بخشی از متن اصلی :
سوء استفاده از اختیارات یا مشاغل در حقوق تجارت (قسمت اول)
مقدمه
سوء استفاده از اختیارات یا مشاغل Abus de pruvoirs ou de fonction تا کنون در حقوق تجارت کشورهای مختلف بطور مشروح مورد مطالعه قرار نگرفته است از طرفی زندگی تجاری نشان داده است که اشخاصی مانند نماینده تجاری (2) (Agent commercial قائم مقام تجاری (3) (Represent ant de commerce) تاجر حق العمل کار (4) (commissionaire) تاجر دلال (5) (courtier) و مدیران در شرکتهای سهامی و غیر سهامی gerants _ ad inistrateurs ماموریت دارند که منابع دیگران را حفظ و اداره نمایند و گاهی اتفاق می افتد که بعضی از این اشخاص اختیارات تفویض شده را با تغییر هدف مورد نظر به نفع شخصی بکار برند.
سوء استفاده از اختیارات در حقوق شرکتها مورد توجه بیشتر قرار گرفته است زیرا مدیران و سایر اعضاء شرکتها از اختیارات وسیعی در اجرای مشاغل خود برخوردارند که این امر بلحاظ سوء استفاده خطرناک بوده و ممکن است موجب تضرر اشخاص متعدد گردد بنابر این علاوه بر حفاظت شرکت در مقابل چنین خطری حمایت از حقوق اشخاص ثالث هم ضروری است(6) قوانین اغلب کشورها تعریفی از سوء استفاده از اختیارات و مشاغل ننموده اند ولی علماء حقوق و رویه قضائی مصادیق و عناصر تشکیل دهنده آنرا مورد تجزیه و تحلیل قرار داده اند.
1) انجمن هانری کاپیتان که از دوستان فرهنگ حقوق فرانسه تشکیل شده است در کنگره سال 1977 که از 16 تا 21 مه (26 تا 31 اردیبهشت 1356) در آتن دسالونیک یونان تشکیل شد و موضوع مهم حقوقی تحت عنوان سوء استفاده از اختیارات یا مشاغل مورد مطالعه حقوقدانان کشورهای مختلف قرار گرفته بود که ما گزارشهای عمومی در مورد حقوق تجارت را بشرح فوق بکمک منابع دیگر مورد مطالعه قرار داده و سپس آنها را با حقوق تجارت ایران مقایسه مینمائیم.
2) نماینده تجاری عبارت از واسطه تجاری است که بعنوان وکیل حرفه ای مستقل و بدون اینکه مرتبط بقرار دادکار باشد پس از مذاکره قراردادها را بنام و بحساب تجار منعقد مینماید
(Guillien(R) et VINCENT (j) , lexeque de termes iuridiques D. 1977 .p .18
3) قائم مقام تجاری واسطه ایست که بطور دائم برای یک یا چند نفر بحساب آنان جلب مستری کرده و قرارداد فروش تنظیم مینماید بدون اینکه شخصاً در اینمورد تعدی کرده و قرارداد فروش تنظیم مینماید بدون اینکه شخصاً در اینمورد تعهدی داشته باشد.
(Guilline et VINCENT(J) . op . cit . p . 302
4) حق العمل کار _ تاجری است که عملیات تجاری را بنام خود و بحساب تاجر دیگر انجام میدهد.
5) دلال _ تاجری است که انجام معامله و انعقاد قرارداد را بین دو یا چند نفر تسهیل می نماید.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ، قابل ویرایش در اختیار شما قرارمیگیرد.
تعداد صفحات :70
فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:15
فهرست مطالب:
طلاق و آثار سوء آن به روی فرزندان
▪ ارتقا توانایی های فردی
▪ تعریف تازه از نقش های والدین
● آسیب هایی که در پی تشخیص اشتباه والدین در ازدواج پدید می آید:
▪ پذیرش ازدواج مجدد پدر و مادر:
▪ مشاجره و کشمکش:
▪ ناسازگاری بیشتر والدین:
▪ حمایت کمتر از فرزندان:
▪ دو گانگی و تغییر مالکیت در والدین
▪ فاکتورهای کلی موثر بر میزان آسیب
▪ کیفیت رابطه
▪ مهیا کردن محیط خانه
▪ جنسیت کودک
▪ ارتباط میان پدر و مادر
▪ ازدواج مجدد:
▪ سن کودک:
▪ ۹ سالگی به بعد
● تاثیرات روانشناختی طلاق بر روی کودکان
● مشکلات رفتاری مشترک در فرزندان طلاق
▪ مشکلات تحصیلی
▪ تحصیلات:
▪ مشکلات بستری
● سن و درمانهای پزشکی
● معالجه گروهی
● مسئولیت مشترک
● سایر منابع کمکی
طلاق و آثار سوء آن به روی فرزندان
حال که تصمیم نهایی مبنی بر جدا شدن والدین از یکدیگر شده، به راستی این امر چه عواقبی را برای خود آنان و چه مشکلاتی را برای فرزندانشان در بر خواهد داشت؟ هر چند طلاق همواره مراحل قانونی خود را طی می کند و یک سیر منطقی را دنبال مینماید، اما بسیاری از وجوه احساسی آن در بیرون از جلسه دادگاه خودشان را نشان می دهند. والدین موظفند تا با آموزش های لازم در زمینه تاثیرات سوء آن، هم در مورد خود و هم در مورد فرزندانشان آشنایی پیدا کنند.
زمانیکه سخن از در نظر گرفتن حقوق فرزندان و طرز برخورد با آنها به میان می آید، باید مراقب بود تا هیچ گاه قوانین زیر از ذهن دور نشوند: تنها افرادی که در بطن ماجرای طلاق گرفته اند، اما با این وجود باز هم به فرزندان خود علاقمند هستند، پدر و مادر میباشند. در حالیکه وکلا، قضات، مشاوران اجتماعی و مسئولان بهزیستی از هیچ تلاشی برای یافتن علایق کودکان کوتاهی نمی کنند، تنها والدین هستند که بر اساس عشق لایزال خود می توانند تصمیمات صادقانه ای در جهت رشد و ارتقای آنها بگیرند. به علاوه پدران و مادران همراهان همیشگی هستند که :
۱) حتی زمانیکه طلاق قطعی شده و به مرحله اجرا در می آید، باز هم در کنار فرزندان خود باقی می مانند و به آنها عشق می ورزند؛
۲) پس از جدایی به اندازه کافی در کنار آنها باقی بمانند تا بتوانند تاثیرات سوء طلاق را بر روی آنها از نزدیک مشاهده کنند؛
۳) و نهایتا این قدرت و اختیار را دارند تا تصمیمات مهم را در مورد فرزندانشان اتخاذ نمایند.
خوشبختانه تفاوت کمی میان فرزندان طلاق و کودکانی که در کنار هر دو والدین خود زندگی می کنند، وجود دارد. به همین دلیل چندان دور از تصور نیست که پس از طلاق کودک از نظر روان شناسی همچنان به رشد طبیعی خود ادامه دهد و با سلامت نسبی پرورش پیدا کند. البته باید توجه داشته باشید که این امر یک نتیجه گیری کاملا کلی است و ممکن است در موارد اختصاصی نتیجه با آنچه در این قسمت ذکر شد به طور کلی متفاوت باشد.
