تعداد صفحات : 89
فرمت فایل: word(قابل ویرایش)
فهرست مطالب:
فصل 1
فصل 2
فصل 3
فصل 4
فصل 5
فصل 6
مقدمه
امروز جامعه در حال پیشرفت، نیازمند افرادی مسئول و خودکفا است و آموزش مسئولیت پذیری به کودکان نیازمند جوی خاص در خانه و مدرسه است.
بایستی شرایطی فراهم کرد تا کودکان و نوجوانان، ابزارهای نگرش و ارزشیابی پیدا کنند تا به کمک آنها بتوانند بهتر تصمیم گیری کنند. تصمیماتی که آنان را در این دنیای پیچیده به سوی زندگی بارور و رضایت بخش رهنمون کند. انسانهای امروز بیش از بیش نیازمند پذیرش مسئولیت برای زندگی و سرنوشت خود هستند و این امر میسر نمی شود مگر اینکه مبنای آموزش و پرورش آنها مبتنی بر افزایش درک کودکان و نوجوانان در مورد نقش خود آنها به تعیین سرنوشت و ساخت کیفیت زندگیشان باشد و برای رسیدن به این اهداف، سعی و کوشش و برنامه ریزی دقیق لازم است.
بیان مسئله
همانطور که می دانیم انسان اجتماعی متولد شده و از زمانی که کودک به مادرش مهر می ورزد و یا به دیگران احساس عشق ، حد و یا دشمنی می کند ، اجتماعی است . روان شناسان تربیت اولیه را در شکل گیری شخصیت کودک بسیار مؤثر دانسته اند .
فروید اولین کسی که نقش نخستین تربیت را در تشکیل شخصیت کودک عنوان کرد ، و جامعه شناسان را بر آن داشت تا از این دریچه به افراد و گذشتة آنان بنگرند و به تحصیل آن بپردازند . چرا که شخصیت هر فرد از ترکیب دو زمینه فطری و اکتسابی صورت می پذیرد . بدین معنا که بعضی از خصوصیات زمینه وراث و ژنتیکی دارند و برخی از آنها اکتسابی است. رفع نیازهای زیستی نوزاد و گرفتن پستان مادر و مکیدن و شیرخوردن، خوابیدن و نظایر آن، به طور غریزی و بدون آموزش صورت می پذیرد. ولی در زمان اندک، زمانی که کودک دست خود را برای گرفتن اشیاء ( خوب یا بد ، خطرناک و یا بی خطر ) دراز می کند، وقتی که سراپا ایستاده آهنگ راه رفتن می کند، آموزش و پرورش اهمیّت و ضرورت خود را می نمایاند، در این موقع است که مرحله ی یادگیری کودک آغاز می گردد. اساس یادگیری اجتماعی کودک که با مشکلات آموزشی نیز توأم است. از وقتی شروع می شود که با« دیگری »مواجه می گردد.یعنی اولین برخورد وی با افراد غیر از والدینش، یا افرادی چون خودش که تا کنون در ذهن و تصورش نبوده است.
او نه پدر و مادرش است و نه اسباب بازی، بلکه او« دیگری » و بیگانه است. کودک در نخستین برخورد و با این« دیگری » اولین نیاز اجتماعی شدن را درک می کند . و با این احساس « زندگی اجتماعی » وی آغاز می گردد. در برابر این وضع جدید مبهوت و سرگردان می شود. نمی داند چه بکند و چه واکنشی از خود نشان دهد. بخندد ، گریه کند ، سازش نماید و یا تسلیم شود. احساس نیاز اجتماعی از طرفی در« خویشتن خود » و از طرف دیگر، کشمکش درونی ایجاد می کند و، واکنش پناه بردن به مادر را در وی می آفریند. کودک تا چهار سالگی در مرحلة سرگردانی و تزلزل تصمیم قرار دارد. تسلط بر دیگران را با همکاری با دیگران و شیر را با سازش در هم می آمیزد. چرا که هنوز یادگیری انجام نشده و تجربة اجتماعی را کسب نکرده است او باید بعضی از بازتاب های اجتماعی را که بکارگیری آنها لازمة زندگی اجتماعی است، و نیز اصول و قواعد رفتارهای لازم و مورد قبول اجتماع را از طریق خانواده و بعضی از نهادها بیاموزد.
