تعداد صفحات :18
چکیده:
تجربه تاریخی وبویژه روند کنونی بسیاری از جوامع نشان داده است که مطالبات سیاسی – اجتماعی گروههای زیادی از مردم درمواردمتعددی به خصوص درکشورهایی که فاقد ساز وکارهای لازم هستند ، از مجرای آشوبها وشورشهای داخلی اعلام ومحقق می گردد . از سوی دیگر ، دولتها نیز چه به منظور حفظ نظم واعاده امنیت وچه برای تداوم واستمرار حاکمیت خویش ناگزیر بوده اند که درمواجهه با چنین رخداد هایی ، به اقداماتی دست یا زند که اغلب خشونت بار ویا ناقض بنیادی حقوقی انسانها تلقی می شوند . موضوع این مقاله درواقع بررسی حد وحدود اختیارات وتعهدات دولتها دررویارویی با چنین وضعیتهای از منظر حقوق بین الملل است .
مقدمه
بسیاری از دولتها درطول تاریخ خود با اشوبها وشورشهای داخلی مواجه بوده اند برخی مواقع این آشوبها آن چنان جدی بوده که از رهگذر آن ، منافع حیاتی آن دولتها دچار تهدید گردیده است این وضعیت که درپرتو اقدامات شورشی وخشونت بار حادث می گردد ، کم وبیش از سوی گروههای سازمان یافته برای مبارزه با مقامات رسمی (حکومتی) به وجود می آید ، از مناقشات مسلحانه غیر بین المللی که درآن خشونت بیشتری رواج دارد متمایز است . به منظور پایان بخشیدن به شورشهای داخلی مسئوولان ومقامات دولتی عموما درسطح گسترده ای از نیروهای پلیس یا حتی نیروهای مسلح استفاده می کنند امری که در چارچوب اراده معطوف به (( حاکمیت )) ودرچارچوب نظم عمومی ومحدودیتهای ناشی از آن وبه اقتضای ضرورتهای اجتماعی وسیاسی توجیه می شود (1) محدودیتهایی که هم از نظر اجتماعی وسیاسی وهم از لحاظ منطقی ضرورت دارند ، ضرورت سیاسی – اجتماعی به این لحاظ که حافظ منافع اساسی وبنیانهای ضروری ولازم هراجتماعی است ، وضرورت منطقی از این لحاظ که مانع اختلال درسطح اجتماع می شود. این محدودیتها ضروری درقالب نظم عمومی داخلی که منطقی وعقلایی نیز به نظر می رسند تحقیقا قدرت قانونی دارند . این اقتدار تنها راه تضمین وتامین اساسی ترین سیاستهای حمایت از منافع مشترک تلقی می شود وبنا بر مشروعیتی که از نظر قانونی دارد مانع اخذ ترتیباتی می شود که ناقض نظم عمومی وموازین بر گرفته از آن است وبا قدرت مکفی ضمانت می شود (2) مقامات قانونی به آسانی می توانند ترتیبات وتوافقات خارج از موازین نظم عمومی را باطل اعلام ویا بلا اثر تلقی کردن اعمال حقوقی مغایر با نظم عمومی برتر ، با آن برخورد کنند، چرا که فرض براین است که نقض وتخلف از نظم عمومی جامعه ، مخل امنیت ، آرامش ، رفاه ومصالح عمومی است .
