فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:22
فهرست مطالب:
مقـــدمه :
یونان
مصر
تخت جمشید
تالار صد ستون:
پاسارگاد
شوش
نتیجهگیری
منـابع
مقـــدمه :
در ناحیه جنوبی ایران و در شمال خلیج فارس، ایالتی واقع شده بود که در روزگار باستان ”پارس“ نامیده میشد، که از آغاز دوره اسلامی مرکز آن شهر شیراز بوده است. در این منطقه از ایران سلسلهای به نام هخامنشیان به قدرت رسیدند توانستند سالها بر بخش بسیار مهمی از جهان فرمانروایی کنند. ”هخامنشیان از مهارت هنرمندان و صنعتگران ممالک زیر فرمان خویش بهره میگرفتند. از این جهت در آثار معماری و صنعت این دوره تأثیر سایر ملل نیز دیده میشود. شاهان هخامنشی در مراکز حکومت خود... اقدام به ساختن کاخهای بزرگ و زیبایی کردند که پس از گذشت 25 قرن هنوز بقایای آنها محکم و استوار باقیماندهاند. ستونها و سرستونهای باقیمانده از پایتختهای هخامنشیان نمونه بارزی است که ما را با هنر معماری و حجاری این دوره آشنا میکند. سرستونها غالباً به شکل مجسمه شیر، اسب، گاو، عقاب و حیوانات تلفیقی مانند سر انسان و تن گاو وبال عقاب و گوش گاو هستند.“
در این مقاله سعی شده است تا با نگاهی به یکی از مهمترین عناصر معماری در بناهای اصلی ساخته شده در طول فرمانروایی سلسله هخامنشی یعنی ستون و زیرستون، و نمونههای مشابه در معماری دوره کلاسیک یونان و مصر باستان عظمت یادگارهای ایران باستان نماینده شود. بنا براین، جریان بررسی آثار از یونان و مصر آغاز شده و با بررسی ستونها و سرستونهای تخت جمشید و مجموعههای مشابه آن و مقایسه مختصر تمام مجموعه پایان مییابد.
یونان
در دوران معاصر عصر هخامنشی در منطقهای دورتر، اما مربوط به هخامنشیان، یونانیان نیز تمدن و معماری خاص خود را برپا کرده بودند. یونانیها در این دوران که عصر کلاسیک هنر و معماری آنها به شمار میرود، معابدی بنا کردند چنان با شکوه و زیبا که هنوز هم مایه الهام معماران معاصر هستند.
”در معماری یونانی ستون عنصر اصلی شمرده میشد، یعنی ستون اصالت و اهمیت کل ساختمان را دارا بوده است.“ مهمترین آثار معماری یونانی بنای معابد بوده است، زیرا معابد یکی از مراکز مهم در شهرها محسوب میشدند. ”معمولاً معابد بر تپه و یا شالودهای بلند بنا میگردید تا از سایر ساختمانهای شهر متمایز شود.“ این بلندیها را در زبان یونانی آکروپلیس مینامند. آکروپولیسها دژهایی بودند که یونانیها در بلندی میساختند و کاربردهای متعددی داشتهاند: پناهگاه مردم در زمان جنگ، مسکن حکمرانان، و معبد و نیز مرکز عبادی و مرکز تجمع عمومی. آکروپولیس در شهر آتن یکی از مهمترین آکروپولیسهاست. این مجموعه در حدود 450 پیش از میلاد پس از جنگ ایران احداث گردید. ساختمانها و مجسمههای این منطقه به عنوان بهترین نمونه هنر و معماری یونان باستان به شمار میرود. از جمله ساختمانهای مهم این بلندی عبارتند از:
- معبد پارتنون (Parthenon): معبدی شکوهمند برای الهه آتن.
