بیش از 5 هزار سوال و جواب دسته بندی شده و آماده
دیگر لازم نیست دنبال سوالات و جوابهایش در سایت ها یا کتابخانه ها بگردید هر سوال و جوابی هر جا باشد ما همه را یکجا برایتان جمع آوری کرده ایم !!!!!!!! مناسب برای آزمون استخدامی دولتی و آزاد
برای تمامی مقاطع استخدام میتوان به جرئت اعلام کرد که این مجموعه شامل تمامی سوالات استخدامی در 10 سال اخیر تا الان میباشد که توسط ما جمع آوری شده است تمامی سوالات و جواب : معارف – سیاسی – دینی – تاریخی – احکام – اطلاعات – بانکی – کامپیوتر - خارجه – ریاضی – حسابداری – پزشکی – مصاحبه ای – و ...
سلام دوست خوبم
هر آنچه برای داشتن درآمد نیاز داری
این کتاب میتونه راهنمای خوبی برای کسب و کار تو دوست خوبم باشه.
سرفصل های این کتاب:
کسب درآمد از طریق اینترنت در ایران
نتایج کسب و کار را بسنجیم
چگونه با زغال پولدار شویم
پنج روش برای افزایش فروش محصولات و کسب درآمد آنلاین
راز موفقیت کسب و کارهای کوچک
چطور میتوانیم ۱۰۰ میلیون تومان بدست آوریم
بازاریابی پولساز
اصول جهانی برای راه اندازی برای کسب و کار موفق
تست کردن ایده کسب و کارتان با ۱۰ سوال
این طرح توجیهی در رابطه با نورد گرم دوازده هزار تنی تولید تسمه فولادی می باشد که بر اساس آخرین تغییرات توسط
کارشناسان متخصص با دقت نگارش و جمع آوری شده است.
این فایل برای کارآفرینان در زمینه نورد گرم دوازده هزار تنی تولید تسمه فولادی مناسب می باشد.
این طرح توجیهی شامل :
مقدمه و خلاصه ای از طرح
فهرست مطالب
جداول و محاسبات مربوطه
موضوع و معرفی طرح
هزینه تجهیزات
ظرفیت
سرمایه گذاری کل
سهم آورده متقاضی
سهم تسهیلات
دوره بازگشت سرمایه
اشتغال زایی
فضای مورد نیاز
تعداد و هزینه نیروی انسانی
استانداردهای مربوطه
بازارهای داخلی و خارجی
توجیه فنی و اقتصادی طرح
عرضه کنندگان و ...
مناسب برای :
- اخذ وام بانکی از بانک ها و موسسات مالی اعتباری
- گرفتن وام قرض الحسنه خود اشتغالی از صندوق مهر امام رضا
- ارائه طرح به منظور استفاده از تسهیلات بنگاه های زود بازده
- گرفتن مجوز های لازم از سازمان های دولتی و وزارت تعاون
- ایجاد کسب و کار مناسب با درآمد بالا و کارآفرینی
- مناسب جهت اجرای طرح کارآفرینی و ارائه دانشجویی
این طرح توجیهی (مطالعه امکان سنجی، طرح کسب و کار، طرح تجاری یا BP) در قالب pdf و در حجم 20 صفحه به
همراه جداول و کلیه محاسبات مربوطه در اختیار شما قرار خواهد گرفت.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:343
چکیده:
انسان آفریدهای ناشناخته؟
به گواهی تاریخ و دانشمندان تمامی عصرها، انسان همواره موجودی ناشناخته بوده است. فلاسفه و اندیشمندان و پیامبران در طی هزارهها آمدهاند، طرحها، نظریات و برنامههایی را هم ارائه نمودهاند. اما هرگز کسی نتوانسته است این عنصر مرموز و مشکوک را بشکافد و دریابد که انسان چیست، کیست و در این جهان چه میکند؟
درجهان کنونی ، پیشرفت سریع تمدن و تکنولوژی مدرن که تماماٌ آفریده انسان است، وی را به مرحلهای فراتر از آفریدههایش کشانده است. یعنی گنجایش و حجم آفریدگی انسان کنونی در رابطه با ماهواره و انفورماتیک و اینترنت و دیگر تکنولوژیهای مدرن بحدی گسترده است که تا سالیان سال برنامههایی را آماده دارد و هرروز هم بر آن افزوده میشود و امکان کاربرد تمامی آنها برای همه میسر و شناخته نیست. این انسان که امروز بر روی زمین چون خداوندی زندگی میکند و هر غیرممکن را ممکن و یا هر آرزویی را به واقعیت تبدیل میکند، باز در مرزهایی از ناتوانی گیر میکند و از راه می ایستد.
