26 صفحه
«چکیده»
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ارزشیابی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان راهنمایی بر روی 64 دانش آموز و 64 معلم انجام گرفته است.
جهت گردآوری داده ها، 2 عدد پرسشنامه شامل سئوالات محقق ساخته، یکی ویژه دانش آموزان با تعداد 10 سئوال و دیگری ویژه معلم با تعداد 20 سئوال تهیه و اجرا شد، که بعد از تجزیه و تحلیل داده ها نتایج حاصل به شرح زیر می باشد:
اکثر دانش آموزان و معلّمان دوست دارند امتحانات به صورت کتبی برگزار شود زیرا این روش اضطراب دانش آموز را کاهش داده و نمره گذاری برای معلم را راحت تر می کند.
آنها معتقدند که ارزشیابی به شیوه ی کیفی و توصیفی بهتر است و برگزاری روش عملی و شفاهی ارزشیابی با مشکلاتی مواجه است. اکثر معلّمان از وضع موجود ارزشیابی راضی هستند که دلایل متفاوتی را برای آن می توان بیان کرد. ارزشیابی به صورت عملی و شفاهی در تشخیص مشکلات یادگیری فراگیران و رفع ابهامات جزئی آنها می تواند بسیار مؤثر باشد.
بیان مسئله
هدف اساسی تعلیم و تربیت را می توان ایجاد تغییرات مطلوب در رفتار دانش آموزان دانست و آموزش و پرورش از سه مرحلة اساسی تشکیل شده است عبارتند از:
آنچه مسلم است یکی از مهمترین عوامل احراز موفقیت در اصلاح نظام آموزشی شناخت فرآیند یادگیری یاددهی و نظام ارزشیابی و همسو نبودن آنها در راستای اهداف آموزش و پرورش است. امروزه ارزشیابی یادگیری های دانش آموزان یکی از مهمترین و در عین حال پیچیده ترین ارکان نظام تعلیم و تربیت است. چرا که ارزشیابی پیشرفت تحصیلی نه تنها به عنوان ارزشیابی از برنامه ها و محتوای کتاب های درسی و تعیین میزان تحقیق اهداف آموزشی امکان می رود بلکه به عنوان ابزاری مهم و اساسی جهت ارتقا دانش آموزان به پایه تحصیلی بالاتر به کار می رود. ارزشیابی به طور ساده به تعیین ارزشیابی برای هر چیزی یا داوری کردن ارزشها است.
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
هدف پژوهش
اهمیت پژوهش
ارائه فرضیه تحقیق
تعریف نظری اصطلاحات
تعریف عملیاتی اصطلاحات
فصل دوم
رفتار
اسناد
فهرست مطالب
عنوان صفحه
اسناد کنترل خود
چهره های مشخص رفتار
تعیین کننده های درونی و بیرونی
کنترل
تفاوتهای فردی در درک کنترل
تغییر پذیری ابعاد منبع کنترل
مفهوم منبع کنترل
اندازه گیری منبع کنترل
نظریه های مختلف منبع کنترل
نظریه شخضی شناسی مادی
موضوع رفتار گراها
فهرست مطالب
عنوان صفحه
تصور راتر از ماهیت انسان
پتانسیل رفتار
ارزش تقویت
موقعیت روانی
پژوهشهای راتر
تفاوتهای فردی در درک کنترل
شکل گیری منبع کنترل
مکان کنترل درونی و بیرونی رفتار
خلاصه پژوهشها
اعتقاد به کنترل شخصی و سلامتی
پیشرفت تحصیلی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
تعاریف
پیشینه ی پیشرفت تحصیلی
خود انگاره و پیشرفت تحصیلی
نیاز به پیشرفت تحصیلی
عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی
نقش والدین بر پیشرفت تحصیلی
محیط و تأثیر آن در پیشرفت تحصیلی
آزمونهای پیشرفت تحصیلی
هنجار ملی
آزمونهای استاندارد پیشرفت تحصیلی و محدودیتهای آن
محیط و تأثیر آ« در پیشرفت تحصیلی
فهرست مطالب
عنوان صفحه
میزان تحصیلات رابطه بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی
تحقیقات مربوط به منبع کنترل در آموزشگاه
فصل سوم
جامعه پژوهش
نمونه تحقیق
روش نمونه گیری
ویژگی آزمودنیها
ابراز اندازه گیری
مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر
روش نمره گذاری
اعتبار و پایانی آزمون منبع کنترل راتر
فهرست مطالب
عنوان صفحه
روش جمع آوری اطلاعات
