دانلود پایان نامه رشته علوم اجتماعی بررسی میزان مسئولیت پذیری در حیطه خانواده و جامعه بین دانش آموزان دختر مقطع پیش دانشگاهی مدارس عادی و غیر انتفاعی در شهرستان نیشابوربا فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 112
مقدمه
امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است. بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.
آغاز زندگی اجتماعی کودک
همانطور که می دانیم انسان اجتماعی متولد شده و از زمانی که کودک به مادرش مهر می ورزد و یا به دیگران احساس عشق ، حد و یا دشمنی می کند ، اجتماعی است . روان شناسان تربیت اولیه را در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر دانسته اند . فروید اولین کسی که نقش نخستین تربیت را در تشکیل شخصیت کودک عنوان کرد ، و جامعه شناسان را بر آن داشت تا از این دریچه به افراد و گذشتة آنان بنگرند و به تحصیل آن بپردازند . چرا که شخصیت هر فرد از ترکیب دو زمینه فطری و اکتسابی صورت می پذیرد . بدین معنا که بعضی از خصوصیات زمینه وراث و ژنتیکی دارند و برخی از آنها اکتسابی است. رفع نیازهای زیستی نوزاد و گرفتن پستان مادر و مکیدن و شیرخوردن، خوابیدن و نظایر آن، به طور غریزی و بدون آموزش صورت می پذیرد. ولی در زمان اندک، زمانی که کودک دست خود را برای گرفتن اشیاء ( خوب یا بد ، خطرناک و یا بی خطر ) دراز می کند، وقتی که سراپا ایستاده آهنگ راه رفتن می کند، آموزش و پرورش اهمیّت و ضرورت خود را می نمایاند، در این موقع است که مرحله ی یادگیری کودک آغاز می گردد. اساس یادگیری اجتماعی کودک که با مشکلات آموزشی نیز توأم است. از وقتی شروع می شود که با« دیگری »مواجه می گردد.یعنی اولین برخورد وی با افراد غیر از والدینش، یا افرادی چون خودش که تا کنون در ذهن و تصورش نبوده است. او نه پدر و مادرش است و نه اسباب بازی، بلکه او« دیگری » و بیگانه است. کودک در نخستین برخورد و با این« دیگری » اولین نیاز اجتماعی شدن را درک می کند . و با این احساس « زندگی اجتماعی » وی آغاز می گردد. در برابر این وضع جدید مبهوت و سرگردان می شود. نمی داند چه بکند و چه واکنشی از خود نشان دهد. بخندد ، گریه کند ، سازش نماید و یا تسلیم شود. احساس نیاز اجتماعی از طرفی در« خویشتن خود » و از طرف دیگر، کشمکش درونی ایجاد می کند و، واکنش پناه بردن به مادر را در وی می آفریند. کودک تا چهار سالگی در مرحلة سرگردانی و تزلزل تصمیم قرار دارد. تسلط بر دیگران را با همکاری با دیگران و شیر را با سازش در هم می آمیزد. چرا که هنوز یادگیری انجام نشده و تجربة اجتماعی را کسب نکرده است او باید بعضی از بازتاب های اجتماعی را که بکارگیری آنها لازمة زندگی اجتماعی است، و نیز اصول و قواعد رفتارهای لازم و مورد قبول اجتماع را از طریق خانواده و بعضی از نهادها بیاموزد. در این صورت که فرد با حفظ خویشتن خود شخص اجتماعی می شود و با جامعه و محیط اجتماعی خود روابط پیدا می کند این یادگیری اجتماعی به تدریج تا ۹ سالگی صورت می پذیرد و ادامه می یابد .
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:14
فهرست مطالب:
چکیده
کلید واژه
1) مقدمه
2) طرح اولیه منبع گرمائی
1-2) بارهای گرمائی
2-2) طرح تولید مشارکتی الکتریسیته و حرارت
3-2) بهترین شعاع گرمائی
انتقال واسطه حرارتی
1-3) انتقال انواع واسطه ها
2-3) پارامترهای حرارتی در واسطه های انتقال
3-3) روش هی افزایش شعاع گرمایشی در حلقه اولیه شبکه آب گرمایشی
1) دفا دما و افت فشار در واسطه های گرمایشی
1-4) ضخامت نگهداری گرمایشی
2-4) کاهش گرمائی در نگهداری گرما
3-4) محاسبه افت دما
4-4) محاسبه افت فشار
نتیجه گیری
چکیده
شرط همگردانی در برنامه باز پروری الکتریکی – گرمائی اخیراً منتشر شده است که می گوید تحت شرایطی به سبب دشمنی فنی منطقی: منبع گرمایی تا حد امکان در فاصله دوری تمرکز خواهد کرد.