همین انسان پیشرفته و دانشمند، امروز دچار تنگدستی، فقر و سقوط مادی است که روز به روز بر آن افزوده میشود.
مشکلات بیکاری، بیخانمانی، شکست کمپانیها و شرکتهای بزرگ و کوچک و از بین رفتن قداست اندیشمندان و رهبران سیاسی جهان امروز، دردهایی هستند که همه با هم دست به دست میدهند تا این انسان خداوند زمین را به مرحله سقوط بکشانند. بی شک همزمان با این سقوط بخشهای فراوانی از بشریت که در رفاه، آرامش، آسودگی و بی دردسری زمانه را سپری میکنند، کوشندگان و آفرینندگانی هستند که هربامداد که از خواب برمیخیزند برنامه و طرحی برای آفرینشی نوین دارند و در همین آفریدن و یا ماندن و درجا زدن است که انسان امروزی چون انسان دیروزی به دو دسته و گروه تقسیم میشود. البته بسیاری داشتن و نداشتن شانس را در بهبود اوضاع آدمیان دخیل میدانند، این شانس را هم کسی نتوانسته است تاکنون کالبدشکافی کند تا دریابد براستی شانس یعنی چه؟ و گوهر این کلام و سخن چیست؟
آنانکه باور مذهبی دارند، خدارا جایگزین شانس نموده اند و هرخوب و بدی را از او میدانند و آنانکه اندیشمند هستند همه رفتها و آمدها و فراز و نشیبهای بشر را از اندیشه و خرد او میدانند.
درنگاهی واقع گرایانه به این سه نوع طرز تفکر و اندیشه، براستی میتوان این را گواهی داد که پیشرفت و ترقی و تمدن سازی بشر، همواره تکیه بر اندیشه فعال و باور داشتن به آفریدن و آفرینندگی بوده است و از آن طرف هر گاه انسان در پی پیروزی شانس و یا یاری رسانی غیبی بوده است، به هدف رسیدنش قدری دچار مشکل گشته و اندیشه از فعالیت و نوآوری دور شده است.
از سویی کسانیکه به اندیشههای محکم دینی باور دارند، دو نوعند:
نخست کسانی هستند که از این نوع باور برای خلاقیت و آگاهی بیشتر بهره میگیرند و اینگونه اندیشه را کوهی محکم و استوار پشت سرخود مییابند تا راه ترقی، پیشرفت و آفرینندگی را طی کنند و این گروه به فرهیختگی و خردمندی میرسند و عادتا هستی را با بینشی خردگرا مینگرند.
گروهی دیگر با داشتن تفکرات دینی خود را بخواب برده و هر آمد ورفتی را از سوی عنصری دیگر دانسته و یا به طرف بنیادگرایی و تعصب ورزی میروند و یا به سمت انفعال و راکد بودن یعنی مرده در تلاش! و ایستا در عقیده. و عادتا «تفکردینی» برای این افراد به منزلـه مواد مخدر میباشد که آنها را از خود بیخود مینماید…
درخشش ایران در هزارهها و تاریخ هفت هزار ساله ایران
سالنامههای جهان
بزرگترین و قویترین ادیانی که امروز مردم جهان را بخود مشغول نموده است، «ادیان ابراهیمی» و بگفتهای پیامبران از نسل « آدم» میباشند. « اسلام»، « مسیحیت و یهودیت» ادیانی هستند که از یک جایگاه، یک منشاء و یک مرکز برخاسته اند و هرکدام از اینها، تاریخی برای خود دارند.
- «تاریخ اسلام» که به تقلید از «تاریخگذاری پارسیان» در زمان خلافت «عمر» بثبت رسیده است اکنون سال 1424 میباشد این تاریخ از هنگامه هجرت(گریز) « پیامبر اسلام»، از « مکه» بسوی «مدینه» در نظر گرفته شده است که بر اساس ماه تنظیم گردیده و بعنوان هجری قمری مشهور است.
- « سالنامه هجری قمری» بعلت متغیر بودن ماهها فقط یک تاریخ سمبلیک برای مسلمانان است و هیچ کشور اسلامی، تاریخ اداری- سیاسی خود را براساس آن تنظیم نکرده و نمیکند، بجز « ایران» که سالنامه خویش را با « هجرت پیامبر اسلام» تطبیق داده است و بجای ماه، بر اساس خورشید آنرا تنظیم نموده است و با « نوروز» و«بهار» آغاز میشود.
- بخش وسیع و گسترده دیگری از ساکنان کره زمین « تاریخ میلادی» را استفاده میکنند که از هنگامیکه « میلاد عیسی مسیح» تا به امروز سال 2003 می شود.