متغیرهای تحقیق
طرح تحقیق
روش آماری
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل
جدول توزیع نمرات
رسم نمودار
جدول داده های جمع آوری شده
ارائه تجزیه و تحلیل داده ها
جدول و تفسیر داده های کلی بدست آمده از انجام تست (تعداد افراد)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
کاربردهای و نتایج پژوهش
پیشنهادات
محدودیتهای پژوهش
منابع و مأخذ
ضمائم
146ص
به منظور بررسی رابطه بین منبع کنترل روتار و میزان تحصیلات به حجم هشتاد تو از جامعه معلمان مدارس پسرانه ی راهنمایی و دبیران دبیرستان دخترانه چهل نفر معلم مرد و چهل نفر دبیر زن با روش نمونه گیری در دسترسی انتخاب آمدند. طرح تحقیق عبارت است از روش علمی مقایسه ای. پس با مقیاس منبع کنترل راتر سنجش شدند. همچنین از روش آمار توصیفی و استنباطی توصیف شده است. تفاوت بین میانگین های مورد نظر 45/2 است. به منظور تعیین معنی دار بودن تفاوت محاسبه شده با درجات آزادی 80 و در سطح 5% به جدول توزیع T استودنت مراجعه می کنیم. چون T محاسبه شده (45/2) بزرگتر از T جدول (65/1) است. بنابراین فرضیه صفر رد و فرض خلاف تأیید می شود. و نتیجه می گیریم که بین میانگین های مورد مقایسه تفاوت معنی داری وجود دارد. نتایج به دست آماده نشان داده که بین منبع کنترل و میزان تحصیلات رابط معناداری وجود دارند.
به عبارت دیگر هر چه قدر کنترل درونی رفتار فردی قوی تر باشد امکان پیشرفت تحصیلی وی بیشتر است.
فهرست مطالب
عنوان
فصل اول
مقدمه
بیان مسئله
هدف پژوهش
اهمیت پژوهش
ارائه فرضیه تحقیق
تعریف نظری اصطلاحات
تعریف عملیاتی اصطلاحات
فصل دوم
رفتار
اسناد
فهرست مطالب
عنوان
اسناد کنترل خود
چهره های مشخص رفتار
تعیین کننده های درونی و بیرونی
کنترل
تفاوتهای فردی در درک کنترل
تغییر پذیری ابعاد منبع کنترل
مفهوم منبع کنترل
اندازه گیری منبع کنترل
نظریه های مختلف منبع کنترل
نظریه شخضی شناسی مادی
موضوع رفتار گراها
فهرست مطالب
عنوان
تصور راتر از ماهیت انسان
پتانسیل رفتار
ارزش تقویت
موقعیت روانی
پژوهشهای راتر
تفاوتهای فردی در درک کنترل
شکل گیری منبع کنترل
مکان کنترل درونی و بیرونی رفتار
خلاصه پژوهشها
اعتقاد به کنترل شخصی و سلامتی
پیشرفت تحصیلی
فهرست مطالب
عنوان
تعاریف
پیشینه ی پیشرفت تحصیلی
خود انگاره و پیشرفت تحصیلی
نیاز به پیشرفت تحصیلی
عوامل مؤثر بر پیشرفت تحصیلی
نقش والدین بر پیشرفت تحصیلی
محیط و تأثیر آن در پیشرفت تحصیلی
آزمونهای پیشرفت تحصیلی
هنجار ملی
آزمونهای استاندارد پیشرفت تحصیلی و محدودیتهای آن
محیط و تأثیر آ« در پیشرفت تحصیلی
فهرست مطالب
عنوان
میزان تحصیلات رابطه بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی
تحقیقات مربوط به منبع کنترل در آموزشگاه
فصل سوم
جامعه پژوهش
نمونه تحقیق
روش نمونه گیری
ویژگی آزمودنیها
ابراز اندازه گیری
مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر
روش نمره گذاری
اعتبار و پایانی آزمون منبع کنترل راتر
فهرست مطالب
عنوان
روش جمع آوری اطلاعات
متغیرهای تحقیق
طرح تحقیق
روش آماری
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل
جدول توزیع نمرات
رسم نمودار
جدول داده های جمع آوری شده
ارائه تجزیه و تحلیل داده ها
جدول و تفسیر داده های کلی بدست آمده از انجام تست (تعداد افراد)
فهرست مطالب
عنوان
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
کاربردهای و نتایج پژوهش
پیشنهادات
محدودیتهای پژوهش
منابع و مأخذ
ضمائم
105ص
در دنیای امروزه هیجانات ، تنش ها ، عصبیت ها وعوامل متعددی از این قبیل حاکم بر زندگی روزمره افراد هستند .
