فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:23
چکیده:
علی اکبر دهخدا در اواخر عمر به دوستی گفته بود من دعوی شاعری ندارم , اگر شعری گفته ام از روی تفنن بوده است ,ودوستانم در باب آنها قضاوت نمی کنند نمیدانم در واقع آنها را باید نظم خواندیا شعر ؟بدون شک این تردید از جانب کسی که طی سالها بخش عمده عمر خود را در مطالعه شعر فارسی به سر آورده است دیوانهای شاعران رابارها زیرورو کرده است برتعداد زیادی از آنها تعلیقات وملاحظات ادبی نوشته است مخصوصا از جانب کسی که در تصحیح قیاسی متون و ادراک لطایف اشارات اقوال قدما در عصر خویش قولش تقریبا حجت و قضاوتش غالبا مقبول شمرده می شده است جز تواضعی در خوریک محقق راستین محجوب وعاری از ادعا نیست وکیست که نداند تفاوت بین شعر واقعی وآنچه را در زمان ما مجرد نظم می خوانند کم کسی به خوبی او درک می کرد وباز کم کسی ویژگیهای شعر واقعی و دواعی و احوالی را که در وجود مرد سخن الهام برمی انگیزد وبه احساس وتخیل وتشبیه وتصویر تبدیل می گردد یا به صورت قصه و تمثیل درمی آید واحساس و اندیشه رابه تصویر واقعیت انسانی مبدل می نماید به خوبی او می شناخت .معهذا در او با احاطه یی که به
شعر ونثر فارسی داشت وباآنکه درهر دو مقوله از بنیانگذارن تجدد محسوب می شداین اندازه فروتنی وبی ادعایی و بزرگواری وجود داشت که در مورد سخن منظوم خود با تمام نشانه های شعر واقعی که درآن هست از اینکه آن را شعر بخواند یا نظم,محجوبانه دچار تردید شود. گفتن ندارد که اگر نظم آن گونه که در عصر ما گفته می شود سخنی است متضمن نوعی تعبیر ادبی که هر چند از وزن وقافیه و صنعت وتمام آنچه ظاهر شعر را تحقق می دهد خالی نیست باری خاصیت خیال انگیزی ندارد وشورو حالی درآن نیست که بتواند آنرا به دیگری القا کند در این صورت کلام موزون دهخدا نظم مجرد نیست وبه رغم الفاظ مغلق وتعبیرات غالبا نامانوس که ویژگی عمده اکثرآنهاست باز برای کسانی که به طرز بیان وآشنایی دارند هم خیال انگیز وهم متضمن بازآفرینی واقعیت است.
اما اینکه او دوست دارد واین دوستی ممکن است تا حدی ناشی از انس و عادتی دیرینه باشد به زبان قدما سخن بگوید ماده شعری را که در کلام او هست وبه مجرد تصویر مخیل محدود نیست بلکه تصویر واقعیت را هم در ابداع ونقل قصه وتمثیل عرضه می نماید نیز نفی نمی کند. واگر شاعری مجاز است مخاطب خود را از بین کسانی که به زبان محاوره سخن می گویند انتخاب کند مانعی ندارد شاعر دیگر به هر جهت که هست مخاطب خود را از بین کسانی برگزیندکه بازبان شاعران پیشینه آشنایی دارند واحیانا می توانند آنچه را او جز با رمز واشارت خاص آن زبان نامانوس نمیتواند به بیان آورد ودر جو آلوده به اغراض ومحیط خفقان آگند عصر خویش از ایذای کژاندیشان وسخن چینی بدسگالان در امان بماند درک نمایند. معهذا شک نیست که وقتی شاعر امروز روی سخن با جمعی محدود از خاص خلق دارد البته نباید از اینکهعام خلق او را چنانکه هست درک نیمکنند ناخرسندی وشکایتگری عامیانه نشان دهد ویا کسانی را که برای جمعی انبوه تر وبیشتراز عام خلق سخن می گویند ولاجرم نام وآوازه یی بیشتر در شعر وشاعری به دست می آورند درخور طعن یا رشک بیابد. حسن کار دهخدا در یانب ود که در دوره یی از عمر عهد جوانی خویش برای جمعی بیشتراز عام خلق سخن گفت ودر دوره یی دیگر اول پیری بیشتر برای جمعی معدود ودر هیچیک از دو دوره نه دعوی شاعری کرد نه کسانی را که شیوه یی غیر از شیوه او داشتند درخور نقد یا رشک یافت .