دانلود اقدام پژوهی چگونه توانستم مهارت نوشتن رادر دانش آموزان پایه ی دوم تقویت کنم بافرمت ورد وقابل ویرایش
اقدام پژوهی حاضر شامل کلیه موارد مورد نیاز و فاکتورهای لازم در چارت مورد قبول آموزش و پرورش میباشد و توسط مدیر سایت طراحی گردیده است. این اقدام پژوهی کامل و شامل کلیه بخش های مورد نیاز در بخشنامه شیوه نامه معلم پژوهنده میباشد
چکیده
انشا در لغت به معنی سخن آفریدن و نشو نما دادن و بزرگ گردانیدن است. و در اصطلاح ادبیات عبارت از نگارش جمله ها و عبارتهایی است که افکار و اندیشه نویسنده را به صورتی روشن و زیبا بیان کند تا خواننده آنها را به آسانی بفهمد و برای او خوشایند باشد. یکی از عوامل متعدد ناموفق بودن درس انشا نداشتن روش مناسب است. لزوم به کارگیری روش مطلوب در تدریس به اندازه ای است که بعضی از دست اندرکاران علوم تربیتی بهره گیری از روش های مناسب را مهم تر از دانش آن درس دانسته اند. تلاش برای تدریس انشا امری ضروری و لازم است. در سر کلاس های ما تدریس به همان شیوه های سنتی تکرار مطالب گذشته است. و از دیدگاه علوم تربیتی هر کاری که مکانیکی انجام شود کاری آموزشی نیست. زیرا خلاقیت در آن وجود ندارد و تا خلاقیت نباشد مسائل اجتماعی، اقتصادی، صنعتی، و سیاسی حل نمی شود و باید کاری کنیم که کلاس انشا تبدیل به کارگاه نوشتن شود. بیان مساله پس از چند جلسه تدریس در درس انشا پایه دوم به این نتیجه رسیدم که در طول سال گذشته به درس انشا اهمیتی داده نشده بود زیرا دانش آموزان به آسانی نمی توانستند بنویسند و افکار خود را بیان نمایند و درس انشا برای آنها جذابیتی نداشت . نارسایی حتی بر نحوه ی پاسخ دادن آنها در دروس کتبی نیز اثر گذاشته بود. این مسئله فکر مرا به خود مشغول ساخته بود که به راستی چگونه می توانم دانش آموزان را با درس انشا آشتی دهم ؟ و شیوه های اندیشیدن را پیرامون یک موضوع فراهم آورم؟ و کلاس انشا را از حالت خشک و سرد بیرون بیاورم؟ و با استفاده از روش های مختلف، تجربیات اولیا همکاران و مشاوران و متخصصین تعلیم و تربیت دانش آموزان را از منزلگاه مراحل تفکر تحلیل، ترکیب، نقادی و نوآوری و ابداع بگذرانم؟ و به پرورش قدرت تفکر و تحلیل آنها بپردازم.
فهرست مطالب
مقدمه 3 گردآوری اطلاعات و شواهد(1) 4 تجزیه و تحلیل اطلاعات شواهد (1) 5 چگونگی انجام کار 6 *مراحل نوشتن انشا: 6 روشهایی جهت تقویت مهارت انشا نویسی 6 گردآوری شواهد (2) 9 نتیجه گیری 10 پیشنهادات 11 فهرست منابع 12
فرمت:doc
تعداد صفحات:55
فهرست مطالب
عنوان
صفحه
چکیده
5
مقدمه
6
بیان مسئله
8
مبانی نظری و پیشینه تحقیق
9
بررسی اجمالی اختلال یادگیری
9
پیشینه تحقیق
14
روش تحقیق
17
تعریف خواندن
18
مراحل خواندن
18
تعریف نوشتن
19
تعریف اختلال یادگیری
20
چه عواملی باعث بروز اختلالات یادگیری هستند
21
اختلالات یادگیری چگونه تشخیص داده می شود
26
مشخصه های اولیه ناتوانی در یادگیری
27
طبقه بندی اختلالات یادگیری در دانش آموزان
27
اختلالات گفتاری و شنوایی
27
اختلالات خواندن
31
اختلالات نوشتن
32
پیشنهادات
48
نتیجه گیری
52
منابع و مأخذ
54
مقدمه
جامعهی پویا و پرتلاش امروزی یک لحظه درنگ نمی کند تا بتواند به فنون جدید و قدرت والای علمی دست پیدا کند . در چنین عصری که عصر شکوفایی و بهره جستن از نبوغ بزرگان علمی، پژوهندگان ،مخترعین ، مبتکرین، صنعتگران و... است برای اداره سازمانهای اجتماعی ـ فرهنگی ـ اقتصادی و آموزش جامعه به فکر و ذهن افراد خلاق نیاز است ، تا بتوان همگام و همپای پیشرفت جامعه به پرورش افراد خلاق اقدام نمود.
