یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق وبررسی در مورد نقش مذهب در بهداشت روان 15 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق وبررسی در مورد نقش مذهب در بهداشت روان 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 14

 

دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

موضوع تحقیق :

نقش مذهب در بهداشت روان

رشته تحصیلی :

مربی معلولین ذهنی

استاد مربوطه :

حجت الاسلام آقای کرمی

نام و نام و خانوادگی :

خدیجه ضابطی

بهار 86

فهرست مطالب

چکیده

مقدمه

متن

تاثیر نماز و روزه بر بهداشت روان

خدمت به معلولین خدمت به انبیاست

نتیجه گیری

منابع

چکیده :

در تصور مدنیت انسانی مقوله‌هایی چون مذهب بهداشت روانی و روان شناسی در مراتبی متفاوت،اهداف و عملکرد خود را متمرکز بر شناخت و اصلاح روابط اجتماعی ، هدایت تفکرات و احساسات انسانی برای زندگی سعادتمندانه معطوف داشته اند .1- کریمی ،هادی ،نشریه دانشگاه اسلامی در این بخش نظرات شوپنهاور ،ویلیامزجیمز ،دکتر شریعتی راجع به مذهب در بهداشت روان بیان شد و با توجه به گسترده بودن موضوعات مربوط به ارتباط مذهب و جنبه های گوناگون زندگی در این تحقیق ارتباط مذهبی بودن با خود کشی ،استفاده از مواد مخدر ،بزهکاری ،رضایتمندی از ازدواج ،افسردگی بررسی شده است . وهمچنین تأثیر نماز و روزه بر بهداشت روان روایتی از پیامبر اکرم (ص) راجع به صرع و دیوانگی روایاتی از پیامبر (ص)،حضرت علی (ع) و امام صادق (ع) راجع به نقش معاد در بهداشت روان و از دانشمندان اسلامی ابوعلی سینا امام محمد غزالی راجع به ازدواج خویشاوندی و کودک نارس ذکر شد .

مقدمه:

از مهمترین معضلات بشر معاصر عدم سازش و افزایش اختلالات رفتاری در جوامع انسانی است . بشر علیرغم پیشرفت سریعی که در علم و صنعت نموده امادر پناه این پیشرفتها به آرامش خاطر که تضمین کننده سلامت روانی و اجتماعی است دست نیافته است .عصر حاضر به موازات پیشرفتهایش، عصر اضطراب نام نهاده شده و اضطراب از دیدگاه روان شناسی ،هسته مرکزی بسیاری از بیماریهای روانی تلقی می گردد.بیماریهای روانی بسیار زیاد می باشند، اما در این میان چند عامل نقش مهم تری را ایفا می نمایند:1- ماد گیری بی حد و حساب 2- عدم درک فلسفه شداید و مصائب 3- تصور (مرگ و نیستی )4- عقده های روانی 5- اختلاف در عزت نفس و....ایمان به خدا ،ائمه اطهار ،معاد ،توسل به قرآن و نماز آثار سوء این عوامل را خنثی و نقش اساسی در پیشگیری از بروز بیماریهای روانی ایفاء می نماید.

2- نعمت اله،گرز الدین ،نشر دانشگاه اسلامی

ازدواجهای خویشاوندی در متون اخلاقی ،فلسفی و تاریخی بعد از اسلام بزرگانی چون بو علی سینا ،وشمگیر ،غزالی نهی شده چرا که موجب ضعیف شدن فرزندان می شود . حضرت علی (ع) در نهج الفصاحه میفرمایند : بنگر که فرزندت را در کجا قرا می دهی چرا که وراثت و خون سخت اثر گذار است 3- حکمت حروف الف .

متن :

به قدری مذهب برای پرورش و سلامت روح انسان اهمیت دارد که اکسیژن برای تنفس (بنیامین راش )

هر جا انسان از باورهای واقعی مذهبی فاصله گرفته است ،مبتلا به نابسامانی و آشفتگی های روحی – روانی عدیده ای گشته است روی آوردن به مفاهیم صحیح مذهبی و نیز تقویت باورهای مذهبی و اعتقادات عمیق مذهبی ،نقش مثبت و سازنده ای در پیشگیری ابتلاء


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق وبررسی در مورد نقش مذهب در بهداشت روان 15 ص

نقش مذهب در بهداشت روان

اختصاصی از یارا فایل نقش مذهب در بهداشت روان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نقش مذهب در بهداشت روان


نقش مذهب در بهداشت روان

نقش مذهب در بهداشت روان 

فرمت فایل: ورد

تعداد صفحات: 15

 

 

 

 

چکیده :

در تصور مدنیت انسانی مقوله‌هایی چون مذهب بهداشت روانی و روان شناسی در مراتبی متفاوت،اهداف و عملکرد خود را متمرکز بر شناخت و اصلاح روابط اجتماعی ، هدایت تفکرات و احساسات انسانی برای زندگی سعادتمندانه معطوف داشته اند .1- کریمی ،هادی ،نشریه دانشگاه اسلامی در این بخش نظرات شوپنهاور ،ویلیامزجیمز ،دکتر شریعتی راجع به مذهب در بهداشت روان بیان شد و با توجه به گسترده بودن موضوعات مربوط به ارتباط مذهب و جنبه های گوناگون زندگی در این تحقیق ارتباط مذهبی بودن با خود کشی ،استفاده از مواد مخدر ،بزهکاری ،رضایتمندی از ازدواج ،افسردگی بررسی شده است . وهمچنین تأثیر نماز و روزه بر بهداشت روان روایتی از پیامبر اکرم (ص) راجع به صرع و دیوانگی روایاتی از پیامبر (ص)،حضرت علی (ع) و امام صادق (ع) راجع به نقش معاد در بهداشت روان و از دانشمندان اسلامی ابوعلی سینا امام محمد غزالی راجع به ازدواج خویشاوندی و کودک نارس ذکر شد .

