آنچه در این تحقیق می خوانید:
اهمیت«سفرنامه»از نظر محتوای تحقیق:
اهمیت«سفرنامه»از نظر روش تحقیق:
مروری بر مباحث جامعهشناسی«سفرنامه»:
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
فرمت فایل : WORD( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 14-16
در صورت داشتن سوال و یا درخواست پروژه و یا تحقیق با هر فرمت دلخواهتان لطفا،حتما با شماره های ما تماس بگیرید.
تلفن پاسخگویی به سفارشات شما عزیزان :09389070898
ایمیل پشتیبان:MRTeacher2008@gmail.com
بسیارى از مسافران از سفر خود یادداشتهایى تهیّه مىکنند؛ بعضى یادداشتهاى خود را تنظیم مىکنند و به صورت مجموعهاى مىنگارند و به شکل سفرنامه در اختیار عموم قرار مىدهند و خوانندگان از آنها بهرهمند مىشوند و از تجارب سفر آنها استفاده مىکنند. سفرنامههایى که در توصیف مناسک حج و آثار معنوى آن و مسیر سفر، به ویژه شهرهاى مقدّس مکّه و مدینه است، از دیر باز تاکنون به رشته تحریر در آمده و انتشار یافتهاند لیکن آنگونه که باید مورد بحث و بررسى قرار نگرفتهاند. در حالى که این نوع نوشتهها از کاملترین و معتبرترین منابع درباره حجاز ـ از جنبههاى تاریخى، اجتماعى، سیاسى، اقتصادى، فرهنگى و جغرافیایى به شمار مىروند.
در این ویژهنامه برآنیم تا چند سفرنامه را مطرح نماییم. تا از طریق نوشتههاى آنها، با حج و اعمال آن و کیفیّت انجام مناسک در دورانهاى مختلف تاریخ آشنا شویم و تحوّلات را دریابیم و دیدگاههاى این افراد را از زبان خودشان بخوانیم. به امید آن که توفیق دست دهد و فرصتى پیش آید تا تک تک این سفرنامهها، که هر یک در حد خود گنجینه پر ارزشى است، مورد نقد و بررسى همه جانبه قرار گیرد.
هر چند بهترین سفرنامههاى فارسى که یک فرد ایرانىِ فارسى زبان، جریان کامل و دقیق هفت سال سفر خود را قدم به قدم و نکته به نکته در نهایت اختصار و ایجاز و در عین حال روشن و بدون ابهام نگاشته، سفرنامه ناصر خسرو در نیمه اوّل قرن پنجم است ولیکن رونق سفرنامه نویسى در ایران، از قرن سیزدهم آغاز گردیده است.
سفرنامه ناصر خسرو
ناصر خسرو در سال 427 هـ . ق . بر اثر خوابى که دید به عزم سفر قبله (حج)، خانه و کاشانه خود را ترک و از مشاغل دیوانى استعفا کرد و سفر هفت ساله خود را شروع و سیرى در آفاق و تا حدودى در انفس کرد و در تمام طول مدّت سفر با علما و دانشمندان نواحىِ مختلف در تماس بود و بر آموختههاى خود مىافزود.
چون هدف اصلى او سفرِ قبله بود، نخست از زندگىِ گذشته خود توبه کرد. او در ابتداى سفرنامه به شرابخوارى خود اعتراف کرده و گفته است: «قُولُوا الحَقَّ وَ لَوْ عَلى أنفُسِکُم.» ناصر خسرو در این سفرِ هفت ساله، چهار بار حج کرد از این رو توصیف مکّه و دیگر اماکن و مراسم حج را بهتر از هر کسِ دیگرى انجام داده است.
.
.
بخشی از متن اصلی :
حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفهی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.
زندگینامه
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) در خانوادهی ثروتمندی چشم به جهان گشود.
بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر
(اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)
در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عده ی زیادی از مردم را گرفت.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 163
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:163
چکیده:
ناصر خسرو
حکیم ناصر خسرو از شاعران بزرگ و فیلسوفان برتر ایران است که بر اغلب علوم عقلی و نقلی زمان خود از قبیل فلسفهی یونانی و حساب و طب و موسیقی و نجوم و فلسفه و کلام تبحر داشت و در اشعار خویش به کرات از احاطه داشتن خود بر این علوم تأکید کرده است. ناصرخسرو بهمراه حافظ و رودکی جزء سه شاعری است که کل قرآن را از برداشته است. وی از آیات قرآن در آثار خویش برای اثبات عقاید خویش استفاده کرده است.
زندگینامه
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان امروز) در خانوادهی ثروتمندی چشم به جهان گشود.
بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر
(اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین)
در آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عده ی زیادی از مردم را گرفت.
ناصرخسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از با شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت.
همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر
نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر
به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر
وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجه ای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاری های دوران جوانی روی آورد.
در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصرخسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصرخسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصرخسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس، و سودان را سیاحت کرد وسه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.
ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعداز دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و بهخصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقیان بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی دربدری به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیهی ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.
پانزده سال بر آمد که به یمگانم چون و از بهر چه زیرا که به زندانم
و تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را بهنام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد میکنند. مزار وی در یمگان زیارتگاه است.
آثار ناصرخسرو
ناصرخسرو دارای تالیفات و تصنیفهای بسیار بوده است، چنانچه خود درین باره گوید:
منگر بدین ضعیف تنم زانکه در سخن / زین چرخ پرستاره فزونست اثر مرا
آثار ناصرخسرو عبارت اند از:
• دیوان اشعار فارسی
• دیوان اشعار عربی (که متاسفانه در دست نیست). خود درباره دو دیوان فارسی و تازی چنین گوید:
بخوان هر دو دیوان من تا ببینی / یکی گشته باعنصری، بحتری
یا:
این فخر بس مرا که به هر دو زبان / حکمت همی مرتب و دیوان کنم
• جامع الحکمتین - رساله ایست به نثر دری (فارسی) در بیان عقاید اسماعیلیان.
• خوان الاخوان – کتابی است به نثر در اخلاق و حکمت و موغضه.
• زادالمسافرین - کتابی است در بیان حکمت الهی به نثر روان.
• گشایش و رهایش - رسالهای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها.
• وجه دین - رساله ایست به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت.
• بستانالعقول و دلیل المتحرین که از آنها اثری در دست نیست.
• سفرنامه - این کتاب مشتمل بر مشاهدات سفر هفت ساله ایشان بوده و یکی از منابع مهم جغرافیای تاریخی به حساب میآید.
• سعادتنامه - رساله ایست منظوم شامل سیصد بیت.
• روشنایینامه - این رساله نیز به نظم فارسی است.
به از کتابها و رسالههای فوق کتابها و رسالههای دیگری نیز به حکیم ناصرخصرو ونسبت داده شدهاند که بسیاری از خاورشناسان که راجع به احوال و آثار ایشان تحقیق کردهاند در وجود آنها تردید کرده اند. نام این کتابها و رسالات عبارت است از: اکسیر اعظم، در منطق و فلسفه و قانون اعظم؛ در علوم عجیبه - المستوفی؛ در فقه - دستور اعظم - تفسیر قرآن - رساله در علم یونان - کتابی در سحریات - کنزالحقایق - رسالهای موسوم به سرگذشت یا سفرنامه شرق و رسالهای موسوم به سرالاسرار.
شخصیت ناصرخسرو
ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ ما محسوب میگردند. او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بوده است، و مناعت طبع و بلندی همت و عزت نفس و صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سمحر حلال است. او شکار هوای نفس نمیشود، او به یمگان از پی مال و منال نیامده است و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بندهی آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان میآورند و میمانند. ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمیخرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش مینازد و به علم و دانش خویش فخر میکند، اینکار او گاهی خواننده را وادرا میکند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.