مسئله دیگری که در این قسمت باید مورد توجه قرار داد، این است که آیا تغییرات ایجاد شده در رفتار کودکان صرفاً به دلیل ماهیت طلاق و جداشدن والدین از یکدیگر صورت می پذیرند، یا اینکه به دلیل مناقشه هایی است که در خانه از نظر آنها می گذرد. به عبارت دیگر آیا مشکلات فرزندان برخاسته از تغییر در سیستم بنیادین خانواده است، یا اینکه تنها پی آمد درگیری های پی در پی، تنش های اقتصادی، و مراقبت های ناکافی است؟
اگر مبنا را بر روی کشمکش ها و درگیری های خانوادگی و نه جدا شدن پدر و مادر از یکدیگر بگذاریم، آنگاه باید اذعان داشت که تاثیرات سوء آن شایع تر شده و منطقه وسیع تری از مشکلات را به خود اختصاص می دهند. البته اگر بنا را بر اساس چنین فرضیه ای استوار کنیم، تئوری دیگری مطرح خواهد شد: در خانواده هایی که پدر و مادر در کنار هم زندگی می کنند نیز ممکن است فرزندان شاهد جر و بحث و مشاجره های گاه و بی گاه باشند؛
ـ چه کمکی از دست والدین مطلقه بر می آید؟
ـ والدین باید چه کاری انجام دهند ؟
ـ در مورد طلاق با فرزندان صحبت کنید ؟
اگر آنها به اندازه کافی بزرگ شده اند و معنا و مفهوم زندگی مشترک را درک می کنند، می توانید با دیدی باز وضعیت موجود را برایشان توضیح دهید. سن فرزندان، تعیین کننده طرز بیان و نوع مطالبی است که در طی گفته های خود باید به آنها اشاره داشته باشید.
▪ کودک را نیز در جریان امور قرار دهید:
سعی نکنید از زیر بار مسئولیت های خانوادگی خود شانه خالی کنید. نقش های قبلی خود که قبل از طلاق نیز وجود داشته اند را به دست فراموشی نسپارید.
▪ چیزی بیش از یک حمایت معمولی به آنها ارائه دهید
میزان حمایتی که زن و شوهر هر یک در فرآیند هضم جریان طلاق از محیط بیرون دریافت می کنند، تاثیر بسزایی بر روی حس مسئولیت پذیری آنها در قبال فرزندانشان دارد. تحقیقات گویای این مطلب هستند که ۳۰ درصد از خانم ها و آقایون پس از جدا شدن از همسرانشان دچار افسردگی می شوند. اگر در یک چنین شرایط بقرنجی قرار گرفتید، می توانید به دنبال پشتیبانی و حمایت از جانب اقوام، دوستان، مراکز مشاوره اجتماعی و....باشید. البته باید بدانید که تاثیرات سوء طلاق حتی منابع حمایت شما را نیز تحت الشعاع قرار می دهند. دوستان و خانواده ممکن است به دلیل ثبت تجربه طلاق در زندگی از شما فاصله گرفته و تمایل چندانی به ساپورت فرزندان شما از خود نشان ندهند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
چکیده:
علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیاد آور
تا به حال به این مسئله فکر کردین که چطور یک نفر به مواد مخدر معتاد میشه؟ آیا به نتیجه خاصی هم رسیدین یا نه؟ در این جزوه علل مختلف گرایش جوانها را به مواد اعتیاد آور بررسی می کنیم.
بسیاری از جوانها و حتی پدر و مادر ها فکر می کنن که دلیل اعتیاد فرد، اصرار دوستان بوده است. در حالی که این تنها انگیزه سوء مصرف مواد در جوانان نیست. اگر بخواهیم انگیزه های مصرف مواد مخدر جوانها را بشناسیم، فهرست بلند بالایی میشه، نگاه کنین:
کنجکاوی، کسب لذت، تسکین درد، فراموش کردن مشکلات، شوخی و خنده، هیجان طلبی یا میل به خطر کردن، احساس بزرگ شدن، پیوستن به گروهی خاص و ... این علل با وجود این که چندان مهم به نظر نمی رسند، باعث اعتیاد میلیونها انسان شده اند. بیشترین علت اعتیاد جوانان در ایران دو عامل کنجکاوی و کسب لذت است.
امروزه متخصصین، یک عامل را زمینه ساز اعتیاد نمی دانند و معتقدند عوامل مختلف دست به دست هم میدن و فرد را معتاد می کنن. این عوامل تشکیل شدن از عوامل فردی ( عوامل روانی، زیستی، و بیولوژیک)، عوامل خانوادگی و عوامل اجتماعی، هر کدام از این سه عامل به تنهایی نیز قادرند تا موجب گرایش فرد به اعتیاد شوند.
یکی از مهمترین عوامل گرایش جوانان و نوجوانان به مصرف مواد اعتیاد آور کنجکاوی و هیجان طلبی است.
عوامل فردی
فشار های عصبی و بیماریهای روحی: کسانی که دائماً در معرض فشار های عصبی و محیطی قرار دادن، بیشتر از دیگران در معرض خطر گرایش به اعتیاد هستن. موقعیت هایی همانند کنکور، ازدست دادن نزدیکان، شکستهای عاطفی، مالی، شغلی، تحصیلی، انتخاب همسر و ... ممکن است در زندگی هر جوانی پیش آید و اگر شما راه صحیح مقابله با آنها را ندانید، امکان دارد برای دست یابی به تسکین و آرامش مقطعی، به مواد اعتیاد آور روی آورید. از آن جایی که امروزه رابطه بین بیماریهای روانی و اعتیاد به اثبات رسیده، خیلی خوب است که جوانها به جای راه حلهای مقطعی و نادست (توسل به مواد اعتیاد آور ...) به فکر یافتن راه حلهای مناسب برای رفع مشکلات خود باشند.
سن بحرانی: سنین شانزده تا بیست و چهار سال، سنین پر خطری برای جوانان محسوب میشن.
شخصیت های خاص: بعضی از افراد با خصوصیات شخصیتی خاص خودشان، بیشتر در معرض خطر اعتیاد قرار می گیرن، به طور مثال کسی که به خاطر خجالت و رو در بایستی ، توان نه گفتن به دوستش را نداره، ممکنه با هر تعارف ساده به مصرف مواد آلوده بشه. ممکنه یک نفر در نتیجه کمبود اعتماد به نفس سراغ مواد بره و یا بر عکس اعتماد به نفس بالایی داشته باشه و فکر کنه که با مصرف مواد به هیچ وجه معتاد نمی شه. حالا فردی را تصور کنید که دائما تو خودشه و با کسی حرف نمی زنه. این فرد بدنبال مصرف مواد، اخلاقش عوض میشه و فکر میکنه می تونه مشکل رفتاری خودش را تا آخر عمر با مصرف مواد بر طرف کنه. در صورتیکه اعتیاد به مرور زمان مشکلات او را چندین برابر و چند برابر خواهد کرد. جوانی که دائماً نظرش عوض میشه و در تصمیم گیری ضعیفه، در آن لحظه خاص که باید برای یک عمر زندگیش تصمیم بگیره، اشتباه می کنه و همه چیز خراب میشه.
