یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درمورد انتظار

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد انتظار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 33

 

مقدمه

انتظار چیست؟ منتظر کیست؟

انتظار یک مقوله اعتقادی ـ اجتماعی است و منتظر فردی است که به خاطر اندیشه‌ای که در دل دارد خود را به شناخت و انجام یک سلسله تعهدات ویژه، وظیفه‌دار احساس می‌نماید.

از اینکه انتظار مقوله‌ای اعتقادی است پس باید ریشه در کتاب و سنت داشته باشد و از آنجا که جلوه اجتماعی دارد پس باید راه و رسم آن آموخته شود. آن زمینه‌ ریشه‌ای ـ یعنی تلاش فرهنگی در شناخت ابعاد انتظار ـ و این راه و رسم اجتماعی ـ یعنی تعهد در پیشگاه عمل ـ دو ویژگی عمده‌ای است که شخصیت والای منتظر را شکل می‌دهد گویی منتظر با دو بال اعتقاد و عمل در فضای جامعه پرگشوده، به پرواز در می‌آید و با دو دست اندیشه و کار، در ساختن، بر مبنای باوری درونی افتاده است. به همین مختصر باید روشن شده باشد که چنین انتظاری با عنایت به مفهوم اصیل آن، اساساً و از اصل با خمودی و سستی، بیکارگی و واگذاری مسئولیت، ناآگاهی و گیجی، بهم ریختگی و تنها منتظر ماندن برای آنکه دیگری بیاید و کار را اصلاح کند، بی آنکه او خود نقشی سازنده را عهده‌دار شود، در تضاد و تعارض قطعی است و از آنجا که سازندگی با روح منتظر به هم در آمیخته از اینرو، انتظار، با تخریب به هر صورت و با هر توجیه به ظاهر موجه نمی‌سازد. در این صورت تقسیم انتظار به مثبت و منفی و ترسیم چهره‌ای از منتظر که به جای آبادانی و سازماندهی در کار خرابی و نابسامانی افتاده با تعریف اولیه این دو کلمه هیچگونه سازگاری ندارد و نشانه دور افتادن از مفهوم راستین این واژه‌هاست؛ چرا که بنابر آنچه گفته شد روح انتظار از اصل با گرایشهای منفی در تضاد بوده و عمل منتظر تنها و تنها اصلاح و آبادانی را در جهت تعالی همه ابعاد طلب می‌کند.

پس انتظار در یک کلام یعنی آماده شدن و زمینه‌سازی برای رویارویی با وضعیتی نو و اعلام آمادگی برای پذیرش مسئولیت در شرایط نوینی است که از هر جهت با وضع موجودی که انسان در آن قرار دارد، متفاوت می‌باشد و چنین انتظاری را بحق می‌توان مشحون از اعتراض به اوضاع موجود جوامع و زمینه‌ساز برای اصلاحی بنیانی و تحولی چشمگیر در آن تلقی نمود.

(اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه تعز بها الاسلام و اهله و تذل بها انفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعا الی طاعتک و القاده الی سبیلک و ترزقنا بها کرامه الدنیا و الاخره)

«خداوندا ما به تو روی می‌آوریم، در بر پایی دولت والایت که در آن اسلام و اسلامیان را عزت و سربلندی می‌بخشی و نفاق و دورویان را ذلت و خواری نصیب می‌گردانی، تو ما را در آن نظام در شمار آنانی قرار داده که دیگران را بر طاعت تو فراخوانده و راهنمای مردم به سوی تو می‌باشند و ـ سرانجام ـ ما را در پناه آن دولت، والایی و کرامت دنیا و آخرت نصیب فرما.»

در این بیان که به صورت دعا به پیشگاه پروردگار عرضه می‌شود از یک سو برپایی نظامی الهی، با ویژگی‌های خاص خود مطرح است و از دیگر سوی، نشان از مسئولیت پذیری برای تمامی کسانی را به همراه دارد که آن آینده را انتظار می‌کشند و در پایان نیز این حقیقت، زندگی منتظر را به وسعت هر دو جهان زیر پوشش می‌گیرد، که از رهگذر چنین انتظار واقع‌گرایانه‌ای؛ برخورداری از مواهب گسترده آن نظام ـ و در یک کلام ـ تعالی خود را در هر دو سرای در پناه آن حکومت الهی طلب نماید1.