- ایوان: (دروازه ورودی مرمری) به عنوان ورودی اصلی آکروپولیس
- معبد ارکتیوم (Erechtheum): قهرمان، و بنا بر برخی روایات اسطورهای یکی از خدایان تن، که جزئیات بسیار دقیقی دارد؛ و
- معبد نیکه (Nike): خدای بالدار پیروزی
ستونهای یونانی در سه قسمت یا شیوه عمده دستهبندی میشوند: شیوه دوری (Doric) متعلق به سرزمین اصلی یونان، شیوه ایونی (Ionic) متعلق به آسیای میانه و جزایر دریای اژه، و شیوه کورنتی (Corinthian) ، که در اینجا به اختصار به توضیح آنها میپردازیم:
شیوه دوری: سادهترین نوع ستونها با این شیوه ساخته شدهاند که شامل ستونهایی نیرومند، با سر ستونی ساده و تخت هستند. این شیوه در یونان و مناطق جنوب ایتالیا و سیسیل استفاده میشده است. این ستونها دارای شیارهای 16 تا 25 تایی هستند . (بر خلاف شیارهای 48 تایی ستونهای دروازه ملل تخت جمشید.) در این شیوه ستونها زیرستون ندارند. و مستقیما بر روی یک زمینه اصلی قرار داده میشوند. ستون دوری از کمر به بالا انحنایی خفیف دارد و در بالا به سرتونی مدور به نام بالشتکی ختم میشود. ”در نظر یونانیان سبک دوریک ظاهری مستحکم و مردانه دارد.“ نمونه این نوع ستونها در پارتنون دیده میشود.
شیوه ایونی: در این شیوه ستونها بلندتر، باریکتر و ظریفتر هستند. سر ستون آنها با طرحی طوماری تزئین میشد. ستونها در وسط کمی کوژ داده میشدند تا با وجود مخروطی بودنشان، از دور صاف به نظر آیند. تعداد شیارهای ستونها در این شیوه بیش از شیوه دوری است. بهترین نمونه این سبک معبد نیکه در آکروپولیس است.
شیوه کورنتی: در این شیوه که به ندرت در یونان استفاده شده است (بیشتر در معابد رومی ساخته شده است) سرستونها با جزئیات و تزئینات بسیار زیاد با برگهای کانتالوس تزئین شدهاند.
همانطور که میبینیم هر یک از این شیوهها محصول خاصی دارند که اندکی با دیگری تفاوتدارد، اما آشکارترین تفاوت بین این سه شیوه در سرستونهای آنهاست: سرستون دوریک ساده و بیتزئین است، و سرستونهای دو شیوه دیگر به شدت تزئین یافته میباشند. گاهی هنرمندان معمار بویژه در شیوه دوری به جای ستونهایی که جنبه زیبایی داشتند، نه باربری، به جای ستونهای معمول که پیشتر توضیح داده شد از مجسمههای زن استفاده میکردند. این مجسمهها اصطلاحاً کاریاتید نامیده میشوند. معبد ارکتیوم، نزدیک دیوار شمالی آکروپلیس در یونان، نمونهای از این ستونها را دارد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:113
فهرست مطالب :
عنوان صفحه
1)فصل اول:
منشاء خط
2)فصل دوم: دستهبندی خطوط
بخش اول - انواع خط:
الف) خط راست
1-عمودی
2-افقی
3-مورب
ب)خط خمیده
1-دایره
2-ماریچ
3-مواج
ج)خط شکسته
1-خط شکسته باز
2-خط شکسته بسته (الف) مثلث،ب)مربع)
بخش دوم - خطوط همگرا و واگرا
بخش سوم - خطوط تجسمی ملموس یامادی شده
بخش چهارم - ارزش خطی
بخش پنجم - چگونگی ایجاد ترکیب هنری از خط
3)فصل سوم:
کلیاتی در مورد خط:
بخش اول - خط و خطای چشم
بخش دوم - خط و جهت
بخش سوم - خط و فضا
بخش چهارم - خط و زمان
بخش پنجم - متغیر بودن خط نسبت به زمان و مکان