جالب آن بود که در هر دو مورد تصویرآفرینی وخیال انگیزی در کلام اومنعکس بود آنچه می سرود حالی ودردی یااندیشه یی و واقعیتی رابه مخاطب القا می کرد واو را تحت تاثیر قرار می داد و به هر حال دگرگون می کرد. نه آیا نشان شعری واقعی همین است وتفنن در طرز بیان هم مثل تفنن در تصویر پردازی شیوه یی است که شاعر بدان وسیله چیزی از ذوق وسلیقه شخصی خود را بی آنکه بالضروره بین آن با جوهر شعر همواره پیوند دقیقی هم وجود داشته باشد برمایه احساس یا اندیشه وتخیل خود می افزاید وآن را به سبک مورد پسند خود در می آورد؟ در مورد دهخدا جای این تاسف هست که اوضاع واحوال زمانه او را از اشتغال به شعر وشاعری بازداشت وبا وجود قریحه هنری جوشان وآفرینشگری که او داشت بدون شک حیف شد که به قول علامه قزوینی برخلاف آنچه ستایشگران وی آرزو داشتند (ذوالفقار علی درنیام) و(زبان دهخدا درکلام) ماند. امانه اوقاتی که او آن را صرف شعر وشاعری نکرد از او فوت شدونه از این معنی که زبانش در آنچه به کارشعرارتباط داشت غالبا در کام ماند به جوهر شعری که در ذهن او موج می زد لطمه یی رسید.در زمانی که به قول خود او بسیار بودند کسانی که می توانستند چنان شعر ونثری که او در عهد جوانی نشر کرد بنویسند او عمر گرانمایه را صرف کاری کرد که همت و حوصله یی را بیش ازآنکه در آن نوع کارها ضرورت داشت طلب می نمود او با توجه به آنکه درآن ایام قوم وکشوری که اوبه آنها عشق داشت از شاعری یا تحقیق درلغت وادب به کدامیک بیشتر نیاز سخت دارد اشتغال به شاعری وبه روزنامه نگاری را که آن گونه شاعری را لازمه آن می یافت ترک کرد وبا حوصله یی مردانه وهمتی بی فتور بدانچه بیشتر از نشر چند مجموعه شعر هر چند زیبا وروان وآوازه انگیز به فرهنگ وهنر کشور وقوم وی قدر وارج می داد دست زد وازوسوسه جاذبه انگیز شهرت وقبول عام که آن را در عهد جوانی خویش در مقالات موسوم به (چرند وپرند) ودر اشعاری نظیر(آکبلای)و(یادآر) آزموده بود خود را رهانید. پس به عنوان شاعر عام پسند که درآن ایام امثال ایرج میرزا ,ملک الشعرا بهار, عارف قزوینی وسید اشرف گیلانی آن را هدف وشعار خویش کرده بودند زبان دربست وبه عنوان معمارزبان که می رفت تا اساس تازه یی برای فرهنگ (تجدید ولادت یافته) کشور طرح بریزد در خاموشی انزوا به کار طرح (امثال وحکم) وبنای (لغت نامه) مشغول شدوکاخ تازه یی پی افکند که از باد وباران نیابد گزند. با این همه در همان سالها که بهار و عارف وسیداشرف ودیگران هر یک به وجهی دم در کشیدند ونغمه آوازشان در گلو شکست او از همان خلوت انزوای دنیای تتبغ وتحقیق با شیوه تازه یی که در شعر وشاعری گه گاه دنبال می کرد ریا کاری مدعیان تجدد وآزادی را که شاعران دیگراز هیبت آن به خاموشی محکوم شده بودند در ورای تصویر ریاکاری مدعیان قدس وطهارت به باد انتقاد گرفت . در بحبوحه استبداد دوران بعد از قاجار دهخدا طی قصه یی تمثیل گونه که تفسیر یک مثل عامیانه رایج در عصر وی بود تحت عنوان (انشاءالله گربه است) هر دو گونه ریاکاری را که قوم وکشور وی درآن ایام از آن رنج می برد بی نقاب ساخت با این حال غرابت زبان و اشتمال آن برلغات وتعبیرات خاص قدما آنرا از تعرض ادراک کژاندیشان وناراستان شهر