رنگها هر یک بنا بر ممیزات خویش متضمن معنایی سمبولیک هستند. در سمبولیسم طبیعی، رنگها بسیار ساده در کار می آیند، چنانکه سبز و سفید و آبی، مظاهر تازگی، پاکی و آسمان است.
رنگ در محیط اطراف میتواند احساسات بد و منفی شما را ضعیف و یا احساسات مثبت و خوب شما را تقویت نماید و رنگ تاثیر مستقیم بر روی احساسات انسان دارد. در نتیجه بهتر است قبل از انتخاب رنگ احساسات خود را ارزیابی و با دقت زیاد رنگ را انتخاب نمایید. برای مثال اگر فکر می کنید احساس کم انرژی بودن و یا تنبلی و بی حوصلگی دارید بهتر است از رنگی استفاده نمایید که حس انرژی و ماجراجویی را به شما منتقل مینماید و یا اگر به روحانیت علاقه دارید رنگی را انتخاب نمایید که حس شما را تقویت نماید.
با وجودی که اثر رنگها تا حدودی ذهنی است و در مورد اشخاص مختلف فرق میکند امّا برخی از تاثیرات رنگها دارای معنی یگانهای در سراسر جهان هستند. رنگهایی که در طیف رنگهای قرمز قرار دارند به عنوان رنگهای گرم شناخته میشوند که این دامنهاش از احساسات گرم و صمیمانه تا احساس خشم و عصبانیت متغیر است. رنگهایی که در ناحیه طیف آبی قرار دارند، رنگهای سرد نامیده میشوند و شامل آبی، ارغوانی و سبز هستند. این رنگها معمولاً آرامش بخشند امّا گاهی نیز ممکن است احساس غمگینی و بیتفاوتی را به ذهن آورند.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی تاثیر رنگها بر روی یادگیری و آموزش کودکان مقطع اول ابتدایی شهرستان ابهربافرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 63
چکیده
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر رنگها بر روی یادگیری کودکان مقطع اوّل دبستان شهرستان ابهر است که فرضیه های عنوان شده عبارتند از تأثیر رنگها بر روی یادگیری در دختران وپسران دارای تفاوت است وهمین طور رنگ زمینه دریا دگیری تأثیر دارد که ما بعد آماری عنوان شده عبارت از دانش آموزان مقاطع اول دبستان است که با آمار بدست آمده 540 نفر است که 50نفر به عنوان نمونه انتخاب شده وآزمون گر گردنیاف رنگی برروی آنها اجرا گردیده است که نتایج بدست آمده از طریق آمار استنباطی وواریانس دو عاملی جهت فرضیه اوّل مورد سنجش قرار داده شد همین طور جهت سنجش فرضیه دوّم وتأثیر رنگ متن وزمینه بر روی یادگیری از روش آمار توصیفی وبدست آوردن فراوانی ودرصد آن که نتایج بدست آمده حاکی از آن است که بین تأثیر رنگها برروی یادگیری دختران وپسران تفاوت وجود ندارد ودر حدود 42 درصد از دانش آموزان معتقدند که رنگ زمینه می تواند در یادگیری تأثیر گذار باشد .
مقدمه
همانطور که اکثر روان شناسان یاد آوری کرده اند ،اولین سالهای زندگی در رشد روانی – عاطفی کودک نقش بسیار مهّم دارد واریک اریکسون معتقد است که کار اصلی شخص در جویان خردسالی غیر از موارد دیگر ،یادگیری اعتماد است وبه نظر او در دوره خردسالی ،کودک یاد می گیرد که دنیا یا محل خوب ورضایت بخش است یا منبع ناراحتی ها وناکامی ها وهیجان های منفی است که از دیدگاه اریکسون اوّلین موفقیت روانی – عاطفی کودک این است که ،بدون اضطراب وخشم شدید بپذیرد که مادرش جلو چشمش دورتر رود پذیرش واین بر اثر پیش بینی مسائل بیرونی صورت می گیرد تعداد زیادی از روان شناسان مخصوصاًآنهایی که تحت تأثیر سنت فرویدی قرار گرفته اند معتقدند که اوّلین روابط کودک برای روابط بعدی امر با دیگران الگو قرار می گیرد روان شناسان اهمّیت رشد عاطفی سالم را یادآوری کرده اند که تمام این مسائل نشأت گرفته از یادگیری در کودکی است که مسائل عاطفی ،شناختی وحتی تأثیر رنگها در اوان کودکی می تواند دیدگاه کودک را تغییر دهد . توانایی وتأثیر رنگ نیز بر روی یادگیری عمل نمادها را همراهی می کنند که این تواناییها مخصوصاًدر بازی کودک تجلی می کنند ومثلاًشکل تقلید تأخیری وبازی نمادین با رنگ مورد علاقه کودک می تواند تأثیر پذیری بیشتری داشته باشد که رنگ به نوعی به روحیه ورشد شخصیت کودک می تواند تأثیر گذار باشد به طوری که رنگهای تند مثل قرمز وآبی در یادگیری بیشتر خود را نشان می دهند .
