یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

زندگی نامه فردوسی

اختصاصی از یارا فایل زندگی نامه فردوسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 23

 

چکیده

شاهنامه تبارنامه ملت کهن ماست که از دیر باز نقل مجلس و محفل ایرانیان بوده است و همواره خصلتهای ایرانین را همچون دلیری، آزادگی، یکتا پرستی، میهن دوستی و ... را گوش زد نموده و اشتیاق دفاع از وطن و همچنین فرهنگ ملی را در دلها پرورانیده است.

با خلق حماسه عظیم خود، برخورد و مواجهه دو فرهنگ ایران و اسلام را به بهترین روش ممکن عینیت بخشید، با تأمل در شاهنامه و فهم پیش زمینه فکری ایرانیان و نوع اندیشه و آداب و رسومشان متوجه می‏شویم که ایرانیان همچون زمینی مستعد و حاصلخیز آمادگی دریافت دانه و بذر آیین الهی جدید را داشته و خود به استقبال این دین توحیدی رفته‏اند. (www.irib.com)

چنان که در سالهای آغازین ظهور اسلام، در نشر و گسترش و دفاع از احکام و قوانینش به دل و جان می‏کوشیدند. از این منظر، اهمیت «شاهنامه» فقط در جنبه شاعرانه آن خلاصه نمی‏شود و پیش از آن که مجموعه‏ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه‏ای است که بیت بیت و حرف حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته‏های جمعی ملتی کهن دارد؛ ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است. (www.irib.com)

حال در این مجال به بررسی شخصیت فردوسی، ابعاد شاهنامه و مسائل پیرامون آن می پردازیم.

مقدمه

اما فردوسی! نام او را «حسن» یا «منصور» گفته اند. نام پدرش نیز به درستی معلوم نست. آنان که نامش را «حسن» نوشته اند نام پدرش را «اسحاق» یا «علی» گفته اند و آنکه نامش را «منصور» گفته نام پدرش را «حسن» نگاشته است. اما کنیه او را همه جا «ابوالقاسم» نوشته اند. (غمنامه رستم و سهراب، ص )

در مورد تولد این حکیم فرزانه اطلاعات دقیقی را نمی توان یافت و به آن استناد نمود ولی مواردی که معروف است را در زیر به آن اشاره می کنیم:

مرحوم مجتبی مینوی (متوفی1355) در کتاب «فردوسی و شعر او» زمان تولد وی را ما بین 325 الی 329 هجری قمری آورده است که در بیشتر اسناد 329 هجری قمری گفته شده است.

329 هجری شمسی (غمنامه رستم و سهراب، ص )

14 دیماه 318 هجری شمسی (www.ferdowsi.org)

313 هجری شمسی (www.fa.wikipedia.org)

5 مهر 313 هجری شمسی (www.naghed.net)

320 الی 329 هجری قمری (www.irib.com)

فردوسی در طبران طوس هجری بدنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و در آن ولایت مکنتی داشت. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی نداریم؛ اینقدر معلوم است که در جوانی از برکت درآمد املاک پدر بکسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی افتاده است. چنان که خود او می گوید:

آلا ای برآورده چرخ بلند چه داری به پیری مرا مستمند

چو بودم جوان برترم داشتی به پیری مرا خوار بگذاشتی

به جای عنانم عصا داد سال پراکنده شد مال و برگشت حال

همانطور که گفته شد وی دوران کودکی و جوانی را در خانواده ای که همه دهقان و ایرانی پاک نژاد بودند؛ در فضایی سرسبز و آرام به تحصیل علم و ادب گذراند. علاقه او به داستان های کهن باعث می شد تا گهگاه طبع خود را در سرودن تاریخ ایران قدیم آزمایش کند اما در آن زمان هیچ کس باور نمی کرد که این سروده های پراکنده ادامه یابد و به یک اثر عظیم حماسی به نام «شاهنامه» تبدیل شود.

فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد. (www.irib.ir)

او نظم شاهنامه را حدود سالهای 370 یا 371 ه . ق شروع کرد و حدود سی و پنج سال، بی‏وقفه در انجام و اتمام این کار کوشش نمود. به عبارتی، او تمام هستی خود را وقف این کار کرد و با وجود چند تن از دوستانش که حامی او در انجام این کار ملی و ادبی بودند، همان طور که گفتیم، به روزگار پیری ثروت دوران جوانی را از دست داد و فقیر و تهیدست، باقی عمر را در بی‏چیزی و افلاس گذراند. حماسه‏سرای بزرگ ایران در سال 411 ه.ق درگذشت. (www.irib.com)

برخی تاریخ درگذشت او را 416 ه.ق نیز نوشته اند.

