فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:157
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول : آوای مجنون
شهید غلامرضا سلطانی 4
شهید یدا... کلهر 11
شهید سید علی اصغر قریشی 18
شهید هدایت ا.... ملک زاده 29
شهید ابوالقاسم کاظم دهباشی 35
شهید مسعود آخوندی 42
شهید مهدی شرع پسند 49
شهید محمد حسن نعمت الهی 54
شهید مجید کلانتری 61
شهید سید رحمت ا... میر تقی 70
شهید مرتضی شریفی 79
شهید علی گروسی 82
شهید شعبانعلی نژاد فلاح 94
شهید محمد حسین فهمیده 99
شهید رضا نیک نژادی 102
شهید سید جمال قریشی 106
شهید حسین ایمانی 114
شهید حسین هدایتکار 117
عنوان صفحه
شهید حسین نوبندگانی 122
شهید عباس نیلی 124
فصل دوم : نغمه های وصال
اشـعــار 128
فصل سوم : یک جرعه نور
آیات و احادیث در ارتباط با شهید و شهادت 142
فصل چهارم :گذری بر آفتاب
فرازی از نیاش ها و دست نوشته های شهداء 145
مقدمه :
بسم رب الشهداء والصدیقین
پل شهادت اصلی ترین وسیله رسیدن به معبود است که شهدای گران قدر با عبور از این گذر گاه درخشان برای همیشه جاویدان باقی می مانند و عزت و سربلندی را برای ملت شریف ایران به جای گذاشته و ثبات و استمرار خط سرخ حسین (ع) را با خون خود تضمین نمودند و راه شجاعت را به ما آموختند .
درخشان ترین و فروزان ترین ستاره آسمان فرهنگ رهایی ، مشعل پر فروغ فرهنگ شهادت است . تکریم و تعظیم شهیدان تلاش مقدسی است در بر افراشتن پرچم های سرخ استقلال و آزادی و شریعت ، از یوق ذلت و اسارت وگام بلندی است در راستای احیای ارزش های مکتب توحید و عدالت ؛ زیرا (( شهادت مرگ در راه ارزش هاست )) و هر شهیدی مشعلی است که در بلندای عزت و سربلندی یک ملت جاودانه می درخشد . شهید زیبا ترین زخم بر پیکر هستی و شهادت زیباترین غزلی است که از لبهای سرخ حقیقت می تراود شهادت بیداری را معنا می کند و بینایی را شفاف می سازد .
شهادت مشعلی است که خداوند در جان برگزیدگانش بر می افروزد تا تاریکی از شانه های زندگی بگریزد . شهید چشمه آتشی است که خرمن ظلم را می سوزاند و آب روانی است که بر کویر تشنه ی عدالت جاری می شود . هر شهید سپیده ای است که در افق آسمان ها طلوع می کند و پیام آور صبح است .
برادر و خواهرگرامی :
بیایم برای لحظه های کوتاه زندگی برج های زیبایی معنویت ، عفاف ، پاکدامنی و انسانیت بسازیم . آیا شهداء در این محدوده زندگی نمی کردند ؟ شهیدان زنده و ناظرند پس بیایم غنچه های دوستی که از خون پاک آنها شکفته است به پاس داریم
و همیشه رهرو راه آنها باشیم . در پایان از همه عزیزانی که ما را در تهیه این مجموعه یاری نمودند کمال تشکر را داریم :
مجید ایزدیار ، ما شاء ا....فشی ، غلامرضا پور ابراهیمی ، علیرضا جوادی،
مژده هادی عصار وستاد یادواره شهدای شهرستان کرج
والسلام
فصل اول :
آوای منون
وصیت نامه
و
زندگینامه
شهداء
زندگی نامه شهید سلطانی :
شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت امام خمینی ، آیت ا... العظمی گلپایگانی و حضرت آیت ا... العظمی شیخ محمد علی اراکی و حضرت آیت ا... منتظری و..... بودند ایشان تمام وقت را به فراگیری فقه جعفری با یارانی متعهد که اکنون هریک ستاره های درخشان حوزه علمیه هستند پرداخت .
و درکنار آن به تحصیل تفسیر و اخلاق و فلسفه همت گماشت و در ایام تعطیلی مانند ماه رمضان و محرم و بعضاَ جمعه ها به اطراف و اکناف شهرهای اسلامی ایران مسافرت کرده و به تبلیغ اسلام و تشکیل کلاهای متعدد برای قشرهای مختلف جامعه پرداخت و با عمل و گفتار خود مردم را به سوی تکامل اسلامی دعوت نمود .
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از آن با اینکه همواره در خطر و تهدید بود ، با بیان شیوا و قاطع خود به افشاگری بر ضد رژیم هزار فامیل شاهنشاهی می پرداخت . بعد از پیروزی انقلاب ، که مسئولیتهای سنگینی را رب دوش خود احساس کرد . قهرمانانه برای انجام آنها به میدان آمد و در سنگر های مختلف از انقلاب اسلامی که صدها هزار شهید براه آن داده شده به پاسداری پرداخت .
1ـ در سنگر امام جمعه : ایشان از همان سالهای آغازیروزی انقلاب اسلامی ، از سوی حضرت امام امت ، امام جمعه اشتهارد شد. و چندین سال در این سنگر به ارشاد مردم و رتق وتوفیق امور پرداخت. در پرتو نماز جمعه خدمات او در اصلاح و رسیدگی و به امور و توجه به مستضعفین چشمگیر بود ، از جمله رفع کردن مشکل آب شیرین اشتهارد.
2ـ در سنگر قضاوت : شـهـید سـلطانی در عـین ایـنکه سـنگر نمـاز جمعه اشتهارد را اداره
می کرد قاضی و حاکم شرع کرج و بخشهای آن بود ، بار سنگین قضاوت را با یارای متعهد بعهده گرفت و چند سال در این سنگر به داد خواهی مردم براساس اسلام پرداخت و با اینکه در مخاطره سختی بود قاطعانه با گروهکهای ملحد و منافقین برخورد کرد و بر اساس عدالت اسلامی با کمال حلم و استقامت آنها را به محاکمه کشید .