مشکلات جسمانی: بعضی ها برای تسکین درد از مواد مخدر استفاده می کنن. در صورتی که پزشکان با بهره گیری از داروهای مسکن، میتونن طوری درد رو کنترل کنن که فرد به آن داروها وابسته نشه.
عدم آگاهی از خطرات مصرف مواد مخدر: گروهی دائماً در حال تبلیغ برای مواد مخدر هستن، برای این که یا رفتار خودشون رو توجیه کنن و یا مواد شون رو بفروش برسونن. ولی اگر جوانها از خطرات و عوارض مصرف مواد واقعاً اطلاع درستی داشته باشن، محاله که هر گونه ماده اعتیاد آوری را مصرف کنن.
نگرش مثبت به مواد مخدر: مجموع اطلاعات غلط و باورهای نادرست، موجب میشه که فرد، نگرش و دیدگاه مثبتی نسبت به مصرف مواد مخدر پیدا کنه و زشتی مصرف برایش از بین بره. اینکه ببینیم اطلاعات درست را از کجا بگیریم و از کی بشنویم، اهمیت زیادی داره.
مشاغل خاص: بعضی از مشاغل خاص که فعالیت جسمی سنگین و تغییر ساعتهای خواب و بیداری را به دنبال دارن، فرد را مستعد ابتلا به اعتیاد می کنن، کسانی که این مشاغل رو دارن، باید بیشتر مراقب خودشان باشند.
اضطراب، افسردگی شدید، پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی، زمینه ساز بروز اعتیاد هستند.
عوامل خانوادگی
ممکنه همه خانواده ها، در همه زمینه ها، کاملاً موفق نباشن. ساختار خانوادها همیشه یکسان نیست. بعضی از خانوادها، بی سرپرست و یا تک سرپرست هستن. این چنین خانواده هایی ، معمولاً با مشکلاتی مواجه می شوند. مشکلات و دشواریهای خانوادگی، در شرایط دیگری نیز پیش می آید. مثلاً وقتی که در بین افراد خانواده، فردی معتاد است، تعداد افراد خانواده زیاد هستن و یا روابط خانوادگی متشنج است. اگر چه همه این عوامل مشکل آفرین هستن، اما باید بدانی که برای هر مشکلی یک راه حل درست و منطقی وجود دارد. استفاده از مواد اعتیاد آور ، قطعاً راه حل این مشکلات نیست و بر این دشواری ها خواهد افزود.
چنانچه تو با یکی از این مشکلات مواجه هستی به چگونگی رفع آن ها فکر کن، با مشاور مدرسه یا یک بزرگتر مورد اعتماد مشورت کن. مطمئناً راه حل مناسبی برای حل مشکلات خودت پیدا می کنی.
اعتیاد راه حل مشکلات نیست.
در خانواده های پرتنش روابط عاطفی بین اعضا کاهش می یابد و احتمال گرایش آنان به اعمال بزه کارانه و مواد اعتیاد آور بسیار بیشتر است.
اوقات فراغت و فعالیتهای جایگزین
آیا در زندگیت برنامه ریزی داری؟ اوقات بیکاری ات را چطور می گذرونی؟ اگر برای زندگیت برای اوقات کاری و اوقات بیکاری ات برنامه نداری، مواظب باش ،چون این خودش یک زنگ خطره.
به چیزهایی که علاقه داری فکر کن، استعدادهای خودت رابشناس و سعی کن زندگیت را با چیزهایی که تو را سرگرم می کنه و دوستشون داری، پر کنی. مثلاً عده ای از بچه هابه ورزش روی میارن، عده ای دیگر مطالعه در کتابخانه ها و فرهنگسرا ها را ترجیح میدن، بعضی از جوانان به کارهای هنری مثل تئاتر، موسیقی... می پردازن و یا به کلاسهای مختلف میرن. تو چکار می کنی؟ پرداختن به کوه نوردی، شنا، اردو و مسابقات فرهنگی،ورزشی و مطالعه.. می تونه تو را از خطر اعتیاد حفظ کنه.
خیلی خوبه که برای هر روزمان، یک برنامه مشخص داشته باشیم و آن را هما ن روز انجام بدهیم.
علل و عوامل بوجودآورنده اعتیاد
در بسیاری از جوامع کنونی،اعتیاد به اشکال گوناگونی بروز کرده است. تا کنون اعتیاد به مواد مخدر، یکی از مشکلات بزرگ بهداشتی بوده، ولی امروزه اعتیاد به قمار، مسائل جنسی و اینترنت نیز به لیست مشکلات بهداشتی اضافه شده است.
بسیاری از عوامل دست به دست یکدیگر داده و فرد را به سمت اعتیاد سوق می دهند. اگر علت اعتیاد را فقر بدانیم، معتادان متمول را نادیده گرفته ایم و اگر بیسوادی را مطرح کنیم قشر معتادان تحصیل کرده را نادیده گرفته ایم. پس نمی توان به تنهایی یک عامل را علت ایجاد اعتیاد دانست. به همین دلیل امروزه اعتقاد بر این است که اعتیاد، معلول مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی است. بنابراین به یاد بسپاریم:
هیچ کس از اعتیاد در امان نیست.
فشارهای روحی و بیماریهای روانی
ارتباط میان برخی بیماریهای روانی و اعتیاد مشخص شده است. به طور مثال فردی که از بیماری افسردگی شدید رنج می برد یا شخصی که رفتار ضد اجتماعی دارد، در معرض خطر اعتیاد است.
عدم توجه به رفع فشارهای عصبی-روحی منجربه انباشته شدن احساس اضطراب ونگرانی دائمی در فرد می شود. با بروز این حالت، زمینه استفاده از مواد اعتیادآور برای فرد به وجود می آید و این یعنی شروع اعتیاد.
بنابراین با تشخیص به موقع فشارهای روحی با بیماریهای روانی و درمان آنها می توان از احتمال آلودگی به مواد مخدر به میزان قابل توجهی کاست.
عوامل فردی
اگر همه عوامل به وجود آورنده اعتیاد مهیا باشد، باز در نهایت این خود فرد است که برای مصرف مواد تصمیم می گیرد. پس باید توانایی های فردی را ارتقا بخشید تا شخص بتواند در مواقع خطر، خود را از چنگال اعتیاد دور سازد. در بین عوامل فردی حفاظت کننده می توان از مهارت های زندگی یاد کرد. مهارتهای زندگی طیف وسیعی از توانائیها هستند که مسلح شدن به هر یک از آنها شخص را در مراحل مختلف زندگی یاری خواهد داد تا با قدرت بیشتری در برابر مشکلات مقاومت کند. این مهارتها عبارتند از : مهارت حل مشکل، قدرت تصمیم گیری، توانایی نه گفتن، هنر دوست یابی و ... که اگر امروز این مهارتها را به فرزندان خود نیاموزیم، فردا در غیاب ما، در مقابل اصرار دوستان، قدرت مقاومت نخواهند داشت.
