یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود تحقیق طغیان شاه محمود افغان و فروپاشی دولت صفوی در ایران

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق طغیان شاه محمود افغان و فروپاشی دولت صفوی در ایران دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود تحقیق طغیان شاه محمود افغان و فروپاشی دولت صفوی در ایران


دانلود تحقیق طغیان شاه محمود افغان و فروپاشی دولت صفوی در ایران

 

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:35

فهرست مطالب:

ـ مقدمه
ـ معرفی منابع عمده
ـ به پیش تا پیروزی براصفهان
ـ جنگ گلناباد ، نبردی سرنوشت ساز
ـ سقوط اصفهان و زوال سلسلهً صفویه
ـ سلطنت شاه محمود در ایران
ـ سلطنت شاه اشرف در ایران
ـ دفاع شاه اشرف در برابر دشمنان خارجی ایران
ـ نبردهای شاه اشرف با مدعیان سلطنت
ـ سجایا و شخصیت شاه اشرف
ـ ارزیابی و نتیجه گیری
ـ مأخذ و رویکرد
 



مقدمه :
 
ازوظایف مبرم هر نسلی یکی آنست تا برمبنای یافته ها و دریافته های تازه تاریخ کشور خود را باز نگری و بازنگاری کند. نکات نوین مبتنی برمدارک و اسناد تاریخی ، باستان شناسی ، شواهد کتبی ، روایات شاهدان عینی ، برتاریخ کشور علاوه نماید و نکاتت اضافی وغیر مستند و ناقابل باور را از متن تاریخ پاک و برطرف کند.
یکی از مراحل تاریخ کشور ، که برآن غبار تعصب مذهبی ویا قومی نشسته ، مرحله قیام و خیزش مردم شجاع ، اما توهین دیده قندهار از دست حاکمیت استبدادی صفوی توام با فاشیزم مذهبی است. در دورهً حاکمیت صفوی ، مذهب « تشیع » بحیث مذهب رسمی دولت با شدید ترین استبداد سیاسی و مذهبی و قتل عام های گسترده همراه بود. گروه های قومی و مذهبی غیر شیعی مورد توهین و آزار و حتی کشتار دسته جمعی قرار میگرفتند و با اعمال قتل و شکنجه و خشونت و مصادرهً دارایی وادار ساخته میشدند تا از مذهب خود برگردند و به مذهب شیعه بگرایند.
داکتر شفا دانشمند نامدار ایرانی مینگارد : « ترویج مذهب شیعه اثنی عشری به مثابهً مذهب دولتی وبویژه لعن سه خلیفهً نخستین ، مناسبات ایران را با دولتهای همسایهً سنی مذهب یعنی با ترکیهً عثمانی و خان نشین های آسیآی میانه و افغانستان  سخت تیره و خراب ساخت. از قرن دهم هجری ببعد تضییقات تصصب آمیز شیعیان در ایران سبب افزایش نفرت در جهان تسنن نسبت بدانها گردید و این خود باعث شد که روابط فرهنگی ایران با آسیای میانه و دیگر سرزمینهای سنی نشین قطع شود و انعکاس نامساعدی در زندگی فکری و فرهنگی کشور داشته باشد. داکتر شفا علاوه میکند که : یکی از ملایان دربار شاه اسماعیل در کتاب خود نوشت : « ثواب قتل یمک سنی مقابل ثواب قتل پنج کافر حربی است. نکاح با سنی مجاز نیست. خون شان هدر و مال شان حلال است ، وواجب است که شکم زنان حامله آنها را شگافته بچه های ذکور شان را نیز به نیزه زنند. خرید و فروش سنیان نیز حلال است ف زیرا که خارج از حریت اسلامیه اند. فقیهان سنی نیز برای نخستین بار در تاریخ اسلام برده ساختن و فروختن شیعیان و حتی سادات را در بازار های برده فروشان جایز شمردند.» (  داکتر شفا ، پس از 1400 سال ، چاپ 2003 ، ص 726 )
مؤسس سلسله صفویه شاه اسماعیل صفوی سلطنش را با کشتن بیست هزار کس که زبان به لعن سه خلیفهً اول باز نکرده بود در تبریز آغاز کرد ووقتی رهسپار مشهد شد ، قزلباشان او در طبسین هشت هزار مرد را بجرم نپذیرفتن مذهب شیعه از دم تیغ گذراندند تا عطش خون ریزی شاه اطفاء یابد. شاه عباس اول دو برادرش را بایک برادرزاده و عمویش کور کرد. سپس دو پسر خود ( محمد میرزا و امامقلی میرزا ) را کور و سومی را ( صفی میرزا ) ولیعهد را نیز بطرز فجیعی به قتتل آورد. آخرین پسرش که طاقت کوری را نداشت خود کشی کرد. و بدین ترتیب هیچ فرزند ذکوری از شاه عباس باقی نماند. پس وقتی عادل ترین پادشاه این سلسله با نزدیک ترین کسان خود چنین کرده باشد ، تکلیف دیگران معلوم است که چگونه بوده میتوانستت. جانشین شاه عباس اول ، پسر صفی میرزا به نام سام میرزا ، در سفاکی دست کمی از جد بزرگش شاه اسماعیل نداشت. او در طول 14 سال سلطنت خود بدون وقفه آدم کشت و این کشتار را از نزدیکان خود شروع