در امان نگه داشت وآنچه را شاعران پر آوازه عصر جرئت تفوه آن را نیافتند وی هم در یک مجله ماهانه مشهور شهر وهم در مجموعه امثال وحکم خویش که هیچیک در چنان فضای خفقان آمیز بدون بررسی واجازه سخن کشان و خرده بینان رسمی و حرفه یی مجال انتشار نداشت نشر کرد. در این مثنوی که برشیوه حدیقه سنائی به نظم آمد اما تمام نشانه های یک عصر تجدد گرایی وترقی جویی واقعی را در برداشت دهخدا هم تصویر واقعیت ظاهری را نقش زد و هم آن را در تصویر خیال پوشاند. در عین حال احوال قهرمان قصه را که در واقع ضد قهرمان ومظهر ریای واپسگرای رایج در بین گندم نمایان جو فروش بود کنایه یی مستتر از احوال کسانی ساخت که با فساد و ظلم وخشونت نوظهور نظام از خارج رسیده عصر همکاری می کردند و با مغلطه یی شبیه به زبان بازی این پیر (شفت) می کوشیدند تصور آلودگی انکار ناپذیری را که مجرد این همکاری بروجوان آنها میگذاشت از ساخت ضمیر به تشویش افتاده خویش برانند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:45
فهرست مطالب:
شرح رباعیات خیام ۲
شرح رباعیات ۷
ترجمه فیتزجرالد ۷
برگردان ترجمه فیتزجرالد ۸
تفسیر روحانی حکیم یوگانندا ۸
رباعی خیام ۹
ترجمه فیتزجرالد ۱۰
تفسیر رباعی فیتزجرالد ۱۰
رباعی خیام ۱۱
ترجمه فیتزجرالد ۱۱
برگردان ترجمه فیتزجرالد ۱۱
معانی رمزی بعضی لغات: ۱۲
تفسیر روحانی حکیم یوگانندا ۱۳
شیخ احمد غزالی ۱۴
شیخ روزبهان بقلی شیرازی ۱۸
شیخ شهاب الدین سهروردی ۲۳
شیخ سیف الدین باخرزی ۳۰
شیخ فخرالدین عراقی ۳۵
شعری از رابرت فراست ۳۹
شعری از امیلی برونته ۴۱
منابع: ۴۴
شرح رباعیات خیام
آسانا یوگانندا
ترجمه دکتر حسین الهی قمشه ای
سالها پیش در هندوستانیک شاعر کهنسال ایرانی را ملاقات کردم که به من گفت شعر پارسی اغلب دارای دومعنی ظاهری و باطنی است و به یاد دارم که از شرح او در بیان معنی دوگانه چندین قطعه شعر فارسی چه لذت وابتهاجی در خاطر من حاصل گردید.
یک روز هنگامی که با تمرکزی عمیق رباعیات خیام را از نظر می گذرندم ناگهان احساس کردم که دیوارهای معنی ظاهر پیش رویم فرو ریخت وقله زرین گنجهای روحانی عظیم و گسترده در پیش چشم من هویدا گردید.
گویی یک قانون اسرارآمیز الهی از آثار معنوی وروحانی در روی زمین حراست می کند چنانکه رباعیات خیام را با وجود قرنها سوءتعبیر همچنان حفظ کرده است.
عمرخیام در سرزمین خویش پیوسته به عنوان عارف و معلمی بلند مرتبه شناخته شده ورباعیات وی به عنوان کتاب مهم و مقدس صوفیان مورد احترام بوده است.
پرفسور چارلز.اف.هورن .در مقدمه ای بر رباعیات خیام که در جلد هشتم از سری کتب مقدمه وادبیات کلاسیک قشری طبع گردیده می نویسد: ایه تاسف است که خیام در نظر بسیاری از خوانندگان مغرب زمین به عنوان یک شاعر ملحد وشهوت طلب و یک مست لایغل که تنها شوق او شرب خمر وبرخورداری از لذات دنیوی است شناخته شده است. و این همان اشتباه رایجی است که به طور کلی در باب تصوف رخ داده است.
در حقیقت غرب خیام را (با قیاس به نفس) از دیدگاه خودنگریسته است واگر ما بخواهیم ادبیات شرق را آنچنانکه هست دریابیم یابد ببنیم مردم آن کشورها خود چه دریافتی از آثار ادبی خویش دارند، برای غریبان شاید مایه تعجب باشد اگر بشنوند که در ایران بحث و جدالی در حقیقت معانی رباعیات خیام وجود ندارد و همه به اتفاق او را یک شاعر بزرگ متدین می شناسند.
