فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:48
چکیده:
پیشینه تاریخی
پیشینه تجربی
80 درصد بیماران از نتیجه اعمال جنسی راضی هستند، نارضایتی از اعمال جراحی به شدت اختلالات روانی پیش از عمل بستگی دارد. خودکشی به میزان 2% گزارش شده است (امینکاوه، کامران -1383)
پیشینه نظری
درمان هورمونی: در بسیاری از بیماران، استفاده از داروهای هورمونی جایگزین خوبی در عمل جراحی برای رسیدن به لذت جنسی است (جهانفر، شایسته).
تعریف عملیاتی :
عمل جراحی :
اعمال جراحی تغییر جنسیت موثر و غیرقابل بازگشت میباشد. بیماران باید 3 تا 12 ماه پیش از اعمال جراحی، با پوشیدن لباسهای جنس مخالف و دریافت درمانهای هورمونی آمادگی لازم کسب کنند (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا -1380).
در این تحقیق محقق کسانی که حدود 10 تا 11 ماه پیش مورد عمل جراحی قرار گرفتهاند را مورد آزمایش قرار داده است که اغلب آنها گرایش به مونث شدن داشتهاند.
تعریف هویت جنسی :
وضعیتی روانی است که با احساس فرد در مورد زن یا مرد بودن مشخص میشود. به عبارت دیگر مفهومی است که شخص از خود به عنوان مرد یا زن بودن دارد (شیرمحمدی،رضا- 1382).
تعریف نقش جنسی:
الگوی رفتاری فرد که انعکاس از احساس شخصی فرد در مورد هویت جنسیاش میباشد. به عبارت دیگر نقشی است که فرد بر حسب ویژگیهای جنسی در اجتماع ایفا میکند (جهانفر، شایسته،مولایینژاد،میترا-1380).
تعریف ترانسکسوآلیسم :
این افراد در دوران پس از بلوغ از جنسیت خود ناراضی بوده و مایلند صفات جنسی مخالف را کسب کنند. بیشتر این افراد در کودکی دچار اختلالات هویت جنسی بودهاند. پوشش لباس جنس مخالف و ابتلاء به مشکلات روانی در این افراد شایع بوده و در معرض خودکشیاند. ممکن است تعدادی از آنها به عضو تناسلیشان آسیب وارد کنند تا جراح را مجبور به عمل تغییر جنسیت کنند (جهانفر،شایسته،مولایینژاد،میترا- 1380).
تعریف بهداشت روانی :
بهداشت روانی ، روانپزشکی پیشگر ، بهداشت روانی اجتماعی و یا روانپزشکی اجتماعی به کلیه روشهای تدابیری اطلاق میشود که، برای جلوگیری از ابتلاء و درمان بیماریهای روانی و توانبخشی بیماران روانی موجود به کار میرود و از آن استفاده میکنند (میلانیفر، بهروز -1374).
فرهنگ بزرگ روانشناسی لاروس، بهداشت روانی را چنین تعریف میکند : « استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کارکردن، انعطافپذیر بودن برای موقعیتهای دشوار و بازیابی تعادل خود وتوانایی داشتن به کار میرود (گنجی، حمزه -1376).
سازمان جهانی بهداشت روانی را چنین تعریف میکند: بهداشت روانی در درون مفهوم کلی بهداشت جای میگیرد و بهداشت یعنی توانایی کامل برای ایفای نقشهای اجتماعی، روانی و جسمی. بهداشت، تنها نبود بیماری یا عقب ماندگی نیست (گنجی، حمزه -1376).
مشکل تعریف بهداشت روانی از آنجا سرچشمه میگیرد که هنوز تعریف صحیح و قابل قبولی برای بهنجاری نداریم، البته تعاریف و نقطه نظرهای زیادی با توجه به شرایط و موقعیتهای اجتماعی،سنی،قدیمی و فرهنگ برای بهنجاری شده است (میلانیفر،بهروز -1374)
روانپزشکان فردی را از نظر روانی سالم میدانند که تعادلی بین رفتارها و کنترل او در مواجه با مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد (میلانیفر،بهروز-1374)
Normality as Transactinal systeme and/or interacting system or normality as process
سلامت روانی عبارت از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران بوسیله تحقیر اصطلاحات محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی و عادلانه و ثبات (فرهنگ روانشناسی مقیمی-1378 – ص25).