بخش ششم - خط و رنگ و بررسی روابط آنها
الف-خط افقی و رنگ
ب-خط عمودی و رنگ
ج-خط مورب و رنگ
د-خط و گرما
بخش هفتم - ارزشهای شدت رنگ
بخش هشتم -چگونگی ایجاد سایه روشن به وسیله خط
بخش نهم -خط و فرم (سطح و حجم، سنگینی)
بخش دهم -خط و حجم در فضا
بخش یازدهم-خط در رابطه با نقطه و سطح (خط شکسته و نقطه، خط راست و نقطه)
بخش دوازدهم -خط در کادر
بخش سیزدهم -خط و بافت
بخش چهاردهم -نقش افت در تاثیر بصری خط
بخش پانزدهم-خط و ریتم
الف)ریتم در خطوط افقی و عمودی
ب)ریتم در خطوط منحنی
ج)در انواع خط
بخش شانزدهم -انواع ریتم
الف)تکرار یکنواخت
ب)تکرار متناوب
ج)تکرار تکاملی
د)تکرار موجی
بخش هفدهم - بررسی کنتراستهای خط
بخش هجدهم-خط و طبیعت
الف)خطهای دارای مسیر آزاد در طبیعت
ب) تفاوت در خطوط اندام موجودات
ج) تفاوت خط در معماری قدیم و جدید
4) فصل چهارم: روانشناسی خطوط
بخش اول - بررسی روانی خطوط
بخش دوم - تاثیر روانی خط در طبیعت
الف) خطوط شکسته
ب) منحنی
ج) مواج
د)مارپیچ
بخش سوم - اشارهای به روانشناسی خطوط در آثار چند هنرمند
بخش چهارم - بررسی روانی خطوط چهره
5)فصل پنجم : بررسی خط در آثار هنرمند
بخش اول - ادگار دگا
بخش دوم - اگون شیله
بخش سوم – اسکار کوکوشکا
بخش چهارم - پیت موندریان
بخش پنجم - گوستاو کلیمت
بخش ششم- جاکمتی
بخش هفتم - پال کله
چکیده:
منشاء خط
خط از رد نقطهای شکل می یابد که به وسیله یک یا چند نیرو به حرکت در آمده است. دخالت نیروی خارجی، نقطه ایستا را مبدل به خطی پویا میکند. این مشهودترین تضادی است که میتوانیم میان نقطه و خط تصور کنیم. اگر نقطه به وسیله نیروی به جلو رانده شود از آن خطی مستقیم نتیجه میگردد.
تصویر 1-1، نقطه، خط، منتهای خط
به طور کلی خط از سه طریق به وجود میآید:
1-خط ایجاد شده به وسیله نیروی وارد آمده بر نقطه، تنها در یک سوی نامشخص، که خطی است نگاشتاری. این خط دارای سو و کشش و بیانگر حالات روحی و روانی وارد کننده نیرو بر نقطه است.
2-خطی که از برخورد و گستره در فضای مادی به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و ملموس.
3-خطی که از شکافتن تاریکی به وسیله روشنایی و یا برعکس به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و محتوایی.
تصویر (1-2) خط محتوایی:مرز میان تاریکی و روشنی (حد فاصل تاریکی-روشنهای متفاوت)
تصویر (1-3) خطوط تجسمی : الف)گسیوان ب)برجسته کاری
ایجاد خط بر سطح کاغذ، با هماهنگی چند عامل فیزیکی و ذهنی صورت میپذیرد که عبارتند از:
-دیدن
-یافتن
-تفکر ، تلیل
-انتقال (یا اجرا)
تعریف عمومی خط مبتنی بر زایش آن از تکرار نقاظ بیشمار است. هنگامی که نقطه به حرکت درآمده و امتداد یابد، به طوری که بعد طول در آن عمده گردد،فرم ایجاد گشته،خط نامیده میشود. بدین ترتیب خط، نقطه فاقد حرکت را دچار حرکت مینماید و جهت حرکت آن را نیز به نمایش میگذارد. تکرار خطوط در کنار هم باعث ایجاد بعد دوم گردیده و شکل دو بعدی حاصل سطح نامیده میشود. زایش و تحول خط از نقطه، و تغییر مسیر حرکت آن تا آنجا که به ایجاد سطح میانجامد در تصویر (1-4) به نمایش در آمده است.