- « سالنامه یهودیان» از هنگامیکه زندگی و یا « میلاد آدم» تعیین شده است. این سالنامه از سپتامبر امسال وارد 5763 میشود.
- « تاریخ فراماسونری» نیز که نشات یافته از «سالنامه یهودیان» است با سه هزار سالاختلاف « پیش از تولد مسیح» سال 6003 میباشد.
« آدم» و فرزندانش
از سویی باید در نظر داشت که ادیان یادشده (یهودیت، مسیحیت، اسلام) پیدایش حیات را از آغاز زندگی « آدم» میدانند. آنهم نه اینکه « زندگی متمدن»، بلکه زندگی کلی بشر که در حالت توحش میزیسته است.
اما چرا زندگی وحشی! بدلیل اینکه نشانههایی که در «قرآن»، «انجیل» و «تورات» در باره زندگی «آدم و حوا» بچشم میخورد، بیانگر توحش این «بشر اولیه» است، این «بشر» که «آدم» نام دارد.
- عریان زندگی میکند.
- ازگیاهان و میوه هایی درختی استفاده میکنند.
- هنوز آتش را نمیشناسند.
- همخوابگی زن و مرد و تولید مثل را نمیشناسند.
- پس از شناخت همخوابگی زن و مرد و دارای فرزندشدن، فرزندانشان با هم همخوابه میشوندو …
نشانه توحش «آدم» حتی قرنها پس از او نیز در «صحرای سینا» و دشت بین النهرین ادامه دارد.
فرزندان «آدم» برای هرنسلی، «رئیس قبیله ای» داشته اند که او را «پیامبر» برگزیده از سوی خدا می خوانده اند، این رهبران قبیله هر اشتباه و خلافی که مرتکب میشده اند را بحساس خدا میگذاشته اند.
بدون هیچگونه استثنایی هریک از این روسای قبیله خلافکاریهای بزرگی مرتکب شده اند که این خلافها در «قرآن»، «انجیل» و «تورات» آمده است.
- چنانچه در کتب دینی آمده است بزرگترین خلافکاری «آدم» عدم اطاعت او از خدا بوده است و استفاده از میوه درخت ممنوعه؟ یا بر اساس برخی از نظریات دیگر همخوابگی با «حوا»؟
پس از همخوابگی «آدم و حوا» این دو دارای فرزندانی میشوند که پسرانشان در رقابت گزینش همخوابه از میان خواهرانشان و بجان هم افتاده و «قابیل» برای تصاحب خواهر زیباتر برادرش «هابیل» را میکشد..
«نوح»
رئیس قبیله دیگری است که بخاطر مسئله جنسی با فرزندش مجبور به ترک او شده بود. (تورات – تکوین- - اصحاح 16 و قرآن سوره های 25 و 26)
«لوط»
با دو دختر خود همخوابه شده بود و ملت او همجنسگرا بودند که حتی مایل به دست اندازی به دو میهمان زیبا و جوان او بودند (تورات- تکوین- اصحاح 19 و قرآن)
مترجمان و مفسران کتب دینی مدعی شده اند که دو جوان زیبایی که مهمان « لوط» بوده اند، فرشتگانی از آسمان آمده بودند؟ ما نادرستی این سخن را در نوشتهها و مقالات پیشین ثابت نموده و توضیح دادهایم که خداوند برای سخن گفتن با انسان نیازی بفرستادن ملائکه در جسم انسانهای دیگر ندارد و از سویی اگر بخواهد دو جوان زیبا برای «لوط» و یا شخص دیگری بفرستد میتواند اینکار را محرمامه انجام بدهد تا بهانه ای بدست ملت همجنسگرای «لوط» ندهد؟
اما در اصطلاح عامیانه میدانیم که مردم به هر دختر و پسر زیبایی صفت فرشته می دهند و کلا خوشرویان و زیبایان را ملائکه و فرشته می نامند!!
«ابراهیم»
همسرش «سارا» را برای گاو، گوسپند، شتر و برده به «فرعون مصر» فروخت. (تورات – تکوین – اصحاح 12)
«ابراهیم » نیز هرچه کرده بحساب فرامین الهی گذاشته و آنرا دستور خدا نامیده است.
«ابراهیم» در پی بروز قطحی و وجود تنگدستی در میان خانواده اش بسوی مصر حرکت می کند زیرا شنیده است که فرمانروای مصر زنان زیبا را از پدران و برادران در برابر پرداختهای خوبی خریداری میکند… «ابراهیم» این معامله را بحساب فرمان خدا می گذارد.