اما در این تحقیق بهداشت روانی افراد به صورتی محاسبه میشود که تمامی نمرات آنها بین اعداد 112-28 باشد.
اختلالهای هویت جنسی
شما یک پسر هستید یا یک دختر
«شما یک پسر هستنید یا یک دختر؟» شما یک مرد هستید یا یک زن؟ در واقع، برای اتمام افراد – حتی کسانی که اختلالهای روانی شدید مانند اسکیزوفرنی دارند- پاسخ دادن به چنین پرسشهایی بلادرنگ و روشن است. در توافق دیگران نسبت به پاسخ فرد نیز ابهامی وجود ندارد. اساس فرد از مونث یا مذکر بودن – که هویت جنسی خوانده میشود- از همان اوان کودکی چنان عمیق در ذهن راسخ میشود که اکثر افراد در هر شرایط روانی هم که باشد در مورد جنسیت خود شکی نخواهند داشت اما برخی از افراد – که در میان مردان بیش از زنان یافت میشود- از اوان کودکی به طور عمیق در ذهن راسخ میشوند و این احساس را دارند که متعلق به جنس مخالف هستند. یک مرد تغییر جنسیت گرای میتواند خود را در آیینه بنگرد و ببیند که از نظر زیست شناختی یک مرد است، اما همچنان به خود بگوید که یک زن است. علاوه بر این ، اغلب سعی خواهد کرد که پزشکان را متقاعد سازد تا بدنش را متناسب با هویت جنسی اش تغییر شکل دهند. بسیاری از تغییر- جنسیتگراها تحت عمل جراحی آلت تناسلی و درمان هورمونی قرار میگیرند تا بدنشان در حد ممکن شکل کالبدشناسی جنس مخالف به خود بگیرد (آزاد،حسین-1380).
در این پاورپوینت می خوانید:
عوامل متعددی درجنسیت جنین موثر می باشد
زمان امیزش
میزان PH رحم درحین لقاح
تغذیه مادر
میزان سلامتی روحی –روانی مادر
میزان اسپرم
عوامل اجتماعی و...
برای دانلود متن کامل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید.
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:60
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول 2
مقدمه 3
بیان مسئله 4
سوالهای تحقیق 6
موضوع تحقیق 6
فرضیه تحقیق 6
اهمیت و ضرورت و هدف تحقیق 6
تعریف اصطلاحات 7
فصل دوم (ادبیات و پیشینه تحقیق) 9
انگیزش 10
تظاهرات انگیزش 11
هیجان 13
هیجان به مثابه الگوهای پاسخ 14
ابزار و بازشناسی هیجانها 16
ابزار هیجان در چهره پاسخهای فطری 17
بازشناسی حالتهای هیجانی افراد بهنجار 18
پسخورانه حاصل از هیجانهای برانگیخته 19
بازشناسی حالتهای هیحان افرادی که دچار آسیب مغزی شده اند 21
رابطه بین هیجان و انگیزش 22
دیدگاهها و نظریه های هیجان 23
1-نظریه جیمز لانگه 23
2- دیدگاه شاخته: انگیختگی بی علت 24
3- دیدگاه ماندار: اهمیت هیجانی و قفسه ها 25
4- دیدگاه آرنولد: ارزیابی نخستین 25
5- دیدگاه لازاروس: ارزیابی نخستین 26
6- دیدگاه ونیر 28
7- فرضیه پسخورانه صورتی 28
آزمایش فرضیه و پسخورانه صورتی 30
8- دیدگاه ایزارد: نظریه هیجانهای متمایز 31
9- دیدگاه دوسیستمی 33
ویژگیهای افراد هیجان خواه 37
فرایندهای شناختی و هیجان خواهی 38
ترجیحات شغل و نگرشها 39
تفاوتهای فیزیولوژیکی 39
رشد نقشهای جنسیتی 41
الگویابی جنسیتی 42
رشد الگویابی جنسیتی 43
گرفتن رفتار الگویابی جنسیتی 44
الگویابی جنسیتی از کجا شروع میشود؟ 45
فصل سوم 46