هر کدام از افراد جامعه امروزی در برخورد مستقیم با انواع استرسها و شرایط عصبی قرار دارند .محیط زندگی اجتماعی ، خانواده وهر آنچه فرد با آن در ارتباط است میتواند بعنوان عامل تنش زا جریان زندگی اورا به سمت بحرانها ونگرانیها سوق دهد .
امروزه تجارب تنش زا ناخواسته عکس العمل افراد را تعیین می کنند . بدین ترتیب که وقتی فردی یک تجربه ناخوشایند واسترس همراه با آن را دریافت می کند واکنش منفی بصورت اضطراب خود کم بینی ، افسردگی وغیره را از خود بروز می دهد . زیرا قدرت برخورد مقابله طبیعی با مشکلات را در نیافته وشاید نمی تواند که دریافت صحیحی ا زموقعیت خود داشته باشد .
از معضلات جامعه امروزی وشاید از بزرگترین آنها مسائل اضطراب است وافسردگی که هر کدام را به اختصار بیان می داریم .
اضطراب ، دلشوره ، تشویش ، نگرانی ،دلهره ، دلواپسی ، بی قراری ، دل آشوبه ونابسامانی حالاتی هستند که هر انسانی خواه وناخواه آنرا تجربه کرده است . می توان با اطمینان گفت که امکان ندارد انسان در این جهان زیسته باشد وتجربه اضطراب را نداشته باشد ( معانه ، 1370).
ممکن است اضطراب را یک نوع درد داخلی دانست که سبب ایجاد هیجان وبه هم ریختن تعادل موجود می گردد و چون بشر دائما به منظور برقراری تعادل کوشش می کند بنابراین می توان گفت که اضطراب یک محرک قوی است .
امکان دارد این محرک مضر باشد واین خود بستگی دارد به درجه ترس ومقدار وخطراتی که متوجه فرد است (شاملو 1369).
در برخی از دیدگاهها گفته می شود که هنگامی احساس اضطراب دست میدهد که فرد با موقعیتی روبرو شود که کنترلی بر آن ندارد بطور کلی کنترل ناپذیر بودن آنچه روی می دهد واحساس درماندگی در برابر آن باعث میشود که فرد در موقعیتی فشار زا قرار گرفته احساس اضطراب نماید .
هر آدمی برای رویارویی با موقعیت فشار زا روش خاص خود را دارد گاهی فرد هیجان را در مدار توجه قرار می دهد وبجای درگیری با مساله اضطراب زا سعی می کند ، به طرق دیگری از اضطراب خود بکاهد ، گاهی خود مساله را در مدار توجه قرار می دهد .
موقعیت اضطراب زا را ارزیابی می کند وسپس دست به کاری می زند تا آن موقعیت را تغییر دهد یا از آن اجتناب نماید .( هیلگارد به 1369)
اگر چه مقدار محدودی اضطراب برای رشد بشر ضرروی است ولی مقدار آن نیز باعث اختلال رفتار می شود واغلب اوقات شخص را مجبور به نشان دادن رفتار نوروتیک یا پسیکوتیک می نماید (شاملو ، 1369).
موقعیتهای گوناگون زندگی خانوادگی اجتماعی تحصیلی ، شغلی همگی میتوانند عوامل تنش زا را ایجاد ویا تشدید نمایند .
چنانچه فردی در یک موقعیت خاص شغلی قرار گرفته باشد که همواره استرس ، نگرانی ترس ویژگی شغلی او را تشکیل دهد خود او نیز حالتهای اضطراب را تجربه می کند واین موقعیتهای اضطراب زا تا حدودی بهداشت روانی فرد را بر هم می زند .
بدین ترتیب می بایست با تحقیق هر چه بیشتر در زمینه عوامل اضطراب زا وغلبه بر آنها به نحو طبیعی وصحیح موقعیتهای تنش زا را کاملا درک نموده وراه مقابله با آنرا ایجاد نمائیم تا شاید بتوان تا حدود زیادی معضل بزرگ جامعه امروزی که مسائل ناشی از اضطراب است را از بین ببریم .
افسردگی بیماری بسیار شایعی است که با وجود تحقیقات دامنهدار درمورد
علل ، علائم وطرق درمان آن متاسفانه در بیشتر جوامع امروزی و از جمله جامعه خود ما توجه به آن مبذول نشده است . علائم افسردگی را تا مدتها به عوامل دیگری چون ضعف اعصاب ، عصبانیت هیپوکندریاک وغیره نسبت میدادند به همین سبب تشخیص صحیح ودرمان آن به تعویق می انجامید ( امانت 1338).