کرد. او زن و مادر خود را نیز کشت و در یک شب بدمستی فرزند شیرخوار خود را بدرون آتش انداخت. ( شفا ، همان جلد ، ص ، 742 ، 743 ، 749 ) پسر شاه عباس دوم بنام صفی میرزا که بعد از تاج گذاری خود را شاه سلیمان نامید ، از همان آغاز جانشینی عدهً زیادی از اعیان واشراف دربار و رهبران نظامی را از دم تیغ گذرانید ، و درباده پیمایی چنان شهرت یافت که شاردن در سفرنامهً خود در بارهً او نوشت : « نمیتوان باور کرد که تحمل این پادشاه درباده نوشی تا چه اندازه است. اطمینان دارم که درهمه سویس و آلمان ،با همه شهرت مردمشان به میخوارگی ، کسی پیدا نمیشود که ازاین حیث با او برابری کند. » ( شفا ، همان ، ص 751 )
پسر شاه سلیمان ، شاه سلطان حسین که چند هزار حدیث از برداشت و در کمترین کاری بدون استخاره تصمیم نمیگرفت ، از بس ساده لوح و خرافاتی بود ، او را ملاحسین صدا میزدند. با این همه خشکه مقدسی ، شش سال پس از سلطنت ، زهد و تقوای روز های نخستین را کنار گذاشت و باده نوش قهاری شد ، و نسبت به حرمسرای خود نیز علاقهً مفرطی پیدا کرد ، بطوریکه خواجه سرایانش درکوچه های جلفا میگشتند و هر جا دختر یا زن زیبایی میدیدند او را برای شاه اختطاف میکردند. این پادشاه پارسا ، بیش از هرچیز سرگرم امور حرمسرای خویش بود و امیران و حکام ایالات در رقابت با یکدیگر بمنظور ارضای حسن زن دوستی شاه ، زیبا ترین دختران اتباع قلمرو خویش را به زور گرد آورده به حرمسرای شاه  و بستگان او می فرستادند »  ( شفا ، همان ، ص 755 ) کروسینسکی خاطر نشان میکند که : « در زمان سلطان حسین در حرمسرا در یک ماه سی گهوار برقرار شد . اگر بیشتر شاهزادگان در کودکی تلف نشده بودند ، شمار آنان براین (؟)  نیز بالغ میشد . » ( سقوط اصفهان بروایت کروسینسکی ف ص  76 ) تعبیر کلام کروسینسکی اینست که در حرم شاه سلطان ماهی سی کودک و سالی ، 360 شهزاده تولید میشد و اگر در کودکی این پهزاده ها تلف نشده بودند ف شاید تعداد شان به هزاران تن بالغ میگردید.
درعهد این شاه تعصبات مذهبی روحانیت شیعه چنان اوج گرفت که سبب شد در اکثر ایالات تابع ایران اقلیت های مذهبی دست به شورش و طغیان بزنند. درسال 1121 درقندهار و درسال 1123 لزگیان داغستان و در سال 1126 ابدالیان هرات و درسال 1127 کردان سنی دست به قیام بزرگی زدند که چندین سال دوام آورد. در سال 1135 ارمنیان قفقاز بغاوت کردند. در همان سال مردم گرجستان شرقی نیز دست بشورش زدند. در سال 1133 لرها و در سال 1134 بلوچها و عربهاس مسقط بر به بغاوت برداشتند. ( شفا ، همان ، ج 2 ، ص 758 )
درهمین سال 1134 در شیروان حمیت مذهبی اهل تسنن به غلیانن آمد و مردم شیروان به رهبری حاجی داود مدرس برشماخی ، کرسی شیروان حمله کردند و در آن حادثه چهار تا پنچهزار اهل تشیع را از دم تیغ گذشتاندند و به هواداری ترکیهً عثمانی شعار دادند . ( لکهارت انقراض دولت سلسلهً صفویه ، ترجمه عماد ، ص 146 ) در 1135 ، ملک محمود سیستانی ، سر از اطاعت دولت صفوی برتافت و مشهد و نیشاپور در خراسان تسخیر و اعلام استقلال نمود و در مشهد برسم کیانیان تاج پوشی نمود و خود را شاه خراسان نامید. در کرمان سید احمد خان نوه میزا داود عصیان داشت ، و در بلوچستان و بنادر سلطان محمد  مشهور به خرسوار یکه تاز میدان بود. ( جی ، پی ، تیت ، سیستان ، ج 1 ، ص 152 )
در بخش های اشغالی افغانستان از اوایل قرن شانزدهم ببعد والیان و حکام خود کامه صفوی از دربار اصفهان درولایت هرات و قندهار و سیستان گماشته شدند. هر یکی ازاین والیان از ده تا بیسات هزار لشکر با خود همراه داشتند که از سرزمین بیگانه و از تبار بیگانگان و بدون استثنا در فکر پرکردن کیسهً خود و اندوختن مال و ثروت از حساب مردم دهقان و مالدار و اهل کسبه بطرق گوناگون بودند. زمینداران و متمولین مجبور بودند هر از گاه یکبار به والی وشحنه ومستوفی و قاضی رشوه های کلان بنام تحفه و سوغات و مهماننی وغیره پیشکش کنند. درغیر این صورت مورد خشم و توطئه قرار میگرفتند و اراضی و جایداد ایشان مصادره و به اوقاف یا در جمله اراضی سلطانی 0 خالصه ) قرار داده میشد و خود شان نیز به زندان یا به قتل سپرده میشدند.
