23 ص
معماری قاجار پهلوی
معماری ایران از اواخر دوره قاجار و شروع دوره پهلوی دچار هرج و مرج و آشفتگی شد در این دوران ما شاهد احداث همزمان ساختمانهایی هستیم که هر کدام بیانگر یکی از مکاتب فکری دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند :
کاخ مرمر به تقلید از معماری سنتی و عمارت شهربانی کل کشور به تقلید از تخت جمشید و ساختمانهای بلدیه ( شهرداری ) و پستخانه به شمال و جنوب میدان امام ( سپه ) به تقلید از معماری نئوکلاسیک فرانسه ساخته شدند . در این دوره تلاش می شد که پیوندی بین سه طیف فکری به وجود آید : ساختماهای وزارت امور خارجه ، اداره پست ، صندوق پس انداز بانک ملی را در واقع می توان به عنوان نمونه این گونه ساختمانهای التقاطی نام برد . این گرایشهای متفاوت و بعضا متضاد در معماری این دوره ناشی از اختلاف در گرایشهای سیاسی و ایدوئولوژیک این عصر از تاریخ ایران است که ریشه در جریانهای عقیدتی - سیاسی اواخر دوره قاجار و اوایل دوران پهلوی دارد . جریانهای مذکور را می توان به سه دسته تقسیم کرد :
گروه اول ، سنت گرایان ، که اساس تفکر سیاسی و بینش دینی آنها هماهنگی دین با سیاست و احیاء و توسعه سنتهای هزار ساله جامعه ایرانی بود . پرچمداران این نهضت در آن برهه از زمان شیخ فضل الله نوری بود و بعد از ایشان سید حین مدرس ادامه دهنده راه وی گشت .
گروه دوم ، غرب گرایان ، که اساس ذهنیت آنها ، به گفته تقی زاده ، بر تقلید از فرق سر تا انگشت پا از غرب در همه شئون اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی بود . هسته اصلی این گروه را تحصیل کردگان ایرانی تشکیل می دادند که تازه از اروپا به ایران برگشته بودند .
گروه سوم ، ملی گرایان ، که بنیاد فکری آنها بازگشت به عظمت امپراتوری هخامنشی و ساسانی بود . این گروه فرهنگ اسلامی و فرهنگ اروپایی را غیر ایرانی می دانستند و بعنوان جایگزین آنها بازگشت به فرهنگ آریایی دوهزار و پانصد ساله با دین و مذهب بود . که این امر ناشی از جریانهای به اصطلاح روشنفکرانه مادی گرایی و توسعه و ترویج نظریات سوسیالیسم و مارکسیسم در بین طبقه تحصیل کرده اروپا بود . این دو جری فکری اثبات خود را در تخریب آثار گذشته می دید و سعی داشت هر چه را بوی گذشته می داد از بین ببرد .
35 ص
تاریخ عبارتست از تلاش در بازسازی و فهم گذشته.
تاریخ عبارتست از ایجاد و پرورش استعداد ، قوه تجزیه و تحلیل تحولات گذشته و این موضوع انقلاب یا یک حرکت اجتماعی خیزش سیاسی ، بروز جنگ ، پیروزی یا شکست نظامی، تهاجم و بحران ، سقوط یک سلسله و به قدرت رسیدن حکومت و نظامی دیگر چه تأثیری به اقتصاد و پارامترهای اقتصادی داشته اند.
عوامل سیاسی ، اجتماعی فکری ، فرهنگی و دینی در به وجود آوردن آن تحول چگونه نقش آفریده اند و چه تأثیری داشته اند و در یک کلام تاریخ به هیچ روی آنگونه که در نظام آموزشی ما رایج است. صرفاً حفظ مشتی عدد در قالب سال وقوع نیست بلکه شناخت گذشته و آشنا یی با تحولاتی بوده که رهبران ما تجربه کرده و ااز آن به راهکارهای درست در جهت بازسازی بهتر آینده می پردازند.
نویسنده دکتر صادق زیبا کلام در کتاب سنت و مدرنیته سعی در ریشه یابی ، علل ناکامی اصلاحات و نوسازی سیاسی در ایران عصر قاجار نموده و همانطور که نویسنده محترم اشاره دارد، ایران در عصر قاجار جامعه ای صامت ، ثابت و بدون تغییر و تحول نبوده بلکه تحولات قابل توجه ای اتفاق افتاده که از جمله مهمترین آن فکر تغییر و اندیشه اصلاحات بوده ، که بحث تجزیه و تحلیل و کالبد شکافی این تلاش هاست ایران در عصر قاجار یک جامعه زنده و در حال تغییر بوده و کمتر مقطعی از تاریخ ایران شاهد چنین سرعتی در دگرگونی از بسیاری جهات بوده است.
