همه ما اغلب بدون توجه تحت تاثیر دیگران قرار می گیریم، خواه انها حضور داته باشند، خواه حضور نداشته باشند. بر اساس این مشاهدات گوردون آلپورت روانشناسی اجتماعی را چنین تعریف کرده است: علم درک و تبیین چگونگی نفوذپذیری افکار، احساسات و رفتارهای افراد از حضور واقعی، خیالی یا ضمنی دیگران.
این تعریف آشکارا نشان نی دهد که موضوع مطالعه روانشناسی اجتماعی، اثر اجتماعی یا نفوذ اجتماعی است. همچنین این تعریف یادآوری می کند که نفوذ اجتماعی می تواند از طرف اشخاص غایب یا حتی اشخاصی که وجود خارجی ندارند باشد! مثلا کافی است بدانیم که رستم، بابک خرم دین، مازیار، امیر کبیر، ستارخان، (الگوهای فرهنگی) چنین و چنان عمل می کردند تا رفتارهایی شبیه به رفتارهای انها اتخاذ کنیم.
چون نفوذ اجتماعی حضور دائمی دارد، روانشناسی اجتماعی دامنه بسیار وسیعی از رفتارها را شامل می شود. در واقع نفوذ اجتماعی در تظاهرات، راهپیمایی ها، اعتصابات و ... که تعداد زیادی از اشخاص وارد عمل می شوند دخالت می کند. به عنوان مثال می توان از راهپیمایی های سال 1357 را که موجب استقرار جمهوی اسلامی شد، نا ارامی های تهران، آبادان، خرم اباد و ... نام برد.
همچنین می توان حضور دائمی و همه جایی نفوذ اجتماعی را به این صورت نشان داد که موقعیت های متعدد زندگی روزمره از بی معناترین تا برجسته ترین انها بدون در نظر گرفتن نفوذ اجتماعی قابل تفسیر نیست. به عنوا نمونه می توان سرایت خمیازه کشیدن در یک گروه و فرایند تشکیل هویت اشخاص را که در طول سالهای متمادی انجام می گیرد نام برد. هر دو بر اثر نفوذ اجتماعی انجام می گیرد. (گنجی، 1389، 8 - 9)
اغلب چنین تصور می شود که ارائه تعریفی مناسب در هر علم با دشواری روبروست. این امر در رواشناسی اجتماعی به دلیل تنوع زمینه های مورد مطالعه و سرعت تغییرات پدیده های اجتماعی دشوارتر است. بنابراین در ارائه تعریفی جامع از این دانش با توجه به پیچیدگی بیش از پیش رفتارهای اجتماعی که حاصل پیچیدگی زندگی اجتماعی امروزی است لازم است به گستره تغییرات پدیده های اجتماعی توجه کنیم و تعریفی ارائه دهیم که از قابلیت انعطاف و انطباق پذیری مطلوبی برخوردار باشد. برای آشنایی بیشتر با سیر تحول برداشتهایی که از روانشناسی اجتماعی وجود داشته است، نخست به ذکر تعاریفی چند از روانشناسی اجتماعی که از آغاز شکل گیری این رشته محققان ارائه داده اند، می پردازیم و سپس تعریف برگزیده را بیان می کنیم.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
عوامل اجتماعی نقش مهمی در ایجاد، حفظ و یا از میان رفتن سلامت انسان دارد. شرایط و موقعیتهای اجتماعی نه تنها امکان ایجاد بیماری و یا معلولیت را افزایش میدهد، بلکه میتواند افق خاصی را از نظر پیشگیری از بیماری و نیز حفظ سلاما ترسیم نماید. مهمترین خطرات مطرح برای سلاکت و رفاه و آسایش فرد، معمولاً از یک شیوه زندگی ناسالم، و رفتار خطرآفرین ایجاد میشود و این واقعیتی است که در مورد برخی از بیماریهای قلب، ایدز و سرطان مطرح است. از سوی دیگر شیوه زندگی سالم، و اجتماب از رفتارهای پرخطر، توانایی فرد را برای زندگ طولانیتر و سالمتر ارتقا میبخشد.
عوامل اجتماعی همچنین اثر قابل توجهی در رویهای که جامعهها منابع خود را برای مقابله با مخاطرات بهداشتی و عرضه مراقبتهای پزشکی به مردم سازماندهی میکنند دارد. افراد و اجتماعات همواره به شیوهای متناسب با فرهنگ، هنجارها و ارزشهای خود به مسائل بهداشتی و درمانی پاسخ میدهند. خدمات بهداشتی درمانی اقداماتی ناشی از فلسفه سیاسی هستند و به این جهت ارزشهای اجتماعی و سیاسی بر انتخابهای صورت گرفته، موسسات تاسیس شده و سرمایه گذاریهای انجام شده تاثیر دارد. بنابراین سلامت فقط یک امر زیست شناختی نیست.
