقتصادی روانی اجتماعی آثار زیان باری برای جامعه و خانواده دارد که از جمله آن می توان ضعف روحیه و اعتماد به نفس دانش آموزان مردود و مترود شدن او به دلیل شکست تحصیلی نام دارد. در زمینه اجتماعی نیز شکست تحصیلی و ترک تحصیل عاملی است که جوانان را به سوی انحراف و بزهکاری سوق می دهد.
اهداف پژوهش :
طی سالهای اخیر در مورد علل افت تحصیلی مطالعات محدودی در سطح دانشگاه یا وزارت آموزش و پرورش انجام شده است این نوع مطالعات غالبا" یا به عوامل برون سازمانی و علل خارجی افت تحصیلی مانند فقر و محرومیت اقتصادی و شرایط و عوامل فرهنگی اجتماعی و یا به علل درون سازمانی نظیر شرایط آموزشگاه نامتناسب بودن هدفهای برنامه ها روش ها و مقررات مدارس با نیازهای روانی _ عاطفی و اجتماعی دانش آموزان اشاره داشته اند. هدف این پژوهش بررسی مقایسه ای رابطه بین ویژگی های اقتصادی _ اجتماعی خانواده در موفقیت تحصیلی و عدم موفقیت تحصیلی در دو گروه از دانش آموزان است تا چه حد خانواده در موفقیت و شکست تحصیلی فرزندان خود موثرند . آگاهی از تاثیر وضعیت شغلی _ تحصیلی _ اقتصادی و ..... خانواده در وضعیت تحصیلی فرزندان و زمینه تحرک اجتماعی را برای خانواده ها فراهم می کند اولیا نسبت به افزایش معلومات علمی خود کوشش نموده و در جهت سرمایه گذاری علمی برای فرزندان خویش بیشترین تلاش را می نمایند و ضمنا" برنامه ریزان و مسئولین مملکتی در سرمایه گذاری در مورد اولیا دانش آموزان بیشتر همت گمارند نهایتا" هدف عمده تحقیق یافتن پاسخ به پرسش های زیر است :
الف – میزان تاثیر عوامل اجتماعی مانند تحصیلات والدین_ شغل والدین _ بعد خانواده بر موفقیت و عدم موفقیت فرزندان تا چه اندازه است ؟
ب - میزان تاثیر عوامل اقتصادی مانند سطح درآمد بالا ، خانه مسکونی و ......... بر موفقیت و عدم موفقیت فرزندان تا چه اندازه است ؟