فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:33
فهرست مطالب:
روزشمار رخدادها واعتراضات 3
اولین جرقههای اعتراضات 4
۱۵ ژانویه 4
۱۷ ژانویه 4
اعتراضات فراگیر 5
۲۵ ژانویه (روز خشم) 5
۲۶ ژانویه 6
۲۷ ژانویه 6
۲۸ ژانویه (جمعه خشم) 6
۲۹ ژانویه 8
۳۰ ژانویه 9
۳۱ ژانویه 11
۱ فوریه(تظاهرات میلیونی) 12
حمایت ارتش: 12
دعوت به تظاهرات یک میلیون نفری: 13
تظاهرات آرام در میدان تحریر: 13
واکنش مبارک: 14
۲ فوریه 15
درگیری خونین طرفداران مبارک و معترضان در میدان التحریر 16
سخنرانی دوم مبارک: 17
۳ فوریه 17
۴ فوریه (روز وداع) 18
۵ فوریه انفجار در خط لوله انتقال گاز 19
تغییر در حزب دموکراتیک ملی مصر 20
۶ فوریه (یکشنبه شهداء) 20
آغاز مذاکرات رسمی معترضان و دولت 20
۷ فوریه 21
۸ فوریه (روز عشق به مصر) 21
۹ فوریه 22
درگیری در وادیالجدید 22
۱۰ فوریه 22
شایعه استعفای مبارک 23
سخنرانی حسنی مبارک 23
۱۱ فوریه 24
رخدادهای پس از رفتن مبارک 26
۳ مارس 26
۲۱ مارس 26
۹ سپتامبر 27
اقتصاد مصر در خلال اعتراضات 27
محدودیتهای رسانهای 27
تغییر در دولت 28
بازتاب بین المللی 28
محاکمه مبارک 29
حکم دادگاه 30
حمله به سفارت اسرائیل در قاهره در ۹ سپتامبر ۲۰۱۱ 31
راهپیمایی جمعه ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱ 31
راهپیمایی روز جمعه ۲۵ نوامبر ۲۰۱۱ روز باز پس گیری انقلاب 32
منابع و مراجع: 33
انقلاب مصر
انقلاب ۲۰۱۱ مصر (انقلاب ۲۵ ژانویه) مجموعهای از راهپیماییها، اعتراضات و نافرمانیهای مدنی است که از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۵ بهمن ۱۳۸۹)در کشور مصر آغاز شد و به استعفای حسنی مبارک در ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ و ایجاد حکومتی نظامی در کشور منجر شد. مخالفان اهداف این اعتراضات را با الهام از موفقیت انقلاب تونس انقلاب علیه شکنجه، فقر، فساد و بیکاری[۱۰] سرنگونی حسنی مبارک و لغو قانون شرایط اضطراری، افزایش حداقل دستمزدها، پایان دادن به خشونتها و مهمتر از همه خواسته اخیر خود را روی کار آمدن دولتی مردمی اعلام کردند.
حسنی مبارک پس از استعفا اختیارات خود را به شورای عالی نیروهای مسلح متشکل از فرماندهان ارشد ارتش به ریاست ارتشبد محمدحسین طنطاوی سپرد. ارتش مصر در طول انقلاب از حمایت حکومت مبارک خودداری کرده بود. احمد شفیق نخستوزیر مصر بر اثر فشار معترضین در ۳ مارس مجبور به استعفا شد و شورای عالی نظامی عصام شرف را به ریاست دولت برگزید. عصام شرف هم در نوامبر همین سال استعفا داده و کمال جنزوری به جای او به این مقام رسید.
با وجود سرنگونی حکومت حسنی مبارک برخی از معترضین همچنان به اعتراضات خود ادامه میدهند. در ماه مارس قانون اساسی جدیدی در این کشور با همهپرسی عمومی رسمیت یافت. انتخابات پارلمانی هم در ۲۸ نوامبر برگزار شد. همچنین دادگاه حسنی مبارک و دو پسرش، به همراه تعدادی از مقامات حکومت وی در حال برگزاری است.
روزشمار رخدادها واعتراضات
انقلاب ۲۰۱۱ مصر (در جهان عرب به انقلاب ۲۵ ژانویه نیز مشهور است) مجموعهای از راهپیماییها، اعتراضات و نافرمانیهای مدنی است که از ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۵ بهمن ۱۳۸۹)در کشور مصر آغاز و تا روز ۱۱ فوریه ۲۰۱۱ (۲۲ بهمن ۱۳۸۹) با استعفای مبارک و ایجاد دولت موقتی نظامیان، پایان پذیرفت. گردانندگان این اعتراضات با الهام از موفقیت انقلاب تونس مردم مصر را به انقلاب علیه شکنجه، فقر، فساد و بیکاری فراخواندهاند. انقلاب ۲۰۱۱ مصر به روز خشم نیز معروف شدهاست. در طول اعتراضات مردم مصر حسنی مبارک سه بار با مردم صحبت کرد و در سخنرانیهای خود گفت که حاضر نیست از مقام خود استعفاء دهد اما در همهپرسی سپتامبر ۲۰۱۱ شرکت نخواهد کرد او همچنین قول داد مواردی از قانون اساسی کشور را نیز تغییر دهد.