بی نظمی و از هم گسیختگی امور اداری ، اختلاف و توطئه چینی درباریان یکی علیه دیگری ، رشوه خواری وستمباره گی حکام خودکام صفوی و عدم رعایت قوانین جاری در کشور ، تعصبات مذهبی و محلی نسبت به گروههای که مذهب شیعی نداشتند ، عدم دادرسی به شکایات مردم ، فشار مالیات های توان فرسا و اعمال فشار و شکنجه برای وصول مالیات های عقب افتاده ، در عهد شاه سلطان حسین صفوی ، در پهلوی دهها کاستی دیگر ، سبب می شد تا افراد و شخصیت های موثر جامعه در فکر چارهً کار خود بر آیند و به اندیشه استقلال ملی و محلی خود بیافتند و از شرایط مساعد ، بهربرداری لازم بنمایند.
بابهره گیری ازاین شرایط بود که در 1721 مردم قندهار که مزهً استقلال قبل از دیگران  چشیده بودند ، پس از جلوس شاه محمود پسر میرویس خان ، با استفاده از اوضاع سیاسی ناهنجار مسلط برایران و بیکفایتی دولت صفوی بفکر توسعه حاکمیت خود افتادند و تا قلب ایران یعنی تا اصفهان پیش تاختند و تا آن دولت را نابود نکردند ، از پیکار دست نگرفتند. شرح این رخداد تاریخی را بر مبنای مدارک و اسناد کتبی بخوانش میگیریم.
از آنجا که بحث وفحص برسقوط اصفهان پایتخت ایران عه صفوی توسط افغانان و بالنتیجه سرنگونی رژیم صفوی بدست شاه محمود افغان ف از حساسیت خاصی در حلقات ایرانی و افغانهای که خود را دراین اواخر « افغانستانی » عنوان میکنند ، برخوردار است ، نگارنده این بحث را با احتیاط ووسواس به بررسی گرفته و تمام منطق و استدلال خود را مبنی برمدارک و اسناد کتبی و چشم دیدهای شاهدان عینی ساخته که در صحنه سقوط اصفهان حضور داشته اند و سپس برداشتها و یادشتهای خود را بصورت رساله و کتاب بیرون داده اند. در پایان به نتیجه گیری از این رخداد و درسهایی تاریخی برای نسلهای جوان کشور که فکر می کنم بهترین بخش این بحث خواهد بود پرداخته می شود.
معرفی منابع عمده
برای شناخت کامل تر وضع روحی شاه محمود افغان و لشکریان او ، رابطه ها و طایفته های تهاجم افغانان براصفهان ، قبل از مراجعه به منابع متاثر از تعصب ایرانی یا افغانی ، بهتر است تا نوشته ها و یاداشتها و خاطرات اروپائیان را مورد نوجه قرار بدهیم که در دورهً محاصرهً اصفهان بوسیله افغانها ، خود در آن شهر حضور داشته اند و اوضاع شهریان اصفهان و تدابیر دولتمردان ایران و برخورد افغانها را نسبت ب مردم و رجال دولتی آن کشور بدون حب و بغض ملی یا مذهبی مورد قضاوت قرار داده اند.
دراین راستا سه اثر پر ارج تاریخی در دسترس است که برای تحقیق موضوع تحت مطالعه ما بسیار کمک می کند. نخستین آن « تاریخ سیاح مسیحی » نوشتهً یک کشیش پولندی بنام کروسینسکی است که زیر نام « بصیرت نامه » و یا «عبرت نامه » نیز ترجمه شده است. کروسینسکی مدت 20 سال در ایرانبسر برده و در روزهای بحرانی محاصره اصفهان و فتح آن در آن شهر بوده و تا اوایل ژوئن 1725 یعنی تا چند هفته پس از جلوس شاه اشرف افغان در اصفهان بوده است و بسبب شهرتش هم دردربار شاه سلطان حسین بخوبی پذیرفته می شد و هم با محمود افغان رفت و آمد داشت و اوضاع را بخوبی درک میکرد. از این جهت نوشته هایش برداشتی از واقعیت های عینی است.
عبدالرزاق مفتون دنبلی تبریزی ترجمه کتاب او را از متن ترکی که « تاریخ سیاسی مسیحی در بیان ظهور افغانیان و سبب انهدام دولت صفوی » نام داشت ، زیر عنوان « بصیرت نامه » ترجمه کرد (1) این کتاب علاوه بر زبان فارسی ، بزبانهای ترکی ، فرانسوی ، انگلیسی و لاتین ترجمه شده و مورد استفاده دانشمندان ، محققان و پژوهشگران ایران شناس قرار گرفته است. رساله سیاح مسیحی در سال 1352 ش  در تهران در مجلهً بررسی های تاریخی ( شماره 4 و 5 ) بچاپ رسیده و چاپ مستقل آن نیز بوسیله آقای داکتر اسماعیل رضوانی در سال 1354 در تهران صورت گرفته است. در افغانستان نیز در سال 1363 ش متن فارسی آن مجددا تحشیه و تعلیق و چاپ شده است. در سال 1382 خورشیدی موسسهً پژوهشی نگاه معاصر معاصر در تهران ، رساله کروسینسکی را به کوشش سیدجواد طباطبایی باز نویسی و چاپ کرده است که در آن نظریات یک کشیش فرانسوی بنام « دوسر سو » نیز بازتاب یافته است.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی


دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:14

چکیده:

پایان هزاره

گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.

 

بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:

بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.

تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.

از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.

علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.

از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.

«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»

«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر و حذف اجتماعی.

ظهور اطلاعات گرایی در این پایان هزاره با افزایش نابرابری و حذف اجتماعی در سراسر جهان در هم تنیده شده است. حذف اجتماعی فرایندی است که به موجب آن برخی افراد گروهها به گونه ای منظم از دستیابی به سمتهایی محروم می شوند که به آنان امکان می دهد در چارچوب استانداردهای اجتماعی که از نهادها و ارزش های متن خاص شکل گرفته است، از زندگی مستقلی برخوردار باشد.

حذف اجتماعی یک فرایند است نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر می کند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیها این که چه افرادی در شمول اجتماع قرار گیرند چه کسانی از آن حذف شوند تفاوت می کند. بنابراین در جامعه شبکه ای حذف اجتماعی به گونه ای دیگر عمل کرده و جوامع و طبقات اجتماعی دیگری را از اجتماع حذف می کند.

منظور از اقتصاد جنایی، فعالیتهای درآمدزایی است که از لحاظ هنجارهای اجتماعی جرم محسوب می شود و در یک بافت نهادی معین شایسته پیگرد است. ویژگی سرمایه داری اطلاعاتی، تشکیل اقتصاد جنایی جهانی و وابستگی متقابل روزافزون آن با اقتصاد و سعی نهادهای سیاسی است. بطور کلی ویژگی پیشرفت سرمایه داری اطلاعاتی جهانی در واقع همزمانی توسعه و توسعه یافتگی اقتصادی و حذف شمول اجتماعی در فرایندی است که در آمارهای مقایسه ای بصورت بسیار خامی منعکس شده است.