جامعه مورد مطالعه و روش نمونه گیری و مدل آماری 47
فصل چهارم 49
محاسبات آماری و نتایج 50
فصل پنجم 51
خلاصه و نتیجه گیری 52
محدودیت ها 53
منابع 54
پیوست(آزمون هیجان خواهی زاکرمن) 56
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل 1-2 برداشت لازاروس از هیجان به صورت یک فرایند 27
شکل 2-2 شکل ترکیب رویدادهای عصب شناختی در فرضیه پسخورانه صورت 29
شکل 4-2 شکل دیدگاه دوسیستمی هیجان 36
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول هیجان اصلی ایزارد (شکل 3-2) 32
جدول محاسبات فصل چهارم 50
چکیده:
موضوع این تحقیق بررسی رابطه بین هیجان خواهی و جنسیت در بین دانش آموزان سال سوم مقطع متوسطه شهر تهران بوده است روش نمونه گیری دراین پژوهش روش خوشه ایی چند مرحله ای میباشد برای سنجش میزان هیجان خواهی از آزمون هیجان خواهی زاکرمن استفاده گردیده است و روش آمار آزمون T میباشد. نتیجه پژوهش نشان داد که بین میزان هیجان خواهی پسران و دختران تفاوت معنی دار وجود ندارد.
مقدمه:
چه چیز افراد را برمی انگیزد که زندگی خود را برای نجات فردی به خطر اندازند، یا برای دستیابی به هدفی خاص ساعتهای طولانی کار کنند؟ چرا مردم چنین رفتار می کنند؟ چرا یک دانشمند ساعتهای طولانی وقت خود را در آزمایشگاه صرف میکند و فعالیتهای دیگر و لذات را به دست فراموشی می سپارد؟ چرا یک ورزشکار ماهها تمرینات دردناک را در راه آمادگی برای مسابقات المپیک تحمل میکند؟ چرا یکی تمام تلاش خود را صرف مال اندوزی میکند و دیگری آنرا صرف کار کردن با مردم بی بضاعت در ناحیه ای دور افتاده و رشدنایافته ؟ مسلما نیازهای زیستی را نمی توان مسئول تنوع و پیچیدگی رفتار آدمی شمرد.
اصطلاح انگیزش همان طور که از معنای رایج آن نیز برمی آید، به علت یا چرایی رفتار اشاره دارد. انگیزش، بدین معنا، تمام روان شناسی را در بر میگیرد. اما روان شناسان، مفهوم انگیزش را به عواملی محدود می سازند که به رفتار نیرو می بخشند و به آن جهت میدهند.
بسیاری از رفتارهای اولیه نوزاد را نیازهای زیستی او تعیین می کند، کودک وقتی گریه میکند که گرسنه است یا سردش است یا دردی دارد. اما پا به پای رشد کودک انگیزه های جدیدی سربرمی آورند که از راه کنش متقابل به افراد دیگر آموخته میشوند. ما آنها را انگیزه های روانی خواهیم خواند تا از انگیزه هایی که بر نیازهای زیستی استوارند، متمایز شوند. احساس امنیت، پذیرفته شدن و تایید شدن از سوی اطرافیان، احساسهای ارزشمنهدی و کفایت، و طلب تجارت جدید، همگی انگیزه های روانی مهمی هستند اگر چه شیوه ارضای آنها نزد افراد و فرهنگهای متفاوت فرق میکند. اما هیجانها، هیجانها پدیده هایی چند وجهی اند. هیچانها تا اندازه ای حالتهای عاطفی ذهنی هستند. هیجانها باعث میشوند تا به شیوه خاصی احساس کنیم مثلا، خشمگین یا شادمان شویم. هیجانها پاسخهای زیستی نیز هستند، واکنشهای فیزیولوژیکی که بدن را برای عمل سازگاری آماده می سازند. بدن ما هنگام هیجان زدگی طوری فعال میشود که با حالت بی هیجانی فرق دارد، افزایش ضربان قلب، عضلات تنیده و تنفس سریع را تجربه می کنیم.
