فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:130
فهرست مطالب:
نمو (growth): 5
رشد (development): 5
3) بالیدگی (maturation): 6
دیدگاه بالیدگی: 9
الف) شاخهی توصیفی- هنجاری: 10
5) دیدگاه پردازش اطلاعات: 12
6) دیدگاه بومشناختی: 12
الف) دیدگاه سیستمهای پویا: 12
ب) دیدگاه ادراکی- کنشی: 14
پیوستگی در برابر گسستگی: 17
عمومیت در برابر تغییرپذیری: 18
الف) اندازهگیری وزن بدن در زیر آب 19
6) طول بخشهای بدن: 21
سن تقویمی: 21
1) سن اسکلتی: 22
3) مشخصات جنسی ثانویه: 23
ج) منحنی شتاب: 24
شکلگیری سلولهای جنسی: 25
رشد جنینی: 27
الف) تغذیه جنین: 28
ب) وضعیت بهداشتی مادر: 28
نسبتهای بدنی: 30
الف) بینظمیهای غالب: 31
ب) بینظمیهای مغلوب: 31
ج) بینظمیهای مغلوب و مربوط به جنس: 32
الف) تراتوژنها: 33
نمو عمومی بدن: 35
4) ویژگی ثانویه جنسی: 37
دستگاه اسکلتی در سالمندان: 42
دستگاه عضلانی: 42
پراکندگی چربی: 45
حلقههای بازخورد: 47
الف) مغز: 49
علل سوء تغذیه: 53
روشهای اندازهگیری و ارزیابی رشد حرکتی: 56
حرکات تصادفی: 57
الف) لگد زدن در حالت خوابیده به پشت (طاقباز): 57
ب) حرکات همزمان بازو و دست: 58
طبقهبندی رفلکسها: 59
الف) دیدگاه بالیدگی: 61
مراحل توصیفی پیشرفت تا رسیدن به حرکت انتقالی ایستاد طبق نظر مک گرو: 65
1) سیستمهای کنترلکننده رشد حرکت انتقالی چهار دست و پا رفتن: 66
ب) دسترسی هدایت شده بصری: 70
3) پریدن: 76
برونسازی (انطباق): 78
2) ادراک شکل و زمینه: 80
5) جهتیابی فضایی: 81
موضعیابی لمسی: 85
نقاط چندگانه لمسی: 85
رشد جهتیابی: 88
2) ادراک تفاوت صداها: 90
سطوح یکپارچگی: 92
انتقادات از نظریه کفارت: 98
الف) استقامت قلبی- تنفسی: 100
تغییرات ناشی از رشد در عملکرد غیرهوازی: 100
عملکرد غیرهوازی در سالمندان: 101
1) تغییرات ساختاری دستگاه قلبی- تنفسی: 102
2) تغییرات کارکردی دستگاه قلبی- تنفسی: 103
د) اثر تمرین برای سالخوردگان: 104
تفاوتهای جنسی: 106
1) کودکان قبل از رسیدن به دوره بلوغ: 107
3) بزرگسالان: 108
فرآیندهای کنترل حافظه: 116
4) کدگذاری مجدد: 117
تغییرات حافظه در سالخوردگان: 118
عواطف: 120
تقطیع (روش بخش بخش پیشرو): 122
3) سادهسازی: (چهار روش برای کاستن دشواری) 122
فصل 20 سودمندی تمرین ذهنی برای یادگیری مهارت 124
تمرین ذهنی و توانایی تصویرسازی: 126
فرضیه توانایی عمومی حرکتی: 127
فرضیه اختصاصی حرکتی: 127
ورزشکار همهفن حریف:
چکیده:
رشد و تکامل حرکتی در طول عمر کاتلین. م. هیوود
کاربرد رشد حرکتی را در بعد از دورهی کودکی و تا پایان عمر جایز میدانیم.
مهارتهای حرکتی بهطور معمول در اواخر دورهی نوجوانی و در دورهی جوانی کامل میشوند.
واژهشناسی در رشد حرکتی
1) نمو (growth): معنی نمو افزایش کمی در اندازه است.
منظور از نمو جسمی افزایش توده یا اندازه جسم از طریق زیاد شدن واحدهای کامل زیستی است. یعنی واحدهایی که از پیش بخشهای مختلف بدن را تشکیل دادهاند. مثلاً پاها از نظر طولی بلندتر میشوند نه اینکه یک بخش تازه به پا اضافه شود.
موقعی که اندازه هر واحد یا قسمت در کل زیادتر شود، طول بدن با حفظ شکل خود، بیشتر میشود. دورهی نمو جنسی (تغییر در اندازه مطلق) در انسان معمولاً از زمان لقاح تا سنین 22-19 سالگی است.
2) رشد (development): واژهی رشد مکمل نمو است و دلالت بر فرایند تغییری میکند که دائمی است و به ظرفیت عملی سازماندار و خاصی منجر میشود. یعنی حالتی که فرد میتواند به طور کامل نقش موردنظر را انجام دهد.
رشد ممکن است به شکل تغییر کمی و کیفی یا هر دو رخ دهد. لذا رشد حرکتی فرآیندی سنی است که دائمی و دارای توالی بوده و در طی آن انسان از حرکات ساده به حرکات بسیار منظم، مهارتهای پیچیدهی حرکتی و در نهایت، انطباق مهارتها که همراه با فرارسیدن پیری صورت میگیرد پیشرفت میکند. این فرآیند تنها به دورهی نمو جنسی محدود نمیشود. رشد در طول عمر انسان تداوم دارد.
3) بالیدگی (maturation): این واژه به طور اخص مربوط به بالیدگی فیزیولوژیک یا جسمی است بالیدگی جسمی پیشرفت کیفی در ساختارهای زیستی است و امکان دارد به یافته اندام یا پیشرفت یک سیستم در بالیدگی عموماً از پیشرفت در راستای بالیدگی جسمی ناشی میشود که در واقع حالت بهینه یکپارچهشدن سیستمهای مختلف بدن یک فرد و توانایی برای تولیدمثل است.
پیرشدن یا فرآیند افزایش سن: واژهی پیرشدن علیرغم سن تقویمی بر فرآیند نمو در پیری دلالت میکند. به طور اخص پیرشدن فیزیولوژیک ما را به تغییرات مداوم ملکولی، یافتهای و ارگانیزمی ارجاع میدهد.
غیر از وقایعی مانند تولد و آغاز دورهی ماهیانه، دورههای سنی از یکدیگر جدا نیستند و این نشانهای از ماهیت دائمی بودن رشد و نمو و بالیدگی است.
سنین تقویمی برای دورههای مختلف رشد:
دورهی رشد سن تقریبی
پیش از تولد
رویانی 8-2 هفتگی
جنینی 8 هفتگی تا تولد
نوزادی تولد تا 4 هفتگی
طفولیت تولد تا 1 سالگی
کودکی
کودکی اولیه (پیش دبستانی) 6-1 سالگی
کودکی ثانویه (پیش نوجوانی) 10-6 سالگی
نوجوانی
دختران 8 یا 10 تا 18 سالگی
پسران 10 یا 12 تا 20 سالگی
بزرگسالی
جوانی 40-18 سالگی
میانسالی 60-40 سالگی
سالمندی 60 سالگی به بالا
ملاکهای مرحله از دیدگاه پیاژه:
1) خصلت اصلی مرحله تغییر کیفی است یعنی اینکه آن مرحله شامل رفتار تازهای شود که در مرحلهی قبل مشاهده نمیشد. (مثلاً کودکی که قبلاً نمیتوانست با دو پا بپرد الان این عمل را انجام میدهد)
2) مراحل بعدی نتیجهی پیوستگی و همجوشی مراحل قبلی است. خصلتی که به آن یکپارچگی مرتبهای گویند. (مثلاً کودک از پرش با یک پا به پرش با دوپا پیشرفت میکند و هر مرحله روی مرحلهی قبل بنا میشود)
3) در هر مرحله رفتار به طور تدریجی ظاهر میشود و با رفتار مرحلهی قبل از طریق فرآیند تحکیم ترکیب میشود (مثلاً موقعی که کودک حرکت پرتاب کردن از بالای را یاد میگیرد این کار را ابتدا با قدم برداشتن در همان سمتی که دست پرتابکننده قرار دارد و سپس در حالی که با پای مخالف قدم برمیدارد انجام میدهد)
4) کودک رفتار مرحلهی قبل را دوبارهکاری میکند بهطوریکه پس از مدتی برگشت به مرحلهی قبلی غیرممکن میشود.