3ـ در سنگر دانشگاه : شهید بزرگوار به ارشاد و تبلیغ اسلام که کار اصلی روحانیت است عشق می ورزید با اینکه عهده دار چنین کار بود چندین کلاس درس دانشگاه تهران در رشته حقوق و معارف اسلامی را به عهده گرفته بود و در هفته یکروز برای تدریس به دانشگاه می رفت . ایشان مدتی نماینده حضرت آیت ا... منتظری در مجتمع علوم انسانی دانشگاه تهران بودند که چند دانشگاه زیر پوشش این مجتمع بود. این کار نیز در رابطه با انقلاب فرهنگی بود تا حقایق اسلام به دانشگاه راه یابد و آینده سازان کشور و فارغ التحصیلان دانشگاه افرادی آگاه به اسلام و جوشیده و خروشیده از متن اسلام نهایت تشویق را در مورد تحصیل نموده است .
4ـ تألیفات چاپ شده شهید : او با آن همه اشتغالاتی که داشت ، اهل قلم بود از جمله کتابهای تألیف شده ایشان عبارتند از :
1 ـ معاد آخرین سیر تکاملی انسان ( در 159 صفحه )
2 ـ درسـهـایی از اقـتصـاد اسـلامی ( در 171 صفحه )
3 ـ تکامل در پرتو اخلاق ( در 261 صفحه شامل 32 درس مهم اخلاقی )
4 ـ جلد دوم تکامل در پرتو اخلاق ( شامل 36 درس اخلاقی )
5 ـ در سنگر مجلس : شهید در سال 1363 به نماینده گی از طرف مردم قهرمان در مرحله اول انتخابات با 46 هزار 369 رأی از مجموع 273 هزار 584 رأی ( 1/60% رأی اخذ شده ) از شهرستان کرج به مجلس شورای اسلامی راه یافت ، او در مجلس عضو کمیسیون امور اقتصادی و حقوقی بود . او به طوری جدی و کوشا بود که قوانین کاملا اسلامی تصویب شود .
روز پنج شنبه اول اسفند 1364 او که رزمندگان قهرمان در جبهه و در عملیات والفجر8 حماسه آفریدند و با آزاد سازی (( فـــاو)) کمر صدامیان را شکستند . در طی این جریان هواپیمای مسافربری (( فرند شیب ))که حاوی بیش از 40 تن از امت حزب ا... از جمله حجه الاسلام سلطانی بود به دو هوایمای عراقی اصابت کرد و این 40 نفر از جمله این شهید بزرگوار به فیض شهادت نائل آمدند .
یکی از بدرقه کنندگان شهید عزیز سلطانی می گفت هنگام خداحافظی آخر ، آقای سلطانی به بنده گفت (( به مردم کرج بگویید مرا حلال کنند و از همه آنها تشکر میکنم))
وصیت نامه شهیدغلامرضا سلطانی :
بسم ا... الرحمن الرحیم
بعداز حمد که مخصوص ایزد یکتاست و درود بر همه پیامبران خدا مخصوصا بر پیغمبر عظیم الشأن الاسلام و خاندان گرامیش و بالخصوص بر امیر المومنین و فاطمه زهراء علیها سلام و یازده فرزندانشان که امامان و رهبران جامعه انسانیت بوده اند و هستند و بالاخص به حضرت
صاحب الزمان (عج) .
الهم عجل فرجه و سهل مخرجه و قرب زمانه و اجعلنا من انصاره و اعوانه ورزق شهادتنا فی رکابه و رکابه نایبه الامام خمینی (ره) دامت ظله.
و بعد ای ملت عظیم و عزیز اسلامی ایران باید بدانیم این جمهوری اسلامی خون بهای دها هزار شهید و مجروح است و اگر ما امروز از آن حفاظت نکنیم باید بدانیم یک روز در درگاه عدل الهی جوابی نخواهیم داشت و روز شرمنده گی ما خواهد بود . امروز که شما عزیزان همه گروهک های وبسته به شرق و غرب را سرکوب کرده اید و دیگر آنها جای پایی در این کشور عزیز اسلامی ندارند باید بدانیم آنچه امروز ممکن است خدای ناکرده به انقلاب ما ظربه بزند فقط هوا پرستی ها و خودخواهی ها خواهد بود . بکوشید همه طابع حق باشید و از تفرقه دوری کنید که همه بدبختی های جامعه اسلامی ما در آن است. و ای مردم شهید پرور سعی کنید کارهایتان را برای خدا انجام دهید اگر کاری در رابطه با خدا باشد هیچ وقت درگیری در آن نخواهیم داشت و به فرموده امام عزیزمان اگر همه انبیاء در یک زمان باشند با هم اصطکاک نخواهند داشت .
وبه شما عزیزانی که مرا می شناسید مخصوصا اهالی متدین و شجاع و غیور اشتهارد میگویم و خدا را گواه می گیرم که سعی و تلاش من در این بود که به مقدار توانم کاری برای جامعه اسلامی کرده باشم و از مسئولیت ها و پست هایم به هیچ وجه استفاده سوء نکردم بلکه می خواستم به هیچ وجه استفاده مادی ولو مشروع باشد نکنم . نکرده ام با این وصف نمی دانم در شب اول قبر چه جوابی در برابر ملائکه مقرب خدا بگویم و در روز دادگاه عدل الهی چگونه می توانم نجات پیدا کنم ، اگر فضل خدای بزرگ و شفاعت خانواده عصمت و طهارت و شهدای اسلام شامل حالم نشود روز بد بختی و بی چاره گی من است .
خدایا به فضل خویش مارا مشمول لطف و شفاعت پیامبر و ائمه معصومین (ع) قرار
بده و ای مردم متدین و عزیز سعی کنید نماز جمعه و دعای کمیل تان هرچه باشکوه تر باشد . جوانان شما ، در اثر این دو برنامه بیشتر دآگاهی پیدا می کنند و متدین می شوند و در نتیجه گرفتاری هایی که در محیط دیگر است در اینجا نیست و نخواهد بود و محیط شهر عزیزمان اشتهارد چون مدینه فاضله است . و در خاتمه به همه جوانان و دانشجویان و دانش آموزان می گویم اگر بخواهیم استقلال و آزادی خود را حفظ کنیم بکوشید در رابطه تزکیه و تعلیم به سرحد کمال برسید و جامعه اسلامی ، احتیاج به جوانان متدین و دانشمند دارد .
الهم انی اسئلک راحت عند ا لموت و ا لمغفره بعد ا لموت و ا لعفو عند الحساب .
