فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
آموزش و پرورش : ۱
نیروی انسانی آموزش و پرورش : ۶
معلم و آموزش و پرورش : ۹
نقش معلم در آموزش و پرورش: ۱۰
ویژگیهای یک معلم : ۱۳
شخصیت و تعادل روانی معلم : ۱۸
فهرست منابع : ۲۱
چکیده:
از آموزش و پرورش تعاریف زیادی به عمل آمده است. عده ای آن را عمل بار آوردن کودک یا جوان میدانند که وسیله قرار میگیرد تا جمیع استعدادهای روانی و جسمانی تحت تعلیم گسترش یابد.
گروهی معتقدند آموزش و پرورش عملی است که به وسیلة بزرگسالان روی خردسالان انجام میشود و به عبارت دیگر عملی است که نسل متقدم بر روی نسل متأخر انجام میدهد.
دستهای آموزش و پرورش را کنشهای تأثیراتی میدانند که در متعلم اعمال میشوند تا بدان وسیله در او شناختها، عادات، ارزشها، روش زندگی و … بوجود آمده و به او اجازه می دهد که از خود فعالیتهای نهادی را که شخصاً قادر به تحقق آنها نبوده است، بروز دهد.
بنابر تعاریف فوق میتوان گفت که آموزش و پرورش عملی است به منظور تربیت و تکامل روان و جسم، احساسات و عواطف یک فرد، که یک جامعه یا یک گروه اجتماعی سعی دارد بوسیلة آن قدرتی را که از طریق یادگیریهایش بدست آورد، جهت ادامة حیات فردی و جمعی به اعضای جوان انتقال دهد. این چنین تربیتی لازم است تا موجب شود که فرد با استفاده بهتر از منابع موجود در یک جامعه و تفهیم ارزشهای واقعی آن به سوی زندگی بهتر در آن جامعه جهت خود و دیگر افراد جامعه سوق داده شود. از این روست که هدف تعلیمات رسمی در یک اجتماع باید ضمن شناخت و شکوفایی استعدادها به حقیقت آنچه که میتواند ایدهآل باشد و آنچه که باید مورد استفاده قرار گیرد، بپردازد.
کوششهای تربیتی باید دارای هدفی چون فراهم نمودن تسهیلات ادامة حیات فرد در ارتباط با جمع، متناسب با مکان و زمان، تفهیم مفاهیم ارزشها، پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد.
مفهوم تعلیم و تربیت در هر جامعهای با نظام اجتماعی آن ارتباط داشته و هدف تربیت در هر جامعهای اختصاص به آن دارد. از این روست که در جوامع مختلف میتواند در مفهوم انتقال دانستنیها، انتقال و تحلیل یادگیریها، یک نیاز انسانی، وسیلة حکومت حکام، وسیله منازعه برای تولید و بالاخره وسیلة منازعة طبقات اجتماعی محسوب گردد.
نهاد آموزش و پرورش، در هر معنا و مفهومی که بکار رود، میتواند وسیله لازمی باشد جهت پیشرفت هر تحول دریک جامعه و بخصوص تحولی که در شئون مختلف اجتماعی بکار رفته و سیاست زندگی جمعی را استحکام میبخشد.
از این روست که تعلیم و تربیت میتواند در قالب مفهوم یک نیاز و لازمهی بقای هر جامعهای قلمداد شود.
عدهای از مربیان وظیفة تعلیم و تربیت را انتقال سرمایه تمدنی ذکر کردهاند که در اینجا باید این نکته مدنظر مربیان باشد که تنها انتقال این میراث موجب ترقی و توسعه آن نمیشود زیرا بسیاری از افکار نظریات، آداب و رسوم و عقایدی که سالها در میان مردم یک جامعه نفوذ داشته و بوسیلة نسلها انتقال یافتهاند و این افکار و نظریات به همان وضع سابق باقی مانده، بر اعمال مردم حکومت دارند. بنابراین وظیفة تعلیم و تربیت در مقابل میراث فرهنگی یا سرمایة تمدنی نه تنها انتقال آنها از نسلی به نسل دیگر است بلکه کار مهم تعلیم و تربیت یا مربی کمک به افراد در ارزش سنجی این میراث و توسعة آنهاست و شاید یکی از عوامل عقب ماندگی کشورهایی که در گذشته فرهنگهای غنی داشتهاند همین امر بوده است که آنها فقط به انتقال میراث فرهنگی خود پرداختهاند و اقدامی برای ارزش سنجی و توسعه و پیشرفت آن میراث نکردهاند.
مدرسه مؤسسهای از نهاد اجتماعی تعلیم و تربیت است که تربیت اعضای آیندة اجتماع را به عهده میگیرد. لازمة تحقیق امر آموزش و پرورش این است که عمدتاً ارتباطی بین انسانها بوجود آورد و اجتماع که خود معجونی از ارتباطات است، دراین راه اقدام میکند. روابط انسانی موجود در درون مدرسه، جانبخش ارتباط اجتماعی است. چون مدرسه در قالب ارتباطات عمدی که بوجود میآورد از طرق مختلف به فردی که در آینده قسمتی از مسئولیتهای اجتماعی را به عهده خواهد گرفت، فهمیدن و تجزیه و تحلیل کردن را در کنار آموختههای خودکفایی جهت امرار معاش میآموزد. از این روست که مدرسه خود سیمایی است از اجتماع، در قالب اجتماعی کوچک برای کودکان و نوجوانان که کاملاً مشخص از سایر جوامع بشری است. بعلاوه برآورد آرمانهای عالی آموزش و پرورش در رفع نیازهای اجتماعی را برنامه هایی منظم و قبلاً تدراک شدهای لازم است. نظامهای تربیتی با اقدام براین عمل تحقق آن را در محلی به نام مدرسه یا آموزشگاه عملی میسازند.
مدرسه جهت سازندگی اجتماعی کوشش میکند در برنامهریزیهای خود، خواستههای اجتماعی را در مورد توجه قرار دهد.
دراین مسیر با تصمیم یگانگی و یکسانی هدف بین دانش آموزان وحدت جامعه را تضمین میکند. جوامع متمدت امروزی با یادگیریهای غیرمستقیم نمیتوانند نیازهایشان را برآورده سازند، لذا وجود مدرسه الزامی شده و آن را رکنی از استمرار انسانهای اجتماعی قلمداد میکند. این اجتماع کوچک دانش آموختن را با ایجاد قدرت عمل اشاعه داده، حس اطاعت از قانون و مناطق را در فرد تقویت مینماید.
می توان اذعان نمود که اجتماعی بدون تعلیم و تربیت نمیتواند موجود باشد، چه آموزش و پرورش عامل اصلی و اساسی اجتماعی شدن هر فرد میباشد. کودک به محض ورود به مدرسه با دنیایی جدید روبرو میشود، او با یک رشته از مقررات لازمالاجرا مواجه شده و در مقابل فردی به نام معلم که مستقیماً به هدایتش پرداخته و به کمک سایر وسایل انتقال دانستنیها و ایجاد انگیزش به آموختن در اجتماعی شدن کودک ایفای نقش میکند. این واقعیت در مدارس ابندایی بیشتر به چشم خورده و اجازه این اظهار نظر را میدهد که انگیزة اجباری و رایگان کردن این دوره از تعلیمات پایهای عمدی و قرارگرفتن آن از سرلوحة برنامههای اجتماعی، همین امر است.
امروزه نقش مدرسه با هدفهای گذشته آن که صرفاً جنبة تعلیمات به ویژه در مسیر خواندن و نوشتن داشت، بکلی عوض شده است. بدین طریق که آموزشگاه امروزی وظیفه دارد، ضمن انتقال دانستنیهای مربوط به خواندن و نوشتن در تربیت انسانی سازنده همت گماشته و به جمعیت تحت تعلیم خود بیاموزد که ضمن کشف وجود خود، با شناخت از زندگی جمعی در شناخت وجودی دیگران نیز موفق شود. بدین طریق درست استدلال کرده و قضاوت نماید، راه ارتباط با دیگران را بیاموزد، روشن ببیند و نیک بیندیشد و به طور کلی هدف نهایی خود را با انسانی ساختن محتوای تعلیمات در راه تربیت انسان دنبال کند. چون او اشاعه گر ایدئولوژی نهادی است که باید ضمن تبعیضات درک الویتها و تفهیم دموکراسی با پرورش اذهان باز در تحکیم انسانیت در جوامع بشری اهتمام ورزد.