احساس حضور

ای بستگان تن؛ به تماشای جان روید

زیرا رسول گفت: تماشا مبارک است

انسان به هر چیزی که انس و علاقه داشته باشد، از غیر آن سلب توجه خواهد نمود و هرچه شدت انس بیشتر باشد، کمال انقطاع آن، شفاف‌تر، ظهور خواهد کرد. حال اگر کانون انس و توجه انسان، وجود نورانی حضرت ولی عصر (عج) باشد و کسب کمالات مصنوعی بسیار مهم و راهگشا خواهد بود.

برای انس یافتن با حضرت بقیه‌الله (عج) راههای مختلفی وجود دارد.

1ـ مطالعه در زندگی و احوال امام زمان (عج)، این امر باعث می‌شود تا عشق آن حضرت در دل احیاء و توجه انسان به وجود مبارکش جلب شود. زیرا آدمی تا چیزی را بخوبی نشناسد به او دل نمی‌دهد.

درباره امام زمان (عج) بیش از چهار هزار روایت به ما رسیده است در حالی که در مورد نماز به اندازه و نصف آن هم حدیث و روایت نداریم. حال براستی، چقدر از زندگی پر خیر و برکت امام عصر خود مطلع هستیم. (با وجود اینکه پیامبران گرامی اسلام می‌فرمایند:)

من مات و لم یعرف امام زمانهِ مات میته الجاهلیه.

2ـ ایجاد ارتباط از طریق توسل و ادعیه مخصوص، همراه و با تضرع و التماس.

3ـ اطاعت از فرامین امام، حضور یا غیاب امام، به اطاعت ما ارتباطی ندارد، زیرا چه در زمان حضور و در زمان غیاب، باید مطیع فرامین الهی امام باشیم.

4ـ محاسبه نفس، برای یکبار هم که شده شب هنگام و یا هر وقت دیگر، مکانی خلوت بیابیم و دقایقی چند اعمال خود را در نظر آوریم و یا اینگونه فرض کنیم که در مقابل حضرت حجه‌بن الحسن (ع) ایستاده، کارهای خود را گزارش می‌دهیم و یک به یک اعمال و احوال خود را برشماریم. آنگاه ببینیم با توجه به کرده‌های خود، توان رودررو نگریستن در چشمان نورانی آن حضرت را داریم1؟

انتظار: کلمه‌ای ژرف، و معنایی ژرفتر ...

انتظار: باوری شورآور، و شوری در باور ...

انتظار: امیدی به نوید، و نویدی به امید …

انتظار: خروشی در گسترش، و گسترشی در خروش ..

انتظار: فجری در حماسه، و حماسه‌ای در فجر …

انتظار: آفاقی در تحرک، و تحرکی در آفاق …

انتظار: فلسفه‌ای بزرگ، و عقیده ای سترگ …

انتظار: ایمانی به مقاومت، و مقاومتی در ایمان …

انتظار: تواضعی در برابر حق، و تکبری در برابر باطل …

انتظار: نفی ارزشهای واهی، و تحقیر شوکتهای پوچ …

انتظار: نقص حکمها و حکومتها، و ابطال سلطه ها و حاکمیتها …

انتظار: سرکشی در برابر بیداد و ستم ، و راهگشایی برای حکومت عدل …

انتظار: دست رد بر سینه هرچه باطل، و داغ باطله بر چهره هرچه ظلم …

انتظار: شعار پایداری، و درفش عصیان و بیداری …

انتظار: تفسیری بر خون فجر و شفق، و دستی به سوی فلق …


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد انتظار

تحقیق درمورد دعا

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد دعا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 1352

 

دعا

فهرست:

دعای ایام هفته 22

دعای صباح 81

دعای سمات 105

ماه رجب 233

زیارت رجبیه 241

ماه شعبان 272

صلوات شعبانیه 274

مناجات شعبانیه 276

اعمال مُختصّه شعبان 282

دعای عهد 939

کِتابُ مَفاتیحُ الْجِنانِ‏

اَلْحَمْدُ للَّهِ‏ِ الَّذى‏ جَعَلَ الْحَمْدَ مِفْتاحاً لِذِکْرِهِ وَ خَلَقَ الْأَشْیَاءَ نَاطِقَةً

