فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:90
مقدمه:
تا کنون با هر نوازندهی ساز کوبهای که برخورد داشتهام، نواختن را با زدن و کوفتن بر روی هر چیز در دسترس، آغاز کردهاید. پنداشت ما بر این است که اگر این کتاب را برداشتید، شما نیز از این قانون مستثنی نباشید. در نتیجه، اگر پیش از این هم، ساز کوبهای خاصی ننواخته یا هیچ دورهی آموزشی رسمی ندیده باشید، به هر حال نوازندهاید .
با نواختن ساز کوبهای، باستانیترین و دوستداشتنیترین ساز را گزینش کردهاید. در این کرهی خاکی، هیچ جایی پیدا نمی شود که شیوهی سنتی نواختن ساز کوبهای، در آن وجود نداشته باشد. در واقع همچنان که در صفحههای بعد، متوجه خواهید شد، نواختن ساز کوبهای، تفریحی جهانی است که هر کس بدون توجه به ذائقهاش در موسیقی، میتواند از آن لذت ببرد .
تا جایی که ممکن است، هدف در این کتاب، آشنا ساختن خواننده با گونههای سازهای کوبهای و نواختن سبکهای گوناگون است .
اگر شما هم مانند من بیندیشید، میتوانید درهمهی این روشها، لذت ویژهی آن را بیابید و با دانستن شیوههای گوناگون، از خود نوازندهای بسیار خوب و پویا بسازید .
فصل اول :
ورود به دنیای ریتم
بحثی که از مدتها پیش وجود دارد این است که آیا نت خوانی موسیقی، لازمهی کار نوازندهی سازهای کوبهای هست یا نه ؟ راستش را بخواهید ،نیازی به نت نیست. میتوانید نوازندهی توانایی باشید و هرگز به قطعهی موسیقی نگاه نکنید، ولی با این وجود، توانایی خواندن آن چه که بر روی کاغذ نوشته شده است میتواند درهای فراوانی را به روی نوازنده بگشاید. میتوانید با نوازندگانی بنشینید که هرگز آنها را ندیدهاید و آهنگی را بنوازید که هرگز پیش از این نشنیدهاید و آن را به بهترین شیوه، اجرا کنید یا اگر تنها با شنیدن، نتوانید قطعهای را اجرا کنید، میتوانید به فروشگاه محصولات محصولات موسیقی بروید و نسخهای از تک نوازی دلخواه خود را فراهم کرده و آن را بیاموزید. حتی میتوانید در اینترنت، ریتمها را با دیگر نوازندگان، رد و بدل کنید و … این بخش را بخوانید، بیگمان متوجه خواهید شد که خواندن نت، آن اندازه هم دشوار نیست و هر زمانی را که برای یادگیری نت (تئوری موسیقی ) سپری کنید، ارزشمند و سودمند خواهد بود .
همان گونه که خودتان متوجه خواهید شد، افراد راههای گوناگونی را برای نواختن ریتمها به کار میبرند. در این کتاب، نت نویسی و روشهای حرفهای و رایج موسیقی بکار برده شده است. انجام این دستور، دو فایده ی مهم در بر دارد : نخست این که حتی اگر بخواهید نت سازهای دیگر را اجرا کنید ،پیش از این اصول پایههای نت خوانی را میدانید، دوم، این راه از راههای دیگر، به مراتب سادهتر و آشکارتر است .
اشاره
برای ادامه این کتاب ،اجباری به دانستن نت خوانی نیست. بیشتر ریتمهای نوشته شده در این کتاب، بر رویCD موجود هستند. تنها کاری که باید انجام دهید، گوش دادن به بخشهایی از CD است که در کنار هر ریتم، شمارهَی مربوط به آن نوشته شده است و به این گونه میتوانید شیوهی صدا دهی آن ریتم را بشنوید. در نتیجه میتوانید با ریتم موجود در CD بنوازید .
حتی میتوانید مهارتهای نتخوانی خود را از راه گوش دادن به CD، پشتیبانی کنید. تنها همزمان با شنیدن CD، به ریتم مربوط به آن نگاه کنید. هیچ گاه خواندن نت، بدون اشکال نیست .
آشنایی با الفبای موسیقی
فکر کنید که خواندن خط موسیقی، مانند خواندن این کتاب است. حروف، واژهها را به وجود میآورند و سرانجام، جمله و پس از آن پاراگراف و مانند اینها به وجود می آید. در موسیقی، با نتها و سکوتها سروکار دارید ( پس از این، در این بخش میتوانید ههی نتها و سکوتهای موجود در موسیقی را ببینید )، که در واقع نوع میزان را معین میکنند (میزان، همان واحد زمان در نت موسیقی است ). در پایان، میزان، بخشهای کوتاه موسیقی را به وجود می آورد که گرد آمدن آنها سبب آفرینش آهنگ یا قطعهی موسیقی میشود.
تبدیل به میکند ( نت سیاه. بنابراین برای زمان ، نت سیاه تنها یک ضرب میگیرد و در هر میزان چهار ضرب خواهید داشت .
ت) سرعت : این نشانه نشان میدهد که با توجه به ساعت یا مترونوم (وسیلهای که شمار زیادی از نوازندگان برای کمک به حفظ ریتم از آن استفاده میکنند برای آگاهی بیشتر از مترونومها، بخش هفدهم را بخوانید ) هر نت را با چه سرعتی باید نواخت. در تصویر 1-2، عدد رو به روی ن سیاه نشان می دهد که در هر دقیقه، چند ضرب نت سیاه اجرا میشود .
ث) نشانهی سبک : نشانهی سبک، بازگو کنندهی حس و یا یک سبک موسیقیای است که اجرا میشود. بسته به سازندهی ریتم، برخی از پارتیتورهای موسیقی، نشانهی سبک ندارند .
ج ) خط میزان : خط میزان، میزانها را از یکدیگر جدا می سازد هر میزان، یک گروه نتی است که کسر میزان آن را میشناساند. درتصویر 1-2، خط میزان پس از چهار ضرب میآید. داشتن میزان به سازندهی ریتم این اجازه را میدهد که قطعه را به بخشهای کوچک تقیسم کند و خواندن آن را آسانتر سازد .
نشانهی تغییر دهنده : نشانهی تغییر دهنده نشان میدهد که تا چه اندازه باید قوی یا ضعیف نواخت. در تصویر 1-2، نشانهی mf یا متسوفورته یعنی به گونهی « معتدل قوی » است. دیگر نشانههای تغییر دهنده، نشان دهندهی صداهای قوی و ضعیف و دیگر هستند. تصویر 2-2، شماری از نشانههای تغییر دهندهی رایج در موسیقی را نشان میدهد .
ح ) تکرار : این نشانه به معنای تکرار میزانهای اجرا شده است که در میان دو خط میزان، قرار میگیرد.
تصویر 2-2: نشانههای تغییر دهندهی موجود در موسیقی
pp: بسیار نرم و آهسته mf:به گونهی معتدل قوی و بلند
p:نرم و آهسته f: بلندتر
mp: به گونهی معتدل نرم و آهسته ff: بسیار بلند
خ) کرشندو: کروشندوی تغییر دهندهای است که افزایش تدریجی نتهایی را نشان میدهد که بر روی این نشانه نوشته شدهاند. نشانهی تغییر دهندهی دیگری هم که مربوط به افزایش و کاهش صدا است، دکر شندو است، دقیقاً خلاف کرشندو عمل میکند ؛ یعنی به جای افزایش تدریجی صدا ،آنرا به تدریج کاهش میدهد.
د) آکسان : آکسان، نشانهی تغییر دهندهی دیگری که تنها مربوط به نتی است که زیر آن قرار دارد. نت آکساندار را بایستی بلندتر از نتهای دیگر نواخت.
ذ) خط پایان : خط پایان، نشانهی به پایان رسیدن قطعه است.
س) ولت :نشانهی ولت، نشان میدهد که چگونه بخش ویژهای از پارتیتور را به پایان برسانید. دقت داشته باشید که تصویر 1-2، دارای دو ولت است. ولت 1، تکراری است که به اول نت باز میگردد. در برگشت و تکرار سه میزان اول، به جای ولت 1، میزان دولت در ولت 2 اجرا میشود.
ش) نتها: این نشانهها نشان دهندهی نوع کشتی است که باید نواخته شود. هر نت ،نشان دهندهی طول کششی متفاوت است. تصویر 3-2 نشان میدهد که چه شماری از این نتها برابر با یک میزان هستند. دقت کنید که میزان ، در برگیرندهی یک نت گرد، دو نت سفید، چهار نت سیاه، هشت نت چنگ و شانزده نت دولا چگ است. در هر میزان، چهار نت سیاه وجود دارد، که هر یک از آنها یک چهارم هر میزان را پر میکند. نام هر نت، نشان میدهد که چه شماری از هر نت در یک میزان قرار میگیرد. استثنای این قانون، نتی به نام تریوله است. برای مشاهده این استثناء به تصویر 3-2 نگاه کنید.
نتهای چنگ، بالای سر خود ،دارای نشانهی « 3» هستند که در گروههای سه تایی، تقسیم شدهاند. تریوله، نتهای چنگ غیر طیعی هستند که سه تای آنها برابر یک ضر کامل است. این معنای نشانهی « 3» بالای نتهای است. تریوله، نشانهای است کاملاً رایج که در موسیقی استفادهی فراوانی دارد .