5) مراحل دورههای انتقالی هستند یعنی اینکه از یک مرحله به مرحلهی دیگر منجر میشوند لذا تنظیم وجود آنها عملی نیست. (از مرحلهی 1 به 2 و از 1 به 3 نه از 1 به 3 و دوباره به 2)
6) کلیهی افراد باید از طریق مراحل مشابه پیشرفت کنند و مراحل را نمیتوان به صورت جهشی گذراند.
7) حرکت به طرف مرحلهی تازه با عدم تعادل بین ساختارهای ذهنی کودک و محیط تحریک میشود این فرآیند تعادل در پایان هر مرحله به طور نسبی پایدار است لیکن در دورهی انتقال بین مراحل، ناپایدار میگردد. کودکان در پایان هر مرحله رفتار همسانی را نشان میدهند. لیکن هنگام انتقال به مرحلهی بعدی ممکن است رفتار ناهمسانی را به نمایش بگذارند.
8) فرد چیزی را که پیاژه کلیت ساختاری نامیده است به عنوان الگوی رفتاری در هر مرحله حفظ کرده از ارتباط بین آنها واحد نظام یافتهای را به وجود میآورد تمامی شیوههای مختلف رفتار، خصلتهای رفتاری آن مرحله را نشان میدهند.
9) برای افراد این امکان وجود دارد که الگوی رفتاری معین یا سطحی از تفکر را بدست آورند اما بلافاصله آن رفتار تازه را در کلیهی وضعیتها و کارهای ممکنی که در پیشرو دارند به کار نبرند، این فاصلهی زمانی درام کاربرد رفتارهای جدید در یک مرحله را رفتار جابهجا شدهی افقی گویند (تغییرات مرتبهای در رفتار را که با این خصلتها منطبق میشوند مراحل گویند)
دیدگاههای زیستی در برابر دیدگاههای روانشناختی:
معمولاً رشد از دو دیدگاه زیستی و روانشناختی ملاحظه میشود. در دیدگاه زیستی، بخشهای مختلف بدن و بافتها مورد مطالعه قرار میگیرند. این مطالعه در بعضی از اوقات در سطح سلول و در پارهای از مواقع در سطح ارگانیسمی انجام میشود.
در دیدگاه روانشناختی، ا نسان در مقام یک موجود عاطفی و متفکر مطالعه میشود که رفتار او بازتابی از فرآیند رشد است.
نظریههای رشد:
1) دیدگاه بالیدگی: در دههی 1930 توسط آرنولد گزل مطرح شد.
نظر مهم او در مورد رشد، تحت تأثیر نظریه به بازپیدایی بوجود آمد- تصور ما از پدیدآیی فردی یا رشد انسان، بازتابی از پدید آیی نوعی اوست.
کزل معتقد بود که تاریخ هستی و تکامل انسان، تعیینکننده نظم و توالی ثابت رشد است و میزان توالی رشد به طور فردی تعیین میشود. او بالیدگی را به عنوان فرآیند کنترل شده از طریق عوامل درونی (ژنتیکی) و نه خارجی (محیطی) بیان کرد. او چنین تصور میکرد که عوامل محیطی به بطور موقت در میزان رشد تأثیر میگذارند. زیرا عوامل ارثی نهایتاً کنترل رشد را به عهده دارند.
سورتل مک گروه تغییرات رفتار حرکتی را ناشی از رشد دستگاه عصبی فرض کرد. او بالیدگی دستگاه عصبی مرکزی (CNS) را عامل راهاندازی برای ظهور مهارتهای جدید دانست. (سیستم عصبی مرکزی، سیستم اصلی کنترلکننده است)
متخصصان رشد به سیستم عصبی به عنوان تنها دستگاهی که پیشرفت رفتار را راهاندازی میکند مینگرند در نقشی برای سایر سیستمها قائل نیستند. و نیز رشد را یک تغییر کیفی میدانند.
2) دیدگاه توصیفی: این دیدگاه به توصیف کیفی حرکت و تغییر ضوابط گروههای سنی تأکید داشت.
الف) شاخهی توصیفی- هنجاری: لپن شاد. گلاسو. رادیک (دههی 1950)
رشد حرکتی را میتوان از طریق ضوابط گروه شی توصیف کرد.
هر چند این افراد تحت تأثیر دیدگاه بالیدگی قرار داشتند اما توجه خود را در تأثیرات رشد متمرکز کردند تا فرآیندهای اساسی رشد که در زمینهی بدست آوردن نتایج مهم بود.
ب) شاخهی زیست- مکانیکی: کلاسو و هالورسون (دههی 1960)
رشد حرکتی را میتوان توالی پیشرفت در الگوهای حرکتی تعریف کرد.
رشد یک فرآیند کمی است.
3) دیدگاه رفتاری: بیشتر دیدگاههای رفتاری، فرد را یک موجود واکنشی میدانند که تحت تأثیر محرکهای خارجی است و نسبت به آنها خود واکنش نشان میدهد. از این نظر، ارتباط محرک و پاسخ واحدهای اساسی رفتار هستند.
نظریهی یادگیری اجتماعی باندورا: باندورا به تقویت پاسخ نسبت به یک محرک به عنوان یک وسیلهی قدرتمند که میتواند رفتار را شکل دهد مینگرد. او همچنین بسیاری از رفتارهای یاد گرفته شده را تقلید از مدلهای موفقیتآمیز، نسبت میدهد. به عبارت دیگر، تقویت مشاهدهای به عنوان یک تقویت مستقیم بسیار ارزشمند است.
رفتارگرایان در مقابل طرفداران دیدگاه بالیدگی مثل کزل بر آثار محیطی در رشد تأکید دارند. باندورا این اصل مسلم رفتاری را در حد متوسط میداند. او به مفهوم تقابل بین فرد در محیط اصرار میورزد.
از دیدگاه نظریهی یادگیری اجتماعی: 1- از تقویت و پاداش برای پالایش رفتار و دستیابی به مدل درونی استفاده میشود. 2- رفتار با تقویتهای مستقیم و تقلیدی شکل میگیرد.
4) از دیدگاه شناختی (ارگانیسمی): طرفدار اصلی این دیدگاه ژان پیاژه است. نظر او حاکی از ان است که فرد در محیط بر یکدیگر تأثیر میگذارند به عبارت دیگر، بین فرد در محیط تعادل روی میدهد. که فرد غیرفعال نموده بلکه در مقابل جنبههای یعنی از محیط کاملاً فعال است.
اصول پایه: رشد شامل عملکرد افراد بر روی محیط زندگی خود است. فرد یک موجود کنشی است به تغییرات کمی و کیفی اعتقاد دارند.
در نظر پیاژه فرآیند رشد شامل نمو زیستی، تجارب کودکان و انتقال اجتماعی اطلاعات و نگرشهای بزرگسالان به ویژه والدین به فرزندان میباشد.
کودکان برای ایجاد حالت تعادل بین محیط و خود تمایل ذاتی دارند.
5) دیدگاه پردازش اطلاعات: در دیدگاه پردازش اطلاعات، پژوهشگران سعی میکنند رفتار را براساس فرآیندهای ادراکی- شناختی توضیح دهند. این دیدگاه بر اساس مدل کامپیوتر و مغز انسان طراحی شده است. رفتارگرایان به واسطهی تأکید به ارتباط محرک و پاسخ، بازخورد و آگاهی از نتایج در این دیدگاه تأثیر قابل توجهی گذاشتند. اطلاعات از طریق زنجیرهای از عملکردها و دستکاریها منجر به پاسخ میشود (حرکت)
اصول پایه: فرد یک موجود واکنشی میدانند و به تغییرات کیفی متمرکز میشوند.
6) دیدگاه بومشناختی: (ecological perspective)
این دیدگاه تأکید زیادی بر روابط بین فرد و محیط دارد. در این دیدگاه در شاخهی متفاوت با هم وجود دارد که یکی بر روی ادراک و دیگری بر روی کنترل و هماهنگی حرکتی تأکید و تمرکز دارند.
در مقابل دیدگاه بالیدگی، این دو شاخه رشد حرکتی را ناشی از سیستمهای زیادی میدانند و آن را تنها به سیستم عصبی مرکزی نسبت نمیدهند.
دیدگاه بومشناختی قائل بر این است که یک عامل مرکزی کاملاً حرکت را پوشانیده و بر آن سایه افکنده است. ادراک از محیط، به طور مستقیم انجام میشود و عضلات در گردهمایی تجمع پیدا میکنند تا تصمیمات لازم از طرف مغز را کاهش دهند.