تاریخچه سیستان

از آنجا که حکیم فردوسی داستانها و پهلوانانش را از خطه سیستان انتخاب نموده نگاهی گذرا به تاریخچه این سرزمین می اندازیم.

با ورود اخرین دسته از آریایها در حدود سال 128ق- م که سکه نامیده می شدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کناره های دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان می گفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت.که امروزه به همین نام خوانده و شناخته می شود. گرچه در قرن 19 توسط بریتانیا قسمتی از سیستان به وسیله ی عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید،و درآن سوی مرز ماند،اما فرهنگ مردم ،آداب و رسوم،زبان ادبیات آنها همچنان پایدار و پا برجا و یکسان است. (www.fa.wikipedia.org)

مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان فارسی و با گویش زابلی(زاولی) است،اکثریت شیعه اثنی عشری و دارای افتخارات در این مورد و خصوصا دوران بنی امیه به علت سب نکردن امام علی (ع) هستند. زندگی اکثریت مردم کشاورزی و دامداری می باشد. تاریخ ایران به نام سیستان افتخار می کند،هر گاه از سیستان نامی به میان آمده،سلحشوری،شجاعت، مهمان نوازی،مرزداری،اعتقاد،قناعت ووفای این مردم به نظرآمده است، بی دلیل نیست که فردوسی متون،داستانها و قصه های تاریخی شاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) انتخاب و قهرمانان آن رااز این خطه انتخاب نموده است. اگر همت والای مردانی چون یعغوب لیث صفاری نبود که وقتی در برابرش مدح به زبان عربی می خواندند،بر آشفت و گفت(چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت)چه بسا که امروزاثری از زبان فارسی نبود. (www.fa.wikipedia.org)


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه فردوسی

زندگی نامه کسایی

اختصاصی از یارا فایل زندگی نامه کسایی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 22

 

پیش درآمد

درفرهنگ ایرانی وادب پارسی (( روزگاری دراز، حکیم کسی بود که دانای به فلسفه باشد . فلسفه هم شامل کلیه علوم نظری وعملی ، تجربی وانسانی ،ظاهری وخفیه می گردد. لذا کسی حکیم بود که به تمام علوم وفضائل آشنا باشد . لیکن با گسترش دامنه علوم ودرآمد هر چیزی دردایره آن ، دیگر نمی شد به کسی ، بدان معنا ،حکیم گفت .

چون فلسفه قطعه قطعه شد ، هر قطعه سرخود گرفت ومانند قلمه یک نهال به رشد پرداخت وشاخه ها داد . انبوه ترین وخرم ترین قطعه ، جامعه شناسی بود که به نوبه خود رشدی سریع داشت وشاخه هایی بی شمار برآورد. هر روز شاخه ای نو می روید وسایه خود رابیشتر می گستراند .

بیشتر آثار پارسی ونوشته های مربوط به ((کسایی )) از او به ((حکیم کسایی )) یاد کرده اند . محمد عوفی در(( لباب الالباب )) وامین رازی در((هفت اقلیم )) وآثار معاصران چونان آثار دکتر ذبیح الله صفا در((تاریخ ادبیات درایران )) دکتر معین درحواشی (( چهارمقاله )) ومدرس در(( ریحانه الادب )) و آثار مستقل درباره کسایی ومقاله های فراوان نوشته شده درباره او با پیشوند (( حکیم )) آراسته و آمده است .

حکیم ابوالحسن علی بن محمد کسایی مروزی شاعری بزرگ واز پیشاهنگان شعر شیعی بود ومتعهدانه ادب پارسی است که پس از سال ها سکوت ،در دوره معاصر نام ومنزلت او شناخته شده است . شعر کسایی ،شعری است گونه گونه وسرشار از ویژگی های ادبی واخلاقی ،به همین روی تنها درعصر حاضر است مه بزرگی او دریافته وشناخته شده است چه ،درطول ودرازای تاریخ پرده غباری برسهم وشان او کشیده شده بود.

زندگی نامه وآثار کسایی

نام وتخلص کسایی

نام کسایی بدرستی روشن نیست . باخزری در(دمیه القصر )از سخنوری بنام ((ابوالحسن علی بن محمد کسایی مروزی )) سخن می گوید که آراینده وپیراینده آن -آقای احمد آتش – این گمان را نزدیک به یقین دانسته که او همان کسایی شاعر معروف باشد. دربررسی های انجام پذیرفته دررویه های پسین دریافته می شود که این دیدگا ه درست است وجای هیچ دودلی وگمانی دیگر نیست وچهارمقاله وتذکره های موجود پارسی این گواه راتایید می کنند. بدین ترتیب نسبت وشجره نامه این شاعر روشن می شود.

