فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
چکیده:
اقوام هفت گانه بلوچ، کرد، عرب، ترک، فارس، چارایماق و سیستانی به دلیل شرایط خاص سیاسی و طبیعی در طول تاریخ در مناطق مختلف استان های خراسان رضوی و جنوبی سکونت گزیده اند. این اقوام تولیدکننده قالیهایی هستند که بلحاظ دارا بودن ویژگیهای مشترک در بازار جهانی فرش به نام قالی بلوچ خراسان شناخته شده اند. طرح ها و نقوش، نقشمایه، رنگهای کاربردی و همنشینی رنگ ها در این قالیها به هم شباهت بسیاری دارد در این مقاله تلاش گردیده با بهره گیری از طرح تحقیقاتی شناسایی، ریشه یابی و احیای نقوش قالی بلوچ خراسان ضمن معرفی طرح ها و نقوش و نقشمایه های قالی بلوچ خراسان در خصوص رنگبندی و همنشینی رنگها در این قالی بحث و بررسی به عمل می آید.
مقدمه:
قالی ایران درختی است که ریشه درژرفنای کویرداردوبلندای سرشاخه های آن به ارتفاعات البرزمیرسد.میوه شیرین این درخت تنومند قرنهاست که مورد توجه جهانیان قرارگرفته است! آنان نام ایران را با فرشهایش و قالی را توام با نام ایران شناحته و میشناسد! قالیبافی در ایران نقطه تقاطع فرهنگ تاریخ و اقتصاد محسوب میگردد! چراکه در بسیاری از مناطق روستائی، عشایری و شهری علاوه بر آنکه فرشبافی از بعد هنری نیازهای درونی بشر را برطرف می نماید، در ایجاد اشتغال، افزایش درآمد سرانه ملی و صدور فرهنگ ملی و اسلامی نقش بسزائی داشته و دارد. لذا همگی ما به فرش مدیون هستیم و می بایست در حد توان به معرفی فرشهای ایرانی بپردازیم! یکی از مهمترین ویژگیهای قالی ایرانی تنوع آن است. محققی همچون فورد(p.r.j.ford) براین نکته تاکید می نماید که فرشهای ایرانی آنقدر متنوع هستند که بسیاری از طرحها و نقوش آن ناشناخته است. قالیبافی درایران نزد اقوام مختلف از محبوبیت فوق العاده ای برخوردار است که در این بین خراسان همواره یکی از مهمترین مراکز بافت قالی بوده است. این استان که زمانی از یک طرف به استان سغد و از طرف دیگر به خوارزم ختم میگردیده از دیرباز تاکنون همواره یکی از مهمترین قطب های تولید فرش بوده است .
هجوم ازبکها، افاغنه و مغولها و تاخت و تاز این اقوام و در بسیاری از موارد ویران نمودن شهرهای بزرگی همچون نیشابور و کاشمر نتوانسته است رشد هنرهای سنتی بویژه قالیبافی را در خراسان متوقف نماید و همواره علیرغم وجود بحرانهای مختلف در مقاطع متعدد تاریخی این هنر- صنعت از رشد خوبی برخوردار بوده است. تنوع سبکهای بافت ، طرحها و نقوش و اقوام و قبائلی که دراستان خراسان به شغل قالیبافی اشتغال دارند نیزبسیارزیاداست، در حالیکه در شمالی ترین نقطه استان طرحها ونقوش زیبای ترکمن بافته میشود وهر یک از شهرهای استان طرح ونقش ویژه ای دارند، درسراسرمرزمشترک خراسان باافغانستان وترکمنستان واستان سیستان وبلوچستان دستبافته هایی تولیدمیگرددکه با عنوان فرشهای بلوچی در بازارهای داخلی و خارجی به فروش میرسد. این دستبافته های عشایری و روستائی بسیار سحرآمیزاست و طرحهایش دریچه ای است به سوی شناخت فرهنگ اقوام مختلفی که در این نواحی زندگی می کنند.
طرحها و نقوش فرش دستباف انعکاسی از باورها، اعتقادات، مشاهدات، آرزوها، آرمانها و بطور کلی فرهنگ بافندگان می باشد.
علیرغم جایگاه بسیار مهم قالی بلوچ خراسان درکلان فرشهای ایرانی شرقی متاسفانه اطلاعات دقیق کارشناسی وسامان یافته ای درباره طرحها و نقوش ، نقشمایه ها و موتیفها، رنگبندی آنها ( منجمله تعداد و تنوع رنگها و همنشینی رنگها ) وجود نداشت، لذا طرح شناسایی، ریشه یابی طرحها و نقوش قالی بلوچ خراسان توسط مدیریت پژوهش مرکز ملی فرش ایران اجرا گردید که این مقاله نیز برداشتی از پژوهش فوق می باشد.
1 – شناسایی اقوام مشهور به بلوچ خراسان
مشهورترین اقوام تولیدکننده قالی های بلوچ خراسان به شرح ذیل می باشند:
الف- تیموریها: در دوره تیموری از افغانستان وارد ایران گردیده و اکنون کشورهای افغانستان و ایران سکونتگاه این قبیله می باشد مهمترین تیره های تولیدکننده فرش دستباف اقوام زوری، بروقی، کودنی، یعقوب خانی، کریمدادی، پربزی، سوربزی، دهخانه، صالحی، طاهری، سلجوقی، زوری، خوافی، شیخی می باشند اقوام تیموری ایران در شهرستان های مختلف استان خراسان رضوی بالاخص تربت جام، تایباد، مشهد، فریمان، خواف، تربت حیدریه و… زندگی می کنند.
ب- بلوچ ها: تیره های اصیل بلوچ شامل قبایل جان بیکی ،کوهکن، سالار خانی، علی اکبر خانی، اسد خانی، رسولخانی می باشند. تیره های اصیل بلوچ عمدتاً در شهرستان های خواف، تایباد، تربت حیدریه و سرخس زندگی میکنند.
ج- ترکها: شامل ترکهای مهاجر روسی، ترکهای شاهسون، ترکهای بهلولی، — و بالاخره ترکمنهای ساریخ می باشند.سکونتگاه اصلی ترک های مهاجر شهرستانهای سرخس، تربت حیدریه و مشهد می باشد.
د- اعراب: تیره های طاهری، چوبداری،خزایی و عارفی از اقوام عرب هستند که از صدراسلام تا کنون در مناطق فردوس، قاین و بیرجند سکونت دارند.