بسیاری بر این عقیدهاند که خلاقیت امری ذاتی است و فقط خداوند این ودیعه خود را به عدهای از انسانها بخشیده و قابل آموزش و آموختنی نیست . عدهای با این عقیده مخالفند و ابراز می دارند خداوند به همه انسانها یکسان نعمت بخشیده این افراد (خلاقان) از این نبوغ خدادادی خود ، بیشترین بهره را بردهاند و نیز معتقدند که خلاقیت صفت مشترک تمامی انسانها است که با پرورش آن می توان آن را از حالت رکود درآورد و از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل کرد و بالعکس میتوان خلاقیت را با آموزش ناصحیح و غلط از ریشه خشکاند. تحقیقات ادعای گروه دوم را تصدیق کرده و خلاقیت را صفت مشترک تمام انسانها دانسته ، اما مقدار و نوع خلاقیت از فردی به فرد دیگر متفاوت میدانند و هر انسانی به نوعی از خلاقیت خود بهره میبرد یکی زیاد یکی کم(پیرخایفی،1376). این تحقیقات نشان داده است که رشد و پرورش خلاقیت از همان بدو تولد و دوران کودکی آغاز میشود و در دوران دبیرستان به مرحله شکوفائی خود نزدیک میشود. البته اگر این توانایی در انسان پرورش یابد تا پایان عمر به غنای والای علمی آن افزوده میشود.
پیرخایفی (1376) آموزش خلاقیت را امری حیاتی میداند که باید در سطوح مختلف تحصیلی به صورت همگانی انجام گیرد و این آموزش همگانی متضمن انعطاف پذیری ذهن ، توانمندی شخصیت انسان (پرورش روحیهی استقلال و اعتماد به نفس) و ایجاد زمینه و بسترهای مناسب اجتماعی فردی و خانوادگی است. جدای از آموزش همگانی و عمومی آموزش ویژه نیز از ضروریات است . با آموزش ویژه، فکر به طور خاص در یک زمینه ، مهارت مطلوب و مناسب را کسب میکندو به اصطلاح اهل علم تخصص مییابد. تفاوت اساسی موجود میان آموزش همگانی و آموزش ویژه این است که در آموزش همگانی فرد یاد میگیرد که چگونه در خدمت خود باشد و قابلیتهای خود را بشناسد و به استعدادهایش در زمینههای مختلف پی ببرد، امّا در پرورش ویژه فرد علاوه بر شناخت قابلیتهای خود به خدمات اجتماعی نیز توجه میکند و یاد میگیرد که چگونه در خدمت جامعه باشد و خود را وقف اجتماع نماید . فرد به صرف داشتن اندیشههای خلاق به ما تضمین نمیدهد که حتماً این اندیشه را در هر سطحی از خلاقیت که میخواهد باشد میتواند به مرحله بازدهی و تولید برساند قطعاً در این راه عوامل شخصیتی بسیاری وجود دارند که مانع از به نتیجه رسیدن اندیشه خلاق افراد میشوند. عواملی چون ـ اعتماد به نفس پایین ـ نبود اراده و پشتکار ـ اضطراب ـ تشویش خاطر ـ دل نگرانی ـ وسواس ـ خود کم بینی ـ حساس نبودن نسبت به پدیدهها ـ تمایل به همرنگی و یکنواختی فکر از عواملی به شمار میروند که راه را بر اندیشه خلاق میبندد . از این رو تدارک دیدن زمینهای که باعث برطرف ساختن عوامل شخصیتی ذکر شده میشود ، مهمترین قدم برای رشد اندیشه به شمار میرود. در این میان تأکید ویژه بر نقش خانواده و در مرحلهی دوم مدرسه است .
فهرست
فصل اول : کلیات
1ـ1 مقدمه 2
1ـ2 بیان مسئله 6
1ـ3 اهمیت و ضرورت پژوهش 9
1ـ4 اهداف پژوهش 10
1ـ5 فرضیههای پژوهش 11
1ـ6 تعاریف عملیاتی متغیرها 12
1ـ6 ـ1 نوع متغیرهای تحقیق 12
1ـ6 ـ2 مراحل اندازهگیری متغیرها 13
1ـ6 ـ 3 تعریف متغیرها 13
فصل دوم : ادبیات پژوهش
2ـ1 خلاقیت چیست ؟ 17
2ـ2 تعریف خلاقیت 20
2ـ3 روند شکل گیری خلاقیت 21
2ـ4 خصوصیات افراد خلاق 22
2ـ5 راههای پرورش خلاقیت 25
2ـ6 موانع خلاقیت 27
2ـ7 انگیزه عاملی جهت تحقق خلاقیت نوشتاری 30
2ـ8 نقش آموزش در پرورش نوشتن خلاق 33
2ـ9 محیط خانواده و تأثیر آن بر خلاقیت 36
2ـ10 نقش تکرار و تمرین نوشتن بر نوشتن خلاق 37
2ـ11 تأثیر مطالعه بر نوشتن خلاق 39
2ـ12 نقش قصهگویی در پرورش نوشتن خلاق 41
2ـ13 تشویق عاملی کارساز در پرورش نوشتن خلاق 44
2ـ14 نقش کودکستان و مراکز پیش دبستانی در بروز خلاقیت 46
2ـ15 نقش بازیهای کودکانه در پرورش خلاقیت 47
2ـ16 تأثیر اوقات فراغت بر نوشتن خلاق 49
2ـ17 مروری بر تحقیقات انجام شده 51
فصل سوم : روش پژوهش
3ـ1 نوع تحقیق 71
3ـ2 جامعه آماری و ویژگیهای آن 71
3ـ3 روش نمونهگیری و حجم نمونه 71
3ـ4 ابزار گردآوری دادهها 72
3ـ5 پایایی و روایی پرسشنامهها 72
3ـ5ـ1 پایایی و روایی آزمون خلاقیت 72
3ـ5ـ2 پایایی و روایی آزمون انگیزه پیشرفت 75
3ـ5ـ3 پایایی و روایی پرسشنامه محقق ساخته 75