با توجه به این مقدمه باید اشاره کنیم که مولف در فصل اول کتاب تلاش خواهد کرد موضوع جامعه شناسی پزشکی را مشخص سازد و پیوندهای موضوعی آن را با دو حوزه اصلی به وجود آورنده آن یعنی علوم بهداشتی و پزشکی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، تاریخچه رشته جامعه شناسی پزشکی را به اختصار مرور کند، و بالاخره به پارهای از مشکلات کار، و پژوهش در این رشته اشاره نماید.
جامعه شناسی پزشکی چیست؟
دو تعریف اساسی را میتوان برای جامعه شناسی پزشکی ارائه داد. اولی را تعریف کلاسیک مینامیم در این تعریف سه مولفه موجود است: جامعه، فضای پزشکی- سلامت، و مجموعه روابط بین آن دو.
در این صورت جامعه شناسی پزشکی همانا مجموعه مطالعات در باب روابط عام بین دو مجموعه مزبور تعریف خواهد شد.
مولفه جامعه مجموعهای دربرگیرنده عناصر اجتماعی و زیر مجموعه های اجتماعی است- برای مثال درآمد و یا نهاد اقتصادی. مولفه پزشکی نیز در برگیرنده مجموعه ها و زیرمجموعه های پزشکی و عناصر و جنبههای پزشکی سلامت است، برای مثال نهاد بیمارستان و یا مقوله کیفیت درمان. مولفه رابطه را با خط چین نشان داده. این به این معنی است که رابطه مزبور الزاماً رابطه علی (علت و معلولی) که با خط پر نشان داده میشود نیست بلکه میتواند هم در برگیرنده خط پر در جاهایی که رابطه یک رابطه علی از نوع فیزیکی- طبیعی است باشد و هم این که صرفاً تاثیر را نشان دهد. در نتیجه هم نگرشهایی از قبیل جامعه شناسی پزشکی مارکسیستی را که جبرگرایانه است دربرمیگیرد و هم گرایشهای مثلاً مبتنی بر همبستگی را. دوسویه یا دو پیکانه بودن رابطه دال بر این است که جهت تاصیر همیشه از یکی به دیگری نیست بلکه بعضی از روابط میتوانند از سوی جامعه به پزشکی سوق یابند و بعضی دیگر از پزشکی به جامعه و بعضی از روابط هم به صورت دو سویه یعنی متقابل عمل میکنند.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
امروزه با شکسته شدن پی در پی استقلال ، شاخه های مختلف علوم و بهره وری شاخه ای از شاخه ی دیگر و پیشبرد مسائل پیچیده خود، پیوستگی و لاینفک بودن تمامی شاخه های علوم را نمایان تر می سازد که سرمنشأ تمامی آنها از یک حقیقت نشأت گرفته و آن ذات باری تعالی است.اولین تلاش ها به منظور ارائه ی یک مدل ریاضی برای سیستم عصبی انسان در دهه 40 توسط Mcculloch , pitts انجام شد ، که حاصل آن یک نورون ساده ی تک لایه ویک روش برای آموزش آن بود . در ادامه ی این کار Hebb نتایج آزمایشات پاولف را در مورد شرطی شدن ،گسترش داد و یک روش برای یادگیری ارائه کرد . در سال 1958 ،Rossonblatt شبکه ی پرسپترون را ارائه کرد . بعد از مدتی اثبات شد شبکه ی عصبی پرسپترون تک لایه نمی تواند تابع ساده ای مانند EX-OR را بیاموزد .بنابراین تقریباً تا دهه ی 80 تلا ش ها برای گسترش شبکه ی عصبی بسیار کم بود. سپس در طی یک مقاله اثبات شد که شبکه ی عصبی پرسپترون چند لایه می تواند به عنوان یک تخمین گر جهانی مطرح شود . بدین معنی که این شبکه قابلیت دارد هر تابع غیرخطی را با دقت دلخواه مدل سازی کند . از آن به بعد شبکه های عصبی مصنوعی گسترش یافتند و در زمینه های بسیاری از آنها استفاده شد .
