فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:56
فهرست مطالب:
موضوع صفحه
هنر مجسمهسازی و نقاشی پارتی: 5
هنر نقاشی ساسانی 8
هنرستان بغداد یا مدرسه عراق یا سلجوقی 12
قرن هفتم هجری (13 م) 12
عصر تیمور و جانشینان او 14
هنرستان هرات 18
بهزاد 23
هنرستان بخارا 26
قرن دهم هجری 26
هنرستان صفویه 29
عصر شاه عباس و جانشینان او 33
شاه عباس دوم 37
(1052-1076 ه ، 1642-1666 م) 37
فنشناسی آثار نقاشی: 38
رنگدانهها (پیگمنها): 44
آسیبشناسی آثار نقاشی: 49
نکاتی که باید برای پاک کردن سطح نقاشی به آن توجه کرد. 54
امکانات و ابزارهایی که در اختیار مرمتگر برای پاک کردن نقاشیها وجود دارد: 55
تثبیت لایههای رنگ 55
هنر مجسمهسازی و نقاشی پارتی:
در سده نخستین پیش از میلاد ساختن مجسمههای سنگی در زمان پارتیان رونق یافت. در کاوشهای شهر الحضر (هاترا) شماری از مجسمههای شاهان و خدایان محلی بدست آمده است که دقیقاً معرف هنر مجسمهسازی این دوره و به نمایش گذارنده توان هنرمندان مجسمهساز است. در شهر دورا اوروپوس در کنار فرات نقوشی بر دیوار معبدی متعلق به سده دوم میلادی پیدا شده است که تثیر و نیرومندی هنر اشکانی را در آن مقطع زمانی نمایانگر ساخته است. در جنوب شرقی ایران در منطقه کوه خواجه در سیستان آثاری از نقاشیهای دیواری اشکانی پیدا شده است. این نقاشیها که دیوارهای تالار بزرگ کاخ را تزئین میکرده متعلق به سده نخستین میلادی است.
رویهمرفته آثار کوهخواجه نشان میدهد که بر خلاف تأثیرگذاری نیرومند هنر اشکانیان در غرب ایران و حتی در مناطق زیر سلطه رومیان، در شرق قلمرو امپراطوری اشکانی تأثیرات هنر یونانی دوام داشته است. برخی حفظ و دوام این تأثیر را ناشی از تأثیر حکومت یونانی در باختر میدانند. اصل و جوهر هنر اشکانی بر پایه هنر شرقی استوار است نه بر آنچه از یونان بوده است. طرح و مایههای معنوی و روحانی و علاقه به ریزهکاری بسیار و پرداختن به تزئینات و جزئیات زیبا ترسیمی قطعاً متأثر از اندیشههای هنر مشرق زمین است. اشکانیان در آغاز تنها آنچه را که نمیتوانستند و دست داشتند از هنر یونانی اقتباس کردند ولی بعدها هنر اشکانی به هنر شرقی تمایل پیدا کرد و به آن وفادارند.
در هنر اشکانی از هنر ابتدایی قبیلهای چیزی دیده نمیشود، زیرا هنر اشکانی هنری است که در شهرها پا گرفت و در شهرها گسترش یافت و کارگاههای نقاشی و مجسمهسازی فقط در شهرها بر پا شده بودند. آثاری که هنر پارتیان بر هنر در دورههای بعد از خود گذاشت، رواج هنر اشکانی را تداعی میکند. هنر اشکانی در قالب مستقل و ناوابسته خود، تصاویر را به صورت تمام رخ نشان میدهد و همین امر بر هنر رومیان تأثیر گذاشت. هنرمندان و هنرگرایان و سبک شناسان شرقی بر این باورند که هنر اشکانی در سده سوم میلادی به بعد از حالت و قالب تخیلی بیرون آمده و به صورت رئالیستی یا واقعگرایی پیروی کردهاند.
در یک برداشت میتوان چنین اظهار داشت که دولت اشکانی مهد پرورش استعداد و ذوق و هنر ار در کشور فراهم کرده و در تشویق و قدردانی از هنرمندان هیچگونه دریغی نمیکرد.
بنابر آنچه گذشت ما به ذکر نقش برجستههای الیمائیس در تنگ سروک میپردازیم.