در این صورت که فرد با حفظ خویشتن خود شخص اجتماعی می شود و با جامعه و محیط اجتماعی خود روابط پیدا می کند این یادگیری اجتماعی به تدریج تا ۹ سالگی صورت می پذیرد و ادامه می یابد .
فایل بصورت ورد (قابل ویرایش) و در 70 صفحه می باشد.
فصل اول :
طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اهداف تحقیق
اهمیت و ضرورت تحقیق
فرضیه های تحقیق
تعاریف
روش تحقیق
روش جمع آوری اطلاعات
فصل دوم : ادبیات تحقیق
ادبیات تحقیق
کارکردهای خانواده
انواع خانواده از بعد تربیتی
روابط و نظام ارزشی خانواده
تاریخچه کودکان استثنائی
خصوصیات دانش آموزان دیر آموز
ملاکهای تشخیص دیرآموزان
طبقه بندی عقب ماندگان ذهنی
علل عقب ماندگی ذهنی
فصل سوم : روش تحقیق
نوع تحقیق
جامعه و نمونه آماری
پژوهش
روش نمونه گیری
ابزار اندازه گیری
روش جمع آوری اطلاعات
شاخص اعبار روائی
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل داده ها
تجزیه و تحلیل داده ها
فصل پنجم : نتیچه گیری و پیشنهادات
یافته ها و پیشنهادات
پیشنهادات این پژوهش
محدودیت های تحقیق
فهرست منابع
ضمائم
خانواده و نقش آن در ابراز محبت و مهرورزی:
پیشگفتار
مهر و محبت یکی از برترین و باارزش ترین گوهرهای وجودی انسان بوده و مهروزی اساس شکل گیری و انسجام جوامع انسانی را تشکیل می دهد. در سایه ی مهر و محبت انسان ها روابط سالم با یک دیگر برقرار کرده و امکان پیشرفت جامعه ی خود را فراهم می آورند. بدون شک وجود مهر و محبت در یک جامعه اطمینان و اعتماد افراد به یک دیگر را افزایش داده و با کاهش تنشها و مشکلات ناشی از آن، تمام توان انسان صرف نیکوکاری و پرداختن به همنوعان خواهد شد.
وجود مهر و محبت و مهرورزی در یک خانواده از مهمترین ویژگی های یک خانواده ی موفق و سالم می باشد. برقراری روابط محبت آمیز بین والدین و همچنین بین والدین و فرزندان و بین فرزندان با یکدیگر می تواند اطمیانی برای پیشرفت کودکان باشد. چرا که کودکان در سایه ی مهر و محبت می توانند جدای از استرس ها وتنشها و نگرانی ها به فعالیت پرداخته و استعداد های خود را شکوفه کنند. با توجه به اهم مهروزی و نقش خانواده در ابراز مهر و محبت ، این تحقیق به بررسی این موضوع پرداخته است.
۱- اهداف
بدون شک خانواده، مهمترین و بینیادی ترین نقش را در شکل گیری افکار، عقاید، نگرش ها، رفتار، شخصیت و نحوه ی زندگی و عملکرد هر فرد دارد. اولین و مهمترین آموزشهایی که به هر یک از افراد بشر در طول تاریخ داده شده است در درون خانواده شکل گرفته. پدر و مادر به عنوان اولین آموزگاران بشریت، منش ها و اخلاق را به کودک آموخته اند و شخصیت او را تا حد زیادی شکل داده اند. افرادی که در کودکی از مهر و محبت خانواده برخوردار بوده اند، تحت حمایت خانواده توانسته اند به یک جهانبینی دقیق و صحیح دست یابند و مراحل پیشرفت را طی کرده، باعث ترقی جامعه ی خویش شوند.