الف) دیدگاه سیستمهای پویا: پیتر کالگر، اسکات کلسو و میش تبردی این نظریه را در زمینهی کنترل و هماهنگی حرکتی توصیف کردند. آنان معتقدند که سیستمهای متعدد فیزیکی وشیمیایی رفتار را تا میزان معینی محدود میکند. در این صورت تعداد نامحدودی از احتمالات به یک مجموعهی قابل تنظیم منحصر میشود. تجمع عضلات میتواند بدون فرمانهای جزئی و تفصیلی عصبی از سیستم عصبی مرکزی که در صورت نامحدود بودن احتمالات رفتاری ضروری است. عامل هماهنگ کردن حرکات باشد. تجمع عضلات که برای کار در وضعیت ویژهای حاصل میشود ساختار هماهنگ نامیده میشود.
1) احتمال خودسازمانی همزمان یا همایش سیستمهای بدن نخستین اصل نظریهی سیستمهای پویاست.
حرکت ناشی از عوامل ذیل است:
1) خودسازمانی سیستمهای بدن
2) ماهیت محیط اجرا کننده
3) تقاضاهای مربوط به انجام حرکت
در این دیدگاه روابط نزدیکی بین فرد و محیط و حرکت ملاحظه میشود.
2) افراد از سیستمهای بسیار پیچیده و هماهنگ تشکیل میشوند. حتی سادهترین حرکت مستلزم هماهنگی سیستمهای زیادی است.
(سیستم عضلانی- سیستم اسکلتی- سیستم قامت- سیستمهای حسی و ادراکی- ...)
سیستمهای بدن با یکدیگر رشد نمیکنند. برخی به تندی بالیده میشوند و بعضی به کندی رشد میکنند. کودک زمانی میتواند مهارت جدیدی (مانند راه رفتن) را ارجا کند که کندترین سیستمهای لازم برای اجرای آن مهارت به درجه معینی از رشد رسیده باشند. میتوان هر سیستم یا سیستمهایی از این قبیل را به عنوان کنترلکنندهی میزان رشد برای آن مهارت شناخت. زیرا رشد آن سیستم در آن زمان، میزان رشد را کنترل میکند. مثلاً در مورد راه رفتن، قدرت عضلانی کنترلکنندهی میزان رشد است زیرا باید به فلات معینی برسد تا کودک راه رفتن را آغاز کند.
اصول نظریهی سیستمهای پویا با اصول نظریهی بالیدگی تفاوت بسیاری دارد.
3) ماهیت غیرمداوم رشد تغییرات کیفی در عملکرد مهارت ممکن است غیرمداوم باشد حتی اگر با عامل افزایشی یا کاهشی مداوم مانند سرعت همراه شود.
رشد دارای ماهیت غیرمداوم است. لذا الگوهای حرکتی جدید به جای الگوهای قدیمی قرار میگیرند.
دیدگاه سیستمهای پویا، رشد را به عنوان رشد موازی سیستمها میداند. هر سیستم دورهی رشد خود را دارد سیستمی که دیرتر رشد میکند ممکن است به عنوان کنترلکننده، میزان رشد عمل کند و میزان رشد فرد را محدود سازد.
دیدگاه سیستمهای پویا به تغییرات سیستمها در پیری نیز میپردازد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:130
فهرست مطالب:
نمو (growth): 5
رشد (development): 5
3) بالیدگی (maturation): 6
دیدگاه بالیدگی: 9
الف) شاخهی توصیفی- هنجاری: 10
5) دیدگاه پردازش اطلاعات: 12
6) دیدگاه بومشناختی: 12
الف) دیدگاه سیستمهای پویا: 12
ب) دیدگاه ادراکی- کنشی: 14
پیوستگی در برابر گسستگی: 17
عمومیت در برابر تغییرپذیری: 18
الف) اندازهگیری وزن بدن در زیر آب 19
6) طول بخشهای بدن: 21
سن تقویمی: 21
1) سن اسکلتی: 22
3) مشخصات جنسی ثانویه: 23
ج) منحنی شتاب: 24
شکلگیری سلولهای جنسی: 25
رشد جنینی: 27
الف) تغذیه جنین: 28
ب) وضعیت بهداشتی مادر: 28
نسبتهای بدنی: 30
الف) بینظمیهای غالب: 31
ب) بینظمیهای مغلوب: 31
ج) بینظمیهای مغلوب و مربوط به جنس: 32
الف) تراتوژنها: 33
نمو عمومی بدن: 35
4) ویژگی ثانویه جنسی: 37
دستگاه اسکلتی در سالمندان: 42
دستگاه عضلانی: 42
پراکندگی چربی: 45
حلقههای بازخورد: 47
الف) مغز: 49
علل سوء تغذیه: 53
روشهای اندازهگیری و ارزیابی رشد حرکتی: 56
حرکات تصادفی: 57
الف) لگد زدن در حالت خوابیده به پشت (طاقباز): 57
ب) حرکات همزمان بازو و دست: 58
طبقهبندی رفلکسها: 59
الف) دیدگاه بالیدگی: 61
مراحل توصیفی پیشرفت تا رسیدن به حرکت انتقالی ایستاد طبق نظر مک گرو: 65
1) سیستمهای کنترلکننده رشد حرکت انتقالی چهار دست و پا رفتن: 66
ب) دسترسی هدایت شده بصری: 70
3) پریدن: 76
برونسازی (انطباق): 78
2) ادراک شکل و زمینه: 80
5) جهتیابی فضایی: 81
موضعیابی لمسی: 85
نقاط چندگانه لمسی: 85
رشد جهتیابی: 88
2) ادراک تفاوت صداها: 90
سطوح یکپارچگی: 92
انتقادات از نظریه کفارت: 98
الف) استقامت قلبی- تنفسی: 100
تغییرات ناشی از رشد در عملکرد غیرهوازی: 100
عملکرد غیرهوازی در سالمندان: 101
1) تغییرات ساختاری دستگاه قلبی- تنفسی: 102
2) تغییرات کارکردی دستگاه قلبی- تنفسی: 103
د) اثر تمرین برای سالخوردگان: 104
تفاوتهای جنسی: 106
1) کودکان قبل از رسیدن به دوره بلوغ: 107
3) بزرگسالان: 108
فرآیندهای کنترل حافظه: 116
4) کدگذاری مجدد: 117
تغییرات حافظه در سالخوردگان: 118
عواطف: 120
تقطیع (روش بخش بخش پیشرو): 122
3) سادهسازی: (چهار روش برای کاستن دشواری) 122
فصل 20 سودمندی تمرین ذهنی برای یادگیری مهارت 124
تمرین ذهنی و توانایی تصویرسازی: 126
فرضیه توانایی عمومی حرکتی: 127
فرضیه اختصاصی حرکتی: 127
ورزشکار همهفن حریف:
چکیده:
رشد و تکامل حرکتی در طول عمر کاتلین. م. هیوود
کاربرد رشد حرکتی را در بعد از دورهی کودکی و تا پایان عمر جایز میدانیم.
مهارتهای حرکتی بهطور معمول در اواخر دورهی نوجوانی و در دورهی جوانی کامل میشوند.
واژهشناسی در رشد حرکتی
1) نمو (growth): معنی نمو افزایش کمی در اندازه است.
منظور از نمو جسمی افزایش توده یا اندازه جسم از طریق زیاد شدن واحدهای کامل زیستی است. یعنی واحدهایی که از پیش بخشهای مختلف بدن را تشکیل دادهاند. مثلاً پاها از نظر طولی بلندتر میشوند نه اینکه یک بخش تازه به پا اضافه شود.
موقعی که اندازه هر واحد یا قسمت در کل زیادتر شود، طول بدن با حفظ شکل خود، بیشتر میشود. دورهی نمو جنسی (تغییر در اندازه مطلق) در انسان معمولاً از زمان لقاح تا سنین 22-19 سالگی است.
2) رشد (development): واژهی رشد مکمل نمو است و دلالت بر فرایند تغییری میکند که دائمی است و به ظرفیت عملی سازماندار و خاصی منجر میشود. یعنی حالتی که فرد میتواند به طور کامل نقش موردنظر را انجام دهد.
رشد ممکن است به شکل تغییر کمی و کیفی یا هر دو رخ دهد. لذا رشد حرکتی فرآیندی سنی است که دائمی و دارای توالی بوده و در طی آن انسان از حرکات ساده به حرکات بسیار منظم، مهارتهای پیچیدهی حرکتی و در نهایت، انطباق مهارتها که همراه با فرارسیدن پیری صورت میگیرد پیشرفت میکند. این فرآیند تنها به دورهی نمو جنسی محدود نمیشود. رشد در طول عمر انسان تداوم دارد.