علی دشتی در این باره میگوید: مردی است با مناعت طبع، خرسند فروتن، در برابر رویدادها و سختیها بردبار، اندیشهورز، در راه رسیدن به هدف پای میفشارد. ناصر خسرو در باره خود چنین میگوید:
گه نرم و گه درشت چون تیغ/ پند است نهان و آشکارم
با جاهل و بی خرد درشتم/ با عاقل نرم و برد بارم
ناصر در سفرنامه رویدادها و قضاها را با بیطرفی و بی غرضی تمام نقل میکند. اما زمانیکه به زادگاهش بلخ میرسد و به امر دعوت به مذهب اسماعیلی مشغول میشود، ملّاها و فقهها سد راه او شده و عوام را علیه او تحریک نموده، خانه و کاشانهاش را بهنام قرمطی، غالی و رافضی به آتش کشیده قصد جانش میکنند، به این سبب در اشعار لحن او اندکی در تغییر میکند، مناعت طبع، بردباری و عزت نفس دارد اما نسبت گرایش به مذهب اسماعیلی و وظیفهای که به وی واگذار شده بود و نیز رویارویی با علمای اهل سنت و با سلجوقیان و خلیفهگان بغداد که مخالفان سرسخت اسماعیلیان بودند، ستیز و پرخاشگری در وی بیدار میشود، به فقیهان و دینآموختگان زمان میتازد و به دفاع از خویشتن میپردازد...
فهرست منابع:
امین، سید محسن: اعیان الشیعه، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت 1983 م.
براون، ادوارد: تاریخ ادبیات ایران از فردوسى تا سعدى، چاپ دوم، ترجمه و حواشى فتح الله مجتبایى، سازمان کتابهاى جیبى، تهران 1342.
حاجى خلیفه: کشف الظنون من اسامى الکتب و الفنون، دارالفکر، بیروت 1982 م.
رضازاده شفق: تاریخ ادبیات ایران، شرکت مطبوعات، تهران 1315.
سمرقندى، امیر دولتشاه: تذکرة الشعراء، به همت محمد رمضانى، چاپخانه خاور، تهران 1338.
صفا، ذبیح الله: تاریخ ادبیات در ایران، چاپ ششم، انتشارات ابن سینا، تهران.
قبادیانى، ناصر خسرو: دیوان اشعار، تصحیح مجتبى مینوى، چاپ سوم، دنیاى کتاب، تهران 1372.
قبادیانى، ناصر خسرو: رساله در پاسخ 91 پرسش، تصحیح مجتبى مینوى، چاپ سوم، دنیاى کتاب، تهران 1372.
قبادیانى، ناصر خسرو: روشنایى نامه، تصحیح مجتبى مینوى، چاپ سوم، دنیاى کتاب، تهران 1372.
قبادیانى، ناصر خسرو: زاد المسافرین، به کوشش ادوارد براون، محمد بذل الرحمان، برلن 1340هـ ق.
قبادیانى، ناصر خسرو: سعادت نامه، تصحیح مجتبى مینوى، چاپ سوم، دنیاى کتاب، تهران 1372.
قبادیانى، ناصر خسرو: سفر نامه، به کوشش محمد دبیر سیاقى، چاپ دوم، کتابفروشى زواره، تهران 1356.
قبادیانى، ناصر خسرو: سفر نامه، به کوشش نادر وزینپور، چاپ هفتم، انتشارات امیر کبیر، تهران 1367.
محقق، مهدى: تحلیل اشعار ناصر خسرو، چاپ سوم، انتشارات دانشگاه تهران، تهران 1359.
مؤید ثابتى، على: تاریخ نیشابور، انجمن آثار ملى، تهران.
مدرس، محمد على: ریحانة الادب، چاپ دوم، کتابفروشى خیام، تهران 1369.
منصورى، فیروز: نگاهى نو به سفرنامه ناصر خسرو، انتشارات چاپخش، تهران 1372.
موسوى خوانسارى، محمد باقر: روضات الجنات فى احوال العلما و السادات، چاپ اسماعیلیان، قم.
میرآخوند، میر محمد بن سید برهان الدین خواوندشاه: تاریخ روضةالصفا، کتابفروشىهاى مرکزى ، خیام، پیروز، تهران 1339.