بیماری افسردگی بیماری است که خصوصیت اول وعمده آن تغییر خلق است وشامل یک احساس غمگینی است که ازیک ناامیدی خفیف تا احساس یاس شدید ممکن است نوسان داشته باشد . این تغییر خلق نسبتا ثابت وبرای روزها ، هفته ها ، ماهها یا سالها ادامه دارد. افسردگی بر روی کل ارگانیسم اثر می کند و تمام حوزه های زندگی یک فرد را تحت تاثیر قرار می دهد این اثر در احساسات ، نیرو ،کشش ،فکر کیفیت ، علائق فرد نمایان می شود (وهابزاده ، 1364).
منظور از اختلالات عاطفی گونه هایی از سازمان یافتگی های مرضی است که در وهله نخست دگرگونی وفروریختگی خلق وخوی در آنها بصورتی بارز به چشم می خورد ، رفتارهایی که در این حالات مشاهده می شود در دو قطب کلی شادی غمگینی مشارکت دارند ، وجود بی نظمی هایی در تفکر منطقی ومحتوای آن در افسردگان بدون توجه به نوع آنان به ثبت رسیده است
( منصور ودادستان ، 1368).
در روانپزشکی ، افسردگی را تغییر خلق در جهت غمگینی می دانند ، بارزترین علامت بیماری افسردگی همانا خلق افسرده ایست که به درجات مختلف ممکن است پدید آید . در پاره ای از موارد خلق افسرده ممکن است تنها علامت بیماری باقی بماند به هر حال در این بیماری کلیه اعمال حیاتی متناسب با خلق افسرده تغییر می کند. (اخوت وجلیلی ، 1363).
همانطور که میدانیم افسردگی تنها علامت عاطفی نیست وهمراه با افسردگی ، بیخوابی وبی اشتهایی ، خودکشی ، احساس بی ارزش و فراوان دیده می شود . حدود افسردگی گاهی با موقعیت موجود متناسب نیست و گاهی حتی خود فرد از آن آگاهی ندارد .( پور افکاری ، 1364).
تقریبا هر کس گهگاه احساس افسردگی می کند اکثر ما گاهی وقتها احساس غم ورخوت می کنیم وبه فعالیتهای لذت بخش علاقه ای نشان نمی دهیم . افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است . عدم موفقیت در تحصیل یا کار از دست دادن یکی از عزیزان و آگاهی از اینکه بیماری یا پیری توان ما را به تحلیل می برد از جمله موقعیتهایی هستند که اغلب موجب بروز افسردگی می شوند افسردگی تنها زمانی نابهنجار تلقی می شود که با واقعه ای که رخ داده متناسب نباشد ویا فراتر ازحدی که برای اکثر مردم نقطه آغاز بهبود است ادامه یابد ( براهنی وهمکاران ، 1368).
افسردگی واکنشی است که در نتیجه پیدایش موقعیتهای نامساعد ایجاد می گردد واز لحاظ پزشکی یک نوع آزردگی است که فعالیت وقابلیت حیاتی جسمانی وعقلانی فرد را کاهش می دهد . وبطور خلاصه می توان گفت کاهش یافتن نیرو وفعالیت جسمانی روانی موجب آزردگی می باشد .( آگاه ، 1355).
افسردگی طبیعی ومتعادل در انسان واکنش است یک عامل بیرونی که فرد از آن آگاه است ومحرومیت آن را آگاهانه درک می کند .
باید بدانیم که واکنش افسردگی با واکنش نوروتیک آن از دو جنبه فرق میکند یکی اینکه افسردگی در فرد نوروتیک از لحاظ شدت نامناسب با محرک بیرونی است ودوم اینکه در افرادی ظاهر می شود که بعلت خصوصیات خاص شخصیتی آمادگی وزمینه ابتلاء به آن را داشته اند .(شاملو 1364).
همه ما معنای غم وافسردگی را می دانیم وگاه بی گاه دچار این حالت شده ایم . نا امیدی عشق ، مرگ وشرکت در عزا و بعضی از مسائل مردم را غمگین می سازد . در بیماران افسرده نیز افسردگی بعلل همین مسائل ایجاد می شود ولی چون شخص قبلا به سبب احساس حقارت وعدم کفایت مستعد بیماری است به کلی مغلوب می گردد وافسردگی ایجاد می شود ( بیرجندی ، 1364).
