یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

دانلود مقاله کامل درباره بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کامل درباره بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی


دانلود مقاله کامل درباره بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 23

 

بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

نتایج چندین مطالعه، همبستگی شایان توجهی (6/0-4/0) بین پیشرفت تحصیلی و خودپندارة توانایی را نشان داده است (بروک اور2، 1981: مارش3،1984؛ اسکالویک4، 1986). بین پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی نیز همبستگی 3/0 تا 4/0 یافته شده است (روبین5 1978؛ اسکالویک، 1984، 1986) . از طرف دیگر هانسفورد6 (1982) طی تحقیق خود رابطه معناداری (همبستگی در حدود 6/0) بین خود پنداره توانایی و عزت نفس کلی به دست آورد (بیابانگرد، 1380).

   بر اساس یک الگوی منطقی هر فردی می تواند چهار الگوی احتمالی علّی را مطرح کند که هر یک از آن ها را می توان به صورت نظری مورد بحث قرار داد (اینارام7 و همکاران، 1990 به نقل از میرعلی یاری، 1379).

الف علت ب : بر اساس اصل ارزیابی انجام شده (روزنبرگ، 1979) فردی ممکن است پیش بینی نماید که پیشرفت تحصیلی اش بر خودپنداره اش، از طریق ارزیابی های دیگر افراد مهم تأثیر می گذارد. شبیه همین پیش بینی ممکن است بر اساس تئوری مقایسه اجتماعی انجام شود ( فستینگر1، 1954) . طبق این تئوری، پیش بینی فرد به عملکردش درگروه اجتماعی مورد مقایسه ( به ویژه در میان همکلاسان که اهمیت زیادی دارند)، بستگی دارد. (راجرز، اسمیت و کلمین، 1987). مطابق نظر(دیویس، 1978) دانش آموزان ممکن است در صورتی که خودشان را با اکثریت همکلاسی هایشان مقایسه نمایند، اشتیاق نسبتاً پایینی داشته باشند. پارکر و مارش (1984) نیز نظری مشابه همین نظر، از طریق فرضیه «چهارچوب داوری»2 مطرح می نماید. مطابق این مدل، تغییر خودپنداره احتمالاً پیامد افزایش موفقیت و پیشرفت است تا این که متغیری ضروری برای پیشرفت (میرعلی یاری، 1379) .

1ـ  ب علت الف : بر اساس تئوری همسان سازی خویشتن (جونز، 1973؛ کلی 1954) فردی ممکن است پیش بینی کند که دانش آموزان دارای خودپنداره تحصیلی پایین، ممکن است از موقعیتهایی که در آن ها می توانند خود پنداره شان را تغییر دهند، اجتناب ورزند. از این رو سعی و تلاش کمتری را در مدرسه از خودشان نشان می دهند. همچنین بر اساس نظریة خود ارزشی و زنجیره پیشرفت ـ توانایی، دانش آموزان  مبتلا به انتظار پیشرفت پایین، ممکن است تدابیر اجتناب از شکست، از جمله طفره رفتن را بیشتر آموخته باشند. البته باید در نظر داشت که آسودگی موقتی که به توسط این تدابیر اجتناب از شکست حاصل شده گمراه کننده است، زیرا سرانجام به شخص آسیب خواهد رساند. بنابراین در صورتی که فرد انتظار پایینی از خودپنداره توانایی اش داشته باشد، پیشرفت تحصیلی کمتری را نیز تجربه خواهد کرد. (بیابانگرد، 1380).

الف و ب به یک روش تعاملی (تقابلی) بر یکدیگر تأثیر می گذارند: دو فرایندی که در بالا شرح داده شد، لزوماً باهمدیگر در تناقض نیستند.مارش (1984) یک مدل تعادل سازی پویا را مطرح می کند که مطابق آن پیشرفت تحصیلی، خودپنداره و اسناد به خویشتن در یک شبکه از روابط متقابل درهم تنیده شده اند. هم چنین تغییر در یکی از آنها منجر به تغییر در دیگری، به منظور برقراری مجدد تعادل می شود. بنابراین، پیشرفت تحصیلی و خودپنداره به یک روش تقابلی در یکدیگر تأثیر می گذارند (بیابانگرد، 1380).

2ـ  الف و ب معلول ج هستند: ماروگاما1 و همکاران (1981) بیان می  کنند که علت سومی (برای مثال توانایی یا حمایت اجتماعی) بر پیشرفت تحصیلی و خودپنداره مؤثر است. ممکن است خودپندارة توانایی و عزت نفس (هر دو) از طریق تجارب غیر تحصیلی مرتبط با توانایی، و یا متغیر سوم دیگری، تحت تأثیر قرار گرفته باشند. بنابراین به صورت نظری الگوهای مختلف علّی را می توان مطرح کرد که واقعاً هم وجود دارند. با این حال، چندین مطالعه آزمایشی انجام شده است که روابط علّی میان پیشرفت تحصیلی و خودپنداره را مورد آزمون قرار داده است . در یک مطالعه طولی که مشتمل بر چهار گروه بود، ماروگاما و همکاران (1988) پیشرفت تحصیلی
دانش آموزان را در سنین 9، 12، 15 سالگی و عزت نفس کلی آن ها را در سن 12 سالگی مورد اندازه گیری قرار دادند. متغیرهای کنترل کننده، طبقه اجتماعی و توانایی در سن 7سالگی مورد اندازه گیری قرار گرفت .آنها هیچ گونه مدارکی دال بر اینکه پیشرفت تحصیلی وعزت نفس رابطه علّی با یکدیگر دارند، نیافتند و متغیر سومی را ( برای مثال طبقه اجتماعی و توانایی)، به عنوان علت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس بیان می کنند. پتیبوم2 و همکاران (1986) با تجزیه و تحلیل داده های یک نمونه بزرگ از دانش آموزان دبیرستان و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی و عزت نفس کلی در فاصله 2 سال دریافتند که هیچ گونه شواهدی مبنی بر اینکه عملکرد یک متغیر، نسبت به متغیرهای دیگر برجسته تر است، وجود ندارد. آن ها دو توضیح احتمالی در این مورد مطرح می کنند، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ممکن است معلول یک متغیر سوم باشند یا اینکه هر  دو متغیر به یک سبک چرخه ای تأثیر یکسانی بر یکدیگر دارند.