نفیسى، سعید: تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان پارسى، کتابفروشى فروغى، تهران 1344.
نوایى، میر نظام الدین علیشیر: تذکرة المجالس النفائس، به اهتمام على اصغر حکمت، کتابفروشى منوچهرى 1362.
هدایت، رضا قلىخان: ریاض العارفین، تصحیح مهدیقلى هدایت، کتابخانه مهدیه تهران، تهران 1316.
برگرفته از
• کرامت الله تفنگدار شیرازی، دیوان اشعار، تهران ۱۳۷۴
• دکتر جعفر شعار، گزیدهای اشعار ناصرخسرو. تهران ۱۳۷۰
• دکتر جعفر شعار، سفرنامه ناصرخسرو، تهران ۱۳۷۱
• برتلس، ناصرخسرو و اسماعیلیان. مسکو ۱۹۴۶. به زبان روسی.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
فهرست مطالب:
زندگینامه
۲ شخصیت ناصرخسرو
۳ آثار ناصرخسرو
۴ نمونه اشعار
۵ خلاصه ی سفرنامه
۶ سبک شناسی
۷ منابع
مقدمه :
پیشکش به اهل قبله، که با همه مذاهب گونهگونهشان به خاندان رسول خدا مهر میورزند.
بیتردید وقتی ناصرخسرو لب به انتقاد میگشاید مخاطبانش برادران اهل سنت نیستند; زیرا آنها صحابه را میستایند و اهل بیت را، دستکم به عنوان صحابه، دوست دارند.
مراد و مخاطب اصلی ناصر در شعرهای انتقادیاش دشمنان اهل بیتاند; دشمنانی که گاه در صفوف برادران اهل سنت پنهان میشدند و خاندان پیامبر و پیروانشان دشنام میدادندو میآزردند.
در عرف دین باواران این گروه اندک را ناصبی میخوانند.
شعرهای انتقادی ناصر پیام روشن حجت جزیره خراسان به این گروه است.
آمده پیغام حجت گوش دار ای ناصبیپاسخش دهگر توانی سر مخار ای ناصبیهرچه گویی نغزحجتگویلیکنقول نغزکیپدید آید زمغز پرخمار ای ناصبیعلم ناموزی و لشگر سازیازغوغا همیچون چنینی بیفسار و بادسار ای ناصبیشادچون گشتی براندندم بهقهرازبهر دیناز ضیاع خویش وازدار و عقار ای ناصبیتاقرار من زبهردینبه یمگاناست نیستجزبهیمگان اهلحکمت راقرار ای ناصبیچون زمشکلهات پرسم عورتت پیداشودبیاِزاری، بیاِزاری، بیازار ای ناصبیطبعخرداری تو حکمت راکسیبر طبعتوبست نتواند بهسیصد رش نوار ای ناصبیتا قیامت برمکافات فعال زشت تواین قصیده مر تورا ازمن نثار ای ناصبی
سال و محل تولد: 394 هـ.ق. -
سال و محل وفات: 481/485 هـ.ق.
زندگینامه :
ابومعین ناصر بن خسرو بن حارث قبادیانی بلخی، معروف به ناصرخسرو، در سال ۳۹۴ در روستای قبادیان در بلخ (در استان بلخ در شمال افغانستان در خانوادهٔ ثروتمندی چشم به جهان گشود.