ا لهم ا رزقنی ا لشهادت فی سبیلک آمین یا رب ا لعا لمین.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:13
چکیده:
انسان در پرتو انوار بدیهی فطری خویشتن را چنین در می یابد که موجودی است که همه مطبوعات واقعی خویش را باید در ساخته شدن حیات خویش پیجو باشد حکیمی بالقوه خویشتن را می فهمد که از برای ساخته شدن حیات جز اینکه در مسیر علم وعمل قرار بگیرد چاره ای ندارد ولی پس از آنکه حقیقت را در یافت و نوایی از کمال و سعادت در بی نوایی خویش درک نمود دیگر از بیچارگی و اضطرار و اجبار سخن به میان نمی آورد و خود را درحرمت اراده که جز از میل است در می یابد و میفهمد که از برای چگونه زیستن اسیر جبر نیست و اراده را نیز از منظر واقعی نگریسته لذا در کنار وجدانیات دیگری که دارد به اراده و عقل بهاء میدهد چگونه فراسوی عالم ماده را در نوردیدن را فقط در این عالم هستی مقام خویش درمی یابد پس از آنکه وجود علم و عمل را در فعالیت های حرکت حیاتی خویش بهاء ارج خویش در یافت از برای آنکه ثمره ی مطلوب و اولی علم و عمل را که تحقق سیر حیات واقعی سعادتمندانه باشد دریابد و به آن نتیجه والا نائل آید خود علم و عمل را مورد شناسایی قرار می دهد اینجاست مه حکیم بالقوه دیگر فیلسوف بالفعل شده است اگر چه در مراتب پایین حکمت باشد اما همینکه ارزش علم و عمل می خواهد دریابد سنگ بنای محکمی را نهاده است پس بررسی حقیقت علم و عمل و پی بردن به اقسام و مراتب احکام آنها در در چهار چوب حکمت نظری و عملی با اینکه اصالت را ازآن علم در می یابد ولی علم بدون عمل را نیز همانند درخت بی ثمر در می یابد ئ ار همه مهمتر در بررسی فعالیت های عملی خود به دو نوع افعال در خویشتن پی می برد و اهم از این مهم اینکه به وجود رکنی بنام ایمان آگاهی پیدا می کند که بدون آن علم و عمل علاوه بر اینکه بی ثمر و تحقق مطلوب را بی هنر در می یابد همچنین به تلفیقی از علم و عمل با ایمان پی می- برد که هم سبب حرمت و کرا مت اندیشه و اخلاق و صفات انسانی میگردد ، ایمان را در حقیقت صافی و ذلال ساز فعالیت های خود در می یابد.
بعد از بررسی افعال انسان به این نتیجه می رسد که دو نوع فعل دارد : یک قسم افعالی که طبیعی و از روی میل و یا غضب تسانی هستند و دومین قسم افعالی که تدبیری و از روی اراده هستند که همین نوع دوم را افعال اخلاقی می نامند یعنی افعالی بر پایه تدبیر عقلانی و در چهرچوب صفات انسانی، یعنی متقابل و متناسب با فطرت پاک قدمی در جهت لبیک به ایمانی که حکم پرستش را تحقق می سازد پس عملی، فعل اخلاقی است که در یومن وستر است پرستش صورت می گیرد در غیر این از نوع اول بوده و اخلاقی نمی باشد. اما بحث اینجاست که آیا هر فعلی که طبیعی و نفسانی نبود اخلاقی است و سازنده حیات و سعادتمند کننده انسان است؟ و یا اینکه نه خیر فعلی اخلاق واقعی است که شرایط واقعی بودن و حقیقت را داشته باشد؟
از آنجا که تعریف دقیق و پی بردن به واقعیت اخلاق در حین سائگی ظاهری از پیچیده ترین و مهمترین موضوعات حکمت عملی است که با بیان چند جمله مطلب روشن نشده و مطلوب حاصل نمی گردد لذا برای رسیدن به نتیجه مطلوب باید قدری از اول حرکت و خواهش آدمی صحبت کنیم و ببینیم اصلاً آدمی خود چه استعداد دارد و آیا می تواند به اخلاق واقعی برسد و اصلاً اخلاق واقعی را با توجه به تعریف و توضیح ساده ای که فوقاً دادیم درمی یابد و چگونه درمی یابد تا آخر نتیجه گیری کنیم؛
اگر انسان را در موقعیتی درنظر بگیریم که در تحقیق واقعی نیز طریق چنین است فرض کنیم انسان در مرحله ای از زندگی است که می خواهد خود حقایق را بفهمد و به آن در درستی حکم عمل جامع عمل بپوشاند بدون آنکه شنیده ها را باور کند و یا اگر چیزی را شنید در آن تحقیق کند که باز تاکید می کنم که حقیقت حیات آدمی باید چنین سیر شود لذات از یک طرف می خواهد بداند جهان چیست؟ و انسان چیست و چه نسبتی با جهان دارد؟ و از طرف دیگر در خود به نیازهای و خود دسته هایی پی می برد و روشن این خواسته ها اینکه می خواهد طوری حرکت داشته باشد که نیازمندیهایش برآورده شود و سعادتمند گردد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:157
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 1
فصل اول : آوای مجنون
شهید غلامرضا سلطانی 4
شهید یدا... کلهر 11
شهید سید علی اصغر قریشی 18
شهید هدایت ا.... ملک زاده 29
شهید ابوالقاسم کاظم دهباشی 35
شهید مسعود آخوندی 42
شهید مهدی شرع پسند 49
شهید محمد حسن نعمت الهی 54
شهید مجید کلانتری 61
شهید سید رحمت ا... میر تقی 70
شهید مرتضی شریفی 79
شهید علی گروسی 82
شهید شعبانعلی نژاد فلاح 94
شهید محمد حسین فهمیده 99
شهید رضا نیک نژادی 102
شهید سید جمال قریشی 106
شهید حسین ایمانی 114
شهید حسین هدایتکار 117
عنوان صفحه
شهید حسین نوبندگانی 122
شهید عباس نیلی 124
فصل دوم : نغمه های وصال
اشـعــار 128
فصل سوم : یک جرعه نور
آیات و احادیث در ارتباط با شهید و شهادت 142
فصل چهارم :گذری بر آفتاب
فرازی از نیاش ها و دست نوشته های شهداء 145
مقدمه :
بسم رب الشهداء والصدیقین
پل شهادت اصلی ترین وسیله رسیدن به معبود است که شهدای گران قدر با عبور از این گذر گاه درخشان برای همیشه جاویدان باقی می مانند و عزت و سربلندی را برای ملت شریف ایران به جای گذاشته و ثبات و استمرار خط سرخ حسین (ع) را با خون خود تضمین نمودند و راه شجاعت را به ما آموختند .