2- پتانسیل های بالقوه: مناطق محل اسکان اقوام مشهور به بلوچ خراسان یکی از مستعدترین مناطق جهت توسعه قالیبافی در سطح استان های خراسان جنوبی و رضوی محسوب می باشد، برداشت سالانه بالغ بر پنج هزار تن پشم بلوچی، دویست تن پیله ابریشم، مقادیر متنابهی رنگدانه طبیعی، اقلیم خاص، فرهنگ خاص در خصوص زنان و از همه مهمتر تنوع اقوام و قبایل از مهمترین پتانسیلهای بالقوه منطقه در خصوص توسعه فرشبافی محسوب می گردد.
3- ویژگیهای دار، ابزار ، مواد اولیه و بافت قالی بلوچ خراسان:
3-1- دستگاه قالیبافی مورد استفاده افقی است و از چاقوی بافت و شانه بسیار ساده ای استفاده می کنند که عمدتاً توسط کولی ها ساخته می شود.
3-2- مواد اولیه مورد استفاده پشم گوسفند و موی بز و شتر می باشد.
3-3- از تاب z برای خامه و برای تار و پود از تاب S استفاده می گردد.
3-4-جنس تار و پود از پشم گوسفند می باشد.
3-5- برای رنگرزی در گذشته از رنگدانه های طبیعی بالاخص روناس، برگ بید، برگ توت، اسپرک، پوست انار و نیل استفاده می نموده اند. دندانه کاربردی آنان در رنگرزی ماده ای به نام مک بوده که سولفات آهن داشته است.
3-6- پشم الوان، دندانه سولفات آهن و آب سنگین باعث گرایش رنگ ها به سمت تیرگی شده است.
3-7-عمده ترین ویژگی قالی بلوچ خراسان گلیم بافی زیاد ابتدا و انتهای فرش است.
3-8- برای بخش گلیم بافی از شیوه سوماک یا پیچ استفاده می کنند.
3-9- بخشی از دستبافته ها به صورت دوپوده و بخشی دیگر تک پوده است.
3-10- عمدتاً در ابعاد کوچک پارچه و حداکثر در ابعاد قالیچه بافته می شوند.
3-11- رنگ پود قالی بلوچ خراسان رضوی مشکی و قهوه ای تیره و در خراسان جنوبی رنگ پود قهوه ای روشن می باشد.
3-12- رجشمار قالب 30-25 رج می باشد و بندرت قالیهای بالاتر از 40 رج بافته می شود.
3-13- شهرستان های مشهد، سرخس، فریمان، تربت جام، تربت حیدریه، خواف، گناباد، کاشمر، فردوس، قاین، بیرجند، سربیشه، نهبندان مهمترین مراکز بافت قالی بلوچ خراسان هستند
4-رنگبندی قالی بلوچ خراسان : سیسیل ادواردز نویسنده کتاب قالی ایران دررابطه با رنگبندی قالی بلوچ خراسان می نویسد : ((رنگ تیره قالیچه های عشایربلوچ که از مشخصات این فرآورده است درنتیجه بکاربردن سه مایه از قرمز سیر ، آبی سیرومتوسط وسیاه حاصل می شود . شخص تصورمی کند دراین قالیچه ها فقط از رنگ قرمزتیره بهره گرفته شده است درحالیکه متن اغلب آنها فی لواقع آبی سیراست . برای خطوط اصلی طرح از رنگ سیاه استفاده می شود واینکار اثر رنگهای قرمز وآبی را عمیقتر جلوه می دهد . به رنگ نگاره ها ونقوش کوچکتر مایه شتری وقدری سبز اضافه می کنند. رنگ سفید رادرحواشی باریکترزیادبکار می برند.( که بسیار بی مورداست ) درسالهای اخیر قالیچه هایی که درمتن آنها رنگ شتری بکار رفته افزایش یافته است . دلیل آن شایدافزایش بهای رنگرزی با نیل پرطاووسی وروناس است.))
دیتریش وگنر درمقاله بسیار ارزشمند خودتحت عنوان فرشهای بلوچی وهمسایگان آنها قسمت دوم دررابطه با رنگبندی زمینه قالی بلوچ خراسان اینگونه اظهار نظر می نماید.
((آبی تیره تا آبی مایل به مشکلی عمدتاً درزمینه قالیهای بلوچ مناطق تربت حیدریه ، کاشمر ، جلگه خواف وشمال هرات دیده می شود قالیهای بلوچی مشهد ،سرخس وفریمان که عمدتاً درنیمه دوم قرن گذشته بافته شده است دارای رنگ زمینه آبی متوسط می باشند بافندگان بلوچ شهرستانهای نیشابور ، شمال مشهد ، جلگه تربت جام ، جلگه باخرز، محولات وبخشی از قاینات برای رنگ زمینه از قرمز آجری ، قرمز آتشی تاقرمز تیره بهره می گیرند . قالیچه های بلوچی گناباد ، بجستان دارای رنگ زمینه قرمز مایل به قهوه ای وبرخی بافندگان قاینات ، بجستان ، محولات ، جلگه خواف وشرق تربت جام بویژه درقالیچه های سجاده ای بلوچی آخوندی از پشم شتر خودرنگ برای زمینه بکار می برند . برخی قالیهای بلوچی تربت حیدریه دارای رنگ زمینه از پشم کرم تاسفید استفاده نموده درقالیهای بلوچی جنوب افغانستان ونوار مرزی ایران وافغانستان برای رنگ زمینه از پشم قهوه ای مایل به مشکی می بافند برای رنگ زمینه حاشیه بزرگ نیز ازهمان رنگهای زمینه استفاده می شود واین درحالیست که استفاده از حواشی قرمز می تواند جاذبه های آبی تیره را بیشتر نماید. استفاده ازرنگهای متضاد درقالیهای قدیمی کمتر دیده شده است .تنالتیه های رنگی رنگهای زمینه اغلب برای نقش مایه های زمینه بکار می رود. برخی از گلبرگهای خارج از زمینه سفید ، زرد یا نارنجی هستند)).