سن بحرانی
چرا برخی از والدین از فرزندانشان در سنین کودکی با دقت بسیار پرستاری می کنند ولی در سنین پر خطر شانزده تا بیست و چهار سالگی آنها را در جامعه، بی دفاع رها کرده و تصور می کنند که آنها رشد کافی یافته و از هر گونه خطری به دورند؟
مشاغل سخت: مشاغل نیازمند به انرژی زیاد، همانند کارهای شبانه، نگهبانی در زمان طولانی و رانندگی بین شهری، بیش از سایر شغلها افراد را در معرض گرایش به مواد مخدر قرار میدهند.
شخصیت: بدنبال تربیت خانواده، این شخصیت کودک است که آینده او را می سازد. اگر ترسو، خجالتی، سرخورده یا بدون اعتماد به نفس باشد، احتمال گرایش او به اعتیاد نیز بیشتر خواهد شد. کنجکاوی و کسب لذت دو عامل عمده شروع اعتیاد در جوانان ایرانی است. تحقیقات نشان داده است که جوانها، عموماً برای ارضای حس کنجکاوی خود، لذت جویی، تفریح و تفنن، مصرف مواد اعتیاد آور را تجربه می کنند .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:25
مقدمه ۴
احساس کودک از طلاق ۴
تاثیر عاطفی طلاق بر کودک ۵
تاثیر طلاق بر روی تحصیل ۵
نگاه کودک بر زندگی ۶
ارتقا توانایی های فردی ۱۰
تعریف تازه از نقش های والدین ۱۰
ایجاد سازگاری میان کودک و همسالانش ۱۱
آسیب هایی که در پی تشخیص اشتباه والدین در ازدواج پدید می آید: ۱۲
پذیرش ازدواج مجدد پدر و مادر: ۱۳
ناسازگاری بیشتر والدین: ۱۳
حمایت کمتر از فرزندان: ۱۴
استفاده ابزاری از کودک بر علیه همسر: ۱۴
دو گانگی و تغییر مالکیت در والدین ۱۴
فاکتورهای کلی موثر بر میزان آسیب ۱۵
کیفیت رابطه ۱۵
مهیا کردن محیط خانه ۱۶
جنسیت کودک ۱۶
ارتباط میان پدر و مادر ۱۷
ازدواج مجدد: ۱۷
سن کودک: ۱۷
نوزادان و کودکان نو پا ۱۸
سن ۳-۹ ۱۸
۹ سالگی به بعد ۱۹
تاثیرات روانشناختی طلاق بر روی کودکان ۲۰
مشکلات رفتاری مشترک در فرزندان طلاق ۲۱
مشکلات تحصیلی ۲۱
تاثیرات دراز مدت احتمالی ۲۱
تحصیلات: ۲۲
مشکلات بستری ۲۲
سن و درمانهای پزشکی ۲۳
معالجه گروهی ۲۳
مسئولیت مشترک ۲۴
سایر منابع کمکی ۲۴
منابع: ۲۵
پیامدهای طلاق در کودکانطلاق فرایندی است که به زندگی زناشویی رسمی یک زن و مرد یا به عبارتی پدر و مادر خاتمه می دهد. طلاق شعله محبت ها را خاموش می کند، عشقها را به کینه و نفرت تبدیل می کند. خطر بزرگ طلاق متوجه کودکان خانواده است که دل به عنایت و مهر والدین داشته و خانه را مرکز امید و پناهگاه خویش می شناختند. آثار روانی طلاق بر روی کودکان به قدری گسترده و جدی است که نمی توان از تاثیرات آن به سادگی گذشت.
اولین و مهمترین مشکلی که کودکان طلاق با آن روبرو می شوند تصمیم گیری در مورد حضانت آنها است و اینکه کودک تحت سرپرستی چه کسی خواهد بود؟ این مشکل زمانی حادتر می شود که والدین نتوانند به توافق برسند، تصمیم گیری در این مورد بیشترین فشار را روی کودک وارد خواهد کرد.
تصمیم گیری نهایی در باره کسی که قرار است سرپرستی او را بعهده بگیرد خود موجب برانگیختن احساس شرم و گناه در کودک می گردد. شرم از اینکه چرا دیگری را رها کرده است و فکر می کند اگر کودک خوبی بود، پدر و مادرش هر دو با او زندگی می کردند. این احساس واکنشهای عصبانیت، غمگینی و افسردگی را بدنبال خواهد داشت.
طلاق وحشتناکترین حادثه زندگی یک کودک است. از بین آسیبهای چون مرگ یکی از والدین، سوء استفاده جنسی کودکان، معلولیت جسمانی، طلاق را بدترین حادثه زندگی او رتبه بندی کردند. کودکان طلاق خود را محکوم و گناهکار می دانند و مدام خود را مقصر و عامل جدائی پدر و مادر می دانند و حتی اگر یقین حاصل کنند که در جدایی والدینشان مقصر نیستند باز این فکر آنها را رنج می دهد که شاید می توانستند اقدامی به عمل آورند تا از این جدایی جلوگیری کنند.
حتی برخی از کودکان می گویند حاضر بودند بمیرند ولی شاهد طلاق والدین از هم نباشند.
طلاق از عمده ترین علل بیماری روانی کودکان است وقتی که زوجین از هم جدا شدند، ترس ناشی از احساس بی سرپرستی و ترس ناشی از آینده مبهم برای او پدید می آید که روان او را آزرده می سازد. طلاق کودک را دچار اختلال عاطفی می سازد، حالت افسردگی، گوشه گیری و تخیل را در او بوجود می آورد. و در مواردی قدرت اراده و اندیشه را از او می گیرد. کودکانی که در اثر طلاق دچار اختلالاتی شده اند بعضی غمگین و خشمگین هستند بعضی گیج و بی تفاوت هستند و عده ای از پسران از لحاظ همانند سازی مردانه دچار آشفتگی هستند. کوکان طلاق نسبت به دوستانی که با پدر و مادر خود زندگی می کنند احساس حسادت می نمایند.