مهر و محبت خانواده و تاثیر آن بر پیشرفت فردی و اجتماعی و همچنین تاثیر خانواده در گسترش مهرورزی و تمایل افراد برای ابراز محبت، موضوعی است که در این پژوهش مورد نظر بوده است.
بدون شک ابراز مهر و محبت به شیوه های مختلف صورت می گیرد و فقط یک موضوع عاطفی و روانی نبوده و به تمام جنبه ها و زوایای زندگی یک فرد مربوط می شود. بنابراین ابراز محبت می تواند به شکل های مختلفی بروز نماید که مشخص ترین آن تاثیر روانی و عاطفی است، اما درصد بسیار زیادی از ابراز محبت می تواند به صورت جنبه های مادی باشد.
باید توجه داشت که ابراز محبت باید در تمام جنبه های آن مورد توجه قرار بگیرد، چه مادی و چه معنوی. این تحقیق علاوه بر جنبه های مادی و معنوی ابراز محبت که معمولاً به صورت آگاهانه در خانواده ها بروز می کند مواردی را که به صورت غیر آشکار می تواند بر ابراز محبت در خانواده تاثیر داشته باشد مورد بررسی قرار می دهد. به عنوان مثال نقش ساختار خانواده در میزان ابراز محبت و یا تاثیر خانواده های مشکل دار در میزان ابراز محبت و بالعکس (یعنی تاثیر محبت و مهرورزی بر روی ساختار خانواده و بهبود روابط) مورد بررسی قرار گرفته است.
۲- پیشینه ی تحقیق
ارتباط بین ساختار خانواده و پیامدهای اخلاقی و رفتاری وهمچنن نحوی تاثیر این ساختارها بر نوع زندگی آینده ی افراد جوان زیاد مورد سوال قرار نگرفته است (McLanahan & Sandefur, 1994; Wu, Cherlin, & Bumpass, 1997). برای بررسی میزان تاثیر عوامل مختلف روحی روانی و یا مادی خانواده بر روی فرزندان میتوان از مقایسه ی ساختارها ی مختلف خانواده گی و تاثیر این ساختار ها استفاده نمود. بررسی ها نشان داده که خانواده های تک والدی یعنی خانواده هایی که یکی از والدین (پدر یا مادر) با انها زندگی نمی کنند می تواند ارتباط زیادی با رفتار های مشکل دار جوانان داشته داشته باشد (Dornbusch et al., 1985; Steinberg, 1987).
(البته باید توجه داشت که در زندگی بسیار پیچیده ی انسان عوامل و شرایط بسیار متنوعی دخالت دارند که می توانند این نتایج را دگرگون کنند اما در یک جامعه ی آماری می توان تا حدود زیادی احتمال تاثیر هر موضوع را بررسی کرد.) همچنین این نوع ساختار تک والدی خانوادگی ارتباطی تگاتنگ با مشکلاتی مانند استفاده جوانان از مواد مخدر، الکل و تنباکو (Covey & Tam 1990; Stern, Northman, & Van Slyck, 1984)، خود باوری پایین (Parish, 1991)، ترک مدرسه (Astone & McLanahan, 1991)، سن پایین در هنگام ترک خانه (Goldscheider& Goldscheider, 1993) و فعالیت جنسی زود هنگام (Tornton & Camburn, 1987; Wu. 1996) داشته است.
به این علت که والدین بر فرزندان خود به روشهای گوناگون اثر می گذارند، مکانیسم های تئوریک که ممکن است اثرات ساختار خانواده بر پیامد های رفتاری فرزندان را نشان دهد، بیشمار است. با این وجود چهار مکانیسم اولیه که در منابع مختلف درباره ی آنها بحث شده است عبارتند از: وضعیت اقتصادی، اجتماعی سازی والدین، استرس کودکی و رفاه روانشناختی مادری.