اجتماع از مدرسه به عنوان یک مؤسسه تربیتی متوقع است که ضمن ایجاد تربیت اجتماعی در دانش آموزان بتواند در پرورش افراد سازنده جهت رفع نیازهای اجتماعی نیز اهتمام ورزد. ولی باتوجه به برنامهها و کیفیت محصول آن ضعف کفایت در ایفای نقش آن کاملاً مشهود میگردد و بدین طریق مدرسه پاسخگوی خواستههای اجتماعی با درصدی بالا نشده و غیرمستقیم با تربیت مستقیم اجتماعی شدن بهتر دانش آموزان را عاید نمیکند.
در بعضی از جوامع بخصوص در جوامع سرمایه داری بعلت وجود فواصل محدود، در میان طبقات اجتماعی مدرسه برای فرزندان متعلق به طبقات غیرمرفه که دارای کمبودهای زبان تفهیمی و فرهنگی که ناشی از نارساییهای اقتصادی است، نمیتواند به صورت یکسان اجراء شود. بدین جهت است که برنامههای تربیتی با برخورد با نارساییها، عدة کثیری از تودة اجتماعی را پس از سالها سرگرمی بدون اندوخته لازم وارد اجتماع میسازد.
به این ترتیب ضمن تضعیف سازندگی آنان جهت جامعه، مدرسه که باید گسترش دهنده دموکراسی باشد، پرپرکنندة گل آن میشود چون اگر مدرسه کودک را در جوامع سرمایه داری، اندک توشهای هم بدهد مستقیماً به خدمت سرمایهداران گسیل میدارد.
محکوم کردن مدرسه به طور اعم بدور از انصاف است چون اگر آموزش و پرورش یک نهاد اجتماعی است و نظام هر اجتماعی در هدفهای ایدئولوژی آن دخالت دارد، بدین نحو آموزشگاه مؤسسهای است که ایدئولوژی دولت را اشاعه می دهد. پس مدرسه موقعی برای اجتماع است که از طریق نظام هر اجتماعی نارساییهای اقتصادی و نابرابریهای موقعیتها تضعیف شده و مدرسه دستگاه ایجاد هدفهای گروه خاصی نباشد. در آن صورت مدرسه از موازین دموکراسی اجتماعی برخوردار خواهد شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:110
۱-۱ مقدمه. ۱
۲-۱ بیان مسئله. ۴
۳-۱ اهداف تحقیق. ۵
هدفهای کلی تحقیق. ۵
هدفهای جزئی تحقیق. ۵
۴-۱ اهمیت موضوع تحقیق. ۶
۵-۱ فرضیههای تحقیق. ۸
۶-۱ تعریف عملیاتی مفاهیم و متغیرها ۸
الف) مفاهیم. ۸
ب) متغیرها ۹
الف) ادبیات تحقیق. ۱۰
۱-۲ مقدمه. ۱۱
۲-۲- تاریخچة شروع کتابنویسی برای کودکان در ایران. ۱۲
۳-۲ اشاره به مسئله کتاب و کتابخانه در دیگر کشورهای جهان. ۱۴
۴-۲ ادبیات کودکان و اهداف آن. ۱۶
۵-۲ اهمیت مطالعه. ۱۸
۱-۵-۲ اهداف مطالعه: ۲۰
مطالعه دارای هدفهای جزئی هم میباشد: ۲۱
عوامل مؤثر در مطالعه: ۲۱
۲-۵-۲ انگیزههای مطالعه: ۲۲
۳-۵-۲ روشهای مطالعه: ۲۲
۱- خواندن اجمالی.. ۲۲
۲- سریع خواندن. ۲۳
۳- عبارت خواندن. ۲۴
۴- روش دقیق خواندن. ۲۵
۵- خواندن تجسسی.. ۲۶
۶- خواندن انتقادی.. ۲۷
۷- خواندن برای درک زیبایی و جنبههای هنری مطالب.. ۲۷
۴-۵-۲ تأثیرات مطالعه: ۲۸
۵-۵-۲ ارتباط مطالعه و خواندن با دروس دیگر: ۲۹
۶-۲ ویژگی و معیارهای اساسی کتاب کودک: ۳۰
۱-۶-۲ اهم مطالبی که در خصوص قالب و محتوای کتاب کودک گفتنی است عبارتند از: ۳۲
الف) قالب (فرم) کتاب.. ۳۲
ب) محتوای کتاب.. ۳۳
۲-۶-۲ نکاتی در مورد چگونگی علاقمند کردن کودکان به کتابخوانی: ۳۳
۷-۲ راههای ایجاد عادت به مطالعه در کودکان. ۳۵
۸-۲ رغبتهای مطالعه در کودکان و نوجوانان چیست؟. ۳۹
۹-۲ کتابخانهای برای کودکان فراهم کنیم. ۴۲
۱۰-۲ همکاری خانه و مدرسه: ۴۳
۱۱-۲ نقش مطالعه در توسعة فرهنگی.. ۴۵
خلاصة نتایج. ۴۶
۱-۳ مقدمه. ۵۹
فصل سوم. ۵۹
۲-۳ جامعة آماری.. ۶۰
۳-۳ نمونه و روشن نمونهگیری.. ۶۰
۴-۳ ابزار اندازهگیری.. ۶۰
۵-۳ روش جمعآوری اطلاعات.. ۶۲
۶-۳ روشهای آماری تحقیق. ۶۲
۱-۴ مقدمه. ۶۴
فصل چهارم. ۶۴
۴-۴ بررسی وضعیت هر یک از فرضیههای تحقیق. ۹۰
۱-۵ بحث و نتیجهگیری.. ۹۳
فصل پنجم. ۹۳
۲-۵ محدودیتهای تحقیق. ۹۶
الف) محدودیتهای در اختیار پژوهشگر. ۹۶
ب) محدودیتهای خارج از کنترل. ۹۶
۳-۵ پیشنهادهای تحقیق. ۹۷
بیان مسئله. ۹۸
فصل ششم. ۹۸
هدفهای کلی تحقیق: ۹۹
هدفهای جزئی تحقیق : ۹۹
فرضیههای تحقیق : ۱۰۰
روش تحقیق: ۱۰۰
جامعة آماری.. ۱۰۱
نمونه و روش نمونهگیری.. ۱۰۱
ابزار اندازهگیری.. ۱۰۱
روش جمعآوری اطلاعات.. ۱۰۲
روشهای آماری تحقیق. ۱۰۲
نتایج تحقیق. ۱۰۲
منابع و مآخذ. ۱۰۴
مقدمه:
گسترش علم و دانش و پیدایش رشتههای علمی جدید در هر مقعطی از زمان مه پشت سر گذاشته میشود موجب توسعة اندیشه انسان و نشر دستآوردها و اندیشههای او در پهنة جهان است و کتاب در این میان کماکان نقش ویژهای دارد. کتاب چه در زمینه شعر و قصه و چه مضامین آموزشی – علمی میتواند نقش مؤثری در رشد و تربیت صحیح کودکان بازی کند. محمود حکیمی نویسندة کتاب نوجوانان دربارة کتاب این چنین مینویسد کتاب خوب میتواند در کودک و نوجوان شوق و پرسجو و کنجکاوی فراهم کند و او را به جهان انسان بودن یعنی دنیای دانستن و آزاد زیستن رهبری کند، انسان آگاه و آزاد، ستمپذیر و بندة آدمیان نیست هر چه میشوند و میخواند کورکورانه نمیپذیرد، مغزش را به کار میگیرد، پیش از آنکه سخنی را بپذیرد اندیشه میکند، کتاب ابزار انتقال فرهنگ و تمدن و دانش بشری است همچنین عامل محرک انسانها میباشد. کتاب سازنده و توسعه دهندة فرهنگ نخبگان است ادیانی که تا امروز دوام آوردهاند صاحب کتاب بودهاند و جامعهای که به کتاب اهمیت و اعتبار میدهد و در نشر و توسعه و توزیع آن سرمایهگذاری میکند جامعهای که به پژوهش و تحقیق بها می دهد، آن جامعه فرهنگی پویا سازنده دارد کتاب یکی از پایههای چهارگانة آموزش پرورش است سه پایة دیگر آموزگار، برنامه و روش میباشد، بدون داشتن کتاب، آموزش و پرورش ناقص است و کتاب با معلم همکاری بسیار صمیمانهای مینماید او را در آموزش مطالب یاری میدهد، لازمة لذت بردن از هر کاری مهارت داشتن در آن کار است مطالعة کتاب نیز بدین نحو می باشد اگر شخصی به امر مطالعه عادت و مهارت کافی نداشته باشد به هر بهانهای از انجام آن خودداری خواهد کرد. علاقه و استعداد تنها عوامل مؤثر در این امر نیستند بلکه فرصتهای زمانی هم اهمیت بسیار دارد، زیرا عادت در طول یک دوره شکل میگیرند و ممکن است که روزها، ماهها و یا سالها طول بکشد.