بخش دوم :
انواع خط
انواع خط
خطوط تجسمی براساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر به سه دستهی اصلی تقسیم میشوند که عبارتند از:
الف) خط راست :
ساده ترین شکل خط، خط راست است . خط راست سادهترین جنبش نقطه به واسطه یک نیروی ثابت و یکنواخت و بدون برخورد با نیروی بیرونی دیگری،ایجاد میگردد. خط راست در سه گروه مختلف قابل تعریف است:
1-خط کشیده یا افقی (تصویر 2-1).
تصویر (2-1)
2-خط قایم یا ایستاده یا شاغولی (تصویر 2-1)
3)خط قطری یا اریب (تصویر 2-1).
و سایر خطهای ساده، انحراف یا دگرگونیهایی از این سه گونه هستند و خطوط آزاد نامیده میشوند. (تصویر 2-2).
تصویر( 2-2)
زمانی که یک نیروی بیرونی نقطه را به سوی جهتی مشخص به جنبش در میآورد نخستین نمونه خطی آفریده میشود.
انواع خط راست :
1-خط افقی :
خط افقی و کشیده خطی ثابت و ساکن از لحاظ شکلی است، و از نظر بصری به ایجاد نوعی آرامش روحی و گسترش حدود فضا یاری میرساند.
مانند خطوط افقی که در طبیعت به صورت سطح زمین، خط افق، پهنه دریا، یا یک انسان خوابیده دیده میشود. این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن آرامش، سکون و اعتدال باشد و یا صرفا رابطهی مناسبی را از نظر بصری و زیبایی شناسی با سایر خطوط و عناصر یک ترکیب به نمایش بگذارد.(شکل 2-3)
تصویر (2-3) پهنه دریا بیشتر با ترسیم خطوط افقی آزاد به نمایش در میآید، حرکت آزاد قلم مو و مرکتب تموج آب را به طور سادهای نمایش میدهد.
2-خطوط عمود (شاغولی)
خطوط قایم یا شاغولی،خطی است که بالا به پایین یا برعکس حرکت میکند و به موازارات نخ شاغول قرار میگیرد. این خطی است که با افق گوشه 90 درجه میسازد که آن را خط عمودی نیز میگویند. لیکن میان خط قایم ایستاده یا شاغولی و خط عمودی تفاوتهایی وجود دارد: خط شاغولی الزاما بر افق و بر خط افقی و بنابراین بر گستره زمین عمود است و نه بر هر خط دیگر. در حالی که خط عمودی خطی است که علاوه بر خط افقی و بر افق بر هر خط دیگری نیز میتواند عمود باشد. یعنی اینکه خط عمودی بر هر خطی و خط شاغولی یا عمود فقط خط افق و گستره زمین عمود است. بنابراین، خط عمودی را میتوان خطی آزاد، با امکانات ویژه جنبشهای متغیر دانست. (تصویر 2-4)
تصویر (2-4) انواع خطوط عمودی
خط شاغولی در تضاد کامل با خط افق است. این خط با گوشه راستی که با افق میسازد، از حداکثر ایستادگی و استقامت برخوردار است.