 

مقدمه:

از مهمترین معضلات بشر معاصر عدم سازش و افزایش اختلالات رفتاری در جوامع انسانی است . بشر علیرغم پیشرفت سریعی که در علم و صنعت نموده امادر پناه این پیشرفتها به آرامش خاطر که تضمین کننده سلامت روانی و اجتماعی است دست نیافته است .عصر حاضر به موازات پیشرفتهایش، عصر اضطراب نام نهاده شده و اضطراب از دیدگاه روان شناسی ،هسته مرکزی بسیاری از بیماریهای روانی تلقی می گردد.بیماریهای روانی بسیار زیاد می باشند، اما در این میان چند عامل نقش مهم تری را ایفا می نمایند:1- ماد گیری بی حد و حساب 2- عدم درک فلسفه شداید و مصائب 3- تصور (مرگ و نیستی


دانلود با لینک مستقیم


نقش مذهب در بهداشت روان

دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط بین دانش و مذهب

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط بین دانش و مذهب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط بین دانش و مذهب


دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط بین دانش و مذهب

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 39

 

ارتباط بین دانش و مذهب

روشهای علمی و مذهبی شناخت و آگاهی.

بصورت کلی در صحبت از مذهب و دانش از روشهای گوناگونی در اقدامات مربوط به آنها استفاده می‌شود تا بتوان حقیقت را اثبات کرد. روشهای مذهبی عموماً ذهنی هستند این روشها با متن مقدس، شهودگرایی و با تجربه مرجع صلاحیتداری نظیر پیامبر مرتبط هستند. روشهای علمی عموماً بدنبال یک هدف هستند تنها برپایه مشاهده و تفسیر و توضیح پدیده‌ها استوار هستند. هر دو روش علمی و مذهبی تلاش می‌کنند تا به سؤالات زیر پاسخ دهند، سؤالاتی مربوط به پدیده‌های باور نکردنی و رخدادهایی که از لحاظ توانایی عقل بشر غیرقابل انجام هستند و از لحاظ فیزیکی عموماً غیرقابل توجیه هستند. مردم 2 روش را برای پاسخگوئی به این سوالات بکار می‌برند. در مورد تمامی سوالات غیرقابل تصور و قابل تصور و مشاهده، روشهای مذهبی توانایی پاسخگوئی دارند. برخلاف روشهای مذهبی که برای اکثر سؤالات بکار می‌روند، روشهای علمی برای تعدادی از سؤالات توانایی پاسخگوئی دارند. برای مثال برای این سؤال که آیا زمین مرکز جهان است یا نه هم پاسخهای علمی مطرح شد و هم پاسخهای مذهبی. پاسخهای علمی در حالی بیان شدند که وابسته به قوانین طبیعی و قوانین فیزیکی بودند. روشهای علمی تنها در مواردی که موضوع سؤال قابل مشاهده باشد پاسخهای معتبر و ارزشمندی را ارائه می‌کنند. بر پاین قوانین و اصول مذهبی است که می‌توان بیان کرد خداوند ماوراء‌الطبیعه بوده و درک چگونگی ذات اقدس او برای ما امکان‌پذیر نیست و اوست که بوجود آورنده تمام پدیده‌هاست.

مشکران با تکیه بر اینکه خداوند قابل مشاهده مستقیم نیست، وجود خداوند را انکار می‌کنند. البته برخی از روشهای علمی هم در مورد موارد قابل مشاهده و هم غیرقابل مشاهده پاسخهایی را ارائه کرده‌اند. در این زمینه عده‌ای وجود دارند بنام پوچ‌گراها که هیچ یک از دلایل مذهبی و نظریات اخلاقی را قبول ندارند. عده‌ای دیگر بنام هادی‌گراها تنها براین او را استدلال می‌کنند که هر چیزی که از نظر علمی قابل توجیه نباشد، دلایل بر عدم وجود آن نیست، این او از نظر فلسفی قابل توضیح است، بخشی از این مشکل بدلیل ناتوانی علم در توضیح و تشریح پدیده‌ای خاص است. آئین هندو هم به عقاید مذهبی و فلسفی و هم به تجربیات فرهنگی معتقد می‌باشد و خود را تنها به اصول علمی محصور نکرده است. دین بودا بر این باور است که باید در دو رنج در زندگی وجود داشته باشد تا انسان بتواند عقل و تفکر و قوه ادراک خود را از بند و حصار تمایلات پست رها کند. فلسفه کنفوسیوس بر تعلیم‌های عشق و انسانیت برای آدمی تاکید دارد. این فلسفه برای آموختن، ارزش و مرتبه والایی قائل است. همین‌طور مباحثی چون صلح، عدالت بسیار ارزشمند هستند. شیوه چینی روشی فلسفی و توسعه یافته است که بوسیله لودرزو و چوانگ مطرح شده و در آن از زندگی ساده همراه با صداقت پشتیبانی شده است.