روحیة استقلالطلبی در نقش برجستههای پادشاه الیمائیس که روی سنگ تراشیده شده دیده میشود. این نقش برجستهها روی قطعه سنگهایی در دره مرتفع تنک سروک در کوههای زاگرس نقر شده و تاریخ آن به سالهای آخر دوران پارتی میرسد. هدف این نقش برجستهها بزرگداشت پادشاهان الیمایی است، بدون اشاره به سروران پارتی آنها. کلیه این پیکرهها با رعایت سختگیرانه اصل تمام رخ نمایی نمایش داده شدهاند. نقش برجستههای الیمیایی بیشتر به لحاظ محتوای روایت گونة خود که تازگی داشت و احتمالاً بر هنر نقش برجستهنگاری ساسانی تأثیر گذارد، جالب است. هر چند از نظر فنی مجسمههای تنگ سروک چیزی جز طراحی خام دستانه بر سنگ نیست. این امر با توجه به سبک متداول پیکرهسازی که با پیدایش نقش برجستة یک نیایشگر دورة پارتی در مسجد سلیمان وجود آن به اثبات میرسد و تا نزدیکی تنگ سروک نیز متداول بوده حیرتانگیز است. پیکرة یافت شده در مسجد سلیمان از لحاظ اجرا بسیار بهتر از مجسمههای تنگ سروک است.
هنر نقاشی ساسانی
همانگونه که قبلاً ذکر گردید ، در زمان پادشاهی بهرام اول پسر شاپور اول،گویا هنر ساسانی به حد اعلای پیشرفت خود رسیده بوده است. مجلس تاج بخشی ایزدی و مجلس پیروزی و موضوعات شاه در حال برتخت نشستن ، شاه در حال شکار و شاه در حال جنگ ، پایه و مایة تصویر شناسی ساسانی و تعبیرهای گوناگون آن است. محصولات کارگاههای شاهی که هنرمندان آنها را برای طبقات مختلف اجتماع تکثیر میکنند، رواج زیاد مییابد. تمام فنون از جمله نقاشی دیواری از این موضوعات مهیج تصویر شناسی که به بلند پروازیهای انسان شیفته بزرگی و عظمت ، میدان میدهد ، برخوردار میشوند.
در شهر ایوان کرخه که توسط شاپور دوم بنا گردیده است،یک کوشک سه ایوانی در محلة شاهی وجود دارد که دیوارهای آن گویا دارای نقاشیهای دیواری خوب بوده که بر روی طبقهای از ساروج مخصوص (احتمالاً گچ ساسانی خاص ، مؤلف . ) نقاشی شدهاند .
بعداً خواهیم دید که گرچه در دوران شاپور دوم نقاشی دیواری برگچ بری ترجیح نداشت ولی استعمال آن به طور وسیعی رایج بود.
در « دورا اوروپوس » یک نقاشی دیواری دوران شاپور اول(؟) ، موضوع جنگ سواران را که موضوع مشترک بسیاری از نقوش برجسته است باز میگیرد . و در شوش به تازگی نخستین نقاشی دیواری ساسانی که در ایران ساخته شده و تاریخ آن نیمة اول قرن چهارم است از زیر خاک بیرون آورده شده است. این نقاشی که بر روی یک دیوار خشتی که اندودی از یک طبقه ضخیم کاه گل آن را پوشانده است،با آبرنگ نقاشی شده بوده است. دو سوار شکارچی که تقریباً به اندازة دو برابر طبیعی هستند در یک متن آبی رنگ نمایانند. یکی از آنها لباس بلند گلی رنگی در بردارد که با نخهای زرین بافته شده و دارای نقشهای لوزی شکل است. اسبها برنگ بلوطی و قرمز آجری هستند. نقاش بوسیلة یک گل و یک دایره که خطوطی به شکل شعاع بر روی آن رسم شده و میبایستی نمودار خورشید باشد، دورنما را مجسم میسازد ولی چون نمیتواند به ماوراء آنچه که حس میکند قدم فرا تر گذارد ، بنابراین به ترسیم خطوط ساده متوسل گشته است. علاوه بر این ، روش فنی او ابتدایی است و چون از قواعد پست و بلندی اشکال و بعد بی اطلاع است، پس از آنکه دور و بر طرحها را با رنگ سیاه پر رنگ میکند در جستجوی تأثیرات تزئینی رنگهای یکدست برمیآید. در ایوان کرخه ، از تزئین نقاشی دیوارهای کوشک سه ایوانی که در بالا بدان اشاره شد چیزی بدست نمیدهد و اهمیت آن که بواسطة وسعت سطوحی که میپوشانده قابل درک است، ما را به این فکر میاندازد ، که نقاشی دیواری در دوران شاپور دوم دارای اعتباری بوده است که نمیتوان ارزش آن را از نظر دور داشت.
همانگونه که قبلاً عنوان گردید نقاشی تا حد بسیار زیادی در حجاری تأثیر بخشیده است. از نظر روش فنی ،تنها نقش برجستهای که شایان انتساب به شاپور دوم است بی چون و چرا اصل و منشأ نقاشی دارد. این اثر از نظر تاریخی آخرین اثری است که در بیشاپور حجاری شده است.