حمایت ازمردم درشورشهای داخلی
دلیل تفویض اختیارا ت ویژه جهت اعمال محدودیت وسلب آزادیها وامتیازات افراد ، درنوع وظایف وتکالیف محوله به دولت جستجو می شود . لذا ملاک اعتبار ومشروعیت اقدامات محدودیت را از سوی دولت ،حفظ منافع ومصالح عمومی درچارچوب نظم حقوق است ، امری که باید درحدی متعارف ومعقول ودرپرتواصولی همچون ضرورت وتناسب صورت گیرد . براین اساس می توان بر این باور بود که اگر چه درجهت اعمال حاکمیت وبر قراری یا اعاده نظم عمومی تامین کننده منافع ومصالح عمومی ، اقدامات محدودیت زای دولت مشروع تلق می گردد تا آنجا که امکان واختیاراستفاده از زور،مجاز شمرده می شود،اما خود ،تابع محدودیتها و ممنوعیتها ست.از جمله این محدودیتها،حقوق بنیادی و ذاتی انسان معطوف به کرامت و حیثیت بشر،موسوم به((حقوق غیر قابل سلب))است که تحت هیچ گونه شرایطی عدول از آنها ممکن نیست؛حقوقی که بر کرامت و منزلت انسانی استوار بوده و صرفا از این جهت به بشر تعلق می گیرد که((بشر))است و زمان و مکان و قیدی را بر نمی تابد.(5)اما امروزه نظر به واقعیات حاکم بر جوامع از حیث ارتباطات بین حکومت و مردم،به نظر می رسد که در بحبوحه خشونتهای داخلی،تضمینهای حقوقی نسبت به آحاد جامعه،کفایت نمی کند.بدین منظور،در خصوص خشونتهای داخلی،در سطح بین المللی اقداماتی در جهت بر قراری و اعمال حمایتهای کاملتر و رفع نقایص قواعد ناظر بر حقوق بشر در حال انجام است.به تعبیر دیگر،نظر به ملاحظات ابتدایی و ذاتا بدیهی ،نظامی در حال شکل گیری است که در پی ایجاد ساختاری متمرکز و نهادینه در عرصه بین المللی است.(6)بشر من حیث بشر،شایسته برخورداری از حقوق اولیه ای است که برگرفته از احساس مشترک و نیازهای طبیعی بوده و از این حیث تفاوتی در ماهیت آنها وجود ندارد.موضوعاتی هستند که خصوصی و داخلی تلقی نمی شوند،لاجرم دو جنبه سلبی و ایجابی آنها موردتاکید است:در مقام دفاع و ممانعت از تهاجم و تجاوز و مخدوش ساختن آن.
بخشی از متن اصلی :
چکیده:
تجربه تاریخی وبویژه روند کنونی بسیاری از جوامع نشان داده است که مطالبات سیاسی – اجتماعی گروههای زیادی از مردم درمواردمتعددی به خصوص درکشورهایی که فاقد ساز وکارهای لازم هستند ، از مجرای آشوبها وشورشهای داخلی اعلام ومحقق می گردد . از سوی دیگر ، دولتها نیز چه به منظور حفظ نظم واعاده امنیت وچه برای تداوم واستمرار حاکمیت خویش ناگزیر بوده اند که درمواجهه با چنین رخداد هایی ، به اقداماتی دست یا زند که اغلب خشونت بار ویا ناقض بنیادی حقوقی انسانها تلقی می شوند . موضوع این مقاله درواقع بررسی حد وحدود اختیارات وتعهدات دولتها دررویارویی با چنین وضعیتهای از منظر حقوق بین الملل است .
مقدمه
بسیاری از دولتها درطول تاریخ خود با اشوبها وشورشهای داخلی مواجه بوده اند برخی مواقع این آشوبها آن چنان جدی بوده که از رهگذر آن ، منافع حیاتی آن دولتها دچار تهدید گردیده است این وضعیت که درپرتو اقدامات شورشی وخشونت بار حادث می گردد ، کم وبیش از سوی گروههای سازمان یافته برای مبارزه با مقامات رسمی (حکومتی) به وجود می آید ، از مناقشات مسلحانه غیر بین المللی که درآن خشونت بیشتری رواج دارد متمایز است . به منظور پایان بخشیدن به شورشهای داخلی مسئوولان ومقامات دولتی عموما درسطح گسترده ای از نیروهای پلیس یا حتی نیروهای مسلح استفاده می کنند امری که در چارچوب اراده معطوف به (( حاکمیت )) ودرچارچوب نظم عمومی ومحدودیتهای ناشی از آن وبه اقتضای ضرورتهای اجتماعی وسیاسی توجیه می شود (1) محدودیتهایی که هم از نظر اجتماعی وسیاسی وهم از لحاظ منطقی ضرورت دارند ، ضرورت سیاسی – اجتماعی به این لحاظ که حافظ منافع اساسی وبنیانهای ضروری ولازم هراجتماعی است ، وضرورت منطقی از این لحاظ که مانع اختلال درسطح اجتماع می شود. این محدودیتها ضروری درقالب نظم عمومی داخلی که منطقی وعقلایی نیز به نظر می رسند تحقیقا قدرت قانونی دارند . این اقتدار تنها راه تضمین وتامین اساسی ترین سیاستهای حمایت از منافع مشترک تلقی می شود وبنا بر مشروعیتی که از نظر قانونی دارد مانع اخذ ترتیباتی می شود که ناقض نظم عمومی وموازین بر گرفته از آن است وبا قدرت مکفی ضمانت می شود (2) مقامات قانونی به آسانی می توانند ترتیبات وتوافقات خارج از موازین نظم عمومی را باطل اعلام ویا بلا اثر تلقی کردن اعمال حقوقی مغایر با نظم عمومی برتر ، با آن برخورد کنند، چرا که فرض براین است که نقض وتخلف از نظم عمومی جامعه ، مخل امنیت ، آرامش ، رفاه ومصالح عمومی است .