مسیحیت از اعتقادات یکتاپرستی است که بر پایه کتاب انجیل می‌باشد و از تعلیم‌های حضرت عیسی پیروی می‌شود. روش علمی را می‌توان بدین صورت تعریف کرد که روشی است مبتنی بر تجربه و آزمایش است و بر پایه اصول و قواعد علمی بنیان نهاده شده است.

اسلام، مذهب یکتاپرستی است در قرن هفتم و بر پایه تعلیمات حضرت محمد حدود 1000 سال پیش از دوران مدرن بنیان نهاده شده است. تاریخ‌نگاران علمی، به دین اسلام به همکار هستند این‌لور بدلیل کتب و متونی است که از چنین تا آفریقا و از lberia تا هندوستان را در برگرفته‌اند. در دوران قرون وسطی تعدادی از متفکرات طرحی را بصورت ترکیبی از اسلام، مسیحیت، کلیمیت و کبرسچیانیتی را مطرح کردند این اور پروژه‌ای بین علوم طبیعی و مذهب محسوب می‌شد. برای مثال فیلسوف یهودی بنام کوئیک در این رابطه حقایقی را بیان کرده است. برخی از فیلسوفان طبق گفته او علاقمند بودند که بررسی کنند آیا در مورد جهان طبیعی تناقضی وجود دارد و این طور الزامی بود بر اینکه متون مذهبی مورد تفسیر مجدد قرار بگیرند. در این مورد می‌توان بوضوح مشاهده کرد که تعلیمات سفت و این تحت تاثیر فشارهای تحصیلی «در برخی موارد» قرار گرفته‌اند. بعنوان مثال مواردی از خود مختاری خانقاه‌ها و رقابت دانشگاهها و کاسیا و تحریم برخی دیدگاهها مشاهده شده است. پیشرفته‌ها و تحولات مشابه در مذاهب دیگر نیز دیده شده است. هرزمان که فلسفه نوعی سازش با علوم را «بصورت نامعقول» پذیرفته است، دین و مبانی آن دستخوش تحریف شده‌اند. در این بین دین اسلام بعنوان نمونه‌ای برجسته مطرح می‌شود که در کنار رشد و ترقی علم، از تحریف حفظ شده است و بصورت دیده در قرون 17 و 16 فراگیر شده است. البته دوران نیز «خصوصاً در اروپا» وجود داشت که در آن دین متغیری و تلاش برای تحریف آن به اوج خود رسید. اصول دین پروتستان در ایالات متحده مسلط شد و در این دوران، عامه افراد پیرو فلسفه بدبینی شده بودند روشهای علمی و افزایش سرمایه‌گذاری برای انجام تحقیقات علمی مرتبط، محسوس بود. با این حال علم تکیه اصلی خود را بر نشانه‌ها و اشارات مذهبی قرار داده بود و از دین نه بصورت مطلق، در مواردی پیروی می‌شد.

اغلب بنیادگراها به موضوعاتی از قبیل روانشناسی، تغذیه، علم پیدایش، فیزیک و مسافرت فضائی تکیه دارند. بصورت رویهم رفته می‌توان گفت که عده بسیاری از افراد در نهایت مذهب را ترک کردند و در واقع در عین خداشناسی، خدا را انکار می‌کردند. فرد خداشناس هرگز در مورد حقیقت وجود خداوند شک نمی‌کنند. در این زمینه انسان رایی فردی بود رک قابلیت‌های خویش و ظرفیت هر فرد و توانمندی‌های او تاکید دارد. سازمانهای غیرمذهبی نیز در جامعه نقشهایی بر عهده دارند که از نظر اهمیت همانند سازمانهای مذهبی هستند. تکیه اصلی سازمانهای مذهبی، بر ایمان است.

تعالیمی که از سوی مراجع صلاحدید به مردم داده می‌شود در دیندادری و پایبندی آنها به نسبت بسیار مهم و تعیین‌کننده بوده و این تعالیم از نظر مردم غیرقابل تردید هستند. عده‌ای از معتقدان مذهبی از تمایل‌های ادبی و تاریخی متون مذهبی استفاده می‌کنند و در می‌یابند چگونه مواردی که سالیان در این متون مطرح شده، هم‌اکنون جنبه واقعیت به خود گرفته‌اند. یهودیت محافظه‌کار در ضمن حفظ برخی موارد و ملزومات قانون حضرت موسی، توافقاتی را در برخی موضوعات انجام داده‌اند و کلیمیت مدرن را بنیان نهاده‌اند. روثارها و حرکات از دیدگاه علمی و دانشمندان آن بسیار متفاوت با دیدگاه مذهبی است. مذهب بصورت محکم و راسخ بر نیرویی ماوراء‌الطبیعه اعتقاد دارد. اعتقادات علمی و دینی مذهبی کاملاً مستقل و متمایز از یکدیگر هستند. منکران خداوند و اسرار عالم، ادعاها و گفتارهای مربوط به عاقبت انسان را نیز انکار می‌کنند. با این حال مثبت‌گرایی منطقی شکل خاصی از تجربه ادراکی است و این دیدگاه عامه‌پسند می‌باشد، بر طبق آن بوسیله روشهای علمی تلاش می‌شود قضاوت منصفانه‌ای در مورد مطالب مذهبی و موضوعات مرتبط با این دو دیدگاه صورت بگیرد. در میان نظرسنجی که در بین برخی دانشمندان آکادمی ملی علوم آمریکا صورت گرفته، %93 ب’‌اعتقادی به خداوند و یا برخی شک و شبهات در مورد آن مطرح شده است. اکثراً در رابطه با ارائه تعریف یا توضیح در مورد خداوند دچار تردید و مشکل هستند. در این میان مثبت‌گرایی از استقبال خوبی برخوردار است. واقع‌گرایی علمی نتوانسته است بصورت کامل توضیحی برای حقیقت‌بینی و یافتن اشتراکات موفق باشد. بنابر فلسفه اسماتز هیچ موضوعی وجود ندارد که از لحاظ مذهبی علمی و تعاریف مطرح شده از سوی آنها کاملاً با هم یکسان باشند و دارای هماهنگی و انطباق بانشد این‌طور حتی در صورت وجود اطلاعات کامل وجود دارد و همواره تناقض و اختلاف در تفاسیر دیده می‌شود.