سوالی که اغلب طرح می شود این است که پس از اینهه مدح وثنای شراب وعشق د ررباعیات چیست؟پاسخ این است که این الفاظ ونظایر ان استعارات وکنایاتی است که در زبان صوفیان معانی خاص دارد واز جمله شراب و مستی کنایه از لذت روحانی است و عشق پیوند درستی و اخلاص و ارادت وبندگی انسان در پیشگاه معشوق ازل است.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:165
فهرست مطالب:
بخش اول :
موقعیت جغرافیایی و تاریخی سرزمین اندلس
1-1 واژهی اندلس …………………………………………………………………………………….. 5-4
2-1 جغرافیای اندلس ……………………………………………………………………………………. 5
3-1 نگرشی کوتاه به تاریخ اندلس ………………………………………………………………… 8-7
4-1 فتح اندلس به دست مسلمین …………………………………………………………………….. 8
بخش دوم
1-2 شعراندلس ………………………………………………………………………………………….. 12
2-2 مراحل شعر اندلس ……………………………………………………………………………….. 13
3-2 ویژگیهای شعر اندلسی…………………………………………………………………………. 17
4-2 مضامین شعری در اندلس ………………………………………………………………………. 20
5-2 موشح و زجل ……………………………………………………………………………………… 26
6-2 زجل در ادب اندلسی…………………………………………………………………………….. 29
بخش سوم
1-3 جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس …………………………………………………… 31
2-3 زن و علوم گوناگون ……………………………………………………………………………… 32
3-3 نقش زنان در ادبیات اندلس ……………………………………………………………………. 38
4-3 زن و هنر …………………………………………………………………………………………… 41
5-3 نقش زنان اندلس در سیاست …………………………………………………………………… 45
بخش چهارم :
مشهورترین زنان شاعر اندلس
1-4 شاعر قرن دوم
حسانه التمیمیه …………………………………………………………………………………………… 49
2-4 شاعران قرنهای سوم و چهارم ………………………………………………………………… 55
قمر …………………………………………………………………………………………………………. 56
عائشه بنت احمد القرطبیه ……………………………………………………………………………… 58
حفصه بنت حمدون الحجاریه ………………………………………………………………………… 61
أنس القلوب ……………………………………………………………………………………………… 63
مریم بنت یعقوب الأنصاریه …………………………………………………………………………… 67
3-4 شاعران قرن پنجم ………………………………………………………………………………… 70
الغسانیه البجانیه ………………………………………………………………………………………….. 71
زینت المریه ………………………………………………………………………………………………. 74
اعتماد الرمیکیه …………………………………………………………………………………………… 75
بشینه بنت المعتمد ………………………………………………………………………………………. 78
العبادیه …………………………………………………………………………………………………….. 84
غایه المنی ………………………………………………………………………………………………… 86
ام الکرام بنت المعتصم بن صمادح ………………………………………………………………….. 88
أمه العزیز…………………………………………………………………………………………………… 90
صفیه بنت عبدالله الرّیی…………………………………………………………………………………. 92
ام العلا بنت یوسف …………………………………………………………………………………….. 93
ولاده بنت المستکفی…………………………………………………………………………………….. 96
مهجه بنت التیانی القرطبیه ……………………………………………………………………………. 104
عتبه ………………………………………………………………………………………………………. 105
4-4 شاعران قرن ششم و هفتم …………………………………………………………………….. 106
حفصه بنت الحاج الرکونیه …………………………………………………………………………… 107
حمده بنت زیاد بن بقی العوفی …………………………………………………………………….. 118
نزهون بنت القلاعی غرناطیه ………………………………………………………………………… 122
شلبیه الأندلسیه …………………………………………………………………………………………. 129
هندکنیز أبی محمد عبدالله بن مسلمه الشاطبی …………………………………………………… 132
أسماء العامریه ………………………………………………………………………………………….. 133
أم الهناء بنت القاضی …………………………………………………………………………………. 134
قسمونه بنت اسماعیل الیهودی ……………………………………………………………………… 135
ام السعد بنت عصام الحمیری ………………………………………………………………………. 137
سلمی بنت القراطیسی ………………………………………………………………………………… 138
کلید تمرکز زنان شاعر اندلس ………………………………………………………………………. 140
نتیجه گیری………………………………………………………………………………………………. 142
فهرست منابع و مآخذ ………………………………………………………………………………… 148
چکیده عربی ……………………………………………………………………………………………. 156
چکیده انگلیسی…………………………………………………………………………………………. 157
چکیده :
اندیشه تألیف این موضوع زمانی در فکرم شکل گرفت که احساس نمودم بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس نیاز بیشتری به تحقیق و پژوهش دارد. بنابراین این موضوع یعنی «سرودههای زنان شاعر اندلس» را برای رساله خودانتخاب کردم.
این رساله شامل بخشهای زیر است:
– بخش اول شامل شرایط جغرافیایی و تاریخی این سرزمین است.
– بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگیها وتفاوتهای آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل، فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل و…) است.
– بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست رامعرفی کنم.
-بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر میگیرد به «بررسی سرودههای زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بودهاند معرفی کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن میزیستهاند، دستهبندی نمایم.
در بخش نتیجهگیری هم به اغراض مختلف شعری از قبیل غزل، مدح، رثا، هجا، فخر، موشح و … پرداختم.
از مجموعه شعر زنان اندلس به دست میآید که بیشتر اشعارشان در زمینه غزل بوده است، که گاهی این غزلها عفیف و گاهی غیرعفیف بودهاند.
برخی از آن نیز در سرودن مدح به شهرت رسیدهاند. چنانکه میبینیم تعدادی از این زنان مدح رابه منظور تکسب، و برخی دیگر برای مدح و ستایش امرا و خلفا، و برخی دیگر از این شاعران که کنیز بودهاند برای آزاد شدن سرودهاند. زنان شاعر اندلس در میدان هجا نیز کمتر از مردان نبودهاند و هجای گزنده و زشتتری نسبت به مردان سرودهاند. رثاء، که نوعی نوحه سرایی و گریهو زاری است یکی دیگر از موضوعات شعری است که زنان اندلس به آن پرداخته، و در آن عواطف و احساسات زنان اندلسی را به تصویر کشیدهاند. برخی از این زنان شاعر به اصل ونسب، زیبایی وخوش خطی خود افتخار کرده و اشعاری در زمینه فخر سرودهاند. آنان در سرودن موشح نیز چون مردان به رقابت پرداختهاند واشعاری در این خصوص سرودهاند.
لازم به ذکر است که برخی از زنان شاعر اندلس در عرصه شاعری گوی سبقت رااز مردان ربودهاند و در بسیاری از فنون شعری به مقام و درجات والایی رسیدهاند که دلالت بر طبع و ذوق فراوان شعری این شاعران دارد.
مقدمه:
ستایش خداوندی را سزا است که سرانجام خلقت و پایان کارها به اوباز میگردد. خدا را بر احسان بزرگش، و برهان آشکار، و فراوانی فضل و برآنچه بدان برما منت نهاده است میستائیم، ستایشی که حق او را اداء کند، و شکری را که سزاوار او باشد بجا آورد.به پاداش اخروی ما را نزدیک گرداندو موجب فراوان نیکی و احسان او گردد. از خدا یاری میطلبیم، یاری خواستن کسی که به فضل او امیدوار، و به بخشش او آرزومند، و به دفع زیانش مطمئن و به قدرت او معترف است و به گفتار و کردار پروردگار اعتقاد دارد.
پس از ثنای پروردگار، انگیزه خودرا از انتخاب این موضوع اختصاراً بیان میکنم. اندیشه تألیف این موضوع زمانی در فکرم شکل گرفت که احساس نمودم بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس نیاز بیشتری به تحقیق و پژوهش دارد، در نتیجه در پاسخ به ندای درونی و ارضای حس کنجکاوی خویش لازم دیدم که نگاهی به ادبیات این خطه بیندازم، زیرابرخی از مطالب برایم مبهم ومجهول مانده بود بخاطر اینکه آنگونه که شایسته آن است مورد توجه محققان واقع نشده بود، اگرچه آثار برخی از این زنان شاعر در کتابهایی که به آثار منثور و منظوم زنان اختصاص دارد آمده است، اما شعر زنان اندلسی به شکل خاص و جامع جمعآوری نشده بود. معرفی سی تن از زنان شاعر وادیبی که در اعصار مختلف اندلس میزیستهاند مرا به سوی این موضوع یعنی «سرودههای زنان شاعر اندلس» سوق دادو در درونم شوق و اشتیاقی برای تحقیقی بوجودآورد و نظرم را بر این موضوع متمرکز کرد که در این رهگذر اشعار و آثار پراکنده آنان در کتابهای گوناگون، دریچهای بود که من از درون آن توانستم تا حدی سیماو سیرت آنان را مشاهده و بررسی کنم. شیوه تحقیق من متکی بر بررسی متون و کتابهای تاریخی بوده که در کتابخانههای بزرگ ایران موجود بوده است.
قبل از پرداختن به موضوع «سرودههای زنان شاعر اندلس» لازم بود که نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین داشته باشم، و اندلس رااز نظر جغرافیایی و تاریخی معرفی کنم. بنابراین تحقیق موردنظر از بخشها و گفتارهای زیر تشکیل شده است:
– بخش اول شامل شرایط جغرافیایی وتاریخی این سرزمین است.
– بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگیها و تفاوتهای آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل) میباشد.
-بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست را معرفی کنم.
– بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر میگیرد به «بررسی سرودههای زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بودهاند معرفی کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن میزیستهاند، دستهبندی نمایم.