اگرچه روانشاد استاد بدیع الزمان فروزانفر براین باور است که :

((نام کسایی معلوم ومعین نیست .))

استاد فروزانفر درنقد وتحلیل نام کسایی می افزاید که : ((کسایی نام یا تخلصیست که درتذکره ها واشعار شعرا ونیز درشعر خود بدان یاد شده وبدون هیچ شک وشبهتی درعصر های بعد وظاهرا درعصر خود نیز بدان معروف بوده وشهرت داشته است ودرعلت وضع این اسم صاحب مجمع الفصحا پنداشته که اورا بدان جهت کسایی گفته اند که درکسوت زهد دربرداشته وکلاه فقر بر سر گذاشته واین سخن بعید است زیرا کسایی شاعری مدح سرا بوده واز اشعار او هیچ بوی زهد به مشام نمی رسد مگر اینکه در آخر عمر که از مدح دست کشید ه ، کسوت زهد به بر کرده واز این رو باید در انجام زندگی بدین نام شهرت یافته باشد ولی باز براین فرض علت تخصیص او به این اسم از میانه زهاد عصر که ناچار آنان هم کسوت زهد در برداشته وکلاه فقر برسر گذاشته اند معلوم نیست وشاید جز تناسب کسا وکسوت صاحب مجمع الفصحا را علتی معلوم بوده که اکنون برما پوشیده است .

ظاهرا لفظ کسایی بر کسی اطلاق می شده که کسا بفروشد یا ببافد یا بپوشد و عده ای از علما بدین نام معروفند که از آن جمله است ابوالحسن علی بن حمزه بن عبدالله بن بهمن بن فیروز نحوی معروف قرن دوم ودیگر ابواسحاق ابراهیم بن احمد کسایی مروزی که نام وی درانساب سمعانی دیده می شود.

کنیه کسایی

کنیه کسایی رانویسند ه چهار مقاله (( ابوالحسن ))ونویسندگان ((آتشکده )) و((مجمع الفصحاء )) و((ریاض العارفین)) ابواسحاق نوشته اند.

لقب کسایی

لقب کسایی در آثار پارسی ((مجدالدین ابواسحاق)) آمده است.

نویسندگان آثاری چون ((آتشکده)) و((مجمع الفصحا)) وقاموس اعلام وریاض العارفین ((مجدالدین ))یاد کرده اند. این نظریه بعدها در((ریحانه الادب)) وآثارمتاخر تذکره وتاریخ ادبیات ومقالات راه یافته است . به هر حال ((کسایی)) نامی فراگیرتر ومشهورتر از دیگر نام های اوست ودرمتون ادب پارسی شناخته تر ومعروف تر است.

زادگاه کسایی

زادگاه وزیست گاه کسایی ((مرو)) است . مرویا مروشاهجان شهری کهن وتاریخی است که در سی فرسنگی شمال شرقی سرخس وشصت فرسنگی طوس خراسان قرار گرفته وبه سال 1277هجری در پی بی کفایتی وبی لیاقتی زمامداران وقت از ایران جداشده است.

همه تذکره نویسان ،شرح حال نگاران وزندگینامه نویسان از زمان کسایی تا کنون هم عقیده ومتفف القولند که کسایی اهل مرو بوده است و((مروزی )) همواره به عنوان پسوند نام اودر آثار پارسی آمده است.

خود کسایی درتایید انتسابش به ((مرو)) سروده است:

زیبابود ار مرو بنازد به کسایی

چونان که سمرقند به استاد سمرقند

استاد بدیع الزمان فروزانفر نیز در این باره تاکید وتایید دارد که ((دراین که کسایی از اهل مرو بوده ، هیچ تردیدی نیست.))

تولد ومرگ کسایی

سال روز تولد کسایی 27شوال 341هجری برابر با 16ماه مارس 953میلادی (سده دهم ) است هم او در قصیده ای باز ماند ه13بیتی به این تاریخ تولد اشاره دارد :

به سیصدو چهل ویک رسید نوبت سال

چهارشنبه وسه روز باقی از شوال

بیامدم به جهان تا چه گویم وچه کنم

سرود گویم وشادی کنم به نعمت ومال

ستوروار بدین سان گذاشتم همه عمر

که بر ده گشته فرزندم و اسیر عیال

درآثار دیگر او نشانی از این اندیشه وتکرار نیست وهمه مورد خان ومنتقدان این عقیده وتاریخ را مورد استناد قرار داده اند .