انزوا طلبی و شرکت نکردند در امور اجتماعی مدرسه و فعالیتهای فوق برنامه از جمله آثار طلاق بر کودک در مدرسه است. بیش از نیمی از کودکان طلاق در انجام تکالیف مدرسه ضعیف هستند، در سازگاری با دوستان خود مشکل دارند و همچنین از ناراحتیهای جسمانی مانند سردرد و دل درد شکایت می کنند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:146
فهرست مطالب:
عنوان مطالب………………………………………………………. صفحه
فصل اول کلیات پژوهش
1-1 مقدمه………………………………………………………………………………………. 14
2-1 بیان مساله……………………………………………………………………………….. 16
3-1 اهمیت و ضرورت مساله……………………………………………………………. 18
4-1 اهداف پژوهش…………………………………………………………………………. 20
5-1 فرضیههای پژوهش………………………………………………………………….. 21
6-1 تعریف اصطلاحات…………………………………………………………………….. 21
الف: تعریف نظری……………………………………………………………………………. 21
ب: تعریف عملیاتی……………………………………………………………………………. 21
فصل دوم: پیشینه پژوهش
– مقدمه………………………………………………………………………………………….. 25
1-2 مباحث نظری……………………………………………………………………………. 25
2-2 سوء مصرف مواد یک بیماری مغزی است…………………………………… 26
3-2 سوء مصرف مواد فقط یک بیماری مغزی نیست…………………………… 27
4-2 اصطلاح شناسی……………………………………………………………………….. 29
5-2 سوء مصرف و وابستگی به مواد………………………………………………… 30
6-2 اعتیاد………………………………………………………………………………………. 30
1-6-2 همهگیری شناسی………………………………………………………………….. 31
2-6-2 سبب شناسی………………………………………………………………………… 32
3-6-2 عامل سایکو دینامیک……………………………………………………………… 32
4-6-2 نظریات رفتاری…………………………………………………………………….. 33
5-6-2 وراثت چیست؟……………………………………………………………………… 34
6-6-2 عوامل ژنتیک………………………………………………………………………… 36
7-6-2 عوامل عصبی- شیمیایی………………………………………………………… 36
8-6-2 ابتلای همزمان……………………………………………………………………… 37
9-6-2 اختلالات شخصیت ضد اجتماعی…………………………………………….. 38
10-6-2 افسردگی و خودکشی …………………………………………………………. 38
7-2 اختلالات وابسته به الکل…………………………………………………………….. 39
1-7-2 همهگیری شناسی………………………………………………………………….. 40
2-7-2 فعالیتهای الکتروفیزیولوژیکی………………………………………………… 40
3-7-2 شیمی حیاتی یا زیست شیمی………………………………………………….. 42
4-7-2 آسیبپذیری زیستی نسبت به الکلیسم………………………………………. 43
5-7-2 عوامل شخصیتی و روان شناختی…………………………………………… 47
6-7-2 درمان و بازپروری……………………………………………………………….. 49
8-2 اختلالات وابسته به آمفتامین (یا شبه آمفتامین)…………………………….. 50
1-8-2 همه گیری شناسی………………………………………………………………… 51
2-8-2 نوروفارماکولوژی………………………………………………………………… 51
3-8-2 اختلال سایکوتیک ناشی از آمفتامین………………………………………… 52
4-8-2 درمان و بازتوانی…………………………………………………………………. 53
9-2 اختلالات وابسته به کافئین………………………………………………………….. 54
1-9-2 همه گیری شناسی………………………………………………………………… 55
2-9-2 نوروفارماکولوژی………………………………………………………………… 55
3-9-2 ژنتیک و مصرف کافئین…………………………………………………………. 56
4-9-2 کافئین به عنوان یک ماده مورد سوء مصرف…………………………… 56
5-9-2 عوارض نامطلوب …………………………………………………………………. 57
6-9-2 درمان…………………………………………………………………………………. 58
10-2 اختلالات وابسته به حشیش………………………………………………………. 59
1-10-2 همه گیری شناسی………………………………………………………………. 60
1-1-10-2 شیوع و روندهای اخیر……………………………………………………. 60
2-1-10-2 نوروفارماکولوژی…………………………………………………………… 61
3-10-2 اختلال سایکوتیک ناشی از حشیش………………………………………… 62
4-10-2 اختلال اضطرابی ناشی از حشیش…………………………………………. 63
5-10-2 درمان و بازتوانی……………………………………………………………….. 63
11-2 اختلال وابسته به کوکائین………………………………………………………… 66
1-11-2 همه گیری شناسی………………………………………………………………. 66
2-11-2 هم ابتلائی………………………………………………………………………….. 67
3-11-2 سبب شناسی………………………………………………………………………. 67
1-3-11-2 عوامل ژنتیک …………………………………………………………………. 67
2-3-11-2 عوامل اجتماعی و فرهنگی ………………………………………………. 68
3-3-11-2 یادگیری و شرطی شدن…………………………………………………… 68
4-3-11-2 عوامل دارویی………………………………………………………………… 69
4-11-2 نوروفارماکولوژی………………………………………………………………. 69
5-11-2 سوء مصرف کوکائین و وابستگی بر آن………………………………… 71
6-11-2 اختلال سایکوتیک ناشی از کوکائین ……………………………………… 71
7-11-2 اختلال خلقی ناشی از کوکائین …………………………………………….. 72
8-11-2 اختلال اضطرابی ناشی از کوکائین ………………………………………. 72
9-11-2 اثرات نامطلوب …………………………………………………………………… 72
1-9-11-2 اثرات بر عروق مغزی……………………………………………………… 73
2-9-11-2 اثرات قلبی……………………………………………………………………… 73
3-9-11-2 حملات تشنجی………………………………………………………………… 74
10-11-2 درمان و بازتوانی……………………………………………………………… 74
12-2 اختلالات وابسته به مواد توهم زا……………………………………………… 76
1-12-2 نوروفارماکولوژی………………………………………………………………. 77
2-12-2 مصرف داروهای توهم زا……………………………………………………. 77
3-12-2 آثار روان شناختی………………………………………………………………. 78
4-12-2 مکانیزمهای نوروفیزیولوژیکی………………………………………………. 79
5-12-2 اختلالات سایکوتیک ناشی از مواد توهم زا…………………………….. 80
6-12-2 اختلال خلقی ناشی از مواد توهم زا………………………………………. 81
7-12-2 درمان……………………………………………………………………………….. 81
13-2 اختلالات مربوط به مواد استنشاقی…………………………………………… 82
1-13-2 نوروفارماکولوژی………………………………………………………………. 83
2-13-2 اثرات نامطلوب …………………………………………………………………… 84
3-13-2 درمان……………………………………………………………………………….. 85
14-2 اختلالات مربوط به نیکوتین……………………………………………………… 85
1-14-2 همه گیری شناسی………………………………………………………………. 87
2-14-2 بیماران روانی…………………………………………………………………….. 88
3-14-2 نوروفارماکولوژی………………………………………………………………. 88
4-14-2 سبب یابی وابستگی به نیکوتین……………………………………………… 89
5-14-2 اثرات نامطلوب …………………………………………………………………… 90
6-14-2 مزایای بهداشتی ترک سیگار………………………………………………… 90
