فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:63
فهرست مطالب:
۱-۱- مقدمه و هدف ۶
۱-۲- فرایند بارش و ویژگیهای آن ۶
۱-۲-۱- بارش ۶
۱-۲-۲- فرایند بارش ۷
۱-۲-۳- انواع بارندگی ۹
الف- بارندگیهای همرفتی ۹
ب- بارندگیهای کوهستانی ۱۰
ج- بارندگیهای جبههای ۱۱
د- بارندگی سیکلونی ۱۱
۱-۲-۴- قوانین حاکم بر بارندگی ۱۱
الف- قانون ارتفاع ۱۱
ب- قانون تنهایی ۱۲
ج- قانون کوهپناهی ۱۲
د- قانون جهت دامنه ۱۲
هـ – قانون دوری از دریا ۱۳
۱-۲-۵- پراکنش بارندگی در ایران ۱۳
۱-۲-۶- تغییرات بارندگی ۱۴
الف- تغییرات مکانی بارندگی ۱۴
تغییرات مکانی بارندگی با توجه به عرض جغرافیایی ۱۴
تغییرات مکانی بارندگی در مقیاس منطقهای ۱۵
ب) تغییرات زمانی بارندگی ۱۶
۱-۲-۷- شبکه بارانسنجی و تعداد ایستگاههای مناسب در یک منطقه ۱۷
۱-۲-۸- تجزیه و تحلیل بارندگی منطقه ای ۲۰
۲-۱- مرور منابع ۲۲
۳-۱- محدوده مطالعاتی ۲۹
۳-۱-۱- جغرافیای طبیعی منطقه ۲۹
۳-۱-۲- رژیم بارندگی منطقه ۲۹
۳-۱-۳- تغییرات بارش با ارتفاع ۳۰
۳-۲- شبکه ایستگاهها ۳۲
۳-۲-۱- شبکه ایستگاههای موجود ۳۳
۳-۲-۲- شبکه ایستگاههای استنادی ۳۳
-۲-۳- هم تقویم سازی آمار ۳۴
۳-۳- روشهای آماری مورد استفاده برای بازسازی خلاءهای آماری ۳۵
۳-۳-۱- روش رگرسیون ۳۵
۳-۳-۱-۱- رابطه خطی با یک متغییر مستقل ۳۶
۳-۳-۱-۲- رابطه خطی با چند متغییر مستقل ۴۰
۳-۳-۱-۲-۱- مدل خطی عمومی بر حسب نمادهای ماتریسی ۴۱
۳-۳-۲- روش نسبت نرمال ۴۳
۳-۳-۳- روش عکس فاصله ۴۳
۳-۳-۴- روشهای زمین آماری ۴۴
۳-۳-۴-۱- تعریف زمین آمار ۴۵
۳-۳-۴-۲- روشهای تخمین ۴۵
۳-۳-۴-۲-۱- روش میانگین متحرک وزنی ۴۶
۳-۳-۴-۲-۲- روش کریجینگ ۴۷
۴-۱- کلیات ۵۳
۴-۱-۱- ماتریس فاصله ایستگاهها ۵۳
۴-۱-۲- ماتریس ضرائب همبستگی بارندگی ۵۵
۴-۱-۳- انتخاب ایستگاه شاهد برای بازسازی ۵۵
۴-۲- بازسازی ها ۵۵
۴-۲-۱- بازسازی با استفاده از اطلاعات موجود ۵۵
۴-۲-۱-۱- بازسازی به روش رگرسیون خطی با یک متغییر مستقل ۵۶
۴-۲-۱-۲- بازسازی به روش رگرسیون خطی با چند متغییر مستقل ۵۷
۴-۲-۱-۳- روش نسبت نرمال ۵۷
۴-۲-۱-۴- روش عکس مجذور فاصله ۵۷
۴-۲-۱-۵- روشهای زمین آماری ۵۸
۴-۲-۲- بازسازی دادهها در دورههای منحصراً خشک ۵۸
۴-۲-۲-۱- ایجاد خلاءهای مصنوعی ۵۸
۴-۲-۲-۲- روشهای بازسازی مورد استفاده در دورههای منحصراً خشک ۵۹
۴-۲-۳- بازسازی دادهها در دورههای منحصراً تر ۵۹
۵-۱- سنجه ارزیابی ۶۰
۵-۲- نتایج حاصل از ارزیابی روشهای بازسازی با سنجه RMSE 61
5-3- نتایج حاصل از ارزیابی روشهای بازسازی با سنجه ضریب همبستگی ۶۱
۵-۴- ارزیابی نتایج حاصل از حذف دورههای منحصراً خشک ۶۱
۵-۵- ارزیابی نتایج حاصل از حذف دورههای منحصراً تر ۶۲
1-1- مقدمه و هدف
اولین قدم در بررسیهای علمی- مهندسی مربوط به محیط نظیر پروژه های آبی،تحقیقات منطقه ای هواشناسی کشاورزی و نظایر آن ، مطالعات هواشناسی است، به طوریکه مطالعات سایر بخشها، مانند هیدرولوژی، سیلخیزی، فرسایش و رسوب ، و پهنه بندی های آگروکلیمایی وغیره بر آن متکی است.
بدیهی است دسترسی به دادههای کافی و دقیق شبکه ایستگاههای هواشناسی از یک طرف موجب کوتاهتر شدن مدت مطالعات گردیده و از طرف دیگر موجب بر آورد دقیقتر پارامترهای هدف و تقلیل هزینه های اجرایی طرحها می گردد.
از آنجا که آمار هواشناسی و به ویژه بارندگی در ایران با خلاءهای گسترده ناشی از عدم دیدهبانی یا مشکوک بودن ارقام مواجه است، لذا دستیابی به یک روش صحیح بازسازی خلاءهای آماری ضروری به نظر میرسد.
آنچه در این پژوهش دنبال میشود انتخاب روشی مناسب جهت بازسازی خلاءهای آماری بارندگی میباشد به طوریکه آمار بازسازی شده با آنچه واقعیت داشته ولی به دلایلی ثبت نگردیده حتی الامکان نزدیک باشد.