در بعضی مطالعات گزارش شده که خودپنداره توانایی بر پیشرفت تحصیلی، برتری علّی دارد. در مطالعات دیگری محققان به نتیجه متضاد با این نظریه رسیده اند. خلاصه اینکه، تحقیقات آزمایشی اجازة هیچ گونه نتیجه گیری با ثباتی را در مورد ترتیب علّی خودپنداره و پیشرفت تحصیلی نمی دهد. این همان نتیجه گیری است که به توسط بیرن1 (1984، 1988) در دو مطالعه بزرگ بیان شده است. علاوه بر این، روابط بین این دو مفهوم ممکن است ناشی از مشکلات روش شناختی، سن، تعریف خودپنداره و اندازه گیری پیشرفت تحصیلی باشد ( هانسفورد، 1982). بر اساس زمینه های نظری هر کدام از متغیرهای پیشرفت تحصیلی و خودپنداره توانایی بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند.

    پرسش مهم برای پژوهش عبارت از این است که آیا می توان اثرات هر یک از متغیرهای مذکور و متغیری را که بهترین پیش بینی کننده برای دیگری باشد، تعیین و شناسایی کرد؟ به دنبال این  نظر، شاولسون2 و بیرن (1984)، الگوی برتری علّی و ملاکهای آزمون آن را تعیین نمودند. بر اساس این الگو خودپندارة افراد به تدریج تحت تأثیر اعمال، موفقیت ها و ارزشیابی ها در موقعیت های خاص قرار گرفته، و عزت نفس کلی از خود پنداره های افراد در زمینه های مختلف تأثیر می پذیرد. بنابراین حتی اگر پیشرفت تحصیلی، خودپنداره توانایی و عزت نفس کلی بر یکدیگر تأثیر متقابل داشته باشند، جهت علّی غالب از پیشرفت در خودپندارة توانایی به عزت نفس کلی است (بیابانگرد ، 1380).

 (اقتباس از اینارام و همکاران، 1990 ، ص 307)

پیشرفت تحصیلی عزت نفس کلی خودپنداره توانایی

ب : تحقیقات انجام شده

1ـ    بررسی تحقیقات انجام شده در داخل ایران:

1ـ روحانی (1359) در پژوهش خود، رابطه خود پنداری و عوامل تشکیل دهنده آن (گرایش به مدرسه، گرایش به همسالان و خانواده) را با موفقیت تحصیلی مورد بررسی قرار داده است. در این تحقیق 240 دانش آموز سوم راهنمایی مرکب از 120 پسر و 120 دختر شرکت داشته اند که در یک آزمون خودپنداری شرکت نمودند و معدل کل سالانه آنها به عنوان معیاری برای میزان موفقیت تحصیلی استفاده شد. نتایج به وسیلة ضریب همبستگی  پیرسون محاسبه و نشان داد که بین خودپنداری و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت وجود دارد و همبستگی به دست آمده برای گروه دختر و پسر متفاوت بود، و در مجموع برای گروه دختران میزان همبستگی بیشتری میان خودپنداری و پیشرفت تحصیلی مشاهده شد.

2ـ نیسی (1364) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «اثرات عزت نفس بر عملکرد دانش آموزان دختر وپسر سال اول تا سوم دبیرستان» به این نتیجه دست یافت که افزایش وکاهش عزت نفس دانش آموزان دختروپسر باعث افزایش و کاهش عملکرد آن ها شده است و بین عزت نفس وعملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر همبستگی وجود دارد.

3ـ خیّر (1367) در تحقیق خود که درباره 439 نفر از دانش آموزان دوره ابتدایی که به دو گروه موفق (212 نفر) و ناموفق( 227 نفر) تقسیم شده بودند، دریافت که بین خود پنداری که بین خودپنداری و گرایش شغلی دانش آموزان همبستگی معنی داری وجود دارد. بدین گونه که دانش آموزان ناموفق در تحصیل به دلیل عدم موفقیت یک خودپنداری منفی را در خود شکل می دهند واحتمالاً به همین دلیل شغلهای «پایین تر» را انتخاب می کنند.