آریانی‌نژاد

«تدوین و گردآوری ارتباطی جامع و وسیع بین دانش و مذهب»: دید و نگرش اسلامی ایجاد اصول و قواعد بین دین و دانش بدلیلی وجود ظلم و ستم و نابرابری‌ها دشوار است همین‌طور درک و تعریف نادرستی که از آنها صورت گرفته، کار را دشوارتر می‌کند.

کدام اسلام؟ کدام علم؟

اگر هدف ما این است که علم را از طریق مفاهیم و تعلیمات اسلامی تعریف کنیم باید گفت که علم مفهومی نظری بوده و از 4 جزء تشکیل شده است. بدنه علم مبتنی بر خصوصیات اساسی و روشهای مطالعه و اهداف مرتبط با آن می‌باشد و در این راستا، تمامی این موارد باید پیرو تعلیمات و قوانین ایمانی و یکتاپرستی باشند. این مقاله، چهارچوبی فلسفی را برای ایجاد هماهنگی بین ابعاد مربوط به معرفت‌شناسی ایجاد کرده و جایگاه اسلام را از نظر ابعاد اجتماعی، اخلاقی بیان می‌کند.

واژه‌های کلیدی

اسلام، علم، محتوی و مفهوم، تعلیم‌های اصولی، ساختار نظری، ارزشهای روحانی، اهداف تصوری، معرفت‌شناختی، اخلاق، کاربرد علمی، کل‌گرا.

مقدمه

این مقاله در پاسخ به این سؤال ویژه در دو لایه و سطح نوشته شده است، بهترین شیوه برای ایجاد ارتباطی وسیع و جامع بین اسلام و علم کدام است،

اسلوب‌شناسی، چگونه این‌طور را تحمیل می‌کند و بحث و گفتگوی مربوط به آن را از چه دیدگاه اسلامی باید مطرح کرد؟

پاسخ به این سؤال نسبتاً گسترده و جامع است اما باید به این نکته توجه داشت که در مواردی که علم دچار آشفتگی و درماندگی شده است، اسلام همواره پاسخی کامل و مناسب را مطرح کرده است. بخشی از درماندگی و گیج شدن از دیدگاه علمی مربوط به تعاریف متفاوتی است که از یک موضوع صورت می‌گیرد بوضوح روشن است که اسلام و علم قطعاً دارای نقاط مشترکی هستند و گفتگو باید حول این نقاط مرکزی صورت گیرد. بنابراین با این شیوه می‌توان به تعریفی دقیق و مناسب در هر زمینه دست یافت.

برخی مواقع شده تفاهمات و عدم درک صحیح سبب می‌شود تضادهایی دیده شود، اما باید به این نکته توجه داشت که اسلام همواره روش و مسیر صحیح را پیش روی ما قرار می‌دهد.

ـ اسلام و علم ـ کدام اسلام؟

هر چه ارتباطات بین اسلام و علم بیشتر و عمیق‌تر شوند می‌توان در مورد بحث مربوط به معانی به نتایج بهتری رسید. کدام اسلام و یا کدام بخشی از اسلام مرتبط بع دانش و علم است؟