مشاهدات بین الملی بدون ارتباط با کشور تحت مطالعه با افسردگی یک قطبی را در زنها 2 بار شایعتر از مردها نشان داده است .هر چند علل این اختلاف معلوم نیست این تفاوت را ناشی از استرس های متفاوت زایمان ، درماندگی آموخته شده و آثار هورمونی نهفته می دانند ( پورافکاری ، 1368).
با توجه به افسردگی فراوان در جامعه کنونی ما ، پژوهش حاضر در این زمینه تدوین شده ، باشد تا گامی هر چند کوچکتر در راه شناخت انواع درمان آن برداشته شود .
پژوهشگر امیدوار است که گرچه این پژوهش ممکن است نتواند آنطورکه باید افسردگی را معلمان مدارس مورد سنجش قرار دهد ، ولی حداقل گامی است که در این راه برداشته می شود وانگیزه هایی را برای ادامه پژوهش های آزمایشی در این زمینه در ذهن علاقمندان بر انگیزد.
عوامل مؤثر در پایگاه اجتماعی معلمان
معلمان سیاستهای کلان کشور، وضعیت مالی معیشتی، شیوه های تعلیم و تربیت معلم، تمرکززدایی
و مشارکت معلمان در آموزش و پرورش، کارایی نظام آموزشی و مدیریت نیروی انسانی را از عوامل مؤثر در پایگاه اجتماعی خویش می دانند. دانش آموزان نیز حسن اخلاق، خصوصیات تخصصی حرفه ای، امکانات مالی و خصوصیات ظاهری معلمان را در پایگاه اجتماعی آنان مؤثر دانسته اند.
اولیاء دانش آموزان بین جنسیت معلمان و پایگاه اجتماعی ایشان تفاوت معناداری قائل نشده اند.
اما وقتی که از آنان در مورد اینکه آیا بین پایگاه اجتماعی معلمان دارای سطح تحصیلات مختلف دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس و بالاتر) با یکدیگر تفاوت دارد. آیا سطح تحصیلات معلمان در پایگاه اجتماعی ایشان مؤثر است؛ پاسخ های آنان نشان داد که نگرش آنان نسبت به پایگاه اجتماعی معلمان در سطوح مختلف با یکدیگر متفاوت بوده و از دیدگاه آنان معلمان دارای مدرک فوق لیسانس پایگاه اجتماعی بالاتر از معلمان لیسانس، معلمان لیسانس و لیسانس پایگاه اجتماعی بالاتری نسبت فوق دیپلم، و معلمان فوق دیپلم پایگاه اجتماعی بالاتری نسبت به معلمان دیپلم دارند.
نتیجۀ حاصله نشان می دهد ارتقاء سطح تحصیلات معلمان می تواند به میزان قابل توجهی در ارتقاء پایگاه اجتماعی ایشان مؤثر باشد.
از دیگر عواملی که اولیاء دانش آموزان، در پایگاه اجتماعی معلمان مؤثر دانسته اند رشته تحصیلی آنان است در حقیقت اولیاء دانش آموزان میانگین نمره ای که به رشته های ریاضی و علوم و زبان داده اند از میانگین نمره ای که به رشته های ادبیات و علوم اجتماعی داده اند بالاتر است.
در کل معلمان، دانش آموزان و اولیاء آنان وضعیت مالی، خصوصیات اخلاقی، سابقۀ کاری، وضعیت ظاهری و احاطه علمی تخصصی، معلمان را در پایگاه اجتماعی آنان مؤثر دانسته اند. در زیر به طور اجمال به اهم عوامل مؤثر در پایگاه اجتماعی معلمان از دیدگاه سه گروه پرداخته شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد:
1- سیاستهای کلان کشور و جایگاه تعلیم و تربیت:
حدود 89 درصد معلمان سیاستهای کلان کشور در جهت اهمیت دادن به توسعه منابع انسانی و اولویت دادن به سرمایه گذاری در امرتعلیم و تربیت را در پایگاه اجتماعی خود مؤثر دانسته اند در اصل می توان گفت از مهمترین راه های ارتقاء جایگاه اجتماعی معلمان، ارتقای جایگاه تعلیم و تربیت، نقش حساس عامل اصلی آن( معلم) به درستی درک نخواهد شد. از سوی دیگر مهمترین روش ارتقاء جایگاه تعلیم و تربیت تغییر سیاستهای کلان کشور در این زمینه است و برای تغییر سیاستهای کشور قبل از هرچیز باید سیاستگذاران ما باور داشته باشند که تعلیم و تربیت اساس پیشرفت کشور است. زمانی که این باور سیاستگذاران به وجود آید، سیاستهای کلان کشور تغییر می یابد، منابع انسانی اهمیت یافته، تعلیم و تربیت در میان سایر گزینه های سرمایه گذاری اهمیت داده شده در نتیجه کار معلمان برای جامعه توجیه گشته و حساسیت نقش معلم در توسعه کشور به طور صحیح تبیین شده، نگرش ونادرست سؤالات و عموم جامعه در مورد تعلیم و تربیت و نسبت دادن نقش مصرف کننده به آن اصلاح شده و نقش تولیدی نظام آموزشی در کشور به رسمیت شناخته می شود. و این سخن یک شعار نیست همانگونه که در کشورهای پیشرفته ای چون ژاپن به واقعیت پیوسته است.