۳- روش تحقیق
با توجه به گسترده بودن اطلاعات و تحقیقات انجام شده در جنبه های مختلف خانواده و اهمیتی که این موضوع در دنیای امروزی دارد، می توان از مقالات علمی جدید برای بهبود روابط خانواده و ارتقاء سطح کیفیت روابط خانواده گی استفاده کرد. وجود اطلاعات و مقالات بی شمار در زمینه ی خانواده باعث می شود، تفکیک یک موضوع خواص و بررسی دقیق آن احتیاج به جمع آوری تعداد بسیار زیادی از این گونه مقالات علمی داشته باشد.
از این رو در این تحقیق از تعداد ۲۸ منبع علمی جهت تکمیل اطلاعات استفاده شده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای انجام شده است و از مجلات علمی مختلف استفاده شده است. این مقالات بیشتر از کتابخانه های دانشگاه تهران و تربیت مدرس و همچنین از سازمان ملی جوانان تهیه شده و بعد از مطالعه دقیق آنها موضوعاتی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم با مهرورزی ارتباط داشته است انتخاب شده. موضوعات دسته بندی شده و بعد از تکمیل آنها و بیان دیدگاه ها نتیجه گیری در مورد موضوع بیان شده است.
۳- ارتباط بین ساختار خانواده بر ابراز محبت و پیامدهای رفتاری جوانان و نوجوانان
والدین بر فرزندان خود به روشهای گوناگون اثر می گذارند، مکانیسم های مختلفی که ممکن است اثرات ساختار خانواده بر پیامد های رفتاری فرزندان را نشان دهد، بیشمار است. با این وجود چهار مکانیسم اولیه که در منابع مختلف درباره ی آنها بحث شده است عبارتند از: وضعیت اقتصادی، اجتماعی سازی والدین، استرس کودکی و رفاه روانشناختی مادری. در ادامه به بررسی هر یک از این مکانیسم ها پرداخته شده است. باید توجه داشت که ساختارهای مختلف اجتماعی و فرهنگی هر جامعه می تواند تاثیرات بسیار زیادی بر نوع اثر ساختار خانواده بر افراد داشته باشد.
۳-۱ وضعیت اقتصادی:
یکی از عوامل مهم تعیین کننده ی اثر ساختار خانواده بر پیامدهای رفتاری و اجتماعی جوانان، وضعیت اقتصادی خانواده می باشد زیرا ساختار خانواده و وضعیت اقتصادی همبسته هستند و درآمد های پایین پیامدهای منفی برای بچه ها دارد (Dancan & Brooks-Gunn, 1997). اگرچه دور بودن پدر از خانواده، انتظار می رود که پرداخت های منظمی برای حمایت آنها را موجب شود ولی تقریباً دو سوم مادران تنها هیچ کمکی برای فرزندان دریافت نمی کنند (Sorensen, 1997). خانواده هایی که سرپرست آنها زن است بیش از پنج بار فقیرتر از خانواده های مزدوج می باشند (Baugher & lamison-White, 1996) و درآمد متوسط آنها حدود یک سوم درآمد این زوجین می باشد.
بچه هایی که فقر دائمی را تجربه نموده اند با نقص های نموی مواجه هستند (Korenman, Miller, & Sjaastad, 1995). یک دلیل این می تواند باشد که خانواده های کم درآمد قادر به تامین غذا، مسکن و سایر کالاهای لازم که برای نمو سالم اجتماعی و شناختی بچه ها می شود، نیستند (Hill et al., 2001). همچنین درآمد خانواده نوع محله ای را که خانواده ها می توانند زندگی کنند تحت تاثیر قرار می دهد و بچه ها در جوامع پر درآمد، تاثیر مثبت دوستان را دریافت می کنند که در تحریک رفتار اجتماعی آنها بسیار موثر است (McLanahan & Sandefur, 1994). بعلاوه فقر و فشار اقتصادی می تواند منجر به والدی غیر موثر شود که پیامد های معکوس برای نمو و تنظیم بچه ها و ابراز محبت به آنها دارد (Dodge, Petit, & Bates, 1994).
