نمونه سوال روانشناسی فیزیولوژیک تا 14 ترم همراه با پاسخنامه
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی پایه فیزیولوژیک درک حرکت و حس با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 85
حس عمقی:
اولین بار یک فیزیولوژیست اسکاتلندی به نام Bell (1826) پایه فیزیولوژیک درک حرکت و حس را مطرح نمود. بدین صورت که بین مغز و عضله یک چرخه عصبی وجود دارد و ریشه¬های قدامی پیام را از مغز به عضله می¬فرستند و ریشه¬های خلفی حس وضعیت را از عضله به مغز می¬برند. Bell بیان می¬کند که حس وضعیت و حس حرکت با انقباض عضله تحریک شده و پیامهای آوران به مغز فرستاده می¬شود (Bell et al. 1826). پاتولوژیست و آناتومیست انگلیسی به نام Bastian (1887) آگاهی از انجام حرکت را حس حرکت نامید (Kinaesthesia) و عنوان کرد که بوسیله¬ی این حس پیچیده قادر به درک وضعیت و حرکت اندامهای خود هستیم و می¬توانیم تمایز ایجاد کنیم و توسط آن مغز ما قادر به هدایت ناخودآگاه بیشتری روی حرکات خواهد بود ( Bastian et al. 1887). محققان از صد سال پیش به آگاهی از وضعیت سگمانهای بدن توجه کرده اند. شرینگتون (1906) آگاهی از وضعیت سگمانهای بدن را حس عمقی نامید و این کلمه را از لاتین گرفت که Re (ceptus) به معنی دریافت کردن و Proprious به معنای از خود می-باشد. او طبقه¬بندی حواس را به طریق زیر انجام داد. 1ـ حس عمقی و کینستزیا (Proprioception & Kinaesthesia) که شامل حس وضعیت، حرکت، نیرو، وزن، تلاش، فشار، ارتعاش و تعادل می-باشد. 2- دما(temperature) شامل سرما و گرما. 3ـ Nociception شامل درد. شرینگتون حس عمقی را اطلاعات آورانی می¬داند که منجر به حواس هوشیارانه، تعادل پوسچرال و ثبات سگمنتال می¬گردند. اطلاعات حس عمقی از آورانهای محیطی مثل گلژی تندون، دوک عضله، گیرنده¬های پوستی و مفصلی تاندون و لیگامان تأمین می¬گردد Ashton -miller et al. 2000; Stillman et al, 2002)) . بسیاری از محققین حس عمقی را ورودی آوران حسی از وضعیت مفصل و حرکت مفصل می¬دانند در حالیکه عده¬ای دیگر آن را حس وسیعتری می¬دانند که کنترل عصبی – عضلانی را در برمی¬گیرد و علاوه بر حس تحریکات آوران، کنترل عصبی – عضلانی، پردازش تحریکات و پیامهای خروجی را از طریق سیستم عصبی – عضلانی نیز شامل می¬شود. حواس عمقی آگاهانه شامل حس حرکت (کینستزیا)، حس وضعیت مفصل و حس نیرو می¬باشد (Reiman et al, 2002). از دیدگاه دیگر حس عمقی یکی از اجزای حس پیکری است. این دیدگاه حس پیکری را مکانیسم¬های عصبی می-داند که اطلاعات حسی را از بدن جمع¬آوری می¬کند. این حس¬ها در مقابل حس¬های ویژه قرار دارند که منظور از آنها به طور اختصاصی بینایی، شنوایی و بویایی است. حس¬ پیکری به سه نوع مکانیکی، حرارتی و درد تقسیم بندی می¬شود. در تعریف حس مکانیکی آن را شامل حس¬های تماس و وضعی می¬دانند که بوسیله جابجا¬¬¬شدن مکانیکی پاره¬ای از بافتهای بدن تحریک می¬شود. سپس حس عمقی را به عنوان حس¬هایی که از بافتهای عمقی نظیر لیگامان¬ها، عضلات و استخوانها می¬آیند تعریف