فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:19
فهرست مطالب:
نثر فارسی و آغاز ادبیات تاریخی دینی
1)شاهنامه ابو منصوری
2)ترجمه ی تفسیر طبری
3)تاریخ بلعمی
4)الابنیه عن حقایق الادویه
5)هدایه المتعلمین فی الطب
6)حدود العالم من المشرق الی المغرب
دقیقی، در راه احیای حماسه ی ملی
... تا صبر دهد
خرد باید آن جا و ...
فردوسی، خداوندگار حماسه و خرد
محتویات شاهنامه:
شایستگی های ادبی شاهنامه:
سپاه شب تیره
اسدی، ادامه ی سنت خراسان در آذربایجان
آثار و تألیفات:
نثر فارسی و آغاز ادبیات تاریخی دینی 1)شاهنامه ابو منصوری
چنان که پیش از این دیدیم، نثر فارسی در آغاز عصر فردوسی تولد یافت، زیرا نخستین کتاب فارسی که به عنوان اثری مستقل عرضه شد، همان شاهنامهی منثور بود که به دلیل آن که به دستور و سرمایه ی ابو منثور محمد بن عبدالرزاق توسی فراهم شد، به شاهنامه ی ابو منصوری شهرت یافته و چنان که گفتیم، در واقع، تاریخ گذشته ی ایران به شمار می آمد است. اصل این کتاب متأسفانه از میان رفته و تنها مقدمه ای آن که حدود پانزده صفحه میشود، از طریق بعضی از نسخه های خطی قدیمی شاهنامه به دست ما رسیده است.
علاوه بر این شاهنامه، شاهنامهی منثور دیگری به نام شاهنامه ابو المؤید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابو منصوری تألیف یافته است اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی توان اظهار نظر کرد.
2)ترجمه ی تفسیر طبری
دومین کتاب مهمی که به نثر فارسی در زمان سامانیان فراهم آمده است و خوشبختانه تمام آن تا امروز هم بر جای مانده، ترجمه ای از یک تفسیر قرآن است که اصل عربی آن در سالهای آخر قرن سوم به دست محمد بن حریر طبری، دانشمند ایرانی، تألیف یافته است.
منصور بن نوح سامانی اندکی پس از پدید آمدن شاهنامه ابو منصوری، به نسخه ای عربی از این تفسیر گران قدر دست پیدا کرد، اما چون فهم آن برایش دشوار بود، خواست که ان را به فارسی ترجمه کنند. پس، عده ای از علمای دینی ماوراء النهر را فرا خواندند و از آن ها نظر خواستند که آیا می توان قرآن را به زبانی دیگر ترجمه کرد(توضیح آن که تا آن زمان قرآن کریم به هیچ زبانی ترجمه نشده بود.) این علما پس از مشورت های لازم، فتوا دادند که این کار اشکالی ندارد. آن گاه همان فلمای ماورا/ئالنهر مأموریت یافتند که این کتاب را به فارسی ترجمه کنند. آن چه امروز به نام ترجمه ی تفسیر طبری در اختیار ماست، ترجمه و خلاصه ای از همان تفسیر محمد بن جریر طبری است که در سال های میانه ی سده چهارم هجری به پارسی ساده و استواری در آمده است.
نثر این کتاب، ساده و شمار لغات تازی در آن بسیار کم است. روی هم رفته، از ترجمه ی تفسیر طبری به عنوان نقطه ی آغازی برای نثر دینی فارسی می توان یاد کرد که در دورههای بعد گسترش یافته است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:67
فهرست مطالب:
طنز در نثر: ۲
زیرمجموعههای هزل عبارتند از: ۲
نسبت کمدی با حقیقت یا واقعیت.. ۹
هدف ” طنز ” اصلاح فساد است.. ۱۲
طنز از دیدگاه شاعران و نویسندگان: ۱۶
طنز از دیدگاه گل آقا: ۱۶
ویژگیهای نثر گل آقا: ۲۶
طنز از نظر هانری لویی برگسون : ۲۷
بررسی طنز آمیخته به هزل در رساله دلگشای عبید زاکانی و برخی شعرهای او. ۳۳
مجلس وعظ. ۳۳
تلنگر. ۳۵
طنز در ادبیات افغانستان: ۳۸
دهه پنجاه سرآغاز طنز نویسی در افغانستان. ۴۰
پاییز حنیفی. ۴۱
طنز از دیدگاه قرآن: ۵۳
ارتباط طنز با دین: ۵۴
طنز از دیدگاه ائمه: ۶۲
شوخى. ۶۴
مرزهاى شوخى. ۶۵
طنز در نثر:
به نظر من کمدی، چه در شعر و چه در نثر و چه در هنر نمایش، به سه دسته اصلی تقسیم میشود : طنز، هزل و هجو. هر یک از این سه، زیرمجموعههایی دارد :
– زیرمجموعههای طنز عبارتند از:
لطیفه، ظریفه، مطایبه، بذله، شوخی، تعریض و تجاهل العارف سقراطی، نقیضهگویی طنز یا به عبارت کوتاهتر : نقیضه طنز.