هدف اصلی این اعتراضات سرنگونی حسنی مبارک بود که از ۳۰ سال پیش و پس از ترور انور سادات قدرت را در این کشور به دست گرفته بود. لغو قانون شرایط اضطراری که از سال ۱۹۶۷ (۱۳۴۶) - به جز در یک دوره ۱۸ ماهه- پیوسته در حال اجرا بودهاست، افزایش حداقل دستمزدها، و برکناری وزیر کشور، حبیب العادلی، که پلیس تحت امر او به خشونت بسیار متهم است از دیگر خواستههای معترضان بودهاست. در این میان احمد شفیق وزیر کشور باقی مانده از حکومت مصر بر اثر فشار معترضین در ۳ مارس مجبور به استیفا شد.
اولین جرقههای اعتراضات
۱۵ ژانویه
اولین جرقه اعتراضهای مردمی درحقیقت در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۱ م. (۲۵ دی ۱۳۸۹ خ.) با تظاهرات شهروندان مصری در مقابل سفارت تونس که برای حمایت از انقلاب تونس بود آغاز شد, بسیاری از تحلیلگران تظاهرات فوق را اولین جرقه انقلاب مصر قلمداد میکنند.
۱۷ ژانویه
دو روز پس از این تظاهرات یک جوان مصری با نام عبده عبدالمنعم حماده جعفر خلیفه در اعتراض به بسته شدن رستوران خود و عدم توجه مسئولان به شکوائیهاش، در مقابل ساختمان مجلس شعب (مردم) این کشور دست به خودسوزی زد.این جوان مصری قبل از خودسوزی در مقابل مجلس شعارهایی نظیر «ای نیروهای امنیتی این کشور حق من درون مصر ضایع و پایمال شدهاست» سر داد.
اعتراضات فراگیر
۲۵ ژانویه (روز خشم)
صفآرایی پلیس ضد شورش، ۲۵ ژانویه، قاهره
اولین فراخوان برای انجام این اعتراضات توسط یک گروه جوانان حامی دموکراسی به نام جنبش ۶ آوریل انجام شد. روز ۲۵ ژانویه از آن رو پیشنهاد شد که «روز ملی پلیس» در مصر است. دهها هزار نفر از افراد مشهور، هواداران فوتبال و اعضای گروههای اپوزیسیون در یک صفحه فیسبوک اعلام کردند که در تظاهرات شرکت خواهند داشت. وزارت کشور اعلام کرده بود که با قاطعیت با قانونشکنان برخورد خواهد کرد - بر اساس قانون شرایط اضطراری تظاهرات خیابانی ممنوع است- اما محمد البرادعی چهره سرشناس اپوزیسیون از اعتراض حمایت کرده و گفت وقت آن است که مخالفان حکومت مصر قدم در راه تونس بگذارند.
رویترز گزارش داد که مردم مصر، برخلاف گذشته که میگفتند به دلیل ترس از نیروهای امنیتی در اعتراضات شرکت نمیکنند و در نتیجه بهندرت اعتراضات آنها بیش از چندصد نفر را همراه خود میکرد، این بار انگیزه بسیار زیادی داشتند و معترضان افرادی را که از پنجره خانهها خیابان را تماشا میکردند به پیوستن به جمع خود تشویق میکردند و بسیاری نیز این کار را انجام میدادند. حتی وقتی پلیس با پمپهای فشار آب به سوی معترضان حمله میکرد آنها به جای فرار جسورتر شده و بعضی حتی مأموران پلیس را تعقیب میکردند و به نظر میرسید ترس خود را کاملاً از دست دادهاند. بعضی از نیروهای پلیس نیز از نقش خود کاملاً ناراضی بودند. یک افسر پلیس به یکی از معترضان میگفت سه ماه دیگر خدمت او به پایان میرسد و پس از آن همراه آنها خواهد بود. اما برخی دیگر موضع خود را تغییر نداده با باتون به معترضان حمله میکردند. دولت مصر مانند گذشته اسلامگرایان را مسئول این اعتراضان اعلام کرد اما در واقع اخوانالمسلمین نقش کوچکی در این اعتراضات داشت و حتی سازمان جوانان آن خشمگین بود که چرا اخوانالمسلمین فعالتر عمل نمیکند. سازماندهنده اصلی اعتراضات کاربران اینترنتی بودند که به خوبی از رسانههای اجتماعی برای تشجیع مردم ناراضی استفاده کردند.