ولی در اینجا این سوال میآید که هیجانات در خدمت چه هدفی یا اهدافی هستند و چه فایده ای دارند؟ پژوهش فیزیولوژیکی درباره هیجان پیشنهاد میکند که الگوهای متفاوت فعالیت فیزیولوژیکی هیجانات متفاوت هستند. هر چند که پژوهش دیگری معتقد است بیشتر فعالیت فیزیولوژیکی از نظر روان شناختی معنادار نبوده و آنچه مهم است شدت انگیختگی احساس شده است و نه ویژگیهای مجزای کیفی آن مثل افزایش و کاهش ضربان قلب.
بیان مسئله:
حال آنچه که هویت ما را می سازد چیست؟ و در جواب میتوان گفت تا حدودی شامل آگاهی ما از طبقه بندی های اجتماعی است که فرهنگی مقرر کرده و نیز پذیرفتن این طبقه بندیهاست و تا حدودی نیز شامل خصوصیات فردی ای است که ما مستقلا آنرا می گیریم. یکی از طبقه بندی های اجتماعی عمده در هر جامعه ای جنسیت است.
غالبا اولین سوالی که در مورد یک بچه می پرسند این است که پسر است یا دختر؟ در فرهنگ ما و سایر فرهنگها مجموعه ای از علایق، خصوصیات شخصیتی و رفتارها زنانه یا مردانه تلقی میشود. ما از همان آغاز کودکی این معیار فرهنگی را می آموزیم و کسب می کنیم.
یکی از علل تفاوتهای فردی در پذیرش رفتار و علایق ویژه یک جنسی احتمالا این است که اهمیت مفاهیمی جنسیتی برای بعضی از کودکان بیش از کودکان دیگر است. براساس این فرضیه هر چند که همه اعضاء یک جامعه از انتظاراتی که از مردان و زنان می رود. کاملا آگاهند برای بعضی از مردم مساله جنسیت مقوله به خصوص پراهمیتی است. بعضی، بسیاری از امور را براساس الگویابی جنسیتی تعبیر می کنند، سایرین در مورد مردم و موقعیتها بر اساس سایرمقوله ها قضاوت می کنند و به مساله جنسیت توجه نسبتا کمی دارند. مینا را در نظر بگیرید که به پارکی میرود که عده ای در آنجا سرگرم بازی والیبال هستند. او میخواهد تصمیم بگیرد که آیا با آنها بازی کند یا نه. اگر طرحواره های جنسیتی از نظر او اهمیت داشته باشد با خودش فکر خواهد کرد که آیا این بازی زنانه است یا مردانه. احتمالا نگاه میکند ببیند سایر دخترها هم بازی می کنند یا نه. و آیا مریم که طرحواره های جنسیتها برایش چندان اهمیت ندارد با خودش فکر میکند که آیا قبلا که این بازی را کرده لذت برده یا نه او تصمیمش را در مورد بازی کردن براساس معیارهای غیراز جنسیت قرار می دهد. چه چیزی در مریم وجود دارد که در تصمیم گیری متفاوت از مینا عمل میکند آیا این هیجان خواهی مریم نیست که باعث چنین تصمیمی میشود یا طرحواره ذهنی مریم متفاوت است و به جنسیت اهمیت نمی دهد.