«ابراهیم» با «هاجر» که هدیه «فرمانروای مصر» به «سارا» بوده است همخوابه گشته و «اسماعیل» ( نیای بزرگ قریش و پیامبر اسلام) را آورده است (گفته است فرمان خدا!)
«سارا» که بچه دار نمیشده است د رپی سفارشش چند جوان زیبا بخانه «ابراهیم» میآیند و باردار شدن «سارا» را به او خبر میدهند… «ابراهیم» مدعی میشود که این جوانان زیبا نه ملائکه، بلکه خود خدا بوده اند که در چهره جوان به خانه و حریم او وارده شده و مژده بارداری همسرش را دادهاند؟!
پس از این که «سارا» هم دارای فرزند میشود رقابتی سخت بین «سارا» و «هاجر» و فرزندان این دو پدید میآید. «ابراهیم» برای پایان بخشیدن به درگیری همسرانش تصمیم به نابودی یکی از فرزندان خود میگیرد با عنوان قربانی به امر خدا!؟
«ابراهیم» پس از اینکه خود را برای سربریدن فرزند رشیدش ناتوان مییابد از کشتن او اجتناب ورزیده و مدعی میشود که خداوند خواسته است او را امتحان کند!؟
در گیری زنان «ابراهیم» پایان نمیپذیرد و بدین رو «ابراهیم» بر آن میشود تا «هاجر» و فرزند او «اسماعیل» را در صحرای خشک و سوزان عربی رها سازد (گفته است فرمان خدا!)
«داود»
به همسر یکی از فرماندهان سپاهش تجاوز نمود پس از آنکه آن زن از داود حامله شد، شوهر او را به جنگ فرستاد و دستور داد تا او را از پشت بکشند و پس از مرگ شوهر، داود زن را به حریم خود آورد. (تورات – ساموئل اول – اصحاح 11)
«سلیمان»
با اینکه زن و فرزند بسیار داشت به عشق «بلقیس» ملکه صبا، به ان کشور لشگرکشی نمود و «بلقیس» را ربود. (تورات- پادشاهان اول اصحاح 11)
اما در برابر همه این مسائل و مشکلات و در تمامی این هنگامهها تمدن و مردم ایران بمراتب انسانی تر و آگاهتر میزیسته اند و همجنسگرایی و ازدواج میان «خواهر و برادر» و «پدر و مادر» هرگز در ایران وجود نداشته است و از سویی چنانچه در کتاب «دینداری و خردگرایی» نوشتیم حتی خدای آریاییان خدایی است داناو توانا در برابر خداوند فرزندان ادم که خدایشان، خدایی نادان و جاهل است!!
زیرا خدای آدمیان تمدن را نمی شناسد و و جود انسانها در آنسوی آبها را نمی داند و هر چه هست در آدم و از آدم می داند و کلا قصههایی که از آدم تا خاتم روایت می شود افسانههایی است که سخن از جهل و نادانی خدای آنها می گوید.
مثلا خدای آنها نمی داند که چهار قدم بالاتر از دشتی که آدم و حوا در آن سرگردانند تمدنهای بزرگ مصر و سیاهان آفریقا و ایران وجود دارد که فرزندانش میتوانند با آنها پیوند زناشویی ببندند بجای اینکه با خواهران خود همخوابه شوند، و برای گزینش خواهر زیباتر خون و خونریزی راه بیندازند!!
فلسفه قربانی
و اساسا در قصه درخت ممنوعه و توطئه ابلیس و غیره نیز خدای آدمیان خدای نادانی است که توانا و دانا به آینده نیست تا بداند آدم گول میخورد و ابلیس توطئه میکند!!
حتی در توجیهات فلسفی نیز که پس از قرنها فلاسفه دینی مایل به سرهم کردن قضیه بوده اند مسئله قیاس ابلیس را حمل بر نادانی او از جوهر و اصل و ذات آدم نموده اند غافل از آنکه ابلیس خود فرشته و ملائکه ایست بدون اختیار که تماما در فرمان خداوند است و این آدم است که قدرت اختیار و عصیان دارد نه هیچ فرشته و ملائکه دیگری!!
و علیرغم اینکه خدای آدمیان نادان به آینده و آنچه خواهد گذشت است ، بلکه نوکر و خدمتکاران و آفریده های او (ابلیس و آدم) تبدیل به رقبا و حریفان و همرزمان او میشوند!!
در برخی توجیهات فلسفی دینی مسئله ابلیس و آدم و کشتی نوح و قربانی کردن ابراهیم و غیره را، آزمودن این شخصیتها توسط خدا خوانده و دانسته اند و فلاسفه مدعی شده اند که مثلا خدا خواسته آدم را امتحان کند ببیند بحرفش گوش می کند یانه، و یا ابراهیم را می خواسته امتحان بکند که آیا فرزندانش را در راه خدا (چه راهی و چه خدایی؟) قربانی خواهد کرد یا نه د؟؟!!