در سطح جهانی شاهد قطبی شدن توزیع ثروت، رشد متفاوت نابرابری درآمدها در درون کشورها، و رشد چشمگیر فقر و بینوایی در سراسر جهان و در بیشتر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هستیم.

اطلاعات گرایی مرز مشخصی بین مردم، مکانهای ارزشمند و بی ارزش ترسیم می کند همچنین به گونه ای گزینشی با شمول و حذف بخشهایی از اقتصادها و جوامع به درون یا بیرون از شبکه های اطلاعات به پیش می رود و موجب فراری شدن کار می شود منظور از فردی شدن کار، فرایندی است که بواسطه آن مشارکت نیروی کار در تولید بطور خاص برای هر کارگر یا هر یک از همکاران او در تولید، خواه بصورت خود اشتغالی و یا نیروی کار مزدبگیر با قرارداد فردی و بدون چارچوب منظم ایجاد می شود که خود باعث رها شدن کارگران بحال خویش می گردد.

در این پایان هزاره، آنچه پیشتر مردم جهان دوم (دنیای دولت سالار) نامیده می شد، فروپاشیده است و او را یارای آن نیست که بر نیروهای اطلاعات فائق آید. در عین حال، جهان سوم به عنوان هویتی معنادار ناپدید شده و مفهوم جغرافیایی – سیاسی اش را از دست داده است به گونهای خیره کننده در مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی خود دچار پراکندگی شده است. با این همه جهان اول به جهان فراگیر اسطوره های نولیبرالی تبدیل نشده است، زیرا جهانی جدید، یعنی جهان چهارم، از دل سیاه چاله های متعدد حذف اجتماعی در سرتاسر جهان پدیدار شده است. جهان چهارم مناطق وسیعی از کرة زمین مانند کشورهای افریقایی زیر خط صحرا و مناطق روستایی و فقر زده آمریکای لاتین و آسیا را شمامل می شود. اما این جهان را تقریباً در هر کشور و در هر شهر، در این جغرافیای حذف اجتماعی نیز می توان دید. ساکنان جهان چهارم، میلیونها بی خانمان، زندانی، بزهکار، روسپی و بی سواد تشکیل می دهد. آنان در برخی مناطق در حداکثرند و در برخی از مناطق حداقل. اما شمار این افراد در همه جا رو به فزونی است و حضور آنان هر روز نمایان تر می شود چرا که جریان کنونی سرمایه داری اطلاعاتی و فروپاشی سیاسی دولتهای رفاهی باعث تشدید حذف اجتماعی می شود. در متن و زمینه تاریخی کنونی، ظهور جهان چهارم را نمی توان از ظهور سرمایه داری جهانی اطلاعاتی جدا کرد.

 

«پیوند منحط: اقتصاد جنایی جهانی»

عمر جنایت به قدمت نوع بشر است. اما جنایت جهانی و شبکه سازی سازمانهای جنایی قدرتمند و همدستان آنها، در فعالیتهای مشترک در سرتاسر سیاره، پدیده ای جدید است که تأثیرات شگرفی بر اقتصاد، سیاست و امنیت و در نهایت کلی جوامع ملی و بین المللی می گذارد. در دو هفته گذشته، سازمانهای جنایی با بهره مندی از جهانی شدن اقتصاد و تکنولوژی های جدید ارتباطی به گونه ای فزاینده عملیات خود را در فراسوی مرزها مستقر ساخته اند.

آنان با وجود تکنولوژی جدید بازارهای امن و کم خطر و مناطقی که سازمانهای جنایی بر ان کنترل نسبی دارند و همچنین بازارهایی که بیشترین تقاضا را دارند را انتخاب می کنند.

اقتصاد جنایی علاوه بر قاچاق مواد مخدر فعالیتهای متنوع دیگری نیز انجام می دهند مانند قاچاق اسلحه، فاچاق مواد هسته ای، قاچاق مهاجران غیرقانونی و زنان و کودکان و اعضای بدن نیز انجام می دهند. هرج و مرج اقتصادی که به جنایی شدن بخشی از تجارت منجر شد، پیش از هر چیز ناشی از روند گذار از اقتصاد دستوری به اقتصاد بازار بود که بدون نهادهایی عمل می کرد که می توانند بازار را سامان داده و تنظیم کنند و سقوط نهادهای دولتی که دیگر قادر به کنترل یا سرکوب تحولات نبودند مانع آن شده بود.