فهرست
عنوان صفحه
چکیده 1
فصل اول(کلیات تحقیق) 2
مقدمه 3
اهمیت و ضرورت تحقیق 5
طرق از بین بردن رفتار شرطی 12
قانون تاثیر و تقویت رفتار 20
تعمیم یا انتقال یادگیری 22
فصل دوم ( پیشینه و ادبیات تحقیق) 28
تعریف روانشناسی 29
روان شناسی رنگ ها به عنوان روش درمان 33
روان شناسی رنگ های مختلف 34
فصل سوم(روش تحقیق) 49
جامعه مورد مطالعه 50
روش آماری مربوط به فرضیه ها 51
فصل چهارم(یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها) 53
نمرات خام برای دو گروه دختران و پسران 54
فصل پنجم (بحث و نتیجه گیری) 57
پیشنهادات و محدودیت ها 60
منابع و مؤاخذ 61
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:46
مقدمه ۴
منشاء اهمیت رنگ ۷
فیزیولوژی رنگ ۹
معنای هشت رنگ ۱۳
رنگ خاکستری ۱۴
آبی (۱) ۱۹
سبز (۲) ۲۵
قرمز (۳) ۳۰
زرد(۴) ۳۵
بنفش (۵) ۳۹
قهوه ای (۶) ۴۱
سیاه (۷) ۴۳
از روزگاران بسیار دور، رنگ ها همواره پیرامون بشر را احاطه کرده و وی را تحت نفوذ خود درآورده اند، و چندی بیش نیست که ما قادر به تولید رنگ و استفاده از آنها شده ایم. تا پیش از قرن نوزده، فقط تعدادی رنگ و مواد رنگی شناخته شده بودند که بیشتر آنها ریشه آلی داشتند. گران نیز بودند، به طوری که استفاده از پارچه های رنگی و مواد تزئینی فقط در انحصار ثروتمندان بود. صدها هزار حلزون زندگی خود را از دست دادند تا امپراتور روم بتواند ردای بنفش خود را به تن کند، در حالی که رعایای او ناگزیر بودند به پوشیدن پارچه های پنبه ای یا کتانی ساده، پوست یا پشم حیوانات بسنده کنند.
فقط در ۱۰۰ سال اخیر بوده است که وضع یاد شده سرا پا دگرگون شد : نخست، از ترکیب آنیلین[۱]، و بعدها، از طریق مشتقات قطران ذغال و اکسیدهای متالیک، رنگ را به راحتی بدست آوردند. امروزه، هرچیزی را که بشر می سازد دارای رنگ است. هزارها رنگ- از هر رنگ و نمائی که قابل تصور باشد- بوجود آمده اند و تقریباً برای هر منظوری، رنگ خاصی فراهم است. علاوه بر این که ما رنگ آبی آسمانی، رنگ سرخ غروب آفتاب و رنگ سبز درختان و تمام رنگ های طبیعی را در اخیتار داریم، اشیاء ساخته شده به وسیله بشر، چراغ های نئون، تصاویر نقاشی، کاغذ دیواری ها و تلویزیون رنگی نیز پیوسته ما را شیفته و مسحور خود می سازند.
این استفاده روز افزون از رنگ ها، همراه با رقابت فزاینده میان تولید کنندگانی که مشتاق افزایش فروش محصولات خود هستند، تحول زیادی را در زمینه روانشناسی رنگ پدید آورده است، هرچند که وقتی این روانشناسی وارد صحنه بازاریابی می شود بسیاری از پژوهش های آن در معرض آزمون و خطا قرار می گیرد. مثلاً یک تولید کننده شکر می داند که نباید محصول خود را در بسته سبز رنگ عرضه کند، درحالی که زیبائی های یک شیشه دهن گشاد قهوه ای رنگ حاوی شکر مدت ها در قفسه می ماند تا به فروش برسد. رنگ های طبیعت در ما تأثیر گذارده اند، و این آثار به گونه ای ژرف و اجتناب ناپذیر در جان و روح ما جایگزین شده است. معذالک در مورد چیزهایی که خریداری می کنیم، از آزادی انتخاب، بکار بردن دوست داشتنی ها و غیر دوست داشتنی ها، سلیقه ها و سنت هایمان، برخورداریم.