با بوجود آمدن منطقه گرمائی، بسط دادن حیطه گرمائی در تاسیسات ناحیه ای و نیروگاههای الکتروگرمائی شرکتی طرح ریزی برنامه CHP می تواند گسترش یابد. مزیت گسترش حیطه گرمایی در کارخانجات CHP به صورت زیر است: بسط و گسترش حوزه گرمائی، کمیت گرمایی، کاهش منبع گرمائی، ساده سازی طرح بندی، برای نیروگاههای گرمای ممکن است که در ناحیه شهری مستقر شوند، تا فشار حفاظت محیطی را کاهش دهند. این تحقیق عوامل مرتبط با تشخیص و تعیی حوزه گرمائی تاسیساتی CHP را توضیح می دهد طرح بندی منبع گرمایی، انتقال واسطه های گرمائی، افت دمایی و افت فشار در وسایل گرمائی را توضیح می دهد. پیشنهاداتی در مورد حوزه گرمائی تاسیسات CHP ارائه شده است.
کلید واژه
طرح اولیه منبع گرمائی، شعاع گرمائی، انتقال واسطه حرارتی، افت دما در وسایل گرمائی افت فشار در وسایل حرارتی.
1) مقدمه
آن از نیروگاه متراکم متفاوت است، تاسیسات CHP نزدیک مناطق گرمائی ساخته می شود. تاسیسات CHP خدماتی را برای حوزه های قطبی به سبب متمایز نبودن گرمائی تهیه می شود. تصمیمات منطقی در حوزه گرمایی به شدت به وسیله انتخاب تجهیزات، تعیین شرایط کاری، و شاخص های اقتصادی در نیروگاه همگام با افزایش محیط حفاظتی لوازم و استانداردها، مناطق مختلف ارزیابی های متفاوت و استانداردهای نشری مطابق، به ویژه برای بعضی از شهرها، نیازمندیها و تجهیزات خیلی سخت هستند. دیگ بخار صنعتی داده ها را آشکار می کنند توسط نیروگاه حرارتی که بازده بالائی دارد جاگیزین می شود. فاصله شبکه حرارتی باید طولانی باشد. چون آن از منطقه شهری دور خواهد بود. بنابراین ظرفیت واحد اکزوگارمائی به تدریج افزایش می یابد، و آنرا برای توسعه شبکه لوله ای ممکن می سازد. کنون، ظرفیت مجزای طرح در کارخانه CHP به mw600 رسیده است. عوامل زیادی وجود دارند که ناحیه گرمائی را در کارخانه CHP تحت تاثیر قرار می دهند. منبع گرمائی، انتقال واسطه های حرارتی افت دما و فشار در این مقاله توضیح داده می شود.
2) طرح اولیه منبع گرمائی
طرح اولیه منبع گرمائی به این صورت تعریف می شود. در ناحیه گرمائی شهر مورد نیاز طرح اولیه منبع ایده آل گرمائی مطابق با بازگرمائی در طرح گرمائی شهر طرح ریزی شده است. بتن حاوی موارد زیر است محل ایده ال در طرح CHP ، مقیاس نهائی، مرحله ساخت، زمان عملیاتی برای هر مرحله، و ظرفیت هر مرحله. محل اتات کوده، و چگونگی تعداد اتاق ها که باید ساخته شوند، کل ظرفیت هر اتاق کرده و مراحل ساخت باید در نظر گرفته شوند. مشکلات زیادی در ساخت نیروگاه حرارتی وجود دارد، مثل عدم مطابقت بین بازگرمائی و مقیاس نیروگاه، طرح اولیه غیر منطقی در نیروگاهها، هست که محدودیت های زیادی در توسعه تولید مشترک گرما برق دارد. طرح اولیه غیر منطقی منبع حرارتی مسائلی را در تعیین و شناسائی مقیاس گرمائی القاء می کند. فاکتورها و عوامل زیر یا برای طرح اولیه منبع گرمایی در نظر گرفته شود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:42
چکیده:
در این مجال تلاش میشود به ابعاد جرمانگاری در حیطه حقوق شهروندی پرداخته شود. در این راستا در ابتدا میبایست مفهوم، ضوابط و مبانی جرمانگاری در این حوزه تحلیل و تبیین گردد. بدین منظور لازم است مفاهیم آزادی که عبارتست از مفاهیم مثبت و منفی که منجر به جرمانگاری حداکثری و حداقلی میشوند، روشن گردیده و سپس اصول، ضوابط و مبانی جرمانگاری بهطور کلی و در حیطه حقوق شهروندی بررسی شوند. پس از روشن شدن مفهوم جرمانگاری و اصول و ضوابط آن در حیطه حقوق شهروندی، در مبحث دوم به پیامدها و آثار جرمانگاری اشاره میشود که در خصوص این موضوع، فواید جرمانگاری در زمینه حقوق شهروندی از سویی و تورم کیفری و آثار منفی آن از سوی دیگر قابل بحث و مداقه میباشد.