3-2 اجتماعی سازی:
خانه برای کودک زمینه ای ایجاد می کند که در آنجا آموختن و اجتماعی سازی صورت گیرد و جدای از سایر متغییر ها، کیفیت و محیط خانه و بویژه میزان مهرورزی در خانواده نتایج مهمی برای بچه ها دارد. یک محیط خانه ی مناسب مرتبط با فرصتهایی برای یادگیری و آموختن بوده و با گرمی و حمایت احساسی و مهرورزی باعث رشد سالم و نمو بچه ها خواهد شد (Bradley & Rock, 1998).
وقتی که دو والد در خانه باشند، مسئولیت کنترل بچه ها را تقسیم نموده و تشویق ها و روش های مورد نیاز را ایجاد می کنند. زمانی که والدین جدا زندگی می کنند والد ساکن اغلب تهیه کننده ی اولیه ی منابع اقتصادی می شود و بنابراین وادار به اعمال محدودیت زمانی برای کنترل و اجتماعی سازی بچه ها می شود. والد غیر ساکن کمتر به فعالیت های بچه ها نزدیک بوده و بنابراین کنش منظم کمتری در فعالیت های روزانه دارد و می توان گفت که صرف زمان کمتر برای توجه ابراز محبت به فرزندان می تواند میزان اجتماعی سازی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
۳-۳ استرس
تئوری استرس بیان می کند که تغییرات در سازمان خانواده و شرایط باعث ایجاد استرس در زندگی بچه ها می شود. به این دلیل که تغییرات ممکن است منجر به ایجاد دگرگونی هایی در پویایی خانواده، سازماندهی و نقش هایی شود که باعث تغییرات رفتاری برای بچه ها و افراد بالغ می شود (Hill et al., 2001). حوادث معین خانواده به علت برخورد و مشاجره ی مشاهده شده بین والدین، تغییرات در ترکیب خانه و یا تغییرات در موقعیت مسکونی به طور مستقیم استرس را افزایش می دهد. بچه ها ممکن است در پاسخ به مشکلات خانه، از محیط خانواده زده شده و اجتماعی سازی، مهر و محبت و تربیت کمتری از سوی والدین دریافت نمایند و یا اینکه تحت تاثیرات منفی دوستان قرار گیرند.
بعضی از محققان بیان کرده اند که فشار تغییر خانواده فزاینده می باشد زیرا هر تعییر نیازمند سازش مجدد می باشد و بنابراین تعداد گذرهای خانواده، پیامدهای منفی بیشتری بر بچه ها دارد (Amato, 1993).
۳-۴ رفاه روانشناختی مادری:
سلامت روانی مادر مکانیسم دیگری است که ممکن است مسئول اثرات ساختار خانواده بر رفتار بچه ها و نمرات تست شناختی بچه ها باشد. مادران تنها نرخ های بالاتری از افسردگی و سطوح پایین تری از عملکرد روانشناختی را نسبت به سایر مادران نشان می دهند (McLanahan & Adams, 1987). این امر ممکن است به علت فشار ناشی از تجزیه ی خانواده و یا فشار هر روزه ی سازش و برخورد با مشکلات خانواده و منابع مالی یا اجتماعی محدود شده و یا کمبود محبت باشد. سلامت روانی ضعیف مادران به طور معکوس رفتار فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهد (Downey & Coyne, 1990). این ممکن است به علت رفاه روانشناختی کم باشد و یا به علت دید منفی مادران افسرده درباره ی فرزندان که ممکن است درک او را از مشکلات رفتاری افزایش دهد (Friedlander, Weiss, & Traylor, 1986).
۴- مقایسه ی میزان مهرورزی در بین خانواده های دارای فرزند خوانده، دو والدی تنی، مادر تنها، پدر خوانده و مادر خوانده
در این بخش میزان مهرورزی و ابراز محبت و کیفیت روابط خانواده و رفاه در بین ساختار متفاوت خانوادگی با تاکید بر خانواده های دارای فرزند خوانده مورد بررسی قرار می گیرد. محققان این تحقیقات را به چندین روش بررسی نموده اند. غالباً این بررسی ها با مقایسه ی محدوده ی وسیعی از پیامدها برای فرزندان و والدین آنها در خانواده های دو والدی در مقابل خانواده های تک والدی و ناتنی بوده است.ساختار خانوادگی دارای فرزند خوانده یک فرم خانوادگی می باشد که به طور فزاینده ای در دنیا در حال معمول شدن می باشد.