این سخن و توجیه هم حمل بر جهل و نادانی این خدا میشود!! زیرا خداوند که خود آفریننده آدم و ابلیس و ابراهیم است و از سویی دانا و توانای کل نیز می باشد پس دیگر چه نیازی دارد که با جان و زندگی مردم چون عروسکانی بازی کند و از آنها امتحان بگیرد!!؟
یک معلم آنگاه از شاگردانش امتحان میگیرد که به توانایی و دانش او آگاه و دانا نباشد!! اگر بداند که شاگرد قبول و یا رفوزه خواهد شد دیگر جای امتحان ندارد! از طرفی خدا که یک معلم ساده نیست! خدا آفریننده زمین و زمان و بشر و هستی است!؟ خدا قادر و توانا به همه چیز و همه کس می باشد پس نیازی ندارد که کسی مثل گوسپندی فرزند دلبند خودرا سرببرد و یا درلباس دوجوان زیبا و ورزشکار به کسی مژده پدر شدن بدهد و یا با دیگری چنان و چنین کند!!؟
زردشت برای همین منظور است که اولا قربانی را ممنوع می کند و ثانیا خدایش را که «اهورا مزدا» یعنی «دانای توانا» می نامد. و قربانی گاو را نیر از هنگامه میترا متداول بوده است را نیز نفی میکند زیرا در هنگامه میترا چون زمین منطقه پامیر (واقع در تاجیکستان کنونی ) نیازمند کود بوده است، میترا برای حاصلخیزتر و پربارتر شدن زمین از مردم پامیر می خواهد که گاوان را سربریده و خون انها را برروی زمین پخش کنند، مردم چنان می کنند و زمین در پی این کوددهی حاصلخیز و پربار میشود و مردم از آن پس چون از بنیان و ریشه و فلسفه اصلی دستور میترایی آگاه نبوده اند گمان می کنند که نفس سربریدن حیوان «نیکو» و «بار» ده می باشد.
اما فراموش نکنیم که خدای ایران از همان هنگامه میترا و یا کیومرث، خدایی دانا، اگاه و توانا بوده است که مردم را به راستی درستی و نیکوکاری میخوانده است و برخلاف این خدای درستکار ایران ، خدای «آدمیان» خدایی بوده است « حلال مشکلاتِ» رهبران قبائل! که البته نام پیامبر هم برخود می نهاده اند!! این خدای حلال مشکلات هرگاه که رئیس قبیله (پیامبر) مشکلی داشته برای کمکش فرشته ای می فرستاده و تمامی جهل و نادانی این روسای قبائل (پیامبران) نیز بحساب خدا گذاشته میشده و رهبران قبیله بنام پیامبر خدا از قول و اراده او سخن میگفتهاند.
- «موسی» که فرد تحصیلکرده و دنیادیده و نجات دهنده «بنی اسراییل» از سرزمین «مصر» می باشد، پیامبر تصحیح و متمدن ساز این قوم است زیرا که وی با «ده فرمانی» که میآورد بسیاری از نشانههای بی تمدنی دیروز مردمش را منحل میکند.
- اما از «رب» و «پیامبرانش» چون «آدم»، «لوط»، «نوح»، «ابراهیم»، «سلیمان»، «داود» و غیره باید پرسید که اگر در هنگامه «آدم»، همخوابگی «خواهر و برادر» بعلت نبود بشردیگر، جبری بوده است، پس چرا در هنگامههای پس از او، همجنسگرایی و پیوند «پدر با دختر»و «خواهر و برادر» ملغی نشده است؟!
ازسویی اگرتمامی آنها «پیامبر»بوده و با خدا در تماس مستقیم بوده اند چگونه خداوند در قرنها و هزارههایی که میگذشت به پیامبران خود نمیگفت که همجنسگرایی و همخوابگی با «دختر» و «خواهر » نادرست است؟
هرچند «موسی» با «ده فرمان»، میتوانست تحولی در تفکر قوم خود پدید آورده و آنانرا بسوی «تمدن جهانی» نزدیک کند، اما فرزندان دیگر «ابراهیم» که در «صحرای عربستان و مکه» میزیسته اند همچنان صدها سال پس از «موسی» و«عیسی»، بر سنن توحش قبل از «موسی » میزیسته اند که سربریدن فرزندانشان، همجنسگرایی و همخوابگیهای بی رویه ادامه داشته است، بگونه ایکه کمتر بزرگمردی را از «قریشیان» میتوان سراغ گرفت که در دامان پدرومادر خود بزرگ شده باشد و اساس زندگی قبیله ای برزندگی خانواداگی برتری داشته و حتی «عبدالله» (پدر پیامبر اسلام) نجات یافته از قربانی شدن در پای بتهاست. زیرا پدرش نذر کرده بود که اگر ده فرزند بیاورد، یکی از آنان را در برابر بتها سرخواهد برید!