ستایش خداوندى را سزا است که حمد را کلید ذکر خود قرار داد و تمامى موجودات را گویا

بِحَمْدِهِ وَ شُکْرِهِ وَ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ عَلى‏ نَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ الْمُشتَقِّ اسْمُهُ‏

به ستایش و سپاسگزارى خود آفرید و درود و سلام بر پیامبرش محمد باد که نامش از نام او

مِنْ اسْمِهِ الْمَحْمُودِ وَ عَلى‏ الِهِ الطَّاهِرینَ اُولِى الْمَکارِمِ وَ الْجُودِ

که محمود است جدا گشته و هم بر خاندان طاهرینش باد که صاحبان خوبیها و جودند.

وبعد چنین گوید این فقیر بى‏بضاعت و متمسّک باحادیث اهلبیت رسالت‏علیهم السلام عبّاس بن محمد رضا القمّى خَتَمَ اللَّهُ لَهُما بِالْحُسْنى‏ وَ السَّعادَةِ که بعضى از اخوان مؤمنین از این داعى درخواست نمودند که کتاب مفتاح الجنان را که متداول شده بین مردم مطالعه نمایم و آنچه از ادعیه آن کتاب که سند دارد ذکر نمایم و آنچه را که سندش بنظرم نرسیده ذکر ننمایم واضافه کنم بر آن بعض ادعیه و زیارات معتبره که در آن کتاب ذکر نشده پس احقر خواهش ایشان را اجابت نموده و این کتاب را به همان ترتیب جمع آورده و نامیدم آنرا به مفاتیح الجنان ومرتّب گردانیدم آن را بر سه باب باب اوّلْ در تعقیب نمازها ودعاهاى ایّام هفته و اعمال شب و روز جمعه و بعض ادعیه مشهوره و مناجات خمس عشرة و غیرها باب دوّم در اعمال ماههاى سال و فضیلت و اعمال روز نوروز و اعمال ماههاى رومى باب سیّم در زیارات و آنچه مناسب آن بابست امید که اخوان مؤمنین بر وفق آن عمل نمایند و این گنه‏کار روسیاه را از دعا و زیارات و طلب مغفرت فراموش نفرمایند باب اوّل در تعقیب نمازها و دعاهاى ایّام هفته و اعمال شب و روز جمعه و بعض ادعیه مشهوره و مناجات خمس عشرة و غیرها و در آن چند فصلست:

فصل اوّل: در تعقیبات مشترکه‏

منقول از مصباح شیخ طوسى‏قدس سره و غیره پس هرگاه سلام نماز دادى سه مرتبه اَللَّهُ اَکْبَرُ بگو و بلند کن در هر یک دستها را تا محاذى گوشها پس بگو:

لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ اِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ

معبودى جز خدا آن معبود یکتا نیست و ما در برابر او تسلیمیم معبودى جز خدا نیست و ما جز او نپرستیم‏

اِلاَّ اِیَّاهُ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ رَبُّنا وَ

و دین (و عبادت) را خالص براى او گردانیم و اگر چه بر مشرکان بد آید معبودى جز خدا نیست که پروردگار ما و

رَبُّ آبآئِنَا الأَْوَّلینَ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ وَحْدَهُ اَنْجَزَ وَعْدَهُ وَ

پروردگار پدران پیشین ما است معبودى نیست جز خدا که یکتاى یکتاى یکتاست به وعده خود وفا کند و

نَصَرَ عَبْدَهُ وَ اَعَزَّ جُنْدَهُ وَ هَزَمَ الْأَحْزابَ وَحْدَهُ فَلَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ‏

بنده‏اش را یارى کند و لشگرش را عزت دهد و به تنهایى احزاب (باطل) را منهزم ساخت پس او را است پادشاهى و او راست‏

الْحَمْدُ یُحْیى‏ وَ یُمیتُ وَ یُمیتُ وَ یُحْیى‏ وَ هُوَ حَىٌّ لایَمُوتُ بِیَدِهِ‏