تعدادی از مطالعات نشان می دهد که فرزند خواندگی با افزایش احتمال مشکلات رفتاری، نواقص و معایب روانی و سایر پیامد های منفی مرتبط می باشد (Haugaard, 1998) اما بسیاری از مطالعات دیگر هیچ گونه تفاوت مهمی بین کمبود ها ی بچه های واقعی و فرزند خوانده پیدا نکرده اند (Borders, Black, & Pasley, 1998).
اکثر تحقیقات از خانواده های دو والدی به جای سایر انواع معمول خانواده به عنوان پایه ی مقایسه برای خانواده های دارای فرزند خوانده استفاده می کنند. در این قسمت تفاوت های ساختار خانواده در میزان مهرورزی، آسایش روانی و کیفیت روابط فرزند خوانده و والدین در یک نقطه ی زمانی با مقایسه ی آنها با اعضای چهار نوع خانواده دیگر مورد بررسی قرار می گیرد.
این چهار نوع خانواده شامل الف) خانواده های واقعی دو والدی، ب) خانواده های تک مادر که بعد از طلاق فرزند واقعی بزرگ می کنند، ج) خانواده ی پدر خوانده و د) خانواده ی مادر خوانده. برای توضیح این ساختار های متفاوت خانواده چند دید گاه تئوریک وجود دارد هر یک از این دیدگاه هابه طور متفاوتی بر روی موضوعاتی مانند بدنام سازی اجتماعی این خانواده ها، روابط زیست شناختی و فرایند های خانواده بحث می کنند. هر دید گاه با جزئیات در زیر بحث شده اند.
۴-۱ بد نام سازی به عنوان یک فاکتور کلیدی:
فرزند خوانده های و والدین آنها اغلب با تبعیض و بد نام سازی مواجه هستند. با توجه به منابع مختلف (Brodzinsky, 1987)روابط فرزند خواندگی اغلب بدنام می شوند. به علت انتظارات اجتماعی، والدین فرزند خوانده ممکن است از نظر نقش های والدی مورد سوال قرار گیرند. بعلاوه فرزند خوانده ها تبعیض قانونی و اجتماعی و رفتار های تبعیض آمیز دیگران را گزارش می کنند. در مواردی مشکلات درمانی گزارش شده است چرا که فقدان اطلاعات گذشته ی درمانی خویشاوندان واقعی می تواند در درمان و یا پیشگیری از برخی بیماری ها موثر باشد.
خانواده های دارای فرزند خوانده نسبت به سایر ساختار های خانواده بد نام تر می باشند چرا که بقیه ی ساختار های خانوادگی حداقل شامل یک والد واقعی می باشند و بنابراین در اکثر موارد دارای رفاه پایین تر، کیفیت روابط ضعیف تر و میزان مهر و محبت کمتری دریافت می کنند.
۴-۲ اجتماعی سازی توسط دو والد به صورت بهینه:
با توجه به تئوری های اجتماعی سازی که حضور دو والد را برای اجتماعی سازی بهینه ی بچه ها حیاتی می داند، اعضای خانواده های تک والدی بیشتر در خطر می باشند. بسیاری از محققان بیان نموده اند که اختلافات در میزان منابع اقتصادی بین خانه های تک والدی با خانواده های دو والدی ممکن است مسئول پیامد های نامناسب برای بچه های خانواده های تک والدی باشد. تک والدی طولانی مدت اغلب با عوامل استرس حاد مثل دسترسی کم به حمایت های ابزاری و احساسی رخ می دهد
فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 15-17
در صورت داشتن سوال و یا درخواست پروژه و یا تحقیق با هر فرمت دلخواهتان لطفا،حتما با شماره های ما تماس بگیرید.