دیگر نشانه توحش «تازیان»، زنده بگور کردن «دختران» است که آن نیز بخوبی در «قرآن» نقل شده است.
بشنو از افسانه نوین «آدم»
از طرفی «هبوط» را درباره «آدم» میتوان تبعید معنی کرد شناخت تاریخ مفهوم تر می شودکه «آدم» یک عنصر خطاکاری بوده است که از شهرهای متمدن اطراف، در صحرا رها شده است. زیرا چنانچه میتوان از تاریخ استخراج کرده، بیشک «آدم» بشری بوده است که در «نجد ایران» زندگی میکرده است و بخاطر خطاهای جنسی بسیاری که مرتکب میشود، «رب» که همان «فرمانده » و «رهبر بزرگ» «شهر» شوش بوده است، حکم به تبعید «آدم» در «صحرای برهوت سینا» و یا … میدهد و چون «فرمانده شوش» (رب) نمیخواسته که «آدم» بتواند تولید مثل کند، تا فرزندان نابابی از خود پدید آورد، وی را بگونهای «مقطوع النسل» نموده و بهمراه همسرش «حوا» در صحرای آنسوی «بین النهرین» رها میکند.
اما گویا «آدم و حوا» تنها ساکنان «صحرای سینا» نبوده اند و چنانچه «ملت اولیه استرالیا» چهل هزار سال سابقه تمدن دارد. «سرخ پوستان آمریکا» پنجاه هزار سال سابقه زندگی دارند و «بومیان سیاهپوست آفریقا» و «صحرای سینا»نیز که از دهها هزار سال پیش وجود داشتنه اند در هنگامه تبعید «آدم»، افراد و یا فردی از سیاهان «آفریقا» با او آشنا شده و به طبابت و توصیه یکی از همین سیاهان غول پیکر توسط دارویی که از درختی تهیه شده بود، شفا می یابد که بعدها آن سیاه غول پیکر «ابلیس» نام گرفته است.
«آدم » از آن پس دیگر بار میتواند چون انسانهای عادی تولید مثل کند. اقدام به مداوای «آدم» برخلاف دستور «فرمانده شوش» (رب) بوده که مایل به تولید مثل این عنصر نبوده است.
البته پیش بینی «فرمانده شوش» «رب» درست از آب در می آید و چنانچه در تاریخ شاهدیم فرزندان «آدم» نه تنها هرگونه کارهای خلاف اخلاق و غیره ای را مرتکب میشوند بلکه همه آن کارها را بحساب خدا گذاشته و خودشان را هم «پیامبران خدا» معرفی نموده و «تاریخ تمدن بشر» را از میان برده و «تاریخ توحش صحرانشینان» را بجای «تاریخ کهن و متمدن : مصر- ایران و آفریقا» به جهانیان معرفی می نمایند و «پیدایش بشر» را که میلیونها سال سابقه حیات دارد را به «آدم وحوایی» که کمتر از ششهزار سال عمردارند نسبت می دهند..
باری بدینسان است که در یک سوی جهان، تمدنی با هفت و یا نه هزارسال سابقه «شهرنشینی» - «خانه سازی»- «ابزارسازی»- «تشکیل خانواده » و غیره پا میگیرد ودر آنسوی آبها، نسلی از یک انسان تبعیدی پدید میآید که قرنها دربی تمدنی و نادانی بسر میبرد… و تاریخ خودرا تاریخ کل بشر میسازد!!
جالب است بدانیم که تمامی نامهای استفاده شده در هنگامه «آدم» ، نامهای ایرانی است چون:
«آدم» : بشر، انسان
«رب»: سرور، آقا
«ابلیس»: نیرنگ باز، خشن، بدبو
«پادشاه و فرمانده بزرگ شوش» که در میان مردم از احترام و قدرت اهورایی خاصی برخوردار بوده است، «مظهر توانایی- دانایی» و سمبل انسان نمونه دوران خود بوده است0 که با نام «رب» از او یاد میشده است.
«آدم » که به جز «پادشاه شوش» که فرماندهی مقتدر و توانا بوده است، نیروی برتر دیگری را نمی شناخته است و «نیروی برتر» (شاه شوش) جایگاه خداوند را داشته است، برخلاف دستور «پادشاه شوش» (رب) به طبابت ابلیس گوش داده و پس از مداوا شدن با حوا همخوابه میشود و افسانه «درخت ممنوعه»، «ابلیس» و … از همان دوران در میان فرزندان آدم برجای می ماند و حالت افسانه های مذهبی میگیرد.