۲-۲- تاریخچة شروع کتابنویسی برای کودکان در ایران
دقیقاً نمیتوان بیان داشت ایرانیان از چه زمانی نوشتن کتاب و یا بررسی در مورد کتابخوانی یا قصهخوانی برای کودکان را بصورت مدون شروع کردهاند ولی این امر مسلم و غیر قابل انکار است که در زمانهای قدیم کتاب و جزواتی مخصوص کودکان و به زبان آنها بصورت پراکنده نوشته شده ولی در آنها زبان کودک، محتویات ذهنی، سن و سال، محیط، احساسات، عواطف و میزان فهم آنها رعایت نشده است. از آثار قابل اهمیتی که کم و بیش همه آن را میشناسند داستان موش و گربه بصورت شعر از «عبید زاکانی» است ولی دقیقاً نمیتوان اظهار کرد که این اثر فقط برای کودکان نوشته شده و مستندی بر این باشد که کودکان ایرانی از زمان «عبید زاکانی» کتاب مخصوص به خود داشتهاند ولی میتوان اظهار داشت که کتاب مدون و سادهای نوشته شده که میتواند مورد استفاده کودکان هم قرار بگیرد.
تا پیش از پیدایش شهرهای بزرگ و صنعت چاپ، تاریخ تمدن بشری حکایت از وجود کتابخانههای گوناگونی دارد که سابقة آنها به اختراع خط و کلام مکتوب باز میگردد. این کتابخانهها بیشتر وظیفة نگهداری و حفظ آثار مکتوب را به عهده داشتند و فقط لایة نازکی از اقشار جامعة آن روزگار میتوانستند از گنجینههای پر ارزش آنها بهره گیرند در ایران قبل از اسلام بر اساس کاوشهای باستان شناسی حداقل ۶ کتابخانة بزرگ وجود داشته است و در دوران تمدن اسلامی نیز با اهمیتی که اسلام برای کتاب و کتابخوانی قائل شده است، اسناد تاریخی خبر از صدها کتابخانة کوچک و بزرگ در سراسر ممالک اسلامی و از جمله ایران دارد صنعت چاپ کتاب را در اختیار همگان نهاد و ورود اولین ماشینهای چاپ به ایران نیز به تعداد کتابخوانان و کتابخانهها افزوده شد.
در سال ۱۳۲۷ عباس میرزا ولیعهد و حاکم تبریز صنعت چاپ را در ایران راه اندازی کرد عباس میرزا به یاری ایرانیانی که صنعت چاپ را فرا گرفته بودند، مرکز چاپی به نام «باسمه خانه» در تبریز تأسیس و دو کتاب «فتحنامه» و «مآثر سلطانیه» را به چاپ رساند اولین چاپخانة تهران در سال ۱۳۲۹ هجری تأسیس و کار خور را با چاپ کتاب «محرق القلوب» آغاز کرد با تاسیس چاپخانه در ایران امکان مطالعة کتاب برای باسوادان جامعه فراهم شد از آن زمان به بعد بر تعداد باسوادان جامعه نیز افزوده شد و نیاز به مطالعة کتاب در دم افزایش یافت و به تدریج بر تعداد کتابخانه نیز افزوده شد اما تا زمان تاسیس «کتابخانه ملی» اوایل حکومت رضاشاه گزارش از وجود و فعالیت کتابخانههای عمومی به مفهوم جدید آن در دست نیست، کتابخانة مجلس که همزمان با مجلس اول تاسیس شده بود تا حدودی وظیفة یک کتابخانة عمومی را انجام میداد کتابخانة سلطنتی در سال ۱۳۰۴ تأسیس شد و علاوه بر کتابخانة ملی، مجلس و سلطنتی از کتابخانههای مهم آن روزگار میتوان به کتابخانة ملک، کتابخانة حاج سید نصرالله تقوی، کتابخانه نصرتالدوله، کتابخانة میرزا محمدعلی و تربیت اشاره کرد.
اولین کتابخانه عمومی در ایران رد سال ۱۳۰۵ به همت شهرداری تهران «بلدیة آن روزگار» تأسیس شد در این سال «کریم بوذر جمهری» کفیل بلدیة تهران با تاسیس بلدیه و استقرار آن در ساختمان توپخانه و اصطبل محمدشاهی، دو اتاق به کتابخانة بلدیة تهران اختصاص داد و این کتابخانه در واقع اولیه کتابخانه عمومی است که در ایران تأسیس شد.
در ایران ما نمیتوانیم پیشینة کتاب کودک را از جنبش مشروطیت و آغاز قرن ۲۰ عقبتر ببریم و آغازگر ادبیات کودک در ایران را باید جبار باغچهبان به شمار آورد او نخستین کسی که کتابها و نمایشنامههایی برای کودکان نوشت و با دنیای کودک همخوانی داشت یحیی دولتآبادی و عباس یمینی شریف سنت او را ادامه دادند و صمد بهرنگی رنگ و تحرک تازهای به آن داد تأسیس شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۰ و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۴ امکانی فراهم آوردند که کتاب کودک با سرعت بیشتر و کیفیت بهتر رشد کند و به این ترتیب نویسندگان و شعرای زیادی به آفرینش اثر برای کودکان روی آوردند.
در دهههای اخیر پژوهشگران و علاقمندان و مربیان ایرانی در این زمینه شروع به تحقیق کردهاند و اقدامات قابل توجهی نیز در مورد ادبیات کودکان و ایجاد کتابخانه انجام دادهاند.
۳-۲ اشاره به مسئله کتاب و کتابخانه در دیگر کشورهای جهان
- امریکا در سال ۱۷۳۲ مبادرت به افتتاح نخستین کتابخانه عمومی توسط شرکت «بنیامین فرانکلین» نمود کتابخانههای عمومی همیشه باید با مدارس همکاری نموده و طرز استفاده از کتاب را به دانشآموزان میآموختند و تقریبا هر سال بین ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ کتاب برای کودکان چاپ میشد.
- در انگلستان در سال ۱۸۶۲ نخستین کتابخانه برای کودکان تأسیس گردید.
- در فرانسه اولین شخصی که دستور تأسیس کتابخانه را برای کودکان صادر کرد ناپلئون بود و در سال ۱۹۲۴ تعداد کتابخانههای مدارس در فرانسه بیش از ۵۰۰۰ بوده است.
- آلمانیها از آغاز قرن بیستم، به تأسیس کتابخانه برای کودکان پرداختند.
- در روسیه، شوروی سابق نیز اهمیت به کتاب و کتابخانه برای کودکان را در برنامة خود گنجانده بود به طور مثال در سال ۱۹۳۸ در اوکراین و قفقاز ۹۴ کتابخانه مستقل برای کودکان تأسیس شده بود و ۴۸۶ کتابخانه وابسته به کتابخانههای عمومی برای اطفال تأسیس شده بود.
- در ژاپن در سال ۱۹۶۰ بوسیلة «هاتوجوموکو» در ناحیة «کاگاشیمای» ژاپن طرح و اقدامی آغاز گردید که اکنون در سراسر ژاپن گسترش یافته است، طرحی است که در آن کودکان هر روز به مدت ۲۰ دقیقه از روی کتابی با صدای بلند برای والدینشان «معمولا مادر» میخوانند. فایدة این طرح ساده این است که والدین و کودکان در احساس یکدیگر شریک بوده و هر دو از طریق خواندن کتاب اطلاعات یکسانی بدست میآورند که این امر در تشویق به مطالعه بسیار موثر است. طرح مشابه دیگر این است که مادران را تشویق کنند تا با صدای بلند برای کودکانشان بخوانند حتی اگر کودک درک اندکی از مطالب داشته باشد این کار بسیار مفید خواهد بود، اثر روانی این نوع مطالعه آن است که در کودکان نسبت به مطالعه کتاب ایجاد ذوق و علاقه مینماید چیزی که ایجاد آن در سنین بالاتر بسیار دشوار خواهد بود.[۱]
کشورهای دیگر نیز کم و بیش در این زمینه قدمهای موثری برداشتهاند اما آنچه که مسلم است امروزه مسئله کتاب و کتابخوانی امری جدی است که جای خود را در طرحریزی برنامه دولتها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم باز کرده است و یکی از مسائلی است که میتوان با اشاعه آن اوقات فراغت و خالی کودکان و نوجوانان را پر کرد.