سپاس که زنده مى‏کند و مى‏میراند و بمیراند و زنده کند و او است زنده‏اى که نمى‏میرد

الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلى‏ کُلِّشَىْ‏ءٍ قَدیرٌ پس بگو اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذى‏ لا اِلهَ اِلاَّ هُوَ

هر خیرى به دست او است و بر هر چیز قادر است * * آمرزش مى‏خواهم از خدایى که معبودى جز او نیست‏

الْحَىُّ الْقَیُّومُ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ پس بگو اَللّهُمَّ اهْدِنى‏ مِنْ عِنْدِکَ وَ اَفِضْ‏

زنده و پاینده است و به سوى او توبه کنم * * بار خدایا مرا از جانب خود راهنمائیم فرما و از زیاده‏

عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ انْشُرْ عَلَىَّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ اَنْزِلْ عَلَىَّ مِنْ بَرَکاتِکَ سُبْحانَکَ‏

بخششت به من افاضه نما و از رحمتت بر من بگستران و از برکاتت بر من فرو بار منزهى تو

لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ اِغْفِرْ لى‏ ذُنُوبى‏ کُلَّها جَمیعاً فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُ الذُّنُوبَ کُلَّها جَمیعاً

معبودى جز تو نیست تمامى و همه گناهانم را بیامرز زیرا جز تو کسى تمامى و همه گناهان‏

اِلاَّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُکَ مِنْ کُلِّ خَیْرٍ اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ اَعُوذُ بِکَ‏

را نیامرزد بار خدایا من از تو درخواست مى‏کنم هر خیرى را که علمت بدان احاطه نمود و پناه مى‏برم به‏

مِنْ کُلِّ شَرٍّ اَحاطَ بِهِ عِلْمُکَ اَللّهُمَّ اِنّى‏ اَسْئَلُکَ عافِیَتَکَ فى‏ اُمُورى‏

تو از هر شرى که علمت بدان احاطه نمود بار خدایا من از تو در تمام کارهایم عافیت مى‏خواهم‏

کُلِّها وَ اَعُوذُ بِکَ مِنْ خِزْىِ الدُّنْیا وَعَذابِ الْأخِرَةِ وَاَعُوذُ بِوَجْهِکَ‏

و به تو پناه مى‏برم از رسوائى و خوارى دنیا و عذاب آخرت و پناه مى‏برم به ذات بزرگوارت‏

الْکَریمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتى‏ لا تُرامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتى‏ لایَمْتَنِعُ مِنْها شَىْ‏ءٌ

و به عزتت که فوق آن متصور نیست و به قدرتت که چیزى از آن سرپیچى نتواند

مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الْاَوْجاعِ کُلِّها وَمِنْ شَرِّ کُلِّ دابَّةٍ اَنْتَ اخِذٌ

از شر دنیا و آخرت و از شر تمامى دردها و از گزند هر جنبنده‏اى که تو فرمانرواى او هستى‏

بِناصِیَتِها اِنَّ رَبّى‏ عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقیمٍ وَ لاحَوْلَ وَلاقُوَّةَ اِلاَّبِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ‏

همانا پروردگار من بر روش حقى است و هیچ جنبش و نیرویى نیست جز به دست خداى والاى بزرگ‏

تَوَّکَلْتُ عَلَى الْحَىِّ الَّذى‏ لایَمُوتُ وَالْحَمْدُ للَّهِ‏ِ الَّذى‏ لَمْ‏یَتَّخِذْ وَلَداً وَ

توکل کنم بر خداى زنده‏اى که هرگز نمیرد و ستایش مخصوص خدایى است که فرزندى نگرفته و کسى‏در سلطنت شریک‏او نیست‏

لَمْ یَکُنْ لَهُ شَریکٌ فِى الْمُلْکِ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ کَبِّرْهُ تَکْبیراً

و خوارى ندارد تا نیازمند یاور باشد و به نحو کامل او را بزرگ شمار

پس تسبیح میکنى تسبیح حضرت زهراءعلیها السلام و مى‏گوئى پیش از آنکه از موضع خود حرکت کنى ده مرتبه‏

اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ‏اِلَّااللَّهُ، وَحْدَهُ لاشَریکَ‏لَهُ، اِلهاً واحِداً اَحَداً فَرْداً صَمَداً،

گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریکى ندارد. معبود یکتاى یگانه فرد

لَمْ‏یَتَّخِذْ صاحِبَةً وَ لا وَلَداً.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد دعا

تحقیق درمورد رادیکال زیر مدول ها

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد رادیکال زیر مدول ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 108

 

عنوان:

رادیکال زیر مدول ها

فهرست مطالب

عنوان صفحه

چکیده 1

مقدمه 2

فصل اول:

هدف، پیشینه تحقیق و روش کار 3

فصل دوم:

تعاریف و قضایای مقدماتی 5

فصل سوم:

خواص اساسی از زیر مدول های اول 17

فصل چهارم:

خواص M رادیکالها و قضایای مربوطه به –R مدول های متناهیا تولید شده 37

فصل پنجم:

زیر مدول های تولید شده توسط پوش یک زیر مدول 42

فصل ششم:

رادیکال زیر مدول ها 55

فصل هفتم:

مدول های بسته 69

منابع فارسی 76

منابع انگلیسی 77

چکیده انگلیسی 78

واژه نامه 79

چکیده:

در این پایان نامه همه حلقه ها یکدار و جابجائی و همه مدول ها یکانی هستند این پایان نامه شامل یک مقدمه و هفت فصل است. فصل اول شامل هدف، پیشینه تحقیق و روش کار می باشد. فصل دوم شامل تعاریف و قضایای مقدماتی است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد رادیکال زیر مدول ها

تحقیق درمورد نیما یوشیج 5ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد نیما یوشیج 5ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 5 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

نیما یوشیج

علی اسفندیاری یا علی نوری مشهور به نیما یوشیج (زاده ۲۱ آبان ۱۲۷۴ خورشیدی در دهکده یوش استان مازندران - درگذشت ۱۳ دی ۱۳۳۸ خورشیدی در شمیران شهر تهران) شاعر معاصر ایرانی است. وی بنیانگذار شعر نو فارسی است.

نیما پوشیج با مجموعه تاثیرگذار افسانه که مانیفست شعر نو فارسی بود، در فضای راکد شعر ایران انقلابی به پا کرد. نیما آگاهانه تمام بنیاد ها و ساختارهای شعر کهن فارسی را به چالش کشید. شعر نو عنوانی بود که خود نیما بر هنر خویش نهاده بود.

تمام جریان‌های اصلی شعر معاصر فارسی مدیون این انقلاب و تحولی هستند که نیما مبدع آن بود

زندگی

کودکی

نیما در سال ۱۲۷۴ هجری خورشیدی به دنیا آمد. پدرش ابراهیم‌خان اعظام‌السلطنه متعلق به خانواده‌ای قدیمی مازندران بود و به کشاورزی و گله‌داری مشغول بود. پدر نیما زندگی روستایی، تیراندازی و اسب‌سواری را به وی آموخت. نیما تا سن دوازده سالگی در دل طبیعت زندگی کرد.

نیما خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده فرا گرفت ولی دلخوشی چندانی از او نداشت چون او را شکنجه می‌داد و در کوچه باغ‌ها دنبال نیما می‌کرد.

اقامت در تهران

دوازده ساله بود که به همراه خانواده تهران رفت و در مدرسه عالی سن لویی مشغول تحصیل شد. در مدرسه از بچه‌ها کناره‌گیری می‌کرد و به گفته خود نیما با یکی از دوستانش مدام از مدرسه فرار می‌کرد و پس از مدتی با تشویق یکی از معلم‌هایش به نام نظام وفا به شعر گفتن مشغول گشت و در همان زمان با زبان فرانسه آشنایی یافت و شعر گفتن به سبک خراسانی را شروع کرد.