سیاوش آزادی درکتاب قالیبافی درآئین بلوچ می نویسد:
((همانطور که قبلاً گفته ام بلوچ معمولاً رنگهای قرمز قهوه ای تیره ، آبی تیره وسورمه ای مایل به مشکی راترجیح می دهد . گروهی از تنالتیه های قرمز همچون قرمز مایل به قهوه ای ، قهوه ای مایل به بنفش وبرخی مواقع بنفش مایل به قهوه ای درقالیهای قدیمی بلوچ دیده میشود بلوچها این رنگها رابااستفاده از روناس ودندانه های مختلف فلزی بدست می آورند… رنگبندی تیره وتاریک یکی از خصوصیات وویژه گیهای فرش بلوچ می باشد . دستبافته های بلوچ به مراتب تیره تر از دستبافته های ترکمنهامیباشد. زمینه فرش بلوچ آبی تیره تاآبی مایل به مشکلی ، قهوه ای تیره تاقهوه ای مایل به مشکی ، بنفش مایل به قهوه ای تیره یاقهوه ای مایل به بنفش می باشد . تنها یک استثناء وجود دارد وآن موقعی است که برای زمینه از پشم شتر استفاده می شود سیسیل ادواردز براین تصوربوده است که این رنگ روشن ممکن است با حنا بدست آمده باشد . تجربه اینجانب به من آموخته که قالیهای بلوچ ، تیموری ، عرب ، بربری وبراهوئی ، کرد درمناطق تربت حیدریه ، تربت جام دارای شیدهای تیره تری هستند و قالیهای بلوچ منطقه قاینات دارای رنگهای روشنتر ومتنوعتری می باشند وبالاخره دستبافته های بلوچ نیشابور ، مشهد و سرخس دقیقاً میانگین این دو نقطه افراطی می باشند تقریباً بدون استثناء تمامی نقشمایه ها بارنگهای تیره رنگبندی میگردند که باعث میگرددفرش بلوچ تیره تر نیز بنظربرسد . رنگهای شیری تاسفید (پشم سفیدگری شده ) تنها برای نقشمایه های حواشی کوچک بکار میرود که باعث میگردد آنها به طرف خارج متمایز باشند. اینگونه رنگبندی قالی بلوچ باعث گردیده نقشمایه های انبوهی که زمینه فرش را پوشانده اند قابل تشخیص نباشند.))
در بین کسانی که دررابطه بافرش های بلوچی بویژه بلوچ خراسان مطالعات و تحقیقاتی داشته اند در رابطه با مقوله رنگبندی قالی بلوچ بنظرمیرسد جامع ترین ایده را دیوید بلاک ارائه نموده است اومی نویسد:
(( بلوچها از تنالتیه های مختلف یک رنگ استفاده نمی کنند برای مثال چهار تنالیته قرمز یا بیشتر در قالیهای بلوچ قابل تشخیص است و اگر رنگهای یکصد تخته قالی بلوچ را جدا نمائید فراوانی هریک از رنگها به شرح زیر خواهد بود از نمودار براحتی می توان فهمید که باستثنای رنگ سفید رنگهای تیره بویژه آبی وقهوه ای تیره غالب بوده ودرنتیجه وجه تمایز قالی بلوچ تیرگی رنگهای آن می باشد. کمیت رنگها نیز مهم است ودراینجا قرمز وآبی مسلط هستند ورنگ سفید رااغلب میتوان دررنگبندی حاشیه دیده رنگ سبز مصرف بسیار کمی دارد واغلب درمواردی که کاربرد دارد که جنبه مذهبی دارند رنگ زرد هم که مجموعاً برای ایرانیان جالب نمی باشد لذا در قالی بلوچ خیلی کم دیده می شود.دررابطه با تنوع رنگها نیز بگونه ای که درنمودار ملاحظه می کنید بالغ بر 75% قالیهای بلوچ کمتر از 7 رنگ دارند واین درحالیست که سایر فرشهای ایرانی ، قفقاز وترک به مراتب تنوع رنگی بیشتری دارند ))
دربررسیهایی از مجموعه فرشهای بلوچ دربازار فرش بلوچ در مشهد ( سرای امیر وسرای سعید) بازار فرش بلوچی تربت حیدریه بازار فرش بلوچ بیرجندبعمل آمد ونهایتاً درصد فراوانی هریک از رنگها وتنوع رنگی قالیهای بلوچ خراسان گرفته شد تغییرات بسیارکمی مشاهده شد که بامشاهدات آقای دیوید بلاک موردمقایسه قرارگرفته است آقای بهشتی تولید کننده مشهور فرش بلوچ که قالیهایش از مرغوبترین فرشهای بلوچ خراسان محسوب می گرددتعدادرنگها درقالی تجاری بلوچ خراسان رابین 5 تا7 رنگ ودرمورد دستبافته های خود تا دوبرابر مید اند . آقای رضا ثروتی دارنده مجتمع قالیبافی درشهرستان تربت جام وتولید کننده عمده فرش بلوچ خراسان دراین منطقه حساسیت خاصی درکاربرد رنگهای آبی تیره ، قرمزتیره وقهوه ای تیره دارد واین موضوع رااز سنتهای اصیل فرش بلوچ میداند آقای دلاکه فروشنده وتولیدکننده فرش بلوچ(بهلولی) دربیرجند تنوع وشادابی رنگهای کاربردی درقالیهای بلوچ بهلولی را وجه تمایز این قالیها باسایر تولیدات بلوچ میداند وفرشهای بهلولی رااز نظر رنگبندی درکنارقالیهای قشقائی قرار می دهد.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:31
فهرست مطالب :
1. بررسی مسئله
2. تاریخ مختصر آموزش در ایران
3. عرضه و تقاضای آموزش
4. نرخ بازده سرمایه گذاری در آموزش
5. هزینه مالی آموزش و پرورش در ایران
6. مروری بر وضعیت مقاطع مختلف تحصیلی در ایران
7. افت تحصیلی
8. شاخصهای آموزشی
9. موانع بررسی میزان کارآیی مدارس غیرانتفاعی و دولتی
10. جمعیت و هزینه های آموزشی
11. مقایسه وضع آموزش در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه
12. تحلیل کارکردهای نظام آموزشی در ایران
13. نتیجه گیری و پیشنهادات
چکیده:
بررسی مسئله:
از دیرباز تاکنون، توسعه یافتن مسئله اصلی کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته بوده است. آنچه مسلم است، دو منبع طبیعی و انسانی عناصر اصلی موجد توسعه اقتصادی و اجتماعی هستند و ترکیب و تناسب مطلوب آنها، توسعه به بار می آورد. لیکن، هدایت منابع طبیعی بوسیله منابع انسانی میسر است. در اینجا، کمیت و کیفیت منابع انسانی در فرایند توسعه مؤثرند. منابع طبیعی و منابع انسانی در کنش متقابل هستند، لذا، ارتقاء کمی و کیفی منابع انسانی بر منابع طبیعی و سرمایه، در یک دوره زمانی تأثیر می گذارد، به ویژه اگر دولتها استراتژی های خاصی را در پیش گیرند. به طور مثال، انتخاب استراتژی توسعه اقتصادی مبتنی بر سازو کار بازار، مسئله بررسی تأمین مالی ارتقاء منابع انسانی از سوی دولت را با اهمیت تر می کند. به هر حال، آموزش ابزاری است که منابع انسانی را به طور کیفی ارتقاء می دهد و یک سرمایه گذاری خوب محسوب می شود که بازدهی اقتصادی و اجتماعی دارد. هزینه مالی آموزش، بر حسب درجه توسعه یافتگی یک کشور (شاخصهای توسعه) متفاوت است و هرچه کشور توسعه نیافته تر باشد به منابع مالی بیشتری برای گسترش آموزش نیاز دارد. این در شرایطی است که سایر بخشهای اقتصادی نیز برای کسب اعتبارات بیشتر، توان مالی دولت را تقلیل می دهند. در این هنگام، نابسامانی در تأمین مالی آموزش، ممکن است با تخصیص نامناسب بودجه آموزش نیز همراه گردد و مسئله را غامض تر نماید. این گزارش مسئله تخصیص بهینه بودجه آموزش در ایران را با توجه به چرخش سیاست اقتصادی حرکت به سمت اقتصاد بازار، بررسی می نماید.
