طراحی مرکز هنرهای نمایشی شامل فایل پلان ها ومجموعه تصاویر رندر 3dmax پروژه
در این پاورپوینت مجموعه دو موضوع به شرح زیر قرار گرفته :
1- موزه هنرهای معاصر
2-موزه فرش
که در یک پاورپوینت گرد هم آمده اند تا از قیمت کمتری هم برخوردار شوند.
برای دیدن پیش نمایش قسمتی از پاورپوینت موزه هنرهای معاصراینجا کلیک کنید
برای دیدن پیش نمایش قسمتی از پاورپوینت موزه فرش اینجا کلیک کنید
دروس مربوطه دانشگاهی : معماری و عمران
موضوع : پاورپوینت موزه هنرهای معاصر و موزه فرش
تصاویر : دارد
فرمت : PPT - پاورپوینت
تعداد صفحات : 41
حجم : 11.8 MB
دانلود پایان نامه رشته هنرهای تجسمی بررسی پرتره در عکاسی ایران با فرمت ورد و قابل ویرایش تعداد صفحات 120
دانلود پایان نامه آماده
مقدمه:
عکاسی را باید به عنوان تنها هنری بیان کرد که تاریخ ساز است، این هنرآنچنان قوی، عظیم وتأثیر گذاراست که به آن استناد می شود، به واسطه آن می شناسیم، می آموزیم ودرس می گیریم و گاهی با آن سفر می کنیم ، آن چنان قوی است که می تواند ما را با خود به عمق ببرد، این هنر لحضه ها را ثبت می کند ثابت می کند و درواقع می میراند ولی در عین حال برای همیشه جاودانه می کند. موضوع این تحقیق بخش خاصی ازعکاسی است که به آن عکاسی پرتره (چهره نگار) می گوئیم، این بخش از هنر عکاسی افراد را به ما می شنا ساند، حالات و درونیات آنها را به نمایش می گذارد و بیننده با آنها همسفر می شود، گاهی فقط با نگاه به یکی از این تصاویر ما هر آنچه را که مدل می خواهد بیان کند در سکوت ژرف تصویر فرا می گیریم و شاید همین ویژگی از خواص جادویی و بهت انگیز هنر عکاسی و خصوصا عکاسی پرتره باشد ونیز انگیزه اصلی من برای انتخاب وتحقیق بر روی این موضوع، در این رهگذر گذری کوتاه داشته ام بر تاریخچۀ عکاسی درایران و نیز عکاسی پرتره در این مرزوبوم، متأسفانه، تاریخ یا سند دقیقی از این بخش از هنر صنعت عکاسی در دست نیست وبه درستی به آن پرداخته نشده است. هرآنچه از تاریخ پرتره در این مجموعه می خوانیم حاصل جمع بندی شخصی محقق و نظریه سازی وی از روی شواهد و مدارک تاریخی بوده است، پس از این مرحله نیز به سراغ عکاسان معاصر پرتره می رویم برخی از آثار آنها را دیده و بررسی می کنیم و درآخرنیز به نمایش آثار پروژه عملی می نشینیم، با امید به آنکه ازهر آنچه داریم حفاظت عمیق وهوشمندانه انجام داده وهرروز آن را پربار تر کنیم تا رنگ فراموشی و خاطره نگیرد وتا همیشه جاودانه بماند.