4ـ پورشافعی (1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر سال سوم متوسطه شهرستان قاین» 160 نفر در سه رشته تحصیلی فرهنگ و ادب، ریاضی وعلوم تجربی را به روش تصادفی طبقه ای، برگزید و از سیاهة عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش عزت نفس آزمودنی ها استفاده نمود و نیز معدل دانش آموزان به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی آنان درنظر گرفته شد. او با استفاده از همبستگی پیرسون به این نتایج دست یافت که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر از نظر آماری تفاوت معنا داری وجود ندارد. در مورد رابطه بین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی، با محاسبه روش همبستگی پیرسون ضریب به دست آمده برای آزمودنی های پسر 46/0 و برای دختران 49/0 بود که با مقایسه این ضریب با مقادیر بحرانی ضریب گشتاوری پیرسون، از نظر آماری، معنادار بود. همچنین نتایج آزمون خی دو، با احتمال 01/0 نیز از این فرض را تایید نمود. بنابراین نتیجه گرفته شده بیانگر این است که میان عزت نفس دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی آنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و افرادی که عزت نفس بالاتری دارند، از نظر میزان پیشرفت در تحصیل نیز در رتبه بالاتری قرار می گیرند.

5ـ بیابانگرد(1370) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی رابطه بین مفاهیم منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی پسران سال سوم دبیرستان های تهران در سال 70-69» از بین دانش آموزان پسر کلاس سوم دبیرستان در سه منطقه 4،11و17 آموزش و پرورش تهران و در هر منطقه نیز از هر سه رشته ریاضی فیزیک، علوم تجربی و اقتصاد، 230 نفر را به شیوه تصادفی انتخاب نمود و از مقیاس کنترل درونی و بیرونی راتر و پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت برای سنجش منبع کنترل و عزت نفس استفاده نمود و از معدل نمرات ثلث اول و دوم دانش آموزان در کلیه دروس سال تحصیلی 70-69 برای سنجش پیشرفت تحصیلی استفاده کرد. پس از محاسبه همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره به این نتایج دست یافت: بین منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی ازنظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و عزت نفس از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی و نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی از نظر آماری همبستگی مثبت و معناداری بدست آمد.

6ـ احسانی (1371) در پژوهشی که تحت عنوان «بررسی رابطه عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان» انجام داد، ملاحظه نمود که بین میزان عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود ندارد. اما دانش آموزانی که سابقه مردودی داشتند از عزت نفس کمتری نسبت به دانش آموزانی که سابقه مردودی نداشتند، برخوردار بودند.

7ـ در تحقیقی، فلسفی نژاد (1371)، نتیجه گیری کرد که تأثیر عزت نفس در سازگاری با محیط کلاس بدون توجه به جنسیت آزمودنی ها از نظر آماری معنادار است. اما هیچ گونه اثر متقابل بین عزت نفس و جنسیت مشاهده نگردید. و درضمن تفاوت معناداری بین عزت نفس پسران و دختران مشاهده نشد.

8ـ پور الصنایع (1371)، به منظور بررسی و مقایسة رابطة عزت نفس دردانش آموزان دختر موفق و پیشرفت تحصیلی آنها در دو پایگاه اقتصادی بالا و پایین، پژوهشی را به انجام رساند و دریافت که بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی معناداری وجود دارد.

9ـ بخشی (1372)، با تحقیقی که تحت عنوان «بررسی ارتباط بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر» به انجام رساند، نشان داد که بین نمرات عزت نفس و معدل درسی آزمودنی ها همبستگی در حد 2/0 وجود دارد.

10ـ ارسطویی ایرانی (1372) در پژوهش خود تحت عنوان «بررسی ارتباط خودپنداره با جنسیت و پیشرفت تحصیلی» به این نتیجه رسید که بین میزان خود پنداری دختران وپسران تفاوت معناداری وجود دارد و خودپنداری دانش آموزان دختر و پسر موفق بیشتر از میزان خودپنداره دانش آموزان دختر و پسر ناموفق است و بین میزان خودپنداری دانش آموزان پسر موفق و دختر موفق تفاوت معناداری وجود ندارد.

11ـ ترخان (1372) دو گروه 100 نفری از دانش آموزان عادی و تیز هوش پسر سال اول شهر تهران را بررسی نمود و به این نتیجه رسید که عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تیزهوش بالاتر از دانش آموزان عادی است و نیز جهت پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به ترتیب عزت نفس وسپس موضع نظارت اهمیت دارند.

12 ـ اقدامی (1372) رابطه عزت نفس را با دانش آموزان ورزشکار مورد بررسی قرار داد و دریافت که دانش آموزانی که عزت نفس بالایی دارند در رشته های ورزشی مورد علاقه خود موفق ترند.

13ـ افتخاری(1373) تحقیقی تحت عنوان «بررسی میزان همبستگی عزت نفس و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر» به انجام رساند، وی از طریق محاسبه همبستگی بین نمرات عزت نفس و میانگین سه ترم تحصیلی دانش آموزان دریافت که رابطه مثبتی در حد 3/0 بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی وجود دارد.

14ـ معتمدی (1373) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «بررسی ومقایسه عزت نفس دانش آموزان دختر و پسر ورزشکار و غیر ورزشکار دبیرستان های قوچان» دریافت که بین عزت نفس دانش آموزان پسر ورزشکار و دختر ورزشکار تفاوت معناداری وجود دارد و نیز بین عزت نفس دانش آموزان پسر غیر ورزشکار و دختر غیر ورزشکار تفاوت معناداری وجود دارد.