آموزش در ایران، قدمتی دیرینه دارد. بررسی تاریخی آموزش، به اختصار، در دوره قبل از ورود دین اسلام به ایران نشان می دهد که آموزش بر اساس تعالیم دین زردشت، توسط جامعه و والدین انجام می شد. در زمان حکومت ساسانیان (224 قبل از میلاد تا 642 بعد از میلاد) نخستین دانشگاه که رشته های پزشکی، فنی، و علوم طبیعی و اجتماعی را تدریس می کرد، پایه گذاری گردید.
بعد از ورود اسلام به ایران، مساجد، مکتب خانه و حوزه های علمیه، مراکز اصلی تعلیم و تربیت شدند. دروس اصلی مدارس آن زمان، صرف و نحو عربی و منطق بود که عموماً فرزندان طبقات متوسط در آن آموزش می دیدند و طبقات بالای جامعه برای فرزندان خویش معلم سرخانه استخدام می کردند. در چنین نظام قشربندی که البته با نظام کاستی پیش از اسلام تفاوت اساسی کرده بود، فرزندان طبقات پایین تر، بویژه در مناطق روستایی، به ندرت سواد می آموختند.
تأسیس مدارس جدید ابتدایی و متوسطه، به سبک اروپایی، مقارن مشروطیت و سلطنت احمدشاه بود، هر چند که، پیش از این مقدمات تأسیس دارالفنون فراهم شده بود. ریشه های تغییر نظام آموزشی به اوایل دوره قاجاریه و جنگهای ایران و روس برمی گردد که طی آن، رهبران جامعه از تحولات غرب مطلع شدند و به عقد قراردادهایی مبادرت ورزیدند. اجزای این قراردادها، به ویژه قرارداد عباس میرزا و انگلیس که اعزام محصل به خارج را نیز در بر می گرفت، زمینه ساز ورود اندیشه غرب به عنوان یک حرکت غیردینی به ایران می باشد. با وقوع انقلاب مشروطیت، که ریشه در تحولات اجتماعی ایران داشت، تغییر نظام آموزشی و شکلگیری نهاد جدید آموزش سرعت گرفت. البته بعد از سالهای 1313، با ورود دوباره اندیشه دینی به محافل و محیطهای فرهنگی و آموزشی از سرعت رشد اندیشه سکولاریسم در پهنه آموزش کاسته شد.
در دهه 1330 و 1340، با عضویت ایران در یونسکو، شرکت در کنفرانسهای جهانی و میزبانی کنفرانس وزیران آموزش و پرورش در دهه 1340 در تهران، آموزش و کاهش بیسوادی به عنوان شاخص مهم توسعه از عوامل درون زای برنامه های اقتصادی و اجتماعی گردید.
بعد از انقلاب اسلامی، ساخت نهاد آ»وزش تغییر اساسی نکرد و تنها آموزشهای مذهبی، غنای بیشتری یافت. این امر، علاوه بر کارکرد آشکار به جامعه ایران، دارای کارکرد پنهان نیز می باشد، که به عنوان مثال می توان از آموزش قوانین جدید مملکتی، احترام به ارزشها، مقدسات دینی و آرمانهای نظام جمهوری اسلامی ایران نام برد.
به هر حال، توسعه ارتباطات و آگاهی از پیشرفتهای ملل دیگر، بر تقاضای آموزشی و نظام آموزش تأثیر زیادی می گذارد.
اقتصاد آموزش، رشته علمی جدیدی است که بیش از دو دهه از عمر آن نمی گذرد. این رشته، که زیرشاخه ای از علم اقتصاد است، به ویژه برای کشورهای در حال توسعه، که آموزش به عنوان یکی از عناصر توسعه به حساب می آید، توصیه های مهمی را در بر دارد. همانطور که موضوع مرکزی علم اقتصاد مدیریت، بیشینه کردن تولید با استفاده از منابع کمیاب و محدود می باشد، اقتصاد آموزش نیز سعی دارد تا با استفاده از بهینه از منابع آموزشی، به حداکثر تولید نائل آید. بدین ترتیب، اقتصاد آموزش، عوامل تعیین کننده عرضه و تقاضای آموزشی و تفاوت بین فایده ها و هزینه های شخصی و اجتماعی سرمایه گذاری در آموزش را بررسی می کند. هزینه های آموزش باید به نحوی تخصیص یابند که بالاترین بازده اجتماعی را به دست آورده، و همچنین، با توجه به محدودیت منابع برای آموزش یا بهره گیری از راههای مختلف و ابداعات آموزشی و روشهای جدید، زمینه افزایش کارآیی را فراهم نمود.
بررسی تقاضای آموزشی، به ویژه در کشورهای در حال توسعه، نشان می دهد که ظاهراً انگیزه تقاضای آموزشی، اقتصادی است. فرد، انتظار دارد، با بالا رفتن سطح آموزش، درآمدش نیز افزایش یابد. اکثر مردم در کشورهای در حال توسعه، و توسعه نیافته، آموزش را معمولاً برای فواید غیراقتصادی تقاضا نمی کنند، بلکه، آموزش وسیله تأمین اشتغال در بخشهای اقتصادی به ویژه بخشهای جدید را فراهم می کند.