درخشان ترین و فروزان ترین ستاره آسمان فرهنگ رهایی ، مشعل پر فروغ فرهنگ شهادت است . تکریم و تعظیم شهیدان تلاش مقدسی است در بر افراشتن پرچم های سرخ استقلال و آزادی و شریعت ، از یوق ذلت و اسارت وگام بلندی است در راستای احیای ارزش های مکتب توحید و عدالت ؛ زیرا (( شهادت مرگ در راه ارزش هاست )) و هر شهیدی مشعلی است که در بلندای عزت و سربلندی یک ملت جاودانه می درخشد . شهید زیبا ترین زخم بر پیکر هستی و شهادت زیباترین غزلی است که از لبهای سرخ حقیقت می تراود شهادت بیداری را معنا می کند و بینایی را شفاف می سازد .
شهادت مشعلی است که خداوند در جان برگزیدگانش بر می افروزد تا تاریکی از شانه های زندگی بگریزد . شهید چشمه آتشی است که خرمن ظلم را می سوزاند و آب روانی است که بر کویر تشنه ی عدالت جاری می شود . هر شهید سپیده ای است که در افق آسمان ها طلوع می کند و پیام آور صبح است .
برادر و خواهرگرامی :
بیایم برای لحظه های کوتاه زندگی برج های زیبایی معنویت ، عفاف ، پاکدامنی و انسانیت بسازیم . آیا شهداء در این محدوده زندگی نمی کردند ؟ شهیدان زنده و ناظرند پس بیایم غنچه های دوستی که از خون پاک آنها شکفته است به پاس داریم
و همیشه رهرو راه آنها باشیم . در پایان از همه عزیزانی که ما را در تهیه این مجموعه یاری نمودند کمال تشکر را داریم :
مجید ایزدیار ، ما شاء ا....فشی ، غلامرضا پور ابراهیمی ، علیرضا جوادی،
مژده هادی عصار وستاد یادواره شهدای شهرستان کرج
والسلام
فصل اول :
آوای منون
وصیت نامه
و
زندگینامه
شهداء
زندگی نامه شهید سلطانی :
شهید عزیز روحانی مبارز حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ غلامرضا سلطانی به سال 1322 شمسی در اشتهارد از خانوده ای پاک دیده به جهان گشود. آقای سلطانی پس از پیمودن مقدمات علوم اسلامی در اشتهارد در حدود سالهای 1336 آماده برای ورود به حوزه علمیه قم گردید و در دانشگاه بزرگ جعفری به تحصیل ادامه داد . ایشان درس کتاب مکاسب و رسائل را می خواندند ، اساتید معظم ایشان در دوره خارج ، حضرت امام خمینی ، آیت ا... العظمی گلپایگانی و حضرت آیت ا... العظمی شیخ محمد علی اراکی و حضرت آیت ا... منتظری و..... بودند ایشان تمام وقت را به فراگیری فقه جعفری با یارانی متعهد که اکنون هریک ستاره های درخشان حوزه علمیه هستند پرداخت .
و درکنار آن به تحصیل تفسیر و اخلاق و فلسفه همت گماشت و در ایام تعطیلی مانند ماه رمضان و محرم و بعضاَ جمعه ها به اطراف و اکناف شهرهای اسلامی ایران مسافرت کرده و به تبلیغ اسلام و تشکیل کلاهای متعدد برای قشرهای مختلف جامعه پرداخت و با عمل و گفتار خود مردم را به سوی تکامل اسلامی دعوت نمود .
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از آن با اینکه همواره در خطر و تهدید بود ، با بیان شیوا و قاطع خود به افشاگری بر ضد رژیم هزار فامیل شاهنشاهی می پرداخت . بعد از پیروزی انقلاب ، که مسئولیتهای سنگینی را رب دوش خود احساس کرد . قهرمانانه برای انجام آنها به میدان آمد و در سنگر های مختلف از انقلاب اسلامی که صدها هزار شهید براه آن داده شده به پاسداری پرداخت .
1ـ در سنگر امام جمعه : ایشان از همان سالهای آغازیروزی انقلاب اسلامی ، از سوی حضرت امام امت ، امام جمعه اشتهارد شد. و چندین سال در این سنگر به ارشاد مردم و رتق وتوفیق امور پرداخت. در پرتو نماز جمعه خدمات او در اصلاح و رسیدگی و به امور و توجه به مستضعفین چشمگیر بود ، از جمله رفع کردن مشکل آب شیرین اشتهارد.
2ـ در سنگر قضاوت : شـهـید سـلطانی در عـین ایـنکه سـنگر نمـاز جمعه اشتهارد را اداره
می کرد قاضی و حاکم شرع کرج و بخشهای آن بود ، بار سنگین قضاوت را با یارای متعهد بعهده گرفت و چند سال در این سنگر به داد خواهی مردم براساس اسلام پرداخت و با اینکه در مخاطره سختی بود قاطعانه با گروهکهای ملحد و منافقین برخورد کرد و بر اساس عدالت اسلامی با کمال حلم و استقامت آنها را به محاکمه کشید .
3ـ در سنگر دانشگاه : شهید بزرگوار به ارشاد و تبلیغ اسلام که کار اصلی روحانیت است عشق می ورزید با اینکه عهده دار چنین کار بود چندین کلاس درس دانشگاه تهران در رشته حقوق و معارف اسلامی را به عهده گرفته بود و در هفته یکروز برای تدریس به دانشگاه می رفت . ایشان مدتی نماینده حضرت آیت ا... منتظری در مجتمع علوم انسانی دانشگاه تهران بودند که چند دانشگاه زیر پوشش این مجتمع بود. این کار نیز در رابطه با انقلاب فرهنگی بود تا حقایق اسلام به دانشگاه راه یابد و آینده سازان کشور و فارغ التحصیلان دانشگاه افرادی آگاه به اسلام و جوشیده و خروشیده از متن اسلام نهایت تشویق را در مورد تحصیل نموده است .