۲۶ ژانویه
در ۲۶ ژانویه اعتراضات و شورشها ادامه پیدا کرد. در این روز خشونت هم از طرف معترضین و هم از طرف پلیس افزایش پیدا کرد. در این روز شهر سوئز شاهد یک قیام منحصر به فرد بود. معترضین در این شهر تعدادی از ساختمانهای دولتی من جمله چند پاسگاه پلیس را به آتش کشیدند.
۲۷ ژانویه
در پی نا آرامیهای مصر مردم مصر با دعوت از مخالفین تظاهراتی میلیونی در میدان التحریر قاهره تشکیل دادند, تنها در یکی از این تظاهراتها پانصد تن دستگیر و روانه زندان حکومت مصر شدند. فعالان سیاسی مصر با انتشار بیانیههایی در صفحهای در فیسبوک به نام «همه خالد سعید هستیم» از ملت مصر درخواست کردند، پس از ادای فریضه نماز جمعه در اعتراض به شرایط بد معیشتی و ادامه «انقلاب خشم» در تظاهرات اعتراضآمیز روز خشم, میلیونی و سراسری شرکت کنند. مردم و اقشار مختلف جامعه مصر بویژه جوانان مصری با در دست داشتن پلاکارد و سردادن شعارها علیه حکومت حسنی مبارک در این روز خواهان کنارهگیری رئیس جمهور مادام العمر مصر از قدرت و برقراری آزادی و دموکراسی واقعی درکشورشان شدند. در این تظاهرات نیروهای ضد شورش به طور گسترده با مردم با شلیک گلوله و گاز اشک آور و ماشینهای آپ پاش درگیر شدند. در این تظاهرات شخصیتها، گروهها و احزاب مختلف مصر بویژه گروه اخوان المسلمین شرکت داشتند. ناظران سیاسی تظاهرات روز خشم را برای تعیین سرنوشت مبارک تعیین کننده میدانستند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:32
فهرست مطالب:
اهرام مصر :
چگونگی ساخت اهرام
اهرام ثلاثه
معماری اهرام ثلاثه مصر
● هرم خوفو :
م خفرع :
- هرم منکورع :
- ابوالهول :
- معبد دره ای هرم خفرع :
ابزارهای مدرن، ناتوان از کشف رازهای اهرام ثلاثه
مصطبه:
مقبره یا مصطبه ی زوسر:
اهرام مصر:
مجسمه ابوالهول:
دوران پادشاهی میانه:
چگونگی ساخت اهرام مصر
اهرام مصر :
عهد دودمان سوم مصر معمار نابغه ای به نام ایم حوتپ Imhotep برای فرعون مصر، زوسر «جوزر» (حدود ٢٦٤٩ - ٢٦٦٣ ق م) مجتمع عظیمی در سقاره، و گورستان گروهی نزدیک تختگاه مصر؛ ممفیس می سازد. افزون بر این، هرمی پله پله از سنگ بنا ساخت م مرقد و تأسیسات جانبی دیگری در اطراف هرم بدان افزود. هرم عظیم زوسر که به منظور حفاظت از جسد فرعون مصر بنا گردید؛ کهن ترین اثر معماری باقی مانده از مصر باستان است. این معماری خود الگویی گشت تا آیندگان به تقلید و تبعیت از آن، دست به کار ساختمانی عظیمی بزنند که یکی از عجایب هفتگانه جهان شناخته شود.
معماری پادشاهی کهن، اهداف و انگیزه های آن دست مایه ای گردید تا مورخان و باستان شناسان بر این دوره پانصدساله و شرایط و اوضاع اجتماعی آن را بر مبنای بناهایی که به هر صورت از سنگ آهک و گرانیت در مقیاس بزرگ برای ساختن ساختمان ها در مقبره ها به کار می رفت، شناسایی کنند.جالب اینکه در این دوره ، معابدی شبیه آنچه در دودمان یکم و دوم پادشاهی متداول بود، به ندرت ساخته می شد .به طوریکه اشاره شد، در پایان دودمان سوم پادشاهی، ساختن اهرام آغاز و به تدریج گسترش پیدا کرد. اما کمال حشمت این معماری تنها مدیون دودمان چهارم پادشاهی است که در آن عهد احداث چنین آرامگاه های پادشاهی با عظمت و پرشکوه، رونقی فراوان یافت.
ساخت اهرام مهمترین و اصلی ترین سازندگی این دوره را تشکیل می دهد؛ این معماری بدیع خود موجد تحولی شگرف گردید و تمدن و فرهنگ فراعنه به یک شکوفایی بی نظیر دست یافت؛ به گونه ای که مشعل هدایتی برای صنعتگران مصری برای یک دوره سه هزار ساله بعدی شد. اهرام مصر نمایانگر اوج دستاوردهای فنی، معماری، طراحی و تزیینات است که تنها در سایه یک سازمانبندی منظم، استادکارانی بی نظیر و هنرمندانی با انگیزه های قوی، و مهم تر از همه امنیت کافی و ثروتی کلان امکان پذیر بود. دوره دودمان چهارم پادشاهی اندکی افزون بر یک سده دوام آورد (٢٤٩٨-٢٦١٣پ م) و شش پادشاه از این دودمان بر مصر فرمانروایی کردند.هرم غول پیکر مصر از قدیمی ترین عجایب هفتگانه است البته این تنها بنایی است که در میان عجایب هفتگانه تا به امروز باقی مانده است.