مبحث اول- مفهوم، ضوابط و مبانی جرمانگاری
اساساً یکی از مهمترین وظایف دولتها، حمایت و تضمین حقوق و آزادیهای انسان و حقوق شهروندی میباشد، و یکی از مهمترین سازوکارها برای تضمین این حقوق و آزادیها، استفاده از ابزار کیفری با جرمانگاری رفتارهای تهدیدکننده آنها و مجازات ناقضان این حقوق است.[1] با این حال در دهههای اخیر ملاحظه میشود که فیلسوفان حقوق کیفری در خصوص معیارهای جرمانگاری به این نکته کلیدی توجه کردهاند که هرگونه جرمانگاری محدودیتی است فراروی آزادی. از همین رو همه اصولی که با استناد به آنها میتوان به جرمانگاری مبادرت ورزید را «اصول محدود کننده آزادی» نامیدهاند. با این حال در باره جرمانگاری نقض آزادیها کمتر بحث مستقلی صورت گرفته است.[2]
بنابراین ملاحظه میشود که جرمانگاری در خصوص حقوق شهروندی که جهت حمایت کیفری از حقوق و آزادیهای شهروندی است، از سوی دیگر خود به نوعی محدود کننده یک سری از آزادیها میباشد و نوعی پارادوکس در این خصوص مشاهده میشود.
تناقضنما بودن مداخله فعال و ایجابی حقوق کیفری برای حمایت از حقوق شهروندی و آزادیهای عمومی بر پیچیدگی بحث افزوده است. از آن رو که هرگونه جرمانگاری، خود جدا از کیفری که بر ارتکاب جرم مترتب میشود، سلب آزادی افراد و ممنوع کردن اعمالی است که پیش از جرمانگاری داخل در محدوده آزادی رفتاری بوده است و رفتاری مجاز تلقی میشده است. از همین رو بیشتر نویسندگان در باره جرمانگاری، اصل موضوعهای را به نفع «آزادی» پذیرفتهاند. بر پایه این اصل هرگاه قانونگذار میان تحمیل یک وظیفه قانونی به شهروندان یا آزاد گذاشتن آنها مخیر باشد، با فرض برابری سایر شرایط، باید افراد را برای اتخاذ تصمیم شخصی آزاد گذاشت.
یعنی حداقل از جرمانگاری پرهیز نمود، هرچند که شاید بتوان با سایر ابزار از جمله ابزارهای فرهنگی برای عدم انجام آن عمل تلاش نمود. اگر ترتب کیفر بر جرم را هم لحاظ کنیم، تناقضنما بودن بهکارگیری حقوق کیفری برای حمایت از حقوق شهروندی و آزادیهای عمومی هرچه بیشتر آشکار میشود. از آنجا که هرگونه کیفری بهنوبه خود، سلب گونهای از حقوق و آزادیهای افراد است و به تعبیری حقوق کیفری با جرمانگاری، خودمختاری شهروندان را محدود میکند، اما همزمان محتوای پارهای از جرائم، حمایت از خودمختاری شهروندان در برابر تعدی دولت با دیگر افراد است.[3]
افزون بر مطالب مورد اشاره ممکن است جرمانگاری ابزاری شود در اختیار حاکمیتها که به بهانه حمایت کیفری از حقوق شهروندی، حقوق مذکور را تفض نمایند و به محدود کردن آن مبادرت ورزند.
