فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:32
چکیده:
جانشین سلسله ای که نادرشاه افشار به آن ترتیب بوجود آورد و به آن ترتیب از میان رفت، سلسله ای بود که مؤسس و موجد آن، لرزاده ای شچاع و مردم دار از سرداران گمنام خود نادر بود و کریم خان زند نام داشت که چون از طایفه ” زند“ بود، سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب ” زندیه“ نام گذاشتند.برای اینکه علل پیدایش سلسله ای را که بنیان گذاشت به این سبب “ زندیه“ نام گذاشت. برای اینکه علل پیدایش سلسله زندیه دانسته شود، لازمست ابتدا مختصری درباره اوضاع ایران پس از قتل نادر شاه افشار بررسی شود.
پس از قتل نادر، هر یک از سران سپاه او، در هر گوشه ای از مملکت که مختصر نفوذی داشتند، سر به شورش و اغتشاش برداشتند. قسمت شمالی ایران از کردستان تا افغانستان عرضه تاخت و تازه های علیقلی خان ” عادلشاه “ و ابراهیم خان (ابراهیم شاه ) و محمد حسن خان قاجار شد و در نواحی جنوبی و مرکزی، حکام و فرمانرویان ایلات بختیاری و زند راه استقلال میپیمودند و در چنان احوالی، شاهرخ شاه افشار نیز در خراسان حکومت داشت و در ظاهر، پادشاه افشار بود (1161 هجری قمری) و در همان زمان برولایات فارس فتحعلی خان افشار، بر اصفهان ابوالفتح خان بختیاری و بر همدان، محمد علی خان تکه او حکومت میکردند.
اولین قیام از طرف محمد حسن خان قاجار صورت گرفت باین ترتیب که در گرگان به جمع آوری سپاه مشغول شد و ایلات یموت (بفتح یاء) و ترکمنان را دور خود جمع کرد. سپس آزادخان افنان قیام کرد و او که از طرف ابراهیم شاه بر کردستان و همدان حکومت داشت، پس از شکست ابراهیم شاه از شاهرخ ، ابتدا شهر ” زور“ و بعد کرمانشاهان را به تصرف در آورد و در سال 1162 هجری قمری بر آذربایجان دست یافت و حتی شهر ” ارومیه “ یعنی رضائیه امروزی را به پایتختی برگزید و رسما خود را پادشاه ایران خواند !
بعد از اینکه شاهرخ توسط طرفداران میرزا سید محمد متولی دستگیر و کور شد، هر کدام از حکام وی نیز در شهرهای مهم مانند اصفهان و همدان به خودسری و تمرد پرداختند و حتی در شیراز نیز علیه فتحعلی خان افشار شورشی بوجود آمد که رهبر آن ” صالح بیک بیات “ بود و سرانجام نیز ” صالح بیک“ در اوایل سال 1136 هجری قمری به حکومت شیراز رسید و به این ترتیب با اطاعت بزرگان شیراز از صالح بیک بیات، شیراز از قلمرو حکومت افشاریه خارج شد.
مرکز توجه تمام مدعیان سلطنت پس از نادرشاه افشارشهر اصفهان بود که حکومت بلارقیب نماند و علیمردان خان بختیاری در تسخیر اصفهان بر آمد ولی از ابوالفتح خان شکست خورد و چون در تصرف اصفهان اصرار داشت از کریم خان زند که در آن زمان با 4 هزار سوار تیر انداز و شمشیر زن خود ، در سلطان آباد اراک اردو زده بود کمک خواست و کریمخان نیز دل به وعده های او بست و با برادرش صادق خان به کمک او رفت.
این بار حاکم اصفهان، در مقابل مهاجمین زند مغلوب شد و منتها، چون کریم خان در اوسیاست و شجاعتی سراغ کرده بود به پیشنهاد خان زند، اتحاد مثلثی از ابوالفتح خان بختیاری – کریم خان زند و علیمردان خان بختیاری تشکیل شد و چون هنوز مردم اصفهان را میل دل بجانب صفویان بود یکی از نوادگان دختری شاه سلطان حسین صفوی را که طفلی 8 ساله بنام ” ابو تراب میرزا “ بود با عنوان شاه اسمعیل سوم به سلطنت برداشتند و قرار شد ابوالفتح خان همچنان حاکم اصفهان باشد، کریم خان فرماندهی سپاه را بعهده بگیرد و علیمردان خان نایب السلطنه باشد و باین ترتیب از اجتماع این سه سردار که هریک در اندیشه نابودی دو تن دیگر و استقلال انفرادی بود، حکومتی تشکیل یافت که پایه و اساس استواری نداشت (1164 هجری قمری) زیرا ابوالفتح خان مستبد و مغرور، علیمردان خان بیرحم و تند خو و خشن و کریم خان، مردم دار و بردبار و ملایم و بسیار دور اندیش و احتیاط کار بود .
بزودی مردم اصفهان نیز سه دسته شدند و هر دسته طرفدار یکی از سه سردار شدند منتها، بسبب نرمش و عطوفت کریمخان، جمع بیشتری منجمله ارامنه جلفا طرفدار او بودند و این محبوبیت خان زند، علیمردان خان را بهراس افکند و برای اجرای نقشه ای که در سر داشت کریمخان را با یک مأموریت جنگی به همدان فرستاد و در غیاب او، توطئه ای ترتیب داد که در جریان آن ” ابوالفتح خان “ کشته شد و بعد از آنکه حکومت اصفهان را یه عموی خود ” حاجی بابا خان بختیاری“ سپرد، شاه اسماعیل سوم خردسال را همراه خود به شیراز برد.