پس از پایان تحصیلات در مدرسه سن‌لویی نیما در وزارت دارایی مشغول کار شد. اما پس از مدتی این کار را مطابق میل خود نیافت و آن را رها کرد. بیکاری وی باعث شد تا افکار گوناگون به ذهنش هجوم آورد از جمله تصمیم گرفت به میرزا کوچک خان جنگلی بپیوندد و همراه با او بجنگد تا کشته شود. در همین زمان (سال ۱۳۰۵) با عالیه جهانگیر ازدواج کرد تا به گفته خود از افکار پریشان رهایی یابد.

درست یک ماه پس از ازدواج، پدرش ابراهیم نوری درگذشت. در همین زمان چند شعر از او در کتابی با عنوان خانواده سرباز چاپ شد. وی که در این زمان به دلیل بی‌کاری خانه‌نشین شده بود در تنهایی به سرودن شعر مشغول بود و به تحول در شعر فارسی می‌اندیشید اما چیزی منتشر نمی‌کرد.

ترک تهران

به سال ۱۳۰۷ خورشیدی محل کار عالیه جهانگیر همسر نیما به آمل انتقال پیدا کرد. نیما نیز با او به این شهر رفت. یک سال بعد آنان به رشت رفتند. عالیه در این‌جا مدیر مدرسه بود و نیما را سرزنش می‌کرد که چرا درآمدی ندارد.

تغییر نام

علی اسفندیاری در سال ۱۳۰۰ خورشیدی نام خود را به نیما تغییر داد. نیما نام یکی از اسپهبدان تبرستان بود و به معنی کمان بزرگ است. او با همین نام شعرهای خود را امضا می‌کرد. در نخستین سال‌های صدور شناس‌نامه نام وی نیماخان یوشیج ثبت شده است.

آغاز شاعری

از راست به چپ: هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی،نیما یوشیج، احمد شاملو، مرتضی کیوان نیما در سال ۱۳۰۰ منظومه قصه رنگ پریده را که یک سال پیش سروده بود در هفته‌نامه قرن بیستم میرزاده عشقی به چاپ رساند. این منظومه مخالفت بسیاری از شاعران سنتی و پیرو سبک قدیم مانند ملک الشعرای بهار و مهدی حمیدی شیرازی را برانگیخت. شاعران سنتی به مسخره و آزار وی دست زدند.

نیما پس از مدتی به تدریس در مدرسه‌های مختلف از جمله مدرسه عالی صنعتی تهران و همکاری با روزنامه‌هایی چون مجله موسیقی و مجله کویر پرداخت.

شعر نیمایی

آثار نیما

منظومه قصه رنگ پریده در حقیقت نخستین اثر منظوم نیمایی است که در قالب مثنوی (بحر هزج مسدس) سروده شده است. شاعر در این اثر زندگی خود را روایت کرده است و از خلال آن به مفاسد اجتماعی پرداخته است. بخش نخست این کار در قرن بیستم چاپ شده بود. سپس افسانه را سرود که در آن روحی رمانتیک حاکم است و به عشق نیز نیما نگاهی دیگرگونه دارد و عشق عارفانه را رد می‌کند. چنان که خطاب به حافظ می‌گوید:

حافظا این چه کید و دروغ است کز زبان می و جام ساقی است

نالی ار تا ابد باورم نیست که بر آن عشق بازی که باقی است

من بر آن عاشقم کو رونده است {{{2}}}

(افسانه)

نیما در این آثار و اشعاری نظیر خروس و روباه، چشمه و بز ملاحسن مسأله‌گو افکاری اجتماعی را بیان می‌کند اما قالب اشعار قدیمی است. مشخص است که وی مشق شاعری می‌کند و هنوز راه خود را پیدا نکرده است. با این حال انتشار افسانه دنیای ادبیات آن زمان را برآشفت. ای شب نیز در هفته‌نامه نوبهار محمدتقی بهار چاپ شد و جنجالی برانگیخت.

زندگی شخصی

نیمایوشیج در جوانی عاشق دختری شد، اما به دلیل اختلاف مذهبی نتوانست با وی ازدواج کند. پس از این شکست او عاشق دختری روستایی به نام صفورا شد و می‌خواست با او ازدواج کند اما دختر حاضر نشد به شهر بیاید. بنابراین عشق دوم نیز سرانجام خوبی نیافت. نیما صفورا را هنگام آب‌تنی در رودخانه دیده بود. این منظره شاعرانه و شکست عشق پیشین الهام‌بخش او در سرودن افسانه بود.