زمانی که این هرم ساخته شد بلندترین ساختمان جهان در آن زمان محسوب می شدواین رتبه را تا ٤٠٠٠ سال حفظ کرد.پادشاهان مصر باستان را فراعنه می نامیدند.یکی از این پادشاهان خفو بود. در حدود ٢٥٨٠سال قبل از میلاد مسیح این هرم بزرگ را برای محل دفن یاهمان آرامگاه فرعون ساخته اند.خفو همان فرمانروایی است که یونانی ها اوراخئوپس می نامیدند.وپس از مدتی پسر ونوه ی خفو نیز برای خود هرم هایی را ساختند البته در اطراف ودر مجاورت این سه هرم چند هرم کوچک نیز بنا شده اند که این هرم ها مطعلق به درباریان وملکه ها بوده است.مصریان باستان اعتقاد داشته اند که انسان پس از مرگ دوباره زنده می شود وبه همین خاطر در اطراف جسد مومیایی شده ی مردگان خود موادغذایی ووسایل دفایی و... رابه همراه آن ها دفن می کردن واهرام مصر نیز برای حفاظت ازجسد خفو و فراعنه ی دیگر ساخته شده است.اهرام مصر از سه هرم بزرگ تشکیل شده است که درکنار آنها هرم های کوچکی نیز وجود دارند.وقتی ما اهرام مصر را از نزدیک می بینیم هرم وسطی از همه بزرگتر به نظر می رسد ولی این اشتباه است زیرا که هرم وسط چون روی زمین مرتفع تری بنا شده است بزرگ تر به نظر می رسد.ولی در اصل هرم خفو که سمت چپ هرم وسط قراردارد از همه بزرگتر است .هرم ها درگورستانی قدیمی در جیزه واقع شده اند. گروهی از باستان شناسان عقیده دارند که ٠٠٠/١٠٠ کارگر به مدت بیست وسه سال کارکردند ودر این هرم بیش از دوملیون نیم سنگ به کار رفته که وزن آن ها از٥/ ٢تن تا چهل تن وزن دارد را بنا کرده اند. یکی از طریقه هایی که احتمال دارد مصریان باستان سنگ های غول پیکر را حمل می کردند شیوه ی غلطاندن و بلند کردن است یکی از دانشمندان اتریشی به نام آقای پروفسر دکتر اسکارریدل برای این معما راه حلی پیشنهاد کرده است او می گوید که مصریان برای حمل این سنگ ها دور هم جمع می شدند و با نیروی خود و به وسی له ی اهرم هایی این سنگ ها را می غلتاندندودر این باره نظر های بسیاری وجود دارد بعضی از باستان شناسان عقیده دارند که این سنگ ها را با استفاده از سطوح شیبدار ماسه ای به بالای هرم ها می بردند.
وعده ای از باستان شناسان عقیده دارند که مصریان از داروهای نیروزای قوی استفاده می کردند وبه وسیله ی آنها این سنگ ها را به بالا می بردند.اهرام مصر از هر نظر چه از نظر معماری وموقعیت جغرافیایی در محل مناسبی قرار دارد.-هرم به گونه ای ساخته شده است که به چهار جهت اصلی مشرف است.-خط مداری که از روی جیزه می گذرد دقیقا خشکی ها وآب های روی کره ی زمین را دقیقا نصف می کندوهرم در چنین نقطه ای از نصف النهار ساخته شده است.
-فاصله ی میان مرکز زمین تا هرم کاملا برابر است.
-اندازه ی سطحی چهارجانبی حرم دقیقا برابراست با ارتفاع هرم.
-نوک هرم بزرگ دقیقا شمال واطرافش نیز طول استوا را تمثیل می نمایند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:132
مقدمه :
معماری مصری سرگذشت اسرار و نبوغ معماران این سرزمین باستانی در طول تاریخ بوده است که به خلق شاهکارهای منحصربهفردی منجر شده است.
برای حدود 10 هزار سال، دره نیل جایگاه یکی از بانفوذترین و باشکوهترین تمدنهای عصر خود بود. حتی امروزه هم برخی از آثار به جا مانده از این تمدن کهن همچون اهرام و ابوالهول در زمره مشهورترین و شگفتانگیزترین بناهای تاریخی جهان محسوب میشوند.