2- امکانات مالی و رفاهی معلمان
وقتی بحث پایگاه اجتماعی معلمان مطرح می شود، وضعیت معیشتی و حقوق و دستمزد آنان اولین چیزی است که به ذهن می آید. می توان گفت که میزان حقوق و دستمزد فرد در هر سمت، تا حدودی بیانگر ارزش
و جایگاهی است که جامعه برای آن شغل قایل است. با مطالعۀ پیشینۀ موضوع در می یابیم که منزلت اجتماعی معلمان، از وضعیت معیشتی و بویژه حقوق و دستمزد آنان به شدت متأثر می شود. نتایج پژوهش حاضر هم از این نظر حمایت می کند. واقعیت این است که معلمان به فقر و محرومیت دچارند. تنها 8درصد معلمان مورد مطالعه – صرف نظر از این که سرپرست خانواده بودند یا نه- اعلام کرده اند که حقوق و مزایای دریافتی آنان برای تأمین هزینه های زندگی کافی است. این در حالی است که 58 درصد نمونۀ آماری اظهار کرده اند مه فاقد مسکن اند و 81 درصد آنان هم وسیلۀ نقلیۀ شخصی ندارند. دانش آموزان و اولیاء آنان هم بیان کرده اند که وضع معیشتی معلمان مناسب نیست. این یک حقیقت است که آنان همواره دربارۀ تأمین امکانات زندگی نگرانی و دغدغه دارند و برطرف نشدن نیازهای اولیه و نداشتن امنیت روانی، آنان را از پرداختن به وظایف شغلی و پی گیری نیازهای رشد باز می دارد. تقریباً همۀ اولیاء پاسخ دهنده اعتقاد دارند که پایین بودن جایگاه اجتماعی معلمان از محرومیت آنان از امکانات رفاهیو تهسیلات زندگی ناشی می شود. حدود 95 درصد معلمان مورد مطالعه نیز اعتقاد دارند که با تأمین رفاه و رفع فقرو محرومیت از زندگی معلمان می توان منزلت اجتماعی آنان را ارتقاء داد.
علاوه بر نتایج پژوهش حاضر، شواهد دیگری نشان می دهد که وضع معیشتی معلمان ایران رضایت بخش نیست. بهترین شاهد این مدعا سند برنامۀ سوم توسعۀ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. در فصل دهم این سند، در بخش نقاط ضعف، تنگناها و مشکلات، اشاره شده است که به منزلت و معیشت معلمان توجه کافی
نمی شود و در آنان انگیزۀ کافی برای خدمت وجود ندارد(سند برنامۀ سوم، ص 325). واقعیت این است که بسیاری از معلمان در زیر خط فر زندگی می کنند. اکثر آنان یا بیشتر از یک نوبت کار می کنند یا علاوه
بر ساعات موظف، به تدریس در مدارس غیرانتفاعی، آموزشگاهها یا تدریس خصوصی مشغول می شوند تا بتوانند امرار معاش کنند. چه بسیارند معلمانی که به کارهایی چون مسافرکشی، فروشندگی، حسابداری، واسطه گری و دیگر مشاغلی که دور از شأن رفیع معلمی است، مشغول اند.( حضرتی،1379).