تریولههای دیگر، در برگیرندهی گروه نتهای سیاه و گروه نتهای دولا چنگ هستند. سه نت سیاه در تریوله، برابر با دو ضرب و سه نت دولا چنگ در تریوله، برابر با نیم ضرب است.
ص) نت نقطهدار : نت نقطهدار، برابر است با ارزش زمان خود نت، افزون بر نصف آن نت.
نت چنگ نقطهدار، برابر با یک چنگ افزون بر یک نت دولا چنگ است .
ض ) سکوتها : نشانهی سکوت، نشاندهندهی زمانی هستند که نباید نواخت .
پیشینه
خواندن آهنگی متفاوت
تا چندصد سال پیش، موسیقی به شکل شفاهی آموزش داده میشد. ریتمها به وسیلهی جملههای آوازی، دهان به دهان، بازگو می شدند. حتی امروزه، اگردر کلاس برخی از آموزندههای آفریقایی و یا هندی شرکت کنید، آموزش موسیقی، تنها به وسیلهی آواز انجام می شود. برای نمونه، در موسیقی آفریقای غربی، صدای باز روی دست راست « گو » نامیده می شود. ودست چپ « دوو» است ( در بخش سوم، ضربات ساز، توضیح داده یشوند ). تلفظ صوتی ضربههای در این فرهنگها با کمال دقت، از پیروی صدای ضربات ساز صورت میگیرد.
توضیحاتی برای بهتر نواختن
هر چند نت نویسی سازهای کوبهای، از قوانین نت نویسی موسیقی پیروی میکند، برای بهتر نواختن، شمار دیگری از نشانهها در این کتاب، بکار برده شده است.
الف ) شمارش : شمارش، یکی از سودمندترین ابزاری است، که نه تنها برای خواندن نت، بلکه برای نواختن هر گونه ریتم، در اختیار نوازنده قراردارد. آموزگاری همیشه میگفت :« اگر نمیتوانی بشماری، نمیتوانی بنوازی .
شمارش، بسیار ساده است. در تصویر 5-2الگوی شمارش بالای ریتم را با صدای بلند بخوانید برای نمونه « …..و2و1» را برای ریتم بالایی، و «اُ واُ 1» را برای ریتم پایینی همزمان با نواختن ریتم موجود در زیر شمارشها،میخوانیم .
هدف شمارش، کمک کردن به نوازنده برای قرار دادن تک تک نتهای ریتم در جای درست خود در میزان است.
ب) نوع ضربه : این نشانه، نشاندهندهی شیوهی دست گذاری است .شیوهی دست گذاری، معمولاً در ضربهایی به کار می رود که با دست نواخته میشوند .
شیوههای دست گذاری این کتاب ،به شرح زیر است ( هر کدام از این دستگذاریها به گونهی مفصل در بخش سوم، توضیح داده شدهاند) :
O: صدای باز
B: صدای بم
M: صدای بسته
S: صدای شلاقی
H: حرکت پاشنهای
T: حرکت سرانگشتی
P: ضربهی کف دست
Br: ضربهی جارویی( مانند حرکت جارو)
Dr: بشکن یا پلنگ میانه
Sn: بشکن یا پلنگ کناره
Tr:لرزانک
پ) الگوی نواختن با دست و استیک : نشان می دهد که کدام دست باید به کار برده شود .
“R” مربوط به دست راست و “L”مربوط به دست چپ است .
ت) سنج : سنجها و سنجهای پایی، بیشتر بر روی خط پایانی حامل، قرار میگیرند. نواختن سنجهای گوناگون، در زیر توضیح داده شده است ( این ترتیب، بسته به سازندهی ریتم، تغییر میکند ،اما در این کتاب، به ترتیب زیر آورده شدهاند ) :
ت1:سنجهای هت
ت2: سنج راید
ت3: سنج کراش
ث) سایدرام :سایدرام ،معمولاً در فاصله ی میانی پنج خط حامل نوشته میشود .
ج) باس درام : باس درام ( طبل بزرگ )، معمولاً فاصلهی زیرین را پر میکند .
چ) های هت باپا: هنگامی که های هت با پا نواخته می شود، به وسیله “X” زیر خط حامل، نشانهگذاری میشود .
ح )تام تام کوچک : در درام ست، این خط، معمولاً برای دو تام تام ایستاده بزرگ به کار برده میشود .
خ ) تام تام متوسط : در درام است، این خط برای دو تام تام ایستاده بزرگتر، به کار برده میشود .
د) فلور تام تام : این خط، در برگیرندهی فلور تام تام درامست است .
ذ) درام با صدای زیرتر : نت سازهای کوبهای دستی و یا استیکدار، مانند گونههای کنگا و دهل، معمولاً بر روی خطوط حامل یک یا دو خط نوشته میشوند .در این مورد، ساز زیرتر، بالای خط قرار میگیرد.
ر) درام با صدای بمتر : ساز بمتر، زیر حامل یک خط قرار میگیرد.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:40
فهرست مطالب:
چکیده: ۲
واژه های کلیدی: ۳
مقدمه: ۳
موسیقی بیرونی.. ۵
موسیقی درونی : ۲۰
موسیقی معنوی : ۳۰
مقابله : ۳۲
عکس : ۳۳
حسن تعلیل : ۳۴
ائتلاف لفظ و معنا : ۳۵
منابع : ۳۸
The music of Rosafi poet : 40
مقدمه:
معروف عبدالغنی الرصافی (۱۸۷۵م – ۱۹۴۵ م) شاعر معاصر و نامدار عراقی است که دوران زندگی او با رخدادهای اجتماعی و سیاسی بسیار در کشورش همراه شد. رصافی نیز مانند بسیاری از عراقیها از تحولات جامعه خود متأثر گردید. تلاشهای او برای تجدد و مقابله با استبداد و استعمار چهره ای مبارز از او ترسیم کرد. همین گرایش به بیان مشکلات اجتماعی بود که شعرش را آئینه تمام نمای جامعه عراق گردانید، بگونه ای که او را شاعر آزادی نامیدند. پرداختن به موضوعات نو پیشگاهی در انتقال شعر عرب و عراق از موضوعات سنتی و کهن به موضوعات جدید را برای او به ارمغان آورد. پیشگاهی در این زمینه چنان توجه منتقدان و پژوهشگران را به خود جلب کرد، که جنبه های فنی شعرا و فراموش شد. اما اگر وی ذوق و مهارت ادبی خود را آنگونه که توانائی آن را داشت، در زمینه شعر و ادب بروز می داد بی گمان، جایگاه فنی شعر او نیز بسیار بالاتر از آنچه بود که اکنون است. و غفلت از آن برای محققان و پژوهشگران توجیه پذیر نبود.
در این مقاله کوشش شده است تا با پرداختن به موسیقی شعر رصافی، ذوق شعری، و عاطفه بی تکلف وی به نمایش درآید، و مهارت فنی او بروز بیشتری یابد.
پیش از پرداختن به موسیقی شعر رصافی، شایسته است تا جایگاه موسیقی شعر بصورت کوتاه بیان شود، و نقش آن در انتقال مفهوم نمایان تر گردد. مقایسه یک بیت با ترجمه منثور آن این نقش را به وضوح نشان می دهد. تفاوت در احساس ایجاد شده هنگام خواندن یک بیت و ترجمه منثور آن، نتیجه چینشی خاص در حروف و حرکات بیت می باشد، نظمی که وزن یا بحر شعری نامیده می شود. بنابراین سخن زبان شعر را می توان آمیخته ای از زبان کلامی و زبان موسیقایی دانست. زبان کلامی زبانی و زبان موسیقایی دانست. زبان کلامی زبانی با توانائی محدود است، و انتقال مفاهیم به وسیله آن جز با دست یازیدن به دامان اندیشه و استنباط و تحلیلی عقلی ممکن نیست. اما زبان موسیقایی شعر محدودیت زبان کلایم را ندارد، زیرا نیازمند ترجمه نیست، و بدون نیاز به تأمل و اندیشه، و به عبارتی بدون اینکه دست عقل و اندیشه به آن برسد، با دل سخن می گوید (شوقی ضیف، فصول فی الشعر و نقده، ص ۲۹۰)، و افراد امی و غیر امی را بگونه ای مستقیم مورد تأثیر قرار می دهد.
همین ویژگی موسیقی شعر موجب شد تا اعراب جاهلی در حفظ و انتقال شعر و ادب و تاریخ خود بیش از آنکه به چشم خود اعتماد کنند، به گوش خود اعتماد نمایند، و در احساس موسیقی الفاظ و عبارات، مهارت بدست آورند (ابراهیم انیس، دلالت الالفاظ، ص ۱۹۲).
پس از این سخن کوتاه درباره نقش موسیقی شعر و اهمیت آن، موسیقی شعر رصافی را با توجه خاستگاه آن، در سه محدوده موسیقی بیرونی، موسیقی درونی، و نیز موسیقی معنوی مورد بررسی قرار می دهیم.