«توسعه بحران در کشورهای آسیایی حوزه اقیانوس آرام: جهانی شدن دولت»

مفهوم جامعه اطلاعاتی در واقع ابداع ژاپنیهاست که در سال 1978 توسط سایهن نورا و آلن مینک طی عنوان گزارشی که به نخست وزیر فرانسه ارائه گردید به غرب صادر شد. در حقیقت جامعه اطلاعاتی جامعه ای نیست که از تکنولوژی اطلاعات استفاده می کند، بلکه ساختار اجتماعی ویژه ای است که با ظهور پارادایم اطلاعاتی ارتباط دارد ولی توسط آن تعیین نمی شود.


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی


دانلود مقاله پیرامون بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی

 

 

 

 

 

 



فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:14

چکیده:

پایان هزاره

گمان می رود که پایان هزاره زمان تحول باشد ولی لزوماً این گونه نیست، پایان هزاره نخست بطور کلی بی هیچ حادثه یا سپری شد. با این همه تحویل هزاره، صرف نظر از که زمان آن آنرا چگونه محاسبه کنیم واقعاً دوران تحول است. در ربع قرنی که رو به پایان است انقلابی تکنولوژیک که بر مصدر تکنولوژی اطلاعات متمرکز است شیوة اندیشه، تولید، مصرف، تجارت، مدیریت، ارتباط، زندگی، مرگ، جنگ و عشق ورزی ما را دگرگون ساخته است. مکان و زمان که بنیانهای مادی تجربه انسان هستند دگرگون گشته اند. چون فضای جریانها بر فضای مکانها چیره گشته و زمان بی زمان جایگزین زمان ساعتی دوران صنعتی شده است.

 

بحران دولت سالاری صنعتی و فروپاشی اتحاد شوروی:

بحران افسارگسیخته ای که از اواسط دهه 1970 بنیانهای اقتصاد و جامعه شوروی را به لرزه درآورد تجلی ناتوانی ساختاری دولت سالاری و ضعف نسخه صنعت گرایی شوروی برای تضمین گذار به جامعه اطلاعات بود. منظور از دولت سالاری اجتماعی نظامی اجتماعی است که پیرامون تصرف مازاد اقتصادی جامعه بدست صاحبان قدرت در دستگاههای دولتی سازمان یافته است و منظور از صنعت گرایی شیوة تولیدی است که در آن افزایش کمی عوامل تولید و نیز استفاده از منابع جدید انرژی، منابع اصلی بهره وری هستند و منظور از اطلاعات گرایی، شیوه ای از تولید است که در آن منبع بهره وری توانایی کیفی برای ترکیب و استفاده بهینه از عوامل تولید بر پایه دانش و اطلاعات است. در اتحاد شوروی گذار به عصر اطلاعات نیازمند اقداماتی بود که منافع پابرجای دیوانسالاری دولتی و نخبگان غربی را تضعیف می کرد. شاید ویرانگرترین ضعف اقتصادی شوروی دقیقاً نقطه قوت دولت شوروی بود. یک منبع نظامی – صنعتی عریض و طویل و بودجه نظامی نامعقول.

تا دهه 1980 دو شکل ساختار عمده توانایی نظام را برای اصلاح خود محدود می کرد. از سویی تحلیل رفتن مدل گسترده رشد اقتصادی حاکی از نیاز به ایجاد معادله تولیدی نوین بود که در آن تغییر تکنولوژیک می توانست نقش مهمتری ایفا کند و از مزایای انقلاب تکنولوژیک برای افزایش چشمگیر بهره وری کل اقتصاد بهره جوید. این امر نیازمند این بود که سهمی از مازاد تولید به مصارف اجتماعی اختصاص یابد بدون اینکه روزآمد کردن ماشین نظامی را به خطر اندازد.

از سوی دیگر، رشد بی رویه بوروکراسی در مدیریت اقتصادی باید از طریق خانه تکانی در نهادهای برنامه ریزی و مهار مدارهای موازی تخصیص و توزیع کالا و خدمات اصلاح می شد. در هر دو مورد نوسازی تکنولوژیک و بازسازی اداری، موانع سهمگینی وجود داشت.

علاوه بر این مشخص شد که نمی توان بدون بازسازی کل سیستم مشابه نوسازی بخشی از اقتصاد پرداخت. همچنین سرکوب ایدئولوژیک سیاست کنترل اطلاعات موانعی جدی بر سر راه نوآوری و ابتکار تکنولوژی های جدیدی بود که دقیقاً به پردازش اطلاعات متمرکز بود.