3 ـ 6 شیوه نمرهگذاری آزمونها 76
3-6-1 نمرهگذاری آزمون خلاقیت 76
2-6-2 نمرهگذاری آزمون انگیزه پیشرفت 76
3ـ7 روش تجزیه و تحلیل دادهها 76
فصل چهارم : یافتههای تحقیق
4ـ1 یافتههای توصیفی 78
4ـ2 یافتههای مربوط به فرضیههای تحقیق (آمار استنباطی) 91
فصل پنجم : بحث و نتیجهگیری
5ـ1 بحث و نتیجهگیری 98
5ـ2 پیشنهاد نظری و علمی پژوهش 102
5ـ3 محدودیتهای پژوهش 105
منابع و مأخذ
منابع و مأخذ 107
پیوستها
پرسشنامه شماره (1) پرسشنامه محقق ساخته 116
پرسشنامه شماره (2) آزمون انگیزه پیشرفت (ACMT) 119
پرسشنامه شماره (3) آزمون خلاقیت جمال عابدی 125
فهرست
دامنه نمره خلاقیت
دامنه نمره انگیزه پیشرفت
توزیع فراوانی میزان خلاقیت آزمودنیها
توزیع فراوانی میزان خلاقیت آزمودنیهای خلاق
توزیع فراوانی میزان خلاقیت آزمودنی های عادی
توزیع فراوانی میزان انگیزه پیشرفت آزمودنی های پسر به تفکیک خلاق و عادی
توزیع فراوانی میزان انگیزه پیشرفت آزمودنیهای دختر به تفکیک خلاق و عادی
توزیع فراوانی میزان علاقهمندی آزمودنیهای به امور فرهنگی هنری
توزیع فراوانی به خاطر آوردن دوران کودکی
توزیع فراوانی تداعی دوران کودکانه توسط بازیهای کودکانه
توزیع فراوانی علاقهمندی پاسخگویان به بازیها
توزیع فراوانی انجام دادن کارهای فرهنگی ـ هنری
توزیع فراوانی وضعیت تحصیلات اولیه آزمودنی ها
میزان علاقهمندی دانشآموزان به مطالعه کتاب و روزنامه
توزیع فراوانی میزان گذران اوقات فراغت آزمودنی ها
میزان علاقهمندی به شنیدن قصه و داستان
میزان خستگی نسبت به نوشتن دفتر خاطرات، یادداشت یا هر گونه تمرین نوشتاری
میزان تشویق پاسخگویان به انجام مهارت نوشتن
در این پایان نامه مطالعه عوامل مؤثر در افزایش مهارت نوشتن خلاق در دانش آموزان متوسطه استان بوشهرمورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است این فایل به همراه چکیده، فهرست مطالب، فهرست جداول, فهرست نمودارها, متن اصلی و منابع با فرمت doc ( قابل ویرایش ) در 200 صفحه در اختیار شما قرار می گیرد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:20
مقدمه :
پایان نامه های کارشناسی ارشد و رساله های دکترای تخصصی ، مدارکی هستندکه در فرایند تحصیل دراین مقاطع و درنتیجة همکاری میان دانشجویان واستادان و با پشتیبانی مؤسسه های آموزش عالی پدید می آیند . داده های مجموعة این مدارک درکنار هم به خودی خود و همچنین درمقایسه با داده های منابع دیگر، می توانند اطلاعات جدیدی را فراهم آورند . چنین اطلاعاتی از مرتب سازی ، دسته بندی ، اولویت بندی و مرتبط سازی داده ها وشکل دادن به آنها درالگوهای جدید و یکپارچه حاصل می شود . هرپایان نامه یا رساله به خودی خود حاوی داده هایی است که برخی از مهمترین آنها درشکل 1- نشان داده شده اند .
شکل 1 . داده های یک پایان نامه / رساله
داده های مجموعة پایان نامه ها و رساله ها را می توان براساس هریک ازاین داده ها و همچنین درمقایسه با یکدیگرتحلیل کرد این تحلیل کرد این تحلیل برای هردسته از دادهها
در طول زمان ، روندهای تغییرآنها را نیزظاهرمی سازد . درصورتی که داده های منابع دیگر را نیزوارد این فرایندکنیم ، دامنة تحلیل افزایش می یابد . ( شکل 2 )
شکل 2 . منابع تحلیل اطلاعات پایان نامه و رساله ها
بنابراین ، تحلیل اطلاعات پایان نامه و رساله ها می تواند براساس داده هایی انجام شود که از منابع گوناگون فراهم می شوند . برای تحلیل این مدارک با هدف های گوناگون، تاکنون پژوهش ها و مطالعات زیادی انجام شده است اما بررسی آنها نشان می دهدکه مدلی که ابعادگوناگون این مدارک راپوشش دهد ، ارائه نشده است . ازاین رو، نمی توان براساس هریک ازپژوهش های پیشین ، الگویی را استخراج کرد وتعمیم دادکه مبنای توصیف وتحلیل پایان نامه ها ورساله ها درمقیاسی بزرگ ، به ویژه درسطح ملی قرار گیرد به این منظورلازم است الگویی طراحی شودکه تمامی ابعاد پایان نامه ها ورساله ها را دربر گیرد .برای طراحی چنین الگویی ، اولین گام بررسی پژوهش ها ومطالعات پیشین و
شناخت ابعاد واقلامی است که برای توصیف و تحلیل پایان نامه ها و رساله ها به کار رفته است . به همین دلیل ، دراین مقاله با مرور نوشتجات ، ابعاد تحلیل پایان نامه ها ورساله ها درپژوهش ها و مطالعات پیشین استخراج ودسته بندی می شوند .