موسیقی بیرونی
این نوع موسیقی محصول بکارگیری اوزان شعری و بحرهای عروضی است. وزن در واقع هیأتی است تابع نظام ترتیب و حرکات و سکنات و تناسب میان آنها (خواجه نصیرالدین طوسی، معیارالاشعار، ص ۳). بنابراین یکی از معیارهای سنجش موفقیت و توانائی شاعر وجود تناسب میان وزن حاصل از این چینش خاص حروف و حرکات و سکنات، با معنا و مفهوم بیت است. از این رو در بررسی موسیقی بیرونی اشعار رصافی، هر جا سخن از موفقیت در انتخاب بحرهای عروضی است، تعمد شاعر در انتخاب آنها مورد نظر نیست. زیرا انتخاب آگاهانه بحر شعری، نوعی تکلف است، و از جایگاه شعر می کاهد. این در حالی است که شاعر موفق کسی است که وزن را بطور طبیعی از نفس موضوع الهام بگیرد، و هنگامی که موضوع به خاطرش می رسد، وزن نیز همراه آن آید، به بیان دیگر طبع شاعر به خودی خود وزن را تعیین کند. (اسماعیل عزالدین، الاسس الجمالیه فی النقد الادبی، ص ۲۹۹) بنابراین سخن از انتخاب بحر مناسب در این مقاله، سخن از بحری است که در جریان جوشش عاطفه و احساس، و همراه آن آمده و بیانگر توانایی و مهارت شعری صاحب خود گردیده است.
با مرور اشعار رصافی می توان دریافت که وی از بحر طویل بیشتر از سایر بحرهای عروضی بهره برده است. این بحر به دلیل شکوه و متانت ایفاعی خود، همچون جریان باشکوه و متین آب رودخانه، در طول قصیده به حرکت در می آید، به دلیل طولی که از تکرار دو تفعیله – فعولن مفاعلین – دارد، امکان امتداد نفس را برای شاعر فراهم می کند. از این رو این بحر برای بیان احساسات و عواطف عمیق متناسب است. موسیقی این بحر سر و صدایی در ظاهر ندارد، اما قدرتمندانه و نامحسوس در پشت الفاظ امتداد می یابد. (عبدا… الطیب، المرشد الی فهم اشعار العرب، ج ۱/۱۳۶۸). نامحسوس بودن موسیقی این بحر موجب می شود تا سر و صدا، عمق عواطف و بیان متین آنها را مخدوش نکند.
متانت و روان بودن این بحر به آن دلیل است که نسبت حروف متحرک در آن مقایسه با حروف ساکن بیشتر است، و هر چه نسبت حروف متحرک در یک بحر از تعداد حروف ساکن آن کمتر باشد، از تنش آن کاسته، و به روانی آن می افزاید. (جابر عصفور، مفهوم الشعر، ص ۳۱۷).
بیشتر قصائد اجتماعی و سیاسی رصافی در بحر طویل سروده شده است. چرا که غم و اندوهی که شاعر از استبداد حاکم بر جامعه و کرنش مردم در مقابل آن در سینه دارد، بحر طویل را بهترین گزینه برای اشعار ضد استبدادی او قرار داده است، بگونه ای که شاعر می تواند با تکیه بر امتداد آن، تمام اندوه نهفته در دل خود را در قالب ابیات بروز دهد و مخاطب خود را با بحری قوی و متین متأثر سازد، اما نه آنگونه که او را به وجد و رقص آورد، بلکه آنگونه که عمق دریافت مخاطب را با ژرفای عواطف خود برابر کند. اندوه رصافی و تناسب موسیقی حاصل از این بحر را می توان در ابیات زیر ملاحظه نمود:
أما آن یغشی البلاد سعودها
متی یتأتی فی القلوب انتباهها
أما أحد یحمی البلاد غضنفر
برئت إلی الاحرار من شر امه
و یذهب عن هذی النیام هجودها
فینجاب عنها رینها و جمودها
فقد عاث فیها بالمظالم سیدها
أسیره حکام ثقال قیودها
(دیوان، ۳/۱۹)
بیان شکوهمند غم و اندوه را می توان در شکایت برخاسته از عمق جان شاعر به قانون نیز مشاهده نمود. امتداد آه و اندوه شاعر که از آغاز یک بیت شروع می شود، بدون وقفه تا پایان بیت ادامه می یابد. امتداد این عاطفه عمیق، و نفس بلند جز با بکارگیری بحر طویل امکان ندارد. به بیان دیگر این بحر در نمونه زیر نیز کاملاً بجا آمده است، و موسیقی حاصل از آن با معنای بیت هماهنگ و همراه است:
شکایه قلب بالأسی نابض العرق
إلی قائم الدستور و العدل و الحق
(دیوان، ۳/۳۴)
از این قبیل ا ست سخن شاعر از زنی تهیدست و فرزند یتیم او، آنجا که جریان غم و اندوهی که درون وی را آشفته کرده است، در بحر طویل، با موسیقی کشیده و متین ارائه می گردد. او می گوید:
رمت مسمعی لیلاً بأنه مؤلم
فألقت فؤادی بین أنیاب ضیغم
(دیوان، ۲/۴۳)
و از آنجا که این بحر، بحری فراخ با نفسی طولانی است، امکان تفصیل سخن در آن وجود دارد. موسیقی پنهان آن، و هدف نبوده شور و هیجان در آن، این بحر را از مناسب ترین بحرهای شعری برای بیان شکوه تاریخی یک ملت، و ایجاد حمیت نسبت به موضوعات مرتبط با میراث فرهنگی گردانیده است. (عبداله الطیب، همان، ج ۱/۳۶۸) آمیخته شدن شکوه فرهنگی گذشته با شکوه بحر طویل، و بهره گیری از امتداد و متانت موسیقایی این بحر برای تأثیر بر مخاطب را می توان در نمونه های متعددی از شعر رصافی از جمله نمونه زیر از وی دید:
لقد أیقظ الاسلام للمجد و العلا
و دک حصون الجاهلیه بالهدی
و اطلق أذهان الوری من قیودها
و قد حاکت الافکار عند اصطدامها
و لا حت تباشیر الحقایق فانجلت
بصائر أقوام عن المجد نوم
و قوض أطناب الضلال المخیم
فطارت بأفکار علی المجد حوم
تلالؤ برق العارض المتهزم
بها عن نبی الدنیا شکوک التوهم
(دیوان، ۲/۲۶)
موفقیت شاعر در بکارگیری بحر طویل برای نمونه فوق به این دلیل است که شاعر رنج و اندوهی عمیق در سینه دارد که از متهم شدن اسلام به عنوان عاملی در عقب ماندن مسلمانان ناشی می شود. از این رو شاعر برای بیان پیشینه درخشان علمی و تمدنی مسلمانان با هدف تبرئه اسلام، از موسیقی پنهان بحر طویل استفاده می کند، تا ذهن مخاطب قبل از توجه به موسیقی شعر، متوجه معنا گردد.
وی همچنین با یاری جستن از امتداد این بحر عمق احساسات و عواطف خود را با کششی مناسب انتقال می دهد.
البته از آنچه گفته شد چنین نتیجه گرفت که این بحر تنها برای بیان غم و اندوه و تأسف مناسب است. چرا که در واقع این بحر قالب مناسبی برای بیان شکوهمندانه عواطف است. این عواطف گاه شاد می باشند. برای مثال می توان متانت بیان شکوهمندانه عاطفه شاد را در نمونه زیر دید:
سقتنا المعالی من سلافتها صرفا
و زفت لنا الدستور أحرار جیشنا
فأصبح هذا الشعب للسیف شاکراً
و غنت لنا الدنیا تهنئناً عزفا
فأهلاً بما زفت و شکراً لمن زفا
و قد کان قبل الیوم لایشکر السیفا
(دیوان، ۳/۲۶)
از دیگر بحرهایی که رصافی از آن بسیار استفاده نموده است، بحر بسیط است. این بحر نیز مانند طویل دارای امتداد و طول ورزانت است. البته این بحر متانت بحر طویل را ندارد و موسیقی آن کاملاً در پس کلام پنهان نیست. این بحر برای بیان اوج خشونت و درشتی یا اوج ملایمت و آرامی است. (عبداله الطیب، همان، ج ۱/۴۲۳) به بیان دیگر بسیط هنگامی مناسب است که صبر شاعر در هم می شکند، و او پس از تلاش برای حفظ متانت خود، ناتوان گردد، و بارقه هایی از لبریز شدن عواطف، در آهنگ سخنش نمایان شود.