در قطعه گچبری شده صحنه شکار پیروزشاه که در چال ترخان پیدا شده ، در هنر بکار رفته در آن حالت تراکمی وجود دارد که بواسطه عدم تحرکش به طور محسوسی با نقش مشابهی که بر دیوار نقاشی کرده باشند ، تفاوت دارد ولی بهر حال متأثر و ملهم از یک نقاشی دیواری است.
در نقش برجسته تاجگذاری اردشیر دوم در طاق بستان هنر پیکر تراشی با فن نقاشی در هم میآمیزد، به نظر میرسد که دو فن نقاشی و گچبری در تزئینات مجاور غار بزرگ طاق بستان که « اردمن » آنرا به پیروز و هرتسفلد به خسرو دوم نسبت میدهد ، به مبینترین مرحله خود رسیدهاند. در دو جبهه جانبی غار بزرگ طاق بستان شکارگاههای سلطنتی به صورت برجسته مصور گشته است. پهنة سمت چپ ، صحنه نقاشی یکی از « پردیس » ها یا شکارگاههایی را که نگهبانی میشده و محصور به پرچین بوده است نمایش میدهد. برجدار سمت راست یک صحنه از شکار گوزن کنده کاری شده است. نقاشی دیواری شوش با وجود وضع نامطلوبی که بهنگام پیدا شدن داشته با این صحنه شباهت قابل ملاحظهای دارد. سبک توصیفی پیوستة آن منشأ پراززندگی و حرکت آنرا مینمایاند و با سبک نقاشی دیواری شوش پیوستگی کامل دارد. این نقش پی در پی مناظر زیر را نشان میدهد: شاه بر اسب سوار است و میخواهد بشکار برودو چتری بر بالای سر دارد. رامشگران بر روی صفهای به رامشگری پرداختهاند . در بالا اسب شاه چهار نعل در پی شکار میتازد و سرانجام در پایین صحنة نخجیرگری پایان یافته و شاه که اسبش به حالت یورتمه میرود،ترکشی در دست دارد.
احتیاج به نقل وقایع و تمایل به چیزهای بدیع و توجه به ترسیم جزئیات ، قلم زنیهای نقاشی را جانشین حجمهای فشردة حجاری کرده است. نکته مهم فنی دیگر ، دخول « دورنمای هوایی » است. همانطور که در نقاشی چینی دیده میشود ، این « پردیس » ها که پرچینهایشان فرو افتاده نقش شدهاند و در آنها مراحل مختلف یک واقعه واحد در پی هم میآیند از زاویه یک دور نمای نازل دیده شدهاند . باید در نظر داشت که هنرمندانی که این صحنهها را ساختهاند، پیکر تراشان حیوان ساز پر ارزشی بودهاند و مخصوصاً در ساخت فیلها حقیقت گرایی بسطح زیباترین آثار هنر شرقی میرسد .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
نمایشنامه نقاشی Painting. 2
بررسی ویژگی های تئاتر نه روالی در نمایشنامه نقاشی. ۵
۱-طنز سیاه: ۵
۲-نگارش خودکار: ۸
۴-درونمایه: ۱۰
۵-شگفتی و جادو : ۱۱
۶-منطق رویا و دیوانگی: ۱۱
۷-منطق شکنی: ۱۲
۸-اصول تصادفی: ۱۳
۹-توجه به اشیاء : ۱۴
۱۰-گرایش به کلاژ : ۱۴
۱۱-عروسک: ۱۵
۱۲-گرایش به جلو ترفندهای ویژه: ۱۷
۱۳-گرایش به مینیمالیسم: ۱۷
۱۴-ترکیب سبک ها و شیوه های دو نظام روایی و روالی: ۱۸
نمایشنامه «مارا-ساد». ۲۰
بررسی ویژگی های تئاتر نه روالی در نمایش «مارا- ساد». ۲۳
۱-طنز سیاه: ۲۳
۲-شگفتی و جادو: ۲۵
۳-نگارش خودکار: ۲۵
۴-منطق رویا و دیوانگی: ۲۶
۵-منطق شکنی: ۲۷
۶-اصول تصادفی: ۲۸
۷-توجه به اشیاء : ۲۸
۸-گرایش به کلاژ: ۲۹
۹-گرایش به عروسک: ۲۹
۱۰-گرایش به مینیمالیسم و کوتاهی زمان: ۲۹
۱۲-ترکیب سبکها و شیوه های دو نظام قبلی (روایی- روالی) : ۳۰
نمایشنامه نقاشی Painting
آنچه بیش از همه در مورد نمایشنامه نقاشی قابل بیان است جنبة اجتماعی طنز یونسکو در آن است. نقاش جوان ناتوانی توسط تاجری پر حرف استخدام شده تا حرف های بی سرو تهش را گوش کند. این مرد بسیار چاق اکنون بسیار ثروتمند است هرچند که قبلاً از راه گدایی این ثروت را اندوخته است. نقاش مفلوک مجبور است برای به دست آوردن دستمزد ناچیز به حرف های بی سر و ته تاجر گوش داده و همه را تأیید کند. تاجر تابلوی نقاشی را نیز برای فخر فروشی می خواهد. او آنچه را که نکرده، انجام شده می پندارد و با تکرار دستورهای اخلاقی در واقع به کارهای زشت خود سرپوش می گذارد.