3) بالیدگی (maturation): این واژه به طور اخص مربوط به بالیدگی فیزیولوژیک یا جسمی است بالیدگی جسمی پیشرفت کیفی در ساختارهای زیستی است و امکان دارد به یافته اندام یا پیشرفت یک سیستم در بالیدگی عموماً از پیشرفت در راستای بالیدگی جسمی ناشی میشود که در واقع حالت بهینه یکپارچهشدن سیستمهای مختلف بدن یک فرد و توانایی برای تولیدمثل است.
پیرشدن یا فرآیند افزایش سن: واژهی پیرشدن علیرغم سن تقویمی بر فرآیند نمو در پیری دلالت میکند. به طور اخص پیرشدن فیزیولوژیک ما را به تغییرات مداوم ملکولی، یافتهای و ارگانیزمی ارجاع میدهد.
غیر از وقایعی مانند تولد و آغاز دورهی ماهیانه، دورههای سنی از یکدیگر جدا نیستند و این نشانهای از ماهیت دائمی بودن رشد و نمو و بالیدگی است.
سنین تقویمی برای دورههای مختلف رشد:
دورهی رشد سن تقریبی
پیش از تولد
رویانی 8-2 هفتگی
جنینی 8 هفتگی تا تولد
نوزادی تولد تا 4 هفتگی
طفولیت تولد تا 1 سالگی
کودکی
کودکی اولیه (پیش دبستانی) 6-1 سالگی
کودکی ثانویه (پیش نوجوانی) 10-6 سالگی
نوجوانی
دختران 8 یا 10 تا 18 سالگی
پسران 10 یا 12 تا 20 سالگی
بزرگسالی
جوانی 40-18 سالگی
میانسالی 60-40 سالگی
سالمندی 60 سالگی به بالا
ملاکهای مرحله از دیدگاه پیاژه:
1) خصلت اصلی مرحله تغییر کیفی است یعنی اینکه آن مرحله شامل رفتار تازهای شود که در مرحلهی قبل مشاهده نمیشد. (مثلاً کودکی که قبلاً نمیتوانست با دو پا بپرد الان این عمل را انجام میدهد)
2) مراحل بعدی نتیجهی پیوستگی و همجوشی مراحل قبلی است. خصلتی که به آن یکپارچگی مرتبهای گویند. (مثلاً کودک از پرش با یک پا به پرش با دوپا پیشرفت میکند و هر مرحله روی مرحلهی قبل بنا میشود)
3) در هر مرحله رفتار به طور تدریجی ظاهر میشود و با رفتار مرحلهی قبل از طریق فرآیند تحکیم ترکیب میشود (مثلاً موقعی که کودک حرکت پرتاب کردن از بالای را یاد میگیرد این کار را ابتدا با قدم برداشتن در همان سمتی که دست پرتابکننده قرار دارد و سپس در حالی که با پای مخالف قدم برمیدارد انجام میدهد)
4) کودک رفتار مرحلهی قبل را دوبارهکاری میکند بهطوریکه پس از مدتی برگشت به مرحلهی قبلی غیرممکن میشود.
5) مراحل دورههای انتقالی هستند یعنی اینکه از یک مرحله به مرحلهی دیگر منجر میشوند لذا تنظیم وجود آنها عملی نیست. (از مرحلهی 1 به 2 و از 1 به 3 نه از 1 به 3 و دوباره به 2)
6) کلیهی افراد باید از طریق مراحل مشابه پیشرفت کنند و مراحل را نمیتوان به صورت جهشی گذراند.
7) حرکت به طرف مرحلهی تازه با عدم تعادل بین ساختارهای ذهنی کودک و محیط تحریک میشود این فرآیند تعادل در پایان هر مرحله به طور نسبی پایدار است لیکن در دورهی انتقال بین مراحل، ناپایدار میگردد. کودکان در پایان هر مرحله رفتار همسانی را نشان میدهند. لیکن هنگام انتقال به مرحلهی بعدی ممکن است رفتار ناهمسانی را به نمایش بگذارند.
8) فرد چیزی را که پیاژه کلیت ساختاری نامیده است به عنوان الگوی رفتاری در هر مرحله حفظ کرده از ارتباط بین آنها واحد نظام یافتهای را به وجود میآورد تمامی شیوههای مختلف رفتار، خصلتهای رفتاری آن مرحله را نشان میدهند.
9) برای افراد این امکان وجود دارد که الگوی رفتاری معین یا سطحی از تفکر را بدست آورند اما بلافاصله آن رفتار تازه را در کلیهی وضعیتها و کارهای ممکنی که در پیشرو دارند به کار نبرند، این فاصلهی زمانی درام کاربرد رفتارهای جدید در یک مرحله را رفتار جابهجا شدهی افقی گویند (تغییرات مرتبهای در رفتار را که با این خصلتها منطبق میشوند مراحل گویند)
دیدگاههای زیستی در برابر دیدگاههای روانشناختی:
معمولاً رشد از دو دیدگاه زیستی و روانشناختی ملاحظه میشود. در دیدگاه زیستی، بخشهای مختلف بدن و بافتها مورد مطالعه قرار میگیرند. این مطالعه در بعضی از اوقات در سطح سلول و در پارهای از مواقع در سطح ارگانیسمی انجام میشود.
در دیدگاه روانشناختی، ا نسان در مقام یک موجود عاطفی و متفکر مطالعه میشود که رفتار او بازتابی از فرآیند رشد است.
نظریههای رشد:
1) دیدگاه بالیدگی: در دههی 1930 توسط آرنولد گزل مطرح شد.
نظر مهم او در مورد رشد، تحت تأثیر نظریه به بازپیدایی بوجود آمد- تصور ما از پدیدآیی فردی یا رشد انسان، بازتابی از پدید آیی نوعی اوست.
کزل معتقد بود که تاریخ هستی و تکامل انسان، تعیینکننده نظم و توالی ثابت رشد است و میزان توالی رشد به طور فردی تعیین میشود. او بالیدگی را به عنوان فرآیند کنترل شده از طریق عوامل درونی (ژنتیکی) و نه خارجی (محیطی) بیان کرد. او چنین تصور میکرد که عوامل محیطی به بطور موقت در میزان رشد تأثیر میگذارند. زیرا عوامل ارثی نهایتاً کنترل رشد را به عهده دارند.
سورتل مک گروه تغییرات رفتار حرکتی را ناشی از رشد دستگاه عصبی فرض کرد. او بالیدگی دستگاه عصبی مرکزی (CNS) را عامل راهاندازی برای ظهور مهارتهای جدید دانست. (سیستم عصبی مرکزی، سیستم اصلی کنترلکننده است)
متخصصان رشد به سیستم عصبی به عنوان تنها دستگاهی که پیشرفت رفتار را راهاندازی میکند مینگرند در نقشی برای سایر سیستمها قائل نیستند. و نیز رشد را یک تغییر کیفی میدانند.
2) دیدگاه توصیفی: این دیدگاه به توصیف کیفی حرکت و تغییر ضوابط گروههای سنی تأکید داشت.
الف) شاخهی توصیفی- هنجاری: لپن شاد. گلاسو. رادیک (دههی 1950)
رشد حرکتی را میتوان از طریق ضوابط گروه شی توصیف کرد.
هر چند این افراد تحت تأثیر دیدگاه بالیدگی قرار داشتند اما توجه خود را در تأثیرات رشد متمرکز کردند تا فرآیندهای اساسی رشد که در زمینهی بدست آوردن نتایج مهم بود.
ب) شاخهی زیست- مکانیکی: کلاسو و هالورسون (دههی 1960)
رشد حرکتی را میتوان توالی پیشرفت در الگوهای حرکتی تعریف کرد.
رشد یک فرآیند کمی است.
3) دیدگاه رفتاری: بیشتر دیدگاههای رفتاری، فرد را یک موجود واکنشی میدانند که تحت تأثیر محرکهای خارجی است و نسبت به آنها خود واکنش نشان میدهد. از این نظر، ارتباط محرک و پاسخ واحدهای اساسی رفتار هستند.
نظریهی یادگیری اجتماعی باندورا: باندورا به تقویت پاسخ نسبت به یک محرک به عنوان یک وسیلهی قدرتمند که میتواند رفتار را شکل دهد مینگرد. او همچنین بسیاری از رفتارهای یاد گرفته شده را تقلید از مدلهای موفقیتآمیز، نسبت میدهد. به عبارت دیگر، تقویت مشاهدهای به عنوان یک تقویت مستقیم بسیار ارزشمند است.
رفتارگرایان در مقابل طرفداران دیدگاه بالیدگی مثل کزل بر آثار محیطی در رشد تأکید دارند. باندورا این اصل مسلم رفتاری را در حد متوسط میداند. او به مفهوم تقابل بین فرد در محیط اصرار میورزد.