با دقت در مواضعی که رصافی از این بحر استفاده کرده، می توان به ذوق سلیم او پی برد. وی بی تابی و ناشکیبایی خود در برابر اتهاماتی که برخی از همفکران او به دلیل مخالفتش با سیاستهای آنها، به وی می زدند، اینگونه نشان می دهد
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:41
فهرست مطالب:
یش گفتار …………………………………………………………………….. 8
پیدایش موسیقی………………………………………………………………… .9
اجرای موسیقی…………………………………………………………………. 10
موسیقی سازی………………………………………………………………….. 10
موسیقی آوازی…………………………………………………………………. 11
موسیقی صحنه ای………………………………………………………………. 12
موسیقی نظری(تئوریک)…………………………………………………………. 12
مهمترین فصول مورد بحث تئوری موسیقی……………………………………………. 12
تقسیم بندی موجود انواع موسیقی………………………………………………….. 13
موسیقی محلی………………………………………………………………….. 13
موسیقی ضربی- ضرب دار……………………………………………………….. 13
موسیقی کلیسایی یا روحانی……………………………………………………….. 14
موسیقی مذهبی ایران…………………………………………………………….. 14
موسیقی دراماتیک………………………………………………………………. 15
موسیقی سنتی …………………………………………………………………. 15
موسیقی کلاسیک……………………………………………………………….. 16
موسیقی باستانی………………………………………………………………… 16
موسیقی الکترواکوستیک………………………………………………………… 16
موسیقی الکترونیک…………………………………………………………….. 17
موسیقی درمانی………………………………………………………………… 17
موسیقی درمانی چیست…………………………………………………………… 17
تاریخچه موسیقی درمانی…………………………………………………………. 18
موسیقی درمانی چگونه اثر می کند…………………………………………………. 18
جلسات موسیقی درمانی به چه شکل برگزار می شود……………………………………. 19
کاربرد موسیقی درمانی………………………………………………………….. 20
چگونه یک موسیقی درمانگر انتخاب کنیم……………………………………………. 20
رویکردهای گوناگون موسیقی درمانی………………………………………………. 22
شیوه های موسیقی درمانی………………………………………………………… 22
ملاک تجویز موسیقی درمانی……………………………………………………… 23
جایگاه علمی و عملی موسیقی درمانی……………………………………………….. 23
تم درمانی چیست……………………………………………………………….. 24
تم های آرام ساز……………………………………………………………….. 25
تم های خلق ساز……………………………………………………………….. 26
تم های جسمانی ساز…………………………………………………………….. 26
تاثیرات موسیقی……………………………………………………………….. 27
موسیقی اثرات غیر قابل انکاری دارد………………………………………………. 27
تاثیر موسیقی بر رشد عاطفی و تعادل روحی کودکان…………………………………… 28
آرام کردن گریه نوزادان با موسیقی……………………………………………….. 28
گوش دادن به موسیقی کلاسیک باعث هوش کودکان نمی شود……………………………… 29
نواختن موسیقی سبب افزایش توان مغز می شود……………………………………….. 29
موسیقی مغز را فعال می کند………………………………………………………. 31
دیگر تاثیر موسیقی بر مغز………………………………………………………. 32
تاثیر موسیقی بر روان انسان……………………………………………………… 34
اثر موسیقی بر حیوانات…………………………………………………………. 36
موسیقی بر رشد و جوانه زنی و تکوین گیاهان موثر است……………………………….. 38
هشدار برای گوش دادن به موسیقی با صدای بلند………………………………………. 39
خلاصه و نتیجه گیری ما برای شما عزیزان………………………………………….. 41
پیشنهادات و نظرات ……………………………………………………………. 44
فهرست منابع………………………………………………………………….. 45
پیش گفتار
موسیقی نوازشگر گوش، رهنمون و مهیج دل و تلطیف کننده و صفادهتده روح است و خلق موسیقی عبارت از نظامی صوتی است که اجزاء گوناگون یک اثر موسیقایی را با انسجامی وصف ناپذیر به یکدیگر پیوند می دهد. موسیقی ساده ترین و خالص ترین هنرهاست که توصیف کننده هیجانات و محرک ذوق هنری و حس زیبا پرستی و ترجمان احســاسات به دور از سود جویی است.”شوپنهاور” موسیقی را عالی ترین هنرها می داند چون بیش از سایر آنها از قید هدف های غیر هنری آزاد است.مهمترین عاملی که به معنای اعم،پایه و اساس جدی در آموزش موسیقی به کار می رود، سلفژ است که از دو قسمت عمده تشکیل می شود: 1 -قسمت عملی 2- قسمت نظری(عملی)
قسمت عملی شامل خواندن و تلفظ نت ها به شکل آوازی و به شکل وزن خوانی و قسمت نظری شامل کلیه علامت ها و قواعدی است که در طی قرون متمادی به منظور اجرای هر چه دقیق تر موســـــیقی به تدریج ابداع شده و تکامل یافته اند تا بتوان شناخت هنری را که واقعیتی درونی است و بیشتر جنبه عاطفی دارد با این علامت ها و قواعد به شناخت علمی تبدیل نمود.این پروژه در پاییز سال 1386 با موضوع ((موســـیقی و تاثیرات آن بر موجودات )) با توجه به درس “شیـــوه ارائه گفتاری و نوشتاری” وبا هدف ایجاد علاقه به موسـیقی در خوانندگان ،و با همراهی استاد موسیقی عزیزم، سرکار خانم مونا ضرابی،ودوست نازنینم مونا پرویزی احمدی واینجانب مریم ساجدی پیربازاری ، در دانـشگاه آزاد اســـلامی واحد کرج (سما) جهت مطالعه علاقمندان ارائه کردیده است ،امید است مورد پسند واقع گردد. انشاالله
1پیدایش موسیقی:
انسان در میان اصوات ونواهای طبیعت به دنیا آمده است و مبانی موســــــــــیقی را از طبیعت آموخته.در مسیر تمدن خویش،انسان به اصوات تازه ای پی برد و به ترتیب متوجه شد صــــــــداهای منظم میتوانند بر فعالیت او تاثیر مثبت داشته باشند. در واقع هنر با درک زیبایی از طبیعت و با تقلید آهنگهای طبیعی و انعکاس این آثار به وجود آمده است . انسان برای پرســـــــــتش خدایان و غلبه بر ترس،آوازهایی میخواند که به تدریج به شکل سرودهای مذهبی و دسته جمعی برای عبادت در آمد.رقص و شعر و موسیقی با بشر به وجود آمد و انسـان را که از بدو حضور در این جهان دارای احساسات وعواطف بود و حالاتی نظیر بیم و غم و شادی و نفرت و سایر کیفیات درونی را تجربه میکرد،این عواظف و احســـــــاسات که همیشه با بشر همراه بوده اند ، می بایست به گونه ای جلوه گر شوند ، بنابراین به وسیله صدا،حرکات و کلمات آشکار شدند که نمودار آن آواز و رقص و شعر بوده است.
از وقتی که بشر توانست حالات درونی خود را بوسیله صدا نمایش دهد و با کمک صـــــــــداهای منظم طبیعت وزن را بدســـت آورد،موسیقی به وجود آمد. جهان پر از اصوات مختلف است و بر پایه توازن و نظم استوار است.هر ملتی داستان پیدایش موسیقی را به نحو خاصی و ضمن افسانه ها و داستانها بیان کرده اســت و این داســــــــــــــــتانها سینه به سینه و نقل شده اند و به نسل های بعدی رسیده اند .انسانهای اولیه موسـیقی را عطـیه خدایان می دانستند، مثلا در ژاپن روزی [1]الهه خورشید قهر کرد و مردم هر چه فکر کردند جز این چیزی به خاطرشان نرسید که با آواز خواندن او را بیرون آورند. این رسم امروزه نیز در ژاپن به هنگام کسوف انجام می شود. از مجموع این داستانها به این نتیجه می رسیم که موســــــــیقی همزاد بشر است و وطن خاکی ندارد ،به همین ترتیب همه ملل و اقوام قدیم،تاریخ پیدایش موسیقی را با افسانه و قصد در هم آمیخته اند ،از آنجا که هر چیز موزون مورد پسند طبع بشر بوده است و آواز و رقص وشعر نیز موزون هستند ،از همان دوران قدیم به شکل آداب و رسوم زندگی ملل مختـــلف قرار گرفته است. ابتدا این آداب و رسوم شکل جادویی داشت، سپس با تشــریفات مذهبی همراه شد و به تدریج از آن جدا گردیدند و استقلال یافتند و با تاثیر عوامل طبیعی ،جغرافیایی ،مذهب ،زبان،شیوه زندگی ، عادات و ……. با یکدیگر اختلاف پیدا کردند.”کرل اشتومف” استاد فلسفه دانشگاه برلین تاریخ موســـــیقی را از زمانی می داند که مردم برای ارتباط با هم متوسل به اصوات شدند.با وسعت دایره تمدن ،رقص و شعر و آواز نیز دستخوش تغییر و تحول شد و تحت شرایط و قوانین درآمد و به تدریج از سادگی و روحــانیت آن کاسته شد . آنها از یکدیگر تفکیک شدند و تابع قوانین و شـــــــرایط شده و هر یک تبدیل به رشـته وفنی جداگانه گشتند، از نظر علمی،یونان پایه و اساس موسیقی غربی و ایران پایه و اساس موسیقی شرقی را بنا نهاد.به هر حال هنوز تاریخ دقیق پیدایش موسیقی به طور دقیق و قطعی معلوم نیست. با تمام فرضـیات و تئوری های موجود در این مورد ،دقیقا مشخص نیست که کدامیک دارای قطعیت می باشند .
اجرای موسیقی : .
اجرای موسیقی از جهت روش ارائه بر دو نوع کلی آواز و نوازندگی تقسیم میشود . که در اصــطلاح موسیقی سازی و آوازی گفته میـشود .