۱-۲- فرایند بارش و ویژگیهای آن
۱-۲-۱- بارش
بارش شامل کلیه نزولات جوی مانند باران، برف و تگرگ میباشد که در اقلیم های مختلف باران و یا برف قسمت عمده از آن را تشکیل میدهد. بارش یکی از ورودی های اصلی سیکل هیدرولوژی میباشد. بارندگی در مناطق مرطوب با پراکنش منظم و در تمام طول سال اتفاق میافتد، در حالیکه در مناطق خشک و نیمه خشک پراکنش نامنظم است و حتی گاهی در یک بارندگی کوتاه مدت بیش از ۵۰% بارندگی سالانه بوقوع میپیوندد.
۱-۲-۲- فرایند بارش
به طور کلی مکانیسم بارندگی ناشی از افزایش رطوبت نسبی هوا تا حد معینی است که این پدیده یا در اثر تبخیر از سطح آب یا سطوح نمناک یا در اثر کاهش دمای هوا حاصل میشود و یا ممکن است تلفیقی از این دو باشد.
سرد شدن هوا در طبیعت عمدتاً معلول صعود هواست. در این عمل که تقریباً به حالت آدیاباتیک میباشد. هوا ضمن صعود به علت کاهش فشار سرد میشود. مکانیسمهای اصلی صعود هوا عبارتند از صعود جبههای، صعود کوهستانی، صعود جابجایی و صعود سیکلونی.
چرخه آبی در اتمسفر سه مرحله مجزا از هم تشکیل میدهد که عمدتاً عبارت از تبخیر، تراکم و بارندگی هستند. تفاوت تبخیر و تراکم امری واضح و روشن است ولی تفاوت تراکم و بارندگی توضیح بیشتری نیاز دارد.
به طور کلی فرایند تراکم شامل یک انباشتگی حداکثر از مولکولهای بخارآب تا رسیدن به حد ذرات ریز است در صورتیکه فرایند بارندگی، مرحلهای از پیوستن ذرات ریز یا قطرکها و سیکل قطرات مایع و یا تراکمی از بلورهای یخ میباشد.
عمل تراکم احتیاج به یک هسته[۱] که هسته تراکم[۲] نامیده شده دارد تا مولکولهای آب در اطراف آن جمع شوند. ذرات گرد و خاک معلق در هوا میتوانند به عنوان هستههای تراکم عمل کند. ذرات دارای یون روی هستهها اثر میکنند، زیرا یونها با داشتن الکتریسیته ساکن مولکولهای آب را در باندهای قطبی خود جذب میکند. یونها در اتمسفر شامل ذرات نمک ناشی از تبخیر از سطح دریا و یا ترکیبات سلفور و نیتروژن ناشی از احتراق میباشند. قطر این ذرات از ۳-۱۰ تا ۱۰ میکرون تغییر میکند که این ذرات به عنوان هواویز[۳] شناخته میشوند. برای مقایسه باید متذکر شد که اندازه یک اتم حدود ۴-۱۰ میکرون است، بنابراین کوچکترین هواویز ممکن است فقط از چند اتم تشکیل شده باشد.
قطرات ریز که در اثر حرکت تلاطمی حمل میشوند بوسیله تراکم و برخورد با ذرات مجاور خود رشد میکند تا اینکه به اندازه کافی بزرگ شوند، این عمل تا آنجا ادامه می یابدکه نیروی جاذبه زمین بر اصطکاک غالب شود و شروع به ریزش کنند. افزایش بیشتر اندازه قطرات در نتیجه برخورد آنها با قطرات دیگر در مسیر ریزش صورت میگیرد. گاهی وقتیکه قطره به سمت پائین حرکت میکند هنگام عبور از لایههای گرمتر تبخیر میشود و اندازه قطره کاهش یافته و بنابراین ممکن است قطره باز به اندازه یک هواویز تبدیل شود و به واسطه حرکت تلاطمی هوا به سمت بالا حرکت کند در حرکت به سمت بالا فقط یک سرعت ۵/۰ سانتیمتر بر ثانیه کافی است تا یک قطر ۱۰۰ میکرونی را حرکت دهد. (محمدپور، ۱۳۷۳)
چرخه تراکم، ریزش، تبخیر و صعود به طور متوسط حدود ۱۰ بار قبل از اینکه قطره به اندازه بحرانی حدود ۱/۰ میلیمتر برسد اتفاق میافتد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
چکیده:
روانکاوی به عنوان روشی برای درمان
«تنها معیاری که حقیقت را به وسیلة آن میتوان ارزیابی کرد، نتایج عملی حاصل از آن است».
«مائوتسه تونگ »
افراد غیرحرفهای روانکاوی را بیشتر به عنوان روشی برای درمان اختلالهای روانی، روانرنجوری و احتمالاً روانپریشی به شمار میآورند. مسلم است که فروید برای نخستین بار نظریه و روشهای روانکاوی را برای درمان بیماران روانی مطرح و ادعاهای بسیاری را در مورد این روشها بیان کرده است. نخستین ادعا این است که روانکاوی میتواند ناراحتیهای بیماران روانی را درمان کند؛ و دومین ادعا این است که فقط روانکاوی میتواند این کار را انجام دهد. نظریة او دربارة روانرنجوریها و روانپریشیها اساساً تأکید دارد که شکایتهایی که بیمار نزد روانپزشک یا روانشناس بیان میکند، صرفاً نشانههای برخی از بیماریهای بنیادی و عمیقتر هستند و تا این بیماریها درمان نشوند، امیدی برای بهبود بیمار وجود نخواهد داشت، و چنانچه تلاش کنیم تا این نشانهها را رفع کنیم، دوباره عود خواهند کرد و یا نشانههای دیگر جانشین آنها خواهند شد؛ برای مثال، نشانة دیگری که در حد نشانة پیشین و یا حتی شدیدتر از آن است ظاهر میشود. پس رویگردانی فروید از آنچه وی آنها را «درمانهای سمپتوماتیک» (یا نشانگر) مینامد، از این امر ریشه میگیرد و جانشینان جدید او نیز بر این عقیده اصرار میورزند.