مصر گنجینه آثار معماری است که در نوع خود نظیر ندارد.آثار معماری به جا مانده از تمدن مصر باستان با توجه به مصالحی که در ساخت آنها به کار رفته است به طور کلی به دو دسته تقسیم میشوند.
دسته نخست بناهایی هستند که مصالح به کار رفته در آنها آجر نپخته بوده است. از این نوع آجر در ساخت خانههای مصری در طول تمدنهای فراعنه، یونانی، قبطی و اسلامی استفاده میشده است و امروزه در ساخت خانههای روستایی کاربرد دارد.
نوع دوم معماری سنگی است. مصر از ذخیره غنی معادن سنگهایی نظیر بازالت، آهک، مرمر و گرانیت برخوردار بود. بهرهبرداری از معادن سنگ زیر نظر دولت انجام میگرفت.
این امر از یک طرف به دلیل اهمیت پروژههای ساختمانی در آن زمان بود از طرف دیگر کارگران تا اتمام کار مجبور بودند در مجاورت معدن سنگی که بنای مورد نظر باید با آن شکل میگرفت، زندگی کنند در نتیجه حراست از مصالح با ارزش این بناها مهم شمرده میشد. از نکات جالب توجهای که در ساخت بناهای شگفتآور مصر شایان ذکر است ساده بودن ابزار کارگران آن دوران در مقابل خلق این بناهای اعجابآور است.
در واقع این مسأله بیش از پیش بیانگر نبوغ و خلاقیت معماران آن دوران بوده است. در دوران فراعنه وجود یک طرح معماری پیش از اقدام به ساخت یک بنا ضروری محسوب میشد. نمونههایی از این طرحها را میتوان روی کوزهها و سنگها دید. در واقع در مصر باستان صنعتگرانی که مهارتهای خاصی در ساخت بنا و ارایه طرح آن داشتند در قالب یک متخصص تجربیات خود را نسل به نسل منتقل کردند و شاهکارهایی را که ما امروز شاهد آن هستیم از خود به جا گذاشتند.
ساخت مقبرههای سلطنتی در قدیم بسیار اهمیت داشت در واقع توجه به ساخت این مقبرهها به اوایل تمدن مصر باستان باز میگردد. علاوه بر این مقبرهها که اوج هنر معماری در آنها به کار گرفته میشد، ساخت زیارتگاهها نیز ارزش زیادی داشت. دولت بهترین مصالح، معماران و هنرمندان خود را وقف ساخت این بناها میکرد.
گذشته از معماری که در خدمت مذهب و مراسم تدفین بود نوع دیگری از معماری با نام معماری نظامی نیز در مصر رواج داشت که معرف آن قلعهها و برجهایی بودند که در آن زمان ساخته شدهاند این نوع معماری در دوران حکومت آل ایوب (سلسله اسلامی در مصر که بنیانگذار آن صلاحالدین ایوبی بود) به اوج خود رسید که نمونههای بارز این سبک معماری قلعه صلاحالدین و دژ المظفر است.
سبک دیگری از معماری که در دوران یونانیها بسیار توسعه پیدا کرد معماری شهری بود نمونهای از این معماری فانوس دریایی اسکندر است که جزو سومین عجایب دنیای باستان به شمار میآید. ساخت این فانوس در دوران سلطنت بطالسه اول شروع شد و در دوران حکومت بطالسه دوم به پایان رسید.
فانوس دریایی اسکندر 150 متر طول دارد و تا قرن نوزدهم به عنوان راهنمای کشتیها در شب و روز کار میکرده است. نوع دیگری از معماری که ساخت هر نوع بنایی را شامل میشد در دوران اسلام رونق پیدا کرد. ساخت مسجد، مدارس، قصرها، قلعهها و خانهها مظاهر این نوع معماری هستند.
سبک جدیدی از معماری در قالب ساخت ساختمانهای ویژه خیریه همچون خانه فقرا و مخزن عمومی آب در دوران مملوک (غلامانی که در مصر به پادشاهی رسیدند) رواج پیدا کرد. شکی نیست که قاهره بعد از اسلام تا پایان دوران عثمانی کماکان شاهکار معماری جهان محسوب میشد که دیوارهایی دور تا دور آن را محصور کرده بود از دروازههای باشکوهی که برای تردد به این شهر در بین این دیوارها ساخته شده بود تنها دروازههای بابالنصر، بابالفتوح و بابالزویلا باقی مانده است سرزمین مصر هنوز هم با معابد فراعنه، بناهای یونانی، کلیساها و مساجد خود یکی از مراکز شگفتیهای عالم محسوب میشود.
دوره مصر باستان:(3000تا300ق.م)
•دوره مصر باستان دارای 3دوره است:
•1.مصرکهن
•2.مصر میانه
•3.مصر جدید
•مصریها قومی ابدیت گرا بودند.در مصر هر معماری که مربوط به آن د نیا باشد سنگی است و هر معماری که مربوط به این دوران باشد خشتی و فانی است.