۴-۲ ادبیات کودکان و اهداف آن
ادبیات وسیلة انتقال تمدن و فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است و محیط زندگی را برای انسان تعبیر و تفسیر میکند ادبیات کودکان به مجموعة کتابها و نوشتههایی اطلاق میشود که توسط نویسندگان، کارشناسان و متخصصین برای مطالعة آزاد کودکان تهیه میشوند و در تمام آنها ذوق و سطح رشد کودکان رعایت میگردد این تعریف چنانکه میبینیم همة مطالبی را شامل میشود اعم از متون ادبی، علمی و هنری که برای کودکان یا نوجوانان در حد استعداد و فهم آنها گردآوری و تدوین شدهاند و جنبة درسی ندارند ادبیات کودکان تمام مسائل مربوط به زندگی را در برمیگیرد و کودکان و نوجوانان را در همة شئون زندگی کمک میکند قدرت تخیل آنها را گسترش میدهد تجربههای متعدد و متنوعی در اختیارشان می گذارد و قدرت خلاق آنها را برمیانگیزد و پرورش میدهد تاریخ ادبیات کودکان را از قرن هیجدهم میلادی نمیتوان به عقب برد نخستین بار در قرن هیجدهم بود که عالم کودکی به رسمیت شناخته شد و به مختصات ذهن کودک توجه شد تا این زمان کودکان را در واقع مقیاس کوچکتری از بزرگسالان به شمار میآوردند.
مصطفی رحماندوست در این زمینه مینویسد «ادبیات کودکان و نوجوانان حاصل تلاش هنرمندانهای است که در قالب کلام عرضه شود و با زبان و شیوهای مناسب و درخور فهم کودک یا نوجوان او را به سوی «رشد» هدایت کند».
با این تعریف باید گفت: همة نوشتههایی را که بزرگترها برای کودکان نوشتهاند نمیتوان «ادبیات کودکان و نوجوانان» نامید زیرا هدف از نوشتن برای کودکان تأثیرگذاری بر روی آنهاست اگر نوشتهای هنرمندانه نباشد تأثیر نمیگذارد. اگر نوشتهای با زبان کودکان و نوجوانان تهیه نشده باشد نمی توان جزئی از ادبیات کودکان و نوجوانان باشد پس باید گفت که نوشتههای ویژه کودکان و نوجوانان باید «هدف» یا «پیام» داشته باشد.
علیاکبر شعارینژاد در کتاب ادبیات کودکان هدفهای ادبیات کودکان را چنین خلاصه میکند.
۱- ذوق و علاقه مطالعة آزاد را در کودکان برانگیزد.
۲- محدودیت و کمبودهای کتابهای درسی را از لحاظ مطلب تأمین کند.
۳- کودکان را با مسائل گوناگون زندگی آشنا کند.
۴- اوقات فراغت دانشآموزان را سودبخش کند.
۵- استعدادهای ذهنی مختلف دانشآموزان را آشکار کند و گسترش دهد.
۶- کودکان را با جهان وسیع معرفت و فرهنگهای مختلف انسان آشنا کند.
۷- دانشآموزان را در موفقیت تحصیلی کمک کند.
۸- معلمان را در امر آموزش و پرورش یاری دهد.
زیرا کمی فرصت و محدودیت اوقات رسمی مدرسه به معلم امکان نمیدهد که فعالیتهای تربیتی خود را در حد مطلوب انجام دهد آنچنانکه متناسب نیازها و رغبتهای همة دانشآموزان باشد از طرفی دیگر معلم از تنظیم برنامههای درسی و تهیه و تدوین کتابهای درسی بیاطلاع و دور است بنابراین ناگزیر است از راههای دیگر کمبودهایی را که در آنها احساس میکند جبران کند. مطالعة کتابهای آزاد یا ادبیات کودکان، بهترین وسیلة برای جبران همة آن نقصهاست بعلاوه از این راه دانشآموزان در خارج از کلاس و مدرسه نیز تحت تربیت قرار میگیرند و این اصل مهم «تربیت باید مداوم باشد» واقعیت پیدا میکند.
ادبیات کودکان و نوجوانان امروزه در کشورهای جهان بسیار مورد توجه واقع شده است و به عنوان بخشی از نظام تربیتی جایگاه رفیعی پیدا کرده است بطوری که در سراسر جهان، کنفرانسهای جهانی، منطقهای و ملی بسیاری در این مورد برگزار میگردد، مقالات و کتابهای گوناگون دربارة آن چاپ و منتشر میشود و از آثار و منافع توسعه و گسترش کتابهای مفید و مخصوص کودکان و نوجوانان بحثهای بسیاری به میان میآید.[۲]
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:76
مقدمه :
«... یکی از نهادهای مهم اجتماعی، نهادآموزش و پرورش است که مسئولیت مهمی را در تربیت کودکان، نوجوانان، جوانان بر عهده دارد.
امروزه آموزش و پرورش بیشتر به شکل رسمی و شهری و سازمان یافته در سطحی گسترده جریان داشته و ارتباطی تنگاتنگ با رشد اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، توسعه علمی، صنعتی و اقتصادی دارد. نگاه گسترده به نقش آموزش و پرورش به عنوان عاملی موثر در فعلیت بخشیدن به امکانات بالقوه و ذاتی افراد، انتقال اندوخته تجارب گذشتگان،ارائه ارزشهای مطلوب، افزایش معلومات و ایجاد مهارتهای لازم در اجزاء برای زندگی و بالاخره تسهیل سیر حرکت وجودی آدمی به سوی کمال و قرب الیالله، اهمیت امروزه این نهاد اجتماعی را بیش از پیش نشان میدهد.
و کل نظام آموزش و پرورش، در حقیقت نظامی است تربیتی که امروزه روی فرد انسانی پیاده میشود و این انسان با صفات و ویژگیهای متعدد و متنوعی که دارد، موجودی بسیار پیچیده و استثنایی است که تربیت و هدایت وی بدون شناخت دقیق این صفات به درستی و آسانی مقدور نخواهد بود.
شناخت، تنها از راه مطالعه چند کتاب با چند مورد خاص پیدا نمیشود، بلکه به ممارست و عمل نیاز دارد. و تربیت (آموزش و پرورش) با کوشش برای تغییر رفتار فرد، هنگامی و در صورتی موفقیتآمیز خواهد بود که مربی، اعم از مادر و پدر و معلم موضوع تربیت را درک کند و او را انسانی بارآورد که لازمه یک جامعه ایدهآل باشد.
انسان شدن یا به خصایص انسانیت دست یافتن و آراسته شدن جز از راه «تربیت سالم» امکان ندارد. تربیتی که به کلیت رفتار انسان توجه دارد و بهرهمندی از زندگی سالم را هدف عمده خود تلقی میکند. تربیتی که امروز انسان را فدای آینده نمیکند بدون این که از آینده او ارزش حیاتی آن غافل باشد.
البته نباید از نظر دور داشت که نهاد آموزش و پرورش از نظر تربیتی پس از خانواده قرار دارد. همچنان که از دیدگاههای متفاوت و مستند علوم زیستی- تربیتی از جمله روانشناسی، تربیت اولیه کودک و خودآدمی در محیط خانواده پایهریزی میشود که بعد از آن طبعاً وارد خانه دوم یعنی مدرسه شده و بعد به اجتماعی بزرگتر از هر دو اجتماع قبلی به نام جامعه قدم میگذارد.
پس خانواده به عنوان نخستین گروه راهنمایی - تربیتی، با دوامترین عاملی است که در رشد شخصیت تاثیر میگذارد. تاثیر خانواده بخصوص در شیئی اولیه کودک نقشپذیری بیشتری دارد و از اهمیت بیشتری برخوردار است. کودک در محیط خانوادگی خود و به وسیله آن با زندگی جمعی و فرهنگی جامعه خود آشنا میشود.
به طور کلی، فرهنگ و ماهیت زندگی خانواده، روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان، سن و روابط فرزندان با یکدیگر موقعیت اقتصادی و اجتماعی خانواده، افکار و عقاید و آداب و رسوم متداول در خانواده، در رشد و تکامل روانی و شخصیت فرد موثرند. در این اثنا و در همان هنگام که احتمالاً فکر میکنیم خانوادهها مطمئنترین مکان برای تربیت سالم هستند؛ از همین مکان امن و مطمئن فرزندانی بیرون میآیند که هر چند وارد مدرسه میشوند و تحت تربیتی اصولیتر قرار میگیرند ولی اندرون تاریکی از بار غم و اندوه و مشکلات با خود به محیط مدرسه میآورند که اگر خوب جهت داده نشوند احتمالاً خسارت جبران ناپذیری را به پیکره خود، مدرسه و در نهایت یک نظام تربیتی تدوین شده وارد سازند. مشکلاتی که حاصل دیدهها و شنیدههای خود دانشآموز از اعمال و رفتار والدین خود میباشد و او تا مرحله ورود به فضای دیگری غیر از خانه آنها را لمس کرده و تحت تاثیر نقاط منحنی آن مسائل قرار گرفته است.