به خاطر همین ملاحظات است که یک تولید کننده باید تحقیق نماید تا مطمئن شود که ما خریداران، جنس او را بر کالاهای مشابه ترجیح می دهیم. اگر محصول او شکر باشد، در این صورت او می داند که باید شکر خود را در یک بسته آبی رنگ و یا حداقل دارای یک زمینه آبی عرضه کند و به هیچ وجه از رنگ سبز استفاده نکند. ولی به احتمال زیاد دلیل آن را نمی داند. دلیلش این است که احساس فیزیولوژی انسان در رابطه با رنگ آّبی، «شیرینی» است. از سوی دیگر، رنگ سبز یک احساس «گس» را در انسان پدید می آورد. چه کسی خواستار شکر «گس» است. شرکت هواپیمائی که مسافرانش حاضر نیستند با شرکت هواپیمائی دیگری پرواز کنند، دلیل آن شاید این باشد که هواپیماهای شرکت مزبور تاکنون سابقه سقوط نداشته اند، یا این که بهترین هواپیما را در اختیار دارد، یا مهمانداران زن آن بسیار مؤدب می باشند، ولی شاید به این خاطر نیز باشد که آنها از خدمات یک مشاور شایسته رنگ استفاده کرده اند. در هواپیماهائی که رنگ های بکار رفته برای تزئین داخلی ما بین به طرز صحیحی انتخاب شده اند، در این صورت اضطراب ناشی از پرواز (حتی در ترسوترین مسافسران) تا حدودی کمتر شده و فشار عصبی کمتری را بر آنها وارد می سازدو آنان را با حالت نسبتاً آرامتری به مقصدشان می رساند.
درباره یک نقاشی یا یک عکس رنگی باید گفت که اهیمت روانی رنگ معمولاً کمتر آشکار است زیرا عوامل بیشمار دیگری نظیر موضوع، تعادل شکل یا فرم، تعادل میان رنگ ها، میزان تحصیل و تخصص تماشاگر و درک زیبایی شناسی او دست اندر کارند. وقتی که تأکید بیشتر بر یک یا دورنگ باشد، گاهی اوقات خصایص شخصی نقاش تحت الشعاع قرار می گیرد. برای مثال، بایداز وسواس گوگن[۲] نسبت به رنگ زرد در آثار اواخر عمر او، نام برد. ولی به طرو کلی وقتی رنگ های متعدد برای خلق یک اثر بکار رفته اند، در این صورت فقط داوری زیبائی شناسی است که تمام اثر را ارزیابی کرده و تعیین می کند که آیا ما آن اثر را دوست داریم یا نه، بجای این که واکنش روانی ما نسبت به رنگ های خاصی را بسنجد.
در مورد رنگ های واحد، امکان دارد که واکنش روانی ما بیشتر بروز کند، خصوصاً وقتی که رنگ ها را از لحاظ ارتباط مستقیم آنها با نیازهای روانی و روحی انتخاب کرده باشند، بدان سان که در آزمایش لوشر انتخاب کرده اند. در این مورد، ترجیح دادن فلان رنگ و دوست نداشتن به همان رنگ، به معنای یک امر قطعی بوده و نشانگر یک وضعیت موجود ذهنی، یک معادل شدید، و یا هر دوی آنها می باشد. برای پی بردن به چگونگی آن، چرا این رابطه عمومی است و چرا مستقل از نژاد، جنسیت یا محیط اجتماعی وجود دارد، لازم است که نگاهی به تأثیر دیرین رنگ های طبیعت در انسان بیفکنیم.
زندگی بشر اولیه تحت تأثیر دو عاملی قرار داشت که خارج از کنترل او بودند. این دو عامل عبارت بودند از روز و شب و تاریکی و روشنایی،. شب محیطی را پدید می آورد که فعالیت بشر را متوقف می کرد و لذا بشر اولیه به غار خود پناه می برد و خود را در پوست حیوانات می پیچید و به خواب می رفت، و یا از درختی بالا می رفت و در انتظار فرارسیدن روز می ماند. روز موجب محیطی بود که در آن کار و عمل مقدور بود و لذا بشر اولیه دوباره دست به کار می شد تا توشه مواد غذائی خود را پر کند یا به جستجوی شکار بپردازد. شب، به همراه خود، بی حرکتی، آرامش و کاهش عمومی سوخت و ساز فعالیت جسمانی را به ارمغان می آورد. اما روز، به همراه خود، امکان کار و عمل و افزایش فعالیت جسمانی را می آورد و به انسان نیرو و هدف می داد. رنگ های مرتبط با این دو محیط، عبارتند از رنگ آبی متمایل به تیره آسمان شب و زرد روشن نور آفتاب.