•بنابراین آنها برای مرده قبری سنگی و محکم می ساختند و مرده را مومیایی می کردند.
•معبدهای مصریان همه از سنگ بود.وآنها خدای آفتاب را می پرستیدند.میل منار مصری (یادمان خدای آفتاب ) مظهر خدای مصر است.و به نام ابلیسک معروف می باشد.
•اولین مقبره هایی که در مصر ساخته شد مصطبه (Mastaba)نام داشت که مقبره های انفرادی بودند و از سنگ ساخته شده و ارتفاع آنها از سطح زمین حدود 2/5 متر بوده است.
•اولین مقبره ای که برای فرعون ساخته شده است یک زیگورات 5طبقه از خشت برای فرعونی به نام زوسر(Zuser) در ساکارا(Sacara) است.که معماری به نام ایم هوتپ آن را ساخته.
•اما سپس در زمان رامسس دوم اولین هرم به ارتفاع 146 متر با سنگهای نتراشیده در سایتی به نام جیزه (Gizeh) در کرانه چپ رودنیل ساخته شد. بزرگترین هرمها هرم خئوپس (Kheops) دو هرم دیگر هرمهای خفرن (Khephren) و میکرینوس (Mykerinos) می باشد. هرمها از قطعات سنگ تراش و بدون ملات ساخته می شدند. دارای قاعده مربع و سطوح مثلث شکل بودند. ارتفاع مقبره رامسس 1/5 فاصله ماه با زمین بود (البته نسبت به علم آن زمان).
•مفهوم زیگورات و اهرام هردو به معنی از خاک به افلاک است و چون مثلث نقطه اوج دارد از مثلث استفاده می کردند.
•در دوره مصر میانه ساخت کلا عوض شد و ساخت معبد و مقبره سنگی و صخره ای صورت گرفت یعنی صخره را سوراخ کرده و داخل آن مقبره می ساختند. مشهورترین آنها مقابره تخته سنگی در بنی حسن می باشد؛ مقبره خنوم حوتپ(Khnumhotep) در 2180ق.م و مقبره آمنمحت اول(Amenemhet 1) 1975 ق.م
•معابد در مصر دو دسته اند:
•1- معابد برای عبادت خدایان مثل معبد هوروس در ادفو(Edfu)
•2- معابد مردگان مثل معبد ملکه حاتشپ سوت(Hatshepsout) در دیرالبحری و معبد تخته سنگی غول آسای رامسس دوم در ابوسمبل (Abu-simbel)
•ستونها در این معابد اصلا جنبه سازه ای ندارند و فقط نما هستند در دوره جدید مصر معابد ومقابر جدید ساخته می شوند مثل معبد آمن-معبد کارناک و مقبره ملکه حتشپ سوت ومعبد هوراس
•معابد مصری به خصوص معبد آمن و هوراس 2قسمت مهم دارند یک سر در ورودی به اسم پایلون (Pylone) که جلو آن 2 مجسمه از رامسس است و سپس مجسمه های دیگری از رامسس که به ردیف پشت سر هم قرار دارند.((peristyl
•بعد از آن یک حیاط با ستون قرار گرفته بخش اصلی معبد یک سایت سر پوشیده به همراه ستون است. Hypostyle
•ستون های مصری:
•1.ستون نخل (palm)
•2.ستون با سر ستون نیلوفر آبی (لوتوس Lotus)
•3.سر ستون غنچه گل پاپیروس(Papyrus)
•4.سر ستون گل پاپیروس
ویژگی های سبکی در معماری مصر
•معماری مصری(3000-1000 پیش از میلاد)
1- ساختمان عظیم از سنگ آهک با نقشه ی مستطیل شکل
2- دروازه ی دوبرجی شیب دار با ورودی تنگ(Pylone)
3- سرستون هایی با نقش گل و غنچه برای ستون ها و نعل درگاه ها
4- فضای مرکزی مرتفع و پنجره دار در تالار ستون دار
5- تک ستون های یادبودی (Oblique) و تندیس ابوالهول روبه روی دروازه دو برجی(Sphinx)
6- نقش برجسته روی دیوارها و ستون ها
معماری بناها و کاخ ها در دوره پادشاهی میانه و مقبره های صخره ای مصر باستان
مهمترین و بارزترین بارنماهای پادشاهی میانه مقابر متعدد صخره ای در بنی حسن است که یکی از آنها مقبره “خنوم حوتب است که به ارتفاع ۶ متر ساخته است و سالمترین آنها است. این مقابر کم کم جانشین مقابر اهرامی شدند چرا که با هزینه فراوانی که اهرام داشتند مورد دستبرد نیز وارد می شدند و همین علت ها بود که باعث کمرنگ شدن ساخت اهرام ها شد و این سبک جدید مورد استفاده واهتم شد این مقابر در مناطق دور دست و در صخره ها کنده می شده این مقبره ها که در جلویشان یک سرستون کوتاه بود و دارای بخش های دهلیز تالاشوندار و اتاقک مقدس بود.