خط عمود خطی است که بلندا و ارتفاع آن، مهمترین خصوصیت شکلی است. خط عمود نقطه مقابل خط افقی است و بر افراشتگی را با مفهوم صعودی القاء مینماید.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:113
فهرست مطالب :
عنوان صفحه
1)فصل اول:
منشاء خط
2)فصل دوم: دستهبندی خطوط
بخش اول - انواع خط:
الف) خط راست
1-عمودی
2-افقی
3-مورب
ب)خط خمیده
1-دایره
2-ماریچ
3-مواج
ج)خط شکسته
1-خط شکسته باز
2-خط شکسته بسته (الف) مثلث،ب)مربع)
بخش دوم - خطوط همگرا و واگرا
بخش سوم - خطوط تجسمی ملموس یامادی شده
بخش چهارم - ارزش خطی
بخش پنجم - چگونگی ایجاد ترکیب هنری از خط
3)فصل سوم:
کلیاتی در مورد خط:
بخش اول - خط و خطای چشم
بخش دوم - خط و جهت
بخش سوم - خط و فضا
بخش چهارم - خط و زمان
بخش پنجم - متغیر بودن خط نسبت به زمان و مکان
بخش ششم - خط و رنگ و بررسی روابط آنها
الف-خط افقی و رنگ
ب-خط عمودی و رنگ
ج-خط مورب و رنگ
د-خط و گرما
بخش هفتم - ارزشهای شدت رنگ
بخش هشتم -چگونگی ایجاد سایه روشن به وسیله خط
بخش نهم -خط و فرم (سطح و حجم، سنگینی)
بخش دهم -خط و حجم در فضا
بخش یازدهم-خط در رابطه با نقطه و سطح (خط شکسته و نقطه، خط راست و نقطه)
بخش دوازدهم -خط در کادر
بخش سیزدهم -خط و بافت
بخش چهاردهم -نقش افت در تاثیر بصری خط
بخش پانزدهم-خط و ریتم
الف)ریتم در خطوط افقی و عمودی
ب)ریتم در خطوط منحنی
ج)در انواع خط
بخش شانزدهم -انواع ریتم
الف)تکرار یکنواخت
ب)تکرار متناوب
ج)تکرار تکاملی
د)تکرار موجی
بخش هفدهم - بررسی کنتراستهای خط
بخش هجدهم-خط و طبیعت
الف)خطهای دارای مسیر آزاد در طبیعت
ب) تفاوت در خطوط اندام موجودات
ج) تفاوت خط در معماری قدیم و جدید
4) فصل چهارم: روانشناسی خطوط
بخش اول - بررسی روانی خطوط
بخش دوم - تاثیر روانی خط در طبیعت
الف) خطوط شکسته
ب) منحنی
ج) مواج
د)مارپیچ
بخش سوم - اشارهای به روانشناسی خطوط در آثار چند هنرمند
بخش چهارم - بررسی روانی خطوط چهره
5)فصل پنجم : بررسی خط در آثار هنرمند
بخش اول - ادگار دگا
بخش دوم - اگون شیله
بخش سوم – اسکار کوکوشکا
بخش چهارم - پیت موندریان
بخش پنجم - گوستاو کلیمت
بخش ششم- جاکمتی
بخش هفتم - پال کله
چکیده:
منشاء خط
خط از رد نقطهای شکل می یابد که به وسیله یک یا چند نیرو به حرکت در آمده است. دخالت نیروی خارجی، نقطه ایستا را مبدل به خطی پویا میکند. این مشهودترین تضادی است که میتوانیم میان نقطه و خط تصور کنیم. اگر نقطه به وسیله نیروی به جلو رانده شود از آن خطی مستقیم نتیجه میگردد.
تصویر 1-1، نقطه، خط، منتهای خط
به طور کلی خط از سه طریق به وجود میآید:
1-خط ایجاد شده به وسیله نیروی وارد آمده بر نقطه، تنها در یک سوی نامشخص، که خطی است نگاشتاری. این خط دارای سو و کشش و بیانگر حالات روحی و روانی وارد کننده نیرو بر نقطه است.
2-خطی که از برخورد و گستره در فضای مادی به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و ملموس.
3-خطی که از شکافتن تاریکی به وسیله روشنایی و یا برعکس به وجود میآید و آن خطی است تجسمی و محتوایی.