به طول کلی، طبقهبندی مشکلات نوجوانان- از بدو ورود به دوره راهنمایی تحصیلی تا اواسط دوره آموزش متوسطه- بر حسب اهمیت و فراوانی عبارتند از:
روابط خانوادگی، مشکلات مادی، مشکلات مدرسهای، معلمان، روابط با جنس موافق و مخالف، چگونگی گذراندن اوقات فراغت، مشکلات سازشی و غیره که عواملی از جمله: ترس، نگرانی، کم رویی، خشم، حسادت، احساس حقارت، اضطراب، ناکامی، تعارض و ... را سبب شده که پیامدهای حاصل از این مشکلات و عوامل به عنوان بخش عمدهای از معضلات، مدارس ما را درگیر مسائل پیچیده رفتاری و تربیتی میکند ...
در حالی که یک نظام تربیتی سالم معتقد است که انسان وقتی میتواند از سعادت واقعی هر دو جهان برخوردار شود که دست و دل و مغز او هماهنگ تربیت یابند و او از بدن سالم، عاطفه سالم و فکر سالم بهرهمند گردد.
مولانا میفرماید:
هر کسی از ظن خود شد یارمن
سر من از ناله من دور نیست
وز درون من نجست اسرار من
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
علاوه بر شناخت هر یک از دانشآموزان، آگاهی به عواملی که رفتار آنان را نیز برانگیخته است ضروری مینماید. و لزوم دستیابی به این آگاهی، پرداختن به درون و اسرار ناگفته خود دانشآموز است که وظیفهای است بس خطیر و حساس که توجه مربیان ومسئولین تربیتی مدرسه را میطلبد.
زیرا با نفوذترین و محبوبترین فردی که میتواند در این مرحله حساس (تربیت) به فراگیر کمک کند، معلم است، به همین جهت دانشآموزان، معلم را به عنوان یک الگو میپذیرند و از رفتار و گفتار و اخلاق خوب و بد او سرمشق میگیرند و خود را با وی همسان میسازند. دانشآموزان همه اعمال و رفتار معلمان و مدیر و حتی خدمتگزار مدرسه را زیر نظر دارند و از طرز برخورد معلمان با مدیر مدرسه، معلمان با یکدیگر، معلمان با دانشآموزان، درس میگیرند و از اخلاق و رفتار معلم، از طرز اداره کلاس، رعایت عدل و انصاف در نمره دادن، از وقت شناسی و رعایت نظم، از دلسوزی و مهربانی از خوشرویی و فروتنی، از دینداری و التزام به ضوابط شرعی، از اخلاق خوش و با ادبی، از خیرخواهی و نوع دوستی معلم نکتهها میآموزند. همچنین از اخلاق و رفتار و کردار بد معلمان متاثر میشوند و خود را با آنان همسان میسازند.
کوتاه سخن این که شغل معلمی حساسترین و پر مسئولیت ترین شغلهاست.
«لان یهدی الله بک رجلاً و اجراً خیر لک من الدنیا و مافیها» (1)
بدین ترتیب روشن میشود که اصلاح جامعه باید بعد از اصلاح خانواده و بعد از آن اصطلاح مدرسه، بوسیله پرورش و به کار گرفتن معلمان خوب و شایسته انجام بگیرد. که مراکز تربیت معلم و دانشکدههای تربیت مدرس و دبیر در این رابطه مسئوولیت بزرگی را بر عهده دارند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
آموزش و پرورش : ۱
نیروی انسانی آموزش و پرورش : ۶
معلم و آموزش و پرورش : ۹
نقش معلم در آموزش و پرورش: ۱۰
ویژگیهای یک معلم : ۱۳
شخصیت و تعادل روانی معلم : ۱۸
فهرست منابع : ۲۱
چکیده:
از آموزش و پرورش تعاریف زیادی به عمل آمده است. عده ای آن را عمل بار آوردن کودک یا جوان میدانند که وسیله قرار میگیرد تا جمیع استعدادهای روانی و جسمانی تحت تعلیم گسترش یابد.
گروهی معتقدند آموزش و پرورش عملی است که به وسیلة بزرگسالان روی خردسالان انجام میشود و به عبارت دیگر عملی است که نسل متقدم بر روی نسل متأخر انجام میدهد.
دستهای آموزش و پرورش را کنشهای تأثیراتی میدانند که در متعلم اعمال میشوند تا بدان وسیله در او شناختها، عادات، ارزشها، روش زندگی و … بوجود آمده و به او اجازه می دهد که از خود فعالیتهای نهادی را که شخصاً قادر به تحقق آنها نبوده است، بروز دهد.
بنابر تعاریف فوق میتوان گفت که آموزش و پرورش عملی است به منظور تربیت و تکامل روان و جسم، احساسات و عواطف یک فرد، که یک جامعه یا یک گروه اجتماعی سعی دارد بوسیلة آن قدرتی را که از طریق یادگیریهایش بدست آورد، جهت ادامة حیات فردی و جمعی به اعضای جوان انتقال دهد. این چنین تربیتی لازم است تا موجب شود که فرد با استفاده بهتر از منابع موجود در یک جامعه و تفهیم ارزشهای واقعی آن به سوی زندگی بهتر در آن جامعه جهت خود و دیگر افراد جامعه سوق داده شود. از این روست که هدف تعلیمات رسمی در یک اجتماع باید ضمن شناخت و شکوفایی استعدادها به حقیقت آنچه که میتواند ایدهآل باشد و آنچه که باید مورد استفاده قرار گیرد، بپردازد.
کوششهای تربیتی باید دارای هدفی چون فراهم نمودن تسهیلات ادامة حیات فرد در ارتباط با جمع، متناسب با مکان و زمان، تفهیم مفاهیم ارزشها، پیشرفتهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد.
مفهوم تعلیم و تربیت در هر جامعهای با نظام اجتماعی آن ارتباط داشته و هدف تربیت در هر جامعهای اختصاص به آن دارد. از این روست که در جوامع مختلف میتواند در مفهوم انتقال دانستنیها، انتقال و تحلیل یادگیریها، یک نیاز انسانی، وسیلة حکومت حکام، وسیله منازعه برای تولید و بالاخره وسیلة منازعة طبقات اجتماعی محسوب گردد.
نهاد آموزش و پرورش، در هر معنا و مفهومی که بکار رود، میتواند وسیله لازمی باشد جهت پیشرفت هر تحول دریک جامعه و بخصوص تحولی که در شئون مختلف اجتماعی بکار رفته و سیاست زندگی جمعی را استحکام میبخشد.
از این روست که تعلیم و تربیت میتواند در قالب مفهوم یک نیاز و لازمهی بقای هر جامعهای قلمداد شود.
عدهای از مربیان وظیفة تعلیم و تربیت را انتقال سرمایه تمدنی ذکر کردهاند که در اینجا باید این نکته مدنظر مربیان باشد که تنها انتقال این میراث موجب ترقی و توسعه آن نمیشود زیرا بسیاری از افکار نظریات، آداب و رسوم و عقایدی که سالها در میان مردم یک جامعه نفوذ داشته و بوسیلة نسلها انتقال یافتهاند و این افکار و نظریات به همان وضع سابق باقی مانده، بر اعمال مردم حکومت دارند. بنابراین وظیفة تعلیم و تربیت در مقابل میراث فرهنگی یا سرمایة تمدنی نه تنها انتقال آنها از نسلی به نسل دیگر است بلکه کار مهم تعلیم و تربیت یا مربی کمک به افراد در ارزش سنجی این میراث و توسعة آنهاست و شاید یکی از عوامل عقب ماندگی کشورهایی که در گذشته فرهنگهای غنی داشتهاند همین امر بوده است که آنها فقط به انتقال میراث فرهنگی خود پرداختهاند و اقدامی برای ارزش سنجی و توسعه و پیشرفت آن میراث نکردهاند.