آقای دکتر ناظر زاده در بخشی از کتاب «تئاتر پیشتاز تجربه گر و عبث نما» به این نکته مهم اشاره دارد که در کارهای یونسکو شخصیت های بازی تنها وقتی «صادق» هستند که «دروغ» می گویند. زیرا دروغ به آدم های بازی او صمیمی تر و نزدیک تر از واقعیت است: در نمایشنامه «نقاشی» مرد خوشبخت خود ساخته ای، با بی شرمی روش هایی را که خودش با توسل به آنها به همه چیز رسیده تقبیح می کند. مسخره این است که او با بازی شتر گاو پلنگ واقعیت اصلی وجدش را حتی از خودش کتمان
کرده است.
نکته مهم دیگر که در مورد این نمایشنامه قابل طرح است نفوذ افکار فروید بر نویسنده است. یکی از اصول روانکاوی فوریدی مبتنی بر علاقه پسر به مادر خود است و از آن به عنوان ادیپ کمپلکس نام می برند.
روابط آقای عظیم الجثه با خواهرش آلیس، تا حدودی به این گونه روابط شباهت دارد، که از سه نظر قابل بحث است. اولاً خواهر شدن آلیس بای این مرد نشانه کسالت آور بودن رابطه زناشویی آن دو است. دوماً ازدواج تنها یک سرگرمی انگاشته می شود و ثالثاً یونسکو نقش های متناوب دو جنس را در رابطه ازدواج معرفی می کند.
این رابطه که به تناوب آلیس نقش خواهر، همسر، مادر و کنیز را برای مرد عظیم الجثه بازی می کند، نمایشنامه را به سمت گروتسک می برد.
این نمایشنامه نه روالی با سبک آوانگارد و عبث نما دارای برخی شاخصه های بارز نمایشنامه های نه روالی است که ذیلاً به آنها اشاره خواهد شد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:135
فهرست مطالب :
مواد لازم برای نقاشی سیلیکات
اسگرافیتوی خشک
اسگرافیتوی خشک روی ساروج شنی
تکنیکهای فرسک
مقدمه
مواد وروشهای نقاشی فرسک
آهک
آهک داغ
اقسام شن ومساله اندازه دانه ها
افزودنی ها
ترکیب ملاطها
طبیعت دیوار برای تکنیک فرسک
روش ساختن ملاط
افزودنی ها
ترکیب ملاطها
ترکیب ملاطها در نقاشی فرسک
مواد رنگی فرسک
حلالهای فرسک
کارهای مقدماتی: کارتن سازی (طرح مقدماتی)
روش انتقال طرح مقدماتی
روشهای مناسب برای فرسک
روشن شفاف
روش مات
روش نقاشی ترکیبی
تأثیر زمینه در کار
سیمان در نقاشی فرسک
کاربر ملاطهای رنگین
تکنیک بتونه کاری براق
حلال های بتونه کاری براق
عمل آوردن نهایی
تکنیکهای خراشی
کارهای مقدماتی برای روشهای خراشی
ملاط تکنیک خراشی
مواد رنگی شیوه خراشی
وسایل تکنیک خراشی
شیوه های اجرای روش خراشی
روش خراشی با استفاده از خطوط محیطی
استفاده از محدوده های رنگی در روش خراشی
مقدمه
نه تنها اشخاص غیروارد وعامی،حتی مورخین نیز تمایل دارند که تمام نقاشیهای دیواری را فرسک بنامند متاسفانه این تصور غلط بسیار معمول است. بطور قطع باید گفت
این تکنیک تنها به مورد خاص محدود می شود. یعنی آنهایی که بر روی آهک خیس و تازه بکار می روند.
ایتالیائیها این تکنیک را «دی پن گه ره آفرسکو» می نامند که معنای آن نقاشی روی آهک تازه» است. بدین ترتیب این شیوه نقاشی نه روی آهک خشک شده بلکه روی آهک تازه
عمل آورده شده انجام می پذیرد.
بدین ترتیب مقدار زمانی ک نقاشی میتواند روی یک کار صرف کند محدود میشود.