تحلیل اطلاعات و فنون آن
پایان نامه ورساله که گزارش پژوهش در دوره های کارشناسی ارشد ودکترای تخصصی هستند ( 16 ؛ 17 ) برای انتفال اطلاعات به مخاطبان خود تدوین می شوند وازاین رو نوعی مدرک 1به شمارمی روند ( 39 : 804- 809 ؛ 74 ) .
از نظردایشارت 2مدرک ظرفی 3از اطلاعات است که برای انتقال پیام بین یک نویسنده و یک خواننده به کارمی رود .بنابراین ، صرفنظرازگونه های متعدد مدارکی که وجود دارند همة مدارک دارای یک ویژگی مشترک هستند و آن انتقال اطلاعات است ( 48 : 8 ). شکل 3 این تعریف را نشان می دهد .
شکل 3 . ارتباط بین نویسنده و خواننده از طریق مدرک ( 48 : 8 )
هرمدرک افزون براینکه برای خوانندة آن مدرک خاص دارای اطلاعاتی است ، هنگامی که درکنارمدارک مشابه دیگرقرارگیرد ، اطلاعات جدیدی را فراهم می سازدکه امکان تحلیل سطح بالاتری را فراهم می آورد این اطلاعات جدید ، مخاطبان جدیدی نیزدارد (شکل 4 ) .
تولید اطلاعات جدید از اطلاعات موجود درمدارک ، دربحث های مربوط به مراکز تحلیل اطلاعات 1 مطرح می شود ویلهلمی وبراون 2 به خدمات تحلیلی 3به عنوان مهم ترین ویژگی این گونه مراکز اشاره می کنند واین خروجی ها را برای آن برمی شمارند :
1- چکیدة گزارش های آخرین پیشرفت ها 4
2- شناخت شکاف ها 5 دردانش موجود
3- توصیه هایی برای برنامه های پژوهشی وفرمول بندی سیاست ها
4- مدیریت اطلاعات برای کمک به تصمیم گیری و
5- ساخت ( سنتز) ایده های جدید ازدانش موجود ( 82 : 106- 109 ) .
منابع دیگرنیزکارکردهای مشابهی را برای این مراکز از مطالعة نوشتجات یافته اند. از جمله کارکردهایی که به موضوع این مقاله مربوط می شوند می توان به این موارد اشاره کرد:
ارزیابی ، تحلیل و سنتز مجموعه ای از اطلاعات ؛ پیش بینی و ارائه توصیه براساس تحلیل و سنتز اطلاعات و شناخت شکاف ها ( 55 : 17- 23 ؛ 31 : 455- 461 ؛ 68 ).
تولید اطلاعات جدید ازطریق کنارهم قراردادن وتحلیل اطلاعات موجود درمدارک، با روش ها و ابزارهای گوناگونی صورت می گیردکه ازجملة آنها می توان به ‹‹ تحلیل محتوا ›› ، ‹‹ فرا- تحلیل ›› و ‹‹ کتاب سنجی ›› اشاره کرد . نیواندورف 1 تحلیل محتوا را تحلیل نظام یافته 2، عینی وکمی ویژگی های پیام ها تعریف می کند . ازنظر او تحلیل محتوا ، بررسی دقیق برهم کنش های انسانی ؛ تحلیل شخصیت نقش ها درپیام های بازرگانی تلویزیونی ، فیلم ها و رمان ها ؛کنکاش رایانه ای دربارة کاربرد واژه ها در اخبار وسخنرانی های سیاسی؛ و مانند آنها را دربردارد . این تحلیل ، تحلیلی کمی وایجازی از پیام ها ومبتنی بر روش علمی است ، وبه نوع متغیرهایی که اندازه گیری می شوند و همچنین زمینه ای که پیام ها درآن خلق یا ارائه می شوند، محدود نیست ( 71 : 10 ) . با استفاده ازاین روش ، می توان داده های کیفی گردآوری شده درپژوهش را به صورت نظام یافته ،کمی ومعتبرتحلیل کرد؛ به شکلی که تعمیم نتایج آن امکان پذیرباشد (30: 251- 262 ؛ 60 : 99- 102 ) . درعلوم اجتماعی و رفتاری ، مطالعات وتجربه های منفرد به ندرت به پرسش های پژوهش پاسخ های قطعی می دهند . ازاین رو، برای پیشرفت این
علوم ، باید اصول وروندهای زیربنایی آنها ازطریق گردآوری ، انباشت و پالایش حجم وسیعی از مطالعات کشف شود . بنابراین مرور نوشتجات ، نقشس مهم درخلاصه سازی و تشریح وضعیت علم دریک مقطع زمانی ایفامی کند ( 66 : 55 ) .