سیستم شبکه ی عصبی مصنوعی از مغز وسیستم عصبی انسان الهام گرفته شده و مانند مغز انسان از تعداد زیادی نورون تشکیل شده است . این شبکه ها مانند مغز انسان دارای قابلیت یادگیری هستندکه از مزیت های عمده ی این سیستم هاست در مواردی که نتوانیم یک الگوریتم حل به صورت فرمولی بیابیم یا تعداد زیادی مثال از ورودی و خروجی سیستم موردنظرمان در اختیار داشته باشیم و بخواهیم برای آن سیستم ، مدل ارائه کنیم یا اینکه یک ساختار از اطلاعات موجود بدست آوریم ، استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی سودمند است . تاکنون برای شبکه های عصبی توپولوژی های مختلف همراه با کاربردهای متنوع ارائه شده است که طیف وسیعی از موضوعات را پوشش می دهد .
الهام از نورون واقعی :
سیستم عصبی انسان و مغز وی متشکل از ترکیب و به هم پیوستن تعداد زیادی سلول به نام نورون می باشد . تعداد نورون های مغز انسان به طور متوسط حدود 100 تریلیون می باشد . یک نورون دارای تعداد زیادی ورودی و یک خروجی است . خروجی می تواند دو حالت فعال یا غیرفعال را اختیار کند . در یک نورون ورودی ها تعیین می کنند که خروجی نرون فعال یا غیرفعال باشد . یک نرون از یک حجم سلولی ، تعداد زیادی « دنوریت » به عنوان ورودی و یک « اکسون » به عنوان خروجی تشکیل شده است.
به محل اتصال اکسون یک سلول به دنوریت های یک سلول دیگر نیز «سیناپس » می گویند که نقش بسزایی در سیستم عصبی ایفا می کند . سیناپس می تواند در طول دوره ی یادگیری نسبت به سیگنال های ورودی تغییر کند .در این قسمت به قانون یادگیری «هبی» اشاره می کنیم . این قانون به طور ساده به این صورت می باشد که اگر ورودی های یک نرون به طور مکرر منجر به فعال شدن خروجی شود ، یک تغییر متابولیک در سیناپس اتفاق می افتد که در طی آن مقاومت سیناپس نسبت به آن ورودی خاص کاهش می یابد.
مدل ریاضی نرون :
یک نرون مجموع وزن های ورودی را حساب کرده و براساس یک تابع فعالیت ( که در حالت ساده می تواند یک Threshold باشد ) خروجی را تعیین می کند . اگر این مجموع از ترشلد بیشتر باشد خروجی نرون « یک » می شود در غیر این صورت خروجی نرون منفی یک ( 1- ) خواهد شد .
به عنوان مثال یک شبکه عصبی ساده به نام perceptron را در نظر می گیریم این شبکه در شکل زیر نشان داده شده است در این شبکه چند ورودی وجود دارد که یکی از آنها مربوط به بایاس است . تابع فعالیت نورون نیز به صورت یک ترشلد خطی می باشد و شبکه دارای یک خروجی است . در این شبکه سیناپس ها به صورت وزن های اتصالات در نظر گرفته شده است . به عنوان مثال فرض کنید که می خواهیم یک OR منطقی را به وسیله ی این شبکه مدل کنیم. هدف از الگوریتم یادگیری ، بدست آوردن وزن های مناسب برای حل مسئله ی مورد نظر ما می باشد .
شامل 141 صفحه فایل word
مقدمه
این فصل مقدمه ای است برای چگونگی و روش فرایند طراحی و کاربرد آن برای طراحی فرایندهای تولید شیمیایی.
در این بخش مبحثی کلی از فرایند طرلحی ارائه میشود.موضوع این کتاب طراحی مهندسی شیمی است،اما روش توصیف شده در این بخش میتواند برای سایر شاخه های مهندسی کاربرد بیابد.
مهندسی شیمی،بطور مستمر یکی از حرفه های مهندسی بسیار مورد توجه بوده است در قسمت های مختلف صنعت،همچون صنایع......فرآوری همچون:مواد شیمیایی،پلیمرها،سوختها،مواد غذایی،داروسازی،کاغذ سازی و نیز بخش های دیگری همچون مواد و لوازم الکترونیکی،محصولات مصرفی،استخراج معادن و فلزات،القاو بیو درمانی و تولید برق همیشه مهتدسان شیمی مورد نیاز بوده است.
دلیل اینکه شرکتهای موجود در چنین دامنه ی گسترده ای از صنعت،اینچنین نیازمند به مهندسین شیمی هستند،چنین است:
مهندسین شیمی با پرداختن به مسائلی که دقیقاً تفهیم نشده اند،همچون نیاز مصرف کننده یا مجموعه ای از نتایج آزمایشی،قادر به دستیابی به ادراکی از علوم فیزیکی زیربنایی مهم مربوط به مسئله و استفاده از این ادراک برای طراحی برنامه عمل و مجموعه ای کامل از شرایط میشوند که در صورت اجراء منتهی به نتایج مالی پیش بینی شده ای میشوند.