یکی از موانعی که باعث شده نقاشی دیواری فرسک کاربرد وسیع و گسترده ای را از دست بدهد همین امر است. بعلاوه تصمیم در مورد تزئینات دیوارهای داخلی وخارجی
ساختمانها بسیار دیر گرفته می شود. یعنی زمانی که دیوارها پوشانده شده و برای فرسک بسیار خشک می باشند. از طرف دیگر مهندسین معمار در مورد دوباره ملاط زدن دیوار بسیار اکراه دارند و این دلیل خوبی است برای عدم ارتباط لازم بین نقاشی دیواری و ساختمان.
چکیده
یافتن یک روش نقاشی که هیچگونه نقطه ضعفی نداشته باشد بسیار غریب به نر می رسد. این موضوع در مورد نقاشی با تکنیک بی نظیر «سیلیکات »نیز صدق می
کند.بسیار ضروری است که کار در این روش روی سطوح هموار وجاذب انجام گیرد. ترکهایی که بر اثر جمع شدن سطح بوجود می آیند، همچنین سوراخهای پرشده، به
وضوح بعد از اتمام کار در این تکنیک مشاهده می گردند. مسئله مهم این است که نباید روی سطوحی که قبلا با آب آهک یا محلولهای رنگی یا رنگ روغن نقاشی شده اند کار کرد. در واقع هیچ ماده حلالی نمیتواند آنطور که باید و شاید رنگ روغن را از روی سطح بردارد، تاآنکه رنگ «سیلیکات» بتواند بخوبی جذب زمینه گردد.
تولید کنندگان رنگهای «سیلیکات» مواد مناسب کمکی را برای استفاده در شرایط حاد پیشنهاد می کنند. بعنوان مثال ماده «فیکس کروست» ساخت «لوهوالدورک»
وماده«دوموسیلین» ساخت «سیلین فارب ورک» برای جلوگیری از تکه تکه شدن لایه رنگ ویا کار روی سطوح ناهموار و یا لایه های تعمیری عرضه شده اند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:74
فهرست مطالب:
پیشگفتار: ۳
مقدمه ۴
فصل اول. ۷
بررسی شباهتها و ویژگیهای مشترک رشتههای هنری: ۸
مختصری در باب کلمه هنر ۸
فصل دوم ۱۱
گرافیک سنتی و نوین. ۱۲
تعریف هنر گرافیک.. ۱۳
کتاب چاپی. ۱۵
تصویرسازی (ایلوستراسیون) در اروپا و ایالات متحده ۱۶
تصویرسازی در ایتالیا ۱۸
تصویر سازی در هلند. ۱۹
تصویرسازی در فرانسه ۱۹
فصل سوم ۲۳
بررسی کوتاه بر گرافیک پس از جنگ جهانی در اروپا ۲۴
طراحی گرافیک در هلند. ۲۵
طراحی گرافیک در فرانسه ۲۵
طراحی گرافیک در انگلستان. ۲۶
نگاهی به گرافیک امروز جهانم پس از دهه ۸۰٫ ۲۶
فصل چهارم ۲۸
کلاسیسیسم. ۲۹
منریسم. ۳۰
باروک. ۳۱
روکوکو. ۳۲
نئوکلاسیسیسم. ۳۳
رومانتی سیسم. ۳۴
رئالیسم. ۳۵
امپرهسیونیسم. ۳۶
سمبولیسم و آرنوو. ۳۸
کوبیسم. ۳۸
فورتوریسم. ۳۹
سبکدادا و سوررئالسیم. ۴۰
کنستروکتیویسم. ۴۱
آبسترهاکسپرهسیونیسم. ۴۲
آبستره ۴۲
اکسپرهسیونیسم. ۴۳
فصل پنجم. ۴۵
اکسپرسیونیسم. ۴۶
تابلوی شب پر ستاره: ۴۸
وانگوگ و زمان ما ۵۳
اکسپرسیونیسم. ۵۴
الگرهکو و وان گوگ.. ۵۸
اکسپرسیونیسم و اخلاق. ۵۸
ضوابط اکسپرسیوی. ۶۶
سه تصلیب: استاد افسانه قدیس فرانسیس.. ۷۲
اکسپرسیونیسم و داستان. ۷۳
مقدمه:
همیشه نماد و نمادگرایی از اصول اولیه رو کرد تاریخی انسان بسوی هنر بوده به گونهای که میتوان در ابتدایی ترین نمونههای هنری انسان ردپایی از نمادهای تعریف شده نزد انسان را مشاهده نمود انسان اولیه با قراردادن سمبلها و نشانههایی خاص توانست به زبانی مشترک دست یابد که همانا این زبان، زبان تصویر بود و انگیزه پیدایش خط نیز از همین نشانههای تصویر بوجود آمد انسان در سیر تاریخی خود آنچنان با مهارت توانست به عناصر نمادین دست یابد که مهمترین تحولات تاریخ از پیدایش عناصر نمادین و نوشتاری آغاز شد.
