مقدمه
همهی ما دوران تحصیل و مدرسهی خود را خوب به یاد داریم. کلاسهای پرجمعیّتی که هر نیمکت با زحمت سه دانشآموز را در خود جای میداد. زمانی که زنگ املا فرا میرسید، معلم میگفت: «بچّهها! نفرات وسط هر نیمکت بیرون بیایند و روی زمین بنشینند. بچًههایی هم که در نیمکت نشستهاند، کیفهایشان را روی نیمکت بگذارند. سرمیزیها سر میز. ته میزیها هم تهمیز» کوهی از کیف بر روی میزها قرار میگرفت تا مبادا دانشآموزی سرخود را حرکت دهد و چشمش به املای دیگری بیفتد. سپس معلم با حالت دستوری و کلمه به کلمه، متن املا را میخواند.
هنوز هم با گذشت سالها، حتّی با تغییر کتابهای درسی، باز هم شاهد برگزاری چنین املاهایی در کلاس درس هستیم. این موضوع باعث تعجّب است که با وجود این همه تغییرات، باز هم به شکل سنّتی به دانشآموزان املا میگوییم؟ آیا واقعاً روش دیگری برای گفتن املا وجود ندارد؟ چرا سعی نمیکنیم در درس املا به شیوههایی نو و جذّاب هم توجّهی داشته باشیم؟ اصلاً چرا روشهای سنّتی را کنار نمیگذاریم؟ مگر نه این است که ما بایستی این نونهالان باغ مدرسه را برای روزگاری جز روزگار خود تعلیم دهیم و تربیت کنیم.آیا تاکنون از خود آنان پرسیدهایم تا چه اندازه به این روشها علاقهمند هستند؟
چرا زنگ املا در برخی مدارس به زنگی خشک و بیروح تبدیل میشود و هزاران چرا و دریغ دیگر! آیا فکر نمیکنید که دیگر زمان آن رسیده است که باور و نگاهمان را نسبت به درس املا تغییر دهیم؟ دانشآموزانمان را باور کنیم؟ به فکر شکوفایی خلّاقیّت آنان باشیم و از املا گفتن سنّتی بپرهیزیم و آنها را از این گرداب توالی و تکرار برهانیم؟
در رابطه با موضوع املا، تاکنون پژوهشهای فراوانی صورت گرفتهاست که در مجلّات و کتب گوناگون به چاپ رسیدهاست. در همهی آنها به این نکته اشاره شدهاست که درس املا نیاز به بازنگری و توجّهی جدّی از سوی معلّمان و دستاندرکاران تعلیم و تربیت دارد. چرا که تمام نگارندگان مقالهها از افت تحصیلی دانشآموزانشان در این درس شکایت داشتند و راهحلهای که برای برطرف شدن مشکل خود ارائه کردهبودند در جهت شکستن هنجار سنتّی درس املا بودهاست و در پایان به تغییرات شگرفی در نگرش و بازخورد دانشآموزان دست یافتهبودند که در قسمت ادبیّات موضوع به آنها اشاره کردهام.
من نیز در این اقدامپژوهی سعیکردهام ابتدا به بررسی موانع و مشکلاتی که در تدریس این درس با آنها مواجه بودهام، بپردازم و سپس با استفاده از روشهایی که در مقالات و کتب گوناگون مطرح شدهاست و تجربیّات و راهکارهای ابتکاری خودم نمرهی دانشآموزانم را در درس املا افزایش دهم.
بیان مسأله
اینجانب به مدت ده سال است، در سمت دبیر ادبیات فارسی در دروهی راهنمایی تحصیلی، در منطقهی کهک به تدریس مشغول است.
اقدامپژوه در سال تحصیلی 89-88 در مدرسهی راهنمایی دخترانهی کوثر کهک به تدریس انشاء، املاء و ادبیات فارسی در پایهی سوم راهنمایی مشغول بود. کلاس مورد نظر، کلاس سوم یاس بود که 32 نفر دانشآموز داشت. نیمی از دانشآموزان این کلاس از جمله دانشآموزانی بودند که اقدامپژوه در سال گذشته با آنان درس انشا و ادبیّات فارسی داشت. وضعیّت تحصیلی دانشآموزان در درس ادبیّات عالی بود و در تمام زمینههای کارهای گروهی بسیار فعّال، پرانرژی و خلّاق بودند. ولی در درس املا با معدل متوسط 17 با تعدادی دانشآموز کاملاً ضعیف.
آنچه اقدامپژوه را بر آن داشت تا به فکر این مسأله بیافتد، به شرح زیر است:
اینجانب سال گذشته نیز در این مدرسه مشغول به کار بودم و با معلّم درس املا ارتباط داشتم و از روشهایی که در کلاس درس اجرا میکردند، مطّلع بودم و همچنین به طور ناخودآگاه با درس املا نیز درگیر شدم. چون ساعت درس املای دانشآموزان، زنگ بعد از درس من(انشا) بود.
در کلاس انشا فعّالیّتها به صورت گروهی یا نوشتن در کلاس صورت میگرفت. در چند مورد متوجّه شدم که دانشآموزان به جای نوشتن انشا به نوشتن جریمهی املا مشغول هستند و یا در چند مورد هم دانشآموزان مشغول نوشتن متن چند خطّی از املا بودند که نمرات آن را نیز خودشان گذاشته بودند و در برخی از آنها به عمد غلط نوشتهبودند تا نمرهی املاها یکسان نباشد.
اقدام پژوهی در مورد بررسی موانع و مشکلات تدریس املا