وقتی دربارۀ منزلت اجتماعی معلمان ایران بحث می کنیم و وضع مالی و معیشتی آنان را به عنوان
مهم ترین یا مشخص ترین عامل تعیین کننده مورد توجه قرار می دهیم، شایسته است بع خاطر بیاوریم که کسور ما یکی از کشورهای جهان سوم است و وضع معلمان این گونه کشورها تقریباً یکسان است. در این گروه از کشورها، برای معلمان کاملاً عادی نیست که یک نوبت در مدرسه ای و نوبت دوم در مدرسه دیگری تدریس کنند. در مناطق شهری، معلمان، مشاغل کوچک دایر می کنند و در مناطق روستایی بیش تر اوقات خود را به کار زمین های کشاورزی می پردازند. در دانشگاهها، استادان و مربیان به کار مشاوره در شرکت های خصوصی مشغول می شوند و وقت کمی به دانشجویان و پژوهش اختصاص می دهند . به هر حال، حقوق معلمان به ندرت بن نرخ تورم هماهنگ بوده است؛ به طوری که وقتی افزایش می یابد، تأثیر آن بر انگیزش معلمان منفی است. تنزل وضع اجتماعی حرفۀ معلمی نیز با کاهش نسبی قدرت خرید در ارتباط است. برخی تحقیقات پیشین نشان می دهد فارغ التحصیلان پسر میل ندارند حداقل در سطوح ابتدایی وارد حرفۀ آموزشی شوند و این نشانۀ پایین بودن موقعیت اجتماعی معلمان است. در بعضی از کشورها معلمی بیشتر به عنوان حرفۀ زنان در نظر گرفته می شود. این تنزل وضع اجتماعی حرفۀ آموزشی، بر کشورهای در حال توسعه نیافته تأثیر می گذارد. در کشورهای در حال توسعه، حقوق معلمان کاهش یافته است. اگر چه این امر پدیدۀ تازه ای نیست اما در سال های اخیر به علت کاهش بودجه و بحران های اقتصادی تسریع شده است. ناظران به خوبی آگاه اند که معلمان برخی
از کشورها در همۀ سطوح (از ابتدایی تا دانشگاه) به جای پرداختن به امر آموزش بیش تر نگران تأمین معاش خودند و هرگاه ممکن باشد به شغل دوم یا سوم مشغول می شوند( مختاری،1372).
در شرایط حاضر، وضعیت معیشتی و رفاهی فرهنگیان از دو جهت ضربات جبران ناپذیری را بر آموزش
و پرورش وارد می سازد؛ اول آن که انگیزه و حتی امکان فعالیت همه جانبه، متعهدانه و ایثارگرانه را از نیروهای موجود آموزش و پرورش سلب می کند و علاوه بر ایجاد ناامیدی و دل سردی، ممکن است آنان را به فعالیت های دیگری وادار کند که در نتیجۀ آن ها مشکلاتی چون تحقیر با فساد را نیز تجربه نمایند. ضربۀ دوم، کاهش
وحتی از میان رفتن انگیزۀ افراد مستعد و باکفایت در پیوستن به این بخش زیربنای و انسان ساز جامعه است(شاهد،1379)؛ تأمین رفاه و رفع فقر و محرومیت از زندگی معلمان ضرورت دارد.
3- شیوه های تأمین و تربیت معلم(جذب و پرورش معلمان شایسته و باکفایت)
زیباترین طرح اصلاح و بازسازی نظام آموزشی در صورتی که معلم به تعداد کافی و با کیفیت مطلوب در اختیار نباشد، با شکست روبه رو خواهد شد(پیاژه، به نقل از صافی،1376). در نهایت، کیفیت آموزش
و پرورش به کیفیت معلمان آن بستگی دارد( امین ورزلی،1379)؛ بنابراین، بسیار مهم است که تواناترین
و شایسته ترین افراد در حرفۀ معلمی به کار گرفته شوند و به آنان فرصت داده شود که دانش و مهرت خود را طی دوران خدمت افزایش دهند. ژاپنی ها عقیده دارند که شایستگی هر نظام آموزشی به اندازۀ شایستگی معلمان آن است. در حقیقت، هیچ کشوری نمی تواند از سطح معلمانش بالاتر رود. در کشور ژاپن که با داشتن مدارس برتر جهان معروف است، گرایش جمعی و رقابت برای ورود به آموزش و پرورش بسیار جدی است و بهترین افراد جذب شغل معلمی می شوند(حضرتی،1379).