قطعاً اسلام را می‌توان از جنبه‌های گوناگون درک کرد. عده‌ای از مردم تنها به سراغ تعلیمات مذهبی و بیانات پیامبر و سنت ایشان «که در جایگاه خود بسیار ارزشمند است». مسلمان کسی است که زمانی که در مورد ارتباط اسلام و علم صحبت می‌کند، سعی نکند ادبیات و متون نگاشت شده «توسط افراد» را منبع درک و شناخت خود قرار دهد. او کسی است که معبودش خداوند است و تنها ضبح بدون شبهه و کامل برای درک و شناخت را قرآن کریم می‌ماند. اسلام از مسلمانان انتظار دارد با رفتاری خردمندانه و با کمک از دستورات الهی که در قرآن بیان شده است، مسیر درست را طی کنند و از دریچه‌ای مناسب به موضوعات علمی نظر کنند و در مورد آنها بحث کنند. بنابراین اسلام نه تنها تعلیمات مذهبی را برای افراد دارد بلکه فرهنگ و تمدنی کامل و بدون عیب و نقص را «در صورت عمل صحیح به آنها» برای مسلمانان به ارمغان می‌آورد. اسلام، فرهنگی عقلانی است و همواره مسلمانان به تفکر تشویق کرده و از آنها خواسته از اجزاء صحیح و درست علم استفاده کنند. اما نباید فراموش کرد که در پرتو بحث مربوط به اسلام و علم، نبایستی محتوی و عمق دستورات و تعلیمات اسلامی نادیده گرفته شود بلکه می‌بایست در کنار آن به جزئیات علمی در تمدن اسلامی و روابط مفهومی آنها با مذهب نیز پرداخته شود. برخی این روش دستیابی به نتایج را در دوران معاصر ما رد کرده‌اند. اما تصمیم و اراده ما باید براین باشد که ارتباط بین سنت و پژوهشهای صورت گرفته و قاعده‌سازی‌های ناشی از آنها را بیابیم. از دیدگاه ما، ارزشمندترین قاعده‌سازی‌ها مربوط به دانشمندانی بود که بصورت علمی و کاربردی در این عرصه فعالیت کردند. خوشبختانه مطالب زیادی در گذشته از طریق درک تعالیم و مفاهیم اسلامی بدست آمده است و در زمینه‌های تاریخ و فلسفه از آن کمکهای قابل توجهی گرفته شده است. امروزه دو دیدگاه مهم مطرح است عده‌ای تنها متکی بر شناخت و درک محدود علم هستند و عده‌ای دیگر بر مذهب و تعلیمات آن تکیه دارند.

ـ اسلام و علم. کدام علم؟

اگر بپرسیم که اسلام منسوب به علم است باید گفت که سوال را دقیقاً برعکس پرسیده‌ایم.

کدام علم و یا چه بخشی از آن مربوط به اسلام است؟ علم موجودیت مستقل ندارد و این در مورد هر چیزی آشکار است. در بحث و گفتگوی کنونی و در حال حاضر، درک و شناخت متفاوت از علم وجود دارد. از جمله این موارد، قلمرو علم است و اینکه در زمینه علوم طبیعی و علوم اجتماعی تا چه محدوده‌ای می‌توان جلو رفت. اصطلاح علم در مورد تمامی حواص و امکانات بکار می‌رود و حال آنکه باید جستجو کرد که اسلام در کدام علوم و زمینه‌ها رهنمودهایی داشته است. بنابراین تضاد و مخالفت در مورد محتوی علم است و زمینه فرهنگی مرتبط با آن دارای ارزش قابل توجهی است.

بعبارت دیگر دسیتبی به پتسخ تنها از یک مسیر امکان‌پذیر نیست، علم می‌تواند با توجه به انواع تمدنها و پیشرفتهای مربوط به آنها پاسخهای گوناگون داشته باشد. علم مدرن و پیشرفته کنونی تنها یکی از انواع گوناگون علم است و در این رابطه تاریخ و مطالب بیان شده در آن گواهی می‌دادند. علم اسلامی، علمی اتس که در نهایت منجر به بروز تمدن اسلامی می‌شود، آیا این علم شکل دیگری از علم است. در بحثهای مربوط به علم و اسلام به جایی می‌رسیم که با یافتن ارتباط و نسبت بین مذهب و علم در تمدن اسلامی مواجه می‌شویم. در این مقاله، قانونهای علمی را برای بررسی دقیق‌تر، له علوم طبیعی، ریاضی و علوم ادارکی مرتبط با روانشناسی محدود می‌کنیم. بحث ما تا حدود زیادی بر وجود ارتباط بین اسلام و علم و پایفتن این ارتباط و چگونگی آن متمرکز شده است. در این نباید شک کرد که هر علمی به نحوی با اسلام مرتبط است و دارای خصوصیات و ویژگیهای منحصر به فردی در هر مورد است. اما چگونگی توضیح ارتباطات و قوانین حاکم بر این دو در نهایت یافتن ارتباطات، امر ساده‌ای نیست. از آنجائیکه علم مرتبط با طبیعت است، بنابراین محدوده و دامنه عملکرد آن به این ناحیه محدود می‌شود و در عین حال به همان میزان دارای گستردگی است و انواع علوم ادراکی و ریاضی و دیگر علومم و قوانین بر آن حاکم هستند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد ارتباط بین دانش و مذهب

دانلود تحقیق مذهب و تجدد در تاریخ معاصر ایران

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق مذهب و تجدد در تاریخ معاصر ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق مذهب و تجدد در تاریخ معاصر ایران


دانلود تحقیق مذهب و تجدد در تاریخ معاصر ایران

مقدمه:

«عصر جدید برای ایران و همچنین سراسر مشرق زمین مساله‌ای را مطرح کرده که سراسر حیات دینی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی آن را تا آخرین زوایا به لرزه افکنده است، چنانکه در تاریخ ایران آنرا فقط با پیروزی اسلام می‌توان همسان دانست و بس. این مساله، موضوع برخورد با اروپائیگری است که در نیمه دوم قرن 19 آغاز شده و در قرن بیستم محتوای اصلی تاریخ ایران را تشکیل می‌دهد»
(بلوشر، 1363: 15)
!--جامعه ایرانی از اواخر قاجار تا انتهای سلسله پهلوی یکی از مهمترین مقاطع تاریخی خودش را از جهت تحولات همه جانبه اجتماع ایرانی را گذرانده است. مهمترین عامل این تحول، مواجهه با اروپائیگری و دو رویه تمدن بورژوازی غرب است؛ مواجهه‌ای که سرنوشت بسیاری از امور را در حیات مردم ایرانی معین کرده. این برهه تاریخی از مشروطه تا اواخر پهلوی بالاخص عصر سلسله پهلوی، دوره حضور گسترده و عمیق غرب و تجدد در زوایای مختلف جامعه‌ ایرانی است بطوری که حتی بسیاری از پستوهای حیات ایرانی را نیز درنوردید. از سوی دیگر سیاست‌های نوسازی که از قاجاریه توسط عباس میرزا و سپهسالار آغاز شده بود، این بار توسط شاه ایرانی، با جدیت پیگیری می‌شد. رضاخان به مثابه یک فاوست ایرانی به دنبال تحول همه جانبه ایران و رسیدن به «قله‌های ترقی» بود. این روند چالشی فراگیر را در سراسر اندام های پیکره اجتماع و فرهنگ ایرانی ایجاد کرد. چالشی که همه اجزاء را به واکنش و عکس‌العمل واداشت--!.
 عموماً در تاریخ تجدد ایرانی و بررسی آن به نیروهای خاصی از جمله روشنفکران مدرن و بعضاً اصلاحگران حکومتی مثل عباس میرزا و ... پرداخته می‌شود.شاید در بررسی معرفت شناسانه اندیشه تجدد در ایران این رویکرد نسبتاً مناسب باشد، اما برای بررسی واقعیت عملی تجدد در ایران می‌بایست پذیرفت که تجدد ایرانی محصول برآیند نیروهای مختلفی است. این نوشتار نیز بر این فرض بنا شده که تجدد ایرانی را نباید صرفاً در قشر محدودی مثل روشنفکران مدرن دنبال کرد. به هر حال ورود تجدد به ایران و چالش‌های ناشی از آن نیازمند پاسخ دهی اندیشه‌گران ایرانی به این مهمان غریبه اما پرقدرت بود. در حیات فکری ایرانیان یکی از مهمترین اقشار روشنفکران سنتی، علما و نخبگان دینی بودند. علمای مذهبی که می‌توان آنها را مهمترین اندیشه‌گران ایران تا سده‌های اخیر دانست هم بواسطه درگیری پیروان‌شان با مقوله تجدد و هم بواسطه دستکاریهای مستقیم و غیرمستقیمی که تجدد در موقعیت و منافع و اندیشه‌های آنها داشت، ناچار به پاسخ‌دهی و اندیشه‌ورزی در باب این مقوله جدید_ غرب و تجدد_ شدند. هر چند به اعتقاد عموم محققان (ر.ک: حائری، 1378، امجد، 1382، قیصری، 1383 و جهان‌بخش، 1383) علمای مذهبی تا دهه‌های اخیر و حتی بعضا تا امروز درک درست و دقیقی از غرب نداشته‌اند، اما به هر حال هر واکنشی از سوی آنان پیامدهای بسیاری برای سرنوشت تجدد در جامعه ایرانی داشته است. اندیشه‌های تجدد در ایران حتی زمانی که به پیروزی مقطعی هم دست پیدا می‌کردند، ناشی از همگامی علمای مذهبی با آنها بود. این موضوع را در جریان مشروطه و نهضت ملی مصدق به خوبی می‌توان دید. بطوریکه کنار کشیدن علمای مذهبی از این جریانها از عوامل مهم شکست آنها محسوب می شوند.
مواجهه با غرب در میان علمای مذهبی که مهمترین منبع تولید معرفت دینی هم بودند سبب تحولاتی در درون این علما و اندیشه‌های آنان ـ بالاخص در کسانی که بطور گسترده‌ای با غرب و تجدد درگیر بودند ـ شد و در نهایت نظام معرفت دینی و پروبلماتیک مذهبی و گفتمان دینی آنها را نیز تغییر داد. به همین سبب بسیاری از تحولات مذهبی بالاخص در علما را نمی‌توان فارغ از رابطه آن با تجدد و غرب فهمید، چرا که حتی رجوع آنها به سنت دینی و قرائت آن بالاخص در حیطه مسائل مستحدثه ناشی از تحولات تجدد و نوسازی و متاثر از غرب بوده است. لذا بسیاری از تحولات  مذهبی متاخر را می‌بایست در رابطه با غرب فهمید.
پیشگامان اولیه علمای مذهبی در مواجهه فعال با غرب کسانی مثل سید جمال که شناخت وسیع و گسترده‌ای از غرب و اندیشه‌های غربی و دو رویه تمدن بورژوازی غرب داشت و کسانی مثل میرزای شیرازی در قضیه تنباکو و و سپس علمایی مثل خراسانی، یزدی، مازندرانی و نائینی و نوری و طباطبائی و بهبهانی در مشروطه که ناچار به واکنش در برابر امور مدرن مثل حکومت و مجلس و مشروطه بودند، را شامل می‌شد. این طیف در عصر پهلوی با سرخوردگی‌های اولیه از سیاست‌های ضد مذهبی شاه، در نهایت بعد از کنار زدن رضاخان و حکومت پهلوی دوم در قضیه نهضت ملی مجدداً با حضور کسانی مثل آیت‌اله طالقانی و بالاخص آیت‌اله کاشانی حضوری دوباره یافت.حضور گسترده علمای مذهبی در مواجهه با غرب بعد از مرگ آیت‌اله بروجردی و تکثر در نهاد مرجعیت که تا آن موقع  غیر سیاسی بود و با ظهور یک روحانی مبارز به نام (امام)آیت‌اله خمینی(ره) همزمان با اوج‌گیری گفتمان اسلام گرایی و سپس گفتمان انقلابی ـ اسلامی در نهایت یک انقلاب را در اواخر قرن 20، در برابر یکی از قدرتمندترین نظامهای استبدادی جهان سوم شکل داد. واکنشهای علمایی همچون سید جمال که البته از علمای رده اول نبود، بیش از همه متکی به نخبگان حکومتی بود. سید جمال همانند بسیاری دیگر از علما هنوز حکام و شاهان را مهمترین مجرای حل مشکل مردم می‌دانستند راهی که عموماً به بن بست می‌رسید و گفته‌های سید جمال به خوبی آنرا نشان می‌دهد: «افسوس می‌خورم از اینکه کشتیهای خود را ندرویدم، به آرزوئی که داشتم کاملاً نائل نگردیدم. شمشیر شقاوت نگذاشت بیداری ملل مشرق زمین را ببینم، دست جهالت فرصت ندارد صدای آزادی از حلقوم امم مشرق بشنوم، ای کاش من تمام تخم افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخمهایی بارور و مفید خود را در زمین شوره‌زار سلطنت فاسد نمی‌نمودم. آنچه در آن مزرعه کاشتم به نمو رسید، هر چه در این کویر غرس نمودم فاسد گردید. در این مدت هیچ یک از تکالیف خیرخواهانه من به گوش سلاطین مشرق زمین فرو نرفت، همه را شهوت و جهالت مانع قبول گشت...»(کرمانی، 1384: 8ـ 67). اما زمانی که علمای مذهبی برای مبارزات خود بر مردم، پیروان شان و قدرت اصلی آنها تاکید داشتند، توانستند به پیروزی‌هایی نسبی برسند. این نکته یکی از رموز اصلی موفقیت گفتمان اسلام‌گرایی بود.
این نوشتار نیز در پی بررسی مواجهه‌های علما با غرب در دوره پهلوی است، اما برای اینکار در مواقع لازم به بررسی تاریخ این مواجهه نیز پرداخته شده است. در ضمن برای تکمیل بحث مروری بر جریان فکری اصلی دیگری که منادی تجدد بوده، یعنی روشنکفران مدرن، و همچنین تاریخ عصر پهلوی و جریان نوسازی و تجدد حکومتی در آن انجام شده است. تاکید اصلی من بر مواجهه‌های فکری است، اما مقصود اصلی نه محتوای این مواجهه‌ها در موارد گوناگون، بلکه منطق این مواجهه‌هاست و به نوعی به تحلیل گفتمانی و کردارهای گفتمانی مضمر در این مواجهه ها  پرداخته‌ام. هر چند در متن اشاراتی به تاثیرات نظام جهانی و عناصر بین‌المللی و خارجی شده است، اما این عوامل به دلایلی در این نوشتار برجستگی لازم را ندارند و این به معنای بی‌اهمیتی آنها نیست بلکه باید دانست که بسیاری از این واکنشها متاثر از عناصر خارجی بوده‌اند. اما به هر حال از آنجایی که بحث اصلی بر سر علل مواجهه‌ها نیست بلکه بر سر نحوه و منطق این مواجهه‌هاست، چندان به این مقوله‌ها پرداخت نشده است.
برای این کار به بررسی اسناد دست دوم مثل تحلیلهای موجود از روشنفکری و تاریخ تجدد و تاریخ علما تاکید اصلی داشته‌ام، و در مواردی نیز به منابع دست اول که قابلیت دسترسی بدانها را داشته‌ام رجوع کرده‌ام. این تحقیق یک مرور اجمالی است و بعضاً هم بسیار ناقص اما به هر حال با همه نواقص یک بررسی کوتاه است و بس.