به اعتقاد ولف ، درعلوم اجتماعی ورفتاری نسبت به علوم طبیعی وفیزیکی، توضیح رفتار انسانی بسیار دشوارتر و پیچیده تراست ؛ کنترل محیط پژوهش بسیاردشوارتراست ؛ تعاریف مشترک همیشه نه وجود دارند و نه مورد پذیرش اند ؛ و روش ها ، فنون و ویژگی های نمونه ازیک مطالعه به مطالعة دیگرتفاوت می کنند . بنابراین ، مطالعات وتجربه های منفرد به ندرت پاسخ هایی به اندازة کافی قطعی ارائه می کنندکه بتوان برپایة آنها سیاست ها را استوارساخت . با پذیرش علم به عنوان انباشت و پالایش اطلاعات و دانش؛ وجود راهبردهایی برای بررسی ، ترکیب ، وسنتزپایا و معتبرمطالعات مشابه ضروری است . این مقوله ها با کاربرد رویه هایی درفرا- تحلیل پاسخ داده می شوندکه امکان بررسی ها و سنتزهای کمی نوشتجات پژوهشی را فراهم می کنند اما با وجود حجم وسیع داده هایی که باید به این منظورگردآوری ، پردازش ،جذب و سنتزشوند ، ناتوانی مغزانسان درانجام پایا و معتبراین مهم به عنوان یک مشکل اساسی پدیدارمی گردد . به این منظور، به روش هایی نیازاست که نتایج مطالعات موجود را ترکیب ویکپارچه کنند ، به نحوی که الگوی نسبتا یکنواختی را ازعلیت هاو روابط پایة آنها پدیدار سازند . این الگو، اصول عام ودانش انباشته را به وجودمی آورد ( 84 : 9- 11 ) .
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:64
فهرست مطالب:
راز و رمز نوشتن
نوشتن برای خواندن
نوشتار به جای گفتار
ویژگیهای یک نوشته:
آیین نگارش
برای نویسندگی چه باید کرد؟
آرایش کلام (کاربرد آرایههای ادبی در نگارش)
تشبیه
استعماره
مجاز
کنایه
ایهام
تلمیح (اشاره)
انواع نوشتهها:
نامه نگاری:
الف: نامههای خصوصی (دوستانه)
ب: نامهی اداری
ج: نامههای اجتماعی
مقاله نویسی
زندگی نامه
نشانهگذاری و اهمیت آن در نگارش
تاریخچه نامه نگاری
گزارش نویسی
انواع گزارش
مشخصات یک گزارش خوب
داستان نویسی
قصه
داستان
داستان کوتاه – رمان
ویژگیهای داستان نویسی
معیارهای ارزیابی
ویرایش
ویراستار یا ویرایشگر:
مراحل ویرایش نوشتههای اداری:
به گزینی واژهها:
رعایت قواعد املای فارسی:
رعایت آئین جملهبندی:
برطرف نمودن کمبودهای نوشته:
حذف زواید و موارد تکراری:
رفع نارسائی و برشهای غیرلازم:
مراقبت در کفایت منطقی اجزاء در نوشته:
بررسی نحوههای استفاده از منابع و مآخذ:
حاشیهگذاری مناسب:
مراحل نامههای اداری:
پردازش:
نمونه سئوالاتی که میتوان در بررسی قبل از نگارش مطرح کرد به شرح زیر است:
یک نوشته چگونه شکل میگیرد:
تنظیم متن نامه:
طبقهبندی نامه از نظر نوع خبر آنها:
انواع خدمات ویرایشی به چند اعتبار تعیین میشود:
زبان، گفتار و اندیشه
روش نگارش
نوشتن
مراحل هفت گانة نگارش
آشنایی با مراجع تحقیق
یادداشتبرداری ضمن مطالعه
بعضی اصطلاحهای مرحلة آمادهسازی و چاپ کتاب
نکاتی پیرامون نگارش
تشبیه
برخی از اصطلحات ادبی در نثر و نظم
غث و سمین
منابع:
پیشگفتار:
راز و رمز نوشتن
نوشتن برای خواندن
خواندن نیمة دوم نوشتن است. در آغاز خواندن شفاهی بود. آدمی نخست رمز گفتاری کلام را آفرید و سپس رمز نوشتاری آن را. به همین سبب راه تفهیم و تفاهم و اساس همه یادگیریها زمانی بس دراز زبان سمعی یعنی گفتن و شنیدن بود. هنگامی که آدمی رمز نوشتاری کلام را آفرید، تفهیم و تفاهم و یادگیری از راه زبان بصری، یعنی نوشتن و خواندن، نیز برایش امکانپذیر شد. در زبان بصری همان نشانههای زبان سمعی به صورت نشانههای بصری الفباء که جانشین نشانههای صوتی هستند، به کار میروند.
بیسواد کاربردش در تفهیم و تفاهم زبان سمعی است و با سواد هم زبان سمعی و هم زبان بصری. اگر در روزگاران بسیار دور از سخن قصهگو و شاعر و دانشی که سینه به سینه به ما رسیده بود و به زبان میآمد لذت میبردیم، هنوز هم لذت این خواندن شفاهی را، چه از شنیدن سخن گویندگان و چه برنامههای رادیو و تلویزیون و تئاتر و سینما و مانند آن نه تنها از دست ندادهایم، بلکه بر آن افزودهایم.