پیش زمینه کلی
با توجه به نگرشات کلیشه ای فرهنگی، مردان برای رابطه جنسی علاقمندتر هستند، این زنانند که محدودیتها در چنین فعالیت هایی قائل می شوند (مک کورمیک، 1979، هاتفیلد، 1983، و پپلین،1983). صاحب نظران از گوناگونی در نسبت با این اظهار نظر موافق بوده اند. آنچه که آنان اختلاف نظر دارند در این مورد است که چرا چنین تفاوت هایی در جنسیت وجود دارد. محققان مصاحبه و اطلاعات ارتباطی زیادی را جمع آوری کرده اند که حمایت فراوانی را برای این موضوع مورد بحث فراهم ساخته اند. با این وجود، هیچگونه حمایت عملی برای این فرضیه وجود ندارد. در این تحقیق، آزمایشی تجربی از این موضوع را گزارش می دهیم.
اجازه دهید با مرور تئوری و اطلاعات موجود شروع کنیم.
نظر زیست شناسان اجتماعی
از قدیم، تعیین کننده های زیست شناختی همچون زیگموند فرویدنشان دادند که زیست شناسی سرنوشت می باشد و اینکه علاقه در فعالیت های جنسی اصولاً از طریق ژن ها، آناتومی، (کالبدشناسی) و هورمونها مشخص می شود. اولین زیست شناسان اجتماعی فرض کرده بودند که مردان و زنان از لحاظ ژنتیکی به گونه ای تنظیم شده اند که ذاتاً علاقمند به مهار/ تجربه جنسی هستند. (هاگن،1979، کندریک،1987، سیمونز،1979، یا ویلسون،1975 را ملاحظه نمایید). سیمونز (1979) اظهار داشت که احتمالاً مقایسه مردان و زنان موثرترین شیوه موجود در مرتب کردن اطلاعات گوناگون در زمینه تمایلات جنسی انسان می باشد . حیوانات آن دسته از صفات را به ارث می برند که تضمین می کنند تا همان اندازه ژنهایشان را تا حد امکان به نسل بعدی منتقل خواهند کرد. این مسئله مزیتی هم برای زن و هم برای مرد است که به همان اندازه تا جائی که امکان دارد بچه ای زنده را بدنیا آورند. اما مردان و زنان در یک لحاظ مهم تفاوت دارند. برای اینکه فرزندی بوجود آید، مردان نیاز دارند که تنها مقداری ناچیز انرژی مصرف کنند، احتمالاً یک مرد می تواند پدر تقریباً تعداد زیادی از بچه ها باشد. برعکس، یک زن می تواند تنها تعدادی محدود فرزند را بدنیا آورد و بزرگ کند، این مسئله به نفع اوست (زن) که آن بچه های کمی که آبستن شده است را حفظ کند. سیمونز اظهار داشت“ تفاوت های بسیار زیاد جنسی در حداقل نیروگذاری والدین و در فرصت های تکثیر و محدودیت ها روشن می سازد که چرا انسان اندیشه ورز- یک انسان با تفاوت های کم جنسی- تفاوت های کامل جنسی در روان را نشان می دهد”
در بین تفاوت هایی که سیمونز نقل کرده است این موارد وجود دارند: 1) مردان علاقه مند به معشوقه های مختلف جنسی می باشند؛ زنان اینگونه نیستند؛ 2) برای مردها فعالیت های جنسی برابر با جوانی است. برای زنان فعالیتهای جنسی مساوی با قدرت سیاسی و اقتصادی است؛ مردان به طور جدی هر گونه دلیلی را برای رها نکردن زنان دارند (آنان از لحاظ ژنتیکی طوری برنامه ریزی شده اند که تا جائی که امکان دارد زنان زیادی را آبستن کنند. زنان هر دلیلی برای “ کمرو” شدن دارند. زمان می گیرد تا مشخص سازیم آیا مرد یک خطر ژنتیکی – این احتمال دارد که پرورشی. حفاظتی. تولیدی باشد – است. در تمام جوامع.، زنان بعنوان خدمت به مرد آمیزش می کنند. نه بر عکس آن.