7-14-2 درمان……………………………………………………………………………….. 91
1-7-14-2 درمانهای روان شناختی………………………………………………….. 91
2-7-14-2 درمانهای روانی- دارویی………………………………………………… 92
15-2 اختلالات مربوط به مواد شبه افیونی (اپیوتید)…………………………….. 93
1-15-2 همه گیری شناسی………………………………………………………………. 95
2-15-2 نوروفارماکولوژی………………………………………………………………. 96
3-15-2 هم ابتلائی………………………………………………………………………….. 97
4-15-2 سبب شناسی………………………………………………………………………. 98
1-4-15-2 عوامل روانی- اجتماعی…………………………………………………… 98
2-4-15-2 عوامل ژنتیک و زیستی…………………………………………………….. 98
3-4-15-2 نظریه روانپویشی……………………………………………………………. 99
16-2 اختلالات مربوط به فن سیکلیدین (یا شبه فن سیکلیدین)……………….. 100
1-16-2 همه گیری شناسی………………………………………………………………. 100
2-16-2 نورفارماکولوژی………………………………………………………………… 100
3-16-2 اختلال خلقی ناشی از فن سیکلیدین……………………………………….. 101
4-16-2 اختلالات اضطرابی ناشی از فن سیکلیدین………………………………. 101
5-16-2 درمان……………………………………………………………………………….. 101
2-2 پیشینه تحقیق……………………………………………………………………………. 102
فصل سوم: روش تحقیق
مقدمه ……………………………………………………………………………………………. 105
1-3 روش تحقیق…………………………………………………………………………….. 105
2-3 جامعه آماری تحقیق………………………………………………………………….. 105
3-3 ابزار اندازه گیری……………………………………………………………………… 105
4-3 تعیین حجم نمونه………………………………………………………………………. 106
5-3 روشهای تجزیه و تحلیل دادهها ……………………………………………….. 106
6-3 تعیین اعتبار و روایی پرسشنامه…………………………………………………. 107
7-3 روش تجزیه و تحلیل اطلاعات…………………………………………………….. 108
فصل چهارم: یافته های پژوهش
فصل پنجم: بحث و نتیجه گیری
بحث و نتیجه گیری…………………………………………………………………………… 121
1-5 چه کسی مسئول پیشگیری از اعتیاد است؟…………………………………… 121
2-5 محدودیت های پژوهش……………………………………………………………… 124
3-5 پیشنهادهای پژوهش…………………………………………………………………. 124
پیشنهادهایی به والدین……………………………………………………………………… 124
پیشنهادهایی به مسوولین …………………………………………………………………. 125
4-5 محدود کردن دسترسی به دارو………………………………………………….. 127
5-5 آموزش و پیشگیری………………………………………………………………….. 128
6-5 بهبود درمان و پژوهش……………………………………………………………… 129
7-5 توصیه های محافظت کننده………………………………………………………… 130
8-5 فهرست منابع:…………………………………………………………………………… 133
منابع فارسی……………………………………………………………………………………. 134
منابع خارجی…………………………………………………………………………………… 135
ضمیمه ………………………………………………………………………………………….. 136
فهرست جداول
عنوان مطالب صفحه
1- جدول شماره (1-4) توزیع فراوانی گروه نمونه معتادین و غیرمعتادین………. 110
2- جدول شماره (2-4) توزیع فراوانی گروه نمونه معتادین و غیرمعتادین براساس سن 111
3- جدول شماره (3-4) توزیع فراوانی گروه نمونه معتادین و غیرمعتادین براساس وضعیت تأهل 111
4- جدول شماره (4-4) توزیع فراوانی گروه نمونه معتادین و غیرمعتادین بر اساس شغل 112
5- جدول شماره (5-4) توزیع فراوانی گروه نمونه معتادین و غیرمعتادین براساس سطح تحصیلات 112
6- جدول شماره (6-4) نتایج آزمون t مستقل مقایسه مولفه های عوامل زیستی گرایش به اعتیاد در بین افراد معتاد و غیرمعتاد……………………………………………………………………………………………….. 113
7- جدول شماره (7-4) نتایج آزمون t تفاوت میانگین گروه معتادین و غیرمعتادین در مولفه های عوامل زیستی گرایش به سوء مصرف مواد………………………………………………………………………. 114
8- جدول شماره (8-4) نتایج آزمون t تفاوت میانگین مولفه های عوامل زیستی موثر بر گرایش به سوء مصرف مواد در گروه معتادین براساس سن ………………………………………………………………….. 115
9- جدول شماره (9-4) نتایج آزمون تعقیبی LSD اختلاف میانگین بین عوامل زیستی براساس سن معتادین 116
10- جدول شماره (10-4) نتایج آزمون t تفاوت میانگین مولفه های عوامل زیستی موثر بر گرایش به سوء مصرف مواد در گروه معتادین براساس میزان تحصیلات………………………………………….. 117
11- جدول شماره (11-4) نتایج آزمون تعقیبی LSD اختلاف میانگین بین عوامل زیستی براساس سطح تحصیلات 117
12- جدول شماره (12-4) نتایج آزمون t تفاوت میانگین مولفه های عوامل زیستی موثر بر گرایش به سوء مصرف مواد در گروه معتادین بر اساس ………………………………………………………………… 118
13- جدول شماره (13-4) نتایج آزمون تعقیبی CSD اختلاف میانگین بین عوامل زیستی براساس شغل 119
14- جدول شماره (14-4) نتایج آزمون f تفاوت میانگین گروه معتادین مجرد و متأهل در مولفه های عوامل زیستی موثر بر گرایش به سوء مصرف مواد …………………………………………………………. 119
چکیده پژوهش:
پژوهش حاضر به بررسی عوامل زیستی مؤثر در بروز سوء مصرف مواد پرداخته است. به همین منظور در کنار سؤال اصلی مبنی بر «مقایسه تأثیر عوامل زیستی مؤثر در بروز رفتار سوء مصرف مواد در بین افراد معتاد و غیرمعتاد»، یک سؤال دیگر با توجه به متغیرهای سن، سطح تحصیلات، شغل، وضعیت تأهل در افراد معتاد تهیه و مورد بررسی قرار گرفت.
روش پژوهش توصیفی از نوع علمی، مقایسهای وجامعه آماری شامل کلیه افراد معتاد مستقر در زندان مرکزی اصفهان در سال 1387 و همچنین دانشجویان به عنوان گروه شاهد بوده است. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از معتادین و 60 نفر از افراد عادی بوده که گروه معتادین به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شده و گروه غیرمعتاد به وسیله روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شده است. ابزار اندازهگیری پرسشنامه 60 سؤالی گری و ویلسون بوده است که از روایی و پایایی مناسبی در تحقیقات قبلی برخوردار بوده است. دادهها با استفاده از روشهای آزمون T و آزمون F مورد بررسی قرار گرفت که عمدهترین نتایج آن به شرح زیر میباشد:
– تفاوت معناداری بین عوامل زیستی گرایش به سوءمصرف مواد در افراد معتاد و غیرمعتاد وجود دارد.
– بین عوامل مؤثر بر سوءمصرف مواد مخدر در افراد معتاد و غیرمعتاد بر اساس متغیرهای سن، سطح تحصیلات، شغل، وضعیت تأهل تفاوت معناداری وجود داشت.