وی با خلاصه کردن عناصر تصویری آرام آرام توانست خط را اختراع نماید و این اولین گام انسان هنرمند در راه پر مخاطرهاش در مسیر تکامل بشری بود –اعتقاد و علاقه انسان همواره به آئین ها و روشهای گوناگون زندگی، از سوی دیگر همواره سبب ایجاد حرکاتی موزون و مشخص میگردید، انسان اولیه بر اساس آئینهایی که خویش به آنها دست یافته بود به پرستش عناصر طبیعی میپرداخت و برای حرکات و اعمال روزمره خویش نیز آئین و روشهایی را ابداع نمود که این آئینها در گذر زمان همراه با نهادها و عناصر تصویری نیز همراه شد.
برای مثال انسان در پرستش آتش همواره با حرکاتی موزون به دور آتش میچرخید و با استفاده از رنگهای طبیعی و با الهام از طبیعت و به کمک نهادها و نشانههای تجریدی ساخته دست خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش خود را آراسته مینمود و به گونهای آئینی تشکر خویش را از الهه آتش به جای میآورد- پس از رشد تفکر در انسان، وی توانست با الهام از این آئینها و روشها و با تحقیق راجع به زندگی گذشتگان تمامی این روشها را در هم آمیزد و به گونهای از هنر نمایش نزدیک شود و این آغازی بود برای حرکات نمایشی که احیا کننده آئینها و روشهای انسانهای گذشته بود.
اینک انسان قرن حاضر پس از گذر از تمام دغدغههای زندگی توانسته هنرهای متمایزی را پایه گذاری کند که هر یک ریشه در همان آئینها دارند 2-گونه از این هنرها که همواره با انسان همراه بودهاند-نقاشی و نمایش هستند.
در گذر تاریخی هنر نقاشی تا به امروز شاهد پیدایش رشته جدیدی هستیم که سر منشا آن صنعتی شدن و پیشرفتهای روز افزون انسان امروزی بود، این رشته همان گرافیک است که امروزه به خدمت انسان آمده و زبانی نو به نام زبان تصویر را ابداع نموده است.
در آغاز تحولات صنعتی ابداع فرایند لیتوگرافی اولین گامها در جهت تمایز گرافیک به عنوان هنری مستقل از نقاشی برداشته شد.
فرایند لیتوگرافی که در سال 1798 م آلویس سنه فلدر-اهل باواریا آن را به ثبت رساند، در سده نوزدهم به کمال رسید. در سالهای آغاز سده نوزدهم، لیتوگرافی با آثار هنرمندانی چون دلاکروا و دومیه رواج یافت- چاپ گران این فرایند را برای تهیه چاپهای سیاه و سفید از نقشههای برگههای نت و تصویر سازیهای جذاب یافتند. این چاپها سپس به شکل منفرد یا به صورت کتابهای صحافی شدهای فروخته شدند که متن آنها به روش برجسته چاپ شده بود.
هر چند چاپ برجسته فرایند انتخابی برای چاپ متن و گراوور سازیهای چوبی سیاه و سفید بود اما گرایش شدید به آن زمانی حاصل شد که این فرایند در چاپهای بیش از یک رنگ نیز وارد گردید. از سوی دیگر، لیتوگرافی به دلیل انطباق و تفکیکهای رنگ خود، که با سهولت نسبی و هزینه اندک انجام میشد، مطلوب واقع گردید.
در میانه سده نوزدهم، لیتوگرافی رنگی یا کرومولیتوگرافی با چاپهای لوکس و مجلل که در تهیه آنها تا سی و دو سنگ با رنگها و انگیزههای مختلف به کار رفته بود، بی نهایت رواج یافت. شاید چشمگیرترین نمونههای کرومولیتوگرافی پوسترهای تبلیغاتی یک و دو ورقی باشد که در نیمه دوم سده نوزدهم از روی سنگهای بزرگ لیتوگراف چاپ شدند.
از جمله معروفترین طراحان پوستر ژول شره، اوژن گراسه، تئوفیل استینلن، آلفونس موشا و هانری دو تولوزلوترک هنرمندان فرانسوی و پیشگامان عصر طلایی پوستر بودند.
فصل اول
بررسی شباهتها و ویژگیهای مشترک رشتههای هنری:
هنرها از گذشته بسیار دور اصلی ترین وسیله ارتباط بین افراد و جوامع مختلف بودهاند. زبان هنر زبانی است که حد و مرز نمیشناسد و با بیانی جذاب افکار اندیشهها و ارزشهای فرهنگی و هنری یک ملت را ثبت و پایدار میسازد.