زیرمجموعههای هزل عبارتند از:
ذم شبیه به مدح، مدح شبیه به ذم، مزاح، ضحک، سخریه، تهکم، اشتلم، تسخر زدن، ریشخند، طعنه، کنایه، بیغاره یا سرزنش، استهزاء و نقیضه هزل.
زیرمجموعههای هجو عبارتند از:
ژاژ، فحش، دشنام، سقط، تقبیح، بیهودهگویی، ذم، بدگویی، بدزبانی، بددهانی، ترّهات و خزعبلات، سبکساری، فضولی، قذف، چرند و پرند، لاغ، گستاخی، لودگی، لعن و طعن، هرزه لافی، هرزه درایی، استهجان و نقیضه هجو.
حال به سراغ تعاریف طنز و هزل و هجو می پردازیم:
۱- هزل (faceteae) آن است که به لفظ نه معنای حقیقی و نه معنای مجازی آن را اراده کنند و آن ضدّ جدّ است و در فن بدیع از محسنات معنوی است و آن در حقیقت جدّی است که مطلب در آن، بر سبیل شوخی و مطایبه ذکر شود و این البته ظاهر امر باشد و غرض از آن، امر درستی باشد. مانند اینکه شاعر گوید :
اذا ما تمیمیُ اتاکَ مفاخراً فقل عُد عن ذاک کیفَ اکلُکَ لِلضَبِ
(تهانوی، کشاف اصطلاحات الفنون، ج ۲، ص ۵۳۲)
تمیمی چو آید به پیشت دوان کند نازش و فخر چون مهتران؛
بگویش رها کن تو این ادّعـا وزغ را چگونه خوری مهتــرا؟
۲- هجو (satire) عبارت از این است که : معایب کسی یا گروهی یا چیزی را به نظم یا نثر بیان کنند و این نوع گاه با دشنام و سخنان تند نیز همراه باشد. در ادب پارسی و تازی و همین طور غربی، هجو و طنز غالباً در کنار هم بودند. مانند موش و گربه عبید زاکانی و سفرهای گالیور سویفت.
۳- طنز (Irony) عبارت از این است که : زشتیها یا کمبودهای کسی یا گروهی یا اجتماعی را برشمارند و فرق آن با هجو در این است که صراحت تعبیرات هجو در آن نیست و اغلب به طور غیرمستقیم و به تعریض، عیوب کاری یا کسی یا گروهی را بازگو میکند. مانند این ابیات از نظامی (گنجینه، سط، وحید، ۱۳۱۷ هجری شمسی).
دو بیوه به هم گفتگو ساختنـد سخن را به طعنه درانداختنــد
یکی گفت : کز زشتی روی تو نگردد کسی در جهان شوی تو
دگر گفت : نیکو سخن راندهای تو در خانه از نیکویی ماندهای…
به این تعریفها چند اشکال وارد است :
ـ هزل، اگر نه به معنای حقیقی و نه به معنای مجازی لفظ باشد، پس چیست؟ آیا به معنای تضمنّی یا التزامی یا خارجِ لازم آن است؟
ـ به علاوه، فرق هزل با طنز (با توجه به تعریفی که از طنز به دست داده شده) چیست؟
در این تعاریف، طنز، همان هجو دانسته شده. با این فرق که صراحتِ هجو را ندارد یعنی در آن زشتیها را پوشیدهتر از هجو، بیان میکنند.
در مثالی که برای هزل ذکر شده، میگویند :
اگر تمیمی به قبیله یا اجداد خود تفاخر کند، به او بگو این سخن را کنار بگذار و نخست معلوم کن که سوسمار را چگونه میخوری؟ یعنی تمیمی سوسمارخور را چه رسد به تفاخر. بنابر این در اینجا تمیمی به طور پوشیده، هجو شده است، نه هزل، پس باید طنز نامیده میشد، زیرا، این درست برابر با تعریف داده شده برای طنز است.
ـ مثالی هم که برای طنز آمده، میتوانست مثالی برای هزل باشد. زیرا در آن زنی بی شوی در پاسخ زن دیگری که او را زشترو خوانده و او نیز بی شوی مانده، به طعنه میگوید: تو راست میگویی، چرا که تو از زیبایی در خانه ماندهای!