1-1موسیقی سازی:
این گروه آثار برای یک یا چند ساز یا برای ارکستر کوچک( مجلسی) یا برای ارکستر بزرگ تصنیف می شوند. یکی از انواع این آثار که برای یک ساز تنها یا دو ساز تصنیف می شود، سونات می باشد. دوئت اثری برای دو ساز، تریو اثری برای سه ساز، کورتت اثری برای چهار ساز، کوئینتت اثری برای پنج ساز، سکستت اثری برای شش ساز، سپتت اثری برای هفت ساز، اکتت اثری برای هشت ساز می باشد. موسیقی مجلــــسی اثری است برای ارکستری کوچک حد اکثر با ده- دوازده نوازنـــده که معمولاً سازهای زهی در آن نقش مهم تری دارند. ســـــــمفونی اثری است برای ارکستر بزرگ که معمولاً به فرم سونات و دارای چهار بخش یا بیشتر است که در توصیف افکار و احساسات و ایده ها و عاطفه های عمیق تصـــــــنیف می شود و یکی از عالی ترین و کامل ترین شکل های موسـیقی کلاسیک است. کنسرتو اثری است برای یک ساز در برابر ارکـستر. معمولاً این ساز سلو ویولن یا پیانو و گاهی نیز گیتار یا هارپ و فلوت و دیگر سازهاست و در این گونه آثار ساز در برابر ارکســــتر نقش اصلی و ارکستر نقش همراهی کننده را بر عهـده دارد و بین آن ها مکالمه ای همراه با پرسش و پاسخ یا همنوایی برقرار است. کنــــــــــسرتو ها اغلب دارای سه قسمت تند و کند متناوب می باشند. پوئم سنفونی اثری است برای ارکستربر روی یک داستان یا یک ایده ذهنی یا بر مبنای یک توصــیف مشخص، مانند توصــــیف یک پدیده طبیعی یا خود طبیعت، یا توصیف یک شخصیت و مانند این ها. فــانتزی و کاپریچیو قطعاتی با فرم آزاد هستند و دارای مضــمونی عاشقانه و غنایی( لیریک) و لحنی رمانتیک و احســــاساتی می باشند. از دیگر آثار سازی می توان به بالاد، پاســـــــــاکاگلیا، شاکن، پرلود، روندو، سوئیــــــــت، فوگ، کانن، واریاسیون اشاره کرد.
1-2موسیقی آوازی:
این گونه از موسیقی برای صدای انسانی و بیشتر بر روی کلام و گاهی به صورت زمزمه بدون کلام ( نجوا ) سروده می شود. آواز ممکن است فردی(سولو) یا جمعی( کُر) باشد. از مهم ترین انواع این آثار می توان به این ها اشاره کرد:لید: اثری برای یک صدا و یک ساز- کانتات: فرمی ست آوازی متعلق به دوره باروک- اوراتوریو: اثری ست آوازی و چند بخشی به همراهی ارکسـتر و کُر بر روی متنی طولانی که معمولاً دینی آیینی یا توصیفی است. مس: آوازی ست کلیســــایی برای یادبود حوادث شام آخر عیـــسای مسیح. رکوییم: مرثیه ای ســـت که در سوگ مرگ عزیزی سروده می شود- مادریگال: آوازی ســــت غیر مذهبی و دارای کلامی ساده و دلنشین- پاسیون: ذکر مصیبت به زبان موسیقی بر روی یکی از متون قدیمی کلیسا در بیان درد و رنج های عیــسای مسیح یا حواریونش- سمفونی آوازی: سمفونی دارای بخش های آوازی با صدای تکخوان یا گروه خوانی.
1-3موسیقی صحنه ای:
موزیـکی ست که همراه نمایش است و باید بر روی صحنه نمایش و به کمک بازیــــــــــــــــــــــــگران و رقصـــندگان اجرا شود. مانند اپرا اپرت بالت- موسیقی صحنه ای- و انواع رقص های تک نفره، چند نفره و گروهی مانند والس، پلونز، تانگو، بلرو، فاندانگو، روندو، رومبا، و …….
1-4موسیقی نظری (تئوریک) :
شامل مجموعه قواعد ئ علائمی است که به وسیله آنها ما قادر به ثـبت و نوشتن اصوات خاهیم شد و از طریق این علائم و زبان خاص می توانیم اصوات را نظم داده و با یکدیگر ترکیب و تلفیق کنیم .
1-4-1 مهمترین فصول مورد بحث تئوری موسیقی شامل :
2-تقسیم بندی های موجود انواع موسیقی :
2-1موسیقی محلی:
این نوع موسیقی در بر گیرنده قطعات – آهنگها – آوارها و ترانه هایی است که مربوط به مردم یک مـــنطقه و محل خاص در نزد ملل می باشد که بیشتر در مناطق دور از شهر روستاها و حتی تئسط کوچ نشینان وجود دارد مانند مئسیقی محلـــــــــــــی لری گیلکی کردی و یا موســـــیقی جنوب که در آنها از یکی دو ساز محدود استفاده مسشود و معمولا تــــــــــــک خوانی یا گروه خوانی روســـتائیان همراه بوده و اغلب با حرکات نمایشی گروهی همراهی میشود.نغمه های دل انگیز – ملودی های طبیـــــــــــــعی و دلنشین و نواهایی بدوی و ساده این نوع موســـیقی اغلب ملل جهان امروز از اهمیت و جایگاه ویژه ای بر خوردار شده است و اغلب موســـــــــــیقی دان ها این ملودی ها و مایه های موسیقی محلی را دستمایه ساختن آهنگهای موفق و زیبا نموده اند .
2-2موسیقی ضربی – ضرب دار:
این موسیقی دارای تک مایه های ضربی و پر تحرک است و دارای وزن و ضـرب معین است و انواع رقصها – مارشهای نظامی وموزیک های پرضرب و مهیج در این گروه قرار می گیرند.این موسیقی قابلیت تحــرک و تهییج زیادی داشته به نحوی که در مواقع اجرا هر شنونده ای را بر می انگیزد.ریتم شاد و سرزنده و فرح بخش این موسیقی قادر به ایجاد احســــــاسات قوی و پر شکوه و با وقار می باشد.نوع موسیقی ضربی به دلیل خصلتبسیار شاداب و غو زدای خود در ایجاد حس شادی و ســـــــــــرزندگی موثر است . موسیـــقی سنتی ما بدون ضرب محزون بوده و بر خلاف موسیقی ضربی که برای ایجاد شــــادی و هیــــــــجان و دور شدن از غم و اندوه نواخته میشود دارای ریتم بکنواخت و غم افزایی بوده . بهترین نمونه موسیقی بدون ضرب انواع ردیف ها و دستگاه های موســیقی آوازی ایران اســــــــــت که این نوع موسیقی به دلیل ماهیت عارفانه و شاعرانه خود (غالب بودن مضمون شعری بر نوع موسیقی ) تفکر بر انگیز و محزون کننده است.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:
پیشگفتار ۱
موسیقی محللی (فولکلور) ۳
موسیقی آذربایجان ۸
موغام و مفاهیم مربوط به آن ۱۴
دستگاه ۲۱
دستگاههای موغام آذربایجان ۲۲
آواز ۲۶
شکلگیری و طبقهبندی دستگاه ۳۰
انواع موغام ۳۵
موغامهای با حجم کوچک ۴۰
چکیده:
در این تحقیقگونه سعی در بدست دادن تعریف ویژه از موسیقی نیست، تنها هدف در سیر تاریخی موسیقی در بخشی از خاک کشور عزیزمان، ایران است. موسیقی آذری که یکی از ابعاد شکلدهنده فرهنگ موسیقی ماست، مانند بخشهای دیگر در دورانهای مختلف تاریخی دچار افت و خیز بود و فراز و فرودهایی داشته است و با توجه به اینکه هر موسیقی، زبان مشترک بشری است و تاثیرگذار و تاثیرپذیر از سایر فرهنگها و اینکه توجه داشته باشیم بسیاری از سرزمینها و کشورهای همجوار در روزگاران دور و نزدیک، در محدودهی مرزهای ایران قرار داشتهاند و هر یک اکنون مستقل هستند و همین دوری و نزدیکی ایجاب میکند برای تحقیق در مورد هر یک از ابعاد فرهنگی و اجتماعی بخشی از کشورمان، حوزهای وسیع درداخل و خارج مرزهای کنونی مد نظر قرار گیرد.
ولذا تحقیق در خصوص موسیقی آذری از این قاعده مستثنی نبوده و برای رسیدن به یک نتیجه مطلوب، بایستی موسیقی آذری در بین اقوام و ملل گوناگون که در پیرامون کشور ما به زبان آذری (ترکی) سخن میگویند، مورد تحقیق و مطالعه قرار گیرد و از تمامی منابع موجود در زمینههای فرهنگی و تاریخی مربوط به موسیقی و تاریخ آن برای رسیدن به هدف بهره گرفت، یا بهطور کلی، تحقیق علمی و پایهای ایجاب میکند که ما از کلیهی ابزارها و منابع استفاده کرده و در صورت لزوم با اساتید موسیقی به صورت چهره به چهره صحبت کنیم، سازها و کارکرد آنها را بشناسیم، و تا حدودی با گوشهها، زوایا، پردهها و دستگاهها، ردیفها الحان مختلف آن بخش از موسیقی مورد مطالعه آشنا باشیم و مهمتر از همه، زبان و گویش مورد محاوره را تا حدودی درک کنیم، اما ما در نظر داریم در این تحقیق به موسیقی آذری به عنوان یک موسیقی محلی (فولکلور) نگاه کرده و از این دریچه کوچک و تنها در محدود خاک ایران آن را مورد بازنگری قرار دهیم. زیرا معتقدیم، موسیقی آذری (ترکی) در گستردگی وسیعی از جهان مثل مغولستان، ترکمنستان، ازبکستان، ترکیه و … رواج داشته و به تبع حوزه جغرافیایی خود، تغییراتی کم و زیاد در آن بوجود آمده است، از این رو همانطور که قبلاً گفته شد، در این تحقیق سعی شده به موسیقی آذربایجان به عنوان یکی موسیقی محلی و فولکلور نگاه کنیم.