مدرسه مؤسسهای از نهاد اجتماعی تعلیم و تربیت است که تربیت اعضای آیندة اجتماع را به عهده میگیرد. لازمة تحقیق امر آموزش و پرورش این است که عمدتاً ارتباطی بین انسانها بوجود آورد و اجتماع که خود معجونی از ارتباطات است، دراین راه اقدام میکند. روابط انسانی موجود در درون مدرسه، جانبخش ارتباط اجتماعی است. چون مدرسه در قالب ارتباطات عمدی که بوجود میآورد از طرق مختلف به فردی که در آینده قسمتی از مسئولیتهای اجتماعی را به عهده خواهد گرفت، فهمیدن و تجزیه و تحلیل کردن را در کنار آموختههای خودکفایی جهت امرار معاش میآموزد. از این روست که مدرسه خود سیمایی است از اجتماع، در قالب اجتماعی کوچک برای کودکان و نوجوانان که کاملاً مشخص از سایر جوامع بشری است. بعلاوه برآورد آرمانهای عالی آموزش و پرورش در رفع نیازهای اجتماعی را برنامه هایی منظم و قبلاً تدراک شدهای لازم است. نظامهای تربیتی با اقدام براین عمل تحقق آن را در محلی به نام مدرسه یا آموزشگاه عملی میسازند.
مدرسه جهت سازندگی اجتماعی کوشش میکند در برنامهریزیهای خود، خواستههای اجتماعی را در مورد توجه قرار دهد.
دراین مسیر با تصمیم یگانگی و یکسانی هدف بین دانش آموزان وحدت جامعه را تضمین میکند. جوامع متمدت امروزی با یادگیریهای غیرمستقیم نمیتوانند نیازهایشان را برآورده سازند، لذا وجود مدرسه الزامی شده و آن را رکنی از استمرار انسانهای اجتماعی قلمداد میکند. این اجتماع کوچک دانش آموختن را با ایجاد قدرت عمل اشاعه داده، حس اطاعت از قانون و مناطق را در فرد تقویت مینماید.
می توان اذعان نمود که اجتماعی بدون تعلیم و تربیت نمیتواند موجود باشد، چه آموزش و پرورش عامل اصلی و اساسی اجتماعی شدن هر فرد میباشد. کودک به محض ورود به مدرسه با دنیایی جدید روبرو میشود، او با یک رشته از مقررات لازمالاجرا مواجه شده و در مقابل فردی به نام معلم که مستقیماً به هدایتش پرداخته و به کمک سایر وسایل انتقال دانستنیها و ایجاد انگیزش به آموختن در اجتماعی شدن کودک ایفای نقش میکند. این واقعیت در مدارس ابندایی بیشتر به چشم خورده و اجازه این اظهار نظر را میدهد که انگیزة اجباری و رایگان کردن این دوره از تعلیمات پایهای عمدی و قرارگرفتن آن از سرلوحة برنامههای اجتماعی، همین امر است.
امروزه نقش مدرسه با هدفهای گذشته آن که صرفاً جنبة تعلیمات به ویژه در مسیر خواندن و نوشتن داشت، بکلی عوض شده است. بدین طریق که آموزشگاه امروزی وظیفه دارد، ضمن انتقال دانستنیهای مربوط به خواندن و نوشتن در تربیت انسانی سازنده همت گماشته و به جمعیت تحت تعلیم خود بیاموزد که ضمن کشف وجود خود، با شناخت از زندگی جمعی در شناخت وجودی دیگران نیز موفق شود. بدین طریق درست استدلال کرده و قضاوت نماید، راه ارتباط با دیگران را بیاموزد، روشن ببیند و نیک بیندیشد و به طور کلی هدف نهایی خود را با انسانی ساختن محتوای تعلیمات در راه تربیت انسان دنبال کند. چون او اشاعه گر ایدئولوژی نهادی است که باید ضمن تبعیضات درک الویتها و تفهیم دموکراسی با پرورش اذهان باز در تحکیم انسانیت در جوامع بشری اهتمام ورزد.
اجتماع از مدرسه به عنوان یک مؤسسه تربیتی متوقع است که ضمن ایجاد تربیت اجتماعی در دانش آموزان بتواند در پرورش افراد سازنده جهت رفع نیازهای اجتماعی نیز اهتمام ورزد. ولی باتوجه به برنامهها و کیفیت محصول آن ضعف کفایت در ایفای نقش آن کاملاً مشهود میگردد و بدین طریق مدرسه پاسخگوی خواستههای اجتماعی با درصدی بالا نشده و غیرمستقیم با تربیت مستقیم اجتماعی شدن بهتر دانش آموزان را عاید نمیکند.
در بعضی از جوامع بخصوص در جوامع سرمایه داری بعلت وجود فواصل محدود، در میان طبقات اجتماعی مدرسه برای فرزندان متعلق به طبقات غیرمرفه که دارای کمبودهای زبان تفهیمی و فرهنگی که ناشی از نارساییهای اقتصادی است، نمیتواند به صورت یکسان اجراء شود. بدین جهت است که برنامههای تربیتی با برخورد با نارساییها، عدة کثیری از تودة اجتماعی را پس از سالها سرگرمی بدون اندوخته لازم وارد اجتماع میسازد.
به این ترتیب ضمن تضعیف سازندگی آنان جهت جامعه، مدرسه که باید گسترش دهنده دموکراسی باشد، پرپرکنندة گل آن میشود چون اگر مدرسه کودک را در جوامع سرمایه داری، اندک توشهای هم بدهد مستقیماً به خدمت سرمایهداران گسیل میدارد.
محکوم کردن مدرسه به طور اعم بدور از انصاف است چون اگر آموزش و پرورش یک نهاد اجتماعی است و نظام هر اجتماعی در هدفهای ایدئولوژی آن دخالت دارد، بدین نحو آموزشگاه مؤسسهای است که ایدئولوژی دولت را اشاعه می دهد. پس مدرسه موقعی برای اجتماع است که از طریق نظام هر اجتماعی نارساییهای اقتصادی و نابرابریهای موقعیتها تضعیف شده و مدرسه دستگاه ایجاد هدفهای گروه خاصی نباشد. در آن صورت مدرسه از موازین دموکراسی اجتماعی برخوردار خواهد شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:110
۱-۱ مقدمه. ۱
۲-۱ بیان مسئله. ۴
۳-۱ اهداف تحقیق. ۵
هدفهای کلی تحقیق. ۵
هدفهای جزئی تحقیق. ۵
۴-۱ اهمیت موضوع تحقیق. ۶
۵-۱ فرضیههای تحقیق. ۸
۶-۱ تعریف عملیاتی مفاهیم و متغیرها ۸
الف) مفاهیم. ۸
ب) متغیرها ۹
الف) ادبیات تحقیق. ۱۰
۱-۲ مقدمه. ۱۱
۲-۲- تاریخچة شروع کتابنویسی برای کودکان در ایران. ۱۲
۳-۲ اشاره به مسئله کتاب و کتابخانه در دیگر کشورهای جهان. ۱۴
۴-۲ ادبیات کودکان و اهداف آن. ۱۶
۵-۲ اهمیت مطالعه. ۱۸
۱-۵-۲ اهداف مطالعه: ۲۰
مطالعه دارای هدفهای جزئی هم میباشد: ۲۱
عوامل مؤثر در مطالعه: ۲۱
۲-۵-۲ انگیزههای مطالعه: ۲۲
۳-۵-۲ روشهای مطالعه: ۲۲
۱- خواندن اجمالی.. ۲۲
۲- سریع خواندن. ۲۳
۳- عبارت خواندن. ۲۴
۴- روش دقیق خواندن. ۲۵
۵- خواندن تجسسی.. ۲۶
۶- خواندن انتقادی.. ۲۷
۷- خواندن برای درک زیبایی و جنبههای هنری مطالب.. ۲۷
۴-۵-۲ تأثیرات مطالعه: ۲۸
۵-۵-۲ ارتباط مطالعه و خواندن با دروس دیگر: ۲۹
۶-۲ ویژگی و معیارهای اساسی کتاب کودک: ۳۰
۱-۶-۲ اهم مطالبی که در خصوص قالب و محتوای کتاب کودک گفتنی است عبارتند از: ۳۲
الف) قالب (فرم) کتاب.. ۳۲
ب) محتوای کتاب.. ۳۳
۲-۶-۲ نکاتی در مورد چگونگی علاقمند کردن کودکان به کتابخوانی: ۳۳
۷-۲ راههای ایجاد عادت به مطالعه در کودکان. ۳۵