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات :18
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:54
فهرست مطالب:
مقدمه
ملاک دوستیابی
دوستی دختر و پسر(آغازی نامبارک و فرجامی ویرانگر)
پیامدهای اجتماعی روابط ناسالم
آسیبها عبارتند:
اهداف تحقیق
نتیجه گیری
رابطه دخترها و پسرها در جامعه ی ما چگونه است؟
پیام متن:
همراه با جداول و نمودار
مقدمه
هر انسانی میل به محبت کردن و دوست داشتن را در وجود خویش احساس میکند. دستورات الهی و روایتهای ائمه معصوم علیهمالسلام نیز این اصل را پذیرفته و به جهت دهی صحیح این گرایش پرداختهاند. در این آموزهها به حقوق دوستان بر یکدیگر، شرایط دوست خوب، وظایف متقابل دوستان و پرهیز از دوستان بد اشاره شده است.
بنابراین میل به دوستی، نعمتی است الهی که باید هدایت شود و در مسیر صحیح قرار گیرد تا انسان را به کمال و تعالی نزدیک سازد. در متون و روایتهای دینی به زمینههای درست و نادرست به کارگیری این غریزه اشاره و بر انتخاب دوستان شایسته تأکید بسیاری شده است؛ چرا که دوست میتواند آدمی را به قله کمال و سعادت و یا به جهل و گمراهی رهنمون سازد. در برخی آیات الهی حالت حسرت و پشیمانی آدمی در روز قیامت بر اثر پیروی از دوستان ناباب به خوبی نشان داده شده است، آنجا که میفرماید:«یَاوَیْلَتَی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاَنًا خَلِیلاً؛ ای وای کاش فلانی را دوست (خود) نگرفته بودم». (فرقان: 28)
یا در جای دیگر آمده است:
الاْءَخِلاَّآءُ یَوْمَئِذِ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِینَ. (زخرف: 68)
در آن روز یاران ـ جز پرهیزکاران ـ بعضیشان دشمن بعضی دیگرند.
پیام متن:
تأیید اصل گرایش به دوستی، به عنوان نعمتی خدادادی.
ملاک دوستیابی
در آموزههای دینی، شاخصههایی برای انتخاب دوست آمده است که از مهمترین آنها موارد زیر است:
1. دیدارش، آدمی را به یاد خدا بیندازد که نوع کلامش، پوشش او، حرکاتش و... نیز در کریمه قرآنی آمده است:
... وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ أَمْرُهُ فُرُطًا. (کهف: 28)
و از آن کس که قلبش را از یاد خدا غافل ساختهایم و از هوس خود پیروی کرده و (اساس) کارش بر زیادهروی است، اطاعت مکن.
2. اهل ذکر و مقید به تکالیف دینی باشد، چنانکه قرآن مجید هم ویژگیهای این افراد را به روشنی بیان داشته است:
وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ اللّه. (کهف: 28)
و با کسانی که پروردگارشان را صبح و شام میخوانند و خشنودی او را میخواهند، شکیبایی پیشه کن.
3. آنچه بر خود میپسندد، بر شما نیز بپسندد و آنچه را برای خود کراهت میدارد، بر شما نیز چنین بدارد: «یُحِبُّ لَه ما یُحِبُّ لِنَفْسِه وَ یَکْرَهُ له ما یَکْرَهِ لِنَفْسِه».