درست در همان مرحله تبعید و توحش «آدم»، در بخش غربی ایران کنونی تمدن خطی پدید می آید.
اسناد بدست آمده از پنج تا ششهزار سال پیش (هنگامه تبعید آدم) نشان میدهند که در «سلسله جبال کوهپایه غربی زاگرس» قبایل «هوریان»- «لولیان»-
«گوتیان»- «کاسیان» و نیز برخی قبایل دیگر که ظاهرا با «قبایل ایلامی» خویشاوند بوده اند، زندگی میکرده اند.
ظاهرا قبایل «هوریان» در پنجهزارسال پیش در حدود دره رودخانه «دیاله» و «گوتیان» در محل شرقی تر از «لولوبیان» زندگی میکردنده اند.
در چهاهزار سال پیش قبایل کاشی در بخش مرکزی «کوهستان زاگرس» در سرزمینی که امروز «لرستان» خوانده میشود، میزیسته اند. این تمدن تا مرز «کردستان» و «رود دیاله» امتداد داشته است.
از سویی، شباهت و همسانی تمدنهای مکشوفه در سرزمین ایران و تمدنهایی که در خاک «بین النهرین »- «آسیای صغیر»- «افغانستان»- «ترکمنستان» و غیره در زمانهایی بیش و کم نزدیک بوجود آمده، مسئله خویشاوندی و منشاء یگانه این تحولات را نزد باستانشناسان و خاور شناسان مطرح ساخته است.
در ایران که بیش از همه جا مورد کاوش قرارگرفته است، تمدن شهر نشینی و زراعتی را میتوان از هفت هزار سال پیش یا پنجهزار سال قبل از میلاد ثبت نمود که در همان هنگامه تمدنهای «حسونه» و اقع در جنوب «موصل» تمدن «تل حلف» واقع در دشت «دجله علیا» و تمدن «اریدو» در جنوب خاک «بین النهرین» در کنا رهم به طور مسالمت آمیز میزیسته اند.
بدین رو امروز با کشفیات تاریخی، ما بعنوان «عناصر ایرانی» میتوانیم تاریخ متمدن میهنمان را به هزاره هفتم پیوند بدهیم. زیرا که اولین نشانه های کشف شده از تمدن در «نجد ایران » حداقل به هفت هزارسال پیش می رسد و ما بعنوان عناصر ایرانی چرا باید در اسارت اندیشه های «آدم» تبعیدی و فرزندان بی تمدن او قرار بگیریم و تاریخ اصلی و قدیمی خویش را زنده نکنیم؟ وتاریخ گریز یک رهبر تازی ر ا از روستایی به روستای دیگر، تاریخ خود قرار دهید! بویژه اینکه آغاز این تاریخ، هنگامه تازش و غارت و ویرانی به سرزمین پرافتخار ماست که زنان وسرزمین ما مورد تجاوز مشتی صحراگرد قرار گرفته اند...
امروز برکسی پوشیده نیست که تاریخ پیدایش بشر اولیه به میلیونها سال پیش می رسد! و سرخ پوستان آمریکا و سیاهان آفریقا و بومیان استرالیا دهها هزار سال سابقه تمدن دارند و ایران ما بر اساس یافته های باستانشناسی حداقل هفت هزار سال تمدن دارد.
از سویی یادآوری این نکته ضروری است که ما همه جا از ساکنان نجد (فلات) ایران با عنوان ایرانی یاد کردیم هرچند در روزگاران قدیم در سرزمین شوش و حکومت ایلامیان و مادها و پارتها و پارسیان و غیره نام ایران کنونی هنوز متداول نبوده است.
بدین رو ی با تکیه براین توضیحات ویژه موضوعهای نوین و کوتاه از هزاره های ایران است که می توانیم سالنامه و گاهشمار ایران را با درخشش پرشکوه هفت هزارساله سرزمین خود پیوند داده و از تاریخ هفت هزارساله «آریایی - میترایی» در همه جا نام برده و از این تاریخ بجای هزاروسیصد هشتاد و اندی تازی استفاده کنیم.
سال7025 « آریایی، میترایی» برابر با 1383 تازی
اگردیروز را بیاد آوریم و خوبیهای گذشته را شعار کنیم تا به شعوری نوین دست یابیم و بتوانیم «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم» کاری نیکوست.
اگر ملتی از سابقه و دستآوردهای کهن خویش سخن بگوید تا تجربیات گذشته چراغ راه امروز و فردا باشد، آنهم کاریست نیکو.