در محلی بنام ” کام فیروز“ نزدیک شیراز صالح بیک بیات، حاکم شیراز از علیمردان خان شکست خورد و در سال 1165 هجری قمری شیراز هم بتصرف خان بختیاری درآمد و این پیروزی مصادف با پیروزی مصادف با پیروزی کریمخان زند در همدان بود . پس از این پیروزی، خان زند حکومت همدان را به برادرش صادق خان سپرد و خود به سنندج رفت و در آنجا بود که از وقایع اصفهان و قتل ابوالفتح خان و تصرف شیراز توسط علیمردان خان مطلع شد و لاجرم، بسرعت به اصفهان بازگشت و پس از آنکه با مقاومت مختصری از طرف ” حاجی بابا خان “ روبرو شد، اصفهان را گرفت و صادق خان را از حکومت همدان به اصفهان مأمور کرد و خود برای دفع علیمردان خان که پیمان اتحاد مثلث را شکسته بود، بسراغ او رفت.
نیروهای زند و بختیاری در ” چهار محال “ با هم روبرو شدند و علیمردان خان شکست خورد و بطرف کرمانشاهان گریخت و شاه اسماعیل سوم ناچار به اردوی کریمخان پیوست و خان زند، نیابت و وکالت او را قبول کرده و از آن زمان است که کریمخان زند به ” وکیل الدوله ” مشهور شد (1165 هجری قمری) و در حقیقت، این امر، آغاز کار سلسسله زندیه در تاریخ ایران محسوب می شود .
گرچه قیام کریمخان زند از سال 1163 هجری قمری آغاز شد و همین تاریخ نیز به عنوان تاریخ تأسیس سلسله زندیه در تواریخ به حساب آمده است ولی، بطوریکه بعد خواهد آمد، فرمانروائی مستقل و بلا منازع کریمخان زند در حقیقت از سال 1179 هجری قمری که همه دشمنان سر سخت داخلی خود را بکایک مغلوب کرد، آغاز می شود. در طول مدت 46 سالی که افراد سلسله زندیه در ایران فعالیتی داشتند 8 نفر باین ترتیب بر منصرفات زندیه حکومت کردند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:100
پایان نامه کارشناسی ارشد رشته مدیریت صنعتی، گرایش تولید صنعتی
مقدمه :
دنیای اطراف ما مملو از مسائل چند معیاره است و انسانها همیشه مجبور به تصمیم گیری در این زمینه ها هستند. بطور مثال هنگام انتخاب شغل معیار های مختلفی مانند در امد، موقعیت اجتماعی، خلاقیت و ابتکار و… مطرح می باشند که فرد تصمیم گیرنده گزینه های مختلف را باید بر طبق این معیار ها بسنجد. در تصمیم گیری های کلان مانند تنظیم بودجه ی سالانه ی کشور نیز متخصصین اهداف مختلفی مانند امنیت، اموزش توسعه ی صنعتی و… را تعقیب نموده و مایلند که این اهداف را بهینه نمایند.
در زندگی روز مره مثالهای فراوانی از تصمیم گیری با معیار های چند گانه وجود دارد. در بعضی موارد نتیجه تصمیم گیری به حدی مهم است که بروز خطا ممکن است ضرر های جبران ناپذیری را بر ما تحمیل کند از این رو لازم است که تکنیک یا تکنیک های مناسبی برای انتخاب بهینه و تصمیم گیری صحیح طراحی شود تا تصمیم گیرنده بتواند به بهترین انتخاب ممکن نزدیک تر شود.
روش AHP که بر اساس تحلیل مغز انسان برای مسائل پیچیده و فازی می باشد توسط محققی بنام«توماس ال ساعتی » در دهه ی ۱۹۷۰ پیشنهاد گردیده است.
فرایند تحلیل سلسله مراتبی یکی از جامع ترین سیستم های طراحی شده برای تصمیم گیری با معیار های چند گانه است زیرا این تکنیک امکان فرموله کردن مسئله را به صورت سلسله مراتبی فراهم می کند و همچنین امکان در نظر گرفتن معیار های مختلف کمی و کیفی را در مسئله دارد این فرایند گزینه های مختلف را در تصمیم گیری دخالت داده و امکان تحلیل حساسیت روی معیار ها و زیر معیار ها را دارد، علاوه بر این بر مبنای مقایسه ی زوجی بنا نهاده شده که قضاوت و محاسبات را تسهیل می نماید، همچنین میزان سازگاری و نا سازگاری تصمیم را نشان می دهد که از مزایای ممتاز این تکنیک در تصمیم گیری چند معیاره می باشد.
نوع مقایسه زوجی ما بین معیارها و زیر معیارها به صورت خطی بوده و به عنوان مثال اگر ترجیح عنصر A بر عنصرB همواره برابر n باشد ترجیح عنصر B بر عنصر A همواره برابر ۱/n خواهد بود در حالیکه در سطوح مختلف از عنصر A مطلوبیت عنصر B دستخوش تغییر است و در این تحقیق سعی شده که بر اساس تئوری مطلوبیت که یکی از پر کاربرد ترین تئوری ها در علم اقتصاد خرد میباشد مقایسه ای دقیق تر ما بین معیار ها و زیر معیار ها انجام پذیرد و وزن نسبی هر یک از معیارها با استفاده از تابع مطلوبیت بین هر دو معیار بدست می آید.