لازم به ذکر است که سال ولادت برخی از شاعران مشخص نبوده و منابع تاریخی در مورد اینکه این شاعران در چه قرنی میزیستهاند مطلبی ذکر نکردهاند، برای دستهبندی این شاعران از شواهد و قرائنی استفاده شده تامشخص شود آنان در چه قرنی میزیستهاند، و سپس آنها را دستهبندی نمودم. شماری از این شاعران در شعرشان به سن خود اشاره کردهاند، و برخی دیگر را با توجه به اشارهای که به خلفاء و امراء و یا صاحبان خود داشتهاند سال آنها شناسایی شد.
این زنان در بسیاری از فنون شعری که نمونههایی از آن باقی است، شعر سرودهاند. و مانند مردان در اغراض مختلف چون غزل، مدح، رثاء، فخر، اعتذار، شکوه و موشح و… شرکت نمودهاند. و از این طریق احساسات خودرا نشان دادهاند و من این اغراض را در بخش نتیجهگیری ذکر کردم.
در بررسی سرودههای زنان اندلس با استفاده از منابع موجود که اشعار این زنان را به شکل پراکنده آوردهاند ابتدا این اشعار را هرچه که بود جمعآوری نمودم و در هر مورد معنی کلی ابیات را پیش ازآنها آوردهام.( از ترجمه برخی ابیات به علت غیراخلاقی بودن پرهیز کردم)، اگر اختلافی در روایت شعرها بوده در پاورقی به آن اشاره نمودم.درباره شاعرانی که شعر بیشتری داشتهاند و ویژگیهای خاصی در شعر ایشان دیده میشد به بخشی از این ویژگیها در پایان اشعارشان اشاره کردم.
نکتهای که درپایان سخنم ضروری میدانم این است که در تهیه و نگارش این رساله علاوه بر محدود بودن، پراکنده بودن آثار این شاعران است که بازحمت زیادو در حد توان آنها را از لابه لای کتابها استخراج نمودم.
امیدوارم آنچه را که بازحمت و تلاش زیاد تهیه کردم مورد توجه اساتید محترم و مورد استفاده دانشجویان و علاقهمندان قرار گیرد.ودر این رهگذر پذیرای صمیمانه راهنمائیها و تذکرات اساتید محترم هستم. باشد که به سهم خود در راه شناساندن بخشی از فرهنگ پربار جهان اسلام وصاحبان آنها قدمی هرچند کوچک برداشته باشم.
بخش اول: موقعیت جغرافیایی و تاریخی سرزمین اندلس
گفتار اول:
1-1- واژه ی اندلس
عرب واژهی «اسپانیا» را برای شبه جزیره ای که به این نام معروف است به کار نمی برد ،بلکه به تمام سرزمینی که اسپانیا و پرتغال کنونی را در بر می گرفت، اطلاق می کردند. (حمیری، 1937، 1)
در مورد پیشینه ی واژهی «اندلس» اقوال مختلفی وجود دارد. برخی می گویند: واژهی اندلس از کلمه «انلوشیا» گرفته شده که اصل آن «فانلوشیا» بوده و به فندان ها نسبت داده شده است. (عسلی2،1408/239) بعضی دیگر می گویند واژهی اندلس از نام یکی از نوادگان حضرت نوح موسوم به «اندلس بن یافث بن نوح» گرفته شده است. (ابن اثیر، 1414، 3/205)
هم چنین در برخی از روایتهای عربی آمده است که اسپانیا از نام یکی از پادشاهان روم موسوم به «اشبان بن طیطش» گرفته شده است. این پادشاه به یاری افریقاییان بر اندلس غلبه یافت و از آن پس آنجا را «اشبانیه» خواندند. اما یهودیان اندلس معتقدند که این واژه (اشبانیه) از نام مردی بنام «اشبانس» که در این شهر به صلیب کشیده شد، گرفته شده است. (مقری،1968، 1/69؛ ابن اثیر ، 1414، 3/205)
ابن خلدون معتقد است که عرب ها این ناحیه (اندلس) را «اندلوش» مینامند، (ابن خلدون، 1413، 4/140)
ولی قول صحیح آنست که واژهی اندلس از واژهی وندال گرفته شده است که از نژاد ژرمن یا اسلاو می باشند و در اوایل سدهی پنجم (م) ، پس از تجزیه امپراطوری روم غربی مدتی در شبه جزیره ایبریا زندگی میکرده اند. (بستانی، بیتا، 471)