امیدواریم هنرمندان این عرصه، مخصوصاً نوازندگان و خوانندگان آذری زبان که در راه پرپیچ و خم هنر موسیقی آذری، ضربات سنگین روزگاران نامساعد را تحمل کردهاند و با پایداری و خلاقیت خویش و با فداکاریها و تلخکامیها، عاشقانه در باروری و حفظ این هنر کوشیدهاند.
بر ما خرده نگیرید و ما در ردیف خشکاندیشانی قرار ندهید که در طول تاریخ همواره به این قشر هنرمند تحت عنوان مظاهر شیطانی و عوامل لهو و لعب نگاه کرده و گاهاً آنان را وادار کردهاند که با کولهباری از محنت و تنهایی و دلتنگی، به خلوتگه عارفانه خویش پناه ببرند و در غبار غربت و فراموشی زمان محو گردند.
تمام کمی کاستیهای را به حساب کمبود منابع و عدم آشنایی به این هنر بگذارید، ولاغیر.
موسیقی محلی (فولکلور)
همانطور که درمقدمه عنوان شد، نگاه ما به موسیقی آذربایجان، نگاهی است منطقهای و محدود و برای اینکه موضوع کاملاً روشن شود که این تاکید و. اصرار ما چه حوزهای را دربرخواهد گرفت، تعریفی از موسیقی محلی را بیان میکنیم:
لغت فولکلور از دو بخش Folk-lore به معنای ( =Folkملت و =Lore علم) تشکیل شده است و بنا به تعریف لغتنامه آکسفورد (Oxford) فولکلور یعنی «قصه و عادت و عقاید قدیمی و یا دستهای از مردم (مردم بومی)»، اما به مرور زمان لغت فولکلور وسعت بیشتری را پیدا کرد و جنبههای دیگر زندگی تودههای مردم، از جمله روانشناسی عوام، سنن مردم، موسیقی محلی و …) دربرگرفت.
ترانههای محلی اولین پایهی تجربی موسیقی هر قوم و کشوری بشمار میرود. غمها و شادیها، شکستها و پیروزیها، قهرمانان و شخصیتهای برجسته مردم به این موسیقی راه مییابند، از اینرو از ارزش ویژهای برخوردار است، به عبارت دیگر سرمایهی اصلی موسیقی یک کشور یا قوم یا منطقه را میتوان نغمههای بومی و محلی آن کشور دانست. البته این بدان معنی نیست که موسیقی یک مدت نغمههای محلی آنست، ولی هیچگاه از آن به دور نیست، زیرا زبان روحیه یک ملت به شمار میرود.
در جهان ملت یا نژادی وجود ندارد که از موسیقی محلی بیبهرهمند باشد، حتی دورافتادهترین اقوامی که از هنر، بهرهی بسیار کمی بردهاند، از ترانههای محلی (عامیانه) برخوردارند. انسان به همان شیوهای که زبان مادری را میآموزد، نغمههای بومی و محلی را نیز فرا میگیرد و در برابر آن واکنش مثبت نشان میدهد و برعکس، در برابر نغمههای فرهنگهای بیگانه از خود واکنش چندانی نشان نمیدهد.
موسیقی، بیانگر و توصیفکننده روحیات، ذوق و احساسات هر قوم و ملتی است و از آنجائیکه موقعیت جغرافیایی، شرایط اجتماعی و آداب و رسوم هر قوم و ملت از یکدیگری متفاوت و موسیقی، مترجم تخیلات و از تراوشهای روحی و ذهنی آنان سرچشمه میگیرد، از اینرو موسیقی اقوام گوناگون از همدیگر متمایز است. همانطور که هر گروه و جمعیتی از بشر برای بیان هدف و مقصود خود به ایجاد زبان و حروف ویژهای مبادرت ورزیدهاند، که این زبان با زبان گروه دیگر متفاوت است،موسیقی هر قوم و ملتی با موسیقی دیگر اقوام متفاوت است، زیرا موسیقی هر قوم و مردمی، زادهی روحیات و خلقیات و نیز نماینده خواستهها و آرزوها و پدیدههای گوناگون آنها میباشد و این عوامل به اوضاع جغرافیایی، طرز اعتقادات و اندیشهها، آداب و رسوم، دین و مذهب، نیازمندیهای زندگانی مادی و سوابق تاریخی بستگی دارد.
روی این اصل موسیقی یک قوم، کلیهی این ویژگیها را دربر میگیرد و تحت تاثیر آن ساخته میشود و بطور کلی، بیانگر فرهنگ و روح یک ملت و قوم میباشد و گفتیم شرایط کلی لهجهها و زبان هر قوم با قوم دیگر متفاوت است. پس لحن هر موسیقی بر اساس لهجهی ملتها و هر منطقهِی خاص، متفاوت است. در کشور ما، لهجهها و زبانها و گویشهای گوناگون لری، کردی، آذری، بلوچی و … وجود دارد که هر کدام با لطافت وزیبایی ویژه خود آشکار میگردد و از ویژگیهای مخصوصی برخوردار هستند.
چون موسیقی از ذوق فطری هر قوم و مردمی سرچشمه میگیرد و بیانکننده عواطف و احساسات آنها میباشد، از اینرو مایههای اصلی موسیقی یک کشور را در نغمههای محلی و فولکلور آن باید جستجو کرد.
متاسفانه امروزه بعضی از غربزدگان و شیفتگان فرهنگ غربی که در که موسیقی دستی دارند، در پی احیاء و ترویج موسیقی غربی بوده «هرچند موسیقی غربی ذاتاً عیبی ندارد» ولی در بیتوجهی و کنارزدن موسیقی محلی و بومی هستند و کسانی را که در این زمینه فعالیت میکنند، افرادی معرفی میکنند که به احیای خرافهها، سنتهای پوسیده و منجمد، کهنهپرستی و بازگشت به سنتهای بومی وحشی و بدوی میپردازند و روحیهی مبارزاتی وپیگیری آنها در برابر یورش بیگانگان را مدنظر قرار نمیدهند، ولی سعی و تلاش میکنند فرهنگ بیگانه را در قالب فرهنگی، متجدد و مترقی عرضه نمایند.
کشور ایران از غنیترین گنجینههای هنر بومی برخوردار است و بدلائل گوناگون که خارج از بحث ماست، تحقیق مستقل و علمی بر روی موسیقی و ترانههای علمی آن صورت نگرفته است.
در رژیم سابق، دستگاهها و سازمانهای متولی هنر در کشور، مثل رادیو و تلویزیون و فرهنگ و هنر به دلایل سیاسی و سیستم فرهنگی حاکم بر جو جامعه، مردم و مخصوصاً جوانان را بیاراده در ارزشها و قالبهای فرهنگی غرب، غرق می کردند و با نمایش و اجرای نمایشات مبتذل غربی، آنها را سرگرم میکردند و آنها را از موسیقی محلی کشورمان دور نگاه میداشتند.
و یا در هر برههای از تاریخ، که کشور درگیر جنگهای داخلی و ملوکالطوایفی و یا جنگ با بیگانگان بود، هنر موسیقی در انزوا و بیتوجهی قرار میگرفت، ولی از آنجاییکه موسیقی عنصر جدائیناپذیر جامعه قومی است، نابودی آن امری محال و غیرممکن بوده و هست و همانطور که نمیشود زبان آنها و احساس آنها و وجودشان را تسخیر کرد و به نابودی کشاند، موسیقیشان را نیز از میان برد. زیرا موسیقی در تمام شئون زندگی انسانها از جایگاه ویژهای برخوردار است، مثل موسیقی مذهبی، موسیقی جنگی، موسیقی غنایی، موسیقی صوفیان و دراویشی و امثالهم، موسیقی محلی، بازگوکننده تاریخ آن سرزمین است.
موسیقی کردستان با تحرک و شور و هیجان خود، بیانگر مبارزات و سختیها میباشد که از غم و درد درونی سخن میگوید، موسیقی غمانگیز و سوزناک سیستان و بلوچستان، گویای تاریخ سرزمین ماست، موسیقی ترکی با فریادهای خود ، رنجها و دردهای یک قوم را بیان میکند و موسیقی آذربایجان، بختیاری، شمال ایران و غیره بر اساس شیوه زندگی از ویژگیهای خود برخوردارند.
علت سوز و گداز موسیقی بلوچ را در وضعیت جغرافیایی منطقه میدانند که به دلیل صاف و هموار بودن سرزمین، پیوسته مورد تهاجم اشرار، راهزنان بودند و برعکس، آن آذربایجان، به علت صعبالعبوربودن و نداشتن دسترسی راحت دشمنان و بیگانگان و راهزنان به آنان و وجود امنیت جغرافیایی دارای موسیقی شاد و پرتحرک که با پایکوبی همراه است، بهرهمند میباشد.
علاوه بر اینکه پستی و بلندی بر نوع موسیقی محلی اثر میگذارد، وضعیت آب و هوا، رودخانهها، جنگلها، آبشارها، دشت و کویر نیز در نوع موسیقی بیتاثیر نخواهد بود.
موسیقی محلی از جهانبینی ساده و بیپیرایهای برخوردار است، به همین دلیل واقعگرا، زنده، صمیمی و ساده میباشند، نغمههای زیبا و دلاویزی که از دل صحرانشینان سیستان و بلوچستان و جنوب خراسان تا شالیکاران کرانههای خزر و کوهنشینان و دامپروران کردستان و لرستان و ماهیگیران جنوب سرمیزند، همه بیانگر احساسات و آرزوهای آنهاست.