به باور فروید، «اختلالی» که در پس نشانههای ظاهری قرار دارد به سرکوبی افکار و احساسهایی مربوط میشود که با اخلاق و نگرش هشیار بیمار در تعارض هستند و نشانههای بیماری بیانگر این افکار و امیال سرکوفته و ناهشیارند. از دیدگاه فروید تنها راه درمان آن است که بیمار به بینش» برسد، و این کار به کمک تعبیر رؤیاها، لغزشهای اتفاقی در گفتار، فراموشیهای لحظهای در حافظه و اعمال نامناسب امکانپذیر است. فروید عقیده داشت که همة این پدیدهها به وسیلة موضوعهای سرکوب شدهای ایجاد میشوند که خاستگاه آنها قابل پیگیری است و به محض «بینش» یافتن نسبت به آنها نشانههای بیماری ناپدید میشوند و بیمار درمان خواهد شد. البته معنای واژة «بینش» از دیدگاه فروید نه تنها شامل توافق شناختی با درمانگر است بلکه پذیرش هیجانی پیوند علت و معلولی را نیز دربرمیگیرد. فروید معتقد بود که ممکن است برخی از روشهای درمان برای مدتی بدون رسیدن به چنین بینشی، در ناپدید کردن بیماری موفق باشند، ولی بیماری باقی خواهد ماند.
این الگو که از دیدگاه پزشکی نسبت به بیماریها گرفته شده، در نظر پزشکان بسیار گیرا است، زیرا همیشه به آنان گفته شده است که نباید تب را به طور مستقیم درمان کرد، چرا که تب تنها یک نشانه است. کاری که باید انجام شود آن است که بیماری ایجادکنندة تب را درمان کنیم، زیرا وقتی خود بیماری از میان رفت، تب نیز قطع خواهد شد. البته در پزشکی عمومی نیز قایل شدن تمایز میان بیماری و نشانة بیماری همواره روشن نیست، برای مثال، آیا پای شکسته یک بیماری است یا نشانة آن است؟ فروید و پیروانش هیچگاه دربارة کاربردپذیری الگوی پزشکی برای اختلالهای روانی تردید به خود راه ندادهاند ولی همانطور که خواهیم دید، دیدگاه آنان به طور قطع درست نیست و دیدگاههای دیگری در برابر آن مطرح شدهاند.
در سالهای بعد، فروید نسبت به امکان کاربرد روانکاوی به عنوان روشی برای درمان آشکارا دچار بدبینی شد. او اندکی پیش از مرگ گفته است که باید از وی بیشتر به عنوان پیشگام روش نوین بررسی فعالیت ذهنی یاد شود تا یک درمانگر، و همانطور که خواهیم دید، تردیدهای بسیاری دربارة کارآیی روانکاوی به عنوان روشی برای درمان در عموم مردم ظاهر شده است. اما بسیاری از پیروان فروید، که با حرفة رواندرمانگری امرارمعاش میکنند، از پذیرش این نتیجهگیری بدبینانة او خودداری میورزند و هنوز هم ادعاهای زیادی دربارة کارآیی روانکاوی به عنوان یک روش درمانی مطرح میکنند. روانکاوی انگشتشماری یافت میشوند که این روزها از کاربرد روانکاوی در مورد روانپریشیهایی مانند اسکیزوفرنیا و اختلال منیک - دپرسیو (شیدایی - افسردگی) دفاع کنند. در اینباره همگان در عمل توافق دارند که روانکاوی حرفی برای گرفتن ندارد و بیشتر در ارتباط با اختلالهای روانرنجوری مانند حالتهای اضطرابی، هراسها، وسواسهای فکری - عملی، هیستری و غیره است که بیشترین ادعاها را مطرح میکند. آشکار است که بیماران سالیان دراز را صرف درمان نخواهند کرد و حقالزحمههای گزاف نخواهند پرداخت، مگر این که متقاعد شوند روانکاوی بیماری آنان را بهبود خواهد بخشید و یا میتواند واقعاً آنان را درمان کند. روانکاوان همیشه این امیدها را به بازی گرفته و مهم جلوه دادهاند، و هنوز مدعی موفقیت در درمان اختلالهای روانرنجوری هستند، و این ادعایی است که هیچگاه به اثبات نرسیده است.
چنین اتهامهایی جدی است و هدف این فصل و فصلی که در پی خواهد آمد، بحث مفصل دربارة واقعیتها و توجیه و تأیید نتیجهگیریهای ما خواهد بود. ولی پیش از آغاز اجازه دهید تا به طور خلاصه بگوییم که چرا این موضوع تا بدین اندازه مهم تلقی میشود. این موضوع به دو دلیل اهمیت دارد: نخست آن که اگر واقعاً درست باشد که روانکاوی نمیتواند به عنوان یک روش درمانی آنچه را که انتظار میرود برآورده نماید، پس به طور یقین علاقة عموم به آن به میزان چشمگیر کاسته خواهد شد. دولتها از تخصیص بودجه برای درمان با روش روانکاوی و تربیت روانکاوی خودداری خواهند کرد. توجه عمومی به روانکاوان به عنوان درمانگران موفق فروکش خواهد کرد و شاید دیدگاههای آنان در بسیاری از مسایل دیگر نیز با اشتیاق کمتری مورد پذیرش قرار گیرد، زیرا آشکار خواهد شد که روانکاوان حتی در نخستین وظیفة خود که همان درمان بیماران است، موفق نیستند. دیگر پیامد مهم این خواهد بود که ما به جستجوی روشهای بهتری برای درمان خواهیم پرداخت و دیگر مجبور نخواهیم بود تا به اصطلاح «درمان سمپتوماتیک» یا نشانگر را به سادگی فراموش کنیم، زیرا فروید نظریهای را بیان کرده و مدعی است که این روشها مؤثر نیستند. این مطالب پیامدهای عملی مهمی دارند و با در نظر گرفتن تعداد بیماران مبتلا به اختلالهای روانرنجوری (تقریباً یک نفر از هر شش نفر در جامعه، از نشانههای روانرنجوری در رنج است و نیاز به درمان دارد)، میزان مصیبت و بدبختی بیمارانی را که به امید درمان شدن با کمک یک شیوة درمانی موفق نشستهاند،نباید کم ارزش جلوه دهیم. القای امیدهای پوچ دربارة موفقیتآمیز بودن چنین درمانی، دریافت پولهای کلان بابت درمان ناموفق و تلف کردن وقت بیمار که گاهی شامل ملاقاتهای هر روزه با روانکاو به مدت چهار سال و یا بیشتر میشود، نباید به سادگی مورد بیتوجهی قرار گیرد.