فهرست
مقدمه
(فصل اول )
( تاریخچه ورود عکاسی به ایران)
منابع ایرانی
منابع فرانسوی و ایتالیایی
منابع آلمانی
( اهمیت عکاسی در دورۀ ناصرالدین شاه)
عکاسی شاهانه
ظهور صنعت عکس
عکس حرم
عکس زندانیان
عکاسباشی وعکاسخانه
رساله های عکاسی
(فصل دوم)
تاریخچه پرتره در عکاسی ایران
پادشاهان
دیوانیان ودرباریان
مستوفیان
مبارزان دوره مشروطه
دانشمندان
عشایر و طوایف
زنان
زندگانی ایرانی
تجار و پیشه وران
مدارس
عکاسان و مهرهای آنان
( فصل سوم)
(فیلم و ملزومات آن )
فیلم چگونه عمل می کند
لایه های فیلم
حساسیت فیلم
درفیلمی که کم نور ببندید چه اتفاقی می افتد
فیلم سیاه وسفید رنگ را چگونه می بینید
فهرست وسایل مورد نیاز ظهور فیلم
وسایل چاپ عکس
(فصل چهارم)
( نور پردازی)
نورپردازی مرکزی
نورپردازی غیر مرکزی
نورپردازی اریب
نورپردازی کناری
نورپردازی کناری- پشت سر
نورپردازی حاشیه یی
نورپردازی پشت سر
کاربرد انواع نورپردازی برای صورت
( فصل پنجم)
( عکاسان معاصر پرتره در ایران)
فخرالدین فخرالدینی
نمایش و بررسی چند عکس از فخرالدینی
مریم زندی
نمایش و بررسی چند عکس از مریم زندی
( فصل ششم)
( پروژه عملی)
عکسهای پروژه عملی زینب کیانی
نقد وبررسی آثار
نتیجه گیری
منابع و مواخذ
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته هنر پست مدرنیسم و هنرهای تجسمی با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 57
پست مدرنیسم
غرش ملایم راهآهن خرناس ماشین بخار زوزة باد در میان سیمهای تلگراف، گویای این واقعیت است … که مغزهای بزرگ زمان در بخش فیزیک، نه در بخش متافیزیک درکارند. « هیومیلر» 1 حرکت به سوی مدرنیسم غربیها برای آنکه از قرون وسطی بگذرند و مقولات فکری و صورت زندگی قرون وسطایی را نفی کنند رنسانس را برپا کردند که بازگشتی بود، به میراث کهن یونانی و رومی. جنبشهای ادبی، هنری، علمی و فلسفی بعد از رنسانس هر یک در برابر مقولات قرون وسطایی به اصطلاح آنتیتزی گذاشتند و به این ترتیب تاریخ قرون وسطا جای خود را به تاریخ قرون جدید داد. انسان غربی در برابر تاریخ قرون وسطای خود آگاهانه وضع گرفت و کوشید تا آنرا با ملاکهای نو خودارزیابی کند و در برابر ملاکها و ارزشها و راه و رسم آن و ضع جدی بگیرد. و از آن نقطه عزیمتی بسازد. اما پای غربیها، که به جاهای دیگر دنیا باز شد مسأله صورت دیگری پیدا کرد: تمدن غرب تمام تمدنهای دیگر جز خود را نفی کرد اما این نفی برابرنهادن آنتیتزی در برابر تز آنها نبود بلکه برافکندن مکانیکی آنها بود. غربیها سرزمینهای مردمان متعلق به تمدنهای دیگر را به زور تصرف کردند و با زور و تحقیر و توهین خود، روح و جسم آن مردمان را بردة خود ساختند. غربیها تمدنهای دیگر را از ریشه کندند یا خشکاندند و مردم دارای تاریخ و تمدن و گذشته کهن را به مردم بیتاریخ بدل کردند و آنها را به نوعی به بدویت بازگرداندند.2 هنگامی که سفیدپوستان اروپایی به سرزمین امریکا پانهادند بومیان آن سرزمین گفتند:» اینان خدایاناند، که از دریا آمدهاند« ؛ اما سفیدپوستان آن مردمان را» وحشی« نامیدند، یعنی مردمانی که به حیوان نزدیکتراند