فهرست مطالب:
چکیده ۱
مقدمه : ۲
فصل اول ۴
کلیات ۴
۱-۱) موضوع تحقیق : ۵
۱-۲) بیان و تعریف موضوع : ۵
۱-۳) اهداف تحقیق : ۶
۱-۴) فرض تحقیق ۶
۱-۵) قلمرو علمی تحقیق ۶
۱-۵-۱) قلمرو مکانی : ۷
۱-۶) متدولوژی تحقیق : ۷
۱-۶-۱) روش تحقیق: ۷
۱-۶-۲) روش گردآوری اطلاعات: ۸
۱-۷) محدودیت های تحقیق : ۸
فصل دوم ۹
مروری بر ادبیات تحقیق ۹
پیشگفتار: ۱۰
۲-۱) کلیات ۱۱
۲-۱-۱) اصول فرایند تحلیل سلسله مراتبی ۱۱
۲-۱-۲) مزایای فرایند تحلیل سلسله مراتبی ۱۱
۲-۲) گام های فرایند تحلیل سلسله مراتبی ۱۳
۲-۲-۱) ساختن سلسله مراتبی ۱۳
۲-۲-۱-۱ ) انواع سلسله مراتبی ها ۱۴
۲-۲-۱-۲) روش ساختن یک سلسله مراتبی ۱۵
۲-۲-۲) محاسبه وزن در فرایند تحلیل سلسله مراتبی ۱۵
۲-۲-۲-۱) روش های محاسبه وزن نسبی ۱۵
۲-۲-۲-۱-۱) روش حداقل مربعات ۱۶
۲-۲-۲-۱-۲) روش حداقل مربعات لگاریتمی ۱۷
۲-۲-۲-۱-۳) روش بردار ویژه ۱۸
۲-۲-۲-۱-۴) روش های تقریبی ۱۹
۲-۲-۲-۲) محاسبه وزن نهایی : ۲۰
۲-۲-۳) محاسبه نرخ ناسازگاری ۲۰
۲-۲-۳-۱) ماتریس سازگار ۲۰
۲-۲-۳-۲) ماتریس ناسازگار ۲۱
۲-۲-۳-۳) الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک ماتریس ۲۲
۲-۲-۳-۴)الگوریتم محاسبه نرخ ناسازگاری یک سلسله مراتبی ۲۳
۲-۴) سیستمهای غیر خطی یا شبکه ها ۲۳
۲-۵) تئوری مطلوبیت ۲۴
۲-۵-۱) مفهوم مطلوبیت و رابطه اش با ارزش کالاها و خدمات ۲۴
۲-۵-۲) نظریه کاردینالی مطلوبیت ۲۵
۲-۵-۳) نظریه اردینالی مطلوبیت ۲۵
۲-۵-۴) مطلوبیت کل و مطلوبیت نهایی ۲۵
۲-۵-۵) نرخ نهایی جانشینی ۲۸
۲-۵-۶) رابطه بین نرخ نهایی جانشینی با مطلوبیت نهایی ۲۹
۲-۶) بررسی سوابق گذشته ۳۰
۳-۱) تجزیه و تحلیل فرایند سلسله مراتبی ۳۶
۳-۱) تجزیه و تحلیل فرایند سلسله مراتبی ۳۷
۴-۱) نتیجه گیری ۵۳
۴-۲) پیشنهادات ۵۳
فهرست منابع: ۵۵
۱-۱- تصمیمگیری چیست ۵۶
۱-۱- تصمیمگیری چیست ۵۷
۱-۱-۱- مقدمه و کلیات ۵۷
۱-۱-۲- تعریف تصمیم گیری و مراحل آن ۵۷
۱-۱-۳- ویژگیهای یک تصمیم خوب ۵۹
۱-۱-۴- انواع تقسیمات در تصمیم گیری ۶۰
۱-۱-۴-۱- تصمیم های برنامه ریزی شده و نشده ۶۰
۱-۱-۴-۲- تصمیمات فردی و گروهی ۶۳
۱-۱-۴-۲-۱- تصمیمات فردی ۶۳
۱-۱-۴-۲-۲- تصمیم گیری گروهی ۶۴
۱-۱-۵- مدلهای کلان تصمیم گیری ۷۰
۱-۱-۵-۱- مدل راضی کننده ۷۱
۱-۱-۵-۲- مدل علاقه ضمنی ۷۳
۱-۱-۵-۲- مدل علاقه ضمنی ۷۴
۱-۱-۵-۳- مدل حداکثر بهره گیری (بهینه سازی) ۷۶
۱-۱-۶- محیطهای کلان تصمیم گیری ۸۰
۱-۱-۶-۱- قطعی و معین ۸۰
۱-۱-۶-۲- تحت ریسک ۸۰
۱-۱-۶-۳- عدم قطعیت ۸۱
۱-۲- تعریف MCDM و مفاهیم اولیه آن ۸۱
۱-۲-۱- تعریف تصمیم گیری چند معیاره ۸۱
۱-۲-۲- تعاریف و مفاهیم اولیه ۸۲
۱-۲-۲-۱- هدف بصورت یک تابع (Objective) ۸۲
۱-۲-۲-۲- راه حل بهینه (Optimal Solution) ۸۲
۱-۲-۲-۳- آلترناتیو ۸۳
۱-۲-۲-۴- معیار ۸۳
۱-۲-۲-۶- راه حل برتر (Preferred Solution) ۸۳
۱-۲-۲-۷- راه حل رضایت بخش (Satisfying Solution) ۸۳
۱-۲-۲-۸- راهحل موثر (غیرمسلط) ۸۴
۱-۲-۳- مراحل آمادهسازی ماتریس تصمیمگیری ۸۴
۱-۲-۳-۱- تبدیل معیارهای کیفی به کمی ۸۴
۱-۲-۳-۱-۱- خطکش مقیاس ۸۴
۱-۲-۳-۱-۲- منطق فازی (Fuzzy Logic) ۸۵
۱-۲-۳-۲- نرمالیزه کردن ۸۶
۱-۲-۳-۲-۱- نرمالیزه کردن برداری ۸۶
۱-۲-۳-۲-۲- نرمالیزه کردن خطی ۸۶
۱-۲-۳-۲-۳- روش سوم نرمالیزه کردن ۸۷
۱-۲-۳-۳- وزندهی ۸۷
۱-۲-۳-۳-۱- روش آنتروپی ۸۷
۱-۲-۳-۳-۲- روش مقایسات زوجی ۸۸
۱-۳- انواع تکنیکهای MCDM ۸۸
۱-۳-۱-۱- روش Dominance ۸۹
۱-۳-۱-۲- روش Maximin ۸۹
۱-۳-۱-۳- روش Maximax ۸۹
۱-۳-۱-۴- روش Conjunctive ۸۹
۱-۳-۱-۵- روش Disjunctive ۹۰
۱-۳-۱-۶- روش Lexicography ۹۰
۱-۳-۱-۷- روش حذفی ۹۰
۱-۳-۲- تکنیک های تعاملی ۹۱
۱-۳-۲-۱- روش مجموع ساده وزین (SAW) ۹۱