از دیدگاه علمی، عدم موفقیت درمان به شیوة روانکاوی دارای پیامدهای نظری دیگری است که مهم تلقی میشوند. براساس این نظریه، درمان باید مؤثر واقع شود، و درمانی که موفق نباشد آشکارا نشانگر این است که نظریه معتبر نیست. این بحش اغلب از سوی روانکاوان رد میشود زیرا معتقدند که درمان تا اندازهای مستقل از نظریه است و احتمال دارد حتی با وجود بیاثر بودن درمان، نظریه درست باشد. البته از نظر منطقی چنین امری امکانپذیر است و شایدت بنا به دلایلی که فروید از آنها بیاطلاق بود، نظریة او به واقع درست بوده ولی موجب عدم موفقیت درمان شده است. البته چنین احتمالی بسیار ضعیف است، به ویژه لاآن که چنین موانعی از سوی روانکاوان مطرح نشده و به نظر هم نمیرسد که پژوهشی برای آشکار کردن چنین موانعی از سوی آنان انجام شده باشد. به طور یقین فروید در آغاز کارش موفقیت عنوان شده برای شیوة درمان خود را نیرومندترین تأیید برای نظریة خویش تلقی کرده است. بنابراین، شکست روش درمانی میبایست توجه او را به خود اشتباههای احتمالی در نظریهاش جلب میکرد، ولی چنین نشد.
موفقیت روشهای درمان مخالف روانکاوی که در فصل بعد مورد بحث قرار میگیرند، جالبتر از شکست درمان به شیوة فرویدی است. این روشهای مخالف، بر همان چزی تکیه دارند که فروید آن را به عنوان «درمان سمپتوماتیک» نفی کرده است. براساس نظریة او، این نوع درمانها یا باید ناموفق باشند و یا موفقیت کوتاه مدتی داشته باشند و با عود نشانة بیماری یا نوعی جانشینی نشانهها روبهرو شوند. همانگونه که اشاره خواهیم کرد، این واقعیت که چنین پیامدهای وحشتناکی روی نمیدهند، خود ضربهای مرگآور بر کل نظریة فروید وارد میسازد. فروید بر پیشبینی خود مبنی بر این که براساس نظریهاش این پیامدها رخ خواهند داد، کاملاً مطمئن بود. ولی واقعیت آن است که این پیامدها ظاهر نمیشوند، پس آشکار میشود که نظریة او نادرست است. این یکی از موارد نادری است که فروید براساس نظریة خود پیشبینی مشخصی کرده و به حق که این کار را چه نیکو انجام داده است. نظریة فروید بر رخداد پیامدهایی پافشاری میکند که او پیشبینی کرده است و آشکار نشدن این پیامدها نظریهاش را متزلزل میسازد. البته بعضی مواقع با ایجاد تغییرات اندک در یک نظریه و یا با اشاره به عوامل ویژهای که موجب نادرستی یک پیشبینی شدهاند، شاید بتوان آن نظریه را از پیامدهای ناگوار پیشبینی نادرست نجات داد، ولی هواداران فروید چنین نکردهاند و به دشواری میتوان تصور کرد که برای نجات آن چنین اقدامی صورت گیرد.
بنابراین، به نظر من بررسی پیامدهای رواندرمانی به شیوة روانکاوی، در ارزیابی کارهای فروید از اهمیت بنیادی برخوردار است. البته این موضوع مطلق و قطعی نیست، زیرا ممکن است نظریهای نادرست باشد ولی درمان مبتنی بر آن مؤثر واقع شود و یا برعکس. تا جایی که به مسایل نظری مربوط میشود، برای پرهیز از نتیجهگیریهای زودرس و احتمالاً تأیید نشده، رعایت احتیاط الزامی است. بنابراین،از نظر عملی تردیدی وجود ندارد که اگر درمان مؤثر واقع نمیشود، نباید مردم را ترغیب کرد تا تحت درمان قرار گیرند، هزینهای برای آن متحمل شوند و زمان قابل توجهی را روی تخت روانکاوی تلف کنند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:28
فهرست مطالب:
چکیده
مقدمه
1. ادبیات موضوع
3. آزمون خرید الکترونیکی
1-3. ویژگیهای محصول
2-3. آشنایی و اعتماد مشتری نسبت به مارک تجاری محصول
3-3. ویژگیهای مشتری
4. روش تحقیق
1-4. جامعه آماری و جمعاوری دادهها
2-4. فرضیات تحقیق
3-4. طراحی مدل
جمعبندی و ملاحظات
منابع
همراه با جداول و اشکال
چکیده
موفقیت در راهبرد جهش صادراتی مستلزم شناسایی تحولات جهشی نظیر تجارت الکترونیکی در عرصه تجارت بینالملل است. توسعه تجارت الکترونیکی مستلزم سرمایهگذاری در توسعه زیرساختهای مربوط به آن، در کشور است، لذا تعیین اولویتهای سرمایهگذاری در این راستا از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. مقاله حاضر با هدف تسهیل امر توسعه تجارت الکترونیکی و به منظور اولویتبندی زمینههای سرمایهگذاری، اقدام به تبیین مدلی نموده است که در آن صنایع مختلف از نظر قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی، اولویتبندی میشوند. از جمله نتایج حاصل از تحقیق حاضر، اولویتبندی صنایع با ISIC چهار رقمی و دو رقمی میباشد. تعیین راهبردهایی که بتوان با استفاده از آن، زمینه موفقیت صنایع در بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی را افزایش داد، از دیگر نتایج ارائه شده در این مقاله، میباشد.
مقدمه
شرایط حاکم بر محیط تجارت بینالملل و موقعیت کشور ایران در این محیط، نمایانگر لزوم حرکتی سریع و شتابان در جهت جهش صادراتی است ]5[. دستیابی به جهش صادراتی، مستلزم شناخت تغییرات و پیشرفتهای جهشی در عرصه تجارت بینالملل است. در این راستا، تجارت الکترونیکی یا کسب وکار الکترونیکی بین سازمانها ، و یا بین سازمان و فرد ، چه در سطح ملی و چه در سطح بینالمللی ]6[، از تحولات و پیشرفتهای انقلابی است که باید مدنظر قرار گیرد. تسهیل تجاری و دیگر مزایای رقابتی حاصل از بهرهبرداری از این پدیده جدید – که عملاً برخی از کشورها را در شرایطی رقابتی به پیشبرده است – نمایانگر لزوم سرمایهگذاری قابل توجه در تأمین زیرساختها و بسترهای مناسب برای توسعه تجارت الکترونیکی است.