در داخل تالار مقبره ستون هایی دیده می شود اما این ستون ها هیچ نقشی در نگاهداری سقف ندارند و از کوه تراشیده شده اند و دیوارها نیز مانند گذشته با نقاشی و نقش برجسته رنگین و موضوعاتی مستابر تزئین شده اند ؟
معبد منتوحوتب :یکی از بناهایی که از دوران پادشاهی میانه (۲۰۵۶ ق.م) به جای مانده معبد و مقبره منتوحوتب در دید البدری است. این مجموعه در دامنه کوه جاسازی شده و ترکیب و هیجان انگیزی را با معماری و طبیعت بوجود آورده است. سطوح تراس ها با راهرو های ستون دار جانبی بوسیله معبدی شیب دار به یکدیگر متصل می شوند در وسط تراس بالایی هرم کوچک سنگی به عنوان نشانی از مقبره قرار دارد. محل دفن فرعون در خارج از مجموعه در دل کوه جای داده شده بود. این معبد ترکیبی از عظمت اهرام دوره پیشین و تالارهای ستون دار چند طبقه است. این مقبره نیز به علت آنکه از کوه کوچکی تراشیده شده در زیر مجموعه مقابر صخره ای است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:16
چکیده:
از جمله مسایل لازم است «روابط اسلام و ایران مطرح شود مسئله کتاب سوزی در ایران بوسیله مسلمین فاتح ایران است. در حدود نیم قرن است که بطور جدی روی این مسئله تبلیغ می شود.
اگر این حادثه، واقعیت تاریخی داشته باشد و مسلمین کتابخانه یا کتابخانه های ایران یا مصر را به آتش کشیده باشند جای این است که گفته شود اسلام ماهیتی ویرانگر داشته نه سازنده، حداقل باید گفته شود که اسلام هرچند سازنده تمدن فرهنگی بوده است اما ویرانگر تمدن ها و فرهنگ هایی نیز بوده است. پس در برابر خدماتی که به ایران کرده زیان هایی نیز وارد کرده است و اگر در نظری «موهبت» بوده از نظر دیگر «فاجعه» بوده است.
چند سال پیش یک شماره نو مجله «تندرست» که صرفاً یک مجله پزشکی است به دستم رسید. در آن جا خلاصه سخن رانی یکی از پزشکان بنام ایران در یکی از دانشگاه های غرب درج شده بود. در آن سخن رانی پس از آنکه به مضمون اشعار معروف سعدی «بنی آدم اعضای یکدیگرند» به سخنان خود چنین ادامه داده بود:
«یونان قدیم مهد تمدن بوده است فلاسفه و دانشمندان بزرگ مانند سقراط و … داشته ولی آنچه بتوان به دانشگاه امروزی تشبیه کرد در واقع همان است که خسرو پادشاه ساسانی تأسیس کرد و در شوش پایتخت ایران آن روز دارالعلم بزرگی به نام «گندی شاپور» … این دانشگاه سال ها دوام داشت تا اینکه در زمان حمله اعراب به ایران مانند سایر مؤسسات ما از میان رفت. و با آنکه دین مقدس اسلام صراحتاً تأکید کرده است که علم را،حتی اگر در چین باشد، باید بدست آورد، فاتحین عرب بر خلاف دستور صریح پیامبر اسلام حتی کتابخانه ملی ایران را آتش زدند و تمام تأسیسات علمی ما را بر باد دادند و از آن تاریخ تا مدت دو قرن ایران تحت نفوذ اعراب باقی ماند» (جمله تندرست، سال ۲۴ ، شماره ۲)
در پاسخ این پزشک محترم که چنین قاطعانه در یک مجمع پزشکی جهانی که علی القاعده اطلاعات تاریخی آنها هم از ایشان بیشتر نبوده اظهار داشته، عرض می کنیم:
اولا، بعد از دوره یونان و قبل از تأسیس دانشگاه «گندی شاپور» در ایران،دانشگاه عظیم «اسکندریه» بوده که با دانشگاه گندی شاپور طرف قیاس نبوده است. مسلمین که از قرن دوم هجری و بلکه اندکی هم در قرن اول هجری به نقل علم خارجی به زبان عربی پرداختند به مقیاس زیادی از آثار اسکندرانی استفاده کردند تفضیل آن را از کتب مربوطه می توان به دست آورد.