۸-۲ رغبتهای مطالعه در کودکان و نوجوانان چیست؟. ۳۹
۹-۲ کتابخانهای برای کودکان فراهم کنیم. ۴۲
۱۰-۲ همکاری خانه و مدرسه: ۴۳
۱۱-۲ نقش مطالعه در توسعة فرهنگی.. ۴۵
خلاصة نتایج. ۴۶
۱-۳ مقدمه. ۵۹
فصل سوم. ۵۹
۲-۳ جامعة آماری.. ۶۰
۳-۳ نمونه و روشن نمونهگیری.. ۶۰
۴-۳ ابزار اندازهگیری.. ۶۰
۵-۳ روش جمعآوری اطلاعات.. ۶۲
۶-۳ روشهای آماری تحقیق. ۶۲
۱-۴ مقدمه. ۶۴
فصل چهارم. ۶۴
۴-۴ بررسی وضعیت هر یک از فرضیههای تحقیق. ۹۰
۱-۵ بحث و نتیجهگیری.. ۹۳
فصل پنجم. ۹۳
۲-۵ محدودیتهای تحقیق. ۹۶
الف) محدودیتهای در اختیار پژوهشگر. ۹۶
ب) محدودیتهای خارج از کنترل. ۹۶
۳-۵ پیشنهادهای تحقیق. ۹۷
بیان مسئله. ۹۸
فصل ششم. ۹۸
هدفهای کلی تحقیق: ۹۹
هدفهای جزئی تحقیق : ۹۹
فرضیههای تحقیق : ۱۰۰
روش تحقیق: ۱۰۰
جامعة آماری.. ۱۰۱
نمونه و روش نمونهگیری.. ۱۰۱
ابزار اندازهگیری.. ۱۰۱
روش جمعآوری اطلاعات.. ۱۰۲
روشهای آماری تحقیق. ۱۰۲
نتایج تحقیق. ۱۰۲
منابع و مآخذ. ۱۰۴
مقدمه:
گسترش علم و دانش و پیدایش رشتههای علمی جدید در هر مقعطی از زمان مه پشت سر گذاشته میشود موجب توسعة اندیشه انسان و نشر دستآوردها و اندیشههای او در پهنة جهان است و کتاب در این میان کماکان نقش ویژهای دارد. کتاب چه در زمینه شعر و قصه و چه مضامین آموزشی – علمی میتواند نقش مؤثری در رشد و تربیت صحیح کودکان بازی کند. محمود حکیمی نویسندة کتاب نوجوانان دربارة کتاب این چنین مینویسد کتاب خوب میتواند در کودک و نوجوان شوق و پرسجو و کنجکاوی فراهم کند و او را به جهان انسان بودن یعنی دنیای دانستن و آزاد زیستن رهبری کند، انسان آگاه و آزاد، ستمپذیر و بندة آدمیان نیست هر چه میشوند و میخواند کورکورانه نمیپذیرد، مغزش را به کار میگیرد، پیش از آنکه سخنی را بپذیرد اندیشه میکند، کتاب ابزار انتقال فرهنگ و تمدن و دانش بشری است همچنین عامل محرک انسانها میباشد. کتاب سازنده و توسعه دهندة فرهنگ نخبگان است ادیانی که تا امروز دوام آوردهاند صاحب کتاب بودهاند و جامعهای که به کتاب اهمیت و اعتبار میدهد و در نشر و توسعه و توزیع آن سرمایهگذاری میکند جامعهای که به پژوهش و تحقیق بها می دهد، آن جامعه فرهنگی پویا سازنده دارد کتاب یکی از پایههای چهارگانة آموزش پرورش است سه پایة دیگر آموزگار، برنامه و روش میباشد، بدون داشتن کتاب، آموزش و پرورش ناقص است و کتاب با معلم همکاری بسیار صمیمانهای مینماید او را در آموزش مطالب یاری میدهد، لازمة لذت بردن از هر کاری مهارت داشتن در آن کار است مطالعة کتاب نیز بدین نحو می باشد اگر شخصی به امر مطالعه عادت و مهارت کافی نداشته باشد به هر بهانهای از انجام آن خودداری خواهد کرد. علاقه و استعداد تنها عوامل مؤثر در این امر نیستند بلکه فرصتهای زمانی هم اهمیت بسیار دارد، زیرا عادت در طول یک دوره شکل میگیرند و ممکن است که روزها، ماهها و یا سالها طول بکشد.
۲-۲- تاریخچة شروع کتابنویسی برای کودکان در ایران
دقیقاً نمیتوان بیان داشت ایرانیان از چه زمانی نوشتن کتاب و یا بررسی در مورد کتابخوانی یا قصهخوانی برای کودکان را بصورت مدون شروع کردهاند ولی این امر مسلم و غیر قابل انکار است که در زمانهای قدیم کتاب و جزواتی مخصوص کودکان و به زبان آنها بصورت پراکنده نوشته شده ولی در آنها زبان کودک، محتویات ذهنی، سن و سال، محیط، احساسات، عواطف و میزان فهم آنها رعایت نشده است. از آثار قابل اهمیتی که کم و بیش همه آن را میشناسند داستان موش و گربه بصورت شعر از «عبید زاکانی» است ولی دقیقاً نمیتوان اظهار کرد که این اثر فقط برای کودکان نوشته شده و مستندی بر این باشد که کودکان ایرانی از زمان «عبید زاکانی» کتاب مخصوص به خود داشتهاند ولی میتوان اظهار داشت که کتاب مدون و سادهای نوشته شده که میتواند مورد استفاده کودکان هم قرار بگیرد.
تا پیش از پیدایش شهرهای بزرگ و صنعت چاپ، تاریخ تمدن بشری حکایت از وجود کتابخانههای گوناگونی دارد که سابقة آنها به اختراع خط و کلام مکتوب باز میگردد. این کتابخانهها بیشتر وظیفة نگهداری و حفظ آثار مکتوب را به عهده داشتند و فقط لایة نازکی از اقشار جامعة آن روزگار میتوانستند از گنجینههای پر ارزش آنها بهره گیرند در ایران قبل از اسلام بر اساس کاوشهای باستان شناسی حداقل ۶ کتابخانة بزرگ وجود داشته است و در دوران تمدن اسلامی نیز با اهمیتی که اسلام برای کتاب و کتابخوانی قائل شده است، اسناد تاریخی خبر از صدها کتابخانة کوچک و بزرگ در سراسر ممالک اسلامی و از جمله ایران دارد صنعت چاپ کتاب را در اختیار همگان نهاد و ورود اولین ماشینهای چاپ به ایران نیز به تعداد کتابخوانان و کتابخانهها افزوده شد.
در سال ۱۳۲۷ عباس میرزا ولیعهد و حاکم تبریز صنعت چاپ را در ایران راه اندازی کرد عباس میرزا به یاری ایرانیانی که صنعت چاپ را فرا گرفته بودند، مرکز چاپی به نام «باسمه خانه» در تبریز تأسیس و دو کتاب «فتحنامه» و «مآثر سلطانیه» را به چاپ رساند اولین چاپخانة تهران در سال ۱۳۲۹ هجری تأسیس و کار خور را با چاپ کتاب «محرق القلوب» آغاز کرد با تاسیس چاپخانه در ایران امکان مطالعة کتاب برای باسوادان جامعه فراهم شد از آن زمان به بعد بر تعداد باسوادان جامعه نیز افزوده شد و نیاز به مطالعة کتاب در دم افزایش یافت و به تدریج بر تعداد کتابخانه نیز افزوده شد اما تا زمان تاسیس «کتابخانه ملی» اوایل حکومت رضاشاه گزارش از وجود و فعالیت کتابخانههای عمومی به مفهوم جدید آن در دست نیست، کتابخانة مجلس که همزمان با مجلس اول تاسیس شده بود تا حدودی وظیفة یک کتابخانة عمومی را انجام میداد کتابخانة سلطنتی در سال ۱۳۰۴ تأسیس شد و علاوه بر کتابخانة ملی، مجلس و سلطنتی از کتابخانههای مهم آن روزگار میتوان به کتابخانة ملک، کتابخانة حاج سید نصرالله تقوی، کتابخانه نصرتالدوله، کتابخانة میرزا محمدعلی و تربیت اشاره کرد.
اولین کتابخانه عمومی در ایران رد سال ۱۳۰۵ به همت شهرداری تهران «بلدیة آن روزگار» تأسیس شد در این سال «کریم بوذر جمهری» کفیل بلدیة تهران با تاسیس بلدیه و استقرار آن در ساختمان توپخانه و اصطبل محمدشاهی، دو اتاق به کتابخانة بلدیة تهران اختصاص داد و این کتابخانه در واقع اولیه کتابخانه عمومی است که در ایران تأسیس شد.