بنابراین جرمانگاری به منزله فرآیند قانونی گزینش یک رفتار جهت مقابله کیفری با آن، متضمن تحدید آزادی فردی به وجه کیفری، یعنی شدیدترین نوع ضمانت اجرای حقوقی است.[4] با توجه به مفهومی که از آزادی به رسمیت شناخته میشود، یعنی مفهوم مثبت یا منفی که در ادامه تفصیلاً به آن پرداخته میشود، در زمینه حمایت کیفری از حقوق و آزادیهای شهروندی جرمانگاری تهاجمی یا حداکثری و جرمانگاری تدافعی یا حداقلی پدیدار میشود که در این مبحث در آغاز بدان اشاره میگردد و سپس در گفتار بعدی اصول و ضوابط جرمانگاری تبیین شده و در نهایت به مبانی جرمانگاری پرداخته میشود.
گفتار اول- جرمانگاری حداقلی و حداکثری
آزادی از مقولاتی بهشمار میآید که پیرامون آن مطالعات بسیار صورت گرفته و تعاریف فراوانی ارائه شده است. در این میان دو مفهوم منفی و مثبت آزادی از بقیه مهمتر و تا حدی دربردارنده تعاریف دیگر نیز میباشند. هرچند این دو مفهوم با این عناوین را افرادی چون آیزایا برلین ارائه کردهاند. طرح دو مفهوم مثبت و منفی آزادی توسط اندیشمندان حقوقی این پرسش را در نظریههای دولت و نظریههای حقوقی مطرح کرده است که دولت و نظام قانونی با تکیه بر کدامیک از این دو مفهوم باید از آزادی حمایت کنند.
آیزایا برلین در شرح دو مفهوم مثبت و منفی آزادی بیان میدارد: «نخستین این دو مفهوم سیاسی که من آن را به تبع سابقه و تاریخچهاش مفهوم منفی مینامم، در پاسخ به این پرسش مطرح میشود که کدام حوزه است که در قلمرو آن فاعل یعنی شخص یا گروهی از اشخاص آزاد بوده و یا باید آزاد باشد، تا بدون دخالت دیگران هر کاری که میخواهند انجام داده یا هر طوری که مایلند باشند، اما مفهوم دوم که من آن را آزادی مثبت مینامم، در پاسخ به این پرسش است که چه چیزی یا چه کسی منشاء کنترل یا ممانعت از اموری است که فرد را به جای این طرز رفتار یا این چنین بودن، به طرز رفتار یا نحوه دیگری بودن وامیدارد.»[5]
برلین معتقد است که این سؤال کاملاً متفاوت میباشد. به عبارتی مفهوم منفی آزادی یعنی عدم مداخله دیگران، و هر اندازه قلمرو این عدم مداخله گسترده باشد آزادی هم بیشتر است. به نظر برلین وقتی فیلسوفان کلاسیک انگلستان کلمه آزادی را بهکار میبرند، همین معنا را در نظر داشتهاند. از نظر آنان همین که دولت در قلمرویی مداخله نکند کافی است تا بگوییم شهروندان در آن عرصه آزادند.[6]
در مقابل در اواخر قرن نوزدهم و اویل قرن بیستم این اندیشه پدیدار شد که دولت وظیفه دارد برای تأمین و تضمین آزادیهای عمومی و فردی شهروندان مداخله نماید و برای برخورداری شهروندان از حق بر آزادیهای گوناگون، زمینهسازی کند. این به معنای آن است که حق بر آزادی تنها حقی از نوع منفی آن نیست، بلکه حقی مثبت است. به واقع تمامی آزادیگرایان برآنند که فرد باید در گزینش هدف و اداره زندگی خود آزاد باشد اما به نظر لیبرالهای کلاسیک برای آزادی فرد از زنجیر اسارت و قیمومت تنها نبود زور و جبر و مانع که آن را آزادی منفی مینامند، کافی است.