تصویر (1-2) خط محتوایی:مرز میان تاریکی و روشنی (حد فاصل تاریکی-روشنهای متفاوت)
تصویر (1-3) خطوط تجسمی : الف)گسیوان ب)برجسته کاری
ایجاد خط بر سطح کاغذ، با هماهنگی چند عامل فیزیکی و ذهنی صورت میپذیرد که عبارتند از:
-دیدن
-یافتن
-تفکر ، تلیل
-انتقال (یا اجرا)
تعریف عمومی خط مبتنی بر زایش آن از تکرار نقاظ بیشمار است. هنگامی که نقطه به حرکت درآمده و امتداد یابد، به طوری که بعد طول در آن عمده گردد،فرم ایجاد گشته،خط نامیده میشود. بدین ترتیب خط، نقطه فاقد حرکت را دچار حرکت مینماید و جهت حرکت آن را نیز به نمایش میگذارد. تکرار خطوط در کنار هم باعث ایجاد بعد دوم گردیده و شکل دو بعدی حاصل سطح نامیده میشود. زایش و تحول خط از نقطه، و تغییر مسیر حرکت آن تا آنجا که به ایجاد سطح میانجامد در تصویر (1-4) به نمایش در آمده است.
بخش دوم :
انواع خط
انواع خط
خطوط تجسمی براساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر به سه دستهی اصلی تقسیم میشوند که عبارتند از:
الف) خط راست :
ساده ترین شکل خط، خط راست است . خط راست سادهترین جنبش نقطه به واسطه یک نیروی ثابت و یکنواخت و بدون برخورد با نیروی بیرونی دیگری،ایجاد میگردد. خط راست در سه گروه مختلف قابل تعریف است:
1-خط کشیده یا افقی (تصویر 2-1).
تصویر (2-1)
2-خط قایم یا ایستاده یا شاغولی (تصویر 2-1)
3)خط قطری یا اریب (تصویر 2-1).
و سایر خطهای ساده، انحراف یا دگرگونیهایی از این سه گونه هستند و خطوط آزاد نامیده میشوند. (تصویر 2-2).
تصویر( 2-2)
زمانی که یک نیروی بیرونی نقطه را به سوی جهتی مشخص به جنبش در میآورد نخستین نمونه خطی آفریده میشود.
انواع خط راست :
1-خط افقی :
خط افقی و کشیده خطی ثابت و ساکن از لحاظ شکلی است، و از نظر بصری به ایجاد نوعی آرامش روحی و گسترش حدود فضا یاری میرساند.
مانند خطوط افقی که در طبیعت به صورت سطح زمین، خط افق، پهنه دریا، یا یک انسان خوابیده دیده میشود. این نوع خط در یک اثر تجسمی ممکن است برای نشان دادن آرامش، سکون و اعتدال باشد و یا صرفا رابطهی مناسبی را از نظر بصری و زیبایی شناسی با سایر خطوط و عناصر یک ترکیب به نمایش بگذارد.(شکل 2-3)
تصویر (2-3) پهنه دریا بیشتر با ترسیم خطوط افقی آزاد به نمایش در میآید، حرکت آزاد قلم مو و مرکتب تموج آب را به طور سادهای نمایش میدهد.
2-خطوط عمود (شاغولی)
خطوط قایم یا شاغولی،خطی است که بالا به پایین یا برعکس حرکت میکند و به موازارات نخ شاغول قرار میگیرد. این خطی است که با افق گوشه 90 درجه میسازد که آن را خط عمودی نیز میگویند. لیکن میان خط قایم ایستاده یا شاغولی و خط عمودی تفاوتهایی وجود دارد: خط شاغولی الزاما بر افق و بر خط افقی و بنابراین بر گستره زمین عمود است و نه بر هر خط دیگر. در حالی که خط عمودی خطی است که علاوه بر خط افقی و بر افق بر هر خط دیگری نیز میتواند عمود باشد. یعنی اینکه خط عمودی بر هر خطی و خط شاغولی یا عمود فقط خط افق و گستره زمین عمود است. بنابراین، خط عمودی را میتوان خطی آزاد، با امکانات ویژه جنبشهای متغیر دانست. (تصویر 2-4)
تصویر (2-4) انواع خطوط عمودی
خط شاغولی در تضاد کامل با خط افق است. این خط با گوشه راستی که با افق میسازد، از حداکثر ایستادگی و استقامت برخوردار است.