ثانیاً دانشگاه گندی شاپور که بیشتر یک مرکز پزشکی بوده ، کوچکترین آسیبی از ناحیه اعراب فاتح ندید و به حیات خود تا قرن سوم و چهارم هجری ادامه داد. پس از آنکه حوزه عظیم «بغداد» تأسیس شد دانشگاه گندی شاپور تحت الشعاع واقع شد و تدریجاً از بین رفت، خلفای عباسی پیش از آنکه بغداد دارالعلم بشود، از وجود منجمین و پزشکان همین گندی شاپور در دربار خود استفاده می کردند. «ابن ماسویه» ها و «بختیشوع» ها در قرن دوم و سوم هجری فارغ التحصیل همین دانشگاه بودند. پس ادعای اینکه دانشگاه گندی شاپور بدست اعراب فاتح از میان رفت، کاملا از روی بی اطلاعی است.
ثالثاً دانشگاه گندی شاپور را علمای مسیحی که از لحاظ مذهب و نژاد به حوزه روم (انطاکیه) وابستگی داشتند اداره می کردند. روح این دانشگاه مسیحی رومی بود و نه زرتشتی ایرانی. البته این دانشگاه از نظر جغرافیایی و از نظر سیاسی و مدنی جزء ایران و وابسته به ایران بود ولی روحی که این دانشگاه را بوجود آورده بود روح دیگری بود که از وابستگی اولیاء این دانشگاه به حوزه های غیرزرتشتی و خارج از ایران سرچشمه می گرفت. هم چنان که برخی مراکز علمی دیگر در ماوراءالنهر بوده که تحت تأثیر و نفوذ بودائیان ایجاد شده بود. البته روح ملت ایران یک روح علمی بوده است، ولی رژیم موبدی حاکم بر ایران در دوره ساسانی رژیمی ضدعلمی بوده و تا هر جا که این روح حاکم بود مانع رشد علوم بوده است به همین دلیل در جنوب غربی و شمال شرقی ایران که از نفوذ روح مذهبی موبدی به دور بوده است مدرسه و انواع علوم وجود داشته است و در سایر جاها که این روح حاکم بوده درخت علم رشدی نداشته است.
رابعاً این پزشک محترم که مانند عده ای دیگر طوطی وار می گویند «فاتحین عرب کتابخانه ملی ما را آتش زدند و تمام تأسیسات علمی ما را بر باد دادند» بهتر بود تعیین می فرمودند که آن کتابخانه ملی در کجا بوده؟ در همدان بوده؟ در اصفهان بوده؟ در شیراز بوده؟ در آذربایجان بوده؟ در نیشابور بوده؟ در تیسفون بوده؟در آسمان بوده؟ در زیرزمین بوده؟ در کجا بوده؟ چگونه است که ایشان و کسانی دیگر مانند ایشان که این جمله ها را تکرار می فرمایند، از کتابخانه ای که ملی بوده و به آتش کشیده شده اطلاع دادند، اما از محل آن بی اطلاع هستند.
نه تنها در هیچ مدرکی چنین مطلبی ذکر نشده و با وجود اینکه جزئیات حوادث فتوحات اسلامی در ایران و روم ضبط شده نامی از کتابخانه ای در ایران اعم از اینکه به آتش کشیده باشند و یا به آتش کشیده نشده باشند، در هیچ مدرک تاریخی وجود ندارد، بلکه مدارک خلاف آن را ثابت می کند. مدارک می گویند که در حوزه زرتشتی علاقه ای به علم و کتابت نبوده است. جا خط ، هر چند عرب است تعصب عربی ندارد به دلیل اینکه علیه عرب زیاد نوشته است و ما عن قریب از او مثل خواهیم کرد وی در کتاب «المحاسن و الاضداد» می گوید: «ایرانیان علاقه زیادی به نوشتن کتاب نداشتند بیشتر به ساختمان علاقه مند بودند» . کتاب «تمدن ایرانی » به قلم جمعی از خاورشناسان (ص ۱۸۷) تصریح می کند به عدم رواج نوشتن در مذهب زرتشت در عهد ساسانی. محققان اتفاق نظر دارند که حتی تکثیر نسخ اوستا ممنوع و محدود بود ظاهراً وقتی اسکندر به ایران حمله کرد از اوستا دو نسخه بیشتر وجود نداشته است که یکی در استخر بوده و بوسیله اسکندر سوزانده شده است.
بدون شک در ایران ساسانی آثار علمی و ادبی کمابیش بوده است. بسیاری از آن ها در دوره اسلامی به عربی ترجمه شد و باقی ماند و بدون شک بسیاری از آن آثار علمی و ادبی از بین رفته است. ولی نه به علت کتاب سوزی یا حادثه ای از این قبیل بلکه به این علت طبیعی و عادی که هر گاه تحولی در فکر و اندیشه مردم پدید آید و فرهنگی به فرهنگ دیگری هجوم آورد و افکار و اذهان را به خود متوجه سازد به نحو افراط و زیانبار فرهنگ کهن مورد بی مهری و بی توجهی واقع می گردد و آثار علمی و ادبی متعلق به آن فرهنگ در اثر بی توجهی و بی علاقگی مردم تدریجاً از بین می رود.