بگذشت ز هجرت پس سیصد نود و چار بنهاد مرا مادر بر مرکز اغبر
) اغبر= غبارآلود، مرکز اغبر = کره زمین(
یکی ا ز ا بر مر د ا ن علم و معر فت و طن ما نا صر خسر و قبا د یا نی بلخی ا ست که د ر سا ل ( 394 ق ) د ر محله قبا د یا ن بلخ چشم به د نیا گشو د . تحصیلا ت نخستین خو یشر ا د ر ز ا د گا هش به پا یا ن ر سا ند . و به کسب سا یر علو م چو ن : - طب . - مو سیقی . - حسا ب . - نجو م . - فلسفه . - ز با ن یو نا نی . با سفر های از نزد علما و دانشمندان عصر خود نیز پرداخت. - ناصر خصرو در سن 28 سالگی به سرودن شعر آغاز کرد و در شعر دارای دو دیوان یکی به ز با ن دری و دیگری به زبان عربی میباشد. ناصر خصرو در دربار سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود راه یافت که از احترام و عزت و مشاغل مهمی در دربار آنان بر خوردار بود. اشعار ناصرو خسرو حاوی مطالب و مضامین ستیزنده و پرخاشگری علیه مظالم روحانیون د نیاپرست و تاریک اندیش و شاهان و سروران استثمار گرو مفت خور است که دهقانان و کار گران و کاسبانرا در ده و شهر استثمار میکردند و از حاصل دسترنج آنان خوان هفت رنگ برای اهل و عیال خویش اماده میکردند . مشاهده این وضع بر روح حساس و پرخاشگر شاعر با احساس تاثیر شگرف نمود و بدین اساس وی از در بار و جاه وجلال قطع رو ا بطه میکند. وقتی روابط خود را با دربار و در باریان قطع میکند به روحانیان رو می آورند . که از معاشرت و اخطلات با آن خیلی ها در رنج و عذاب میشود . چه وی ازین نزدیکی با آنان در میابد که آنان مشتی فاقد منطق سلیم و سالوس و متعصب ، کوتاه نظر و از پادشاهان و امیران و خواجگان بدتر میباشد; چنانکه میگوید: از رنج روز گار چو جانم ستوه گشت یک چند با ثنا بدر پادشاه شدم صد بندگی شاه ببا یست کردنم از بهر یک امید که از وی روا شدم جز رنج و درد هیچ نگردند حاصل زانکس که سو اوبه امید شفا شدم از شاه زی فقیه چنین بود رفتم کز بیم مورد در دهن اژدها شدم ناصر خسرو نا امیدانه مجامع روحانیون را نیز ترک و در سن چهل سالگی برای دریافت حقایق و دانستن حال و احوال توده های زحمتکش و مزدوران مشغول گشت . ناصر خسرو به شهر های مختلف خراسان ، هندوستان به سفرهای طولانی و پررنج میپردازد که در این سفر با طوایف گوناگون هند آشنا و خصوصیات قوی آهنین و عنعنات ملی آنانرا درک و با دانشمند هندی به گفت و شنود متپر دازد. بعد از سفر هندوستان سفر های دیگری به همراهی برادرش و یک غلام هندی بمدت هفت سال بکشور های چون ایران ، ارمنستان ، آسیای صغیر ، طرابلس ،عراق، سوریه ، فلسطین، مصر ،تونس ، سودان ، یمن جزیره العرب می نماید.از این سفر ها تجارب مهم نصیب اش میگردد که همیشه از آن میآموزد و تحقیق میکند و می نویسد.در کتاب < نگاهی نو به سفر نامه ناصر خسرو> تالیف فیروز منصوری آمده است. <... چنان شنیدم که ناصر خسرو وقتی به قزوین رسید ، دکان پبنه دوزی رفت و بنشست تا کفشها یش را اصلاح کند ناگاه در بازار قزوین غوغا برخاست. پنبه دوز از دکان برخاست در میان آن غوغا افتاده چون بازگشت لقمه گوشت بر سر درفش داشت. ناصر پرسید : < این چیست و این غلبه چه بود ؟> پنبه دوز گفت < شخصی شعر ناصر خسرو خوانده بود ; او را پاره پاره کردند . این لقمه گوشت اوست .