درکشور ما به دلایل مختلف( افزایش جمعیت دانش آموزی، حاکمیت مدیریت غیرعلمی، کمبود منابع ...) انتخاب و تربیت معلم با مشکل جدی مواجه بوده است. به قول کاردان(1354)، وقتی قرار باشد میلیون ها کودک در مدارس نگهداری شوند، چاره ای جز این نیست که هرکس با هر کیفیتی به عنوان معلم به کار گمارده شود تا عجالتاً بچه ها را نگه دارد. نیاز روزافزون به معلم سبب شده است که ملاک های مناسب در انتخاب معلمان کم تر مورد توجه قرار گیرد(جواهر فروش زاده،1372). پس، غالباً افرادی که در جاهای دیگر با اقبال مواجه نمی شوند، به آموزش و پرورش روی می آورند. در تربیت معلم هم آن چه تدریس می شود معلمی نیست بلکه تکراردانسته ها و حداکثر مطالب قالبی و کلیشه ای است که در مدرسه کاربردی ندارد. از پژوهش، کارهای میدانی، تحقیقات، کنفرانس ها و میزگردهای علمی خبری نیست(حضرتی،1379). به باور اکثر دست اندرکاران، مراکز کنونی تربیت معلم در تمامی زمینه ها( نحوۀ گزینش، سطح علمی و آموزشی و پرورش مطلوب هیچ سنخیتی ندارد. به همین دلیل، این مراکز نه تنها در تربیت نیروی انسانی کارآمد برای آموزش
و پرورش موفق نبوده اند بلکه انگیزه و رغبتی در افراد نخبه و مستعد جامعه برای ورود به این مراکز ایجاد
نکرده اند(شاهد،1379). البته این بحث به ایران محدود نمی شود.
پیاژه در کتاب آموزش و پرورش و روان شناسی که در سال1961 منتشر شده است، در بیان علل تنزل مقام معلم در مغرب زمین می گوید: چون معلمان کنونی در مراکزی جدا از مؤسسات دانشگاهی تربیت
می شوند، نه تنها روش های جدید آموزش را نمی دانند بلکه به علت بی خبری از تحقیقات تربیتی و آشنا نبودن با روش های آن، نسبت به پیشرفت علوم و فنون آموزش عقب مانده اند و وقتی جامعه آنان جامعه آنان را با صاحبان فنون دیگر مقایسه می کنند که لااقل کارشان را خوب می دانند و هر روز زیر فشار پیشرفت تکنولوژی، بر دانش و کارآمدی خود می افزایند، نباید انتظار داشت که جامعه برای معلمان منزلت خاصی قایل باشد
( برزگر و نویدی،1381).
ازآن چه بیان شد می توان نتیجه گرفت که وجود معلمان شایسته و با کفایت، معلمانی که از هر لحاظ صلاحیت ها ی شخصی، اخلاقی، روانی، علمی و حرفه ای را داشته باشند، برای نظام تعلیم و تربیت اهمیت حیاتی دارد. با وجود این، شواهد علمی و پژوهشی موجود(برای مثال، مینو، 1372؛ حضرتی،1379؛ شکاری، 1372؛ مختاری،1372؛ صادق پور،1372؛ کاردان،1354؛ جواهر فروش زاده، 1372) از وضعیت نامطلوب فرایند جذب و تربیت معلم در کشور ما حکایت می کند. در پژوهش حاضر نیز همین نتیجه به دست آمده است. مصاحبه شوندگان اظهار داشته اند که ضوابط و معیارهای گزینش معلم، علمی نیست. افرادی که انتخاب
می شوند، از استعداد، دانش، تخصص و انگیزش کافی برای اشتغال معلمی برخوردار نیستند. در گزینش ها به جای این حرکتی- وبه طورکلی صلاحیت های مربوط به حرفۀ معلمی توجه شود، مسایل ظاهری و سطحی مورد توجه قرار می گیرد. در نتیجه، افرادی که وارد آموزش و پرورش می شوند، غالباً ویژگی های ورودی مطلوب را ندارند. مدرسان این مراکز از نظر علمی بندرت در سطح بالایی قرار دارند؛ کتاب های درسی قدیمی است
و اطلاعات موجود در منابع و کتاب ها به روز نیست به همین دلیل، شأن معلمان در جامعه تنزل پیدا کرده است. برای ارتقای جایگاه اجتماعی معلمان، لازم است در معیارها و ضوابط گزینش معلم تحولی اساسی به وجود آید و از معیارهایی استفاده شود که صرفاً به حرفۀ معلمی مربوط می شوند و با استفاده از آن ها عملاً می توان افراد مناسب و مستعد و شایسته را وارد آموزش و پرورش کرد.( برزگر و نویدی 1380) برنامه های تربیت معلم هم باید متحول شوند؛ چنان که محصول نهایی آن ها افرادی برخوردار از صلاحیت های حرفه ای و ویژگی های مطلوب شخصیتی باشد. در چنین شرایطی، می توان انتظار داشت که منزلت اجتماعی معلمان ارتقا یابد. حدود 83 درصد معلمان مورد مطالعه هم ضرورت اصلاح شیوه های تأمین و تربیت معلم را به منظور ارتقای منزلت اجتماعی معلمان مورد تأکید قرار داده اند.
4- تمرکززدایی و مشارکت همه جانبۀ معلمان در آموزش و پرورش