لذا رنگ آبی متمایل به تیره رنگ آرامش و عدم فعالیت است، در حالی که رنگ زرد روشن رنگ امید و فعالیت است، در حالی که رنگ زرد روشن رنگ امید و فعالیت است. چون این رنگ ها نشانگر محیط های شب و روز هستند، از این رو عواملی بشمار می آیند که انسان را در کنترل خود دارند بجای این که عناصری باشند که در کنترل بشر قرار گیرند. به این جهت است که آنها را رنگ های غیرمستقل[۳] توصیف می کنند، یعنی رنگ هایی که مستقلاً در طبیعت تنظیم می شوند. شب (رنگ آبی متمایل به تیره) بشر را ناگزیر کرد که از کار دست کشیده و استراحت نماید. ولی روز (رنگ زرد روشن) به فعالیت میدان عمل داد، بی آن که انجام فعالیت را الزامی می سازد.
فرمت فایل :docx(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:25
چکیده:
متن اصل این مقاله توسط دوست عزیز کامران خوشی برای ترجمه و استفاه در سایت در اختیار این جانب قرار گرفته است. ضمن تشکر فراوان از ایشان، خواندن این مطلب را به کسانی که به عکاسی به چشم یک علم و هنر نگاه می کنند توصیه می کنم. البته بحث رنگها در عکاسی مبحث پیچیده و مفصلی است که در غالب یک مقاله نمی گنجد. ولی اصول اولیه و سرخط های این مبحث در این مقاله به خوبی بیان شده است.
شناخت رنگها گامی ساده و ضروری برای ترکیب بندی بهتر در عکاسی است. عکاسی مطالعه نور است و نور رنگی است! بنابر این بهتر است که دمای رنگها، چرخه رنگ و کاربردهای آن در عکسهایتان را بهتر بشناسید.
چیزی که دانستن آن برای عکاسی که میخواهد این مقاله را بخواند ضروری است این است که بداند نظریه رنگها در نور با رنگهای نقاشی متفاوت است. رنگهای مرسوم اصلی که نقاشان و پرینترها از آن استفاده میکنند رنگهای قرمز، آبی و زرد میباشند. در حالی که در نور رنگهای اصلی قرمز، آبی و سبز میباشد. در نور با ترکیب مساوی این رنگها نور سفید بدست میآید، با ترکیب آبی و سبز رنگ فیروزهای داریم و ترکیب قرمز و سبز، زرد میشود. بنابر این در عکاسی بنفش، فیروزهای و زرد رنگهای طفیلی هستند. د راین مقاله نحوه تشکیل رنگها و خواص آنها به تفصیل بحث شده و به چرخه رنگی مرسوم در عکاسی اشاره شده است.
دمای رنگ
دمای رنگ با درجه کلوین بیان میشود و عبارتست از میزان حرارتی که باید به یک منبع جسم سیاه داده شود تا نوری با خواص طیفی مشابه با آن رنگ ساطع نماید.
برای توضیح این تعریف، رنگ فلز گداخته را در نظر بگیرید. وقتی یک تکه فولاد گداخته میشود، در ابتدا رنگ آن قرمز تیره میشود. وقتی که گرمتر شود، دارای رنگی بین آبی و سفید میشود. این پدیده رابطه بین دما و رنگ را نشان میدهد. با بالاتر رفتن دما رنگ فلز گداخته به آبی مایل به بنفش تبدیل شده و سرانجام اشعه ماوراء بنفش نامرئی ساطع میکند. وقتی قطعه فلز از منبع حرارت دور شود، رنگ آن زرد، سپس نارنجی و قرمز میشود.
مثالهایی از دمای رنگهای غیر نور روز:
نور شمع : 1500 کلوین
لامپ نئون 40 واتی: 2680 کلوین
لامپ نئون 200 واتی: 3000 کلوین
لامپ تنگستن: 3400 کلوین
نور لامپ گزنون: 5000-4500 کلوین
نور فلاش الکترونیکی: 5500-5600 کلوین
ولی به خاطر داشته باشید که دو منبع نور مختلف که دارای دمای رنگ مساوی هستند، لزوما دارای کیفیت بصری رنگ مشابه نیستند. دو منبع نور با رنگ مساوی نیز می توانند دارای کیفیت به شدت متفاوتی باشند.