از دیدگاه نظریهی یادگیری اجتماعی: 1- از تقویت و پاداش برای پالایش رفتار و دستیابی به مدل درونی استفاده میشود. 2- رفتار با تقویتهای مستقیم و تقلیدی شکل میگیرد.
4) از دیدگاه شناختی (ارگانیسمی): طرفدار اصلی این دیدگاه ژان پیاژه است. نظر او حاکی از ان است که فرد در محیط بر یکدیگر تأثیر میگذارند به عبارت دیگر، بین فرد در محیط تعادل روی میدهد. که فرد غیرفعال نموده بلکه در مقابل جنبههای یعنی از محیط کاملاً فعال است.
اصول پایه: رشد شامل عملکرد افراد بر روی محیط زندگی خود است. فرد یک موجود کنشی است به تغییرات کمی و کیفی اعتقاد دارند.
در نظر پیاژه فرآیند رشد شامل نمو زیستی، تجارب کودکان و انتقال اجتماعی اطلاعات و نگرشهای بزرگسالان به ویژه والدین به فرزندان میباشد.
کودکان برای ایجاد حالت تعادل بین محیط و خود تمایل ذاتی دارند.
5) دیدگاه پردازش اطلاعات: در دیدگاه پردازش اطلاعات، پژوهشگران سعی میکنند رفتار را براساس فرآیندهای ادراکی- شناختی توضیح دهند. این دیدگاه بر اساس مدل کامپیوتر و مغز انسان طراحی شده است. رفتارگرایان به واسطهی تأکید به ارتباط محرک و پاسخ، بازخورد و آگاهی از نتایج در این دیدگاه تأثیر قابل توجهی گذاشتند. اطلاعات از طریق زنجیرهای از عملکردها و دستکاریها منجر به پاسخ میشود (حرکت)
اصول پایه: فرد یک موجود واکنشی میدانند و به تغییرات کیفی متمرکز میشوند.
6) دیدگاه بومشناختی: (ecological perspective)
این دیدگاه تأکید زیادی بر روابط بین فرد و محیط دارد. در این دیدگاه در شاخهی متفاوت با هم وجود دارد که یکی بر روی ادراک و دیگری بر روی کنترل و هماهنگی حرکتی تأکید و تمرکز دارند.
در مقابل دیدگاه بالیدگی، این دو شاخه رشد حرکتی را ناشی از سیستمهای زیادی میدانند و آن را تنها به سیستم عصبی مرکزی نسبت نمیدهند.
دیدگاه بومشناختی قائل بر این است که یک عامل مرکزی کاملاً حرکت را پوشانیده و بر آن سایه افکنده است. ادراک از محیط، به طور مستقیم انجام میشود و عضلات در گردهمایی تجمع پیدا میکنند تا تصمیمات لازم از طرف مغز را کاهش دهند.
الف) دیدگاه سیستمهای پویا: پیتر کالگر، اسکات کلسو و میش تبردی این نظریه را در زمینهی کنترل و هماهنگی حرکتی توصیف کردند. آنان معتقدند که سیستمهای متعدد فیزیکی وشیمیایی رفتار را تا میزان معینی محدود میکند. در این صورت تعداد نامحدودی از احتمالات به یک مجموعهی قابل تنظیم منحصر میشود. تجمع عضلات میتواند بدون فرمانهای جزئی و تفصیلی عصبی از سیستم عصبی مرکزی که در صورت نامحدود بودن احتمالات رفتاری ضروری است. عامل هماهنگ کردن حرکات باشد. تجمع عضلات که برای کار در وضعیت ویژهای حاصل میشود ساختار هماهنگ نامیده میشود.
1) احتمال خودسازمانی همزمان یا همایش سیستمهای بدن نخستین اصل نظریهی سیستمهای پویاست.
حرکت ناشی از عوامل ذیل است:
1) خودسازمانی سیستمهای بدن
2) ماهیت محیط اجرا کننده
3) تقاضاهای مربوط به انجام حرکت
در این دیدگاه روابط نزدیکی بین فرد و محیط و حرکت ملاحظه میشود.
2) افراد از سیستمهای بسیار پیچیده و هماهنگ تشکیل میشوند. حتی سادهترین حرکت مستلزم هماهنگی سیستمهای زیادی است.
(سیستم عضلانی- سیستم اسکلتی- سیستم قامت- سیستمهای حسی و ادراکی- ...)
سیستمهای بدن با یکدیگر رشد نمیکنند. برخی به تندی بالیده میشوند و بعضی به کندی رشد میکنند. کودک زمانی میتواند مهارت جدیدی (مانند راه رفتن) را ارجا کند که کندترین سیستمهای لازم برای اجرای آن مهارت به درجه معینی از رشد رسیده باشند. میتوان هر سیستم یا سیستمهایی از این قبیل را به عنوان کنترلکنندهی میزان رشد برای آن مهارت شناخت. زیرا رشد آن سیستم در آن زمان، میزان رشد را کنترل میکند. مثلاً در مورد راه رفتن، قدرت عضلانی کنترلکنندهی میزان رشد است زیرا باید به فلات معینی برسد تا کودک راه رفتن را آغاز کند.
اصول نظریهی سیستمهای پویا با اصول نظریهی بالیدگی تفاوت بسیاری دارد.
3) ماهیت غیرمداوم رشد تغییرات کیفی در عملکرد مهارت ممکن است غیرمداوم باشد حتی اگر با عامل افزایشی یا کاهشی مداوم مانند سرعت همراه شود.
رشد دارای ماهیت غیرمداوم است. لذا الگوهای حرکتی جدید به جای الگوهای قدیمی قرار میگیرند.
دیدگاه سیستمهای پویا، رشد را به عنوان رشد موازی سیستمها میداند. هر سیستم دورهی رشد خود را دارد سیستمی که دیرتر رشد میکند ممکن است به عنوان کنترلکننده، میزان رشد عمل کند و میزان رشد فرد را محدود سازد.
دیدگاه سیستمهای پویا به تغییرات سیستمها در پیری نیز میپردازد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:51
فهرست مطالب:
۱ـ مقدمه ۳
۲ـ سالهای اغازین جنگ ۵
۳ـ جنگ یا صلح مساله پس از فتح خرمشهر ۷
۴ـ پیشروی درخاک عراق ۱۱
۵-ـ موضع امام در قبال ادامه جنگ ۱۲
. ۶ـ جنگ تبلیغاتی ۱۶
». ۷ـ ردپای امریکا و مسیر ادامه جنگ ۱۸
۱ـ۷) حمایتهای امریکا از عراق ۱۹
۲ـ۷) جنگ نفتکشها اولین حضور نظامی امریکا ۲۰
۱ـ۲ـ۷) تاثیر جنگ نفتکشها بر ایران ۲۰
۸ـ امام خمینی و اندیشه اتحاد اسلامی ۲۱
۹ـ شرایط و وقایع سالهای ۶۲ تا ۶۵ ۲۳
۱۰ـ وضعیت داخلی ایران پس از فتح خرمشهر ۲۶
۱۱ـ امام با فرمایشی شدن جنگ مقابله میکنند. ۲۹
۱۲ـ اختلافات ارتش و سپاه ۳۱
۱ـ۱۳) امام و عرصه بینالمللی ۳۳
۲ـ۱۳) امام در عرصه داخلی ۳۴
۱۴ـ استراتژی جدید تحمیل صلح ۳۸
۲ـ۱۴) ماجرای مک فارلین ۳۹
۲ـ۱۴) مواضع امام در قبال مساله مک فارلین: ۴۱
۲-۲-۱۴ جلوگیری از بروز اختلافات داخلی ۴۲
۱۶٫ ایران در میان فشارهای همه جانبه ۴۵
۱-۱۶ – فشارهای اقتصادی و تبلیغاتی شامل : ۴۵
۲-۱۶ – جنایات و اقدامات نظامی علیه ایران در قالبهای : ۴۶
۱۸ – امام در چالشهای پذیرش قطعنامه ۴۹
منبع
مقدمه:
همانطور که بارها تکرار شده است و میدانیم جنگ تحمیلی علیه ایران به ابتکار آمریکا و توسط عراق آغاز شد. از یک نگاه آمریکا حق داشت همه تلاشخود را برای تغیر دوباره حکومت ایران به کار گیرد. آرنولد توینبی میگوید: بدیهی است که ذهن آدمی از خلاء روحی و معنوی کراهت دارد و اگر بر مردمی یا جامعهای این بدبختی فرود آید که سرچشمه زلال الهامات و امیدهایی که زمانی بدانها دلبسته بوده است از دست بدهد دیر یا زود در صدد تصرف نخستین مائدهای که فراراهش قرار گیرد برخواهد آمد و حتی اگر این مائده خشن و فریبنده باشد تصاحب آن را به محرومیت ترجیح خواهد داد.