دانلود با لینک مستقیم


زندگی نامه کسایی

تحقیق درمورد پایان نامه دوپینگ و داروهای غیرمجاز ورزشی 84 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد پایان نامه دوپینگ و داروهای غیرمجاز ورزشی 84 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 82

 

موضوع تحقیق:

دوپینگ و داروهای غیرمجاز ورزشی

استاد راهنما:

جناب آقای عرب

دکتر ابارز حبیبی نیا پزشک کاروان تیم المپیک ایران

محقق:

بابک پاک روش

دانشجوی کارشناسی تربیت بدنی و علوم ورزشی

خرداد 88

پیشگفتار

دراینجا لازم است از آقای دکتر ابارز حبیبی نیا که من را در تهیه انی این تحقیق یاری کرده اند تشکر کنم ایشان در سال 1370 دررشته پزشکی وارد دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی تهران شدند ودر سال 1377 با درجه دکترای جلب فارغ التحصیل شده و سپس در جهت ارائه تحصیل در زمینه جلب ورزشی به کشور کانادا رفته و پس از بازگشت به ایران در خدمت جامعه ورزشی ایران قرار گرفتند.

پرنس الکساندردومرو لائی کمیسیون پزشکی کمیته بین المللی المپیک درباره دوپینگ می گوید:

دلایل زیادی وجود دارد که یه فرد به دارو روی می آورد و برخی از ورزشکاران برای افزایش کارایی، کاهش استرس، افزایش قدرت عضلات یا کم کردن خستگی از داروها استفاده می کنند. با این وجود ، ورزشکارانی که به این روش متوسل می شوند در خط مواجهه با مسائل اخلاقی، قانونی و تندرستی هستند. بعلاوه، این ورزشکاران نه تنها ارزش های اخلاقی و روح بازی جوانمردانه را بی اعتبار می کنند، بلکه ورزش خود را نیز بی اعتبار نموده و تمام اصول اخلاقی بازی المپیک را لکه دار می کنند.

طرح تحقیق

دوپینگ نوعی تقلب در ورزش است و هیچگونه جایگجاه مثبتی در ورزش ندارد و به همین دلیل نیاز به ان هیچگونه الزامی نیست ولی در بعضی موارد دیده می شود که بعضی از ورزشکاران برای رسیدن به سکوی قهرمانی است به دوپینگ می زنند بدون آن که بدانند چه اثرات بدی بروی ان ها می گذارند به همین دلیل من این موضوع تحقیق و انتخاب کردم تا به این وسیله ورزشکاران را از اثرات مضر دوپینگ مطلع سازم به همین دلیل فکر می کنم یکی از نیازهای جامعه ورزشی داشتن اصلاحات لازم درباره این موضوع است پس آرزو می کنم که توانسته باشم قدمی هر چند کوچک در ین راه بسیار طولانی بود داشته باشم در هیمن راستا نظر شما را به سخنان (خوان آنتونیوهامادانش) رئیس کمیته بین المللی المپیک جلب می کنم.

«دوپینگ نوعی تقلب است . دوپینگ خویشاوند مرگ است؛ مرگ فیزیولوژیکی است که در اثر تغییردادن شدید و گاها غیرقابل برگشت فرایندهای طبیعی بدن از طریق دستکاریهای غیرعادلانه روی می دهد. مرگ فیزیولوژیکی است که در طی سالهای اخیر موارد تکان دهنده ای از ان مشاهده شده است. دوپینگ مرگ روحی و عقلی است، زیرا فرد موافقت می کند که تقلب کند و توانایی های خود را نادیده بگیرد، با توسل به دوپینگ ناتوانی و بی کفایتی خود را می پو سعی می کند مافوق توان و قدرت خویش باشد و نهایتا دوپینگ مرگ اخلاقی است زیرا موجب می شود که فرد خاطی


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد پایان نامه دوپینگ و داروهای غیرمجاز ورزشی 84 ص

مقاله نامه نماز

اختصاصی از یارا فایل مقاله نامه نماز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :98