خط عمود خطی است که بلندا و ارتفاع آن، مهمترین خصوصیت شکلی است. خط عمود نقطه مقابل خط افقی است و بر افراشتگی را با مفهوم صعودی القاء مینماید.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:8
چکیده:
لا اِکراهَ فِیالدّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ . . . (بقره/ 256)
در کار دین اکراه روا نیست؛ چرا که راه از بیراهه به روشنی آشکار شده است . . .
برای تعریف آزادی در یک نوشتة کوتاه، لزومی به نقل آرای اندیشمندان نیست؛ بنابراین، به اجمال میتوان گفت آزادی یعنی نبودن موانع بیرونی و درونی برای اندیشیدن و بیان اندیشه نظر سنجیده و منطقی و بررسی شده. در بعضی کتابها، بحث آزادی اغلب به دنبال مطالب مربوط به دمکراسی و تعلیم و تربیت مطرح شده است. مثلاً جرج نلر در کتاب مبانی تربیتی خود میگوید: «دمکراسی، آزادی فردی را حفظ میکند و رشد میدهد . . .» (نلر، 45:1971)؛ بروباخر در کتاب فلسفههای نو در تعلیم و تربیت، از دمکراسی به عنوان آزادی یاد میکند و آزادی معلمان را یادآور میشود:
معلمان باید از تأثیر عواملی که مانع بیان حقایق آنطور که میبینند میشود، آزاد باشند. البته باید در رشتة خود کاملاً
ماهر و با صلاحیت باشند که بتوانند حقیقت را بررسی نمایند. (بروباخر: 60:1969)
اما آزادی در تربیت، ریشة ژرف و گستردة همة آزادیهای اجتماعی و سیاسی است. کسی که تربیتی آزادانه نداشته، بینش و نگرشی مستدل وعقلانی نیافته، از خودخواهی و هواهای نفسانی نرسته و آزادگی را درک نکرده است، چگونه میتوانددر ایجاد جامعهای آزاد و آگاه و قانونگرا و خالی از تعصبهای نابخردانة گوناگون شرکت داشته باشد؟
افراد باید بتوانند با آزادی و آگاهی، هدف اعلای زندگی، هدفهای میانی و رفتارهای قابل مشاهدده را از راه خردورزی برگزینند. در نظام تربیتی اسلام، عقل و بلوغ شرط تکلیف هستند و این عقل و بلوغ در پایان دورة کودکی و بیداری گرایشهای دینی، با پرسشهای اساسی و وجودی مانند «من کیستم؟»، «از کجا آمدهام؟» «به کجا میروم؟»، به توانایی شناخت و درک و فهم رمز و راز هستی، پیچیدگی موجودات، علم و نظم به کار رفته در خلقت آنها و بالاخره آفریدگار میرسد. تربیت اسلامی با بیان رشد و غی، آزادانه و بدون اکراه، آدمی را به بیشن و منش شایستهای توجه میدهد که حیات طیبة او را در دنیا و آخرت تضمین میکند.
علامه طباطبایی مینویسد:
رشد یعنی یافتن راه کار و جادة مستقیم؛ و غی، مقابل آن است. بنابراین، رشد و غی اعم از هدی و ضلال است، زیرا هدی ـ چنانکه گفتهاند ـ عبارت است از یافتن راهی که به منزل میرسد و ضلال عبارت است از نیافتن آن؛ و ظاهراً یافتن جادة مستقیم، از مصادیق همان مبنای اول یعنی یافتن راه کار است، زیرا یافتن راه کار نسبت به راهپیما این است که جادة مستقیم را پیش گیرد و از آن دور شود. (طباطبایی، 1364: ج2، ص 482)