آمریکا نیز حکایت چنین جامعهای را دارد که ذکرش در این جملات میرود. اگر آغاز سرمایهگذاری آمریکا در ایران را 28 مرداد 1332 در نظر بگیریم حکومت آمریکا در طی 25 سال با تمام توان و امکانات ایران را و فقط ایران را به عنوان استراتژیکترین نقطه منطقه ـ از نظر نقاط ساحلی در جنوب و شمال و مرکزیت در میان کشورهای منطقه و مرزهای طولانی با شوروی و ... تحت پوشش مادی و معنوی قرار داده بود. تمام امیدهای طولانی مدت خود را به رژیم حاکم بر ایران بسته بود و یکی از پایه های اصلی آینده جهانی شدن و نقش آمریکا در تحولات بینالملل را نیز ایران قرار داده بود.
حال انقلابی ضد آمریکایی نه تنها همه امکانات مادی را که برای منظورهای فوق فراهم شده بود تصاحب کرد بلکه شعار جدی نفی آمریکا در صحنه بینالملل را هم سرلوحه سیاست خود قرار داد.
از این منظر که به تحولات سالهای آخر دهه 1970 مینگریم آمریکا باید به هر طریق ممکن ـ حتی جنگ ـ تا قبل از استقرار کامل انقلاب اسلامی به این کابوس وحشتناک پایان میداد. از طرفی هم آمریکا میدانست که انقلاب اسلامی از جهات متعدد با سایر نمونههای مشاهده و مطالعه شده انقلابهای جهان متفاوت است. بنابراین غیرقابل پیشبینی بودن انقلاب را خطری بزرگتر ارزیابی میکرد با توجه به اینکه ایران هم هر روز بر آرمانها و اهداف بینالمللی خود تأکید مینمود.
ریچارد نیکسون سیاستمدار کهنهکار آمریکا در مورد انقلاب ایران میگوید:« افسانهای که درباره انقلاب ایران گفته میشود این است که این انقلاب از فساد شاه و سرکوب پلیس و فقر تودهها ناشی میشد این دیدگاه خطاست. در حکومت شاه وضع ایران از تمام کشورهای منطقه سوای اسرائیل بهتر بود. جوانان از این انقلاب حمایت کردند نه برای اینکه خواهان آزادی ، شغل ، مسکن و لباس بهتر بودند چون چیزی را میخواستند تا به آن بیش از مادیگرایی معتقد باشند. پس از انقلاب مردم ایران همان چیزی را بدست آوردند که انقلاب قول داده بود. اینکه آنها تصور میکردند به چه چیزی دست خواهند یافت کاملا روشن نیست اما جای انکار نیست که انقلاب اسلامی یک انقلاب واقعی اندیشهها را ارایه داد و آنها آن را با عشق و ایمان پذیرفتند». همین نامعلوم بودن خواسته انقلاب ایران برای جهان غرب و اتکای ارکان انقلاب برایمان و قواعد غیرمادی ترس از آنرا بیشتر میکرد.
2ـ سالهای آغازین جنگ
اگر به خاطر بیاوریم با سپری شدن مدت کوتاهی از جنگ پیش بینیها از پایان خوش هجوم ناگهانی عراق و شکست چند روزه ایران به تلخی یأس برای هم پیمانان صدام بویژه آمریکا مبدل شد. رهبریهای حضرت امام خمینی (ره) باعث شد که جنگ عامل پیوند و انسجام روزافزون گردد و حلقه اتحاد مردم حول رهبری ایشان روز به روز تنگتر شود تا افرادی که با این جریان همسو نبودند در خارج این دایره قرار گیرند. بنیصدر به عنوان یکی از مهمترین عوامل شکستهای شش ماهه ایران در فروردین ماه 59 عزل شد و معادلات سیاسی و نظامی ایران شکل تازهای به خود گرفت.
عزل بنیصدر ، افشای توطئهها ، وقایع تکان دهنده پیاپی مثل ترورها و بمبگذاریها همه و همه حقانیت خط امام و مظلومیت آنرا اثبات میکرد . امام نیز بعد از هرکدام از وقایع دلخراش در پیامی به مردم آنها را امیدوارتر میکردند و لزوم خشکاندن ریشه تهاجمات را واجبتر. در یک نگاه آماری به صحیفه امام (ره) حجم بیانات و پیامهای امام به مردم ایران تا قبل از سال 63 و بخصوص در اولین سالهای جنگ چندین برابر سالهای بعد است که نشان از سیاست کنترلی حضرت امام در شرایط بحرانی آنروزها دارد.
سایر مسؤولان هم هر روز به مردم گوشزد میکردند علت اینکه تاکنون نتوانستیم در امر جنگ گشایشی حاصل کنیم کارشکنیها و خیانتهای بنیصدر بوده و امروز فصل جدیدی در این نبرد آغاز شده است. فضای فکری که آن روزها بر ذهن عموم مردم ایران حاکم شده بود علت مضاعفی شد بر مقبولیت خط امام تا مردم را به انسجامی فوقالعاده برساند. در میان نیروهای نظامی هم برکناری بنیصدر عاملی شد برای نزدیکی سپاه و ارتش در آن مقطع زمانی چرا آنها ریشه اختلافات را خشکیده میدیدند و ضرورت وحدت را نیز لازم. همین عوامل برای پیروزیهای مکرر رزمندگان اسلام کفایت میکرد.
وقتی امام خمینی (ره) در مقام فرماندهی کل قوا بر لزوم شکسته شدن حصر آبادان تأکید کردند ماشین پیشروی ایران در مسیر بازپسگیری مناطق اشغالی شروع به حرکت کرد. پس از عملیات ثامنالائمه که به محاصره آبادان پایان داد در عملیات طریقالقدس رزمندگان اسلام بستان را آزاد کردند. دهلاویه ، غرب شوش و دزفول در عملیات بزرگ فتحالمبین آزاد شد و در نقطه اوج پیروزیها در عملیات بیتالمقدس خرمشهر نیز آزاد گشت. همه این عملیاتها به صورت مشترک و هماهنگ میان نیروهای ارتش و سپاه اعم از زمینی و هوایی اجرا میشد.
ضعف تسلیحاتی عراق ، نداشتن توقع چنین پیروزیهایی از ایران و حضور گسترده نیروهای مردمی در جبهه باعث شد که تنها عکسالعمل عراق در مقابل بازپسگیریهای مناطق اشغالی توسط ایران تسریع در عقبنشینی و فرار از منطقه باشد. در طول قریب به 9 ماه بدوت حتی یک شکست همه عملیاتهای ایران به پیروزی منجر میشد و در این مدت نسبتا طولانی هر روز بر وحدت و انسجام و روحیه ملت ایران افزوده میگشت و ایمان آنها به رهبری امام و اخلالص مسؤولان هر روز بیشتر از روز قبل میشد. تصور میزان پتانسیل قدرت مردم ایران در پایان بهار سال شصت و یک هم اکنون بار یما بسیار دشوار است.
3ـ جنگ یا صلح مسأله پس از فتح خرمشهر
85% از مناطق اشغالی پس از چهار عملیات بزرگی که ذکر آنها شد آزاد گشت و تها حدود 2500 کیلومتر مربع از خاک ایران که البته در امتداد خط مرزی واقع شده بود در دست عراق باقی ماند. این امتداد طولانی که عمدتا در ارتفاعات بودند و تسلط عراق بر آنها بیچون و چرا بود را نیروهای ما نتوانستند آزاد کنند و از جهتی هم نقاط مهمی به حساب میآمدند زیرا نیمی از مرز مشترک دو کشور از قصر شیرین تا چزابه و نیز طلائیه و کوشک تا شلمچه و دو شهر مهران و نفت شهر در اشغال دشمن متجاوز بود.
هر چند به جز نفت شهر که پایان جنگ در دست عراق باقی ماند رزمندگان اسلام همه مناطق دیگر را در طی سالهای بعد آزاد کردند ولی اصرار عراق به نگه داشتن این مناطق بعد از عقبنشینیها یکی از عمده دلایل بدبینی رجال سیاسی ایران در سال شصت و یک به مفهوم صلح بود. اما از طرف دیگر فشارهای بینالمللی برای پذیرش صلح آغاز شد. عراق خود را در همه محافل و مجامع صلحطلب معرفی میکرد و ایران را گرم کننده آتش جنگ.