تا به انسان و به همین دلیل هر رفتاری با آنان رواست.3 در قرون وسطی تمامیت و کمال انسانی در اتحاد با خدای رسیدنی بود اما در دنیای مدرن جایگاه مابعدالطبیعی انسان از دیدگاه مسیحی – یعنی بازگشت از عالم خاکی به عالم روحانی مجرد مطلق – تبدیل به دیدگاه متافیزیکی مدرن شد که، در آن سرمنزل غایی انسان آرمانشهر زمینی تصور شد، بدین معنا که انسان هنگامی که از راه عقل به شناسایی کامل رسیده و خود را از تمامی بندهای طبیعت و تاریخ آزاد کرده باشد وارد یک مرحلهی پس- تاریخی میشود، که در آن تمامی کشاکشها و تنشهای میان انسان و طبیعت و انسان و انسان دیگر وجود ندارد. به عبارت دیگر مدرنیته جهتگیری در مقابل تمامی نگرش قرون وسطایی به انسان جهان و خداست و امید و آرزو بستن به امکان بازسازی انسان و جهان بر بنیاد عقل و قوه شناسایی انسان و همچنین جابجایی محور هستی از خدا به انسان. در برابر این جمله کتاب مقدس که» خدا انسان را به صورت خود آفرید« فویرباخ آن سخن معروف را گفت که» انسان خدا را به صورت خود آفرید« ؛ یعنی خدا چیزی جز صورت آرمانی انسان از انسان نیست. و این نهایت دید مدرن از انسان است. در این نگرش که از قرن شانزدهم آغاز شد عوامل مهمی دخالت داشتند مانند کشف قارهی امریکا که بکلی منظره کرة زمین را در چشن انسان اروپایی عوض کرد و بعد از انقلاب کپرنیکی که با تغییردادن جای زمین از مرکز عالم به حاشیهی منظومة شمسی و همچنین دریانوردیها و ماجراجوئیهایی که رشد بورژوازی اروپا را به دنبال داشت. در عالم اندیشه نیز رشد جهانبینی عقلانی و عقلباوری فلسفی و ارائه مدل جهان مکانیکی نیوتنی که امکان شناسایی علمی را بری انسان مطلق میکرد و سرانجام انقلاب تکنولوژیک که نشان داد انسان با اراده و قوة شناسایی خود میزان عظیمی برای تصرف در طبیعت دارد و طبیعت بمنزلة ماده خاصی است که با آن میتوان جهانی مناسب با انسان و نیازهای او ساخت. تبلور چنین اندیشهای همین جهان تکنولوژیک است که امروزه ما در آن زندگی میکنیم؛ شهرهای مدرن با تمام آنچه در اختیار انسان است؛ با تمامی ابزارها و وسایل و امکانات؛ حتی روشنایی و سرما و گرما همه چیزهای انسان ساختهای هستند به مدد تکنولوژی که خود دستارود انسان است… تمنای آرمانشهر مدرن در انسان اروپایی انرژی عظیمی را آزاد کرد، زیرا گمان میرفت که همراه با پیشرفت بیکران در غلبه بر طبیعت و تاریخ سرانجام بشر به هر گونه کمبود و رنج و درد نیز چیره خواهد شد. حرکت عظیم انسان به سوی فتح طبیعت و شناسایی همه علمکردهای موجود یا ممکن هستی از ویژگیهای مدرنیته است اما از اواخر قرن نوزدهم در این حرکت عظیم و پیامدهای آن تردیدها پیدا شد… جنگ جهانی اول ودوم و رویدادهای بسیار شوم و هولناکی که اتفاق افتاد نشان داد که این تنها عقل انسانی نیست که در حال پیشرفت است بلکه همپای آن جنونش نیز در حال رشد است تجربهای فاجعهبار و شکست خورده همچون نازیسم در آلمان و رژیم بلشویکی در روسیه نشان داد که این امید به پیشرفت مطلق در مدرنیته چندان مایه و بنیاد درستی نداشته است، از این رو شک و تجدید نظر دربارة آن آغاز شد.