فصل اول
کلیات پژوهش
1-1 مقدمه
در این تحقیق برآنیم که سوءمصرف مواد را از دریچه دیگر عوامل که کمتر مورد توجه قرار گرفته، مورد بررسی قرار دهم. در این تحقیق بررسی میکنیم که به غیر از عوامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و … عامل دیگری به نام عامل زیستی نیز در سوء مصرف مواد نقش دارد. این تحقیق نشان میدهد که احتمالاً یک بخش ژنتیکی و ارثی برای سوء استفاده از مواد مخدر و سوءمصرف مواد وجود دارد و ابزاری هم در تشخیص ژنهای ویژهای که اعمال سلولهای گوناگون و بیوشیمیایی را کنترل میکنند. (آی لیشنر، آلن، 1997) همچنین در این تحقیق به مطالعه و بررسی دوقلوها و فرزندخواندهها پرداخته، این مطالعات نشان میدهد که آیا استعداد و آمادگی داشتن خانواده به یک بینظمی و اختلال تأثیری در درگیرشدن به آن بینظمی و اختلال را خواهد داشت یا خیر. همچنان که میزان شرب الکل در دوقلوهای همسان 54% و در دوقلوهای غیرهمسان 28% بوده است (کلونینگر، 1988). تنها عامل اجتماعی و … منجر به سوء مصرف مواد نمیشود بلکه عامل زیستی هم در این میان سهم بسزایی دارد درک این نکته که سوءمصرف مواد پیامد یک تغییرات اساسی در عملکرد پیشانی مغز است. بدین معنا است که یک هدف اصلی درمان باید در برعکس کردن و یا جبران نمودن آن تغییرات در مغز مؤثر باشد. این مورد را میتوان از طریق مداوا یا درمانهای رفتاری انجام داد و درمانهای رفتاری عملکرد مغز را در اختلالات روانی دیگر تغییر میدهند. اما باید خاطرنشان کرد که سوءمصرف مواد آنقدرها هم ساده نیست. سوءمصرف مواد فقط یک بیماری مغزی نیست بلکه یک بیماری مغزی است که محیطهای اجتماعی در آن دخالت دارند (آی لیشنر، آلن، 1977). پدیده اعتیاد در جهان امروز به صورت یک معضل خانمانسوز باعث از هم پاشیدهشدن بسیاری از خانوادهها، به انحراف کشیدهشدن نوجوانان و جوانان، شیوع و گسترش بیماریها و ضررهای فراوان اقتصادی و مرگ و میر گردیده است. در واقع اعتیاد به عنوان یک مشکل همهجانه دامنگیر اجتماع انسانی است. اعتیاد در لغت به معنی خود را به عادتی نکوهیده وقف کردن است. به عبارت دیگر، ابتلای اسارتآمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیانآور شمرده میشود، اعتیاد نام دارد. که اعتیاد مهمترین آسیب اجتماعی است که ریشه در عوامل اجتماعی روانی دارد و متقابلاً بر روان فرد و بر اجتماع اثر میگذارد. به عبارت دیگر رابطهای سه جانبه بین اعتیاد، اجتماع و روان وجود دارد و عمق فاجعه آنگاه ظهور بیشتری پیدا میکند که بدانیم بلای مذکور نقش مؤثر خود را بر روی نیروی فعال جامعه یعنی جوانان ایفا میکند. همچنین براساس مطالعات انجام شده در مناطق مورد بررسی کشور، بیش از 18% زنان مطلقه علت جدایی و طلاق را اعتیاد همسرانشان به مواد مخدر به خصوص الکل ذکر نمودهاند که میزان فوق در برخی استانها تا مرز 30% نیز گزارش شده است. (رئوفی و رضوی، 1378).
2-1 بیان مساله
اعتیاد به مواد مخدر به عنوان یک مشکل اجتماعی پدیدهایست استعماری که علاوه بر زمینههای ناسالم اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی زمینههای شخصیتی، روانی و تربیتی نیز در چگونگی ابتلاء به آن از اهمیت زیادی برخوردار است امروزه وسعت این مشکل در جهان چنان گسترده است که لودوینگ سمشناس معروف گفته است: اگر غذا را مستثنی کنیم هیچ مادهای در روی زمین نیست که به اندازه مواد مخدر این چنین آسان وارد زندگی ملتها شده باشد.
در سالهای اخیر مطالعات زیادی در مورد سببیابی وابستگی به مواد انجام شده است محققین اخیراً در مطالعه مورد مصرف مواد و وابستگی از روش پلی مورفسیم طولی قطعات محدود شده “RFLP” استفاده کردهاند و گزارشهایی از روابط RFLP منتشر کردهاند.
برای اکثر مواد سوءمصرف، به استثنای الکل، محققین ناقلهای عصبی با گیرندههای عصبی شناسایی کردهاند که مواد از طریق آنها اثرات خود را اعمال میکنند. برخی پژوهشگران در مطالعات خود این فرضیه را دنبال میکنند. که مواد افیونی بر گیرندههای مواد افیونی اثر میکنند بنابراین در کسی که فعالیت افیونی درونزا کم است و مثلاً غلظت آندروفینها در بدنش کم است یا فعالیت آنتاگونیستی افیونی درون را خیلی بالا است ممکن است در معرض خطر ابتلا به وابستگی به مواد افیونی (ترکیبات تریاک) قرار داشته باشد. حتی در کسی که کارکرد گیرنده درونزا در او کاملاً طبیعی و غفلت ناقلهای عصبی بهنجار است، مصرف طولانی مدت یک ماده مورد سوء مصرف ممکن است نهایتاً سیستمهای گیرنده را در مغز تغییر دهد. بطوریکه مغز برای حفظ تعادل نیازمند ماده برونزا باشد. چنین فرآیندی در سطح گیرنده ممکن است مکانیسم پیدایش تحمل در دستگاه عصبی مرکزی (CNS) باشد. با این حال اثبات تغییر میزان آزاد شدن ناقل عصبی در کارکرد گیرنده ناقل عصبی دشوار بوده و تحقیقات جدید بر اثرات مواد بر سیستم پیام برنده دوم و تنظیم ژن متمرکز است (کاپلان و سادوک، ترجمه رضاعی و رفیعی، 1382).
بررسی الگوهای «موج نمای الکتریک مغز» در بزهکاران یکی دیگر از راهبردهایی است که در چند دهه اخیر مورد نظر بوده است. نابهنجاری الگوی فعالیت الکتریکی مغز در این افراد به دو صورت مشاهده شده است. یکی از نابهنجاریها وجود امواج «آهسته مغزی» است. چنانچه میتوان گفت که امواج مغزی آنها شبیه امواج مغزی کودکان و بیانگر رشد نایافتگی مغزی است. دومین ناهنجاری، وجود «خیزکهایی» در امواج مغزی بزهکاران است. وجود این خیزکها با رفتار پرخاشگرانه و «زود انگیخته» ارتباط دارد، به نحوی که در اغلب افرادی که مرتکب اعمال پرخاشگرانه میشوند، این خیزکها مشهود بوده به طور کلی وجود خیزکها در الگوی موج نمای الکتریکی مغز نشان دهنده «نارساکنش وری» «دستگاه کناری» مغز میباشد (آی لیشنر، آلن، 1997).
در تحقیقی که رمضانی (1381) در این زمینه انجام دادهاند با هدف بررسی بنیادهای زیستی تعیینکننده گرایش خودمصرف مواد سعی در ارائه مستند مربوط به یافتههای این موضوع نموده که در پژوهش حاضر نیز سعی شده است با بسط و بررسی هر چه بیشتر موضوع مطرح شده و با انجام تحقیقات وسیعتر در این زمینه این عامل مهم را به طور کاملتر مورد توجه قرار دهیم.
3-1 اهمیت و ضرورت مساله
از جمله چیزهایی که انسانیت را نه تنها نابود میسازد بلکه از بعد حیوانیش هم او را میاندازد وانسان را از جماد هم بدتر میکند. مساله اعتیاد است. اعتیاد نه تنها قدرت اندیشیدن را که از خصایص انسان است. از آدمی سلب مینماید و نیروی عرفان و شناخت او را از بین میبرد بلکه قوای حیوانی را هم از انسانی میگیرد و انسان را تبدیل به موجودی میکند که از هر جهت از تمام منافع و استعدادها دور افتاده است.