با بررسی آثار هنری نیاکان خود میتوانیم با افکار اندیشهها باورها اعتقادات و تواناییهای فنی و خلاقیتهای هنری آنان آشنا شویم و میتوان دریافت که کلیه هنرها اعم از تجسمی، نمایش، موسیقی و ….رابطهای تنگاتنگ با هم داشته و دارند و به عبارتی لازمه یکدیگرند و هدف مشترک آنها کشف و درک زیباییها و چگونگی نمایش و انتقال مفاهیم ارزشمند آنها به دیگران به منظور توجه به عظمت خلقت است -هدف دیگری که بین همه هنرها مشترک است خود باوری است که با بکارگیری تواناییها و استعدادها و تسلط بر خویشتن مشاهده خواهیم کرد که چگونه از عهده انجام امور بر میآییم و باور خواهیم کرد که میتوانیم به خود متکی باشیم و نیازهای خود و جامعه خویش را بر طرف سازیم.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:30
فهرست مطالب:
نمایشنامه نقاشی Painting. 2
بررسی ویژگی های تئاتر نه روالی در نمایشنامه نقاشی. ۵
۱-طنز سیاه: ۵
۲-نگارش خودکار: ۸
۴-درونمایه: ۱۰
۵-شگفتی و جادو : ۱۱
۶-منطق رویا و دیوانگی: ۱۱
۷-منطق شکنی: ۱۲
۸-اصول تصادفی: ۱۳
۹-توجه به اشیاء : ۱۴
۱۰-گرایش به کلاژ : ۱۴
۱۱-عروسک: ۱۵
۱۲-گرایش به جلو ترفندهای ویژه: ۱۷
۱۳-گرایش به مینیمالیسم: ۱۷
۱۴-ترکیب سبک ها و شیوه های دو نظام روایی و روالی: ۱۸
نمایشنامه «مارا-ساد». ۲۰
بررسی ویژگی های تئاتر نه روالی در نمایش «مارا- ساد». ۲۳
۱-طنز سیاه: ۲۳
۲-شگفتی و جادو: ۲۵
۳-نگارش خودکار: ۲۵
۴-منطق رویا و دیوانگی: ۲۶
۵-منطق شکنی: ۲۷
۶-اصول تصادفی: ۲۸
۷-توجه به اشیاء : ۲۸
۸-گرایش به کلاژ: ۲۹
۹-گرایش به عروسک: ۲۹
۱۰-گرایش به مینیمالیسم و کوتاهی زمان: ۲۹
۱۲-ترکیب سبکها و شیوه های دو نظام قبلی (روایی- روالی) : ۳۰
نگاهی به شگردهای ویژه نمایشی در نمایشنامه «مارا- ساد»
نمایشنامه نقاشی Painting
آنچه بیش از همه در مورد نمایشنامه نقاشی قابل بیان است جنبة اجتماعی طنز یونسکو در آن است. نقاش جوان ناتوانی توسط تاجری پر حرف استخدام شده تا حرف های بی سرو تهش را گوش کند. این مرد بسیار چاق اکنون بسیار ثروتمند است هرچند که قبلاً از راه گدایی این ثروت را اندوخته است. نقاش مفلوک مجبور است برای به دست آوردن دستمزد ناچیز به حرف های بی سر و ته تاجر گوش داده و همه را تأیید کند. تاجر تابلوی نقاشی را نیز برای فخر فروشی می خواهد. او آنچه را که نکرده، انجام شده می پندارد و با تکرار دستورهای اخلاقی در واقع به کارهای زشت خود سرپوش می گذارد.
آقای دکتر ناظر زاده در بخشی از کتاب «تئاتر پیشتاز تجربه گر و عبث نما» به این نکته مهم اشاره دارد که در کارهای یونسکو شخصیت های بازی تنها وقتی «صادق» هستند که «دروغ» می گویند. زیرا دروغ به آدم های بازی او صمیمی تر و نزدیک تر از واقعیت است: در نمایشنامه «نقاشی» مرد خوشبخت خود ساخته ای، با بی شرمی روش هایی را که خودش با توسل به آنها به همه چیز رسیده تقبیح می کند. مسخره این است که او با بازی شتر گاو پلنگ واقعیت اصلی وجدش را حتی از خودش کتمان
کرده است.
نکته مهم دیگر که در مورد این نمایشنامه قابل طرح است نفوذ افکار فروید بر نویسنده است. یکی از اصول روانکاوی فوریدی مبتنی بر علاقه پسر به مادر خود است و از آن به عنوان ادیپ کمپلکس نام می برند.
روابط آقای عظیم الجثه با خواهرش آلیس، تا حدودی به این گونه روابط شباهت دارد، که از سه نظر قابل بحث است. اولاً خواهر شدن آلیس بای این مرد نشانه کسالت آور بودن رابطه زناشویی آن دو است. دوماً ازدواج تنها یک سرگرمی انگاشته می شود و ثالثاً یونسکو نقش های متناوب دو جنس را در رابطه ازدواج معرفی می کند.