حال اگر اصلاحات نتوانست موفق بشود بواسطه خیانت ، توطئه ، کارشکنی، تحریف ، نفاق عناصر سر پرده ، خائن، غرب زده ، روشنفکر و فراماسون نبود بلکه جریان نوگرائی و اصلاح طلبی از قدرت لازم برخوردار نبوده.
کتاب ضمن اینکه بخشی را به تاثیر اجتماعی غرب در پیدایش اصلاحات اختصاص داده بر این نکته توجه نموده که زمینه بوجود آمدن این تفکر اوضاع و احوال اجتماعی ایران در آن عصر بوده است.
99 ص
مورخان دوره قاجار بیشتر به شرح حوادث سیاسی یا شیوه زندگانی شاهان و رجال پرداخته اند و علاقه ای به تبیین زندگی اجتماعی مردم که زنان نیمی از آنها بوده اند نشان نداده اند از این رو در لابه لای تالیف های خود به صورت پراکنده و غیر مستقیم به مسائل اجتماعی مردم اشاره کرده اند و چون اکثر مورخان به دربار وابسته بوده اند بیشتر به گزارش از وضع زنان درباری و خاندانهای اشرافی پرداخته اند اما مولفان اروپایی چون با فرهنگ ایرانی بیگانه بوده وزندگی ایرانیان از هر نظر برایشان جالب بوده به جزئیات آن توجه بیشتری داشته اند و از طرف دیگر مولفین اروپایی درنگارش بسیاری از مسائل اجتماعی و درباری با آزادی بیشتری سخن گفته اند و زنان و مردان عهد قاجار را خرافاتی و به دلیل برخوردار نبودن از آموزش ، فاقد بینش سیاسی اجتماعی لازم معرفی کرده اند.
الف ـ ازدواج
درجامعه عهد قاجار ، فاصله چندانی بین کودک و ازدواج دختران وجود
نداشت . دختران اغلب از هفت تا سیزده سالگی ازدواج می کردند و عملاً به عنوان رکن مستقلی وارد معرکه زندگی خانوادگی می شدند . درواقع عواملی چون دست یابی به استقلال اقتصادی ، رشد نسبتاً سریع دختران درآن روزگار و پایین بودن میانگین عمر ـ به دلیل شیوع بیماریهای گوناگون و عدم رعایت اصول بهداشتی ـدر افزایش این ازدواجهای زودرس موثربود . از طرفی باورهای اجتماعی رایج نیز در تحقق ازدواجهای بی تاثیر نبود . براین اساس ، سعادتمندترین دختران آنهایی بودن که در خانه شوهر به بلوغ می رسیدند . زیرا تصور می شدکه بدین گونه ، آنان از وسوسه های نفسانی بیشتر در امان خواهند ماند. به خاطر همین باورها بود که بسیاری از ازدواجها در سنین قبل از بلوغ دختران انجام می شد. دختران و پسران تقریباً هیچ گونه اختیاری در برگزیدن همسر آینده خود نداشتند و حتی اغلب هنگامی که هنوز درگهواره بودند ، آنان را برای هم نامزد می کردند و بار رسیدن به سن بلوغ و یا اندکی پیش از آن ، به عقد یکدیگر در می آمدند.
از طرفی بی تجربکی ، حرمت نهادن به والدی
78 ص
(احیا الملک شیخ جعفرقلى سردار اسعد(سردار بهادر
(جعفرقلى سردار اسعد(سردار بهادر
پسر حاجى علیقلى خان سردار اسعد پسر حسینقلى خان ایلخانى بختیارى. پس از فتح تهران به دست احرار در سال 1327 هجرى به همراهى یفرم خان مجاهد معروف براى سرکوبى اشرار اردبیل به ریاست اردوى سیار نامزد گردید و در آن سفر خدمت نمایانى نمود و از عهدة خدمت خود به خوبى برآمد و از همین جهت بود که قدرى محبوبیت پیدا کرد.