می¬کنند. حس عمقی دو سطح دارد: ارادی و غیر ارادی با شروع رفلکسی. حس عمقی ارادی قادر به تأمین عملکرد مفصل در ورزش و فعالیت می¬باشد و حس عمقی غیرارادی، فعالیت عضلانی و شروع ثبات رفلکسی مفاصل را از طریق گیرنده¬های عضله تنظیم می کند. اساس حس عمقی انتقال فیدبک عصبی به CNS از طریق مکانورسپتورهای عضلانی و مفصلی است. مکانورسپتورها ساختار نورواپی تلیال تخصص یافته¬ای هستند که از بافت پیوندی منشأ می¬گیرند و تغییر شکل مکانیکی خود را به سیگنال¬های عصبی کد¬گذاری¬شده تبدیل می¬کنند که به CNS منتقل می¬شود. مکانورسپتورها در کپسول مفصلی، تاندون، لیگامان، عضلات و پوست قرار دارند. مکانورسپتورهای پوستی شامل اجسام پاچینی، انتهای عصبی آزاد، اندام انتهایی مو و دیسک¬های مرکل هستند. مکانورسپتورهایی که درون کپسول مفصلی قرار دارند شامل پایانه¬های رافینی و پاچینی و پایانه¬های برهنه عصبی هستند. پایانه¬های رافینی درون کپسول مفصلی قرار دارند و بیشتر در آن سطحی از مفصل هستند که هنگام اکستنشن مفصل تحت فشار قرار می¬گیرند. پایانه¬های رافینی به استرس مثلاً بار یا لود بهتر از استرین مثلاً جابجایی پاسخ می¬دهند. پایانه¬های پاچینی بطور گسترده¬ای در طول مفصل در بافت پیوندی اطراف پراکنده هستند. آنها نسبت به فشرده شدن بافتی که درون آن قرار دارند پاسخ می¬دهند. به نظر می¬رسد که پایانه¬های پاچینی اطلاعاتی مربوط به افزایش یا کاهش شتاب در حرکت¬های مفصل تهیه می¬کنند. تحریکات کوچک فیبرهای عصبی که از پایانه¬های پاچینی منشأ گرفته¬اند با حس فشرده شدن ارتباط دارد. پایانه¬های برهنه عصبی بطور اولیه به محرک¬های آسیب¬رسان پاسخ می¬دهند. این پایانه¬ها در انتهای روتاسیون مفاصل پاسخ می¬دهند و در هنگام التهاب مفصل حساس می¬شوند. مکانورسپتورها در واحدهای عضلانی – تاندونی شامل دوک¬های عضله و گلژی تاندون¬ها هستند. گلژی تاندون مکانورسپتوری است که در تاندونها قرار دارد و عضله را از overload شدن حفظ می¬کند و به فشار وارد بر تاندون پاسخ می-دهد که این فشار از طریق انقباض عضله و یا از طریق افزایش طول پسیو عضله بر تاندون وارد می¬شود. تحریک گلژی تاندون به مهار نورون حرکتی منجر می¬شود که به عضله حاوی گلژی تاندون می¬رود و نیز منجر به تحریک نورونهای حرکتی می¬شود که به عضلات آنتاگونیست می¬روند. دوک عضلانی گیرنده پیچیده فاقد کپسول می¬باشد که از 3 تا 10 فیبر داخل دوکی تشکیل شده و در عمق عضلات اسکلتی قرار دارد. دوک عضلانی تغییر طول فیبرهای عضله و سرعت تغییر طول را کشف می¬کند. این مکانورسپتور به عنوان یک مقایسه¬ کننده، طول دوک عضلانی را با طول عضله اسکلتی مقایسه می¬کند. اگر طول فیبرهای خارج دوکی که در اطراف دوک قرار گرفته¬اند کمتر از طول فیبرهای داخل دوک باشد فرکانس ایمپالس¬هایی که از گیرنده تخلیه می¬شود کاهش می¬یابد. وقتی که قسمت مرکزی دوک عضله بواسطه فعالیت فیبرهای گاما تحت کشش قرار می¬گیرد قسمت گیرنده¬ی دوک ایمپالس¬های بیشتری را صادر می¬کند که این خود باعث تحریک رفلکسی ستون¬های حرکتی آلفا و فعال شدن فیبرهای عضلانی خارج دوکی می¬شود 1991; Biedert et al. 2000) et al Guyton) . محققان معتقدند که دوک¬های عضلانی مهمترین گیرنده¬هایی هستند که برای تعیین خم¬شدگی مفصل در اواسط محدوده¬ی حرکت آنها به کار می¬روند و در کنترل حرکت عضلات نیز نقش فوق¬العاده مهمی دارند.