سرانجام نیما در ۶ اردیبهشت ۱۳۰۵ خورشیدی ازدواج کرد. همسر وی عالیه جهانگیر فرزند میرزا اسماعیل شیرازی و خواهرزاده نویسنده نامدار میرزا جهانگیر صوراسرافیل بود. حاصل این ازدواج که تا پایان عمر دوام یافت فرزند پسری بود به نام شراگیم که اکنون در امریکا زندگی می‌کند. شراگیم در سال ۱۳۲۴ خورشیدی به دنیا آمد.

خانه نیما

خانه پدری نیما یوشیج واقع در یوش، بنایی است که قدمت آن به دوره قاجار می‎رسد. این بنا به شماره ۱۸۰۲ از سوی سازمان میراث‎فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده است و حفاظت می‎شود. بازدید از خانه نیما برای عموم آزاد است.

مرگ

نیما در ۱۳ دی ۱۳۳۸ درگذشت و در امامزاده عبدالله تهران به خاک سپرده شد. سپس در سال ۱۳۷۲ خورشیدی بنا به وصیت وی پیکر او را به خانه‌اش در یوش منتقل کردند. مزار او در کنار مزار خواهرش، بهجت‎الزمان اسفندیاری (درگذشته به تاریخ ۸ خرداد ۱۳۸۶) و مزار سیروس طاهباز در میان حیاط جای گرفته است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد نیما یوشیج 5ص

تحقیق درمورد عمرو عاص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد عمرو عاص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

دسته بندی : وورد

نوع فایل :  .doc ( قابل ویرایش و آماده پرینت )

تعداد صفحه : 6 صفحه


 قسمتی از متن .doc : 

 

عمرو عاص

پدرش عاص بن وائل و مادرش نابغه نام داشت. عمرو عاص از قبیله بنی سهم قریش بود و یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا در مکه به شمار می‌رفت. برای آزار پیامبر هفتاد بیت شعر سروده بود و کودکان مکه هنگامی که رسول خدا را می دیدند آن شعرها را با صدای بلند می خواندند و موجب ناراحتی و آزار پیامبر می شدند. از این رو رسول خدا چنین دعا فرمود:«خداوندا! عمرو مرا هجو کرده، ولی من شاعر نیستم و شاعری زیبنده من نیست تا پاسخش را به شعر بگویم. پس او را در برابر هر یک از حروف شعرش هزار بار لعنت کن.هنگامی که نخستین گروه از مسلمانان برای گریز از آزار مشرکان، به حبشه هجرت کردند، بزرگان قریش عمروعاص را به سرپرستی گروهی به حبشه فرستادند تا از نجاشی بخواهد مسلمانان را تسلیم کند؛ ولی نجاشی نپذیرفت و عمرو عاص و همراهانش دست خالی بازگشتند. عمرو عاص از کسانی بود که در مسجدالحرام، شکمبه شتری را بر سر رسول خدا انداختند. وی سرانجام اندکی پیش از فتح مکه در سال هشتم هجری مسلمان شد و به این شرط که بدی‌های گذشته‌اش بخشوده شود با رسول خدا بیعت کرد. پیامبر پس از مسلمان شدن عمرو، او را به فرماندهی سریه ذات السلاسل و پس از آن به جمع‌آوری زکات مردم عمان منصوب کرد. عمروعاص در دوران خلافت ابوبکر و عمر از نزدیک‌ترین افراد به آنان محسوب می‌شد و در فتح شام از فرماندهان سپاه بود. در دوران عمر مدتی والی فلسطین شد و سپس مامور فتح مصر گردید. پس از فتح مصر خودش والی آن جا شد و تا چند سال پس از مرگ عمر در این سمت باقی بود. عثمان او را عزل کرد و او به فلسطین بازگشت. از آن پس عمروعاص در زمره منتقدان عثمان قرار گرفت و به ندرت به مدینه می‌آمد. پس از قتل عثمان به معاویه پیوست و همه‌کاره دستگاه معاویه شد. وی بسیار باهوش و از زیرکان عرب بود و تمام زیرکی و هوش خود را برای مقابله با امام علی علیه السلام به کار گرفت؛ چنان که وی را فتنه‌انگیز اصلی جنگ صفین دانسته‌اند. ماجرای حکمیت نیز با حیله‌ عمروعاص شروع شد و با حیله عمروعاص به فرجام رسید. عمروعاص پس از شهادت محمد بن ابی بکر از سوی معاویه حاکم مصر شد و بر این سمت باقی بود تا در سال 43 هجری درگذشت.