15ـ کلانتر (1373)، طی پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطة عزت نفس و افت تحصیلی ‌        دانش آموزان» نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نمرات عزت نفس دانش آموزان با سابقه مردودی ومیانگین نمرات عزت نفس دانش آموزان بدون سابقه مردودی وجود ندارد.

16ـ مدیری (1373)، در پایان نامه خود تحت عنوان «بررسی ارتباط بین سبک اسناد، عزت نفس و وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی با عملکرد تحصیلی دانش آموزان پسر سال سوم تجربی دبیرستان های اهواز به صورت جداگانه و ترکیبی» دریافت که بین عزت نفس و انگیزه پیشرفت، یک رابطة معناداری وجود دارد در حالی که بین عزت نفس و جنسیت دانش آموزان دبیرستانی ارتباط معناداری وجود ندارد

17ـ زارع (1373) در پایان نامه کارشناسی ارشد تحت عنوان «بررسی رابطه بین انگیزه پیشرفت، جنسیت و عزت نفس» دریافت که بین عزت نفس و جنسیت دانش آموزان دبیرستانی ارتباط معناداری وجود ندارد.

18ـ یساول (1373)، پژوهش دیگری را تحت عنوان «بررسی رابطه همبستگی خطی عزت نفس با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر» به انجام رساند. در این تحقیق میزان همبستگی عزت نفس و عملکرد تحصیلی برای پسران 5/0 و برای دختران 3/0 به دست آمد.

19ـ عباسی (1373) به بررسی تأثیر مردودی با عزت نفس دانش آموزان پرداخت و نتیجه گیری نمود که دانش آموزان با سابقه مردودی در مقایسه با ‌دانش آموزانی که سابقه مردودی نداشتند، از عزت نفس پایین تری برخوردار هستند.

20ـ خادمیان (1373) پی برد که عزت نفس پسران بیشتر از عزت نفس دختران است.

21ـ شکرکن و نیسی (1373) با تحقیق روی 360 نفر دانش آموز دختر و پسر سال اول تا سوم دبیرستان به این نتایج دست یافتند که افزایش عزت نفس به افزایش عملکرد تحصیلی و کاهش عزت نفس به کاهش عملکرد تحصیلی می انجامد.

22ـ عرب (1373) در تحقیق خود با عنوان «بررسی سبک اسناد و عزت نفس در پذیرفته شدگان و  مردودین کنکور» با نمونه ای 174 نفری به نتایج زیر دست یافت: پذیرفته شدگان کنکور از عزت نفس بیشتری نسبت به مردودین برخوردار بودند و بیشترین عزت نفس در دختران قبول شده وپایین ترین عزت نفس در دختران مردودی مشاهده شد.

23 ـ صمدی هره دشت (1373) در تحقیقی که در مورد عزت نفس و رابطة آن با مشکلات روانی با روش نمونه گیری خوشه ای برروی 221 نفر از دانشجویان دانشگاه و با روش آماری آزمون t و با استفاده از مقیاس عزت نفس کوپر اسمیت و سلامت روانی  scl-90-R انجام داد، این فرضیه را تأیید کرد که بین عزت نفس دانشجویان زن و مرد تفاوت معنی دار وجود ندارد و نیز بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی همبستگی وجود ندارد اما بین عزت  نفس و مشکلات روانی همبستگی منفی به دست آمد.

24ـ یوسفی (1374) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «مقایسه عزت نفس دو گروه دانش آموزان موفق و ناموفق دبیرستانی شهرستان اردبیل» دریافت که بین عزت نفس دانش آموزان موفق و ناموفق، تفاوت معناداری وجود دارد ومیزان عزت نفس دانش آموزان ناموفق پسر بیش از دانش آموزان ناموفق دختر است. ولی تفاوت معناداری بین عزت نفس دانش آموزان موفق پسر و دختر وجود ندارد. به طور کلی دانش آموزان موفق ازعزت نفس بالاتری نسبت به دانش آموزان ناموفق برخوردارند.

25ـ مهدویان (1374) در مطالعه روی 900 نفر از دختران و پسران سال سوم متوسطه شهر مشهد به این نتیجه دست یافت که عزت نفس در مقایسه با مرکز کنترل، ارتباط بیشتری با پیشرفت تحصیلی دارد و این ارتباط در دختران بیشتر از پسران است. همچنین پسران در مقایسه با دختران از مرکز کنترل درونی تر و عزت نفس بالاتری برخوردارند.

26ـ استادی (1374) در تحقیق خود که بر روی 300 دانش آموز سال چهارم دبیرستان شهر تهران با موضوع «بررسی رابطه باورهای غیر منطقی و عزت نفس» انجام داد این فرضیه به تأیید رسید که بین عزت نفس دختران و پسران تفاوت معنی دار وجود دارد.