اهمیت نقش دوک عضلانی را آنجایی می¬توان فهمید که وقتیکه اعصاب حسی که از مفصل و بافتهای پوستی می¬آیند بی¬حس شوند احساس حرکت مفصل کاهش می-یابد اما از بین نمی¬رود و این امر به دلیل ورودیهایی است که از دوک¬های عضلانی می¬آیند. همچنین برای کارهای دقیق و ظریف، تحریک دوک¬های عضلانی با پیامهای آمده از ناحیه تسهیل کننده مشبک بصل¬النخاع باعث تثبیت وضعیت مفاصل می¬شود (Biedert et al. 2000). 1ـ
همکاری سه سطح کنترل حرکتی در سیستم عصبی:
کنترل حرکت و پوسچر به یک جریان مستمر اطلاعات درباره وقایع پیرامون بستگی دارد. پاسخهای حرکتی عموماً تحت سه سطح کنترل حرکتی قرار دارند. a) طناب نخاعی برای رفلکس-های ساده b) منطقه تحتانی مغز برای پاسخهای پیچیده¬تر c ) کورتکس مغز برای پیچیده¬ترین پاسخ¬ها. همچنین مخچه و عقده-های قاعده¬ای مناطق زمینه¬ای حرکتی هستند اگر مناطق زمینه¬ای مستقیماً فعالیت نورون حرکتی را کنترل نمی¬کنند اما وجود آنها برای مدوله کردن و تنظیم فرمانهای حرکتی که از مراکز حرکتی صادر می¬شود ضروری می¬باشد. بنابراین اطلاعات حس عمقی در هر کدام از این مراکز کدگذاری و پردازش می¬شوند. بالاترین سطح تنظیم، کورتکس سوماتوسنسوری است که اطلاعات حس عمقی را به گونه¬ای پردازش می¬کند تا یک آگاهی هوشیارانه از حس وضعیت مفصل و حرکت مفصل ایجاد کند. قسمت حرکتی کورتکس اطلاعات حس عمقی را مستقیماً از محیط و به طور غیرمستقیم از مخچه، عقده¬های قاعده¬ای و کورتکس سوماتوسنسوری دریافت می¬کند. اعتقاد بر این است که درون این مناطق حرکتی کورتکس است که اطلاعات حس عمقی ذخیره می¬شود تا در فرمانهای حرکتی نزولی بعدی مورد استفاده قرار گیرد. سطوح نخاعی کنترل حرکتی، اطلاعات حس عمقی را بطور غیر هوشیارانه ارزیابی و پردازش می¬کند. بین این دو مرکز کنترل حرکتی (نخاع و کورتکس) ساقه مغز قرار دارد که سیگنالهای حس عمقی را از طریق اطلاعات آوران از مراکز وستیبولار و بینایی و دیگر ورودی¬های سوماتوسنسوری دریافت می¬کند و کارهای کنترل اتوماتیک مثل تعادل پوسچرال روی آن انجام می¬دهد. ساقه مغز به عنوان یک ایستگاه رله کننده بین کورتکس و طناب نخاعی عمل می¬کند. تمام اطلاعات ورودی در مورد تنشن دقیق و وضعیت مفاصل، عضلات، تاندونها و وضعیت بدن را ثبت می¬کند و سپس مخچه پاسخ صحیح برای ایجاد حرکت مطلوب را تعیین می¬کند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:34
فهرست مطالب:
-خلاصه
مقدمه :
نسبت های آبی گیاه
نسبتهای غذایی گیاه:
گیاهان CAM: گیاهان دارای متابولیسم CRASSALACEAN ACID
فتوسنتز ، تبادل گاز و کسب کربن
مرگ و میر
نتایج و توصیه هایی برای بررسیهای آینده
-خلاصه :
امروزه علم اکولوژی فیزیولوژیک ، اپی فیت های آوندی را مورد بررسی قرار می دهد.