در مجموع می توان گفت: اعراب آن را اندلس و یونانیها آن را ایبریا و رومیها آن را اسپانیا می نامیدند. (ابن جلجل،1349، 1؛ کولان، 1980، 17)
2-1 جغرافیای اندلس
اندلس، از نظر موقعیت جغرافیایی، در جنوب غربی اروپا واقع شده است، که امروزه از بزرگترین استان های اسپانیا به شمار می آید. اندلس در جنوب کشور اسپانیا با وسعت 87570 کیلومتر مربع قرار گرفته است. در سال 1833 میلادی از نظر تقسیمات کشوری به 8 شهرستان: به نامهای ألمریا ( آلمریا- المریه) ، گرانادا ( غرناطه)، جیان ، مالاگا ( مالقه) ، قادس، کورذووا ( قرطبه) ، ولبه و إشبیلیه تقسیم شده و در گذشته پایتخت آن إشبیلیه بوده است ( حجی، 1997، 35-36؛ لوکاس، بیتا، 1/367)
برخی از جغرافیا نویسان مسلمان، اندلس را در ضلع غربی اقلیم چهارم دانسته اند و برخی دیگر آن را از اقلیم پنجم به شمار آورده اند. اما به گفته ی صاعد اندلسی « بیشتر اندلس دراقلیم پنجم و بخش جنوبی آن را در اقلیم چهارم قرار گرفته است». ( مقری ، 1968، 1/129؛ صاعد، 1912، 63)
سواحل شمال و شمال غربی این کشور مجاور اقیانوس اطلس ( البحرالا خضر- البحر المحیط الرومی) نزدیک خلیج بسقایه است که شهر خیخون در آن واقع شده است. سواحل شرقی و جنوب شرقی این کشور مجاور دریای مدیترانه ( البحر الرومی البحر الشامی) است و سرزمین های « مرسیه» و « بلنسیه» در قسمت شرقی اندلس واقع شده اند که تا « طرطوشه» و از آنجا تا « اربونه» در قسمت شمال شرقی در کنار سرزمین فرنگ ادامه می یابد. ( اصطخری، 1368، 40؛ حجی، 1418، 36)
دراندلس سه رشته کوه در جهت شرقی- غربی میان دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس کشیده شده است که عبارتند از: رشته کوههای قرطبه ( سیرامورنا) و سیرانوادا ( شلیر)، جبال برانس. وهم چنین رشته کووهای جبل ریه و کوههای البرت ( جبال پیرنه) که در قسمت شمالی اندلس به « جلیقیه» که سرزمینی مسیحی نشین است، منتهی می گردد. ( مقری، 1968، 1/140-143، 147-148)
چکیده :
اندیشه تألیف این موضوع زمانی در فکرم شکل گرفت که احساس نمودم بررسی حرکت و جنبش ادبی زنان اندلس نیاز بیشتری به تحقیق و پژوهش دارد. بنابراین این موضوع یعنی «سرودههای زنان شاعر اندلس» را برای رساله خودانتخاب کردم.
این رسالة شامل بخشهای زیر است:
- بخش اول شامل شرایط جغرافیایی و تاریخی این سرزمین است.
- بخش دوم شامل شعر اندلسی، ویژگیها وتفاوتهای آن با شعر شرقی، فنون شعری از قبیل (وصف، غزل، فخر، مجون، حکمت، موشح و زجل و...) است.
- بخش سوم به پنج گفتار اختصاص دارد. در این بخش سعی شد تا جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس، زن و علوم گوناگون، نقش زن در ادبیات اندلس، زن و هنر و نقش زنان اندلس در سیاست رامعرفی کنم.
-بخش چهارم که مهمترین بخش این تحقیق را دربر میگیرد به «بررسی سرودههای زنان شاعر اندلس» اختصاص دارد. در این بخش سعی کردم تعداد سی تن از زنان شاعر را که آزاد و یا کنیز بودهاند معرفی کنم و این شاعران را برحسب قرونی که در آن میزیستهاند، دستهبندی نمایم.
در بخش نتیجهگیری هم به اغراض مختلف شعری از قبیل غزل، مدح، رثا، هجا، فخر، موشح و ... پرداختم.
از مجموعه شعر زنان اندلس به دست میآید که بیشتر اشعارشان در زمینه غزل بوده است، که گاهی این غزلها عفیف و گاهی غیرعفیف بودهاند.