> ناصر کفشهایش را رها کرد و گفت : < در شهری که شعر ناصر باشد من نباشم . > ناصر درین سفر ها زحمات زیادی را متقبل شد و برای آموختن و دانستن همیشه ساعی بود . وی در مصر دو سال و نه ماه ا قامت گزید . دراینجا در زندگی و طرز فکر وی انقلابی رونما گردید و ناصر خسرو پیرو طریقه اسماعلیه فاطمی های مصر گردیده زیرا روح حساس ناصر خسرو از ا صطلا حات اجتماعی خلیفه مصر متاثر گردید و از طرف پیشوای فاطمی مصر به منصب <حجت> خراسان که بلند ترین مرتبه این ملک میباشد نایل گردید . ناصر خسرو بعمر پنجا سالگی دوباره بخراسان به شهر بلخ بازگشت و درینجا به تبلیغ عقیده خویش مصروف گشت . با روحانیان دنیاپرست و کوتاه فکر و حکمرانان سلاله سلجوقیان استثمارگر آشکارا بدون ترس و لرز شروع به مبارزه نمود و با اشعار شورانگیز و پر خاشگر خویش در افشای مظالم آنان برای مردم کوشید این عمل ناصر خسرو حکمرانان و روحانیان و درباریان را برانگیخته و نا جوا نمر دانه ناصر خسرو را ( بی د ین ) و ( زند یق ) و کا فر خو ا ند ند و به ا ذ یت و آ ز ا ر ش شر و ع -- خا نه و کا شا نه و یر ا تا ر ا ج نمو د ند . ا ما ناصر خسروبا و جور جفا ی آ نا ن ا ز مبا ر ز ه د ست نکشید و همچو د ژ ا ستو ا ر د ر عقید ه و ا ند یشه پا بر جا ما ند تا ا ینکه و یر ا ا ز ز ا د گا هش به د ر ه د و ر د ست یمگا ن نبعید کر د ند . ناصر خسرود ر آ نجا با و جو د د و ر ی ا ز زا د گا هش به تحقیق بهتر ین آ ثا ر ش د ست یا ز ید . و ی مهمتر ین ا ثر ها ی علمی و ا د بی ر ا بر شته تحر یرد ر آ و ر د که عمد تا ا ینها ا ند : سفر نا مه . ر و شنا یی نا مه . ز ا د ا لمسا فر ین ... ا شتیا ق ناصر خسرو به مطا لعه چنا ن بو د که -- حتی هنگا م سفر ها یش کتا بها ر ا بر ا شتر ی با ر کر د ه و خو د آ ن کتا ب خو ا ند ه ا ز عقبش ر و ا ن میبو د . سر ا نجا م ا ین مر د قلم و ا ند یشه با پیگیر ی مبا ر ز ه ا ش علیه کا ستی ها و نا بر ا بر ی ها تسلیم نشد .
د ر آن زمان پنج سال از آغاز سلطنت سلطان محمود غزنوی میگذشت. ناصرخسرو در دوران کودکی با حوادث گوناگون روبرو گشت و برای یک زندگی پرحادثه آماده شد: از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود و خشکسالی بی سابقه در خراسان که به محصولات کشاورزان صدمات فراوان زد و نیز شیوع بیماری وبا در این خطه که جان عدهٔ زیادی از مردم را گرفت.
ناصرخسرو از ابتدای جوانی به تحصیل علوم متداول زمان پرداخت و قرآن را از بر کرد. در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی به عنوان مردی ادیب و فاضل به کار دبیری اشتغال ورزید و بعد از با شکست غزنویان از سلجوقیان، ناصرخسرو به مرو و به دربار سلیمان چغری بیک، برادر طغرل سلجوقی رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفه دبیری خود ادامه داد و به دلیل اقامت طولانی در این شهر به ناصرخسرو مروزی شهرت یافت.
همان ناصرم من که خالی نبود ز من مجلس میر و صدر وزیر
نخواندی به نامم کس از بس شرف ادیبم لقب بود و فاضل دبیر
به تحریر اشعار من فخر کرد همی کاغذ از دست من بر حریر
وی که به دنبال سرچشمه حقیقت میگشت با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث و گفتگو پرداخت و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرس و جو کرد. اما از آنچا که به نتیجهای دست نیافت دچار حیرت و سرگردانی شد و برای فرار از این سرگردانی به شراب و میگساری و کامیاریهای دوران جوانی روی آورد.