بسم الله الرحمن الرحیم

سخن ما

قال الامام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام): «الله الله فى الصّلوة فإنّها عمود دینکم»: «خدا را، خدا را درنظر گیرید در توجه به نماز، که پایدارى دینتان به نماز باشد». گر چه هر یک از احکام و فرائض دینى به جاى خود از اهمیت و ارزش خاصى برخوردار است، امّا در این میان بعد از معرفت الهى هیچ فریضهاى به والایى مرتبه نماز نرسد. چرا که این، تنها نماز است که معراج مؤمن و عامل تقرب انسان وارسته، به خدا شناخته شده و معیار پذیرش همه واجبات قرار گرفته است. به این جهت آخرین پیام سفیران الهى، سفارش به نماز، این استوانه استوار دین بوده، چنانچه پرسش نخستین روز رستاخیز هم از آن خواهد بود. آرى نماز، تنها محبوبِ دلدادگان به حضرت حق و روشنى دیده و چراغ راه پویندگان کوى دوست و محفل انس خلوت نشینان وادى عرفان است. آنان که زندگى را بىیاد او نخواهند و رستگارى خویش را با شهادت در محراب نماز بینند «فزت ورب الکعبة» و با تمام وجود در راه زنده داشتن نام و یاد خداى خویش و اقامه نماز و راز و نیاز با او کوشند و سرانجام خود فدایى راه نماز شوند «اشهد انّک قد اقمت الصلوة» این همه، جایگاه ویژه و عظمت فوق العاده این فرضیه الهى را روشن مىسازد و همگان را به تعظیم این عالىترین نمونه شعائر الهى وادار مىکند، که هم خود، اهل نماز و راز و نیاز باشند و هم در جهت اشاعه فرهنگ نورانى نماز در جامعه تلاشى پیگیر نمایند، (الذین إن مکنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة)، تا به وظیفه دینى خود عمل نموده باشند و همواره مشمول رحمت بىپایان الهى قرار گیرند. و در این راستا فضلاى اهل قلم حوزه، رسالتى بس عظیم دارند که با تألیف و انتشار آثار ارزشمند دینى، فرهنگ نماز و انس با خداوند متعال را در جامعه دینى ترویج دهند و رایحه دلپذیر معنویت را به فضاى جان همگان بویژه نسل جوان برسانند. چنانچه تاکنون آثار فراوانى را در این رابطه منتشر نمودهاند که از آن جمله است اثر گرانقدر فاضل گرامى جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى مصطفى خلیلى، تحت عنوان «نقش نماز، در شخصیت جوانان». و ما خادمان فرهنگى آستانه مقدّسه مفتخریم که در آغازین روزهاى سالى که به نام اوّلین شهید محراب، «حضرت امام على بن ابى طالب(علیه السلام)» نامگذارى شده، با عنایات کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) و مساعدتهاى تولیت معظم حضرت آیة الله مسعودى و معاون امور ادارى، مالى ایشان جناب آقاى فقیه میرزایى موفق به چاپ و نشر این اثر گرانمایه شدیم; باشد که گامى در جهت ترویج فرهنگ دینى برداشته و از اقامه کنندگان نماز باشیم.

مقدّمه

حمد و سپاس خدایى را سزاست که شکر شاکرین و حمد حامدین و ذکر ذاکرین و سعى خالصین متوجه درگاه اوست. ستایش بیکران مرا و راست که در خلق خویش هیچ کاستى نگذاشت بل همه مخلوقات حتى پست ترین شان را به راستى بگذاشت. تسبیح لایتناهى بر آستان او که آدمى را در مسیر سعادت بر همه موجودات، ولایت و تاج خلافت در سیاره زمین بر او کرامت و خلعت «لقد کرّمنا» بر اندامش عنایت و بعد از تکوین، مصداق «فتبارک» بر قامتش مقالت فرمود.

 

حمد و آفرین بر ذات جهان آفرین که هستى را آمیخته با حکمت و تعالیم را براى بشر همراه با مصلحت و براى وصول به سربلندى و عزّت توأم ساخته است.

 

و درود بى پایان بر ختم پیامبران و فص رسولان و اهل بیت و پاکان که شریعت به دست ایشان پایان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گردید.

 

درود بى منّت و سلام با عزت بر سالکان راه طریقت و شاهدان کوى حقیقت که سر در راه حفظ شریعت در کف اخلاص نهاده و نزد دوست تحفه بردند.

 

با حمد بى انتهى بر ذات ربوبى و درود بى منتهى بر شأن مصطفوى، مُصحف بى مقدار نماز را محمّد ساخته تا شاید از این فریضه الهى که بزرگترین و مهمترین فریضه در تمامى ادیان الهى تشریع شده، نفوس مستعده بهره گیرند.

 

بر همه جوانان معزّز و مکرّم، معرفت به این نکته لازم است که در دین مبین اسلام، نماز لبیک همه ذاکران، عمل آزادگان، طواف عارفان، میقات کعبه عاشقان، سعى وصفاى پاکدلان، پرواز بیدار دلان مقصد سالکان، داروى دلهاى مجروح، شفاى قلبهاى محزون و تسکین دلهاى مفتون است. نماز کمال عابدان و معراج عالمان، معبد عاشقان و گل خوشبوى بوستان قلب پاک جوانان است.

 

جوان چون واجد قلب پاک و فاقد و فارغ از هرگونه ارزشهاى ناپاک است مىتواند با نماز، پلّههاى کمال را طى کند و به قلّه جمال باریابد. با برپایى نماز به مقام سرورى و سیادت راه یابد و دعاى اللهم اجعلنى للمتقین اماماً (خدایا مرا پیشواى پرهیزکاران قرارده) را ورد کلام خود سازد.