میزان تقاضای آموزش، در سطحی که فرد را قادر به استفاده از امکانات شغلی جدید نماید، به وسیله ترکیبی از چهار متغیر زیر تعیین می شود:
اختلاف مزد و یا درآمد؛
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
فصل1.مقدمه......................................................................................................................1
فصل2.چکیده.....................................................................................................................3
مهمترین تکنیک های تزیین ظروف در نیشابور........................................................3
دسته های سفال با نقش کنده...................................................................................3
نقوش سفال در ادوار اسلامی از مناظر مختلف.........................................................4
فصل 3.فن و هنر سفالگری..................................................................................................5
فصل 4.مهمترین تکنیک های تزیین ظروف در نیشابور........................................................8
سفال با پوشش گلی................................................................................................9
سفالینه با نقوش رنگارنگ.......................................................................................9
سفالینه با تزیین زرین فام.........................................................................................9
سفالیه با نقش کنده.................................................................................................9
سفالینه با لعاب یکرنگ.........................................................................................10
فصل 5.کلیاتی درباره سفال اسلامی...................................................................................10
سفال گبری .........................................................................................................12
سفال سلجوقی .....................................................................................................12
سفال مینائی ایران..................................................................................................12
سفال دوره عثمانی................................................................................................13
سفال دوره صفویه ایران........................................................................................13
فصل 6.هنر سفالگری و بررسی نقوش آن در ادوار اسلامی................................................13
بررسی نقوش انسانی با توجه به جهان بینی عرفانی..................................................14
بررسی نقوش انسانی مرتبط با مراسم ماه محرم.......................................................14
بررسی نقوش انسانی و ارتباط آن با ادبیات............................................................14
بررسی نقوش انسانی و ارتباط آن با مفاهیم نجومی.................................................14
فصل 7.جام با گلابه ی سفالگری......................................................................................18
فصل8..کوزه....................................................................................................................20
نتیجه گیری......................................................................................................................21
فهرست منابع و مآخذ........................................................................................................22
مقدمه:
ماده ی سفالگری گل است.گل دردستها جان می گیردو به شکلهای مختلف در می آید.
مثل کوزه وظروفی که نقشهای برجسته دارند.
سفالگری به عنوان یکی از بر جسته ترین مظاهر هنر اسلامی دارای نقوش متنوعی بوده که همواره با اعتقادات دینی وتصورات هنرمند از هستی عجین بوده است.
فن وهنر سفالگری ایران به علت جنبه های گوناگون اقتصادی ،فرهنگی و تا حدودی مذهبی از گذشته ی بسیار دور مورد توجه قرار گرفته ودر هر دوره با وضعیت سیاسی منطقه و کشورتحول وتوسعه یافته است.نمونه های سفالینه که از محوطه های باستانی ایران کشف شده وارتباط این هنر را با فرهنگ،اقتصادومذهب از یک طرف و ذوق وسلیقه ی شخصی و قومی سفالگران از طرف دیگر نشان می دهد.
در هزاره ی پنجم(ق.م)اختراع چرخ سفالگری تحولی چشمگیر دراین هنر وتأثیربسیاری در زمینه ی اقتصادی به وجودآورد.یکی ازمهمترین ابعادفن وهنرسفالگری درآن زمان را می توان بعد و جنبه ی فرهنگی واجتماعی آن دانست،چه آشنایی ما از ارتباط موجود بین اقوام با یکدیگر در آن روزگاران بیشتر از دست ساخته های هنری مانند سفالگری امکان پذیر است.
سهم سفالگران مسلمان به جهان سفالگری از ارزش بسیار بالایی برخوردار است.این سفالگران اولین کسانی بودند که تکنیک ودانش توسعه ی سرامیک های لعاب دار تزئینی را به اروپا الهام بخشیدند.
سفالگران دوران اسلامی با تمامی روش های ساخت دستی،چرخ کاری وقالبگیری آشنا بودند و تلاش همیشگی آنها در دستیابی به روش های جدید ساخت و لعاب های تازه در آثار به جا مانده به خوبی هویداست.
بخشی از سفالینه های این دوران تنها با یک روش ساخت و لعاب تک رنگ وبخشی دیگر از ترکیب چند روش ولعاب های گوناگون تهیه شده اند.سفالینه های بدون لعاب یا خام پخت در دوران ابتدایی تحول سفالگری،از طرح ها و نقوش تزئینی نفیس سفال های لعابدار بر خوردار بودند.جام،پیاله،ابریق،کوزه و…از جمله این آثار هستند که با روش های قالبی،نقش افزوده واستفاده از مهر تهیه شده و با طرح های گیاهی ،خط نگاری،جانوری وهندسی تزئین یافته اند.سفالگران اسلامی با روش نقاشی زیر لعاب نیز به خوبی آشنا بودند.در این روش،لعاب شفافی که بر روی شیء زده می شد،سبب جلا یافتن ومحافظت رنگ های زیرین می گردید.برای این منظور ابتدا زمینه طرح را با لعاب سفید اکسید روی، پوشانده و سپس با رنگ های مختلف به تزئین نقوش اقدام می نمودند و سر انجام با زدن لعاب شفاف کار را به اتمام می رساندند.
بررسی سفالینه های نیشابور بیانگر هنر به جای مانده در این سفالینه ها در ادامه ی روند هنر فلز کاری دوره ی ساسانی با الهام گیری از دین مقدس اسلام است.
بررسی سفالینه ها مهارت در ساخت،تزئینات به کار رفته در ظروف،نوشته های ادوار مختلف وسیر تحول خط را از آغاز دوران اسلامی ممکن می سازد.امید است این تحقیق گامی هماهنگ و هم طریق در احیای نقوش اصیل سفالینه ها باشد.
در انتها از زحمات استاد ارجمند جناب آقای مهندس احمد زاده که در این تحقیق مرا یاری نمودند تشکر و سپاسگزاری می نمایم.
چکیده:
در قرون اولیه اسلام شیوه ی سفالگری کم و بیش همانند دوره ی قبل از اسلام ادامه پیدا کرد بخصوص گروهی از سفالینه های بی لعاب قرون اولیه اسلام شباهتی چشمگیر به ظروف سفالین قبل از اسلام و مخصوصا اواخر دوره ساسانی دارند.
از قرن سوم هجری در هنر سفالگری دگرگونی و تحولی شگرف پدید آمد و هنر سفالگری از نظر لعاب دهی و تزیین نقوش به مرحله بسیار یشرفته ای رسید.موضوع نقوش این ظروف بسیار قابل توجه بوده و این مطلب را روشن می نماید که اگر چه از بعضی جهات کوزه گران نیشابور احتمالا از چینی ها اقتباس کرده اند ولی بطور کلی هنر آنان دنباله رو هنر ساسانی است.