در حال حاضر مناسب ترین و مهمترین عوامل محدود کنندة غیر زنده بر رشد و عملکرد روش اپی فیت ها کمبود آب است که بررسی شده است، در حالی که دیگر فاکتورها مانند دسترسی به مواد غذایی یا تابش نور، در درجه دوم اهمیت قرار دارند. به هر حال این نشان داده شده که علم امروز ما در مورد بیولوژی اپی فیت ها هنوز در دو بعد تاکسونومیک و اکولوژیک خیلی محدود است. و نتیجه گرفته شده که معمولاً هنوز در سطح ابتدایی قرار گرفته است. مطالعات آینده باید شامل محدودة وسیع تری از تاکسونها و مکانهای رویش شود تا به فهم بهتری در مورد اینکه چطور فاکتورهای غیر زنده (abiotic ) رشد و بقای اپی فیتها را محدود می کنند و اینکه چه اثری روی ترکیب اجتماعی اپی فیت دارند منتهی شود. در نهایت این روش بیشتر برای بیولوژی اپی فیت پیشنهاد می شود: تحقیقات فیزیولوژیک باید با مطالعات در مورد دیگر محدودیتها متعادل شود . برای مثال : ناپایداری سوبسترا(زیر لایه) ، محدودیت پراکندگی، رقابت یا گیاه خواری.
کلمات کلیدی : اپی فیتها (گیاهان دارزی )، تغییرات درون گونه ای، تلفات (مرگ و میر mortality ) روابط غذایی، انعطاف فنوتیپی (phenotypic plasticity ) ، فتوسنتز، روابط آبی .
مقدمه :
20000 تا 25000 گونه اپی فیت آوندی (vascular epiphytes) تخمین زده شده است (Benzing 1990 ) ، که بیشتر در مناطق گرمسیری استوایی قرار دارند. اگر چه گونه های اپی فیت در خانواده ها و راسته های بزرگ سرخسها، و بازدانگان و نهاندانگان هستند، ولی تک لپه ای ها بیشترین نقش را دارند : حدود 80% از کل اپی فیتها به این گروه تعلق دارند. (kress , 1989 ) . در یک محل فراوان هستند و دارای گوناگونی بسیار می باشند اپی فیتها روی دیگر گیاهان رشد می کنند، که این امر در گیاهان زیردرختی تا تاج درختان واقع می شود. این تنوع در مکانهای رویش و انواع مختلف سکونت گیاه، صریحاً نشان می دهد که یک تعریف ساده برای «زیستگاه اپی فیت» (epiphyte habitat ) و یا عوامل محدود کنندة محیطی برای فلور آن نمی توان در نظر گرفت. مطالعات منتشر شده به سختی این تغییر پذیری را نشان می دهد. در مقابل اکولوژیستهای فیزیولوژی گیاهی به آن گونه هایی بیشتر توجه دارند که در مکانهای پرتنش وجود دارند. (Benzing zotz and Andrade 2001 , luttge 1997 , 2000 ). اکثر این مطالعات پاسخ های کمی را در مورد استرس در سطح ارگانهای فردی نشان داده است. مطالعه اکوفیزیولوژیک اپی فیتها تقریباً ناقص است، زیرا فعل و انفعال یک فرد (ارگان) تنها قسمتی از اندازه گیری نتایج استرس را بر روی تمامی افراد نشان می دهد.
مطالعة اکوفیزیولوژیک اپی فیت این مقاله روش متعادلی را بین روشهای تاکسونومیک و اکولوژیک نتیجه داده است. آنچه که ما امروزه در مورد اثرات اکوفیزیولوژی اپی فیت می دانیم به صورت نقد و بررسی خلاصه شده است، و اعتبار فرضیات مطرح شده در بسیاری از این مطالعات مورد سؤال قرار گرفته است. مخصوصاً، عوامل محدود کنندة اصلی رشد و بقای اپی فیتها تحت استرس شدید و آب فراوان، کمبود مواد غذایی در دسترس و مهارنوری، در حالی که عوامل محدود کنندة زنده (biotic ) نسبتاً مهم نیستند. جزئیات اندازة گیاه و تغییر پذیری درون گونه در پارامترهای فیزیکی بررسی شده است (Zotz et al 2001 a ) که در اینجا مختصراً بحث شده است. اطلاعات موجود ما را متوجه تمرکز بر روی نسبت های آبی گیاه، نسبت های غذایی و فتوسنتز می کند زیرا دیگر زمینه ها، مانند فیزیولوژی هورمونی اپی فیتها (Zotz etal 2001 : zhang et al 1995 ) واقعاً کشف نشده اند.