یعنی در اینجا نیز هجوی کتابی به کار رفته است که باز درست برابر است با تعریفی که از هزل به دست دادهاند. یعنی چیزی گفتهاند و چیزی دیگر اراده کرده اند.
بنابر این تعریفاتی که از طنز و هزل و هجو به دست داده شده، استحسانی است و دقیق نیست. به ویژه اگر آنها را نه با تعابیر و معانی قدیمی آنها در فرهنگها و کتب بدیعی گذشتگان، بلکه با آنچه از معانی و تعاریف امروزین طنز و هزل و هجو در اذهان خود داریم، بسنجیم.
ما گمان میکنیم که اگر قرار بر استحسان باشد، پیشنهاد ما، بهتر است، زیرا:
ـ اولاً : برای تمام الفاظ مربوط به حوزه کمدی، عموماً، سه مجموعه با سه سرشاخه اصلی، پیشنهاد شده که به ترتیب عبارتند از : طنز، هزل و هجو.
ـ ثانیاً : مرز معنایی هر یک را با درجه زیبایی و لطافت لفظی و معنوی هر یک و نیز بهرهوران و مخاطبان آن، بدین گونه تعیین کردهایم که :
●طنز، قلقلک ارواح فرهیخته و فرزانه است.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:15
فهرست مطالب:
مقدمه
انهدام مؤسسات دینی:
شعرا و صوفیه عصر ایلخانان:
مرحوم شیلی نعمانی(شعر الحجم) به زبان اردو:
در ابتدا به ذکر نام چند شاعر معروف و شرح احوال آنها و سپس دیگران اشاره می کنیم:
امیر خسرو دهلوی:
بدر چاچی:
حافظ شیرازی:
مولوی:
سعدی:
آثار مولوی:
خواجوی کرمانی:
عبید زاکانی:
فخر الدین عراقی:
آثار عراقی:
سراج سگزی:
سعد الدین سعید هروی:
خواجه حکیم عمید الدین لوبکی:
زرتشت بهرام بن پژدو:
اوحدالدین حامدبن ابیالفخر کرمانی:
عمری اصفهانی:
کیکاووس رازی:
نثر نویسان:
شعر در قرن هفتم:
شاعران بزرگ این قرن:
منابع
عده ای از شاعران پارسی گوی از بازماندگان دوران قبل از حمله مغول هستند و یا از کسانی که در دوره مغول می زیستند. دسته دیگر در دوران مغول در دستگاه امارتهای کوچک یا خاندانهای بزرگ زندگی می کردند و یا در خانقاههای متصوفه زیر دست مشایخ بزرگ ایران و خارج ایارن بودند.
آخرین دسته کسانی هستند که در بین حکومت ایلخانان و حمله تیمور در خدمت ملوک الطوائف ایران و نواحی مجاور بودند.
ایران در دوره مغول: در این دوهر ادبیات حیرت انگیز و بزرگی از ایرانیان بوجود آمد. جنوب ایران کمتر از ممالک شمالی و مرکزی و غربی دچار خسارت شد.
انهدام مؤسسات دینی:
هر چند به واسطه قتل عام فضلا طلاب و انهدام مدارس و مساجد و کتابخانه ها دچار اختلال و پریشانی شد ولیکن آسیب بعضی کمتر بود. مغولان بت پرست به فلسفه و حکمت توجهی نداشتند ولیکن نسبت به مدایح شعرا بی اعتنا نبودند. در این دوره مورخین در جه اول در زبان فارسی به ظهور رسیدند.
شعرا و صوفیه عصر ایلخانان:
در این دوره دو نفر از شاعران که درجه بالاتر از بقیه بودند:
بسیاری از ادبا و کسانیکه ادبیات ایران را در هند مطالعه کردند مرتبتی بالا داشتند و مقام آنها را بعد از مولوی و سعدی قرار می دهند. امیر خسرو دهلوی حسن دهلوی بدر چاچی که هر سه در هندوستان بودند. در این میان چند تن از شعرای ایران که در ایران نشود نما یافتند و بعد کرم و سخاوت پادشاهان مغول در دهلی آنها را جلب کرد از ایران مهاجرت کردند به امید آنکه بضاعت ادبی آنها در هند خریدار داشته باشد.
مرحوم شیلی نعمانی(شعر الحجم) به زبان اردو:
بر شرح احوال شعرای ایران از فردوسی تا حافظ و چند صفحه از امیر خسرو و حسن دهلوی نگاشته است. اما با اینکه ادبیات فارسی که در هند به ظهور رسیده به طور کلی آن لطف را که در کلام ایرانیان اصلی است ناقد می باشد.