مهمترین تکنیک های تزیین ظروف در نیشابور:
سفال با نقش کنده به چند دسته تقسیم می شود که عبارتند از:
از نمونه های برجسته این نوع سفالینه جامی در تهران (موزه باستانشناسی) و جامی با پیکر ایستاده می باشد. پیکره ها در مقابل پس زمینه ای ایستاده اند که با تصاویر حیوانات، گل ها، نخل ها، و کتیبه ها پوشیده شده است. تعدادی از سفالینه ها ی محلی نیشابور نیز وجود دارد که از مشخصه های آن، پرندگان بزرگ کاکل سبز با رنگ سیاه و اخرایی و حاشیه هایی از سفید و سبز است.
سفالینه های یافت شده متعلق به قرون سوم و چهارم هجری قمری با نقوش سیاه ،قرمز وارغوانی بر روی متن سفید عاجی رنگ است.
سفال های گل سرخ رنگ به شکل کاسه ،بشقاب با تصاویر انسان،حیوان،پرنده وگلهای تزئینی و نقش مرغ با نوشته های تزئینی کوفی می باشد.کتیبه های سفالین را کلمات قصار، احادیث،گفته های بزرگان،ضرب المثل هاو… در بر می گیرد که به ویژه در جدار داخلی و سپس بر کف و یا بر روی آن جای گرفته است.
نقوش سفال در ادوار اسلامی از چند منظر مورد بررسی قرار می گیرد:
بررسی نقوش انسانی با توجه به جهان بینی عرفانی
بررسی نقوش انسانی مرتبط با مراسم ماه محرم
بررسی نقوش انسانی و ارتباط آن با ادبیات
بررسی نقوش انسانی و ارتباط آن با مفاهیم نجومی
این بود مختصری درباره هنر ارزنده و شاخص سفالگری نیشابور
و ظروفی که تا به امروز زینت بخش موزه های ایران و جهان می باشند.
فن و هنر سفالگری:
فن و هنر سفالگری ایران به علت جنبه های گوناگون اقتصادی، فرهنگی و تا حدودی مذهبی از گذشته بسیار دور مورد توجه قرار گرفته و در هر دوره با وضعیت سیاسی منطقه و کشور تحول و توسعه یافته است. نمونه های سفالینه که از محوطه های باستانی ایران کشف شده و ارتباط این هنر را با فرهنگ، اقتصاد و مذهب از یک طرف و ذوق و سلیقه شخصی و قومی سفالگران از طرف دیگر نشان می دهد.
در هزاره پنجم (ق.م) اختراع چراغ سفالگری تحولی چشمگیر در این هنر و تاثیر بسیاری در جنبه اقتصادی بوجود آورد. یکی از مهمترین ابعاد فن و هنر سفالگری در آن زمان را می توان بعد و جنبه فرهنگی و اجتماعی آن دانست، چه آشنایی ما از ارتباط موجود بین اقوام با یکدیگر در آن روزگاران بیشتر از دست ساخته های هنری مانند سفالگری امکان پذیر است.
در قرون اولیه اسلام شیوه سفالگری کم و بیش همانند دوره قبل از اسلام ادامه پیدا کرد بخصوص گروهی از سفالینه های بی لعاب قرون اولیه اسلام شباهتی چشمگیر به ظروف سفالین قبل از اسلام و مخصوصا اواخر دوره ساسانی دارند.
از قرن سوم هجری در هنر سفالگری دگرگونی و تحولی شگرف پدید آمد و هنر سفالگری از نظر لعاب دهی و تزیین نقوش به مرحله بسیار یشرفته ای رسید و مراکز سفالگری متعددی در اکثر نقاط مختلف ایران بویژه در شمال و شمال شرقی بوجود آمد. از جمله مراکز مهم سفالگری می توان به شوش در جنوب غرب، استخر و سیراف در جنوب، نیشابور، جرجان، آمل و ساری در شمال اشاره کرد.
همانطور که گفته شد قرون سوم و چهرم هجری را می توان به عبارتی اوج هنر سفالگری دانست، خصوصا در شهر نیشابور که مهمترین دوره سفالگری نیشابور در این دو قرن بوده است.
مجموعه سفال های نیشابور بسیار جالب است و نمونه های مختلفی از هنر سفالسازی ایران را مشخص می کند.
نمونه های کشف شده نشان می دهد که ظروف سفالین آن زمان را چگونه تزئین می کرده اند.
موضوع نقوش این ظروف بسیار قابل توجه بوده و این مطلب را روشن می نماید که اگر چه از بعضی جهات کوزه گران نیشابور احتمالاً از چینی ها اقتباس کرده اند ولی بطور کلی هنر آنان دنباله رو هنر ساسانی است.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:54
پروژه مقطع کارشناسی رشته صنایع غذایی
چکیده:
تاریخچه
یخ زدن و نگهداری محصولات و مواد غذایی فاسد شدنی (با استفاده از سرما) یکی از روشهای بسیار قدیمی است که از گذشتههای دور انسان با استفاده از برف و یخ طبیعی که در غارها و گودالها وجود داشت جهت نگهداری محصولات استفاده مینمود اما از آنجایی که برف و یخ طبیعی هم از لحاظ مقدار و هم از لحاظ کیفیت ( از لحاظ بهداشتی) مناسب نبود دانشمندان به فکر ساختن یخ مصنوعی افتادند و به علت اینکه هنوز حرارتسنج یا دماسنج تا آن زمان وجود نداشت بیشتر از کلمات سرد، منجمد و یخزده استفاده میکردند در سال 1595 اولین دماسنج دقیق توسط گالیله ساخته شد و در سال 1622 به وسیله بُویل (Boyle) رابطه بین فشار و حجم برای گازها تعریف شد:
در سال 1823 فارادی (Faraday) دریافت که میتواند گاز آمونیاک را با استفاده از فشار به مایع تبدیل کند. کارنوت (Karnot) در سال 1824 تئوری سیکل حرارتی خود را که در برگیرنده انقباض و انبساط گازها است به دنیا ارائه نمود در نتیجه این پیشرفتها پرکینز (Perkins) در سال 1834 روش تولید سرما را به طور صنعتی به نحوی که ما امروزه از آن در صنعت استفاده میکنیم، اختراع کرد و در سال 1875 لینده (Linde) با استفاده از آمونیاک به عنوان مبرد (ماده سرمازا) سیکل تولید سرما در مدار بسته را به جهانیان معرفی نمود نخستین سعی و تلاش برای تهیه نخ مصنوعی به مقدار زیاد در فاصله سالهای 1860 تا 1850 انجام گرفت به طوری که در سال 1851 دکتر جان گوری (John Gorrie) تولید اولین ماشین تهیه یخ را به ثبت رساند و در نیمه دوم قرن 19 در آمریکا مقداری ماهی، گوشت و مرغ به شکل منجمد عرضه و به فروش رسید ولی مقدار آن قابل توجه نبود. برای این منظور مواد غذایی را در ماههای زمستان منجمد و به مسافتهای نزدیک حمل میکردند و در همان زمان نیز مخلوط یخ و نمک جهت ایجاد حرارت پایینتر از یخ خالص رایج گردید. در سال 1920 بردسی (Birdseye) تحقیقات گستردهای را در زمینه فرآیند انجماد سریع، تجهیزات و فرآوردههای یخزده و بستهبندی مواد غذایی منجمد انجام داد و در دوره 20 ساله بعد از آن تحقیقات وسیع دیگری در زمینه ایجاد واحدهای فریزر خانگی به انجام رسید به طوری که در سال 1927 یخچال الکترولوکس به بازار آمریکا عرضه شد. امروزه یکی از معیارهای خوب جهت تعیین میزان پیشرفت تکنولوژی یک جامعه تعیین حجم، قدرت تولید غذاهای منجمد، انتقال، ذخیره و امکانات توزیع و فروش آن است، به طوری که صنایع برودتی تأثیر فراوانی بر نحوه کشاورزی و بازاریابی محصولات میگذارد و از طرف دیگر وضعیت اقتصادی صنایع غذایی فاسد شدنی را تعیین میکند. مثلا وجود صنایع برودتی به مقدار کافی در یک کشور باعث تثبیت قیمت مواد غذایی و ارائه مستمر و منظم آنها به ویژه مواد پروتئینی نظیر گوشت و ماهی خواهد شد. در نتیجه به استمرار فعالیت های کشاورزی و دامپروری کمک می نماید.