تلفن پاسخگویی به سفارشات شما عزیزان :09389070898
ایمیل پشتیبان:MRTeacher2008@gmail.com
خانواده یکى از ارجمندترین، نهادهاى انسانى است که از همان بدو پیدایش، همراه با تغییرات شئون مختلف زندگى بشر، دگرگونى یافته است. خانواده شالودهٔ حیات اجتماعى محسوب مىگردد و گذشته از وظیفه فرزندآورى و پرورش کودک که موجب استمرار و بقاءِ نوع بشر مىگردد، وظایف متعدد دیگرى از قبیل: فعالیتهاى اقتصادی، آموزش و پرورش و اجتماعى کردن فرد را نیز برعهده دارد. خانواده واسطهاى است که قبل از ارتباط مستقیم فرد با گروهها، سازمانها و مؤسسات اجتماعى نقش مهمى در انتقال ارزشها، هنجارها و میراث فرهنگى جامعه برعهده دارد.
جنبههاى ژرف و نهان شخصیت انسان، ناشى از آموزش و پرورش در دوران کودکى است و از آنجا که نخستین سالهاى زندگى انسان، در محیط خانواده مىگذرد و در این دوران پایهٔ شخصیت او گذاشته مىشود، مىتوان به اهمیت خانواده و تأثیرى که در پرورش فرد و قواى روحى و اخلاقى او دارد، پى برد. در همین رابطه ”مالبرانش“ (Malebranche) معتقد است که ارزشها و انفعالاتى که در دوران کودکى بهوسیلهٔ خانواده بر فرد تأثیر مىگذارد، در پیشداورىهاى بعدى کودک اهمیت زیادى داشته و اثر آن در تمام عمر باقى مىماند. ”استوتزل“ این دوران را نخستین ”قالب مرجع“ آدمیان دانسته و معتقد است که در نگرش انسان نسبت به زندگانى اجتماعی، سهم حتمى و قطعى ایفاء مىکند.
خانواده نهادى است اجتماعى که معناى آن در زمانها و مکانهاى مختلف یکسان نبوده بلکه تطور یافته است. خانواده به معناى کنونی، اجتماع ثابت و قانونى پدر و مادر و احیاناً فرزندان است که تا هنگام رسیدن به سن قانونى و رشد و بلوغ جسمانى و عقلانى با پدر و مادر مىباشند. اتحاد موجود بین اعضاء خانواده مبتنى بر حقوق، مناسبات و تکالیفى است که بهنظر برخى از دانشمندان از طبیعت حیوانى انسان، حاصل شده است. اما این عقیده را با مشاهدات علمی، تاریخى و اجتماعى نمىتوان اثبات نمود. هرچند که حب مادرى از ساخت اعضاء بدن مادر ناشى شده جمیع حیوانات درجه اول، این غریزه را دارا هستند. همچنین به زعم بعضی، حب پدرى و مسئولیتى که پدر در حمایت زن و فرزند برعهده دارد، به علت ضعف طبیعى زنان، انتخاب زن به همسرى از طرف مرد نیز از جهت رابطه خونى است که از پدر به فرزندان مىرسد. اما این امور بنابر تحقیقات جامعهشناسان، امورى ظاهرى است و وظایف خانواده جنبهٔ اخلاقى دارد و ملاحظات اخلاقى را با نتایج غریزى نمىتوان یکسان دانست زیرا ضرورت طبیعى و قوانین اخلاقى متفاوت هستند.
- ضرورت طبیعى مجبور مىکند ولى قوانین اخلاقى مکلف و موظف مىسازد.
در حیوانات تنها غریزه است که ماشینوار روابط را محفوظ مىدارد ولى اعضاء خانوادهٔ انسان، نسبت به یکدیگر وظایف و حقوقى معین دارند و از حیث ماهیت با خانواده حیوانى تفاوت آشکارى وجود دارد. بنابراین نمىتوان حیات حیوانات را با زندگى انسانها یکسان دانست.
تعریف خانواده
خانواده پیوندى درازمدت بین بزرگسالان است که هدف، اصلى آن داشتن و بزرگ کردن فرزندان و انتقال فرهنگ از یک نسل به نسل دیگر است.