یک ملت چون خانواده ای میماند که میبایست به اصل و اصول خویش افتخار نموده وحتی بدیها را در جهت خوبی و نیکویی ترمیم کند.
ملیت در طول تاریخ برترین جایگاه پیوستن وهمبستگی مردم بوده است. هرچند درهنگامه هایی اندیشه ها و ادیان و مذاهبی بر این اصل پیشی گرفته اند، اما ره آوردهای جدید در هر سرزمینی بی تاثیر از داشته های کهن ملی هر ملتی نبوده است!
بهمین خاطر است که سوسیالیست چین با روسیه و روسیه با کوبا و همه اینها با سوسیالیست غرب بکلی فرق میکندو یا اسلام عربستان با اسلام لبنان، سوریه. مصر، شمال آفریقاوهمه اینها با اسلام ترکیه و ایران فرق میکند..
بدین رو در گاهواره امروز جهان که غرب «حاکمیت کلیسای مسیحی» و ما «حاکمیت فقاهت اسلامی» را (چقدر گران) تجربه کرده ایم، هر با خردی را بر آن میدارد تا با جهل، خرافه، نیرنگ و ریا با هرنام و به هرشکلی که بوده و هست مبارزه کند هرچند این نبرد بر تودههای مومن که مقدساتشان هرچند پوشالی اما پیوسته با عصبیتهایی ژرف می باشد، گران آید و سخت پذیر باشد، اما وظیفه هر عنصر خردگرایی که در جهت روشنگری جامعه گام برمیدارد آنست که «افشاگر و اگاهیبخش» باشد!
بدین روست که ما از این پس از «تاریخ هفت هزار ساله آریایی- میترایی» سخن می گوییم و چنانچه گفتیم با سنجشی که از اولین نشانههای زندگی و تمدن آریایی درنجد (فلات) ایران، و آن هنگامی است که تاریخ آن را میتوان درحدود هزاره پنجم پیش از میلاد قرارداد و میتوانیم پیشرفتی راکه درتمدن مادی ساکنان نجد ایران رخ داده تقریبا بدون انقطاع تعقیب کنیم و پیدایش میترا، اولین آئین و خداوند ایرانی بدست آورده ایم تا سقوط شاهنشاهی در ایران و حاکمیت ملایان که میشود 7000 سال (برابر با پنج هزار سال پیش از میلاد به اضافه دوهزار سال پس از آن) و از آن تاریخ (22 بهمن) تابه امروز را که 25 سال می گذرد برآن فزوده ایم که میشود سال 70025 آریایی – میترایی.
از این پس وظیفه هر ایرانی با شرف و میهن دوستی که از هر قبیله و قوم و آیین ایرانی آریایی است می باشد تا این تاریخ را استفاده، تبلیغ و معرفی نماید و هرجا که سخن از تقویم و تاریخ میآید می بایست که ایرانی از تاریخ هفت هزارساله سربلند خویش سخن گوید و بس!آئین میترا
اولین باور و آئین جهانگرای ایرانی
از میان ملل قدیم ایرانیان بیش از ملل دیگر درتمدن جهانی و بخصوص در تمدن عربی اسلامی تاثیر داشته اند . ایرانیان سراسر آسیای غربی تا دریای مدیترانه را تصرف کردند. حتی دامنه تصرفات خودر ا تا مصر نیز گسترش دادند.
امپراتوری مقدونی که در مقابل ایران قد علم کرد، پس از تصرف اسکندر نتوانست تمدن وفرهنگ یونای را چنانکه میخواست بر ایرانیان تحمیل کند. در ایران باستان مذاهب متعددی پدید آمده که قدیمی ترین آنها پرستش بعضی از قوای طبیعت بوده است ادیان قدیم که هریک را منشاء دیگری بود در آیین مزدایی که در سرتاسر ایران انتشار یافت حل شدند. مزدا به معنی دانااست. مزدا، خدای حکیم و عاقل از دیگر خدایان ممتاز شد و برآنان غلبه یافت همچنین خدای دیگر موسوم به اهورا قدرت یافت. اهورا مظهر نیرو بود و این نیرو به دانایی در پپوست و هر دو خدای توانایی برای عالم تشکیل دادند. موسوم به اهورامزدا یا اورمزد وقتی پارسیان به سرزمین ایران درامدند، اورمزد را برگزیدند و او را خدای بزرگ عالم خود قرار دادند ولی در مقابل او خدای دیگری ساختند که مظهر شر در عالم بود. زیرا اورمزد خدای عاقل حکیم تنها مبدا خیر بود وبدین طریق از روزگار کهن ثنویت پدید آمد.