27ـ فروغی (1375) در تحقیق خود تحت عنوان «مقایسة منبع کنترل، عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ورزشکار و غیر ورزشکار پسرسال سوم دبیرستان های دولتی منطقه 6 شهر تهران» و با استفاده از روش تحقیق توصیفی پیمایشی و از طریق انتخاب تصادفی آزمودنی ها، تعداد 96 دانش آموز ورزشکار و 100 دانش آموز غیرورزشکار را برگزید و با استفاده از تست کوپر اسمیت و آزمون منبع کنترل درونی بیرونی راتر به ترتیب عزت نفس و منبع کنترل آزمودنی ها را سنجید و به این نتایج دست یافت که بین منبع کنترل و عزت نفس
دانش آموزان ورزشکار همبستگی معنی دار وجود دارد. بین دو متغیر منبع کنترل و پیشرفت تحصیلی و همچنین دو متغیر عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ورزشکار همبستگی معنادار وجود ندارد و بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان غیر ورزشکار همبستگی معناداری وجود ندارد.

28ـ گشتاسبی (1375) در پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه بین عزت نفس، انگیزش و هوش با پیشرفت تحصیلی در بین دانش آموزانی که به دوره پیش دانشگاهی راه یافته اند و مقایسه آن با دانش آموزانی که به این دوره راه نیافته اند در سال 75-74 در شهرستان شیراز» به این نتیجه رسید که بین عزت نفس دانش آموزانی که وارد دوره پیش دانشگاهی شده اند با دانش آموزانی که وارد این دوره نشده اند، تفاوت معناداری وجود دارد. او با استفاده از نرم افزار spss و رگرسیون چند متغیره دریافت بین متغیرهای هوش، عزت نفس، انگیزش پیشرفت با پیشرفت تحصیلی رابطة مثبت وجود دارد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره بررسی عزت نفس و پیشرفت تحصیلی

دانلود فایل ورد Word پروژه بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

اختصاصی از یارا فایل دانلود فایل ورد Word پروژه بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود فایل ورد Word پروژه بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان


دانلود فایل ورد Word پروژه  بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

 فرمت: ورد || دسته: روانشناسی || || تعداد صفحه: 50

چکیده

این تحقیق به منظور بررسی رابطه بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان دورة دبیرستان شهرستان بیجار صورت گرفته است.

جامعة آماری، دانش‌آموزان دوره دبیرستان شهرستان بیجار که جمعاً 610 نفر دانش‌آموزاعم از دختر و پسر را شامل می‌شود، می‌باشد.

40 نفر به عنوان نمونه آماری از بین این دانش‌آموزان به روش نمونه‌گیری تصادفی ساده انتخاب شد که 20 نفر پسر و 20 نفر دختر می‌باشد.

آزمون ارزیابی عزت نفس آنها، پرسشنامه 58 سؤالی عزت نفس کوپر اسمیت و نمره معدل ترم قبل بیانگر نمره پیشرفت تحصیلی آنهاست.

هدف از تحقیق حاضر آزمودن این فرضیه است که در بین عزت نفس و پیشرفت تحصیلی در بین دانش‌آموزان رابطه وجود دارد.

همچنین بین عزت نفس با جنسیت رابطه وجود دارد.

پس از اجرای آزمون و تجزیه و تحلیل آماری و برآورد نتایج زیر بدست آمد:

1-ضریب همبستگی در پسران 96/0 و در دختران 93/0 مثبت می‌باشد و ضریب همبستگی بسیار بالایی است بنابراین فرضیه اول تأیید می‌شود و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی رابطه معنی‌داری دارد.

2-ضریب همبستگی در دختران با پسران تفاوت معنی‌داری ندارد زیرا در هر دو همبستگی خیلی بالاست بنابراین عزت نفس با جنسیت رابطه ندارد.

فصل اول: طرح تحقیق
مقدمه  
بیان مسأله  
اهمیت و ضرورت مسأله  
اهداف  
سؤالات و فرضیه‌ها  
متغیرها و تعاریف عملیاتی  
فصل دوم: پیشینه تحقیق
مبانی نظری  
مبانی تجربی  
مدل تحلیلی  
فصل سوم: رو‌ش‌شناسی
روش تحقیق  
جامعه آماری  
نمونه آماری  
ابزارها  
روشهای  آماری  
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده‌ها
فصل پنجم: نتیجه‌گیری
بحث بر یافته‌ها  
محدودیت‌ها  
پیشنهادات  
منابع و مأخذ  
ضمائم
پرسشنامه

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود فایل ورد Word پروژه بررسی رابطه عزت نفس با پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان

اعتماد به نفس

اختصاصی از یارا فایل اعتماد به نفس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

فرمت فایل:  Image result for word doc ( با ویرایش 
حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده)
تعداد صفحات فایل:  10

اعتماد به نفس

 

اعتماد به نفس با ارزش و اعتبار شما رابطه مستقیم دارد. اولین قدم برای ساختن زندگی بهتر و شادی اعتماد به نفس است.

 

اعتماد به نفس باعث می‌شود اطمینان و آرامش شما افزایش یابد.اگر به خود اطمینان داشته باشید به خود احترام می‌گذارید.اگر به خود احترام بگذارید می‌توانید به دیگران احترام بگذارید و روابط خود با دیگران را ارتقاء دهید و در نتیجه دستاوردها و آرامش روحی خود را افزایش دهید.

 

اعتماد به نفس پایین باعث افسردگی، احساس بدبختی، ناامنی و اطمینان پایین می‌شود که ممکن است سبب شود خواسته های دیگران را بر خواسته های خود مقدم بدانید.سرزنش های درونی مدام شما را آزار می‌دهند، باعث زمین خوردن شما در هر رقابتی می‌شود و آنها را برای شما غیر ممکن نشان می‌دهد.