۱-۳-۲-۲- روش TOPSIS ۹۲
۱-۳-۲-۳- روش ELECTRE ۹۲
۱-۳-۲-۴- روش AHP ۹۳
۱-۳-۲-۵- روش DEMATEL ۹۳
۱-۳-۲-۶- روش NAIADE ۹۴
۱-۳-۳- تکنیکهای پیشرفته تعاملی ۹۴
۱-۳-۳-۱- روش EVAMIX ۹۴
۱-۳-۳-۲- روش MAVT ۹۵
۱-۳-۳-۳- روش UTA ۹۵
۱-۳-۳-۴- روش MAUT ۹۵
۱-۳-۳-۵- روش SMART ۹۵
۱-۳-۳-۶- روش ORESTE ۹۶
۱-۳-۳-۷- روش PROMETHEE ۹۶
۱-۳-۳-۸- روش REGIME ۹۶
۱-۳-۳-۹- روش PAMSSEM ۹۶
۱-۳-۴- مقایسه تکنیکهای MCDM ۹۷
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
چکیده:
شاه اسماعیل اول موسس سلسله صفویه
دوران زندگی:(۸۶۶ه.ش تا ۹۰۱ ه.ش/892 - 930 ه.ق / 1487 - 1524 م) دوران پادشاهی:(880ه.ش. تا 901 ه.ش / 907 - 930 ق / 1502 - 1524 م) اسماعیل ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینى، و معروف به شاه اسمعیل موسس سلسله صفوی و بنیانگذار ایران به عنوان یک واحد سیاسی مستقل پس از اسلام است. همچنین وی مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران نمود و مرزهای ایران را به حدود مرزهای دوره ساسانیان رسانید.
شتبار
تبار اسماعیل به شیخ صفی الدین اردبیلی میرسد و فرزند شیخ حیدر است و مادرش مارتا دختر سلطان اوزون حسن آق قویونلو و کوراکاترینا شاهزاده یونانی ترابوزان بود. (جعفریان، 28:1378)
• میرزا جلال الدین محمد حکیم جنابدی طبیب مخصوص شاه اسماعیل صفوی، جالینوس زمان و مسیح الانفاس و صاحب کشف و کرامات و مؤلف چندین کتاب بود.
کودکی
نگارهای از وی
اسماعیل در 866 ه.ش. در اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود -که به دلیل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخ سر) خوانده میشدند- به عنوان جهاد با مسیحیان چرکس به نواحی قفقاز رفتند. توسعهطلبی حیدر باعث شد که باشیروانشاهان وارد جنگ شود و سلطان یعقوب آق قویونلو به کمک شروانشاهان رفت و نهایتا حیدر تیر خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت در آمدند. در این زمان اسماعیل کودکی شیرخوار بود.
اسماعیل به همراه مادر ودو برادرش در اصطخر فارس به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند.«عالم آراى عباسى، ص 32؛ جهانگشاى خاقان، صص 44 - 46» در این دوره سلطان یعقوب آق قویونلو مرد و بین فرزندانش رستم وبایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفت سالهاش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.
اسماعیل مدتی در پنهانی در اردبیل زیست و سپس برای امنیت بیشتر به لاهیجان رفت و نزد امیر آنجا «کارکیا میرزا» پناه گرفت. کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى لاهیجان و دیلمان، که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا 905 ه.ق. با مراقبتهاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت. «احسن التواریخ، ص 9؛ جهانگشاى خاقان، صص 64 - 67» همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت «جهانشگاى خاقان، ص 57».
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو تحت تأثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفی بود و از سوی دیگر احتمالاً در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان و تشیع امامی آشنا شده و این مجموعه این آموزه ها او را برای بدل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخته است.
از قیام تا پادشاهی
اسماعیل سیزده ساله مدتی در اردبیل اقامت کرد و گروه کثیری از صوفیان قزلباش به او پیوستند. او مانند پدرانش جنید و حیدر به قصد جنگ با مسیحیان گرجستان و در واقع برا ی انتقام گرفتن از «الوند بیک آق قویونلو» و شروان شاه اقدام به تدارک سپاه کرد.