در نهایت، اگرچه این مقاله بطور کلی با اکوفیزیولوژی اپی فیتها سرو کار دارد ولی موارد دیگر اکولولوژیک را مانند اثرات جمعیت شناسی بیولوژی اپی فیت را نیز تا اندازه ای شامل می شود. در اکوسیستم های پیچیده جنگلهای استوایی که وجود تعداد زیادی از فعل انفعالات بیوتیک (زنده) از ویژگی آنهاست، اهمیت نسبی اندازه گیری واقعی انطباقات فیزیولوژیک برای رشد و بقا فقط با کمک مشاهده (putting them into perspective) و با استفاده از روش مطالعه فیزیولوژی به کمک تجربیات مشاهدات در سطح زیست شناسی، جمعیت شناسی یا اکولوژی جمعیتی بدست می آید.
نسبت های آبی گیاه
کمبود آب مهمترین عامل محدود کننده آبیوتیک (غیر زنده) در محیط زیست اپی فیت است. تفاوتها در چگونگی دسترسی به آب و مواد غذایی ، بنزینگ (Benzing) را واداشت تا گروههای عملکردی یا شاهدی را تعیین کند مانند : اپی فیتها «منبع دائمی» (Continuously supplied) و «منبع ضربه ای» (pulse supplied ) ، (Continusly supplied ) و «منبع ضربه ای» (Pulse supplied ) ، ( Benzing 1990 ) .
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
چکیده:
به منظور بررسی اثر تنش کمآبی در مرحله رشد زایشی بر صفات زراعی و فیزیولوژیک ژنوتیپهای کلزا، آزمایشی به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار در سال ۱۳۸۲ در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه تقحیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج اجرا شد. در این آزمایش، آبیاری به عنوان عامل اصلی در دو سطح آبیاری معمول براساس ۸۰ میلی تبخیر از تشتک کلاس A (شاهد) و تنش کمآبی (قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد تا مرحله بلوغ فیزیولوژیکی) و ژنوتیپهای بهاره کلزا به عنوان عامل فرعی در ۱۰ سطح شامل اوگلا، نوزده- اچ، هایولا ۴۰۱ (کانادا)، هایولا ۴۰۱ (صفیآباد)، هایولا ۴۰۱ (برازجان)، سین-۳، هایولا ۴۲۰، آپشن ۵۰۰، هایولا ۳۰۸ و کوانتوم بودند. نتایج حاصل نشان داد که قطع آبیاری از مرحله ساقهدهی به بعد، تأثیر نامطلوبی بر فعالیتهای رشدی، عملکرد و اجزاء عملکرد داشت. در میان اجزاء عملکرد دانه، کاهش وزن هزار دانه (۸ درصد) و به ویژه تعداد دانه در خورجین (۳/۱۱ درصد)، بیشترین سهم را در کاهش عملکرد دانه (۱۶ درصد) ژنوتیپهای بهاره کلزا در شرایط تنش کمآبی دارا بودند. ژنوتیپها در شرایط تنش کمآبی میزان آمینواسید پرولین بالاتری در برگ داشتند، در حالی که میزان محتوای نسبی آب برگ و میزان کلروفیل b, a و کل در آنها پایینتر بود. کمآبی، نسبت کلروفیل a به b را افزایش داد که این امر ناشی از کاهش بیشتر میزان کلروفیل b نسبت به کلروفیل a بود. میزان پرولین تجمع یافته در برگ در شرایط تنش کمآبی، بیانگر میزان خسارت وارده به ژنوتیپها بوده و ارتباطی با تحمل به تنش نداشت. همچنین، کاهش میزان محتوای نسبی آب برگ در ژنوتیپهای حساس به کمآبی بیشتر بود. ژنوتیپهایی که در شرایط تنش کمآبی، محتوای نسبی آب برگ خود را به میزان بالاتری حفظ نمودند، عملکرد دانه بالاتری را تولید نمودند. بر پایه نتایج، این گونه استنباط میشود که ژنوتیپهای سین- ۳، نوزده- ۱چ، هایولا ۴۲۰، هایولا ۴۰۱ (برازجان) و هایولا ۴۰۱ (کانادا) با شاخص تحمل به تنش بالاتر نسبت به سایر ژنوتیپهای مورد بررسی، سازگاری مناسبتری با تنش کمآبی داشتند و توانستند هم در شرایط آبیاری معمول و هم تنش کمآبی، میزان عملکرد دانه بالاتری را تولید نمایند. در مقابل، ژنوتیپ هایولا ۳۰۸، بیشترین حساسیت را به کم آبی در میان ژنوتیپهای مورد بررسی دارا بود.