در سن چهل سالگی شبی در خواب دید که کسی او را میگوید «چند خواهی خوردن از این شراب که خرد از مردم زایل کند؟ اگر بهوش باشی بهتر» ناصرخسرو پاسخ داد «حکما چیزی بهتر از این نتوانستند ساخت که اندوه دنیا ببرد» مرد گفت «حکیم نتوان گفت کسی را که مردم را به بیهشی و بی خردی رهنمون باشد. چیزی باید که خرد و هوش را بیفزاید.» ناصرخسرو پرسید «من این از کجا آرم؟» گفت «عاقبت جوینده یابنده بود» و به سمت قبله اشاره کرد. ناصرخسرو در اثر این خواب دچار انقلاب فکری شد، از شراب و همه لذائذ دنیوی دست شست، شغل دیوانی را رها کرد و راه سفر حج در پیش گرفت. وی مدت هفت سال سرزمینهای گوناگون از قبیل ارمنستان، آسیای صغیر، حلب، طرابلس، شام، سوریه، فلسطین، جزیرة العرب، قیروان، تونس، و سودان را سیاحت کرد وسه یا شش سال در پایتخت فاطمیان یعنی مصر اقامت کرد و در آنجا در دوران المستنصر بالله به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر سه بار به زیارت کعبه رفت.
ناصر خسرو در سال ۴۴۴ بعداز دریافت عنوان حجت خراسان از طرف المستنصر بالله رهسپار خراسان گردید. او در خراسان و بهخصوص در زادگاهش بلخ اقدام به دعوت مردم به کیش اسماعیلی نمود، اما برخلاف انتظارش مردم آنجا به دعوت وی پاسخ مثبت ندادند و سرانجام عدهای تحمل او را نیاورده و در تبانی با سلاطین سلجوقیان بر وی شوریده، و از خانه بیرونش کردند. ناصرخسرو از آنجا به مازندران رفت و سپس به نیشابور آمد و چون در هیچ کدام از این شهرها در امان نبود به طور مخفیانه میزیست و سرانجام پس از مدتی دربدری به دعوت امیر علی بن اسد یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود به بدخشان سفر نمود و بقیهٔ ۲۰ تا ۲۵ سال عمر خود را در یمگان بدخشان سپری کرد.
پانزده سال بر آمد که به یمگانم چون و از بهر چه زیرا که به زندانم
و تمام آثار خویش را در بدخشان نوشت و تمام روستاهای بدخشان را گشت. حکیم ناصرخسرو دربین اهالی بدخشان دارای شأن، مقام و منزلت خاصی است تا حدی که مردم او را بهنام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر»، «پیر کامل»، و غیره یاد میکنند. مزار وی در یمگان زیارتگاه است.
شخصیت ناصرخسرو
ناصرخسرو یکی از شاعران و نویسندگان درجه اول ادبیات فارسی است که در فلسفه و حکمت دست داشته، آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ ما محسوب میگردند. او در خداشناسی و دینداری سخت استوار بوده است، و مناعت طبع و بلندی همت و عزت نفس و صراحت گفتار و خلوص او از سراسر گفتارش آشکار است. ناصر در یکی از قصاید خویش میگوید که به یمگان افتادنش از بیچارگی و ناتوانی نبوده، او در سخن توانا است، و از سلطان و امیر ترس ندارد، شعر و کلام او سمحر حلال است. او شکار هوای نفس نمیشود، او به یمگان از پی مال و منال نیامده است و خود یمگان هم جای مال نیست. او بنده روزگار نیست، چرا که بندهٔ آز و نیاز نیست، این آز و نیازند که انسان به درگاه امیر و سلطان میآورند و میمانند. ناصر جهان فرومایه را به پشیزی نمیخرد. (از زبان خود ناصر خسرو). او به آثار منظوم و منثور خویش مینازد و به علم و دانش خویش فخر میکند، اینکار او گاهی خواننده را وادرا میکند که ناصر به یک شخص خود ستا و مغرور به خودپرست قلمداد کند.