اسماعیل برای گردآوری سپاه بیشتر به آناتولی( قراباغ و وان) رفت و در سال 906 ه.ق. همراه با هفت هزار سپاهی قزلباش به سمت شروان لشکر کشید. در جنگى که نزدیک قلعه گلستان روى داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد (جهانگشاى خاقان، صص 119 و 113). اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جاى آنکه وقت خود را براى محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالى شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در نزدیک نخجوان الوند بیگ آق قویونلو را مغلوب کرد( 907 ق / 1502 م) و خود پیروزمندانه وارد تبریز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت «تاریخ جهان آرا، صص 465 - 226؛ لب التواریخ، صص 394 - 395».
وی در حالی که چهارده سال بیشتر نداشت به کمک مریدانی که سخت به او معتقد بودند در سال هشتصد و هشتاد ه.ش شاه ایران شد و سلسله خویش را به نام جدش صفی الدین "صفویه" نامید که در تاریخ ایران به دو دلیل اهمیت بسیار دارد:
• یکی این که این سلسله اولین سلسله کاملاً مستقل ایرانی بعد از حمله اعراب به ایران (در سال ۳۲ ه.ق) بوده است یعنی پس از هشتصد سال توانست با افتخار نام ایران را بر روی نقشهها برگرداند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:24
توجه:این مقاله فاقد منابع میباشد
چکیده:
زندیان یا زندیه یا دودمان زند نام خاندانی پادشاهی است که میان فروپاشی افشاریان تا برآمدن قاجار به درازای چهل و شش سال در ایران بر سر کار بودند. این سلسله به سردمداری کریم خان زند از ایل زند که از سال ۱۱۶۳ هجری قمری در ایران به قدرت رسید او فردی مدبر و مهربان بود. کریم خان خود را وکیل الرعایا نامید و از لقب (شاه) پرهیز کرد. شیراز را پایتخت خود گردانید و در آبادانی آن کوشش نمود. ارگ، بازار، حمام و مسجد وکیل شیراز از کریمخان زند وکیل الرعایا به یادگار مانده است
زندیه سلسله ای از پادشاهان ایران که از سال 1164-1209 هجری قمری بر بیشتر ممالک ایران سلطنت نمودند و اولین آن کریم خان و واپسین آنها لطفعلی خان بود. سلسله مزبور پس از قتل نادر شاه از سال 1162 تا 1209 هجری قمری در فارس و افغان سلطنت کرد و بدست آقا محمد خان قاجار منقرض شد. افراد این سلسله از این قرارند :
1- کریم خان ، جلوس به سال 1163 هجری قمری برابر با 1750 میلادی
2- ابوالفتح خان ، جلوس به سال 1193 هجری قمری برابر با 1780 میلادی
3- علیمراد خان ، جلوس به سال 1193 هجری قمری
4- محمد علی خان، جلوس به سال 1193 هجری قمری
5- صادق خان ، جلوس به سال 1193 هجری قمری
6- علیمراد خان ، جلوس به سال 1196 هجری قمری
7- جعفرخان، جلوس به سال 1199 هجری قمری
8- لطفعلی خان ، جلوس به سال 1203 هجری قمری
اما به تخت نشستن لطفعلی خان بیش از شش سال نپایید و به سال 1209 هـ . ق بدست آقا محمد خان قاجار به قتل رسید.
هنگامی که به تواریخ فوق می نگریم حتی بدون هیچ شناختی از دورة زندیه به این نتیجه می رسیم که وضعیت و شرایط ایران دارای تشنجات و نا آرامیهای زیادی بوده است زیرا در شرایط عادی نادر جماعتی است که به هر فصل پادشاهی آورد و به هر روز امیری بگمارد.
ابوالفتح خان ، علیمراد خان ، محمد علی خان و صادق خان هر سه به سال 1193 هجری قمری بر تخت نشستند . خود شاهدی بر عدم وجود امنیت سیاسی و اجتماعی روزگار است که اوراق کهنه تاریخ شهادت بر آن می دهد که عدم امنیت سیاسی و اجتماعی ، همیشه و همه حال هنر و فرهنگ را نیز تحت الشعاع قرارخواهد داد که خود جای بحث و مجادله ای دگر دارد و نمی توان در این اوراق بدان پرداخت.
همیشه تاریخ برای پژوهشگران علوم سیاسی و دانشهای هنری و فرهنگی در پرده ای از ابهامات قرار داشته است اما آنچه از نوشته ها و نگاشته ها بر می آید حکومت زندیه و پادشاهانش همیشه در حال جنگهای داخلی بوده اند و تنها در حدود 20 سال از حکومت کریم خان کشور یک آرامش نسبی را به خود دید.
وقایع این دوران به تفصیل در کتابهای تاریخ گیتی گشا نوشته محمد صادق موسوی نامی ، مجمل التواریخ بعد نادریه نوشته ابوالحسن بن امین گلستانه روزنامه میرزا محمد کلانتر فارس ، گلشن راز نوشته ابوالحسن فخاری کاشانی و غیره می توان یافت. پادشاهی زندیه با بر تخت نشستن کریم خان آغاز می شود کریم خان زند از طوایف لک و پسر ایناق بود. پس از فوت پدر با برادرش صادق خان بزرگ طایفه زند شدندو به سال 1162 هجری قمری به سپاه ابراهیم خان برادرزاده نادرشاه پیوست، چون ابراهیم بدست نوه نادر کشته شد کریمخان قدرتی یافت و سرانجام بر علیمراد خان بختیاری و محمد حسن خان قاجار و آزاد خان افغان و فتحعلیخان افشار پیروز شد و به استثناء آزاد خان دیگر رقیبان او کشته شدند.