از فروپاشی شوروی می توان نتیجه گرفت که، دولت یالاری از توانایی لازم برای درک تاریخ جدید برخوردار نیست. چنیم دولتی نه تنها توانایی نوآوری تکنولوژیک را از میان می برد بلکه هویتهایی را که ریشه در تاریخ دارند غصب می کند، تعریف مجددی از آن ارائه می دهد تا آنها را در فرایندهای بسیار مهم قدرت سازی محو کند. در نهایت در دنیایی که توانایی جامعه بریا روزآند کردن مداوم اطلاعات و تکنولوژی هایی که تجسم این اطاعات هستند، منابع اصلی قدرت اقتصادی و نظانی است، دولت سالاری قدرت خود را از دست می دهد.

«به نظر دانشجو می توان تغییر ساختار شوروی را از دیدگاه و قدرت گراء کثرت گرا نیز به تصویر کشید چنانکه دیدگاه قدرت گرایی که بر شوروی حاکم بود پیامدهایی بدین شرح بدنبال داشت اولاً دولت سالاری و تسلط دولت بر اقتصاد، فرهنگ و ... دوماً تک حزبی بودن بطوری که ایدئولوژی حزب کمونیست بر جامعه حاکم فرما بود و بدنبال نادیده گرفتن ایدئولوژی های دیگر و وحدت بخشیدن به اندیشه افراد جامعه بود. اما در دوران گورباچف و پس از آن دیدگاه کثرت گرا جای دیدگاه وحدت گرا را تنگ گرد و به تدریج جای آنرا گرفت که به رسمیت شناختن مالکیت فردی و احزاب، کاپیتالیسم اقتصادی و ... بود بطوری که پلورالیسم در ابعاد مختلف در این جامعه گسترش یافت و دولت مجبور به توزیع عادلانه قدرت، ثروت و معرف شد.»

«ظهور جهان چهارم: سرمایه داری اطلاعاتی، فقر و حذف اجتماعی.

ظهور اطلاعات گرایی در این پایان هزاره با افزایش نابرابری و حذف اجتماعی در سراسر جهان در هم تنیده شده است. حذف اجتماعی فرایندی است که به موجب آن برخی افراد گروهها به گونه ای منظم از دستیابی به سمتهایی محروم می شوند که به آنان امکان می دهد در چارچوب استانداردهای اجتماعی که از نهادها و ارزش های متن خاص شکل گرفته است، از زندگی مستقلی برخوردار باشد.

حذف اجتماعی یک فرایند است نه یک وضعیت. بنابراین مرزهای آن تغییر می کند و در زمانهای مختلف و بسته به تحصیلات، ویژگیها این که چه افرادی در شمول اجتماع قرار گیرند چه کسانی از آن حذف شوند تفاوت می کند. بنابراین در جامعه شبکه ای حذف اجتماعی به گونه ای دیگر عمل کرده و جوامع و طبقات اجتماعی دیگری را از اجتماع حذف می کند.

منظور از اقتصاد جنایی، فعالیتهای درآمدزایی است که از لحاظ هنجارهای اجتماعی جرم محسوب می شود و در یک بافت نهادی معین شایسته پیگرد است. ویژگی سرمایه داری اطلاعاتی، تشکیل اقتصاد جنایی جهانی و وابستگی متقابل روزافزون آن با اقتصاد و سعی نهادهای سیاسی است. بطور کلی ویژگی پیشرفت سرمایه داری اطلاعاتی جهانی در واقع همزمانی توسعه و توسعه یافتگی اقتصادی و حذف شمول اجتماعی در فرایندی است که در آمارهای مقایسه ای بصورت بسیار خامی منعکس شده است.

در سطح جهانی شاهد قطبی شدن توزیع ثروت، رشد متفاوت نابرابری درآمدها در درون کشورها، و رشد چشمگیر فقر و بینوایی در سراسر جهان و در بیشتر کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه هستیم.

اطلاعات گرایی مرز مشخصی بین مردم، مکانهای ارزشمند و بی ارزش ترسیم می کند همچنین به گونه ای گزینشی با شمول و حذف بخشهایی از اقتصادها و جوامع به درون یا بیرون از شبکه های اطلاعات به پیش می رود و موجب فراری شدن کار می شود منظور از فردی شدن کار، فرایندی است که بواسطه آن مشارکت نیروی کار در تولید بطور خاص برای هر کارگر یا هر یک از همکاران او در تولید، خواه بصورت خود اشتغالی و یا نیروی کار مزدبگیر با قرارداد فردی و بدون چارچوب منظم ایجاد می شود که خود باعث رها شدن کارگران بحال خویش می گردد.