با توجه به محدودیت منابع مالی و سرمایهای حاکم برافتصاد کشور، برنامهریزی صحیح جهت هر چه کاراتر کردن سرمایهگذاریهای مذکور، از جمله مهمترین اقداماتی است که باید توسط مسئولین اقتصادی کشور صورت پذیرد. لذا، ارزیابی قابلیت بازدهی این نوع سرمایهگذاریها، اقدامی مؤثر در بودجهبندی سرمایهای به منظور طراحی زیرساختهای تجارت الکترونیکی به حساب میآید.
سرمایهگذاری در توسعه زیربنای تجارت الکترونیکی برای صنایعی که مزیت نسبی آنها برای کشور تأمین نشده است، بازده لازم را به همراه نخواهد داشت. از طرفی توسعه زیرساختهای لازم برای صادرات الکترونیکی محصولات صنایعی که توسعه بازا ر و بازارسازی برای آنها در قالب تجارت الکترونیکی ضعیف باشد، بازده مناسب برای سرمایهگذاری را به دنبال نمیآورد.
لذا، با توجه به اهمیت موضوع، هدف این تحقیق، طراحی و تبیین مدلی است که برمبنای آن بتوان مجموعهای از صنایع رده اول ـ از نظر مزیت نسبی و سرمایهگذاری صنعتی در تجارت بینالملل ـ را که براساس تحقیق انجام شده توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی ]5[ انتخاب شدهاند، از نظر قابلیت بازارسازی در تجارت الکترونیکی اولویتبندی نمود. همچنین، با نظر سنجی از خبرگان و متخصصین امر، به شناسایی این اولویتها پرداخته میشود.
پس از شناخت مفهوم بازارسازی برای محصول و تأثیر تجارت الکترونیکی، با استفاده از مدل آزمون خرید الکترونیکی (ES-Test) که توسط مایکل دی کار سیلور ارائه گردیده و ترکیب آن با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فرآیند (AHP) به ارائه مدل اولویتبندی صنایع بر مبنای قابلیت بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی پرداخته میشود ]7[.
در ادامه، در مورد معیارهای شناسایی شده، طبق روابط و فرمولهای موجود درمدل، نظرسنجی لازم از خبرگان و متخصصین مربوطه به عمل میآمد و در نهایت برمبنای معیار بازارسازی بینالمللی در تجارت الکترونیکی، این اولویتبندی در مورد صنایعی که دارای بیشترین اهمیت از نظر سرمایهگذاری صنعتی ـ با توجه به مزیت نسبی صنایع ـ هستند، ارائه میشود.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:57
فهرست مطالب:
مقدمه:
بودجهریزی عملیاتی عوامل "صرفهجویی" و "اثربخشی" را به ابعاد سنتی
بودجهریزی اضافه میکند. نظام بودجهریزی عملیاتی بین "کارآیی" و
"اثربخشی" تمایر قائل میشود. در"کارآیی" استفاده مفید از منابع مورد
نظر است، در حالیکه "اثربخشی" با عملکرد مرتبط است. در بودجهریزی
عملیاتی طبقهبندی عملیات بهنحوی است که هدفها شفافتر بیان میشوند،
ارزیابی بودجه سهلتر بوده و در روش هزینهبندی آن ارتباط بین داده و
ستانده مورد توجه قرار میگیرد.
مهمترین هدف بودجهریزی عملیاتی اصلاح مدیریت بخش عمومی و افزایش
اثربخشی مخارج این بخش است. ویژگیهای اساسی این اصلاح عبارتند از...
*فهرست :*
مقدمه
اصول و مفاهیم هزینهیابی محصول
هزینهیابی محصول چیست؟
هزینهیابی در دو مرحله انجام میگیرد:
هدف و منافع حاصل از هزینهیابی محصول
مبانی تعیین فعالیتها
طبقهبندی هزینهها
هزینههای مستقیم
هزینههای غیرمستقیم
سایر هزینهها
هزینه کل و هزینه واحد تولید محصول
هزینه نهایی
اهداف روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت
فرآیند روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت
نمودار فرآیند تهیه بودجه دستگاه برمبنای فعالیت
نمودار فرآیند هزینهیابی بر مبنای فعالیت
چند مثال هزینهیابی بر مبنای فعالیت
خرید
وسایط نقلیه
مدیریت انبار
توزیع
تخصیص فعالیت ثانویه
تخصیص فعالیتهای اولیه به اقلام هزینه
هزینهیابی یک واحد سازمانی برمبنای فعالیت
جدول ترکیب اعتبارات هزینه ای مستقیم یک واحد اجرایی فرضی
کنترل کیفیت
1- مقدمه
بودجهریزی عملیاتی عوامل "صرفهجویی" و "اثربخشی" را به ابعاد سنتی بودجهریزی اضافه میکند. نظام بودجهریزی عملیاتی بین "کارآیی" و "اثربخشی" تمایر قائل میشود. در"کارآیی" استفاده مفید از منابع مورد نظر است، در حالیکه "اثربخشی" با عملکرد مرتبط است. در بودجهریزی عملیاتی طبقهبندی عملیات بهنحوی است که هدفها شفافتر بیان میشوند، ارزیابی بودجه سهلتر بوده و در روش هزینهبندی آن ارتباط بین داده و ستانده مورد توجه قرار میگیرد.
مهمترین هدف بودجهریزی عملیاتی اصلاح مدیریت بخش عمومی و افزایش اثربخشی مخارج این بخش است. ویژگیهای اساسی این اصلاح عبارتند از:
ارزیابی پاسخگویی مسئولین دستگاههای اجرایی براساس معیار دستاوردهای فعالیتهای آنان، دامنه تاثیرگذاری آنها جهت نیل به دستاوردها و بودجه و امکاناتی که برای تحقق دستاوردها به مصرف رسیده است.