اخیراً زیست شناسان اجتماعی و روانشناسان اجتماعی کشف کرده اند که روند کمی پیچیده تر از آن است که در ابتدا تصور می شد. کرت فروندو همکارانش (1983 و 1986) اظهار داشتند که عشقبازی بطور طبیعی شامل چهار مرحله است: a) اولین نظر و موقعیت یک معشوقه احتمالی (b رفتار متقابل قبل از لمس کردن (برای مثال، لبخند زدن به کسی، خندیدن، عشوه گری کردن، صحبت کردن، c) تاثیر متقابل لامسه ای (لمس کردن، در آغوش گرفتن) و d) سبب برخورد اندام های جنسی شدن. تعداد زیادی از نویسندگان بیشتر از آنچه که جامعه شناسان زیست شناختی تصور می کرده اند متوجه شده اند که زنان نقش بسیار موثری را در سه مرحله اول از ( معاشقه ) عشقبازی دارند، آنها بیشتر از کمک عمل می کنند، همچون دروازه بانها که کار را متوقف می سازند. گالیر،تراویس،و آلگییر،1986؛ مور،1985؛ پرپر،1985 را ملاحظه نمایید). برای مثال مور( 1985) متوجه شد که در بارِ زنان و مردان مجرد، آن زن است که ارتباط را آغاز می کند. آنها تمایل خود را به شیوه های مختلفی با اشاره می رسانند – با لبخند زدن، خندیدن، تکان دادن سرشان، یا بالا کشیدن دامنشان، گاهی خودنمائی می کنند ( در طول اتاق با حرکت دادن زیاد باسن خود قدم می زنند. شکم را فشار داده. سر را بالا کرده، پشت را قوس داده، بنابراین سینه هایشان به جلو کشیده می شود. ) سپس نزدیک می شوند – به سمت مرد و موقعیت خود که در دو قدمی اشان است می روند. رفتار بعدی بستگی به مرد دارد. در صورتیکه مرد تمایل داشته باشد. هر دو شروع به صحبت می کنند. با این وجود.، بالاخره مردها هستند که باید ظاهراً روابط جنسی را آغاز کنند. به خصوص اولین باری که رابطه جنسی رخ می دهد. پس از آن، اگرچه معمولاً مردان آغاز کنند ارتباط ه روابط جنسی می باشند زنان در سهیم بودن شروع مختارتر هستند.
متن کامل را دانلود نمائید ............
تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی
راسل د. کلارک . دانشگاه ایالت فلوریدا
النیل ها تفلید. دانشگاه هاوائی در مونوآ
با توجه به نگرشات کلیشه ای، فرهنگی مردان نسبت به زنان در زمینه روابط جنسی علاقمند تر هستند، احتمال اینکه زنان فعالیت جنسی را محدود سازند بیشتر است. در این مقاله، به کار صاحب نظرانی که در حمایت از این مسئله بحث کرده اند اشاره می کنیم و به بررسی اطلاعات مصاحبه ای و ارتباطی که این موضوع مورد و بحث را مورد حمایت قرار می دهند می پردازیم. در پایان، به دو آزمایش تجربی از این فرضیه رجوع می کنیم.
در این آزمایشات، که در سال 1978 و 1982 انجام شد، حد معمول علاقه هم پیمانان مرد و زن با یکی از سه تقاضا با معشوقه احتمالی برخورد می کند: امشب بریم بیرون؟ یا
به آپارتمانم می آئی؟ یا من همبستر می شی؟ اکثر مردان مایلند بازنی که به آنها نزدیک شده است یک رابطه نامشروع جنسی داشته باشند. زنان اینگونه نیستند. هیچ زنی موافق با یک رابطه نامشروع جنسی نمی باشد. بسیاری از دلایل احتمالی برای این تفاوت های جنسی اشاره شده مورد بحث قرار گرفته اند.
این مطالعات در سالهای 1978 و 1982 صورت گرفتند. از زمانی که چگونگی تهدید ایدز در مبتلا کردن مردان و زنانی که مایل به ملاقات هم، رفتن به آپارتمان، یا در شرایط غیر منتظره جنسی قرار گرفتن دنبال شد، این مسئله اهمیت یافت.