 

چون که هیچ عملى مثل نماز بینى شیطان را به خاک مذلّت نمىساید و توجهات الهى را نصیب انسان نمىسازد و هیچ بندهاى جز از طریق نماز به مقام قرب نمىرسد. بسیار زیبا فرمودهاند آن رهبر فرزانه که: «مبتدىترین

 

انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مىکنند. برجستهترین اولیاء خدا نیز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز مىجوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانى نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود جلوه و درخشش بیشترى در آن مىیابد»(1).

 

پس بیائیم همّت نمائیم که با تمسک به نماز به مقام قرب، راه یابیم و جوانى خویش را با سیره مردان الهى گره زنیم تا شاید در جهان جاودانى در منزلگه صادقان و صالحان منزل گزینیم که طوبى لهم و حسن مآب.

 

براى جوانان عزیز باید مسلّم باشد که هر چه در بهار جوانى کاشتند در پائیز پیرى درو خواهند نمود و به سنین بعد از جوانى عبادت را موکول نمودن از وسوسههاى شیطانى است.

 

جوانا ره طاعت امروز گیر***که فردا جوانى نیاید ز پیر

 

 

* * *

 

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ پیام مقام معظم رهبرى آیة الله خامنهاى، مهرماه 1370.

فصل اوّل :

نقش نماز در شخصیت جوانان

براى پرداختن به این موضوع که نماز در ساختار شخصیت جوان، موجد چه آثارى بوده و نقش و تأثیر آن تا چه حدى است به نظر مىرسد که تبیین و توضیح چند مطلب در این باب لازم و ضرورى باشد. نخست حقیقت و روح نماز است و دیگرى اهمیت دوران نوجوانى و جوانى و نیز روحیه انفعالى و تأثیر پذیرى این نسل (نسل جوان) در مقابل عوامل خارجى است. به نظر مىرسد تا وقتى که مطالب و مسائل مزبور روشن نشود و جایگاه خود را پیدا نکنند فواید و آثار این امر عبادى یعنى نماز در زندگى جوانان در پردهاى از ابهام خواهد ماند و قطعاً موضوع مورد بحث، موضع و جایگاه حقیقى خود را پیدا نکند. لذا به همین خاطر ابتدا به مطالب مزبور پرداخته، سپس ارتباط نماز با تعدیل و تکامل شخصیتى و ایفاى نقش آن در زندگى فردى و اجتماعى جوانان را بیان خواهیم کرد.

روح و حقیقت نماز

نماز لفظ و واژهاى است که در متون دینى ما بعنوان «صلاة» از آن یاد شده و داراى معانى متعدّدى بوده که یکى از آن معانى، همین عمل مخصوصى است که به نام «نماز» در دین اسلام تشریع شده است. این لفظ در برخى از آیات به معناى سلام و تحیت آمده است آنجا که خداوند در قرآن مىفرمایند: إنَّ الله وملائکته یصلّون على النّبى یا ایّها الذین آمنوا صلّوا علیه وسلّموا تسلیماً.

«همانا خداوند و فرشتگان بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) درود مىفرستند شما هم اى اهل ایمان بر او صلوات و درود بفرستید و با تعظیم بر او سلام گوئید»(1).

 

و در آیه دیگر با اشاره به همین معنى مىفرمایند: هو الذى یصلى علیکم وملائکته «اوست خدایى که هم او و هم فرشتگانش بر شما تحیت و رحمت مىفرستند»(2).

 

وبه معناى دعا هم در برخى از آیات آمده است. آنجا که به پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)دستور گرفتن زکات داده مىشود خداوند مىفرماید بعد از گرفتن زکات براى آنها و در حقشان دعا کن. خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم وتزکیهم بها وصلّ علیهم إنّ صلواتک سکن لهم.

«اى رسول ما، تو از مؤمنان صدقات را بگیر تا بدان واسطه نفوس آنان را پاکیزه سازى و آنها را به دعاى خیر یاد کن همانا دعاى تو در حق آنان، موجب تسلى خاطر

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ سوره مبارکه احزاب، آیه 56.

 

2 ـ سوره مبارکه احزاب، آیه 43.