یکی از اهداف مشترک تمامی تمدنهای انسانی دستیابی به توسعه همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است از این رو شناخت موانع موجود بر سر راه رسیدن به این هدف از اهمیت ویژهای برخوردار است و سلامت اجتماعی، صرفنظر از مبنی بودن هنجارها در جوامع مختلف بشری، همواره مدنظر تمام فرهنگها و نژادها بوده است و تمام متفکران و اندیشمندان و مصلحت خواهان جامعه را بر آن داشته تا برای حفظ جامعه خود از آسیبها و عوارض اجتماعی به هم اندیشی بپردازد و علل و عوامل مختلف این معضل خانمانسوز را بررسی کنند. پیشرفتهای چشمگیر دو دهۀ گذشته در زمینۀ علوم عصبی و علوم رفتاری، درک ما را از استعمال مواد مخدر و سوءمصرف مواد تا حد زیادی بالا برده است. برخی مدلهای رفتاری دربارۀ سوءمصرف مواد بیشتر بر رفتار مواد جوئی تاکید کردهاند تا نشانههای وابستگی جسمی. بنابراین ما باید با این افراد گرفتار در منجلاب سوءمصرف مانند یک بیمار محتاج برخورد کنیم. همانطور که به درمان افسردگی میپردازیم به درمان این افراد نیز همت گماشته و آنها را به مثابه یک بیماری بنگریم که نیاز به مراقبت ویژه دارند.
این پدیده مخرب که در کمین محو و نابودی گرانمایهترین و باارزشترین سرمایه جوامع انسانی یعنی جوانان نشسته و آنان را در چنگال عوارض سوء خود گرفتار میکند نه تنها جنبۀ شخصی و فردی ندارد بلکه یک آسیب اجتماعی محسوب میشود که علاوه بر تهدید سلامت جسم و روان افراد بر روی جنبههای اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی جامعه نیز اثرات زیانآور و غیرقابل جبرانی وارد میسازد. همچنین در طی سالهای اخیر ورود انواع مواد مخدر بازار دائمی پیدا کرده که جای پای محکمی در بطن جامعه و خانوادهها برای خود باز کرده است. لذا وظیفۀ خود میدانم تا با استفاده از رهآوردهای علمی و آموزش خانوادهها و جوانان با این پدیدۀ شوم به مبارزه برخاسته و با چارهاندیشیهای به موقع و دادن آگاهی و بصیرت اثرات آنها را تعدیل کرد. اخذ هر تصمیم و چارهاندیشی هم نمیتواند بدون زمینه سنجیهای قبلی و کسب اطلاعات اولیه صورت گیرد.
همانطور که گسترش اعتیاد بین جوانان و عواقب اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی آن موضوعی نیست که بتوان به سادگی از آن گذشت بیخیالی و سستی جوانان نسبت به این موضوع ویرانی و تباهی را به رگهای جامعه جاری میسازد. گذشتۀ ویتنام و چین و حال برمه، لائوس و … نمونههایی از عواقب شوم همگانی و گسترده اعتیاد است. گسترش اعتیاد در بین جوانان واقعاً زنگ خطری است برای تمام جوامع که برای مقابله و مبارزه با آن از هیچ کوششی نباید فروگذاری کنند.
به دلیل اهمیت زیاد این موضوع بر آن شده تا به یکی از ابعاد اعتیاد که کمتر مورد توجه و حتی میتوان گفت مورد غفلت واقع شده پرداخته و به این موضوع پرداخته که اعتیاد هم میتواند به عنوان یک بیماری مغزی مورد مطالعه قرار گیرد که محیطهای اجتماعی در آن دخالت دارند. باید بدانیم عوامل زیادی در بروز این پدیده شوم دخالت دارد از جمله بیماریهای عصبی، سرخوردگیها و مشکلات روانی و حالت ناشی از آنها نظیر اضطراب همچنین مسائل روانی و واکنشهای نابهنجار مباحثی همچون رفتار پسیکوزها- نوروزها و … ناسازگاریهای عصبی و بطور کلی اختلالات رفتاری همچنین اختلالات شخصیتی (قربان حسینی، 1370)
4-1 اهداف پژوهش
اهداف اصلی:
– بررسی عوامل زیستی مؤثر در بروز رفتار سوء مصرف مواد در معتادین.
اهداف جزئی:
– بررسی تأثیر عوامل زیستی در سوء مصرف مواد در معتادین بر اساس سن.
– بررسی تأثیر عوامل زیستی در سوء مصرف مواد بر اساس سن و وضعیت تأهل.
– بررسی تأثیر عوامل زیستی در سوء مصرف مواد بر اساس شغل و میزان تحصیلات.
5-1 فرضیههای پژوهش:
فرضیه اول: بین عوامل زیستی مؤثر بر گرایش به سوء مصرف مواد مخدر در افراد معتاد و غیرمعتاد تفاوت معناداری وجود دارد.
فرضیه دوم: بین عوامل مؤثر بر گرایش به سوء مصرف مواد مخدر در افراد معتاد بر اساس متغیرهای سن، سطح تحصیلات، شغل؛ وضعیت تأهل تفاوت معناداری وجود دارد.
6-1 تعریف اصطلاحات
الف: تعریف نظری
اعتیاد (سوء مصرف مواد): عبارتست از وابستگی به عوامل یا موادی که تکرار مصرف آنها با کم و کیف مشخص و در زمان معین از دیدگاه معتاد ضروری مینماید، تا نوسانات حیاتی و احساس روشنبینی را بیش از پیش از میان برده، بتی را که از پیکر خود ساخته و پرداخته و در عین حال تاب و تحمل ندارد و در وادی زمان و مکان گم کند و بر جای آن، برداشتهای معین از مسایل حیاتی درون و برون را در قالب خیالبافی و انحرافی که برای او ردیابی شیرین و سرابی دلنشین مینماید در خود محدود کند و بوجود آورد (ایزدی، 1380).
تعریف سازمان بهداشت جهانی “WTO” نیز مشکل تعریف سوء مصرف دارو را از نقطهنظر خط مشی بهداشت عمومی مورد توجه قرار داده است. الگوی سازمان بهداشت جهانی در تدوین مفهوم «نشانگان وابستگی»، که بهتدریج جایگزین اصطلاحات «اعتیاد به دارو و سوء مصرف شده»، مؤثر بوده است. در سال 1981 کمیتۀ سازمان بهداشت جهانی، نشانگان وابستگی را به این صورت تعریف کرد.
«مجموعهای از پدیدههای فیزیولوژیکی، رفتاری، و شناختی که طی آن مصرف یک ماده یا طبقهای از مواد برای یک فرد معین اولویت بسیار بیشتری از رفتارهای دیگری مییابد که زمان ارزش والاتری داشتند. ویژگی توصیفی مهم نشانگان وابستگی عبارت است از میل به مصرف داروها، الکل، یا توتون (که اغلب نیرومند، و گاهی اوقات مغلوبکننده است) (روزنهان و سلیگمن، ترجمۀ یحیی سیدمحمدی، 1380).