(احیا الملک(شیخ محمد خان
شیخ محمد خان احیا الملک پسر حاجى میرزا علینقى صنیع الممالک زرگرباشى, پس از تحصیلات در دارالفنون تهران براى تحصیل طب به پاریس مسافرت کرد و در حدود سال 1317 بود که به تهران مراجعت کرد و بواسطة رابطه اى که با میرزا على اصغر خان اتابیک داشت شهرتى حاصل کرد. برخلاف پدرش به درستى اخلاق حمیده معروف بود
میرهاشم تبریزى
از طایفه حاجى میر مناف صراف تبریزى. سابق در تبریز شغل شاگرد بزازى داشت. در حدود 1318 به عنوان تحصیل به نجف مسافرت کرد و بعد از چند سالى به تبریز مراجعت نمود و خود را جزو متجددین به شمار آورد
در تاریخ 1324 که بعضى از اهالى تبریز به قونسولخانه انگلیس متحصن شدند سردسته و تعزیه گردان همین میرهاشم بود. پس از خروج از قونسولخانه انجمنى تشکیل دادند که بعدها انجمن ایالتى آذربایجان گردید. بالاخره اول شخص تبریز و جزو رجال فعال آذربایجان و اول شخص مشروطه طلبان در تبریز گردید و بناى فسادکارى و اذیت اهالى را گذاشت و بقدرى شیطنت کرد که اهالى تبریز دکاکین را بستند و خروج او را از شهر از دولت خواستند و او هم به تهران روانه شد و بقدرى در تهران با تبریز مکاتبه کرد که اهالى تبریز از ترس اینکه مبادا بزودى مراجعت کند او را از طرف آذربایجان وکیل کردند(؟ 1325), بعد از یکى دو ماه به تبریز مراچعت کرد
در تهران هم با محمد على میرزا بند و بست را محکم نموده انجمنى بنام ¨اسلامیه¨ تشکیل داد و برضد مشروطیت شروع به اقدامات کرد و این کار تصادف کرد با توپ بستن مجلس. بالاخره مدت یک سال چه در شهر و چه در خارج شهر بضدیت مردم مشغول بود و یک دفعه هم مجروح گردید. در اواخر دوره استبداد محمد على میرزا به تهران آمد و بعد از فتح گرفتار و در میدان توپخانه به دار آویخته شد. سن او بیش از چهل و پنج سال نبود
53 ص
سلسله قاجار
1- نظری کوتاه به آغاز کار این سلسله :
ایل قاجار ، از زمان تشکیل سلسله صفویه نام و نشانی داشتند و در کنار سپاه قزلباش ، در رکاب شاه اسماعیل شمشیر می زدند . در عهد شاه عباس کبیر ، اینان عده ای به گرجستان و تعدادی نیز به دو سوی رودخانه گرگان کوچانده شدند . از این طایفه ، آن گروه که در سمت راست گرگان فعلی یا استر آباد آن روز سکونت داشتند به نام یوخاری باش و آن عده که در ساحل چپ اقامت کردند به نام اشاقه باش معروف شدند .
ما با نام فتحعلی خان قاجار در بیان جریان بخشیدن کنیزی از جانب شاه سلطان حسین صفوی به او آشنا شدیم ، که چگونه کنیز اهدایی حامله از آب در آمد و پس از چندی محمد حسن حسن خان قاجار از این زن پا به عرصة وجود گذاشت . و در همان قسمت توضیح دادیم که در حقیقت محمد حسن خان فرزند فتحعلی خان قاجار نبوده بلکه پسر شاه سلطان حسین می شود .
فتحعلی خان قاجار از قبیله اشاقه باش یک بار به یاری شاه سلطان حسین شتافت و بار دیگر در زمان شاه تهماسب دوم از سلسله صفویه حمایت کرد که بر اثر قدر ناشناسی این دو دیگر در زمان شاه تهماسب دوم از سلسله صفویه حمایت کرد که بر اثر قدر ناشناسی این دو شاه ، او به استر آباد بازگشت و در صفر 1139 هجری به دست یکی از افراد ایل قاجار ، به تحریک نادر کشته شد . پس از کشته شدن فتحعلی خان قاجار ، بخت از اشاقه باش برگشت و قبیله یوخاری باش مورد لطف نادر قرار گرفتند و چون محمد حسن خان ، جان خود را در خطر دید از بیم ، مدت ها متواری شد و پس از قتل نادر به استر آباد آمد و مناطقی را به تصرف خویش در آورد ، و در سال 1171 هجری در راه مخالفت با کریم خان زند کشته شد و کریم خان دختر وی را به زنی گرفت و از نه پسر محمد حسن خان ، دو تن یعنی آقا محمد خان و حسین قلی خان جهانسوز را به شیراز برد ، و چون مردی با صفا و نیک نفس بود . حسین قلی خان را به حکومت دامغان فرستاد ولی او راه عصیان پیش گرفت و به دست ترکمانان کشته شد و آقا محمد خان تا مرگ کریم خان ، یعنی تا سال 1193 هجری در شیراز ماند .
فهرست
عنوان صفحه
نظری کوتاه به آغاز کار این سلسله ........................................................
وضع اجتماعی زنان ....................................................................................
زن در تنگناهای اقتصادی خانواده.............................................................
قدرت خواجگان حرمسرا ............................................................................
خدمه و ساکنان اندرون...............................................................................
سلطان حقی....................................................................................................
نام و برخی مشخصات تعدادی از زنان فتحعلی شاه.............................
منابع و ماخذ .................................................................................................