این رابطه که به تناوب آلیس نقش خواهر، همسر، مادر و کنیز را برای مرد عظیم الجثه بازی می کند، نمایشنامه را به سمت گروتسک می برد.
این نمایشنامه نه روالی با سبک آوانگارد و عبث نما دارای برخی شاخصه های بارز نمایشنامه های نه روالی است که ذیلاً به آنها اشاره خواهد شد.
بررسی ویژگی های تئاتر نه روالی در نمایشنامه نقاشی
1-طنز سیاه:
در طول نمایشنامه مجموعه حوادث مضحکی رخ می دهند که در وهلة اول خنده بر لب تماشاچی می نشاند اما در نهایت منجر به تأثر و اندوه و غم زدگی او می شوند. در طول این نمایش فاجعه چون آتش زیر خاکستر پنهان است. جنبه های طنز نمایشنامه از آغاز و با تأکیدهای نویسنده در توضیح صحنه قابل دریافت است:
صحنه:.... آقای عظیم الجثه و موقر روی صندلی راحتی نشسته ... از خود راضی به نظر می رسد کراواتی رنگارنگ بسته و آستین ها را بالا زده و ساعت طلای عظیمی به مچش بشته است. همان طور که حرف می زند دندانهایش را با خلال دندان عظیمی خلال و گوشش را با گوش پاک کن عظیمی که جعبه آن را روی میزش گذاشته، پاک می کند.
لباس نقاش فقیرانه است. ولگردی آسمان جل به نظر می رسد. کراوات جل و شلی دور گردن دارد و بومی زیر بغل لوله کرده است و مثل خل ها می ماند...
آلیس زن پیری است که پیشبندی کثیف بسته و کفش های صندل به پا دارد مکرراً باد در دماغش می افتد و مفش را بالا می کشد...
اما فاجعه پنهان در این اثر، ناکامی و ظلم زدگی آدم های نمایش است که زمینة فراگیر آن، انسان روح و جسم باخته در عصر حاضر است. افراد نمایش نه تنها ارتباطی عمیق با هم ندارند، بلکه ماده پرستی، ریاکاری و دروغ جای شرافتمندی در رابطه های آنان را نیز گرفته است. مرد عظیم الجثه ادعاهای پوچ و توخالی دارد و علاقه او به هنر و خرید تابلوهای نقاشی که آن ها را گران تر از ارزش واقعی می داند نیز، از سر تفرعن است. امیال او سرکوب شده است و پوشش هزل و طنز نیز حتی نمی تواند تأثیر این امیال را کمرنگ نشان دهد. با اینکه حرف های آدم های نمایش بسیار جدی به نظر میرسد، اما در آمیختن جدی و شوخی و بیان تراژدی انسان معاصر در لفاف و پوشه کمدی و انجام حرکات مضحک و عروسکی1 تأثیر فاجعه انسانی را عمیق تر و پایدار تر می کند. با اینکه فاجعه نمایشنامه های مدرن به دلایلی که بر خواهیم شمرد نمیتواند همچون فاجعه های تراژدی های کلاسیک باشد، اما همان تأثیر تراژیک در پایان نمایشنامه در ذهن و جان بیننده و مخاطب جاری می شود. برخی از نظریه پردازان تئاتر اعتقاد دارند، در عصر حاضر وقوع تراژدی به معنا کلاسیک دیگر میسر نیست و دلیل این است که اولاً ایجاد دموکراسی در عصر حاضر و برابری نسبی انسانها ، معنای شخصیت های فرادست و فرودست را از بین برده است و دلیل دیگر نیز این است که با وجود تئوریهای روانشناسی و نظریات مارکس و داروین در مورد انسان و موقعیت او در جهان، انسان ها خود مسئول عمل خویشتن هستند و پذیرش و انتخاب سرنوشت با خود آن ها است.
در نمایش نقاشی دیالوگ ها و رفتار آدم ها با اینکه مضحک و خنده آور به نظر میرسند، اما حقایقی تلخ و گزنده و کوبنده در درون آن ها نهفته است و حتی ظلم و ستم نیز به گونه ای مضحک اجرا می شود.یکی از نمونه های آن صحنه ای است که مرد عظیم الجثه با مکالمات سفسطه آمیز تابلوی نقاشی را تصاحب و روی دیوار نصب می کند. حتی رابطه ی این مرد با همسرش که از فرط کسالت و بی علاقگی شبیه رابطه خواهر و برادر است نشان از رابطة هولناک زن و شوهرها در دنیای معاصر و مدرن دارد، که هیچگونه عشقق و علاقه بین آنها وجود ندارد.