علیمراد خان پس از شکست از کریمخان زند از شیراز به کرمانشاه رفت و شاه اسماعیل سوم که قبلاً به پادشاهی نشسته بود به کریمخان پیوست (1165 هجری قمری ) و کار کریمخان بالا گرفت و چون خویشتن را وکیل وی کرده بود به وکیل معروف شد علیمراد خان در کرمانشاه سپاهی فراهم ساخت و به مقابله با کریمخان پرداخت اما در ناحیه بیل آور شکست خورد و بدست محمد خان زند کشته شد محمد خان از بزرگان زندیه بود که از کریمخان روی گردان شده و به علیمراد خان پیوسته بود اما پس از کشتن علیمراد خان مورد عفو کریمخان قرار گرفت پس از آن واقعه ، کریمخان برای دفع محمد حسن خان به گرگان لشکر کشید اما کاری از پیش نبرد. در این میان شاه اسماعیل سوم به برادری محمد حسن خان پیوست و او را نایب السلطنه کرد، بدان جهت شکست در سپاه کریمخان افتاد و به اصفهان عقب نشست. در نبرد دیگری که در سال 1171 هجری قمری در گرفت کریمخان از اصفهان به شیراز رفت و متحصن شد. اما سپاه محمد حسن خان نتوانست محاصره شیراز را ادامه دهد و ناچار به استر آباد باز گشت و در جنگی به دست فتحعلیخان زند کشته شد. از دیگر رقبای کریمخان آزاد خان افغان سردار سپاه نادر بود که ادعای سلطنت داشت. به سال 1167 هجری قمری در نبردی که میان او و کریمخان در ناحیه بروجرد در گرفت کریمخان شکست خورد اما سرانجام بر او غلبه کرد و او در سال 1175 هجری قمری خود را تسلیم کریمخان کرد و تا آخر عمر مورد محبت خان زند بود.
در سالهای 1174 و 1175 هجری قمری کریمخان به دفع فتحعلیخان افشار آراشلو پرداخت البته در ناحیه قره چمن از وی شکست خورد اما سرانجام بر وی غلبه کرد فتحعلیخان به ارومیه گریخت کریمخان 9 ماه ارومیه را محاصره کرد ودر سال 1167 هجری قمری فتحعیخان تسلیم شد و مورد محبت او قرار گرفت اما چون سوء نیت وی بر کریمخان مسلم شد امر به کشتن او داد در سال 1177 هجری قمری والی بغداد به تحریک ولی مطلب مشعشعی به خوزستان تاخت کریمخان به خوزستان رفت و طایفه آل کثیر و سعد را سرکوب کرد و لنکری به سر کردگی صادق خان برادر خویش به بصره فرستاد و آنجا را تصرف کرد پس از این به تنظیم امور پرداخت ودر آباد کردن شیراز کوشش بسیار نمود.
از بناهای بنام دوره زندیه می توان به حمام وکیل شیراز ، بازار وکیل شیراز ، مسجد وکیل شیراز ، بقعه شاه میر علی بن حمزه شیراز (دروازه قرآن ) ؟ مدرسه سپه سالار قدیم تهران ، مدرسه مرروی تهران مدرسه شیخ عبدالحسین تهران ، مسجد علی قلی آقا اصفهان ، عمارت خورشیدی کلات نادری در خراسان باغ و عمارت هفت تن شیراز باغ کوشک کریم خان شیراز( مقبره خان زند) حمام علیقلی آقا اصفهان عمارت کلاه فرنگی (موزه پارس )شیراز .
کریمخان به بنا و بناسازی علاقه فراوان داشت و ابنیه های فوق الذکر گواه این امر است ایشان حتی نام محلات شهر شیراز را خود انتخاب می کرد، محله سیم شیراز محله بالاکفت به کسر کلاف و و سکون ، بعضی دوش و سر دوش را گویند و این محله را بالا کت و بال کت و بال که نیز گویند و از زمانی که پادشاه عصر زند حصار شیراز را کوچک نمود محله باغ نو و این محله را یک محله فرمود و همه را بالا کفت گفتند .
کریم خان به سال 1193 هجری قمری در شیراز در گذشت و مدت سلطنتی 30 سال بیشتر نبود و هفت پادشاه که یکی بعد از دیگری بیامند نه توانستند حامی مردم باشند و نه کشور را در آرامی نگه دارند و روزی نبود که خانه ای نسوزد و جدالی در نگیرد. وآخر کلام ایران در آن دوران تنها در 20 ساله آخر حکومت کریم خان در حالتی نسبتاً آرام زی کرد و بعد از کریم خان هم 20 سال بیشتر دوام نیافت و خود قضاوت کنید کدام فرهنگ و هنری توان رشد و ترقی در این عهد را دارد.
نگاهی به فرش دوره زندیه از دید محققان فرش ایران
هنگامی که به کتابهای فرش ایران رجوع می کنیم زمانی که به قالی دوره زندیه می رسیم همواره سکوتی عمیق یا تک مضرابی ضعیف ما را به تفکری ژرف پیرامون این هنر در عصر مذکور دعوت می کند که شاید خودعا ملی شود برای پژوهش بیشتر پیرامون قالی این عصر در ایران.
سیسیل ادوارد و در کتاب مشهور خود قالی ایران اشاره ای به این دوره
می کند و به استناد به کتاب تاریخی سرجان ملکم کریم خان را فردی مدبر ولی بی سواد می خواند و در هنرهای این دوره که به بحث در مورد تجارت و ساخت آنها سخن به میان آورده اما از فرش زندیه سخنی نمی گوید البته دکتر سامی در کتاب خود بافندگی و بافته های ایران از دوران کهن اشاره دارد که قالی در اواخر حکومت زندیان باز در ایران رونق یافته است.
