![مقاله درباره زندگی و هنر شاملو](../prod-images/995762.jpg)
لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"
فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحات:39
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه ای برزندگی شاملو 1
ترجمه های شاملو 7
نام دفاتر شعر شاملو 10
شعر 11
پیشنوتها 16
بسط طرح 18
قناری و صفت کوچک 22
نتیجه گیری 24
در این مجال کوتاه کار بس دشوار بر عهده من نهاده اند تفسیر و تحقیق نوشتن در مورد یک ادیب که شاید به جرات او بزرگترین ادیب معاصر ایران می باشد متاسفانه بسیاری از ایرانیان این شاعر بزرگ را نمی شناسند و آثارش بر ایشان نا مانوس می باشد .
احمد شاملو: شاعر و نویسنده و مترجم ،محقق ، نمایش نامه نویس، روزنامه نگار.او کسی است که در تمام این مقولات آثاری جاودانه بر جای نهاد آثاری که هرگز فراموش نخواهد شد .
بامداد در سرتاسر زندگی خود دچار ناملایمتهای بسیاری شد که شاید از دیدگاه وی و نوع آثارش چشمه می گرفت در بین اصطلاح به اصطلاح ادیبان بودند کسانی که سعی در تخریب وی داشت اما این آرزوی آنها هیچگاه به حقیقت نپیوست . این خرده نه تنها ادیبان نه تنها راه را به جایی نمی برند بلکه گذشته و آینده خود را نیز پرده ابهام فرومی برند .
شاملو در این دو مورد و ادعا های بی مورد برخی خود می گوید که ناملایمتهایی که به خاطر طرز فکرش بر وی وارد شد.
آیا نه
یکی نه
بسنده بود
که سرنوشت مرا می سازد
تنها فریاد زدم
نه
من از
فرو رفتن
تن زدم
صدایی بودم من
شکل میان اشکال
و معنایی یافتم
این چنین است که کسان
را از آن گونه می نگرند
که نان از دسترنج ایشان می خودرد
و آنچه به گند نفس خویش آلوده می کند
هوای کلبه ایشان است
حال آنکه
چون ایشان بدین دیار فراز آمده اند
آن
که چهره و دروازه بر ایشان گشود
من بودم
شاملو آنگونه که خود بارها اعتراف می کند در کودکی و جوانی زندگی آرامی نداشته پدری نظامی مدام در سفر و ماموریت .مادر از آن سان که بیشتر مهری بورزد سعی در نگهداری این خانواده از هم گسیخته داشته .
در جوانی ازدواجی ناموفق که خود در شعر از آن این گونه یاد می کند.
آقای و زن و خانم ایشان لغت و اگر
همرنگ و هم تراز نباشد لاجرم
محصول زندگیشان دلپذیر نیست .
مثل من و زنم :
من وزن بودم، او کلمات {آسه های و زن }
موضوع شعر نیز
پیون جاودانه لبهای مهر بود.
با آنکه شادمانه در این شعر می نشست
لبخند کودکان ما {این ضربه های شاد}
لیکن چه سود! چون کلمات سیاه و سرد
احساس شوم مرثیه واری به شعر داد:
هم وزن را شکست
هم ضربه های شاد را
هم شعر بی ثمر شد و مهمل
هم خسته کرد بی سببی اوستاد را!
باری سخن دراز شد
وین زخم درناک را
خونابه باز شد…
مقاله درباره زندگی و هنر شاملو