فهرست مطالب:
چکیده ۳
مقدمه ۵
مواد و روشها ۱۲
نتایج و بحث ۱۸
نتیجهگیری کلی ۳۲
جدول ۱- مشخصات اقلیمی محل تحقیق ۳۳
جدول ۲- خلاصه تجزیه واریانس تاثیر تیمارهای ابیاری و رقم بر صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا ۳۴
جدول ۳- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزای عملکرد کلزا در ژنوتیپها ۳۴
جدول ۴- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد دانه، اجزای عملکرد کلزا در سطوح مختلف ابیاری و رقم ۳۵
جدول ۵- مقایسه ژنوتیپهای کلزا توسط شاخص تحمل به تنش فرناندز در شدت تنش (۱۶۰۲۵/۰ SI=). 35
جدول ۶- مقایسه میانگین صفات فیزیولوژیک برگی، عملکرد و اجزاء عملکرد کلزا در سطوح مختلف ابیاری ۳۵
منابع مورد استفاده ۳۷
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:120
مقدمه:
در هنگام ورود به قرن بیستم یا بیست و یکم ، گسترش و عمق فقر در دنیای در حال توسعه، تعجب برانگیز است. در حدود ۳/۱ میلیارد نفر(۳۰ درصد جمعیت جهان) با درآمد سرانه یک دلار یا کمتر جهت تأمین غذا، سرپناه و دیگر نیازها در فقر مطلق به سر می برند. بنا بر این جای تعجب نیست که گرسنگی ، سوء تغذیه و بیماریهای وابسته به آنها افزایش یافته اند. بیش از ۸۰۰ میلیون نفر جهت برخورداری از زندگی سالم و فعال به غذای کافی، دسترسی ندارند. میلیون ها نفر دیگر نیز در لبة گرسنگی به سر می برند و بیش از ۱۸۰ میلیون نفر از کودکان پیش دبستانی دارای وزن متناسب با سن خود نیستند که اینها نشان دهنده عدم امنیت غذائی در حال و آینده می باشد.(برزعلی و همکاران، ۱۳۷۹).
در ایران محدودیت منابع آبی، استفاده کامل از زمین های قابل کشت را محدود ساخته است. از مجموع ۵۱ میلیون هکتار از اراضی قابل کشت ، فقط ۷/۱۸ میلیون هکتار با ۶۰-۵۰ درصد بهرهوری در چرخه تولید بکار گرفته میشود. از این مقدار نیز هر ساله بیش از ۵/۵ میلیون هکتار به صورت آیش بوده و کشت نمیشود(عامل هاشمی پور، ۱۳۷۷). همچنین ۴ میلیون هکتار از اراضی زراعی کشور شور میباشد(بانیانی و حکیمی، ۱۳۷۶). در این راستا استفاده از گیاهان زراعی متناسب با شرایط اقلیمی کشور و ابداع روشهای به زراعی برای بهره برداری بیشتر از امکانات موجود، بویژه آب و خاک، ضروری بنظر میرسد.
پنبه یا طلای سفید مهمترین و قدیمی ترین گیاه لیفی است(ناصری، ۱۳۷۴) و یکی از گیاهان مناسب برای کشت در مناطق خشک ونیمه خشک می باشد. این گیاه نسبت به شوری خاک یا آب آبیاری جزو گیاهان مقاوم طبقه بندی میشود(کوچکی وهمکاران، ۱۳۷۲). در بین گیاهان صنعتی، پنبه از موقعیت ویژهای برخوردار است. این گیاه نه تنها با تولید الیاف در صدرمهمترین گیاهان لیفی جای گرفته است، بلکه با داشتن دانه های غنی از روغن و پروتئین، سهم عمده ای را در تأمین روغن خوراکی و جیره غذائی دام به عهده دارد. بدین ترتیب فرآورده های گیاه پنبه ضمن آنکه قسمت عمده ای از نیازهای اساسی مردم را برطرف می کند، مادة خام صنایع نساجی و غذائی را فراهم نموده و در هر مرحله از تولید نیز به همراه اشتغال زائی می تواند ارزش افزوده قابل ملاحظه ای را کسب نماید (خدابنده، ۱۳۷۲).