دانلود با لینک مستقیم


اعتماد به نفس

دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا


دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا

آنچه نفس، این موجود بی‌همتای الهی را از دیگر موجودات متمایز می‌‌سازد، صفت بقا و جاودانگی آن است. مقاله حاضر سعی دارد مسأله بقای نفس را از دیدگاه فلاسفه بزرگی مانند ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا مورد بررسی قرار دهد. همچنین به دلیل رابطه تنگاتنگ میان بقای نفس و مسأله معاد، بحث از معاد نیز به دنبال آن خواهد آمد.

در آغاز پس از نگاهی گذرا به معنای بقا و مراد  فلاسفه از آن، به بیان ادله هر کدام از فلاسفه در باب آن خواهیم پرداخت که حاصل آن اثبات صفت جاودانگی برای نفس خواهد بود. سپس به معنای معاد و تفاوت آن با بقا پرداخته و دیدگاه هر کدام از فلاسفه مذکور در باب کیفیت و چگونگی معاد، مورد بحث قرار خواهد گرفت. نتیجه بدست آمده این است  که ابن‌سینا معاد روحانی را با دلایل عقلی اثبات نموده و معاد جسمانی را به شرع ارجاع داده است. شیخ اشراق سعی نموده تا با تکیه بر اصول اشراقی معاد جسمانی را اثبات نماید اما او نیز از اثبات عینیت جسم دنیوی و اخروی بر نیامده است. صدرالمتألهین با بنیان نهادن یازده اصل مستحکم، به تبیین و اثبات معاد جسمانی همت گمارده است.

واژگان کلیدی

نفس ناطقه، بقا، فساد، معاد روحانی، معاد جسمانی، ابن‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا

روح آدمی یا به تعبیر فلاسفه، نفس ناطقه انسانی از مخلوقات شگفت خداوند است که از صفات و ویژگی‌های خاصی برخوردار می‌باشد. از جمله این صفات، ویژگی «تجرد» است[2]. اما اصل تجرد نفس لوازم بسیاری در پی دارد که مهم‌ترین آنها بقا و جاودانگی است. اثبات بقا در واقع اساس و زیر بنای اثبات معاد و زندگی ابدی را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، برای اثبات معاد باید ابتدا تجرد و سپس بقای نفس را اثبات نماییم.

بر این اساس، در این مقاله برآنیم تا دلایل و آراء سه فیلسوف بزرگ مسلمان (ابن‌سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا) که مؤسس سه مشرب فلسفی بزرگ مشاء، اشراق و حکمت متعالیه هستند را نقل و نقد نماییم. پس از اثبات بقای نفس به بحث پیرامون معاد و دیدگاه این متفکران مسلمان پرداخته و در مورد چگونگی آن بحث خواهیم نمود.

مراد از بقا نزد فلاسفه اسلامی

قبل از پرداختن به دلایل فلاسفه مبنی بر بقای نفس، باید بدانیم بقا نزد فلاسفه به چه معناست؟ به عبارت دیگر، مراد ایشان از بقا، آن هنگام که در صدد اثبات این صفت برای نفس آدمی‌اند، چیست؟

اولین معنایی که از واﮊه بقا به ذهن آدمی تبادر می‌کند، معدوم نشدن و فانی نگردیدن است. به عبارت ساده‌تر، فنا ضد کلمه بقا و باقی  متضاد فانی به شمار می‌آید. با این حساب «نفس، باقی و جاودانه است» یعنی نفس فنا نمی‌پذیرد و معدوم نمی‌گردد. اما آیا فلاسفه در صدد اثبات فناناپذیری نفس می‌باشند؟

اندک تأملی در معنای کلمه فنا ما را به پاسخ این سؤال رهنمون می‌سازد. فنا به معنای معدوم شدن یا ازاله وجود است. به عبارت دقیق‌تر، فلان امر فانی شد یعنی عدم بر وجودش چیره شد. روشن است که غلبه عدم بر وجود، امری محال است، لذا نه در مورد مادیات و نه مجردات رخ نمی‌دهد. ما در اطراف خود مشاهده می‌کنیم که فلان چیز از بین رفته و جای خود را به امر دیگری می‌دهد. مثلاً آب به بخار تبدیل می‌شود یا هسته خرما تبدیل به درخت می‌گردد یا اینکه مواد به اجزاء تشکیل‌دهنده خود منحل می‌شوند مثلاً اجساد حیوانات با گذشت زمان تجزیه می‌گردد. در همه این موارد، فنا رخ نداده و وجودی معدوم نگردیده، بلکه صورتی از بین رفته و صورت جدیدی جای آن را گرفته است نه آنکه وجود جوهری یک امر معدوم شده باشد. فلاسفه از این امر (ازاله یک صورت) به فساد تعبیر کرده و در تعریف آن گفته‌اند «فساد عبارت است از زایل شدن صورت از ماده، بعد از حصول آن در ماده» (جرجانی، 1407هـ، ص214) یا در تعریف دیگری آورده‌اند «فساد انحلال یا چیزی شبیه انحلال است، همچنین به انحلال صورت جوهری از ماده، فساد می‌گویند» (آل یاسین، 1405هـ، ص407).