حضرت امام در آنروزها به وضوح در باب صلحخواهی ایران اظهار نظر میکردند. ایشان در موارد متعدد میفرمودند که «ما صلح میخواهیم خیلی هم میخواهیم» و یا «دنیا بداند که ما حاضریم صلح کنیم» اما واقعیت این بود که ایران ادامه گلولهباران توپخانه عراق و خالی نکردن مناطق اشغالی را نشان فریبکاری آنها رژیم و مغایر با پیشنهاد آتشبس و صلح میدانست. از طرفی هم متوقف کردن حرکت پرشور نیروهای مردمی به صلاح نبود چرا که اولا در صورت نیاز دوباره بوجود آوردن آمادگی و روحیه موجود غیرممکن بود و ثانیا اینکه اصلا خود مردم و بخصوص رزمندگان هم در شرایط رو به جلو و پیروزیهای پیاپی عزم را جزم یکسره کردن کار جنگ و رژیم عراق کرده بودند و دستور توقف و بدتر از آن صلح بدون در نظر گرفتن آن همه خسارت و شهید و مجروح و مناطق در دست اشغال از سوی آنها قابل پذیرش نبود و به فرموده امام یک ملت انقلابی را هم نمیتوان کنترل کرد و تحمل بعضی رفتارها از هر که باشد را ندارند. جهتگیری عموم رجال سیاسی نظامی نیز همین بود که تا د رموضع قدرتیم و موتور جنگ بر روی دور پیروزی افتتاده تکلیف آنرا معین کنیم.
اما پیروزیها و پیشرویها و بازپسگیری مناطق اشغالی در سال 61 ایران را در موقعیتی قرار داد که تصمیمگیری درباره نحوه ادامه جنگ را دشوار میکرد. اما دستور داده بودند که پس از رسیدن به مرزها پیشروی متوقف شود. نیروهای مردمی زیادی طبق آمار و اطلاعات سپاه از آغاز عملیاتهای چهارگانه تا پایان فتح خرمشهر به منطقه سرازیر شدند به صورتی که منحنی جذب نیرو رشد فوقالعادهای را نشان میداد فشارهای بینالمللی هم برای تحمیل صلح به ایران هر روز رو به افزایش بود. هنوز بخشی از مناطق کشور در اشغال دشمن بود و بازپسگیری آنها هم غیرممکن و در این شرایط بود که عراق پیشنهاد صلح را مطرح میکرد.
قاعدتا پس از شکستهای پیدرپی و عقب نشینیها باید عراق در موضع انفعال و ضعف قرار میگرفت و به شرایط ایران تن میداد ولی در پیشنهادهای صلح اصلا به این موضوع توجهی نمیشد. فقط مقصود آتشبس بود ولاغیر . مثل همان هفته دوم جنگ که عراق درخواست آتشبس میداد در حالی که به اندازه یک استان کشور را در تصرف داشت و مقامات ایرانی هم گفتند که تا زمانی که یک سرباز عراقی در خاک ایران باشد فکر کردن به صلح هم بیمعناست و ما از طولانی شدن جنگ هم هراس نداریم. این بار هم در عموم پیشنهادهای صلح اکثر شرایط ایران از جمله تعین متجاوز، حالی کردن مناطق اشغالی ، تعیین دقیقمرزها پرداخت غرامت و …. نادیده گرفته میشد. بنابراین طبیعی بود که به حکم عقل و منطقل چنین صلحی پذیرفته نشود.
در این شرایط بودکه حضرت امام ضمن اینکه مثل همیشه بر صلح عادلانه تأکید کردند بار دیگر پیش شرطهای ایران برای صلح را این گونه تعیین کردند، «ما همان مطلبی که از اول گفتیم، همه دولتمردان ما همان مطلب را میگویند باید بیقید و شرط اینها بیرون بروند … باید تمام ضررهایی که به ما وارد کردهاند ما حالا مقدارش را نمیدانیم کارشناس باید بیاید بگردد و مقدارش را معلوم کند که چقدر مقدارش اس آن هم باید تحقق پیدا کند و باید مجرم هم معلوم بشود که چه کسی است» به این ترتیب پذیرش صلح از طرف ایران منوط به شرایطی شد که عراق و جامعه بینالملل به آنها تن نمیدادند.
اما نگهداشتن نیروهای متجاوز عراقی بر سر مرزهای جنگ برای ایران خالی از ضرر نبود از جمله:
1ـ3) حمله نکردن به دشمن درحالی که او هم توان هیچگونه تهاجمی را نداشت آرامشی بر منطقه جنگی حاکم میکرد که جز ایجاد خستگی و تضعیف روحیه ثمری برای ارتش و سپاه ایران نداشت چرا که هر روز نیروهای آماده و پر انرژی ما باید منتظر مینشستند تا شاید اگر حملهای شد مقاومت کنند.
2ـ3) عراق فرصت کار و بدست میآورد تا با استفاده از آرامش حاکم بر ترمیم نیروی زمینی ازکار افتاده خود بپردازد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:206
فهرست مطالب:
فصل اول: ۵
۱- اصول کلی جریان یک سیال در طول ریسندگی لیف.. ۵
۱-۱- مقدمه. ۵
۲-۱- جریان برش (Shear flow) 10
1-2-1- جریان ویسکوز (چسبنده) و مایعات نیوتنی. ۱۱
۲-۲-۱- جریان موئینه (مویرگی) ۱۴
۳-۲-۱- جریانهای غیر نیوتنی. ۱۷
a) مایعات مستقل از زمان. ۱۸
b) جریان های وابسته به زمان. ۲۴
۴-۲-۱ جریان های Viscoelastic. 24
5-2-1- ویسکوزیته حقیقی. ۲۵
۶-۲-۱ ویسکوزیته محلول. ۲۸
۷-۲-۱- عواملی که بر ویسکوزیته برش تأثیر می گذارند ۲۹
c) تأثیر نسبت برش و تاریخ برش.. ۳۵
d) تأثیر ساختار مولکولی. ۳۵
e) تأثیر فشار. ۳۶
۸-۲-۱ اندازه گیری ویسکوزیته برش: ۳۶
۳-۱- جریان کشیدگی. ۳۷
۳-۳-۱- طبیعت جریان کشیدگی. ۳۸
۲-۳-۱- عواملی که بر سرعت کشیدگی اثر می گذارند. ۴۰
۳-۳-۱- اندازه گیری ویسکوزیته کشیدگی: ۴۵
۴-۱- تئوریهای مولکولی جریان سیال: ۴۷
۱-۴-۱- نمونه eyring: 48
2-4-1- نمونه هایی Rouse و Bueche : 50
3-4-1- فرضیه های yamamoto و lodge : 52
4-4-1- نمونه های de Genes و Doi و Edwards: 53
5-4-1- نمونه Gertiss و Bird: 54
6-4-1- مقایسه فرضیه های مولکولی متعدد: ۵۴
۵-۱- قابلیت ریسندگی و ناپایداری جریان. ۵۵
۱-۵-۱- قابلیت ریسندگی سیال ها ۵۵
۲-۵-۱- ناپایداریهای جریان: ۵۹
a) تورم روزنه ای وشکستگی مذاب: ۵۹
b) طرح تشدید (طنین): ۶۳
۶-۱- عملکردهای محلول ریسندگی. ۶۵
۱-۶-۱- مقدمه: ۶۵
۲-۶-۱- متغیرهای عملکرد برای محلول ریسندگی. ۶۸
۷-۱- تکنولوژی شکلگیری الیاف سلولزی و الیاف مصنوعی. ۶۹
۱-۷-۱- دستگاه رشتهساز. ۷۱
۲-۷-۱- تر ریسی. ۷۲
۳-۷-۱- خشک ریسی. ۷۲
۴-۷-۱- ژل ریسی. ۷۳
۵-۷-۱- عملیات استرچ کردن و افزایش قابلیتهای استحکامی ، کشسانی و نظم دهی پلیمرها ۷۴
فصل دوم: ۷۶
۲- خشک ریسی. ۷۶
۱-۲- مقدمه. ۷۶
۲-۲- آماده سازی Dope (محلول ریسندگی) ۸۱
۳-۲- عملکرد ریسندگی. ۸۲
۱-۳-۲- سیال شناسی محلول ریسندگی. ۸۲
۴-۲- سلول ریسندگی. ۸۳