مدرنیته و غرب
در تاریخ جهان در چند قرن اخیر، یکی از مهمترین عوامل و عناصر تاثیرگذار آنهایی‌اند که تحت عنوان مدرنیته و غرب صورت‌بندی شده‌اند. مدرنیته و غرب منبع مهمترین چالشهای جهان غیر اروپایی ـ آمریکایی است. ایران و اسلام نیز به تبع، به عنوان نزدیکترین و کهن‌ترین همسایه سرزمینهای غرب و مدرن تا حدود بسیار زیادی تحت تاثیر آنها بوده‌اند.
مدرنیته را در بهترین وجه می‌توان عصری توصیف کرد که ویژگی شاخص آن تحولات دائمی است. لیکن عصری آگاه از این ویژگی شاخص خود، به عبارت دیگر مدرنیته «عصری است که به تاریخ‌مندی خود اشعار و آگاهی دارد» (برمن،1380: 27). عصری که همه اشکال آفرینشهای مادی و معنوی خود را جریانی سیال، گذرا، متغیر، غیرثابت و غیرقطعی می‌داند. جریاناتی که در نهایت ارزش و اعتبار خود را از دست داده و جای خود را به جریاناتی جدید و بهتر می‌سپارند. برمن تجربه مدرنیته را اینگونه توصیف می‌کند: «امروز وجه خاصی از تجربه حیاتی ـ تجربه زمان، مکان، نفس و دیگران، تجربه امکانات و خطرات زندگی ـ وجود دارد که مردان و زنان سراسر جهان در آن شریک‌اند. من مجموعه‌ این تجارب را مدرنیته می‌نامم ... محیط‌ها و تجارب مدرن تمامی مرزهای جغرافیایی، قومی، طبقاتی و ملی، دینی و ایدئولوژیکی را در می‌نوردند. در این معنا می‌توان گفت که مدرنیته کل نوع بشر را وحدت می‌بخشد، اما وحدتی معماوار و تناقض آمیز، وحدتی مبتنی بر تفرقه ... مدرن بودن یعنی تعلق داشتن به جهانی که در آن به قول مارکس «هر آنچه سخت و استوار است، دود می‌شود و به هوا می‌رود». (1383: 14) مدرنیته به عنوان یک مفهوم جامعه‌شناختی بدواً با مفاهیمی همچون صنعتی شدن، سکولاریسم، بوروکراسی و مفهوم شهر و شهرنشینی همراه است. جامعه مدرن، جامعه‌ای صنعتی و علمی است. شکل سیاسی آن دولت ـ ملت یا دولت‌های ملی است که مشروعیت خود را از انواع گونه‌های مختلف حاکمیت مردمی می‌گیرد. در جامعه مدرن اقتصاد و رشد اقتصادی از نقش برتر و غیرقابل تفوقی برخوردار است. چنان جایگاهی را اشغال کرده که هیچ حوزه یا عرصه دیگر را یارای رقابت با آن نیست. نظام اندیشگی و نحله‌های فلسفی عمده در این جامعه عبارتست از عقل‌گرایی و فایده‌گرایی. مدرنیته در تمام این اشکال نه تنها گذشته خود را نفی می‌کرد، بلکه تمامی دیگر فرهنگهایی را که نمی‌توانستند به سطح خود فهمی‌ها و درک خود آن نایل گردند، نیز رد می‌کرد. (کومار، 1380: 82 در گیدنز، هابرماس و ... 1380). اما مفهوم غرب، از جهاتی با جامعه مدرن همپوشانی دارد و از جهاتی نیز با آن تمایز است. جامعه غربی، در درون خویش همان جامعه مدرن است. اما غرب، مفهومی است که در رابطه با سایر جوامع غیرمدرن با جامعه مدرن نوعی بار هویتی را برای خویشتن پذیرفت. هر چند کشورهایی مثل ایران و عثمانی در طی تاریخ خویش از غرب، روم و فرنگ تجربه‌های خاص خویش را داشته‌اند، اما غرب مدرن مفهومی خاص‌تر است. لذا مفهوم غرب در این نوشتار بیش از هر چیزی اشاره به جامعه مدرن غربی دارد. به عبارت دیگر مدرنیته حاصل مفهوم پردازی درونی جوامع مدرن از ماهیت خودشان است و غرب حاصل مفهوم پردازی بیرونی، البته مفهوم غرب همان امتداد بیرونی مفهوم مدرنیته نیز هست.