لذا، تنها اموری فاسد می‌شوند که قابلیت انحلال یا قوه فساد داشته باشند و اگر موجودی این قابلیت را نداشته باشد، باقی و جاودانه خواهد بود. فلاسفه نیز در براهین خود برآنند که اثبات نمایند نفس ناطقه، قوه فساد ندارد یعنی چنین نیست که صورت نفسیه از آن زائل شود و صورت جدیدی جای آن را بگیرد، بلکه بشخصها موجود است. همچنین نفس، منحل به اجزاء نمی‌شود چرا که اصلاً جزء ندارد و بسیط است. بهترین شاهد این مدعا آن است که ایشان از تمام براهین دال بر بقای نفس، فسادناپذیری آن را نتیجه گرفته‌اند. همچنین در عناوینی که برای این فصول در نظر گرفته‌اند، به این مطلب تصریح نموده‌اند که: «ان النفس لاتفسد بفساد البدن» (ابن‌سینا، 1395هـ، ص202؛ صدرالدین شیرازی، 1379ه‍، ج8، ص380) و از «جاودانگی نفس» به فسادناپذیری تعبیر کرده‌اند.

رابطه تجرد و بقا

از این بحث می‌توان نتیجه گرفت هر امر مجردی بسیط است و انحلال و افتراق در ذات آن راه ندارد و تنها امور مادی هستند که در معرض تجزیه و ترکیب قرار می‌گیرند. همچنین هر امر باقی، مجرد است زیرا تنها در صورتی یک موجود می‌تواند باقی و جاودانه باشد و انحلال نیابد که فاقد قوه فساد باشد و منحل به اجزاء نشود، یعنی مجرد باشد. پس در واقع، تجرد و بقا (به معنای فسادناپذیری) ملازم یکدیگرند. چرا که هر امر مجردی، باقی و هر امر باقی، مجرد از جسم و عوارض جسمانی است، لذا از تجرد یک موجود به جاودانه بودن آن و از بقای یک امر به تجرد آن می‌توان پی برد. شاید این سؤال به ذهن آید که بدین ترتیب، با اثبات تجرد نفس نیازی به ارائه دلایل مبنی بر بقای آن نیست. چرا که تجرد و بقا ملازم یکدیگرند و با اثبات یکی، دیگری نیز اثبات می‌شود. در پاسخ باید گفت فلاسفه در دلایلی که بر بقای نفس آورده‌اند در واقع به تبیین تلازم میان تجرد و بقا پرداخته‌اند. روشن است که با تبیین این ملازمه، بقای نفس اثبات می‌شود. به طور مثال، ابن‌سینا در یکی از براهین خود می‌گوید «نفس انسانی اگر صورت مفارق و غیرمادی باشد، پس جاودان و فسادناپذیر است» و از آن جا که نزد وی نفس انسان مجرد است بقای آن ضروری می‌باشد (ابن‌سینا، بی‌تا، ص109).

دلایل فلاسفه بر بقا و جاودانگی نفس

حکمای الهی نوعاً قائل به تجرد و بقای روح هستند، اما عده‌ای آن را حادث و گروهی آن را قدیم می‌دانند. آنها که قائل به حدوث نفس‌اند، برای اثبات جاودانگی آن دو مطلب را مورد بحث قرار می‌دهند اول آنکه فساد بدن باعث فساد نفس نمی‌شود. دوم آنکه نفس اصلاً فسادپذیر نیست. اما آنها که معتقد به قدم نفس‌اند، صرفاً به اثبات فسادناپذیر بودن آن می‌پردازند، چرا که در نظر ایشان نفس قبل از تعلق به بدن، موجود بوده و لذا فساد بدن تأثیری در فساد نفس نخواهد داشت.

دیدگاه ابن‌سینا

شیخ الرئیس، ابن‌سینا از آن جا که قائل به حدوث نفس است باید دو مطلب را ثابت نماید:

1ـ عدم تأثیر فساد بدن در فساد نفس.

2ـ فسادناپذیری نفس به طور کلی (هیچ عاملی نمی‌تواند باعث فساد نفس شود).

برهان وی بر عدم تأثیر فساد بدن در فساد نفس چنین است اگر نفس با زوال بدن از بین برود، حتماً باید نفس و بدن با هم رابطه‌ای داشته باشند. وی سپس از بطلان تالی، بطلان مقدم را نتیجه می‌گیرد و می‌گوید «میان نفس و بدن یا رابطه و پیوندی برقرار است یا نه. اگر پیوندی نباشد، مرگ یکی از آن دو باعث مرگ دیگری نمی‌شود. در صورت اول (اگر پیوندی باشد) این رابطه و پیوند یا به حسب ماهیت آن دو است یا رابطه آنها در وجود است. اگر رابطه نفس و بدن ماهوی باشد، در آن صورت ماهیت نفس تعقل نمی‌شود مگر به واسطه تعقل بدن و بالعکس. پس لازم می‌آید نفس و بدن متضایفان باشند، زیرا رابطه ماهوی تنها در متضایفان، قابل تصور است و این به معنای داخل شدن نفس و بدن تحت مقوله اضافه است، حال آنکه هر دو جوهرند. اگر پیوند این دو وجودی باشد، از آن جا که رابطه وجودی تنها در مدار علیت فرض صحیح دارد، باید بگوییم یا نفس علت بدن است یا بدن علت نفس است (ابن‌سینا، 1395ه‍، ص202). اما چرا نفس نمی‌تواند علت بدن باشد. وی در ادامه چنین استدلال می‌کند نفس نمی‌تواند علت بدن باشد زیرا نفس و بدن با هم حادث شده‌اند و نفس بر بدن تقدم زمانی ندارد. تقدم ذاتی هم ندارد به این دلیل که، اگر نفس علت بدن باشد و بدن معلول آن، آن گاه تنها علت عدم بدن، عدم نفس است. حال آنکه در بسیاری از اوقات نفس موجود است، اما بدن از بین می‌رود. پس نفس علت بدن نیست. اگر بدن علت نفس باشد باید ببینیم کدام یک از انواع چهارگانه علت می‌تواند باشد:

شامل 13 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی مسأله بقای نفس و معاد نزد سه فیلسوف مسلمان ابن‌‌سینا، شیخ اشراق، ملاصدرا

تحقیق در مورد اثرات اعتمادبه نفس و ارتقاء بهداشت روانی

اختصاصی از یارا فایل تحقیق در مورد اثرات اعتمادبه نفس و ارتقاء بهداشت روانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اثرات اعتمادبه نفس و ارتقاء بهداشت روانی


تحقیق در مورد اثرات اعتمادبه نفس و ارتقاء بهداشت روانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه6

 

بخشی از فهرست مطالب

مقاله و تحقیق تحت عنوان :

 

اثرات اعتمادبه نفس و ارتقاء بهداشت روانی

 

اثرات استرس و اضطراب در بهداشت روانی

 

راه کارهای مناسب جهت مقابله با استرس .

 

اضطراب و بهداشت روانی 

 

اضطرب یکی از علل مهم سرکوب کردن عواطف است. این موضوع بویژه زمانی صادق است که اضطراب با احساس تقصیر توام شود . شخصی که گرفتار اضطراب است معمولا یکی از دو طریق زیررا در سرکوب کردن تمایلات خود برمی گزیند . او ممکناست یک دلیل ظاهراقابل قبول و به نظر قانع کننده ، بهجای علت اصلیاضطرب ، قرار دهد و به خود تلیق کندکه علت اساس اضطراب او همان است که خود معتفد است. روش دوم ، شامل سرکوبی مستقیم اصظراب است. بدین معنی که اصظراب همیشه موجود است ، اما شخصی از علت آن آگاهی ندارد . اصظراب از یادگیری جلوگیری می کند . کودک سالم معمولا شاداب و با نشاط دایما د مورد مسائل مختلف کنجکاوی نشان می دهد.او علاقه مند است که همواره راههای جدیدی را در حل مشکلات امتحان کند. اما کودک ناسالم غمگین ، مصظرب وترسواست و از کنجکاوی می هراسد. دلیل این امی این است ک او مصظرب است و اصظراب نیز به نو به خود سبب شده است که او نتواند رفتارهای جدید و مناسب موقعیتهای مختلف را بیاموزد.

 

 

 

 

 

استرس و بهداشت روانی

 

کلمه استرس از زبان انگلیسی گرفته شده است و معادل دقیقی غیراز کلمه فشار در فارسی ندارد و آن هم مغای وسیع وطیف گسترده آن را نمی رساند ، در نتیجه از همان لغت استرس که مورد استفاده جهانی پیدا کرده است استفاده می کنیم . بنابراین گفته تعدادی از دانشمندان ، تمام بیماریهای موجود در انسان از جهاتی با استرس ارتباط دارند. این بیماریها تنها شامل امراض روانی یا بیماریهای روان تنها نمی شوند ، بلکه در برگیرنده تمام امراض روانی یا بیماریهای روان تنها نمی شوند ، بلکه در برگیرنده تمام امراض جسمانی از قبیل سرطان ، سل ، و مانند آن نیز هستند. از سالهای قبل در آزماشگاه ها دانشمندان با وارد آوردن استرس برحیوانات ، آنها را مبتلا به انواع امراض جسمانی کرده اند ، مثلا در سال 1979 دودانشمند با تمریک عصبی موشهایی که دچار سرطان بودن به وسیله شوک الکتریکی مشاهده کردند که در موشهایی که در معرض تمریک عصبی بودن سرطان به سرعت نشود نما کرد و مرگ آنها تسریح شد. در انسان هم تحقیقات در زمینه رابطه استرس با بیماریها و بویژه امراض جسمی ، اخیرا شروع شده است . در اینکه استرس های کوچک روز مره تاثیرات محزب فراوان برفرد دارند بحثی نیست ، اما وقایع مهم و بزرگ زندگی ، علاوه بر اثر گذاری کمی و کیفی خود سبب ایجاد یک سلسله تغییرات فرعی خواهند شد. مثلا طلاق معمولا همرا با یک سلسله عوارض جسمی مانند تنهایی ، مشکلات کودکان ، مسائل مادی و واکنشهای نامطلوب اجتماعی است. در واقع منشا اصلی استرس تغییرات اجتماعی – روانی – خانوادگی که ایجاد می کند ، مبنع اصلی فشار است .

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اثرات اعتمادبه نفس و ارتقاء بهداشت روانی