تاریخچه و وضعیت سردخانه در ایران:
ایران از جمله کشورهای پیشکسوت در امر استفاده از سرما به منظور نگهداری مواد غذایی است. مواد غذایی از دیرباز به کمک روشهایی نظیر چال کردن در زمین و قرار دادن محصولات در زیرزمینهای خنک و دور از نور رایج بوده است. شواهد نشان میدهد که استفاده از زیرزمینها در ذخیره مواد غذایی در زمان هخامنشیان در ایران رواج داشته است. از جمله مدارک موجود میتوان به زاغه های نگهداری پنیر در آذربایجان اشاره نمود. اولین سردخانه صنعتی با اعتبار وزارت صنایع و معادن به وسیله دولت روسیه در بندر انزلی برای شیلات شمال ساخته شد. تأسیس آن به حدود سال 1290 هجری شمسی نسبت داده میشود. نوع مبرد (ماده سرمازا) در سیستم سرماسازی این واحد مخلوطی از آب و نمک بود. تا تاریخ آبان ماه سال 1354 شرکت سهامی گسترش خدمات بازرگانی از نظر مالی و وزارت صنایع از نظر فنی صنعت سردخانهای را در کشور ترویج و پشتیبانی مینمودند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1361 احداث سردخانه موکول به کسب اجازه از وزارت بازرگانی (از نظر ضرورت ایجاد و سرمایه گذاری) و تأیید وزارت صنایع (از جنبه مشخصات فنی) شد.
آشنایی با مفاهیم مورد استفاده در سرما
سرما در واقع گرفتن حرارت از محیط و کاهش دمای محیط است به بیان دیگر وقتی از سرما نام میبریم در حقیقت عدم گرما یا حرارت را بازگو میکنیم. دما در واقع نشان دهنده میزان حرکت ملکولهای یک جسم است و گرما نه تنها بیان کننده سرعت حرکت ملکولها در جسم میباشد بلکه تعیین کننده تعداد ملکولها (جرم) که تحت تأثیر آن قرار گرفتهاند نیز میباشد.
برای درک مکانیسم نگهداری مواد غذایی به وسیله سرما لازم است با چند مفهوم حرارتی از جمله درجه حرارت، گرمای ویژه، گرمای نهان و گرمای محسوس، درجه حرارت بحرانی و … آشنا شویم.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:74
فهرست مطالب:
فصل سوم. ۴
مقدمه ۵
سورفکتانت: ۵
ویژگیهای سورفکتانتها: ۸
جذب بین سطحی: ۸
ساختار دو گونه خواه: ۹
۳-انحلال پذیری: ۱۰
۴- توانایی تشکیل Micelle: 10
5- جهت گیری در سطح تماس دو مایع: ۱۱
۶- خواص اصلی: ۱۱
دسته بندی سورفکتانتها: ۱۲
الف – دترجنت های آنیونی: ۱۳
انوع دترجنت های آنیونی: ۱۵
آلکیل آریل سولفوناتها: ۱۵
۲- الکهای سولفاته با زنجیر بلند: ۱۸
۳- الفین سولفوناتها و سولفاتها: ۱۹
۴- اترسولفاتها (Sulphated Eters): 20
5-سولفوسوکسیناتها: ۲۱
۶- الکین سولفوناتها: ۲۱
۷- استرهای فسفاته: ۲۲
۸- آلکیل ایزوتیوناتها: ۲۳
انواع دترجنتهای کاتیونی و کاربرد آنها: ۲۵
۱- آمین استاتها: ۲۵
۲-آلکیل تری متیل آمونیوم کلریدها: ۲۶
۳-دی آلکیل دی متیل آمونیوم کلریدها: ۲۷
۴- آلکیل پیریدینیوم کلریدها و برمیدها: ۲۸
۵- سایر دترجنت های کاتیونی: ۲۹
ج- دترجنت های غیر یونی: ۳۱
۵- سایر دترجنتهای غیریونی: ۳۵
پاک کننده ها (دترجنت ها) ۳۸
تانسیواکتیوها: ۳۸
کشش سطحی: ۳۹
ساختار مولکولی. ۴۰
دسته آمفوترها: ۴۲
دسته غیر یونی: ۴۳
روش تهیه دترجنت های آنیونی: ۴۳
.Iالکیل سولفوناتها ۴۴
II- الکیل سولفات ها ۴۷
III الکیل آریل سولفوناتها: ۴۸
روش تهیه دترجنت های کاتیونی. ۵۲
ویژگیهای فیزیکی: ۵۴
اثر القایی: ۵۸
قطبی بودن هیدروژن: ۵۹
فشرده دسته بندی صابونها در صنعت نساجی. ۶۱
بخش دوم – ترکیبهای نان آنیونیک.. ۶۲
بخش سوم ترکیبات کاتیونیک.. ۶۳
پاک کننده های تجاری.. ۶۳
صابونهای حلال. ۶۶
مواد آبخور کننده ۶۷
اسید سوکسینیک.. ۶۹
اهمیت مواد تعاونی (کمکی) در پاک کننده ها ۷۰
پلی فسفاتهای سدیم: ۷۱
سیلیکاتهای سدیم: ۷۱
پرکن ها: ۷۲
پلی اتیلن گلیکول یا پلی وینیل الکل: ۷۲
مواد تنظیم کننده کف: ۷۳
مواد ضد کف: ۷۳
اسانسها: ۷۴
چکیده:
سورفکتانت:
کلمه Surfactant مخفف عبارت، AgeNT، ACTive، SURFace می باشد.