فلذا هرگونه بیتوجهی و سهلانگاری در تحقیق، مطالعه، حفظ و اشاعه موسیقی محلی و فولکلور نوعی خیانت به فرهنگ ملی است، زیرا در خلق موسیقی علمی و هنری از ترانهها و موسیقی بومی میتوان به عنوان درونمایه اصلی استفاده کرد و در زمینهی موسیقی ملی به نوآوریهایی دست یافت.
موسیقی توشمالهای کردستان، بخشهای ترکمنصحرا، موسیقی مردم شمال خراسان و سیستان و بلوچستان، موسیقی مراسم «زار» مردم بندر، موسیقی دراویشی کردستان و …و موسیقی عاشیقهای آذربایجان دربرگیرندهی هزاران دستگاه مقام ـ ملودی و ترانه است که در مراسم مختلف جشن و عروسی، مرگ و سوگواری و کار و غیره از آن استفاه میشود.
برای نمونه بطور خلاصه و گذری نظری به موسیقی آذربایجان خواهیم داشت وتوجه ویژه ما به عاشیقها و اوزانهها و اکار دوبیتیها (بایاتیها) خواهد بود.
بایاتی (Bayati)، دوبیتیهای بومی ادبیات شفاهی آذربایجان هستند. بایاتیها از نظر وسعت مضمون، ترنم موسیقی و تحوج ذوق و احساس، در ردیف جذابترین و شورانگیزترین آثار بدیع فولکلوریک جای میگیرد. به خصوص وقتی با آهنگ ویژه خود و با نوایی گیرا خوانده میشود، عنان از کف دل میربایند و سرشک بر چهره احساس میافشانند.
بایاتی نوعی از شعر هفت هجایی چهارمصراعی است که موضوع آن را شکوه و شکایت، هجران و غم و عشق و مضامین اجتماعی تشکیل میدهد و از انواع شعر فولکلوریک به شار میآید:
خشک چوب و خشک سیم و خشک پوست
از کجا می آید این آوای دوست
موسیقی آذربایجان
موسیقی در این سرزمین مانند تمدن و فرهنگش اصیل و از تاریخ و دیرینگی بس درازی برخوردار است. موسیقی مردم یکی از ویژگیهای بارز این سرزمین است که از زمانهای بسیار دور بوجود آمده است.
اوزانها (Ozan) نخستین گروه مردمی نوازندگان محلی در این سرزمین بودند که نیاکان عاشیقها بودند. اوزانها بازگوکننده درد و رنج مردم بودند که با توپوز یا تار مقدس خویش آنها را بازگو میکردند و تا زمانی که توپوز را بر سینه میفشردند، راویان مصیبت مردم به شمار میرفتند و از حمله خیرهسران مصون بودند.
اوزانها، ادبیات شفاهی را در میان مردم رواج میدادند، به عبارت دیگر، عامل گسترش این ادبیات در میان مردم به شمار میرفتند. آنها به منظور بازگونمودن و آشکارساختن جور و ستم حکام و اربابان ستمگر با توپوز یا ساز خود از محلی به محل دیگر نقل مکان میکردند و دردها و رنجهای مردم را با صدای خویش و همراه با نوای ساز بیان و آشکار میکردند. اوزانها و سازهایشان عزت و احترام فراوانی داشتند و از جایگاه ویژهای برخوردار بودند، چنانکه هیچگاه به اوزانی که قوپوز در دست داشت، حملهای از سوی دشمنان نمیشد، حتی ناسزا و نارویی از سوی مخالفان صورت نمیگرفت، مگر اینکه اوزان، قوپوز را از خود جدا کند و کنار بنهد.
عاشیقها، پس از اوزانها نسلهای پسین آنها، عاشیقها، نشانگر موسیقی فولکور آذربایجان گردیدند. عاشیقها نیز مانند اوزانها راوی فرهنگ و رسالتی ویژه بودند. آنها از هنرمندان خلقی و مردمی بشمار میروند که در آذربایجان وجود دارند. عاشیقها در آغوش سبلان، کوه پوشیده از برف آذربایجان و دراوبههای (خانههای نمدی) عشایر شاهسون در اشعار وسرودههای خویش بنام (بایاتی) از کوچنشینی و مرارتهای آن، از غم و دوری و کوتاهی عمر سخن میگویند. در این سرزمین گونهای تار (تار عاشیقها) و قرهنی به عنوان ساز سمبلیک و اصیل شناخته شده است. با گذشت زمان و تاثیر موسیقی دیگر فرهنگهای همسایه، موسیقی آذربایجان سیر تکاملی و صعودی خود را پیمود، حتی در طول تاریخ زمانی که حکومت صفویه و حکومتهای همانند آن بر ایران فرمانروایی میکردند و دوره قدرتنمایی آداب و رسوم خشک و منحط بود و راههای رشد و پیشرفت برای این موسیقی بسته شده بود، با تمام این مسائل، راه پیشرفت را طی نمود.
میتوان گفت موسیقی آذربایجان به علت همسایگی با فرهنگهای غنی (جمهوری آذربایجان) و نبود دسترسی بیگانگان نسبت به موسیقی دیگر قومها، رشد و تکامل بیشتری یافته است و همواره تحت تاثیر فرهنگ پربار موسیقی جمهوری آذربایجان که آهنگسازان بزرگی چون امیدف، حاجیبیگاف، کارگارایوف و دیگران را در خود پرورش داده است، بوده است.
البته نه تنها موسیقی آذربایجان بلکه سایر مناطق ایران، بیارتباط با موسیقی ملل همجوار خود نیست و فرهنگها و موسیقیها توسط مرزبندی سیاسی و جغرافیایی از هم جدا نشدهاند، بطوریکه اشتراک فرهنگی وجود دارد. مرزبندی به تقسیمات کشوری بر اساس موقعیت جغرافیایی مربوط میشود. مرز در حوزهی فرهنگی، هنری و به خصوص موسیقی به طوریکه موسیقی آذربایجانشرقی با موسیقی جمهوری آذربایجان پیوند خورده و ارتباط موسیقی آذربایجانغربی با موسیقی شرق ترکیه به وضوح دیده میشود و باز موسیقی آذربایجانغربی با موسیقی آذربایجانشرقی گره خورده است. همچنین موسیقی آذربایجانشرقی با موسیقی مرزهای داخلی پیوند مییابد، از طریق خلخال به تالش سپس به گیلان و در واقع این پیوندها حلقههای زنجیری است که بین فرهنگهای ملل همجوار و مرزهای داخلی ایران نسبت به هم حفظ شده و آنها را به هم مربوط میسازد.
کلیه آثاری که در کل منطقه آذربایجان ساخته شده است، حتماً سنفونیها و اپراها از پایههای فولکلور آذری برخوردار بوده و از آن مایه گرفته است. در اصل موسیقی و متن، الهامپذیر از فولکلورهای آذربایجان و از لطافت و زیبایی ویژهای بهرهمند هستند و سازها ترکیبی از سازهای اصیل – هستند که در برخی از آنها سورنا و ساز (از آلات اصیل است که معمولاً عاشیقها میزنند) وجود دارند.
ترانههای ساخته شده در آذربایجان از اصالت ویژهای برخوردارند، چنانکه یا از نهادهای تاریخی بهرهمندند، مانند (اپرای کوراوغلو) و یا سرودی از یک محل یا چشمانداز طبیعت میباشند. بهترین نمونهی اینگونه موسیقی را میتوان سمفونی (قیزقالاسی) (یکی از قلعههای مشهور آذربایجان) اثر گارایوف دانست و یا آهنگهای عشقی مانند (اپرای لیلی و مجنون) اثر ئوزیر حاجیاف و آثار دیگر.
در موسیقی آذربایجان، به علت مهاجرین آذربایجانی، حضور اقلیتهای ارمنی و آکسوری و دلایل سیاسی و فرهنگی، تاسیس «هنرهای زیبا» 1324 شمسی و انجمن نیلها (مونیک تبریز) 1325 شمسی و … اپرا و اپرت جایگاه ویژهای کسب کردهاند. داستانهای اپرا (لیبرتو) معمولاً از داستانها و افسانهها و یا واقعیت زندگی مردم آذربایجان مایه گرفته است. این سرزمین به علت ساختار اجتماعیاش در طول تاریخ، شخصیتهای بزرگی را پرورش داده است و اپراهای آن از نظر موضوع عموماً قوی و کامل هستند و از آهنگسازان مردمی برخوردار بوده است.