تورج ژوله نیز در کتاب برگی از قالی خراسان چنین می نویسد : آرام اولئاویوس که جز یک هیئت هفت نفره بود در زمان شاه عباس دوم به ایران آمد و در سفرنامه خود نوشت بهترین قالیها در ایران بافته می شود پس از صفویه با حمله افاغنه تا مدتی ایران از جمله خراسان دچار آشوب و هرج و مرج شد و سرانجام در دوران سلسله قاجار وضع کمی بهبود یافت و فرش ایران از طریق دریا وخشکی به اروپا و سایر نقاط و به عنوان مهمترین کالاهای صادراتی ایران مطرح شد.
استاد پرویز تناولی در کتاب قالیچه های تصویری ایران چنین می آورد با آمدن سلسله زندیه صلح و آرامش دوباره به ایران باز گردید و این بار شیراز مرکز هنر و هنرمندان ایران شد و هنر تصویر گری به اوج خود رسید و موضوع های تصویری در همه جا و در همه رشته ها از جمله روی سنگ و کاشی و گچ نقش بست و نقاشان زیادی به تهیه تابلوهایی از شاهزادگان و رقاصان و نوازندگان پرداختند و کار تصویر گری از انحصار کاخها بیرون آمد و به داخل خانة اشراف راه یافت اما عمر سلسله زندیه چنین نپایید و سلسله قاجار بر روی کار آمد و تهران به پایتختی برگزیده شد.
جواد یساولی در کتاب شناخت قالی ایران می گوید : نادر شاه جهت حفظ انسجام و یکپارچگی کشور فرصت آن را نیافت تا به مسایل هنری بپردازد لیکن رفته رفته با حفظ امنیت و آرامش ایجاد شده در سایه شجاعت و دلاوری ایرانیان هنری که در خفا به حیاتش ادامه می داد در دوره زندیه اعتبار بیشتری یافت و مورد توجه فرمانروایان قرار گرفت . بازرگانان تبریزی به تأسیس کارگاه های فراوان قالیبافی نه تنها در تبریز بلکه در کرمان ، مشهد ، کاشان و سایر شهرهای ایران همت گماشته و قالی های بافته شده از طریق استانبول به اروپا راه یافت.
آنچه که مستندات مکتوب نشان می دهد قالی دوره زندیه هر چه باشد نقطة سکوت هارمونی بر صدای فرش ایران است نه شکوه صفوی را داراست و نه بدعت قاجار ، از دید من فرش زندیه سکوت است یک سکوت که تصمیم تکامل و از طرفی انحطاط نوینی را آغازمی کند که دیروز نبوده و امروز هم نیست و به فردای زندیه که قاجار است تعلق دارد.
همواره شک مقدمه یقین است.«دکارت»
ذکر چند فرضیه در مورد قالی دوره زندیه از نظر نگارنده
1- کمتر بافته شدن قالیهای گران قیمت در این دوران
در آن چه که پیش رویتان گذشت دیدیم که دوره زندیه دوره ای ملوک الطوایفی بوده است و دائماً در جنگ داخلی به سر برده اند و همیشه و در همه حال جنگها اولین تأثیرات خود را بر روی هنر این سرزمین گذاشته اند ، نه سرزمین ما بلکه هر دیاری که دچار این بلا شود هنرش و فرهنگش دچار تزلزل خواهد شد و رو به انحطاط خواهد رفت.
کریم خان زند که خود را وکیل الرعایا خوانده بود پایتخت کشور را به سرزمینی برده بود که نه مرکز بافت بود و نه ساختمانهای در خور تحسین سپاهان را داشت او شیراز را به عنوان پایتخت حکومت خود گزیده بود و در ده سال اول حکومت همه و همه به دنبال خواباندن شورشهای قومی و قبیله ای و مدعیان تاج و تخت که از هر سوی سر بلند می کردند بود هنگامی که وضعیت کشور رو به آرامش رفت وی بر آن شد که پایتخت سرزمینش را سر و سامان دهد از این رو با ابنیه آغاز کرد و بناها را در آن سرزمین بر پا ساخت اما او بیست سال بیشتر فرصت نداشت و در این مدت تنها به این مهم پرداخت و هنرها و صنایع دیگر در حاشیه قرار گرفتند البته لازم به ذکر است بگوئیم که پارچه بافی این دوره وجه تمایزی با پارچه های دوران پیشین خود دارد و آن استفاده از طرح گل فرنگ است که وجه تمایز معماری و نقاشی و جلد سازی این دوره نیز محسوب می شود اما بافته های گره دار که مبین این طرح باشد یافت نشده است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
چکیده:
شاه اسماعیل اول موسس سلسله صفویه
دوران زندگی:(۸۶۶ه.ش تا ۹۰۱ ه.ش/892 - 930 ه.ق / 1487 - 1524 م) دوران پادشاهی:(880ه.ش. تا 901 ه.ش / 907 - 930 ق / 1502 - 1524 م) اسماعیل ملقب به ابوالمظفر بهادر خان حسینى، و معروف به شاه اسمعیل موسس سلسله صفوی و بنیانگذار ایران به عنوان یک واحد سیاسی مستقل پس از اسلام است. همچنین وی مذهب شیعه را مذهب رسمی ایران نمود و مرزهای ایران را به حدود مرزهای دوره ساسانیان رسانید.