برعکس طرفداران آزادی مثبت معتقدند که برای برخورداری از آزادی، باید فرد را برای استفاده از این آزادی و رسیدن به هدفهای والا کمک کرد و پرورش داد و این وظیفه دولت است. طرفداران آزادی منفی برآنند که آزادی به مفهوم مثبت آن میتواند نتایج دهشتباری داشته و چنان اختیاری به اقتدار دولتی بدهد که فرد را به بهانه پروراندن و راندن به سوی سعادت و اهداف والا زیر سلطه خود قرار دهد و آزادیهای شخصی وی را سلب کند. در واقع این تفسیر از آزادی، در را بر روی انواع مداخلات دولت در شئون زندگی افراد میگشاید.[7]
بهطور کلی تمایز میان این دو مفهوم به ویژه در دیدگاه آزادیگرایان بسیار بنیادی است. از آنجا که آزادی منفی بیانگر عدم مداخله در استفاده افراد از آزادیها میباشد، و عنصر عدم مداخله به ویژه مداخلات دولتی و قانونی، عنصری اساسی تلقی میشود، در حالی که در نقطه مقابل معتقدان به آزادی مثبت، معتقدند که برای تضمین و بهرهمندی شخص از آزادی میبایست از وی حمایت نمود و او را به سوی استفاده از این حقوق و سایر حقوق مشتق از آن سوق داد.
این پکیج حاوی تحقیق و سمینار آماده به زبان فارسی در باره آنژیوگرافی و آنژیوپلاستی برای شما دانشجویانی که برای تحقیق کلاسی خود دنبال موضوع و مطلب می گردید می باشد.
تعداد صفحات : 89
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
فهرست مطالب:
فصل 1
فصل 2
فصل 3
فصل 4
فصل 5
فصل 6
مقدمه
امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است.
بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.
بیان مسئله
همانطور که می دانیم انسان اجتماعی متولد شده و از زمانی که کودک به مادرش مهر می ورزد و یا به دیگران احساس عشق ، حد و یا دشمنی می کند ، اجتماعی است . روان شناسان تربیت اولیه را در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر دانسته اند .
فروید اولین کسی که نقش نخستین تربیت را در تشکیل شخصیت کودک عنوان کرد ، و جامعه شناسان را بر آن داشت تا از این دریچه به افراد و گذشتة آنان بنگرند و به تحصیل آن بپردازند . چرا که شخصیت هر فرد از ترکیب دو زمینه فطری و اکتسابی صورت می پذیرد . بدین معنا که بعضی از خصوصیات زمینه وراث و ژنتیکی دارند و برخی از آنها اکتسابی است. رفع نیازهای زیستی نوزاد و گرفتن پستان مادر و مکیدن و شیرخوردن، خوابیدن و نظایر آن، به طور غریزی و بدون آموزش صورت می پذیرد. ولی در زمان اندک، زمانی که کودک دست خود را برای گرفتن اشیاء ( خوب یا بد ، خطرناک و یا بی خطر ) دراز می کند، وقتی که سراپا ایستاده آهنگ راه رفتن می کند، آموزش و پرورش اهمیّت و ضرورت خود را می نمایاند، در این موقع است که مرحله ی یادگیری کودک آغاز می گردد. اساس یادگیری اجتماعی کودک که با مشکلات آموزشی نیز توأم است. از وقتی شروع می شود که با« دیگری »مواجه می گردد.یعنی اولین برخورد وی با افراد غیر از والدینش، یا افرادی چون خودش که تا کنون در ذهن و تصورش نبوده است.
او نه پدر و مادرش است و نه اسباب بازی، بلکه او« دیگری » و بیگانه است. کودک در نخستین برخورد و با این« دیگری » اولین نیاز اجتماعی شدن را درک می کند . و با این احساس « زندگی اجتماعی » وی آغاز می گردد. در برابر این وضع جدید مبهوت و سرگردان می شود. نمی داند چه بکند و چه واکنشی از خود نشان دهد. بخندد ، گریه کند ، سازش نماید و یا تسلیم شود. احساس نیاز اجتماعی از طرفی در« خویشتن خود » و از طرف دیگر، کشمکش درونی ایجاد می کند و، واکنش پناه بردن به مادر را در وی می آفریند. کودک تا چهار سالگی در مرحلة سرگردانی و تزلزل تصمیم قرار دارد. تسلط بر دیگران را با همکاری با دیگران و شیر را با سازش در هم می آمیزد. چرا که هنوز یادگیری انجام نشده و تجربة اجتماعی را کسب نکرده است او باید بعضی از بازتاب های اجتماعی را که بکارگیری آنها لازمة زندگی اجتماعی است، و نیز اصول و قواعد رفتارهای لازم و مورد قبول اجتماع را از طریق خانواده و بعضی از نهادها بیاموزد.
در این صورت که فرد با حفظ خویشتن خود شخص اجتماعی می شود و با جامعه و محیط اجتماعی خود روابط پیدا می کند این یادگیری اجتماعی به تدریج تا ۹ سالگی صورت می پذیرد و ادامه می یابد .