4ـ تألیفات چاپ شده شهید : او با آن همه اشتغالاتی که داشت ، اهل قلم بود از جمله کتابهای تألیف شده ایشان عبارتند از :
1 ـ معاد آخرین سیر تکاملی انسان ( در 159 صفحه )
2 ـ درسـهـایی از اقـتصـاد اسـلامی ( در 171 صفحه )
3 ـ تکامل در پرتو اخلاق ( در 261 صفحه شامل 32 درس مهم اخلاقی )
4 ـ جلد دوم تکامل در پرتو اخلاق ( شامل 36 درس اخلاقی )
5 ـ در سنگر مجلس : شهید در سال 1363 به نماینده گی از طرف مردم قهرمان در مرحله اول انتخابات با 46 هزار 369 رأی از مجموع 273 هزار 584 رأی ( 1/60% رأی اخذ شده ) از شهرستان کرج به مجلس شورای اسلامی راه یافت ، او در مجلس عضو کمیسیون امور اقتصادی و حقوقی بود . او به طوری جدی و کوشا بود که قوانین کاملا اسلامی تصویب شود .
روز پنج شنبه اول اسفند 1364 او که رزمندگان قهرمان در جبهه و در عملیات والفجر8 حماسه آفریدند و با آزاد سازی (( فـــاو)) کمر صدامیان را شکستند . در طی این جریان هواپیمای مسافربری (( فرند شیب ))که حاوی بیش از 40 تن از امت حزب ا... از جمله حجه الاسلام سلطانی بود به دو هوایمای عراقی اصابت کرد و این 40 نفر از جمله این شهید بزرگوار به فیض شهادت نائل آمدند .
یکی از بدرقه کنندگان شهید عزیز سلطانی می گفت هنگام خداحافظی آخر ، آقای سلطانی به بنده گفت (( به مردم کرج بگویید مرا حلال کنند و از همه آنها تشکر میکنم))
وصیت نامه شهیدغلامرضا سلطانی :
بسم ا... الرحمن الرحیم
بعداز حمد که مخصوص ایزد یکتاست و درود بر همه پیامبران خدا مخصوصا بر پیغمبر عظیم الشأن الاسلام و خاندان گرامیش و بالخصوص بر امیر المومنین و فاطمه زهراء علیها سلام و یازده فرزندانشان که امامان و رهبران جامعه انسانیت بوده اند و هستند و بالاخص به حضرت
صاحب الزمان (عج) .
الهم عجل فرجه و سهل مخرجه و قرب زمانه و اجعلنا من انصاره و اعوانه ورزق شهادتنا فی رکابه و رکابه نایبه الامام خمینی (ره) دامت ظله.
و بعد ای ملت عظیم و عزیز اسلامی ایران باید بدانیم این جمهوری اسلامی خون بهای دها هزار شهید و مجروح است و اگر ما امروز از آن حفاظت نکنیم باید بدانیم یک روز در درگاه عدل الهی جوابی نخواهیم داشت و روز شرمنده گی ما خواهد بود . امروز که شما عزیزان همه گروهک های وبسته به شرق و غرب را سرکوب کرده اید و دیگر آنها جای پایی در این کشور عزیز اسلامی ندارند باید بدانیم آنچه امروز ممکن است خدای ناکرده به انقلاب ما ظربه بزند فقط هوا پرستی ها و خودخواهی ها خواهد بود . بکوشید همه طابع حق باشید و از تفرقه دوری کنید که همه بدبختی های جامعه اسلامی ما در آن است. و ای مردم شهید پرور سعی کنید کارهایتان را برای خدا انجام دهید اگر کاری در رابطه با خدا باشد هیچ وقت درگیری در آن نخواهیم داشت و به فرموده امام عزیزمان اگر همه انبیاء در یک زمان باشند با هم اصطکاک نخواهند داشت .
وبه شما عزیزانی که مرا می شناسید مخصوصا اهالی متدین و شجاع و غیور اشتهارد میگویم و خدا را گواه می گیرم که سعی و تلاش من در این بود که به مقدار توانم کاری برای جامعه اسلامی کرده باشم و از مسئولیت ها و پست هایم به هیچ وجه استفاده سوء نکردم بلکه می خواستم به هیچ وجه استفاده مادی ولو مشروع باشد نکنم . نکرده ام با این وصف نمی دانم در شب اول قبر چه جوابی در برابر ملائکه مقرب خدا بگویم و در روز دادگاه عدل الهی چگونه می توانم نجات پیدا کنم ، اگر فضل خدای بزرگ و شفاعت خانواده عصمت و طهارت و شهدای اسلام شامل حالم نشود روز بد بختی و بی چاره گی من است .
خدایا به فضل خویش مارا مشمول لطف و شفاعت پیامبر و ائمه معصومین (ع) قرار
بده و ای مردم متدین و عزیز سعی کنید نماز جمعه و دعای کمیل تان هرچه باشکوه تر باشد . جوانان شما ، در اثر این دو برنامه بیشتر دآگاهی پیدا می کنند و متدین می شوند و در نتیجه گرفتاری هایی که در محیط دیگر است در اینجا نیست و نخواهد بود و محیط شهر عزیزمان اشتهارد چون مدینه فاضله است . و در خاتمه به همه جوانان و دانشجویان و دانش آموزان می گویم اگر بخواهیم استقلال و آزادی خود را حفظ کنیم بکوشید در رابطه تزکیه و تعلیم به سرحد کمال برسید و جامعه اسلامی ، احتیاج به جوانان متدین و دانشمند دارد .
الهم انی اسئلک راحت عند ا لموت و ا لمغفره بعد ا لموت و ا لعفو عند الحساب .
ا لهم ا رزقنی ا لشهادت فی سبیلک آمین یا رب ا لعا لمین.
فرمت فایل :word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:90
چکیده:
منطق در فلسفه اسلامی
منطق اسلامی در ابتدا از مجموعه منطقی ارسطو، ارغنون (که طبق یک رده بندی اخیر یونانی شامل علم خطا به و شعر نیز می باشد) الهام گرفته شده بود. نویسندگان اسلامی به برخی عناصر منطق و نظریه زبان شناختی منطق رواقی نیز آشنا بودند، ومنابع منطقی آنها نه تنها آثار خود ارسطو را شامل می شد بلکه آثار مفسران ارسطویی یونانی متاخر از جمله ایساغوجی اثر فرفوریوس و نوشته های منطقی جالینوس را نیز شامل می شد. با این وجود بیشتر آثار منطقی فیلسوفان اسلامی کاملاً به اسلوب منطق ارسطویی باقی ماند، وبیشتر آثار آنها در این حوزه به شکل تفاسیر ارسطو بود.