ارزیابی پاسخگویی مدیران دستگاههای اجرایی به مسئولین ذیربط براساس محصولاتی که باید تولیدکنند و بودجه و سایر امکاناتی که برای تولید این محصولات بکار میگیرند.
تضمین و تحکیم پاسخگویی از طریق مبادله موافقتنامه بین مدیران و مسئولین دستگاههای اجرایی و بین مسئولین دستگاههای اجرایی و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور (به نمایندگی از طرف دولت).
استقرار نظام بودجهریزی ستانده محور
دادن اختیارات لازم به مدیران در انتخاب نهادههای لازم برای تولید محصولات مورد نظر
ارزیابی مستمر عملکرد مدیران و مبنا قراردادن نتایج عملکرد به عنوان یکی از معیارهای تخصیص اعتبارات.
برای اجرای نظام فوق اقدامات اساسی زیر باید انجام گیرد:
1- برنامههای عملیاتی دستگاههای اجرایی جهت تحقق اهداف بخش ذیربط بازبینی، اصلاح و نهایی شود.
2- در چارچوب وظایف مصوب دستگاههای اجرایی، فعالیتهای کمیتپذیر ذیل هر یک از برنامههای نهایی شده تعیین گردد.
3- هزینه تمام شده هر یک از فعالیتها برای دستیابی به هدف تعیین شده محاسبه گردد.
4- یک نظام نظارتی و گزارشگیری مستمر تمامی مراحل کار استقرار یابد.
انجام اقدامات فوق مستلزم استقرار یک نظام هزینهیابی محصول در دستگاههای اجرایی با ویژگیهای یاد شده میباشد.
2- اصول و مفاهیم هزینهیابی محصول
در این بخش اصول و مفاهیم هزینهیابی، هدف و منافع حاصل از هزینهیابی محصول، هزینهیابی فعالیتها، اقسام هزینهیابی و سیاستهای حسابداری هزینهیابی مورد بررسی قرار میگیرد.
2-1- هزینهیابی محصول چیست؟
محصول، کالا یا خدمات نهایی است که منعکس کننده خواست دولت، به عنوان خریدار، از دستگاههای اجرایی برای ارائه آن به متقاضیان است. دراین خصوص میتوان به مثالهایی مانند ارایه خدمات ثبتی، آموزشی، بهداشتی و یا تولید برخی محصولات کشاورزی یا صنعتی اشاره کرد.
هزینهیابی محصول فرآیندی است که به وسیله آن هزینه نهادهها (مانند حقوق و دستمزد) به محصولات تعلق میگیرد. در این فرآیند هزینههای کل هر دستگاه اجرایی برای تولید محصولات آن به نحوی اختصاص مییابد که پاسخگوی هزینه واقعی ارایه یا تولید هر محصول باشد.
به طور مثال اگر یک دستگاه اجرایی خدمات متنوعی ارائه دهد یا کالاهای متنوعی تولید کند ممکن است بخواهد کل هزینه تولید هر واحد خدمات یا محصول را برآورد نماید. این اطلاع به دستگاه اجرایی کمک میکند که اولاً بهای ارائه هر واحد از محصول را تعیین کند و همچنین نسبت به حدود پرداختهای پرسنلی یا اداری تصمیم مناسب را اتخاذ نماید.
هزینهیابی در دو مرحله انجام میگیرد:
مرحله اول: جمعآوری اطلاعات هزینهای
مرحله دوم: استفاده از اطلاعات جمعآوری شده در هزینهیابی فعالیتهای مربوط به تولید محصولات
2-2- هدف و منافع حاصل از هزینهیابی محصول
در فرآیند نظام پیشنهادی دستگاههای اجرایی در چارچوب قرارداد یا موافقتنامهای با دولت خدماتی را ارایه یا کالایی را تولید میکنند. در هزینهیابی محصولات موضوع قرارداد، دستگاه اجرایی باید هزینه هر یک از محصولات تولیدی مورد توافق را تعیین نماید. برای تمامی محصولات مزبور اطلاعات زیر باید ارائه گردد:
عنوان هر یک از فعالیتهایی که منجر به تولید کالا یا خدمات میگردد.
شرح عملیات هر یک از فعالیتها
اهداف کمی فعالیتها و شاخص قابل اندازهگیری کمیت و کیفیت کالا یا خدمت
هزینه تمام شده هر قلم از کالا یا خدمت محصول فعالیتها
در فرآیند هزینهیابی محصول باید هزینه تولید هر قلم از محصول بطور آشکار مشخص شود، بهطوریکه برای دولت و مسئولین ارزش افزوده کالا یا خدمت مزبور مشخص باشد. بنابراین، یک نظام کارآمد هزینهیابی فقط شامل مجموعهای از هزینههای بالاسری محصولات نیست. نظام مطلوب فرآیند ایجاد ارزش افزوده را به نحوی سامان میدهد که :
مسئولین دستگاههای اجرایی با سهولت بیشتری بتوانند فعالیتهای مورد نظر برای تحقق اهداف خود را انتخاب کنند.
روشهای بهبود عملکرد و کارآیی بهتر تشخیص داده شود.
عملیات پیشبینی شده هر یک از فعالیتها امکان شبیهسازی و پیشبینی برای آینده را در قالب الگوهای مشخص فراهم سازد.
در نظام پیشنهادی سقف بودجه هر یک از دستگاههای اجرایی مانند گذشته توسط دولت تعیین میگردد، در تعیین این سقف باید عواملی چون ارزیابی هزینه تولید کالا و خدمات، قیمتهای بازار و افزایش کیفیت مورد توجه قرار گیرد. طبیعی است سقف پیشنهادی دولت برای بودجه دستگاه اجرایی با محاسباتی که توسط دستگاه اجرایی در چارچوب هزینهیابی فعالیتها انجام میگیرد ممکن است مطابقت نداشته باشد. بنابراین برای کمک به رسیدن به تفاهم، دستگاههای اجرایی باید ضمن هزینهیابی هر یک از فعالیتها، آنها را بر حسب اولویت طبقهبندی کنند به نحوی که در هر سطحی از بودجه فعالیتهای مشخصی قابل انجام باشد. در این زمینه راهکارهای زیر میتواند مورد نظر قرار گیرد:
تجدیدنظر در کمیت و کیفیت محصولات برای ایجاد تعادل بین هزینه تولید آنها با بودجه اختصاص یافته
اتخاذ سیاستهایی برای کاهش هزینه تولید محصولات، مانند تغییر فرآیندها، مهندسی مجدد، حذف فعالیتهای دارای اولویت کمتر
تجهیز منابع درآمدی جدید
روش هزینهیابی فعالیت اساس تعیین بودجه دستگاههای اجرایی و تخصیص اعتبارات خواهد بود. مشکل اساسی هزینهیابی فعالیتها در اولین سال اجرا خواهد بود، بدیهی است در سالهای بعد با استفاده از شاخصهای تعدیل، هزینه تمام شده سال مبنا مورد اصلاح قرار خواهد گرفت.
روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت فرهنگ فعلی تعیین بودجه دستگاهها که "بودجهریزی افزایشی" (Incremental) است دگرگون خواهد ساخت. در روش فعلی بودجه سال یا سالهای گذشته هر دستگاه اجرایی مبنای اصلی است که همه ساله براساس شاخصهای تعدیل نامشخص و یا افزایش فعالیتها یا پرسنل جدید و بدون توجه به محصول تولید شده دستگاه، انجام میگیرد. در واقع قدرت چانهزنی دستگاه اجرایی اساس تعیین بودجه را تشکیل میدهد و در غالب مواقع که بودجه پیشنهادی دستگاه با سقف تعیین شده هماهنگی و مطابقت ندارد، با کاهش همه جانبه و با درصدی خاص، اجرای تمامی فعالیتهای دستگاه با مشکل مواجه میشود. ضمن اینکه نظارت بر اجرای بودجه دستگاه نیز بر پایه اصول علمی میسر نخواهد بود.
در روش هزینهیابی بر مبنای فعالیت تشخیص رفتارهای هزینهای محصولات ارایه شده دستگاههای اجرایی همراه با آگاهی از شقوق دیگری که میتوانند مورد استفاده قرار گیرند، ابزار مدیریتی قدرتمندی در اختیار مدیران قرار میدهد که:
تهیه بودجه توسط دستگاههای اجرایی را ضابطهمند میسازد. کل هزینه هر فعالیت توسط دستگاه اجرایی مشخص میشود و امکان مقایسه هزینه مزبور با سایر شقوق فراهم میگردد.
هزینهیابی دقیق فعالیتها، معیار خوبی را در تعیین تعرفه کالاها و خدمات در اختیار مسئولان دستگاههای اجرایی قرار میدهد.
ناکارآییهای موجود در تولید کالا و خدمت با سهولت بیشتری مشخص میگردد و مسئولان میتوانند اقدامات لازم را در افزایش ارزش یا کاهش هزینه محصولات خود بعمل آورند.
مسئولین دستگاه اجرایی درک بهتری از عوامل موثر در هزینه پیدا میکنند و شقوق موجود برای کاهش هزینه فعالیتها از طریق تغییر فرآیند و بکارگیری فناوری جدید را بهتر تشخیص میدهند.
اطلاعات بدست آمده در فرآیند پیشنهادی، گزارشگیری و نظارت بر اجرای فعالیتهای دستگاه را تسهیل میکند.
در نمودارهای (1) و (2) چارچوب الگوی هزینهیابی بر مبنای فعالیت و روابط ساختاری و سازمانی آن نشان داده شده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:21
فهرست مطالب:
روشی برای کنترل کیفیت کامپیوتری ، بر اساس سنجش مختصات سه بعدی.. ۲
خلاصه : ۲
۱٫ مقدمه : ۳
۲٫ روشها و اصول. ۵
۲٫۱- برآورد مختصاتی سه بعدی.. ۵
۲٫۲- دادههای مرجع نمونه CAD.. 10
3.2- تبدیل مختصات.. ۱۱
۲٫۴ آرایش voxel در مورد بهینه سازی فرآیند. ۱۳
۲٫۵ – مقادیر آغازین در مورد فرآیند تنظیم ۱۴
۲٫۶- فرآیند ثبت.. ۱۵
۳٫ نتایج. ۱۶
۳٫۱- ثبت برآورد چندگانه. ۱۷
۴٫ حوزه های کاربرد ۲۰
۵- نتیجه گیری.. ۲۱
کلمات مهم متن. ۲۱
روشی برای کنترل کیفیت کامپیوتری ، بر اساس سنجش مختصات سه بعدی
خلاصه :
اغلب لازم است که کیفیت محصولات تولیدی ، تعیین شود. این مقاله ، یک روش کنترل کیفیت کامپیوتری ( روش CAQ ) را برای مقایسه موارد تولیدی با دادههای مرجع ، که از الگوهای اساسی CAD بدست می آیند ، نشان میدهد. در ابتدا ، یک نظر کلی در مورد پیشرفتهای کننی در زمینه روشهای اندازهگیری نوری سه بعدی ، ارائه میشود. سپس ، روش تحقیق اتخاذ شده در این مقاله ، مورد بحث قرار میگیرد. بعلاوه ، یک الگوی نرم افزاری از روش ارائه شده ، نشان داده میشود که در آن ، یک سیستم تصویری نواری با کد خاکستری و تغییر حالت ، تشریح میشود. با این تجهیزات ، اشکال سه بعدی اشیاء یا همان محصولات تولیدی میتوانند برآورده گردند. به منظور مقایسه دادههای سه بعدی ( که در دستگاه مختصات سنسوری نشان داده شدهاند ) ، ثبت در دستگاه مختصات CAD ، ضروری است در ابتدا نحوه انتخاب در مورد نقطه شروع شاخصهای موقعیت ، تشریح میگردد. برای فرآیند ثبت ، نمودارهای عددی مختلفی بکار گرفته میشوند که تا عملکردهای ناهمخوان را به حداقل برسانند. برای دستیابی به عملکردی بهتر ، یک فرآیند بهینهسازی ، که تغییر مکان هندسی ، میتوانند محاسبه و مشاهده شوند. در مورد اشیایی که نمیتوانند از یک جهت ، ارزیابی شوند ، یک ثبت دوگانه و یک ثبت کلی ، ایجاد شده است. بعلاوه ، نشان میدهند که روش ما ، در عمل ، خوب جواب میدهد. در آخر ، برخی زمینههای اجرایی در مورد روش CAQ ، که در اینجا به آنها اشاره شده است ، خلاصه سازی میگردند.