در این پایان هزاره، آنچه پیشتر مردم جهان دوم (دنیای دولت سالار) نامیده می شد، فروپاشیده است و او را یارای آن نیست که بر نیروهای اطلاعات فائق آید. در عین حال، جهان سوم به عنوان هویتی معنادار ناپدید شده و مفهوم جغرافیایی – سیاسی اش را از دست داده است به گونهای خیره کننده در مسیر توسعه اقتصادی و اجتماعی خود دچار پراکندگی شده است. با این همه جهان اول به جهان فراگیر اسطوره های نولیبرالی تبدیل نشده است، زیرا جهانی جدید، یعنی جهان چهارم، از دل سیاه چاله های متعدد حذف اجتماعی در سرتاسر جهان پدیدار شده است. جهان چهارم مناطق وسیعی از کرة زمین مانند کشورهای افریقایی زیر خط صحرا و مناطق روستایی و فقر زده آمریکای لاتین و آسیا را شمامل می شود. اما این جهان را تقریباً در هر کشور و در هر شهر، در این جغرافیای حذف اجتماعی نیز می توان دید. ساکنان جهان چهارم، میلیونها بی خانمان، زندانی، بزهکار، روسپی و بی سواد تشکیل می دهد. آنان در برخی مناطق در حداکثرند و در برخی از مناطق حداقل. اما شمار این افراد در همه جا رو به فزونی است و حضور آنان هر روز نمایان تر می شود چرا که جریان کنونی سرمایه داری اطلاعاتی و فروپاشی سیاسی دولتهای رفاهی باعث تشدید حذف اجتماعی می شود. در متن و زمینه تاریخی کنونی، ظهور جهان چهارم را نمی توان از ظهور سرمایه داری جهانی اطلاعاتی جدا کرد.

 

«پیوند منحط: اقتصاد جنایی جهانی»

عمر جنایت به قدمت نوع بشر است. اما جنایت جهانی و شبکه سازی سازمانهای جنایی قدرتمند و همدستان آنها، در فعالیتهای مشترک در سرتاسر سیاره، پدیده ای جدید است که تأثیرات شگرفی بر اقتصاد، سیاست و امنیت و در نهایت کلی جوامع ملی و بین المللی می گذارد. در دو هفته گذشته، سازمانهای جنایی با بهره مندی از جهانی شدن اقتصاد و تکنولوژی های جدید ارتباطی به گونه ای فزاینده عملیات خود را در فراسوی مرزها مستقر ساخته اند.

آنان با وجود تکنولوژی جدید بازارهای امن و کم خطر و مناطقی که سازمانهای جنایی بر ان کنترل نسبی دارند و همچنین بازارهایی که بیشترین تقاضا را دارند را انتخاب می کنند.

اقتصاد جنایی علاوه بر قاچاق مواد مخدر فعالیتهای متنوع دیگری نیز انجام می دهند مانند قاچاق اسلحه، فاچاق مواد هسته ای، قاچاق مهاجران غیرقانونی و زنان و کودکان و اعضای بدن نیز انجام می دهند. هرج و مرج اقتصادی که به جنایی شدن بخشی از تجارت منجر شد، پیش از هر چیز ناشی از روند گذار از اقتصاد دستوری به اقتصاد بازار بود که بدون نهادهایی عمل می کرد که می توانند بازار را سامان داده و تنظیم کنند و سقوط نهادهای دولتی که دیگر قادر به کنترل یا سرکوب تحولات نبودند مانع آن شده بود.

«توسعه بحران در کشورهای آسیایی حوزه اقیانوس آرام: جهانی شدن دولت»

مفهوم جامعه اطلاعاتی در واقع ابداع ژاپنیهاست که در سال 1978 توسط سایهن نورا و آلن مینک طی عنوان گزارشی که به نخست وزیر فرانسه ارائه گردید به غرب صادر شد. در حقیقت جامعه اطلاعاتی جامعه ای نیست که از تکنولوژی اطلاعات استفاده می کند، بلکه ساختار اجتماعی ویژه ای است که با ظهور پارادایم اطلاعاتی ارتباط دارد ولی توسط آن تعیین نمی شود.


دانلود با لینک مستقیم