در ایران ما نمیتوانیم پیشینة کتاب کودک را از جنبش مشروطیت و آغاز قرن ۲۰ عقبتر ببریم و آغازگر ادبیات کودک در ایران را باید جبار باغچهبان به شمار آورد او نخستین کسی که کتابها و نمایشنامههایی برای کودکان نوشت و با دنیای کودک همخوانی داشت یحیی دولتآبادی و عباس یمینی شریف سنت او را ادامه دادند و صمد بهرنگی رنگ و تحرک تازهای به آن داد تأسیس شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۰ و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در سال ۱۳۴۴ امکانی فراهم آوردند که کتاب کودک با سرعت بیشتر و کیفیت بهتر رشد کند و به این ترتیب نویسندگان و شعرای زیادی به آفرینش اثر برای کودکان روی آوردند.
در دهههای اخیر پژوهشگران و علاقمندان و مربیان ایرانی در این زمینه شروع به تحقیق کردهاند و اقدامات قابل توجهی نیز در مورد ادبیات کودکان و ایجاد کتابخانه انجام دادهاند.
۳-۲ اشاره به مسئله کتاب و کتابخانه در دیگر کشورهای جهان
- امریکا در سال ۱۷۳۲ مبادرت به افتتاح نخستین کتابخانه عمومی توسط شرکت «بنیامین فرانکلین» نمود کتابخانههای عمومی همیشه باید با مدارس همکاری نموده و طرز استفاده از کتاب را به دانشآموزان میآموختند و تقریبا هر سال بین ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ کتاب برای کودکان چاپ میشد.
- در انگلستان در سال ۱۸۶۲ نخستین کتابخانه برای کودکان تأسیس گردید.
- در فرانسه اولین شخصی که دستور تأسیس کتابخانه را برای کودکان صادر کرد ناپلئون بود و در سال ۱۹۲۴ تعداد کتابخانههای مدارس در فرانسه بیش از ۵۰۰۰ بوده است.
- آلمانیها از آغاز قرن بیستم، به تأسیس کتابخانه برای کودکان پرداختند.
- در روسیه، شوروی سابق نیز اهمیت به کتاب و کتابخانه برای کودکان را در برنامة خود گنجانده بود به طور مثال در سال ۱۹۳۸ در اوکراین و قفقاز ۹۴ کتابخانه مستقل برای کودکان تأسیس شده بود و ۴۸۶ کتابخانه وابسته به کتابخانههای عمومی برای اطفال تأسیس شده بود.
- در ژاپن در سال ۱۹۶۰ بوسیلة «هاتوجوموکو» در ناحیة «کاگاشیمای» ژاپن طرح و اقدامی آغاز گردید که اکنون در سراسر ژاپن گسترش یافته است، طرحی است که در آن کودکان هر روز به مدت ۲۰ دقیقه از روی کتابی با صدای بلند برای والدینشان «معمولا مادر» میخوانند. فایدة این طرح ساده این است که والدین و کودکان در احساس یکدیگر شریک بوده و هر دو از طریق خواندن کتاب اطلاعات یکسانی بدست میآورند که این امر در تشویق به مطالعه بسیار موثر است. طرح مشابه دیگر این است که مادران را تشویق کنند تا با صدای بلند برای کودکانشان بخوانند حتی اگر کودک درک اندکی از مطالب داشته باشد این کار بسیار مفید خواهد بود، اثر روانی این نوع مطالعه آن است که در کودکان نسبت به مطالعه کتاب ایجاد ذوق و علاقه مینماید چیزی که ایجاد آن در سنین بالاتر بسیار دشوار خواهد بود.[۱]
کشورهای دیگر نیز کم و بیش در این زمینه قدمهای موثری برداشتهاند اما آنچه که مسلم است امروزه مسئله کتاب و کتابخوانی امری جدی است که جای خود را در طرحریزی برنامه دولتها بطور مستقیم و یا غیر مستقیم باز کرده است و یکی از مسائلی است که میتوان با اشاعه آن اوقات فراغت و خالی کودکان و نوجوانان را پر کرد.
۴-۲ ادبیات کودکان و اهداف آن
ادبیات وسیلة انتقال تمدن و فرهنگ از نسلی به نسل دیگر است و محیط زندگی را برای انسان تعبیر و تفسیر میکند ادبیات کودکان به مجموعة کتابها و نوشتههایی اطلاق میشود که توسط نویسندگان، کارشناسان و متخصصین برای مطالعة آزاد کودکان تهیه میشوند و در تمام آنها ذوق و سطح رشد کودکان رعایت میگردد این تعریف چنانکه میبینیم همة مطالبی را شامل میشود اعم از متون ادبی، علمی و هنری که برای کودکان یا نوجوانان در حد استعداد و فهم آنها گردآوری و تدوین شدهاند و جنبة درسی ندارند ادبیات کودکان تمام مسائل مربوط به زندگی را در برمیگیرد و کودکان و نوجوانان را در همة شئون زندگی کمک میکند قدرت تخیل آنها را گسترش میدهد تجربههای متعدد و متنوعی در اختیارشان می گذارد و قدرت خلاق آنها را برمیانگیزد و پرورش میدهد تاریخ ادبیات کودکان را از قرن هیجدهم میلادی نمیتوان به عقب برد نخستین بار در قرن هیجدهم بود که عالم کودکی به رسمیت شناخته شد و به مختصات ذهن کودک توجه شد تا این زمان کودکان را در واقع مقیاس کوچکتری از بزرگسالان به شمار میآوردند.
مصطفی رحماندوست در این زمینه مینویسد «ادبیات کودکان و نوجوانان حاصل تلاش هنرمندانهای است که در قالب کلام عرضه شود و با زبان و شیوهای مناسب و درخور فهم کودک یا نوجوان او را به سوی «رشد» هدایت کند».
با این تعریف باید گفت: همة نوشتههایی را که بزرگترها برای کودکان نوشتهاند نمیتوان «ادبیات کودکان و نوجوانان» نامید زیرا هدف از نوشتن برای کودکان تأثیرگذاری بر روی آنهاست اگر نوشتهای هنرمندانه نباشد تأثیر نمیگذارد. اگر نوشتهای با زبان کودکان و نوجوانان تهیه نشده باشد نمی توان جزئی از ادبیات کودکان و نوجوانان باشد پس باید گفت که نوشتههای ویژه کودکان و نوجوانان باید «هدف» یا «پیام» داشته باشد.
علیاکبر شعارینژاد در کتاب ادبیات کودکان هدفهای ادبیات کودکان را چنین خلاصه میکند.
۱- ذوق و علاقه مطالعة آزاد را در کودکان برانگیزد.
۲- محدودیت و کمبودهای کتابهای درسی را از لحاظ مطلب تأمین کند.
۳- کودکان را با مسائل گوناگون زندگی آشنا کند.
۴- اوقات فراغت دانشآموزان را سودبخش کند.
۵- استعدادهای ذهنی مختلف دانشآموزان را آشکار کند و گسترش دهد.
۶- کودکان را با جهان وسیع معرفت و فرهنگهای مختلف انسان آشنا کند.
۷- دانشآموزان را در موفقیت تحصیلی کمک کند.
۸- معلمان را در امر آموزش و پرورش یاری دهد.
زیرا کمی فرصت و محدودیت اوقات رسمی مدرسه به معلم امکان نمیدهد که فعالیتهای تربیتی خود را در حد مطلوب انجام دهد آنچنانکه متناسب نیازها و رغبتهای همة دانشآموزان باشد از طرفی دیگر معلم از تنظیم برنامههای درسی و تهیه و تدوین کتابهای درسی بیاطلاع و دور است بنابراین ناگزیر است از راههای دیگر کمبودهایی را که در آنها احساس میکند جبران کند. مطالعة کتابهای آزاد یا ادبیات کودکان، بهترین وسیلة برای جبران همة آن نقصهاست بعلاوه از این راه دانشآموزان در خارج از کلاس و مدرسه نیز تحت تربیت قرار میگیرند و این اصل مهم «تربیت باید مداوم باشد» واقعیت پیدا میکند.
ادبیات کودکان و نوجوانان امروزه در کشورهای جهان بسیار مورد توجه واقع شده است و به عنوان بخشی از نظام تربیتی جایگاه رفیعی پیدا کرده است بطوری که در سراسر جهان، کنفرانسهای جهانی، منطقهای و ملی بسیاری در این مورد برگزار میگردد، مقالات و کتابهای گوناگون دربارة آن چاپ و منتشر میشود و از آثار و منافع توسعه و گسترش کتابهای مفید و مخصوص کودکان و نوجوانان بحثهای بسیاری به میان میآید.[۲]