 

آنهاست»(1). «صلاة» به هر دو معناى مزبور که در حقیقت به معناى واحد بر مىگردند که همان دعا باشد مورد بحث ما نیست بلکه مراد از «صلاة» همان معنایى است که با طریق مشخص و با ارکان مخصوص و جزئیات معین از طرف شارع مقدس، حقیقت پیدا کرده است و پیامبر خاتم(صلى الله علیه وآله وسلم)آن حقیقت نازله را در عمل تشریع و خود، آن را تحقق عملى بخشید. نه تنها شخص پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) در طول عمرش به عمل بدان پاى بند بود بلکه همه مسلمین موظف بودند که آن را شبانه روز پنج بار بجاى آورند. اَقم الصلاة لدلوک الشمس الى غسق اللیل.

«نماز را از زوال خورشید تا نهایت تاریکى شب برپا دار»(2).

 

که این آیه اشاره اجمالى به نمازهاى پنج گانه دارد. نماز با این شیوه مرسوم که مصداق آن براى همه مسلمین روشن و آشکار است چیزى نیست که مورد فهم و درک نباشد چون آنچه که از سنّت رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)و اهل بیتش استفاده مىشود پر واضح است که این تلقى از نماز یعنى اعمال مخصوصهاى که با تکبیرة الاحرام شروع و به سلام ختم مىگردد. و این است معناى دیگرى که از آیات استفاده مىشود. آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهرى که اصطلاحاً بدان نماز گفته مىشود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهرى آن است. نماز امرى

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ سوره مبارکه توبه، آیه 103.

 

2 ـ سوره مبارکه اسراء، آیه 78.

 

است الهى که تحقق آن همانند سایر امور داراى ظاهر و باطن است که در متون دینى به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهرى نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگى به ذات ربوبى، اعتماد و رکون به وجود سرمدى و محو شدن در مقابل ذات یکتایى که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است. حقیقت نماز اعم از معناى ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادى است. همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکى و هیکل مادى قالب گیرى شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهرى وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید»(1). حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگرى است. هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهرى نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را مىگذارد. در چنین

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ سوره مبارکه جن، آیه 14.

 

صورتى است که این امر الهى، ستون دین(1)، معراج مؤمنین(2)، روشنگر چهره مسلمین(3)، مقرِّب متقین(4)، مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین(5)، مسوِّد چهره شیاطین(6)، وممیّز مؤمنین از کافرین(7)، قرار مىگیرد. پس نمازى که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطى شى نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکى در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوى ذات بارى به این نماز اقبال و توجهى نیست چنانچه از رسول گرامى اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند: «خداوند متعال نظر نمىافکند به نمازى که آدمى دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»(8). پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهرى و معناى باطنى است و تمسک به هر یک از این دو بدون دیگرى نماز نیست در نتیجه هم کسانى که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بىخبرند از حقیقت نماز غافلند و هم آنانکه نماز نمىخوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ تهذیب، ج1 ص173 روایت 68. کافى، ج7 ص25 روایت 7.

 

2 ـ بحار الانوار، ج82 ص303 روایت 2 باب 4.

 

3 ـ نهج الفصاحه، حدیث 1874.

 

4 ـ اصول کافى، ج3 ص265 روایت 6. نهج الفصاحه، حدیث 1878.

 

5 ـ مجمع البیان، ج7 ص447 ذیل آیه 45 عنکبوت.

 

6 ـ نهج الفصاحه، حدیث 1877.

 

7 ـ نهج الفصاحه، حدیث 1098.

 

8 ـ معراج السعاده، ص668.

 

رسیدهایم معرفتى از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.

اهمیت دوران جوانى

بر هیچ اهل علمى پوشیده نیست که در شکل گیرى شخصیت هر فرد، مقطع جوانى از جایگاه خاص و اهمیت ویژهاى برخوردار است. شاید بتوان گفت که ثبات شخصیت هر انسانى در این سنین آغاز و به هر نحوى که شکل گیرد غالباً به همان صورت قوام یافته و تثبیت مىگردد و به همین دلیل در روایات بر اهمیت و برترى این مقطع سنى تأکیدات زیادى رفته و نیز روانشناسان این دوره را حیات مجدد انسان نامیدهاند. صاحب شریعت اسلام، حضرت خیر الانام که از سر چشمه وحى الهام مىگرفت در تکریم و احترام به جوانان فرمودند: فضل الشابّ العابد الذى یَعبُدُ فى صباه على الشیخ الذى یَعبُد بَعْدَ ماکَبُرَتْ سِنُّهُ کفضلِ المرسلین على سایر النّاس.

«فضیلت و برترى جوان عابد که از آغاز جوانى خدا را عبادت کند بر پیرى که وقت پیرى مشغول عبادت گردد چون فضیلت پیغمبران است بر سایر مردم»(1).

 

و در جاى دیگر با اشاره به ارزش جوانى مىفرماید: اغتنم شبابک قبل هرمک.