فرمت:word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:200
چکیده. ۱
«فصل اول». ۳
بیان مسئله. ۴
موضوع تحقیق :. ۵
ضرورت و اهمیت تحقیق.. ۵
هدف تحقیق :. ۶
تعریف متغیرهای تحقیق.. ۶
«فصل دوم». ۸
مقدمه ای کلی راجع به موسیقی و موسیقی درمانی.. ۹
ـ ادبیات تحقیق.. ۱۲
تاریخچه موسیقی :. ۱۲
تاریخچة پیدایش موسیقی درمانی.. ۱۳
انسان و موسیقی.. ۱۴
موسیقی و درمان.. ۱۵
مقدمه ای بر موسیقی درمانی.. ۱۶
چهار رکن موسیقی.. ۱۸
تعریف موسیقی.. ۲۰
موسیقی درمانی.. ۲۱
روشهای موسیقی درمانی.. ۲۱
موسیقی درمانگ را کیست ؟. ۲۲
شروع به کار انجمن موسیقی درمانی درایران.. ۲۳
استانداردهای موسیقی درمانی.. ۲۴
موسیقی درمانی دستور تجویز شده ای است :. ۲۴
ابزار درمان :. ۳۱
نوع برنامه ها :. ۳۲
طول درمان :. ۳۳
برنامه ها وَ محورهای موسیقی درمانی :. ۳۴
خواندن :. ۳۵
گروههای کر :. ۳۸
نواختن :. ۴۰
ساختن آهنگ :. ۴۵
بحث وگفتگو پیرامون موسیقی :. ۴۷
گوش دادن به موسیقی :. ۴۹
حرکات موزیکال :. ۵۱
گسترش درک فضایی :. ۵۴
کنترل وَ تعادل :. ۵۵
تقویت روحیة اجتماعی :. ۵۶
نمایش موزیکال :. ۵۷
موسیقی توأم با سبک سازی در هیپنوتیزم :. ۵۸
موسیقی بیمارستانی :. ۶۰
موسیقی درمانی کودکان :. ۶۱
موسیقی و نیاز بشری.. ۶۲
تاریخ موسیقی درمانی ، فرهنگهای کهن واولیه :. ۶۵
فرهنگ روم ویونان :. ۶۹
قرون وسطی :. ۷۱
رنسانس :. ۷۳
قرن هفدهم تا نیمة قرن هجدهم :. ۷۴
نیمة قرن هجدهم تا اواسط قرن نوزدهم :. ۷۵
قرن بیستم :. ۷۶
روانشناسی تمهای موسیقی :. ۷۸
تمهای پنجگانه :. ۷۸
تمهای شیدایی :. ۷۹
تمهای حزین :. ۷۹
تم های هیجانی (هیستریکال) :. ۸۱
تم های شاد و فرحبخش :. ۸۲
تم های آرام بخش :. ۸۳
اختراع آلات موسیقی :. ۸۴
موسیقی داروی شفابخش :. ۸۶
زیبا شناختی موسیقی ایرانی و گونه های موسیقی ایران :. ۸۹
موسیقی ایرانی وَ حالت هیستریک… ۹۲
نقش موسیقی در جوامع ایل عشایری ایران :. ۹۴
انقلاب اسلامی و موسیقی ایرانی.. ۹۸
ادبیات ایران وامدار موسیقی عرفانی است.. ۱۰۱
اسلام و موسیقی.. ۱۰۳
بیست و دومین گناه کبیره. ۱۰۷
نگاهی به موسیقی مذهبی امروز. ۱۰۷
موسیقی الکترونیک… ۱۱۲
موسیقی متال.. ۱۱۵
کارکرد موسیقی در پزشکی.. ۱۱۹
کاربرد موسیقی در فیزیوتراپی.. ۱۲۲
کاربرد موسیقی در درمان عقب ماندگان ذهنی :. ۱۲۴
کاربرد موسیقی در درمان ناتوانائیهای یادگیری :. ۱۲۸
کاربرد موسیقی در درمان ناشنوایان :. ۱۳۴
کاربرد موسیقی در درمان نابینایان :. ۱۴۱
کاربرد موسیقی در درمان اختلالات ارتباطی :. ۱۴۵
تأثیر موسیقی بر کودکان روان نژند و دچار اختلالات رفتاری :. ۱۵۰
«پیشینة تحقیق در داخل و خارج کشور». ۱۵۸
تأثیر موسیقی بر مغز انسان.. ۱۵۸
تأثیر موسیقی بر گیاهان .. ۱۵۹
تأثیر موسیقی در هنگام ورزش کردن کودکانمان.. ۱۶۱
موسیقی درمانی قرآنی.. ۱۶۲
تأثیر آموزش موسیقی بر تواناییهای هوشی خردسالان.. ۱۶۳
بررسی تأثیر موسیقی در روحیه نوجوانان از نظر دانش آموزان مدرسه نمونه. ۱۶۵
تأثیر موسیقی موتزارت بر سلامت انسان.. ۱۶۶
تأثیر موسیقی بر روح و روان از دیدگاه استاد نور علی الهی :. ۱۶۹
جایگاه موسیقی در درمان :. ۱۷۹
«فصل سوم». ۱۸۰
مقدمه و توضیح.. ۱۸۰
ابزار جمع آوری اطلاعات.. ۱۸۱
شیوه جمع آوری اطلاعات :. ۱۸۲
«فصل چهارم». ۱۸۳
الف : بخش نظری.. ۱۸۳
ب ) نتیجه گیری.. ۱۸۶
محدودیتها. ۱۹۰
پیشنهادها. ۱۹۱
منابع و مآخذ.. ۱۹۳
چکیده:
بیان مسئله
روانشناسی علم پژوهش در رفتار موجودات زنده و بویژه در تفکر ، احساسات ، و رفتار بشر است . به همین دلیل سالهاست روانشناسان علاقه شدیدی نسبت به مشکلات عملی که برای افراد بشر پیش می آید و راه حلهایی که می توان برای آنها پیشنهاد داد پیدا کرده اند . هدف روانشناسی ، علاوه بر پیشرفت علمی و صنعتی ، بهبود بخشیدن به زندگی مردم نیز می باشد . (شاملو ، 1378 ، ص 11) 1 .
موسیقی صمیمی ترین ، مطبوع ترین ، زیباترین هنر ارتباط بشری است . باید به این زبان همدلی اندیشید و از اشتراک آن در ارتباط و صمیمیت ارتباط جست ، گوشها را به هم نزدیک کرد تا دلها آمادگی درک و هم حسی پیدا کنند و چون گوشها به هم نزدیک گردند قلبها به هم نزدیک و افکار مساعد دوستی و تفاهم خواهند شد .
با درک موسیقی عواطف زیبا ، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد موسیقی ارتباط با روح دارد و روح ارتباط با خدا ، افسوس که تبدیلش کرده اند به عشق مجازی ، اگر به همان حالت روحانیتش اجرا کنند سیم ارتباط به مبدا وصل می شود .
موسیقی دان اگر حالت روحی شنونده را درک کند می تواند هر حرفی را سخت هم باشد با موسیقی علاج کند بشرطی که آهنگ زن ، روانشناس باشد و بداند هر آنی چه تکه ای برای مریض لازم است و بعد برگرداند . هر آهنگی از نظر روحانی یک مغز و معنای خاصی دارد اگر معنا و مغز روحانی آن درک شود ، موسیقی اثر دیگری پیدا می کند . 2 (نخبه زعیم ، 1376) .
موضوع تحقیق :
بررسی توصیفی موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها .
ضرورت و اهمیت تحقیق
اهمیت این موضوع یعنی یعنی بررسی توصیفی موسیقی و موسیقی درمانی برای انسانها در این است که این هنر در جامعه امروزی ما ، و همینطور اکثر جوامع مورد استفاده قرا ر می گیرد حال اگر ما با تأثیرات این هنر آشنا شویم می توانیم راهبردهای ویژه ای را در مورد این مسئله اخذ کنیم و به کار ببندیم و چون این هنر با اکثریت مردم اجین و همراه است و مردم از آن در اکثر کشورها به میزان زیادی استفاده می کنند و بهره می برند و از آنجا که بویژه جوانان و نوجوانان در تمام کشورها علاقه مخرط به این گونه هنرها دارند بنابراین باید به جستجو و کنکاش در موسیقی بپردازیم و این مسئله که چگونه موسیقی بر رفتار و روان انسانها اثر می گذارد تأثیر دارد و یا اینکه آیا موسیقی می تواند خدشه ای بر روح و روان انسان وارد سازد یا خیر و استفاده از موسیقی به عنوان یک شیوه درمانی در زمینه های گسترده بیماریهای روانی و جسمانی سبب می شود ما به ضرورت و امنیت این مسئله پی برده و در مورد آن اطلاعاتی بدست آوریم .
هدف تحقیق :
در این تحقیق هدف براین است که اول ما متوجه شویم که موسیقی و موسیقی درمانی چیست ؟ و ریشه در کجا دارند ، آیا هر هنر موسیقی تأثیر بر روی روان و سلامت ما دارد و می تواند توسط هر کسی اجرا شود اصلاً هر موسیقی ، آیا موسیقی مفید است ؟ موسیقی و انواع آن چه جایگاهی دارد و آیا از موسیقی می توان در سایر زمینه ها به جزء درمان هم استفاده کرد ….. همه اینها سبب می شود ما برای رسیدن
تعریف متغیرهای تحقیق
موسیقی : هنر بیان احساسات بوسیله صداهاست که مهم ترین عوامل تشخیص دهنده ی موسیقی صدا و وزن هستند که صداهایی که دارای ارتعاشات نامنظم باشند صداهای غیر موسیقی و آنهایی که ارتعاشات منظم دارند صداهای موسیقی نامیده می شوند (کمال پور تراب ، مصطفی 1375) . 1
موسقی درمانی : رشته ای است که بر درمان و توانبخشی اختلالات جسمی و روانی گوناگون از موسیقی بهره می گیرد . طول دوره و مدت زمان جلسات درمان بستگی به اهداف درمانی مورد نظر و مشکل فرد دارد .