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه ۱
مقدمه ۲
فصل اول،کلیات ۴
۱-۱- تاریخچه ۵
۱-۲- اهمیت پنبه ۶
۱-۳- سطح زیر کشت ، تولید و عملکرد پنبه در ایران ۶
۱-۴- طبقه بندی پنبه ۷
۱-۵- مشخصات گیاه شناسی ۹
۱-۶-تنش محیطی ۱۷
۱-۷- تنش خشکی ۱۸
۱-۸- تنش غرقابی ۲۰
۱-۹- تنظیم کننده های رشدی ۲۶
فصل دوم : بررسی منابع ( پیشینه تحقیق ) ۲۹
۲-۱- جوانه زنی بذر ۳۰
۲-۱-۱جوانه زنی بذر پنبه ۳۲
۲-۲- اثرات تنش خشکی در پنبه ۳۳
۲-۲-۱- اثر تنش خشکی بر تنفس ۳۶
۲-۲-۲- توسعه و تقسیم سلول در شرایط تنفس ۳۶
۲-۲-۳- اثر تنش خشکی بر فرایند فتوسنتزی ۳۷
۲-۳- اثر تنش خشکی بر انتقال مواد فتوسنتزی ۳۷
۲-۴- اثر آب ایستادگی و برخی مواد تنظیم کننده ی گیاهی بر رشد و عملکرد گیاه پنبه ۳۷
۲-۵- اندازه گیری میزان تبخیر و تعرق پتانسیل از خاک با استفاده از تشتک تبخیر ۳۹
فصل سوم : مواد و روشها ( روش تحقیق ) ۴۱
۳-۱- آزمایشات تنش خشکی ( کم آبی ) ۴۲
۳-۱-۱- ارزیابی تاثیر تنش خشکی ( کم آبی ) بر ویژگیهای جوانه زنی ارقام پنبه ۴۲
۳-۱-۲- آزمایش برآورد میزان جوانه زنی در شرایط تنش خشکی ( کم آبی ) ۴۲
۳-۲-آزمایش ارزیابی گیاهچه ای در شرایط تنش خشکی ( کم آبی ) ۴۳
۳-۲-۱- اندازه گیری مقدار کلروفیل به روش جنسن ۴۴
۳-۳- آزمایش تنش خشکی ( کم آبی ) در شرایط مزرعه ای ۴۵
۳-۴- تنش غرقابی ( آب ایستایی) ۴۶
۳-۵- تجزیه وتحلیل ۴۷
فصل چهارم: نتیجه وبحث ۴۸
۴-۱- بررسی خصوصیات جوانه زنی و رشدی ارقام مختلف پنبه تحت تنش خشکی (کم آبی) ۴۹
۴-۱-۱ تجزیه واریانس ۴۹
۴-۱-۲- بحث و نتیجه گیری ۴۹
۴-۲- مطالعه تنش خشکی (کم آلی) در گلخانه ۵۴
۴-۳- بررسی خصوصیات عملکردی ارقام مختلف پنبه تحت شرایط خشکی(کم آبی) در شرایط مزرعه ۶۵
۴-۳-۱- نتایج تجزیه واریانس صفات مورد بررسی در مطالعه مزرعه ای ۶۵
۴-۳-۲- نتایج مقایسه میانگین های صفات مورد مطالعه در شرایط آزمایش مزرعه ای ۶۶
۴-۳-۳- بررسی ضراب همبستگی بین صفات ۷۵
۴-۴- اثر تنظیم کننده رشد در تحمل به آب ایستادگی پنبه در دماهای مختلف فیتوترون ۷۶
۴-۴-۱ تجزیه واریانس صفات ۷۶
۴-۴-۲-مقایسه میانگین ها ۷۸
۴-۴-۳- بحث ۸۹
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادات ۹۴
۵-جمع بندی نتایج آزمایشات ۹۵
۵-۱- پیشنهادات ۹۶
فهرست منابع ۹۷
چکیده انگلیسی ۱۰۷
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۲-۱- میانگین مربعات صفات مورد بررسی در آزمایش جوانه زنی. ۵۱
جدول۲-۲- میانگین درصد و سرعت جوانه زنی در پتانسیلهای مختلف اسمزی. ۵۱
جدول۲-۳- نتایج مقایسه میانگین درصد و سرعت جوانه زنی در ارقام مورد بررسی. ۵۲