منطق از نظر فیلسوفان اسلامی فقط شامل مطالعه الگوهای صوری استناج و اعتبار آنها نبود بلکه عناصر فلسلفه زبان و حتی معرفت شناسی و مابعدالطبیعه را نیز شامل می شد. فیلسوفان اسلامی به دلیل مشاجرات اقلیمی با متخصصین دستور زبان عربی بسیار مایل بودند که به رابطه بین منطق و زبان بپردازند و بحث بیشتری را به پرسش درباره موضوع و اهداف منطق درباره استدلال وسخن اختصاص می دهند. آنها در حوزه تحلیل منطقی صوری نظریه حدود، قضایا و قیاسات را همانطوریکه در مقولات، درباره عبارت و تحلیلهای پیشین ارسطو تدوین یافته است مفصلاً شرح دادند. آنها به تبع ارسطو قیاس را شکلی می دانستند که هر استدلال عقلی می توانست در قالب آن در آید و نظریه قیاس را نقطه کانونی منطق لحاظ می کردند. حتی بسیاری از ارسطو گرایان اسلامی شعر را در برخی از سبک ها به عنوان هنر قیاسی لحاظ کردند.
چون منطق ابزار دانش، یا وسیله ای که با آن علم به دست می آید لحاظ شد، در دنیای اسلامی نظریه عمومی درباره روش استدلال با تمرکز بر اهداف معرفت شناسانه به منطق اضافه شد. این عنصر منطق اسلامی بر نظریه برهان که در تحلیلات پیشین ارسطو ذکر شده است محوریت یافت و از آن موقع برهان هدف نهایی منطق لحاظ گردید. دیگر عناصر نظریه استدلال مانند جدل و خطابه فرع بر برهان دیده می شدند، لذا این اعتقاد به وجود آمد که حالات معرفتی این دو نوع استدلال یقین واستحکام برهان را ندارند. هدف فیلسوف در نهایت برهان بر حقیقت ضروری و یقینی است؛ استفاده از استدلالات جدل و خطا به عنوان مقدمه دفاع از نتایج برهان، یا نشر نتایج آن به مخاطبی وسیع تر لحاظ شده است.
الف- موضوع و اهداف منطق
فیلسوفان اسلامی همانطور که روال آنها در بحث همه شاخه های فلسفه بود توجه زیادی را به تعریف موضوعی که در منطق مطالعه می شود و اهدافی که با این مطالعات دنبال می شود معطوف کردند. فارابی که آثار منطقی و زبان شناختی او بیشتری کار فلسفی اش را تشکیل می دهد، نمونه ای از این رویکرد به منطق است که ویژگی ارسطوگرایی اسلامی است. وی در احصاء العلوم منطق را علمی ابزاری و قانونمند تعریف می کند که هدف آن هدایت عقل به سوی حقیقت وحراست آن از خطای در فکر می باشد وی از ضرورت این علم معقول در زمینه هایی که امکان خطا برای ذهن حداقل در برخی از افعالش وجود دارد- برای مثال، در زمینه هایی که کاوش عقلانی فطری نیست بلکه به صورت استدلالی یا تجربی «از طریق تفکر و تعمق» حاصل می شود- جانبداری کرد. فارابی منطق را با ابزارهایی چون خط کش و پرگار مقایسه می کند، که وقتی، ما اشیاء جسمانی را اندازه گیری می کنیم در آن وقت در معرض خطاهای خطاهای حس قرار گیریم، برای تضمین دقت به کار می روند. ابزارهای منطقی مانند این ابزار از سوی کاربران آن برای تایید هم کارهای فکری و هم استدلال دیگران می تواند به کار گرفته شود. در واقع منطق خصوصاً برای هدایت عقل هنگام نیاز به داوری بین آراء و مراجع متضاد و مقابل هم مفید و مهم می باشد.
دیدگاه فارابی درباره منطق به عنوان علمی قانونمند که رفتارهای ذهن در برابر معقولات را اداره می کند، در بسیاری از آثار منطقی مقدماتی اش تکرار شده است، و مبنای اصلاحات بعدی ابن سینا را شکل داد (نگاه کنید به ابن سینا).ابن سینا در فصلهای نخستین المدخل، اولین کتاب منطقی اثر دائره المعارفی اش- شفا- هدف منطق را توانا ساختن عقل برای کسب «علم به مجهول از معلوم» وصف می کند. او همانند فارابی با این استدلال که توانایی های فطری تعقل برای تضمین دستیابی به این هدف ناکافی اند و لذا به کمک یک مهارت نیاز می باشد، از ضرورت منطق جانبداری کرد. هر چد در برخی موارد هوش ذاتی ممکن است برای تضمین دستیابی به علم درست کافی باشد، چنین مواردی حداکثر اتفاقی هستند؛ وی آنها را با فردی مقایسه می کند که بدون اینکه تیرانداز ماهری باشد تصادفی تیری رابه هدف می زند. مهمترین و موثرترین ابتکاری که ابن سینا در توصیف منطق برای اولین بار ارائه کرد. تعریف او از موضوع به عنوان « معقولات ثانوی» یا «مفاهیم ثانوی» در مقابل «معقولات اولی» بوده این تفکیک رابطه تنگاتنگی با فلسفه ابن سینا در این نظریه مهم، بعد الطبیعی اش دارد که ماهیت یا جوهر متمایز از وجود است، واینکه وجود به ترتیب به یکی از این دو حالت می تواند لحاظ گردد: وجود عینی، مانند موجودات واحد در عالم خارج؛ یا وجود ذهنی در یکی از قوای حس یا عاقله نفس (نگاه کنید به وجود).
ابن سینا در المدخل بحث می کند که منطق با هر علوم دیگر تفاوت دارد زیرا صرفاً به وجود ذهنی نمی پردازد (که این در حیطه علم روان شناسی می باشد)، بلکه به عوارض یا صفاتی که به واسطه انتزاع وجود ذهنی اش توسط ذهن به هر جوهر تعلق دارد می پردازد. این صفات بنا به نظر ابن سینا چیزهایی چون نسبتهای ذاتی وعرضی را شامل می شوند که یک موضوع یا یک محمول می باشند و یک قضیه یا یک قیاس می باشند (نگاه کنید به صورت منطقی از بخش اول). این اعراض هستند که به ذهن اجازه می دهند تا مفاهیم را به یکدیگر پیوند دهد تا علم به مجهول بدست آید؛ این اعراض هستند که مبنای قوانین تعقل و استنتاج را که منطق بررسی می کند فراهم می نمایند. این اعراض بیشتر از این نظر صوری اند که به عنوان اعراضی که به کلیه مفاهیم منتزع ا زحالت ذهنی وجود تعلق دارند، کاملاً از معنای خود تفکر مستقل هستند؛ آنها به طبایع ذاتی جوهر که در پیوند دادن به یکدیگر به کار می روند بی تفاوت هستند.