 

 

شامل 17 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق مذهب و تجدد در تاریخ معاصر ایران

مذهب - حکومت - خانواده در آمریکا 31ص به همراه فایل pdf

اختصاصی از یارا فایل مذهب - حکومت - خانواده در آمریکا 31ص به همراه فایل pdf دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مذهب - حکومت - خانواده در آمریکا 31ص به همراه فایل pdf


مذهب - حکومت - خانواده در آمریکا 31ص به همراه فایل pdf

31 صفحه

تحلیلی از وضعیت مذهب در آمریکا

در چند دهه اخیر سردمداران جهان غرب برای رشد تمدن مادی و به انزوا کشاندن مذهب در غرب، تلاش همه‌جانبه و شدیدی را آغاز نمودند، که تمام تلاش ایشان به سمت حاکم نمودن ارزش‌های مادی به جای ارزش‌های الهی سوق داشت. تأملی مختصر در تاریخ اجتماعی و سیاسی غرب و یا نوشته‌ها و سخنان متفکران فعلی آنها برای اثبات این مطلب کافی است.

آمریکایی‌ها در دو دهة اخیر برای یافتن راه‌های عملی رهبری جهان، مؤسسات و افراد زیادی را به خدمت گرفتند، به خصوص پس از فروپاشی شوروی در 1990، که وظیفه این مؤسسات و بنیادها برای به عینیت رساندن رهبری مطلق آمریکا سنگین‌تر گشت.

بنیاد هریتیج (1)، از مؤسسات بسیار مهمی است که پروژه‌های فراوانی را در این زمینه به انجام رسانده است. یکی از مهمترین این پروژه‌ها،‌ پروژه‌ای است با نام “تعهدی برای رهبری” که از آن به عنوان انجیل دولت آمریکا یاد می‌شود. مهمترین ویژگی این پروژه آن است که هر چند سال یکبار تجدیدنظر و تکمیل می‌شود تا طبق شرایط جدید، راهکارهای تازه و عملی‌تر را برای رسیدن به هدف نهایی یعنی رهبری جهان ارائه دهد که یکی از قدم‌های مهمی که در این راه برداشته است، بیان ضعف‌ها و مشکلات پایه‌ای و اصلی آمریکا و راهکارهای اصلاح آنهاست.


دانلود با لینک مستقیم