مدرنیته یا تجدد
تجدد نگاهی جدید که از درون رنسانس و اومانیسم، ناسیونالیسم، پرتستانیسم، انقلاب فرانسه و روشنفکری و عناصری ازهمه این تحولات را در خود درهم آمیخت و وجوه مقابل همه آن تحولات را چون عناصری بیگانه به دور انداخت. مذهب، کلیسا، سنت، فهم و معرفت غیر علمی و غیر عقلی وجوه مقابل و ضد تحولات نامبرده بودند. لیبرالیسم جوهر تجدد بود و اندیشه اصلی آن آزای وخودمختاری فردی و رهایی از هرگونه قیدو بند و هرگونه هویتی دیگر غیر از انسانیت بود.1 کارلگوستاویونگ در مورد انسان مدرن میگوید:» صددرصد به حال تعلق داشتن یعنی کاملاً از وجود انسانی خویش خبرداشتن و این نیازمند حداکثر هشیاری ژرف و گسترده؛ حداقل ناهشیاری است. باید این را به روشنی فهمید که صرف زیستن در حال انسا را متجدد نمیکند چون اگر چنین وبد همه کسانی که فعلاً زندهاند متجدد بودند متجدد تنها آن کس است که از حال کاملاً آگاه است… فقط کسی که در حال به سر میبرد متجدد به معنای مورد نظر ماست، تنها او هشیاری امروزی را دارد و تنها او میفهمد،که شیوه زندگی متناسب سطوح گذشته راهش را سد میکند. ارزشها و تلاشهای جهانهای پیشین دیگر علاقة او را جز از نظر تاریخی برنمیانگیزد. پس او به مفهوم واقعی » غیرتاریخی« شدهاست و خود را با تودة خلق که یکسره در چارچوب سنت زندگی میکنند بیگانه کرده است.2 اما این ارائهی این مفاهیم از انسان- انسان خودمختار رها از هر گونه قید و بند غیرتاریخی. انتخابگر و… - که در اندیشة تجرد اولیه نفس محوری داشت، در مرحلهی اجرای این اندیشه نتوانست به صورت تمام و کمال تحقق پیدا کند حسین بشیریه در توضیح علل این مقوله میگوید:( تجدد خود پروژهای خالی از تعارض نبوده است مهمترین تعارض ناشی از این است که در تجدد انسان هم به عنوان سوژه وهم به عنوان ابژه ظاهر میگردد: انسان عامل عمل، فاعل مختار، ذهن شناساگر، موجودی مختار، آزاد، خردمند، عالم، توانا، خداگونه، تاریخساز، ترقی بخش، فارغ از ضروریات دست و پاگیر و غیره است. انسان” فردی” است که باید خالی از هرگونه هویت غیراومانیستی باشد همین انسان بعنوان سوژه بنیانگذار علم و آگاهی ودانش جدید است وخود یکی از موضوعات این علم را تشکیل میدهد. بدین سان انسان از سوی دیگر به عنوان ابژه ظاهر می شود و موضوع تعقل خود قرار میگیرد. انسان بعنوان سوژه فاعل مختار فارغ از بند قانون تاریخی، اینک قوانین حاکم بر تاریخ و جامعه خود را کشف میکند. جهانی که انسان فعلاً میسازد براو احاطه و استیلا مییابد عقل ابزاری انسان را همچون موضوع منفعل و ابزار تلقی میکند. تکنولوژی سلطه سیاسی بسط مییابد. بدین سان دیالکتیک روشنگری معنی مییابد. انضباط و جامعة بیانضباطی، بروکراسی، جامعة تودهای، فردیت منفی، یا به تعبیری” ضدفرد” که نیازمند رهبری و امنیت و استغراق است پیدا میشود و انسان بعنوان موضوع گرفتار می شود این دوگانگی بنیادی را میتوان در بسیاری از فلسفههای سیاسی تجددسازی و جاری یافت).1 (درعرصه تجدد هویتهای جمعی جدیدی پیدا میشوند که آرمانهای اصلی تجدد یعنی انسانگرایی، آزادی، و فردگرایی، را خنثی میکند. مدرنیته در عصر لیبرالیسم دوران ظهور هویتهای طبقاتی و هویتهای ملی است که هویت انسان به عنوان انسان را تحتالشعاع خود قرار میدهند.