نور خورشید
خورشید مانند یک جسم سیاه عمل میکند. نوری که خورشید تولید میکند باید از میان فضا و سپس اتمسفر زمین عبور کرده تا به سطح زمین برسد. بنابر این نور خورشید ترکیبی از نور مستقیم خورشید و نیز نور غیر مستقیم حاصل از پخش شدن و انعکاس نور توسط اتمسفر و ابرها میباشد. این پدیده باعث میشود که نور خورشید دارای دمای رنگ متفاوتی از 2000 کلوین تا 20000 کلوین شود. در جدول زیر دمای معمول نور روز در شرایط زمانی و آب و هوایی مختلف آورده شده است.
شرایط نور روز کمترین (K) بیشترین(K)
سایه (نور آسمان آبی) 12000 20000
سایه (نور هوای مهآلود) 7500 8400
نور خورشید+نور آسمان صاف وسط روز 6000 6500
نور خورشید+نور آسمان صاف صبح/عصر 5700 6200
نورخورشید +نور آسمان مه آلود 5700 5900
فقط نور مستقیم خورشید وسط روز متوسط 5400
فقط نور مستقیم خورشید، عصر/صبح 4900 5600
نور خورشید 1 ساعت قبل غروب یا بعد طلوع 3200 3400
نور خورشید در غروب / طلوع 1900 2400
نور جذب شده
هنگامی که نور سفید روی جسمی میتابد، بخشی از نور جذب میشود. این جذب نور علت رنگی است که شما میبینید.
-اجسام شفاف (شیشه، آب،...) به علت اینکه اجازه میدهند تمام اشعه نور سفید از میان آنان عبور کند بی رنگ دیده میشوند.
-نور بازتابی از سطح اجسام کدر شامل رنگ آنهاست. اگر تمام طیفهای نور سفید توسط جسمی جذب شود، آن جسم سیاه به نظر میرسد. بر عکس، اگر تمام طیفهای نوری توسط جسمی بازتاب شود، آن جسم سفید دیده میشود.
چرخه رنگ
یک عامل اساسی در عکاسی توانایی رسیدن به رنگ و جلوه مورد نظر در عکسهاست. برای دستیابی به این هدف اطلاعات اولیه نظریه رنگها مورد نیاز است. چرخه رنگ نشان داده شده در اینجا این موضوع را نشان میدهد.
چرخه رنگ بر اساس رنگهای رنگین کمان تنظیم شده است: قرمز – نارنجی – زرد- سبز – آبی – بنفش. با قرار دادن این طیفها در حول یک دایره ترکیب جدید قرمز- بنفش رنگی را نتیجه میدهد که در رنگین کمان وجود ندارد، ولی در چرخه رنگی ما یافت میشود. با استفاده از این چرخه رنگ فهمیدن ارتباط بین رنگهای مختلف آسانتر میشود.
اجزاء چرخه رنگ
تمام رنگها از ترکیب سفید، سیاه و رنگهای اصلی ساخته شدهاند. چرخه رنگ ارتباط بین رنگها را تشریح میکند.
رنگهای اصلی
رنگهای اصلی (قرمز، زرد و آبی که با مثلث نشان داده شدهاند) رنگهای خالص بوده و از ترکیب هیچ رنگ دیگری به دست نمیآیند. اگر سه رنگ با هم مخلوط شوند نتیجه کار رنگ سیاه است.
رنگهای ثانویه
از ترکیب مساوی دو رنگ اصلی رنگهای ثانویه به دست میآید . نارنجی، سبز و بنفش رنگهای ثانویه هستند.
رنگهای مرتبه سوم
رنگهای قرمز-نارنجی، قرمز- بنفش، زرد- سبز، زرد- نارنجی، آبی- بنفش و آبی - سبز از رنگهای اصلی و ثانویه با هم ترکیب شده و رنگهای مرتبه سوم را تشکیل میدهند.
طرح و اثر رنگها
اکنون میخواهیم ببینیم این رنگها چگونه با هم مخلوط شده و اثر آنها بر تصویر نهایی چیست؟ از آنجا که تعداد حالات مختلف رنگی بسیار زیاد است، در لیست زیر فقط بخش کوچکی از حالات و اثرات مهم مربوط به رنگها شرح داده شده است.