در ادبیات شفاهی، یا خواندن از راه گوش، هنگامی که گوینده و شنونده رو در روی یکدیگر باشند، ارتباطی مستقیم میان آن دو برقرار میشود. برای مثال، در صحنه تئاتر این ارتباط میان بازیگر و بینندة شنونده دو جانبه است. بازیگر احساسات و معنی و مقصود نویسنده را درک کرده است و آن را بازگو و مجسم میکند. در همان زمان احساسات و برداشت بیننده و شنونده را هم در مییابد و نسبت به آنها واکنشی پیدا میکند و به آنها پاسخ میدهد. اما این به آن معنا نیست که همیشه گوینده بیان کنندة احساسات و عواطف و معنی و مقصود گفتههائی است که شنیده است یا خوانده است. بسیاری از کتابهای مورد علاقة مردم سالهاست که به وسیلة باسوادی برای گروهی بیسواد خوانده میشود. چه بسیار پیش آمده است که خواننده این کتابها بر حسب سواد و فهم و درک و ذوق و برداشت خویش نوشته نویسندهای را برای شنوندگان ترجمه و تشریح و تفسیر کرده است که با معنی و مقصود و احساسات نویسنده تفاوتی فاحش داشته است.
وقتی که نوشته به زندگی اجتماعی ما راه یافت، دیگر ارتباط گوینده و شنونده به صورتی که بیش از آن بود امکانپذیر نشد. هرگز نمیتوانیم یقین داشته باشیم که آنچه خواننده میخواند همان قصد نویسنده است. هر خواننده از آنچه میخواند برداشتی خاص خود دارد. نویسندهای را موفق میدانیم که این برداشت متفاوت را تا آنجا که میتواند به حداقل برساند. به همین سبب است که میگوئیم خواندن نیمه دوم نوشتن است. نوشتن وسیلهای است برای فرستادن و دریافت پیام. نوشتهای که آسانتر خوانده شود، درست فهمیده شود، و بیشتر خوانده شود، به هدف نزدیکتر است.
برای اینکه به اهمیت و راز و رمز نوشتن پی ببریم، ناگزیر باید بدانیم نیمة دوم آن یعنی خواندن، چگونه صورت میگیرد و کمی دقیقتر و از دیدی علمی هنگام نوشتن به خواندن توجه داشته باشیم.
منظور از خواندن و مطالعه چیزی جز درک مطالب نوشته شده و شناخت ارزشها و معانی و مفاهیم کلمهها و عبارتها و جملهها و دریافت دانستنیها و معنی و مقصود و پیامی که نویسنده با رمز کلام نوشته است، نیست. قصد این است که خواننده به اندیشهای که در نوشته پنهان است پی ببرد. اگر هنگامی که مشغول مطالعه هستید کتاب یا نوشته را کنار بگذارید و اندکی به آنچه سبب شده است بتوانید مطالعه کنید بیندیشید، بهتر درخواهید یافت که چگونه بنویسید.
هنگامی که مشغول مطالعه هستید، کاری بس پیچیده انجام میدهید که حاصل سالها تجربه و دانشاندوزی است:
1- با یک نگاه واژهها را باز میشناسید. چرا؟ چون هر یک را صدها بار پیش از آن شنیدهاید، دیدهاید، و شناختهاید. شکل آن واژه در ذهنتان به صورت آوای واژه شناخته میشود. زیرا با قراردادهای رمز گفتاری زبان از پیش آشنا بودهاید و رمز نوشتاری، که در زبان بصری به جای رمز گفتاری به کار میرود، برایتان بیگانه نیست و ذهنتان به آسانی کشف رمز میکند.
2- معنی هر واژه از ذهنتان میگذرد. چرا؟ چون معنی آن واژه را پیش از آن میدانستهاید.
3- از مجموعة معانی واژههائی که خواندهاید معنی تازهای از ذهنتان میگذرد. چرا؟ چون تجربهها و دانشهای قبلی شما برای یافتن این معنی تازه، که در ضمیر عبارت یا جمله است، به شما کمک میکند تا پیام نویسنده را از مجموعة واژههائی که برای بیان اندیشهای بکار برده است دریابید.
4- دربارة آنچه خواندهاید واکنشی نشان دهید. چرا؟ چون تجربهها و دانشهای قبلی شما را به تفکر وا میدارد تا دربارة آنچه خواندهاید اندیشه کنید و به داوری برخیزید.
این گونه خواندن پیشرفتهترین نوع مطالعه است، و نوشتهای ارزش خواندن دارد که سرانجام خواننده را به اندیشیدن و تفکر برانگیزد. اگر نوشتهای دستانداز و دشواری خواندن و فهم و درک نداشته باشد، و اگر خوانندهای راه درست خواندن را از کودکی آموخته باشد، و به تندخوانی- یعنی مهارت در خواندن- خو گرفته باشد، با میدان دید وسیعتری گروهی از واژههای یک جمله را یکجا خواهد دید و خواهد توانست همة یک جمله یا قسمتی از یک جمله را ببیند و بخواند. چنین مهارتی در تندخوانی یکسویه نمیتواند باشد. سوی دیگر دستیابی به این گونه خواندن نوشتة نویسنده است که راه را با دشواریهای نوشته بر خواننده نبندد.