جدول۲-۴- اثر متقابل عامل های مورد تحقیق بر صفات جوانه زنی در تیمارهای مورد مطالعه*. ۵۳
جدول ۲-۵- درجه آزادی و میانگین مربعات صفات مورد بررسی در مطالعه گلخانه ای. ۵۸
جدول۲-۶- نتایج مقایسه میانگین صفات مورد بررسی در سطوح تنش خشکی در گلخانه*. ۵۹
جدول۲-۷- نتایج مقایسه میانگین صفات مورد بررسی ارقام پنبه در سطوح تنش خشکی در گلخانه*. ۶۰
جدول۲-۸- نتایج مقایسه میانگین صفات مورد بررسی در تیمارهای مورد مطالعه در شرایط گلخانه ای*. ۶۱
جدول ۲-۹- ضریب همبستگی ساده بین صفات مورد بررسی در مطالعه گلخانه ای. ۶۳
جدول ۳-۱- نتایج تجزیة واریانس صفات مورد بررسی. ۶۵
جدول ۳- ۲- نتایج مقایسه میانگین اثرات متقابل تنش خشکی × رقم بر صفات مورد بررسی. ۷۴
جدول ۳- ۳- جدول ضریب همبستگی بین صفات مورد مطالعه ۷۵
جدول۴-۱- تجزیة واریانس صفات مورد بررسی. ۷۷
جدول ۴-۲- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده در دماهای مورد مطالعه. ۸۴
جدول ۴-۳- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت تاثیر تنظیم کننده های مختلف رشد. ۸۴
جدول ۴-۴- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده در ارقام مورد مطالعه. ۸۵
جدول ۴-۵- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت اثرات متقابل دما و تنظیم کننده رشد. ۸۵
جدول ۴-۶- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت اثرات متقابل دما و رقم. ۸۶
جدول ۴-۷- مقایسه میانگین صفات اندازه گیری شده تحت اثرات متقابل تنظیم کننده رشد و رقم. ۸۷
فهرست شکل ها
عنوان صفحه
شکل ۱-۱: مصرف و تولید پنبه از سال زراعی ۲۰۰۵ تا کنون . ۷
شکل ۳-۱: اثر سطوح مختلف تنش خشکی بر میانگین تعداد شاخه های زایشی در ارقام پنبه. ۶۶
شکل ۳-۲: مقایسه میانگین تعداد شاخه های زایشی در ارقام پنبه. ۶۷
شکل ۳-۳: اثر سطوح مختلف تنش خشکی بر میانگین تعداد قوزه در بوته. ۶۷
شکل ۳-۴: مقایسه میانگین تعداد قوزه در بوته در ارقام پنبه. ۶۸
شکل ۳-۵: اثر سطوح مختلف تنش خشکی بر میانگین وزن بیست قوزه. ۶۹
شکل ۳-۶: مقایسه میانگین وزن بیست قوزه در ارقام پنبه. ۶۹
شکل ۳-۷: اثر سطوح مختلف تنش خشکی بر میانگین عملکرد چین اول. ۷۱
شکل ۳-۸: مقایسه میانگین عملکرد چین اول در ارقام پنبه. ۷۱
شکل ۳-۹: اثر سطوح مختلف تنش خشکی بر میانگین عملکرد چین دوم. ۷۲
شکل ۳-۱۰: مقایسه میانگین عملکرد چین دوم در ارقام پنبه. ۷۲
شکل ۳-۱۱: اثر سطوح مختلف تنش خشکی بر میانگین عملکرد کل وش. ۷۳
شکل ۳-۱۲: مقایسه میانگین عملکرد کل وش در ارقام پنبه. ۷۳
منابع