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ نهج الفصاحه، حدیث 2050.

 

«جوانىتان را قبل از فرارسیدن پیرى غنیمت و قدر بدانید»(1). وخطاب به والدین و مربیان در برخورد با جوانان و نوجوانان مىفرمایند: اوصیکم بالشّبان خیراً فانّهم اَرَقُّ افئِدةً انّ الله بعثنى بشیراً ونذیراً فحالفنى الشُّبّانُ وخالفنى الشیوخُ ثُمَّ قَرَاَ فطال علیهم الأمَدُ فقستْ قلوبُهُم.

«به شماها در باره نوبالغان و جوانان به نیکى سفارش مىکنم که آنها دلى رقیقتر و قلبى فضیلت پذیرتر دارند. خداوند مرا به پیامبرى برانگیخت تا مردم را به رحمت الهى بشارت دهم و از عذابش بترسانم. جوانان سخنان مرا پذیرفتند و با من پیمان محبت بستند ولى پیران از قبول دعوتم سرباز زدند و به مخالفتم برخاستند. سپس به آیهاى از قرآن اشاره کرد و درباره مردم کهن سال و پیر که مدت زندگى آنان به درازا کشیده و دچار قساوت قلب شدهاند سخن گفت»(2).

 

همه این سخنان گوهر بار که در خطاب به مسلمانان تأکید داشتند علاوه بر سیره عملى و برخورد بزرگوارانه و محترمانهاى که با جوانان داشتهاند حاکى از حساسیت عنفوان جوانى است.

 

بنابر این از منظر علم و دین، در تمام عمر و طول حیات انسانى هیچ برههاى مهمتر از دوره نوجوانى و جوانى نیست. یکى از روانشناسان معروف غربى بنام دکتر «ماى لى» در اهمیت این دوره از عمر آدمى چنین مىگوید:

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

 

1 ـ نهج الفصاحه، حدیث 372.

 

2 ـ سفینه البحار، ج2 ص176.

 

«در نوجوانى مسأله شخصیت و هویّت با شدّت تمام از نو وارد میدان مىشود پس نوجوانى و جوانى یکى از مراحل و مراتب بارور هستى است که طى آن ساختهاى قطعى شخصیت و هویت بزرگسال تثبیت شده یا دوباره مطرح مىکردند»(1). 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله نامه نماز

مقاله در مورد زندگی نامه شهید حسین فهمیده

اختصاصی از یارا فایل مقاله در مورد زندگی نامه شهید حسین فهمیده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد زندگی نامه شهید حسین فهمیده


مقاله در مورد زندگی نامه شهید حسین فهمیده

مقاله در مورد زندگی نامه شهید حسین فهمیده

تعداد صفحه:15

فرمت پی دی اف

بخشی از مقاله:ای ﻋﺰﯾﺰان اﺳﻼم و ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﻫﺎی ﻣﻠﺖ !ﻣﺠﺎﻫﺪه ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ ﺧﻮدﯾﺖ را از ﻗﻠﺐ ﺧﻮد ﺑﺰداﯾﯿﺪ و  » ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪاﻧﯿﺪ و ﺑﺪاﻧﯿﻢ ﮐﻪ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﺴﺖ اوﺳﺖ و ﺟﻠﻮه ﺟﻤﺎل او .ﺟﺴﻢ و ﺟﺎن و روح و روان ﻫﻤﻪ از اوﺳﺖ .ﺑﮑﻮﺷﯿﺪ ﺗﺎ ﺣﺠﺎب ﺧﻮدی را ﺑﺮدارﯾﺪ و ﺟﻤﺎل ﺟﻤﯿﻞ او، ﺟﻞ و ﻋﻼ را ﺑﺒﯿﻨﯿﺪ، آﻧﮕﺎه اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ آﺳﺎن و ﻫﺮ رﻧﺞ و زﺣﻤﺘﯽ ﮔﻮاراﺳﺖ و ﻓﺪا ﺷﺪن در راه او ﺷﯿﺮﯾﻦ ﺗﺮ از ﻋﺴﻞ ﺑﻠﮑﻪ ﺑﺎﻻﺗﺮ از ﻫﺮ ﭼﯿﺰ ﺑﻪ ﮔﻤﺎن آﯾﺪ .ﻣﺒﺎدا ﻏﺮور ﺷﺠﺎﻋﺖ و ﺟﻮاﻧﯽ و ﭘﯿﺮوزی در دل ﺷﻤﺎ راه ﯾﺎﺑﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ آﻣﺪن آن، ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﻓﺮو رﯾﺰد و ﻃﺎق و رواق آﻣﺎل در ﻫﻢ......


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد زندگی نامه شهید حسین فهمیده