چشم در هنگام خواندن به صورت خطی مستقیم و پیوسته روی واژهها حرکت نمیکند، بلکه حرکت آن بر روی هر سطر از نوشته از لحظههای پی در پی مکث و جهش تشکیل شده است. لحظهای توقف میکند، سپس با سرعت به چپ یا به راست (بسته به جهت خط) جهش دارد و دوباره مکث میکند. چشم فقط وقتی که مکث میکند میتواند ببیند و زمانی که در حال جهش است قدرت بینائی ندارد. چشم در حدود 90% زمانی را که صرف خواندن میکند در حال مکث است. مهارت در خواندن را اگر به درجههائی تقسیم کنیم چشم یک خوانندة ماهر در خواندن یک سطر معمولی (در حدود 12 سانتیمتر) 3 تا 4 بار، یک خوانندة نیمه ماهر 7 تا 8 بار، و یک خوانندة ناتوان 11 تا 12 بار مکث میکند.
نویسندهای که با توجه به میزان مهارت خواننده نمینویسد. حتی خواننده ماهر و تندخوان را ناگزیر به کندخوانی میکند. به همین سبب است که میگوئیم به نوشتههائی نیاز داریم که گذشته از محتوا، راز و رمز نوشتن در آنها درست به کار برده شده باشد و به معنی درست کلمه خوانده شود، نه اینکه فقط نگاه خواننده از روی آنها بگذرد. نوشتهای به درستی خوانده میشود که به راستی نوشته شده باشد، نه اینکه فقط بر کاغذ نقش یا چاپ شده باشد.
نوشتار به جای گفتار
گفتیم که اگر کسی سخنی برای گفتن داشته باشد و راز و رمز کاربرد نشانههای بصری کلام را بداند، سخنی هم برای نوشتن دارد. پس نوشتن برای آنها که میدانند چه بنویسند و چگونه بنویسند ساده و آسان است. گفتار تبدیل اندیشه است به نشانههای صوتی برای انتقال به دیگری. نوشتار هم تبدیل اندیشه است به نشانههای بصری برای انتقال به دیگری. آنها که نوشتن را دشوار میدانند، اگر ریزهکاریهای تبدیل اندیشه به کلام مکتوب را بیاموزند، امکان دارد که جرئت نوشتن را از دست بدهند، ولی دیگر میدانند که در تاریکی قدم بر نمیدارند. نوشتن هم، چون گفتن، آن قدر لذتبخش است که کمتر میتوان پس از پیروز شدن در نخستین نوشته دست از نوشتن برداشت. نوشتن گونهای از خلق کردن است و انسان همیشه از خلق کردن لذت میبرد.
تفاوت میان اندیشیدن و گفتن، اندیشیدن و نوشتن، همان نشانههائی است که برای بیان و تجسم اندیشه به کار میبریم. اگر نوشتن را دشوارتر از گفتن میدانیم، به این سبب است که این دو عمل را از دو مقولة جداگانه میدانیم. حال آنکه نوشتن همان گفتن است، با تفاوتهای زیر:
1- در گفتن، رمزها و نشانههای سمعی کلام را به کار میبریم، و در نوشتن رمزها و نوشتههای بصری را. هر چه این رمزها برای خواننده آسانتر کشف شود، نوشته زودتر و بهتر خوانده و فهمیده میشود.
2- در گفتن گاهی عبارتها یا جملهها را تکرار میکنیم. در نوشتن از تکرارهائی که به آنها نیازی نیست پرهیز داریم.
3- در گفتن، به سبب محدودیت زمان، گاه برای یافتن بهترین و مناسبترین واژه که بیانگر اندیشهمان باشد فرصت کافی نداریم، به همین سبب واژههای مترادف فراوان در بیان به کار میبریم. در نوشتن این فرصت را داریم که مناسبترین واژه را برگزینیم و از آوردن واژههای مترادف، که گاهی فهم اندیشه را پیچیده میکند، بپرهیزیم.
4- در گفتن، زبان محاوره به کار میبریم، یعنی واژهها را به صورت مخفف و شکسته به زبان میآوریم. در نوشتن واژهها را بصورت کامل مینویسیم و حروف اضافه را حذف نمیکنیم.
5- در گفتن گاهی حاشیهروی میکنیم و از محور اصلی موضوع بیرون میرویم. در نوشتن دقت میکنیم که از حیطة موضوع خارج نشویم.
6- در گفتن گاهی برای بیان اندیشه یا موضوع نظم و مراتب خاصی در نظر نمیجگیریم. به همین سبب زمانی بیشتر طول میکشد تا به نتیجه برسیم. در نوشتن میتوانیم برای بیان آنچه در اندیشه داریم طرحی دقیق بریزیم و مقدمه و متن و نتیجه در نظر بگیریم و اجزا و میزان هر یک را معین کنیم.
7 در گفتن فرصت مراجعه به منابع و مراجع نداریم. بیشتر با اشاره از شاهدها و مثالها میگذریم. در نوشتن فرصت داریم تا از منابع و مراجع گوناگون بهره بگیریم و به دقت و اعتبار بیان بیفزائیم.