برخی از آن نیز در سرودن مدح به شهرت رسیدهاند. چنانکه میبینیم تعدادی از این زنان مدح رابه منظور تکسب، و برخی دیگر برای مدح و ستایش امرا و خلفا، و برخی دیگر از این شاعران که کنیز بودهاند برای آزاد شدن سرودهاند. زنان شاعر اندلس در میدان هجا نیز کمتر از مردان نبودهاند و هجای گزنده و زشتتری نسبت به مردان سرودهاند. رثاء، که نوعی نوحه سرایی و گریهو زاری است یکی دیگر از موضوعات شعری است که زنان اندلس به آن پرداخته، و در آن عواطف و احساسات زنان اندلسی را به تصویر کشیدهاند. برخی از این زنان شاعر به اصل ونسب، زیبایی وخوش خطی خود افتخار کرده و اشعاری در زمینه فخر سرودهاند. آنان در سرودن موشح نیز چون مردان به رقابت پرداختهاند واشعاری در این خصوص سرودهاند.
لازم به ذکر است که برخی از زنان شاعر اندلس در عرصه شاعری گوی سبقت رااز مردان ربودهاند و در بسیاری از فنون شعری به مقام و درجات والایی رسیدهاند که دلالت بر طبع و ذوق فراوان شعری این شاعران دارد.
تعداد صفحات 157 word
فهرست مطالب
مقدمه
بخش اول :
موقعیت جغرافیایی و تاریخی سرزمین اندلس
1-1 واژهی اندلس .................................................................................................. 5-4
2-1 جغرافیای اندلس ................................................................................................. 5
3-1 نگرشی کوتاه به تاریخ اندلس ........................................................................... 8-7
4-1 فتح اندلس به دست مسلمین ................................................................................ 8
بخش دوم
1-2 شعراندلس ........................................................................................................ 12
2-2 مراحل شعر اندلس ............................................................................................ 13
3-2 ویژگیهای شعر اندلسی..................................................................................... 17
4-2 مضامین شعری در اندلس .................................................................................. 20
5-2 موشح و زجل ................................................................................................... 26
6-2 زجل در ادب اندلسی......................................................................................... 29
بخش سوم
1-3 جایگاه اجتماعی و فرهنگی زن در اندلس ............................................................ 31
2-3 زن و علوم گوناگون .......................................................................................... 32
3-3 نقش زنان در ادبیات اندلس ............................................................................... 38
4-3 زن و هنر ......................................................................................................... 41
5-3 نقش زنان اندلس در سیاست .............................................................................. 45
بخش چهارم :
مشهورترین زنان شاعر اندلس
1-4 شاعر قرن دوم
حسانه التمیمیه ......................................................................................................... 49
2-4 شاعران قرنهای سوم و چهارم ........................................................................... 55
قمر ......................................................................................................................... 56
عائشه بنت احمد القرطبیه .......................................................................................... 58
حفصه بنت حمدون الحجاریه .................................................................................... 61
أنس القلوب ............................................................................................................ 63
مریم بنت یعقوب الأنصاریه ....................................................................................... 67
3-4 شاعران قرن پنجم ............................................................................................. 70
الغسانیه البجانیه ........................................................................................................ 71
زینت المریه ............................................................................................................. 74
اعتماد الرمیکیه ......................................................................................................... 75
بشینه بنت المعتمد .................................................................................................... 78
العبادیه .................................................................................................................... 84
غایه المنی ............................................................................................................... 86
ام الکرام بنت المعتصم بن صمادح ............................................................................. 88
أمه العزیز.................................................................................................................. 90
صفیه بنت عبدالله الرّیی.............................................................................................. 92
ام العلا بنت یوسف .................................................................................................. 93
ولاده بنت المستکفی.................................................................................................. 96
مهجه بنت التیانی القرطبیه ........................................................................................ 104
عتبه ...................................................................................................................... 105
4-4 شاعران قرن ششم و هفتم ................................................................................ 106
حفصه بنت الحاج الرکونیه ....................................................................................... 107
حمده بنت زیاد بن بقی العوفی ................................................................................ 118
نزهون بنت القلاعی غرناطیه .................................................................................... 122
شلبیه الأندلسیه ....................................................................................................... 129
هندکنیز أبی محمد عبدالله بن مسلمه الشاطبی ............................................................ 132
أسماء العامریه ........................................................................................................ 133
أم الهناء بنت القاضی .............................................................................................. 134
قسمونه بنت اسماعیل الیهودی ................................................................................. 135
ام السعد بنت عصام الحمیری .................................................................................. 137
سلمی بنت القراطیسی ............................................................................................. 138
کلید تمرکز زنان شاعر اندلس .................................................................................. 140
نتیجه گیری............................................................................................................. 142
فهرست منابع و مآخذ ............................................................................................. 148
چکیده عربی .......................................................................................................... 156
چکیده انگلیسی....................................................................................................... 157