ابن سینا در الهیات شفا واژه شناسی معقولات یا مفاهیم اولیه و ثانوی را به منظور بیان رابطه بین مفاهیم خود این ماهیات – که در علوم نظری مطالعه می شوند- مفاهیم حالات و اعراض وجود ذهنی آنها که منطق مطالعه می کند معرفی می کند: «همانطور که شما می دانید، موضوع علم منطق معانی معقولات ثانیه است که در مورد برخی اعراض که به وسیله آن ها از معلوم به مجهول هدایت می شوند به معانی معقولات اولیه وابسته اند. «الهیات کتاب اول، فصل 2، در Anawati و Zayed ،1960 ، 11-10. برای مثال، معقولات ثانویه ای چون «موضوع بودن» و «محمول بودن» در منطق مستقل از هر نوع عملکرد معقولات اولیه به عنوان حدود موضوع و محمول در یک قضیه معلوم، مطالعه می شوند، باری نمونه، «انسان» و«حیوان ناطق»، در قضیه «هر انسان حیوان ناطق است». معقولات ثانیه منطقی به معقولات اولی وابسته اند زیرا معقولات اولی واحدهای مفهومی ساخته شده از دانش جدید هستند که معقولات ثانیه را با یکدیگر مرتبط می سازد: اما منطق معقولات ثانویه را در انتزاع از هر معقولات اولیه که روابط منطقی در هر مورد به آن وابسته است مطالعه می کند.
ب- منطق، زبان و دستور زبان
توجهی را که ابن سینا فارابی به تبیین در خور موضوع منطق مبذول داشتند ناشی از دغدغه آن ها به تمایز بین منطق و دستور زبان بوده است. در سنن باستان و قرون وسطا مطالعه منطق رابطه تنگاتنگی با ملاحظات فلسفی زبان داشت نگاه کنید به نظریه های قرون وسطا به زبان؛ منطق قدیم، منطق قرون وسطایی)، و به همین دلیل بسیاری از متخصصین دستور زبان عربی- که نظریه های زبان شناختی آن ها به درجه بالایی از تکامل و پیچیدگی رسیده بود- نسبت به فیلسوفان نگاهی تحقیر آمیز داشتند، زیرا منطق یونانی را که آنرا به عنوان سنت زبان شناختی می دیدند وارد محیط اسلامی کردند. این گرایش به منطق یونانی در گزارش مناظره مشهوری که در بغداد در سال 932 بین نحوی ابوسعید سیرافی و ابوبشر متی (مسیحی سوری که پاره ای از آثار ارسطو را به عربی ترجمه کرد و ادعا شده است که یکی از استادان فارابی بوده است) درگرفت ، نمود یافت. گزارش موجود از این مناظره قوباً به سمت سیرافی سوق داد که به صورت گرایی منطقی حمله می کند و توانایی منطق را به عنوان مقیاس استدلال فوق ظرفیتهای ذاتی عقل انکار کرد. ادعاهای مهم او این هستند که منطق فلسفی چیزی نیست جز تکرار دستور زبان یونانی که با نحوه بیان زبان یونانی رابطه پیچیده ای دارد و چیزی برای ارائه به کسانی که به زبانهای دیگر از جمله عربی به سخن می گویند ندارد.
بحثهای فارابی، ابن سینا و شاگرد فارابی یحیی بن عدی (مترجم مسیحی سوری) در باب روابط بین منطق، زبان و دستور زبان درمقابل زمینه چنین تاخت و تازها باید فهمیده شوند. فارابی و یحیی هر دو راجع به روابط بین منطق و زبان اساساً از یک دیدگاه برخوردار بودند دیدگاهی میانه رو که بعدها ابن سینا آنرا رد کرد. فارابی در احصاء العلوم بحث می کند که منطق و دستور زبان هر دو وابستگی موجهی با زبان دارند، ولی از آنجا که قوانین دستوری اصولاً کاربرد زبان را تحت تاثیر قرار
می دهند، قوانین منطقی اصولاً کاربرد معقولات را تحت تاثیر قرار می دهد:
واین فن ]منطق[ مشابه فن دستور زبان است، در اولی رابطه فن منطق با عقل و معقولات همانند رابطه فن دستور زبان با زبان و کلمات است. برای هر قاعده کلام که علم دستورزبان برای ما به وجود می آورد، قاعده مشابهی برای معقولات هست که علم منطق برای ما ایجاد می کند. (احصاء العلوم، نشر امین68 : 1968)
فارابی دقیق تر توضیح می دهد که گرچه دستور زبان و منطق نگاهی دو سویه به کلام دارند، دستور زبان قواعدی را فراهم می کند که استفاده صحیح از کلام را در یک زبان خاصی هدایت می کند، ولی منطق قواعدی را که استفاده از هر زبان را تا جایی که دال بر معقولات می باشد رهبری می کند. بنابراین منطق برخی از ویژگیهای یک دستور زبان کلی را با توجه به جنبه های مشترک کلیه زبانهایی که محتوای عقلانی نهفته شان را انعکاس می دهند، داراست. برخی از جنبه های زبان شناختی هم در منطق و هم در دستور زبان مطالعه می شوند ولی منطق آنها را تا جایی که کلیت دارند مطالعه می کند و دستور زبان تا جایی که مصطلح هستند بررسی می کند. پس فارابی به این ترتیب بر اساس این مقایسه با دستور زبان قادر به تکمیل توصیفش از موضوع منطق می شود: «موضوع منطق چیزهایی هستند که منطق برای آنها قواعد فراهم می کند، یعنی معقولات، تا جایی که با کلام افاده شوند، و کلام تا جایی که با معقولات افاده شوند» (احصاء العلوم ، نشر امین74 : 1968)
یحیی بن عدی همچون فارابی در رساله ای به نام مقاله فی الفصل بین صناعتی المنطق الفلسقی و النحو العرب، ادعای خود مبنی بر استقلال منطق از دستور زبان بر اساس تفاوتهای بین دستور زبان یک ملت به خصوص و علم کلی منطق ارائه می دهد. وی مطرح می کند که موضوع دستور زبان فقط الفاظ است، که درباره دیدگاه محدود توضیح و بیان صحیح آنها طبق قواعد عربی مطالعه می کند. متخصص دستور زبان با زبان به طور خاص به عنوان یک پدیده گفتاری ارتباط دارد؛ به منطق دان با الفاظ فقط تا آنجا که بر معنی دلالت می کند ارتباط دارد (الالفاظ الدال علی المعانی) (مقاله فی تبیین، Endress1978 ، 188). یحیی در تایید این ادعا بیان می دارد که تغییر نقشهای دستوری دلالت اصلی یک کلمه را مخدوش نمی کند:
اگری یک کلمه در یک جمله با بیان خاص نقش فاعل داشته باشد، هنگامی که در جمله ای دیگر با بیانی متفاوت نقش مفعول داشته باشد و دلالتش تغییر نمی کند.