8- در گفتن، شنونده را پیش رو داریم و از واکنش او درمییابیم که زبان و بیان ما در خور فهم و درک او هست یا نیست، و گاهی به تعبیر و تفسیر بیشتر بیان میپردازیم. در نوشتن واکنش خواننده را از راه شناخت قبلی او و نیازها و میزان درک و فهمش حدس میزنیم.
9- در گفتن پرسشهای شنونده ما را برمیانگیزد تا فهم موضوع را با شرح و تفسیر بیشتر برای او آسانتر و روشنتر کنیم. در نوشتن ناگزیریم پرسشهای اجتماعی خواننده را حدس بزنیم و به آنها پاسخ بگوئیم.
10- در گفتن با تغییر آهنگ کلام و مکثهای زمانی و تغییر حالت چهره و حرکات بدنی فهم مطلب را برای شنونده آسانتر میکنیم. در نوشتن از رنگها، تصویرها، درشتی و ریزی حروف و نشانهای نقطهگذاری و صفحهآرائی نوشته برای رسیدن به این مقصود بهره میگیریم.
11- در گفتن واکنشهای شنونده به ما هشدار میدهد که چه وقت زمان دم فرو بستن فرا رسیده است. در نوشتن خواننده رو در روی ما نیست تا از واکنش و ظرفیت تحمل او آگاه شویم. انصاف و منطق و شناخت قبلی که از خواننده داریم به ما حکم میکند هنگامی که یقین داریم آنچه را میخواستهایم بگوئیم نوشتهایم، نقطة پایان را بگذاریم.
ویژگیهای یک نوشته:
دربارة محتوای یک نوشته پیش از این به اشاره سخن گفتهایم. میتوان راهنمائی برای چگونه نوشتن به دست داد، ولی چه نوشتن را نمیتوان به کسی آموخت. نوشتن بازگوئی اندیشهها و احساسات و عواطف و آفریدن اثری نو است. به ندرت میتوان کسی را یافت که اندیشهاش را بر روی کاغذ بیاورد و آن نوشته را از دیگران پنهان کند. بیشتر آنها که مینویسند هدفشان این است که آن نوشته را دیگران بخوانند. انسان اجتماعی نیاز دارد با دیگران در ارتباط باشد، و نوشتن یکی از ابزارهای این ارتباط است، یکی از مهمترین راههائی است که به یاری آن اندیشهها، احساسات و عواطف، افکار و عقاید، و آگاهیهایمان را به یکدیگر انتقال میدهیم.
به طور کلی در نوشتن فقط یک هدف داریم و آن این است که آنچه را میدانیم با دیگران در میان بگذاریم. نوشتن یک نامة دوستانه، یک داستان، یک گزارش، مقاله و کتابی در زمینههای گوناگون یا سرودن یک شعر در پی رسیدن به همین هدف است، و انگیزة همة این نوشتهها انتقال آگاهیهاست، یعنی آنچه برای زندگی دیگری سودمند باشد.
آیین نگارش
نیاز و احتیاج انسان به ایجاد ارتباط با دیگر همنوعانش، اهمیت و ضرورت نگارش را مشخص میکند؛ زیرا آدمی ناگزیر است که برای رفع احتیاجات روزمرهی زندگی خویش با دیگران ارتباط حاصل نماید و یکی از راههای عادی این ارتباط به وسیله نوشتن صورت میگیرد. اکثر مردم اگر چه بتوانند درست و خوب سخن بگویند، به سادگی از عهدهی نوشتن برنمیآیند، فن نویسندگی و نگارش از جمله فنونی است که هر انسان با آن در زندگی سر و کار دارد و در این صورت طبیعی بوده که چنانچه در این کار مهارت حاصل نکند اشکالات و خللهایی بر امور زندگی او وارد خواهد شد؛ پس بر هیچ صاحب درک و معرفتی پوشیده نیست که اگر آدمی فاقد این نعمت بزرگ بود چه مشکلات بر اثر تبادل افکار خویش با دیگران پیدا میکرد. و روابط انسان به شکل بایسته و شایستهی امروزی امکانپذیر نبود و در کل شاهد بالندگی و رشد و ترقی کنونی وی اکنون نبودیم. پس با توجه به این احساس نیاز لازم است که هر دانش پژوه و دانشجویی با اسلوب و شیوهی نویسندگی آشنایی بیشتر پیدا کند تا از نوشتن باکی نداشته باشد. در این بخش کتاب سعی گردیده به صورت اختصار و مفید به قواعد درستنویسی در نگارش اشاره، و همچنین به شناخت انواع نوشتهها و خصوصیات آنها پرداخته شود.
در ابتدا باید به ارزش اندیشه و سخن پی برد؛ زیرا اگر آدمی اندیشه نداشته باشد نمیتواند سخن بگوید و اگر سخن نباشد، نوشتن معنایی پیدا نمیکند.
بحث و مقوله گفتار پس از اندیشه برای اکثر مردم زبان زد گردیده اما مشکل آن زمانی است که خواسته باشند این سخن ارزشمند را به نوشتار تبدیل نمایند که ذکر شد گاهی دانشجویان و نسل تحصیل کرده را هم به مخاطره میاندازد، اما اگر به مقوله و بحث نگارش به شکل جدی نگریسته شود افراد دچار اضطراب نوشتن نمیگردند، و اجتناب از نوشتن نمینمایند.