۵-۲- شکل گیری لیف متقاطع: ۸۶
۶-۲- کشش ـ ریسندگی در طول خشک ریسی: ۸۷
۷-۲- تکمیل کاربرد و نخ پیچی: ۹۰
۸-۲- عملکردهای post – spinning : 90
9-2- نکاتی در مورد تولید اکریلیک به روش خشک ریسی: ۹۱
۱۰-۲- مزایای خشک ریسی از قرار زیر است: ۹۲
۱۱-۲- معایب روش خشک ریسی عبارتست از: ۹۳
۱۲-۲- مدلسازی دو بعدی خشک ریسی لیف های پلیمر. ۹۳
۱-۱۲-۲- مقدمه : ۹۳
۱۳-۲- بسط مدل. ۹۵
۱-۱۳-۲- سنیماتیک جریان. ۹۶
۱۴-۲ معادلات انتقال ماکروسکوپی. ۹۸
۱-۱۴-۲ معادله پیوستگی. ۹۸
۲-۱۴-۲- معادله مومنتم میانگین مقطع عرضی. ۹۹
۳-۱۴-۲- معادله دو بعدی انتقال توده ۹۹
۴-۱۴-۲ معادله دو بعدی انتقال انرژی.. ۱۰۱
۱۵-۲ مدل اصلی / میکروساختاری.. ۱۰۱
۱۶-۲- شرایط مرزی.. ۱۰۷
۱۷-۲- ویژگی های ماده و پارامترهای ورودی.. ۱۰۹
۱-۱۷-۲- ویژگی های ماده ۱۰۹
۲-۱۷-۲ هدایت گرمایی و انتشار. ۱۰۹
دمای تبدیل شیشه ای.. ۱۱۰
۴-۱۷-۲ ضرایب انتقال توده و حرارت.. ۱۱۳
۱۸-۲- پارامترهای ورودی.. ۱۱۳
۱۹-۲- روش های عددی.. ۱۱۴
۱-۱۹-۲- تبدیل مختصات و غیر ابعادی کردن. ۱۱۴
طرح عددی.. ۱۱۶
۲۱-۲- پیش بینی های مدل. ۱۱۹
۱-۲۱-۲- نمودارهای دما و تعیین دمای تبدیل شیشه ای.. ۱۱۹
۲-۲۱-۲ رفتار محوری و انجماد لیف.. ۱۲۱
۳-۲۱-۲ رفتار شعاعی و تأثیر پوسته. ۱۲۴
تنسور ساختمان و جهت مولکولی. ۱۲۷
۲۲-۲- تأثیر پارامتر مدول B.. 130
23-2- نتیجه گیری ها ۱۳۰
فصل سوم: ۱۳۴
ترریسی (Wet Spinning) 134
1-1-3-عناصر کلیدی فرآیند ترریسی عبارتند از: ۱۴۱
۲-۳- روشهای بعمل آوری الیاف و موارد مختلف آن. ۱۴۱
۳-۳- آماده سازی و انتقال محلول: ۱۴۴
۴-۳- انعقاد: ۱۴۵
۱-۴-۳- عملکرد انعقاد ۱۴۵
۲-۴-۳- کشش الیاف در طول ریسندگی: ۱۴۶
۳-۴-۳- شکلهای برش عرضی لیف: ۱۴۷
۴-۴-۳- عملکردهای بعدی تولید: ۱۴۸
۵-۳- توسعه ساختار و مورفولوژی در طول محلول – ریسندگی: ۱۴۹
۶-۳- نکاتی در مورد تولید آکرلیک به روش ترریسی: ۱۵۲
۷-۳- مزایای ترریسی از قرار زیر بیان شده است: ۱۵۵
۸-۳- معایب ترریسی از قرار زیر بیان شده است: ۱۵۶
۹-۳- ماشین تر ریسی.. ۱۵۸
۱-۹-۳- خط وایندر. ۱۵۹
۲-۹-۳- بخشهای ترکیبی: ۱۶۰
۳-۹-۳- مای جانبی بخش ترکیبی (ماجول) ۱۶۲
۴-۳-۹- نرخ تولید محصول و سرعت دستگاه(ماجول) ۱۶۳
۵-۹-۳- خط وایندر(دستگاه برداشت نخ) ۱۶۶
۶-۹-۳- فهم روشهای کنترل فرآیند : ۱۶۷
۷-۹-۳- اطلاعات الکتروتکنیک : ۱۶۸
فصل چهارم: ۱۶۸
۴- بررسی روشهای ریسندگی محلولی. ۱۶۹
۳-۴- ریسندگی الیاف آکریلیک : ۱۶۹
۱-۳-۴- روش غوطهوری الیاف : ۱۷۴
۲-۳-۴- روش ریسندگی فاصله هوایی(ایرگپ) ۱۷۵
۳-۳-۴- ریسندگی با سرعت بالا. ۱۷۶
۴-۴- ریسندگی الیاف رایون بمبرگ.. ۱۸۱
۱-۴-۴- روش ریسندگی هانک(کلاف و قرقره) ۱۸۳
۵-۴- روش ریسندگی پیوسته : ۱۸۷
۶-۴- روش ریسندگی نوع NP : 190
7-4- روش تولیدی نخ UNP. 196
8-4- ریسندگی الیاف اسپاندکس : ۱۹۷
۹-۴- روش خشک ریسی. ۱۹۹
۱۰-۴- ریسندگی با سرعت بالا : ۲۰۲
چکیده:
فصل اول:
۱- اصول کلی جریان یک سیال در طول ریسندگی لیف
۱-۱- مقدمه
اولین علم مورد نیاز برای توسعه روش های ریسندگی استفاده شده، برای تولید لیف به وسیله بررسی بر روی عنکبوت و کرم ابریشم ارائه شد. این مخلوقات نشان داده اند که مراحل زیر برای استخراج الیاف ممتد نازک موردنیاز می باشند.
۱- کسب مایع ریسندگی
۲- شکل گیری مایع ریسندگی
۳- سخت شدن مایع ریسندگی
به علاوه الیاف تولید شده ای که ما به حالت ریسیده به دست می آوریم. ممکن است این که الیاف تولید شده به طراحی بعدی نیاز داشته باشند. بنابراین آنها باید دارای خصوصیات کافی باشند. در کارخانه الیاف پلیمری، پلیمردر شکل مذاب یا محلول تحت فشار از طریق اجسام موئینه دارای ضخامت های مشخص در دسته ۰۰۲/۰ تا ۰۴/۰ سانتی متر و طول هایی برابر با ۳ تا ۴ برابر ضخامت جریان دارد. مایع از جسم موئینه به صورت یک نخ بیرون می آید و مذاب به سرعت در یک ماشین نخ پیچی جمع می شود. به صورتی که مذاب رنگ شده و در آخر جامد شده و در نهایت به صورت یک لیف نازک که از کاهش تدریجی بخش مقطع عرضی ایجاد می شود که به صورت یک لیف با سطح مقطع متحدالشکل با ضخامت یکسان به دست می آید. اولین مایعات قابل ریسندگی محلولهای نیترات سلولز در یک ترکیب الکل/ حلال اتر بودند و جامد سازی مایع ریسندگی به وسیله تبخیر حلال ایجاد شده است.
دومین روش تولید لیف که توسعه یافت فرآیند ویسکوز بود. که در آن یک محلول سلولز به وسیله انعقاد شیمیایی جامد شده بود. پلی اکریلونیتریل اغلب به وسیله این روش ریسیده شده است.
سومین روش با توسعه یک ماده مذاب – پایدار (نایلون ۶۶) ایجاد شده و جامد سازی مایع ریسندگی به وسیله منجمد کردن آن صورت می گیرد. پلی اتیلن تر فتالات، نایلون ۶۶ و پلی پروپیلن، (منظم) همه به وسیله این روش ریسیده شده اند.
روش های اول، دوم و سوم ارائه شده در بالا همگی روش های خوبی هستند که به صورت روش های خشک ریسی، تر ریسی و ذوب ریسی شناخته شده اند.
ریسندگی مذاب جدیدترین و اقتصادی ترین روش می باشد.
ریسندگی مذاب نیز ساده ترین ریسندگی می باشد و از نظر تکنولوژیکی زیباترین روش تولید الیاف می باشد. جامد سازی نخ مذاب وابسته به انتقال گرما می باشد، در حالی که در خشک ریسی این نیز وابسته به یک راه انتقال توده می باشد و در تر ریسی وابسته به دو راه انتقال توده می باشد. نتیجه این است که نسبت های تولید سریع در ذوب ریسی امکان پذیر شده مذاب نرم می باشد. پایداری گرمایی پلیمر مذاب یک شرط مهم برای ذوب ریسی می باشد. پلیمرهایی که یک نقطه ذوب پایدار را دارا نمی باشند. گاهی اوقات نرم کردن و شکل دادن آنها با یک ماده نرم کننده فرار یا قابل استخراج قبل از ریسندگی، صورت می گیرد. به هر حال، این روش به اندازه روش ریسندگی از محلول ها در سطح وسیعی استفاده نشده است. انتخاب بین خشک ریسی و ترریسی براساس یک تعداد از عواملی که بعداً شرح داده می شود. انجام شده است.