ملکول سورفکتانت شامل دو قسمت مجزای ساختمانی است، یک قسمت آبدوست (چربی گریز) و یک قسمت آبگریز (چربی دوست).
قسمت آب گریز (چربی دوست) اکثر سورفکتانتها شامل یک زنجیر هیدروکربنی است که معمولاً طول متوسط آن از 12 تا 18 اتم کربن است و ممکن است شامل یک حلقه آروماتیک باشد.
در شکل (1-3) چگونگی عمل سورفکتانت در یک محلول نشان داده شده است ملاحظه می شود که سر آبدوست به سمت آب جهت گیری کرده و سر آب گریز به سمت خارج آب جهت گیری نموده است. به همین سبب است که سورفکتانها در سطح تجمع پیدا می کنند و آنرا تحت تاثیر خود قرار می دهند.
برای اپتیمم کردن قدرت پاک کنندگی قسمت غیرآبدوست که همان ملکول هیدروکربن است باید در رنج ترکیبات بالای عموماً حلالیت کم دارند و ترکیبات زیر فرم Micelle موثر ندارند.
ویژگیهای سورفکتانتها:
سورفکتانتها مواد شیمیایی هستند که شش ویژگی بنیادی زیر را دارا هستند:
جذب بین سطحی:
غلظت تعادلی یک ماده فعال سطحی در سطح تماس دو فاز بیشتر از غلظت آن در کل فضای هر یک از فازهاست. به این دلیل است که مقادیر کم این مواد میتواند کشش سطحی را به مقدار زیادی کاهش دهد.
ساختار دو گونه خواه:
ملکول هر ماده فعال سطحی حاوی گروه های دارای تمایل متضاد در انحلال پذیری است. یعنی برخی گروهها به حل شدن در فاز قطبی متمایل هستند، و گروههای دیگر به انحلال در فازهای غیر قطبی تمایل دارند. این ویژگی را با ضریب موازنه آبخواهی چربی خواهی (HLB) بیانی می کنند.
3-انحلال پذیری:
یک ماده فعال سطحی باید حداقل در یک فاز مربوط به یک سیستم مایع انحلال پذیر باشد تا بتوان آنرا ماده فعال سطحی نامید.
4- توانایی تشکیل Micelle:
ملکولها یا یونهای مواد فعال سطحی حل شده، وقتیکه غلظت آنها در محلول یک مایع به یک مقدار حداقل برسد، انبوهه های کوچکی بنام micelle بوجود می آورند.
5- جهت گیری در سطح تماس دو مایع:
ملکولها یا یونهای فعال سطحی در سطح تماس دو فاز مایع و گاز لایه منظمی که در آن ملکولها بطور منظم جهت گیری کرده اند بوجود می آورند.
6- خواص اصلی:
محلول مواد فعال سطحی باید چند نوع از اینگونه خواص را دارا باشد، این خواص عبارتند از: زدایش (شویندگی)، کف کنندگی خیس کنندگی، امولسیون کنندگی، حلکنندگی و پخش کنندگی.
دسته بندی سورفکتانتها:
تعداد ملکولهای سورفکتانت مختلف که در زمانهای مختلف ساخته شده اند یا ساخته خواهند شد به صدها یا حتی ممکن است به هزارها برسد و این تعداد در تئوری ممکن است به میلیونها ملکول سورفکتانت برسد.
در فهرست و دسته بندی سورفکتانتها که در ادامه آورده می شود، R ممکن است بصورت 12 تا 18 اتم کربن درنظر گرفته شود.
زنجیرهای هیدروکربنی که از روغنهای گیاهی یا چربیهای حیوانی بدست می آیند شامل تعداد زوجی از اتمهای کربن می باشند ولی زنجیرهای هیدروکربنی از منابع پتروشیمیایی شامل تعداد زوج و فردی از کربن می باشند.
الف – دترجنت های آنیونی:
دترجنت های آنیونی دسته ای از شوینده ها هستند که هنگامیکه در آب حل می شوند تولید یک آنیون بزرگ می کنند که آنیون دارای یکطرف آبدوست و یک طرف چربی دوست می باشد.
طرف آبدوست این دترجنت ها عبارتند از: سولفاتها، هیدروکربنهای سولفونه شده، استرهای سولفونه شده، آمیدهای سولفونه شده، کربوکسیلاتها و فسفاتها و بخش غیرآبدوست آنیون می تواند آلیفاتیک، سیکلوآلیفاتیک یا آروماتیک باشد.
کاتیونهایی که استفاده خواهند شد شاید بیشتر و و تری اتانل آمونیوم می باشند اما یونهای و و دیگر آلکانول آمونیومها نیز وجود دارند.
سولفوناتهای پتروشیمیایی ممکن است حتی دارای یونهای و نیز باشند.
در ضمن مواد ویژه ای وجود دارند که دارای کمپلکسهای کاتیونی آلی دیگری نیز میباشند.
دترجنت آنیونی ارزان ترین گروه سورفکتانتها هستند و از نظر تجاری بیشترین فروش را دارا می باشند.
انوع دترجنت های آنیونی:
آلکیل آریل سولفوناتها:
اینها اولین و مهمترین و پرمصرف ترین پاک کننده های آنیونی می باشند و نزدیک به 65 درصد کل مواد که بعنوان پاک کننده مصرف می شوند در این طبقه قرار دارند. البته این اهمیت تنها بدلیل خاصیت پاک کنندگی بسیار خوب آنها نبوده بلکه بیشتر مربوط به این است که مواد خام آنها آسانتر و ارزانتر بدست آمده و روش تولید آنها آسانتر است. معروفترین ترکیبات این دسته دودسیل بنزل سولفونات یا پروپیلن تترامربنزن سولفونات یا دی دی باس و دو دسیل بنزن سولفونات زنجیری یا آلکیل سولفونات خطی (LABS) می باشند.