4. مخالف ارزشها و هنجارهای دینی نباشد و دینتان را به تمسخر نگیرد:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ دِینَکُمْ هُزُوًا وَلَعِبًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَالْکُفَّارَ أَوْلِیَآءَ. (مائده: 57)ای کسانی که ایمان آوردهاید، کسانی که دین شما را به ریشخند و بازی گرفتهاند (چه)، از کسانی که پیش از شما به آنان کتاب داده شده و (چه از) کافران، دوستان (خود) مگیر.در حقیقت، دوست باید آدمی را در پیمودن نردبان قرب و کمال الهی یاری دهد، بنابراین باید نهایت دقت را در دوستیابی به عمل آورد و تنها به صرف ملاکهای ظاهری نمیتوان کسی را رفیق راه دانست و به او اعتماد کرد، بلکه باید همراهی امین و درستکار برگزید و قلب و دل و جانمان را که گرانبهاترین گوهر وجودمان است، به آنها سپرد.
پیام متن: ملاکهای دوستیابی:
1. اهل ذکر و مقید به تکالیف دینی و در مسیر دین حرکت کردن دوستها.
2. شما را به مانند خود حساب کردن.
3. توافق ارزشی بین دو نفر.
دوستی دختر و پسر(آغازی نامبارک و فرجامی ویرانگر)
منظور از دوستی دختر و پسر، آن رابطهای است که صمیمانه و گرم و عمدتا پنهانی باشد که از طریق دیدارهای مخفیانه، رد و بدل کردن نامه، ارتباط تلفنی و... ایجاد میشود.
بیشک این نوع دوستیها از نظر عقل، دین، عرف، تجربه و... نادرست است، زیرا همه دوستان در قیامت دشمن یکدیگر میشوند، مگر آن دوستیهایی که اساس آنها بر تقوا باشد. کسانی که دوستانی را با روابط نادرست و بر پایه هوس برمیگزینند، در روز قیامت دست حسرت میگزند و میگویند ای کاش او را به عنوان دوست انتخاب نمیکردم.این نوع ارتباطها که در چارچوب شرع مقدس اسلام قرار ندارد، به نوعی شروع حرکت به سوی «زنا»ست که در اسلام به نهی از آن، بسیار سفارش شده است.در روایتی آمده است: برای هر عضوی از اعضای بدن انسان نوعی زنا وجود دارد: زنای چشم نگاه است؛ زنای زبان سخن گفتن؛ زنای گوش شنیدن؛ زنای دست لمس کردن و زنای پاها حرکت به سمت گناه.آزادی در روابط بین دو جنس مخالف، دردها و آثار مخربی را در پی دارد. بنابراین، اسلام میخواهد با حفظ حریمها، سلامت فردی و اجتماعی را تضمین کند. چنانکه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم بارها سفارش میکرد:
«بین مردان و زنان، حریم ایجاد کنید؛ زیرا شکستن این حریمها، آثار جبران ناپذیری دارد».
مولوی میگوید:
هیچکس را با زنان محرم مدار که مثال این دو پنبه است و شرار
پیامبر بزرگوار اسلام، برای پیشگیری از آثار ناگوار چنین روابطی، مسلمانان را از خلوت کردن زنان و مردان نامحرم به شدت برحذر میدارد و میفرماید:
از خلوت کردن با زنان بپرهیزید! قسم به خدایی که جانم در دست اوست مردی با زنی خلوت نمیکند، مگر اینکه شیطان وارد میشود. با مروری بر سیره پیامبر گرامی اسلام و اهلبیت عصمت و طهارت درمییابیم که پیامبر خدا همواره مردان و زنان نامحرم را از گفت و گوی با یکدیگر نهی میکرد و میفرمود:
نباید هیچ مردی با زن نامحرم در مکان خلوت گفتوگو کند، زیرا هیچ مرد و زن نامحرمی با هم خلوت نمیکنند، مگر اینکه شیطان در خلوت آنان حضوری وسوسهانگیز پیدا میکند.
امام باقر علیهالسلام در روایتی هشدارگونه میفرماید: «گفت و گوی با زنان (نامحرم)، از دامهای شیطان است».امام صادق علیهالسلام نیز فرمود: «علی علیهالسلام از سلام کردن به زنان جوان کراهت داشت».این آموزههای نورانی، نشان دهنده پرهیز از چنین روابط ناسالمی است، چه اینکه پیشگیری از نگاه نخستین و شروع این روابط، بسیار آسانتر از زمانی است که گامهای آغازین آلودگی در این راه برداشته شده و حال تصمیم به پرهیز از آن گرفته میشود؛ که ترک گناه، بهتر از طلب توبه از انجام گناه است.