با این وجود از نظر ابن سینا چنین گزارشاتی از دلبستگی منطق دان به زبان و تفاوتهای آن با آنچه که متخصص دستور زبان انجام می دهد زیاد نیست. ابن سینا بنابر برداشت شخصی اش از منطق به عنوان علمی که معقولات ثانیه را مطالعه می کند، چنین مساعی اولیه را در معرض دغدغه های زبانی به عنوان موضوع نقد کرد. ابن سینا درالمدخل کسانی را که می گویند «موضوع منطق اندیشه مرتبط با الفاظ هستند تا جایی که دال بر معانی باشند.» را احمق می نامد. با این وجود ابن سینا انکار نمی کند که منطق دان گهگاه یا حتی بارها نیاز دارد که موضوعات زبان شناختی را در نظر داشته باشد؛ مخالفت او در نظر گرفتن زبان به عنوان بخش ضروری موضوع منطق است. منطق دان فقط به دلیل اضطرار فکر انسان والزامات یادگیری و ارتباطات اتفاقاً به زبان توجه پیدا می کند. ابن سینا تا جایی پیش می رود که ادعا می کند، «اگر منطق می شد از طریق فکر ناب یاد گرفته شود، لذا معانی به تنهایی بتوانند در ذهن حاضر شوند در اینصورت کاملاً بین نیاز از الفاظ می شد.» ولی چون در واقع چنین چیزی ممکن نیست، «فن منطق ناچار است برخی از بخشهایش را برای لحاظ کردن حالات الفاظ اختصاص دهد.» (المدخل ، در اناواتی 1952، 3-22). لذا از نظر ابن سینا منطق فنی کاملاً عقلانی است که غرض آن تنها با آرمان آن در هدایت ذهن از معلوم به مجهول حاصل می شود؛ و فقط به صورت عرضی وثانوی به عنوان فن زبان شناختی می تواند لحاظ شود.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:213
فهرست مطالب:
چکیده:
مصطفی کمال آتاتورک در اثراقدامات تدریجی و آشکار توانسته بود به عمر امپراطوری
عثمانی پایان دهد و کشور کوچک ترکیه را بنیان نهد ، برآن شد تا کشور ترکیه را در مسیر
نوسازی قرار دهد ؛ نوسازی که مصطفی کمال خواستار آن بود ، در واقع غربی سازی بود و
در این راستا می بایست تمام سنتها از بین می رفت . وی برای رسیدن به این هدف، مبارزه
گسترده با مذهب و نیروهایی مذهبی انجام داد و اسلام رسمی را بطور کامل از جامعه ترکیه
پاک کرد . در کنار اقدامات مصطفی کمال ؛ وابستگی روحانیون سنی به دولت و عدم استقلال
سیاسی و مالی این زمینه را برای مصطفی کمال فراهم آورد تا بتواند با ترکیب سیاست پنهان و
آشکار ترکیه را به یک کشور سکولار تبدیل کند .
از طرف دیگر در ایران نیز رضاشاه به زعم خود برآن شد تا جامعه ایران را همانند
ترکیه بسوی تمدن و نوسازی هدایت کند . در راستای چنین اقدامی طبیعی بود که از طرف
روحانیون که به عنوان ترویج دهندگان دین در جامعه محسوب می شدند ،در مقابل چنین اقدامی
مقاومت صورت گیرد ، استقلال سیاسی، اقتصادی به روحانیون این کمک را می کرد تا در مقابل
سیاستهای نوسازی رضاشاه که توأم با دین زدایی بود مقاومت کنند .
استقلال یکی از بزرگترین امتیازات روحانیت شیعه درمقایسه با روحانیت سنی است .چه
در دوره صفویه، چه در دوره هایی افشاریه و زندیه و قاجاریه و چه در دوره پهلوی، روحانیت
اگر چه متفاوت اندیشیدند ولی هیچ گاه زیر بار زور و دستور و ابلاغیه و فرمان شاهی
نرفت. نتنها این وضعیت و آرمان را حفظ کرد بلکه در شرایط مقتضی با قدرت ظالمانه مبارزه
کرد و برای ایجاد فضایی مساعد تر برای دینداری و دین مداری ، با حاکمان در افتاد و نهایتاً
کوشید تا نظامی اسلامی برمبنای دین و مردم تأسیس کند . از دوره های بسیار سخت و طاقت-
فرسا برای روحانیت ، دوره حکومت بیست ساله رضاخان بود . در این دوره روحانیت با
شدیدترین برخوردها وعمیق ترین موانع مواجه شد . رضاخان که سودای ترقی و پیشرفت ایران
به مانند کشورهای اروپایی را درسر داشت ، سعی می کرد مهمترین موانع را که به زعم او
مذهب و روحانیت بود ، از میان بردارد . او علاوه بر مقابله های خشن و زورمندانه با
روحانیت ، بر آن بود تا تمام نمادهای مذهبی را از جامعه حذف کند . رضاشاه برای از بین
بردن مذهب و نیروهایی مذهبی از تمام امکانات استفاده می کرد تا هرچه زودتر به زعم خویش
کشور را به دروازه های ترقی برساند .
در پژوهش حاضر با مطالعه اقدامات ضد دینی در ایران و ترکیه که نهایتاً جامعه را به
سوی سکولاریسم هدایت می کرد ، آشنا خواهیم شد . و همچنین در این پژوهش سیاست های
رضاشاه و آتاتورک را در مقابل مذهب و نیروهایی مذهبی بصورت مقایسه ای بررسی خواهیم
کرد .