نیرنگى که عمرو عاص به کار برد

عمرو عاص که سخنگوى اعزامى قریش بود، وقتى دید از ماموریت خود نتیجه اى نگرفت و با دست خالى به مکه باز مى گردد،دست به دو نیرنگ جالب زد که یکى به سود خود و دیگرى تا حدى براى انتقام از نجاشى بود.

دسیسه اول این مرد حیله گر این بود که بیم داشت مبادا هنگام بازگشت و در میان کشتى بار دیگر شیرین کارى عمارة بن ولید با او و زنش تجدید شود. به همین جهت وقتى خواست از دربار خارج شود متوجه شد که زنان دربار تحت تاثیر زیبایى عمارة قرار گرفته و فریفته او شده اند و به وى دل بسته اند. او نیز عماره را تحریک کرد که با یکى از خانمها تماس گرفته و هنگام عشقبازى از وى بخواهد شاید آنها نزد نجاشى وساطت کنند.

عمارة نیز که درآمد و رفت چند روزه به دربار نظر مساعد خانمهاى دربار و حتى ملکه را به خود جلب کرده و با آنها تماس برقرار ساخته بود، چندان به آنها نزدیک شد و نظر آنها را جلب کرد که شیشه اى از عطر مخصوص پادشاه را به رسم هدیه به او بخشیدند. عماره نیز آن را به عمروعاص نشان داد. عمروعاص بااطلاع از این معنا بار دیگر از نجاشى وقت خواست و به او گفت: دوست من با ملکه رابطه برقرار ساخته تا جائى که عطر خاص شخص شاه را براى او فرستاده است و هم اکنون در اختیار اوست.

نجاشى دستور داد تحقیق کنند و چون صحت موضوع مسلم شد، گفت: مجازات این مرد خائن این است که او را با ماده سمى خاصى تنقیه کنند، تا عقل خود را از دست بدهد و دیوانه وار رو به بیابانها بگذارد!

همین کار را کردند و عماره جوان زیبا و خوش قد و بالاى قریش و یکى از اعضاى هیات اعزامى مشرکان دیوانه شد و رو به بیابانها نهاد و با حیوانات وحشى مانوس گردید.

او به همین گونه بود تا جماعتى از قبیله او «بنى مخزوم » به حبشه آمدند و از نجاشى اجازه گرفتنداو را پیدا کرده با خود به مکه باز گردانند. وقتى او را یافتند، چندان در نزد آنها بى تابى کرد تا جان داد. به دنبال دستگیرى عمارة بن ولید، عمروعاص و عبدالله بن ابى ربیعه نیز با سرشکستگى و بدون اخذ نتیجه به مکه و نزد مشرکان باز گشتند.( تاریخ یعقوبى - جلد 2 ص 17)

کار دیگرى که عمروعاص کرد وباید آن را الز دسیسه هاى او دانست این بود که سرانجام اذهان درباریان و اسقف هاى نجاشى را نسبت به او مشوب ساخت. عمرو عاص به آنها وانمود کرد که پادشاه حبشه تحت تاثیر سخنان جعفر بن ابیطالب مسلمان شده است، و مانند مسلمانان عقیده دارد که عیساى مسیح بنده خدا است، نه فرزند او، و بدان گونه که نصارا مى پندارد.

این معنا موجب شد که مردى به دعوى سلطنت برخاست و بر ضد نجاشى شورش کرد و کار به جنگ کشید. مسلمانان از این پیشامد سخت ناراحت شدند، و براى اطلاع از سرانجام کار «زبیر بن عوام » را که جوان ترین افراد مهاجران و خود


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد عمرو عاص