در سالهای اخیر ، فرآیند کلی از طراحی کامپیوتری محصول تا تولید ، تقریباً به یک تکامل نهایی رسیده است. با این حال ، مقایسههای مقادیر واقعی / ظاهری نشان میدهد که همیشه ، تفاوتهایی بین یک محصول تولیدی و نمونه اساسی CAD آن وجود دارد. دلایل آن ، میتواند مثلاً شامل موارد زیر باشد : کهنگی ابزارها ، انبساط گرمایی ، عیبهای مواد و غیره باشد ، چیزهایی که البته بخاطر ماهیت مهندسی مکانیک هستند. در حوزه کنترل کیفیت کامپیوتری ، نقصهای اشاره شده در بالا ، باید به منظور شناسایی تغییرات بخشها و یا به منظور گرفتن تصمیمات سازگار هماهنگ ، بررسی شوند. امروزه ، سیستمهای قدرتمند و پیشرفته ارزیابی مختصاتی موجود میباشند که ابزارهای ویژه ای را برای بوجود آوردن قطعات پیچیده در صنعت ، ایجاد کردهاند. همچنین ، بخش عمدهای از این سیستمها ، بر اساس سنجش سه بعدی هستند که تغییرات چشمگیری را در ارزیابی مختصاتی مدرن بوجود آورده است. تفاوت اصلی ایجاد شده در مقایسه با روشهای قدیمی ارزیابی ، آنست که ، سیستمهای سنجش سه بعدی ، مختصات سطح بخش اندازه گیری شده را نشان میدهد ، نه آنکه ابعاد هندسی آن را نشان دهد. با داشتن مجموعهای از نقاط سطحی عددی ، جزئیاتی در مورد تغییرات بخشها میتوانند بررسی شوند. بعلاوه ، بخشهای گوناگون جزئیات مختلف هندسی میتوانند در یک فرآیند منفرد ، ارزیابی گردند. هنگامی که مجموعهای از دادهای ارزیابی ها ، جمع آوری شد ، یک تحلیل عددی مستقل باید انجام شود ، تا اساس مقایسه متعاقب بین جزئیات برآورده شده و دادههای مرجع متناظر از نمونههای مشابه CAD آن ، مشخص شود. این ، هدف اصلی این روش است که در این مقاله نیز آمده است. تعریف کاملتری از سنجش سه بعدی ، و نگرش کلی در مورد کار مربوط در این حوزه ، در (8) آمده است.
این مقاله ، یک روش سنجش غیر مرتبط را نشان میدهد که میتواند در عملکردهای بسیاری ، در مورد کنترل کامپیوتر کیفیت و الگوبرداری سریع ، بکار رود ؛ که در طول مقاله مورد بحث قرار خواهد گرفت و میتواند بصورت زیر خلاصه شود. اشیاء تولیدی ، توسط یک سیستم پروژکتور ، که بر اساس روش نورکدگذاری شده در ترکیب با تغییر حالت می باشد ، ارزیابی میشوند. برای گرفتن عکس ، از یک دوربین ویدیویی استاندارد استفاده میشود. نقاط سطحی نمونه برداری شده ، که در دستگاه مختصات سنسوری برآورد شده اند و اغلب در هر عکس بین 200000 تا 400000 نقطه هستند ، به دستگاه مختصات CAD منتقل میشوند. پس از انتخاب یک جهتگیری تقریبی ، چه به یک روش فعل و انفعالی و چه از طریق اطلاعات قبلی ، ( جهتگیری خودکار بدون اطلاعات قبلی نیز میتواند با استفاده از علامتهای ثابت بر روی سطح شیء ایجاد شود) یک فرآیند پیچیده بهینه سازی عددی ، آغاز میگردد. مشکلی که در مواقعی اتفاق میافتد که اشیاء نتوانند توسط یک حسگر (سنسور) منفرد سه بعدی ، در یک عکس ، ثبت شوند ، میتواند از طریق بکارگیری یک فرآیند مضاعف جهت گیری ، حل شود. مجموعههای دادههای برآورد شده ، که از ابعاد مختلف جمع آوری شدهاند ، میتوانند یا بطور نسبی با یکدیگر سازگار شوند و یا به یک سیستم رایج مختصاتی مبدل گردند. برای مقایسه مقادیر واقعی / ظاهری ، اختلاف از مجموعه دادهها تا نمونه اصلی CAD ، میتواند نقطه به نقطه اندازهگیری شود. نتایج برآورد شده ، میتواند به چندین روش آماری ، نشان داده شود ؛ مثلاً بصورت اختلاف در هر نقطه اندازه گیری شده ؛ حداقل ، متوسط و یا حداکثر اختلاف در یک جزء CAD ( مثلاً در یک مثلث STL)
روش پیشنهادی در این مقاله ، بطور موفقیت آمیزی در چندین مورد الگو برداری سریع لیتوگرافی سه بعدی ، بکار گرفته شد و نتایج چشمگیری بدست داد. این روش ، کنترل کیفیت را در تمامی انواع الگوبرداری سریع و / یا موارد تولیدی NC تضمیم میکند ، و بخصوص برای ادغام فرآیندهای CAQ و CAM مناسب است. بدین طریق ، دو فرایند اساسی که بطور مستقل تشکیل شدهاند ، میتوانند ترکیب شوند تا فرآیند کلی توسعه تولید را کاراتر کنند.
امروزه ، چندین سیستم ارزیابی موجود است که بر اساس روشهای بسیار متفاوتی هستند. این روشهای ارزیابی ، میتوانند به دو روش فعال و منفعل تقسیم شوند. بطور کلی ، روشهای منفعل برای برآورد شکل شیء و ازطریق تعیین نسبی مشخصههای ویژه شیء ، بکار گرفته میشوند. این روشها ، اغلب براساس دقت اطلاعات قبلی از اشیاء مربوطه هستند ، و بنابراین ، برای پاسخ به نیازهای عمومی صنایع ، مناسب نمیباشند. بنابراین ، ما از بحث بیشتر در مورد آنها اجتناب میکنیم.