شتبار
تبار اسماعیل به شیخ صفی الدین اردبیلی میرسد و فرزند شیخ حیدر است و مادرش مارتا دختر سلطان اوزون حسن آق قویونلو و کوراکاترینا شاهزاده یونانی ترابوزان بود. (جعفریان، 28:1378)
• میرزا جلال الدین محمد حکیم جنابدی طبیب مخصوص شاه اسماعیل صفوی، جالینوس زمان و مسیح الانفاس و صاحب کشف و کرامات و مؤلف چندین کتاب بود.
کودکی
نگارهای از وی
اسماعیل در 866 ه.ش. در اردبیل دیده به جهان گشود. پدرش شیخ حیدر به همراه مریدان خود -که به دلیل بر سر داشتن کلاه قرمز رنگ قزلباش (سرخ سر) خوانده میشدند- به عنوان جهاد با مسیحیان چرکس به نواحی قفقاز رفتند. توسعهطلبی حیدر باعث شد که باشیروانشاهان وارد جنگ شود و سلطان یعقوب آق قویونلو به کمک شروانشاهان رفت و نهایتا حیدر تیر خورد و به اسارت درآمد و جان خود را در این مبارزه از دست داد و فرزندانش نیز به اسارت در آمدند. در این زمان اسماعیل کودکی شیرخوار بود.
اسماعیل به همراه مادر ودو برادرش در اصطخر فارس به مدت چهار سال و نیم زندانی شدند.«عالم آراى عباسى، ص 32؛ جهانگشاى خاقان، صص 44 - 46» در این دوره سلطان یعقوب آق قویونلو مرد و بین فرزندانش رستم وبایسنقر جنگ درگرفت و رستم برای مقابله با بایسنقر، «سلطان علی» برادر بزرگ اسماعیل و خانوادهاش را آزاد کرد، تا بتواند از پشتیبانی قزلباشان خانقاه اردبیل برخوردار شود. سلطان علی با شکوه فراوان وارد تبریز شد و با سپاهی از صوفیان بایسنقر را شکست داد. رستم از قدرت سلطان علی به وحشت افتاد و وی را در میانه راه تبریز و اردبیل به قتل رساند. سلطان علی برادر هفت سالهاش اسماعیل را به یاران صمیمی و وفادارش سپرد.
اسماعیل مدتی در پنهانی در اردبیل زیست و سپس برای امنیت بیشتر به لاهیجان رفت و نزد امیر آنجا «کارکیا میرزا» پناه گرفت. کارکیا میرزا على، فرمانرواى محلى لاهیجان و دیلمان، که شیعه و سید و دوستدار خاندان صفوى بود در تربیت اسماعیل خردسال اهتمام کرد. اسماعیل تا 905 ه.ق. با مراقبتهاى شمس الدین لاهیجى که از فضلاى آن دیار بود؛ فارسى، عربى، قرآن و مبانى و اصول شیعه امامیه را فرا گرفت. «احسن التواریخ، ص 9؛ جهانگشاى خاقان، صص 64 - 67» همچنین در این مدت، زیر نظر هفت تن از بزرگان صوفى لاهیجان فنون رزم آموخت «جهانشگاى خاقان، ص 57».
بدین ترتیب اسماعیل از یک سو تحت تأثیر فرهنگ صوفیانه خانقاه شیخ صفی بود و از سوی دیگر احتمالاً در گیلان با برخی آموزههای ایران باستان و تشیع امامی آشنا شده و این مجموعه این آموزه ها او را برای بدل شدن به یک حاکم مقتدر، فرمانده نظامی و پیشوای مذهبی آماده ساخته است.
از قیام تا پادشاهی
اسماعیل سیزده ساله مدتی در اردبیل اقامت کرد و گروه کثیری از صوفیان قزلباش به او پیوستند. او مانند پدرانش جنید و حیدر به قصد جنگ با مسیحیان گرجستان و در واقع برا ی انتقام گرفتن از «الوند بیک آق قویونلو» و شروان شاه اقدام به تدارک سپاه کرد.
اسماعیل برای گردآوری سپاه بیشتر به آناتولی( قراباغ و وان) رفت و در سال 906 ه.ق. همراه با هفت هزار سپاهی قزلباش به سمت شروان لشکر کشید. در جنگى که نزدیک قلعه گلستان روى داد، فرخ یسار با وجود بیست هزار جنگاور مغلوب و کشته شد (جهانگشاى خاقان، صص 119 و 113). اما قلعه گلستان در مقابل سپاه صوفیان به مقاومت پرداخت و بلافاصله تسلیم نشد. با این حال باکو تسلیم شد و سردار خردسال به جاى آنکه وقت خود را براى محاصره و تسخیر قلعه گلستان ضایع کند، از حوالى شروان عزیمت کرد و راه آذربایجان را پیش گرفت. در نزدیک نخجوان الوند بیگ آق قویونلو را مغلوب کرد( 907 ق / 1502 م) و خود پیروزمندانه وارد تبریز شد و سلطنت خود را با اعلام و اظهار سلطنت شیعه که به هر حال با آیین اکثریت اهل شهر مغایر بود، اعلام داشت «تاریخ جهان آرا، صص 465 - 226؛ لب التواریخ، صص 394 - 395».
وی در حالی که چهارده سال بیشتر نداشت به کمک مریدانی که سخت به او معتقد بودند در سال هشتصد و هشتاد ه.ش شاه ایران شد و سلسله خویش را به نام جدش صفی الدین "صفویه" نامید که در تاریخ ایران به دو دلیل اهمیت بسیار دارد:
• یکی این که این سلسله اولین سلسله کاملاً مستقل ایرانی بعد از حمله اعراب به ایران (در سال ۳۲ ه.ق) بوده است یعنی پس از هشتصد سال توانست با افتخار نام ایران را بر روی نقشهها برگرداند.