دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی مفهوم و تعریفی مختلف هوش با فرمت ورد وقابل ویرایش تعدادصفحات 75
مقدمه
در گذشته، بسیاری از اقدامات برای رشد و تکامل کودکان خردسال بر دو عملکرد متکی بود: آماده کردن کودکان برای ورود به دبستان و یا آزاد کردن خانواده ها از گرفتاری مراقبت از کودکان در روزهای کار. این دو عملکرد بخش مهمی از سیاست و اقدامات تربیتی رشد و تکامل کودکان خردسال را تعیین می کردند. اکنون در رشد و تکامل کودکان خردسال، بْعد سوی که تاکنون نادیده گرفته شده بود، بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است و به عنوان پایه و اساس آن تلقی می شود و آن تندرستی و رفاه کلی کودک و رشد و تکامل احساس و ذهن او است. این بْعد است خود را در دنیای پرآشوب و تضاد و دستخوش تغییرات دائم نشان می دهد. همانگونه که تحقیقات مکرر را نشان داده اند، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال راه گشای زندگی در آموزش، خوداتکائی و پژوهش است. رشد و تکامل کودکان خردسال، مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال نامیده می شود تا بیشتر بر مفاهیم رشد و تکامل تأکید شود. لیکن چه عبارت رشد و تکامل کودکان خردسال و چه مراقبت برای رشد و تکامل کودکان خردسال بکار رود، منظور فرایند تحقق یافتن حق هر کودک برای زنده ماندن، پشتیبانی، مراقبت و مطلوب ترین رشد و تکامل از آغاز بارداری به بعد است. (سازمان ملل متحد یونیسف، ترجمه عالی پور، 80) کودک انسان، بی دفاع است و عدم آمادگی اش برای دنیای خارج بسیار طولانی است، طولانی تر از دورانی که برای موجودات شناخته دیگر وجود دارد. خردسالی دورانی پْر از بیم و خطر و همچنین پْر از امکانات فوق العاده است. زمانی است برای اکتشاف، تجربه و تغییرات عمده. در این دورة حساس، کودک تمایل مثبتی به یادگیری و نیز علاقة زیادی به مشارکت در کارهای دنیای خارج پیدا می کند. (سازمان ملل متحد یونیسف، مترجم: عالی پور، 80)
مفهوم و تعریفی مختلف هوش
همچنان که افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر تفاوت دارند، از نظر خصایص روانی مانند هوش، استعداد، رغبت و دیگر ویژگیهای روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوتهای آشکار وجود دارد. مطالعه نوشتههای فلاسفه و دانشمندان قدیم نشان می دهد که انسان حتی از گذشتههای بسیار دور از تفاوتهای فردی آگاه بوده است. چنانکه افلاطون در کتاب جمهوریت تفاوتهای فردی انسان ها را مورد توجه قرار داده و گفته است که هر فرد باید به شغلی متناسب با استعدادها و تواناییهایش گمارده شود. او دربارة تفاوتهای افراد، در کتاب جمهوریت خود چنین گفته است: «اشخاص به طور کاملاً یکسان به دنیا نمی آیند، بلکه از نظر استعدادهای طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند، یک شخص برای نوع خاصی از شغل و دیگری برای شغلی دیگر مناسب است».(پاشا شریفی، 1374) ارسطو شاگرد برجستة افلاطون نیز در نوشته های خود تفاوتهای فردی و گروهی انسانها را از نظر تواناییهای مختلف مورد توجه قرار داد و به تفاوتهای موجود بین گروههای نژادی اجتماعی، و جنسی اشاره کرد. در قرون وسطی تفاوتهای فردی چندان مورد توجه قرار نگرفت. تصمیهای فلسفی در رابطه با ماهیت ذهن عمدتاً به طور نظری انجام می گرفت و روشهای تجربی در مشاهده و سنجش رفتار به کار بسته نمیشد. در این زمان روان شناس قوای ذهن که توسط سنت آگوستین و سنت توماس مطرح شده بود بر نظام آموزش قرن عصر حاکم بود. (پاشا شریفی، 74) براساس این نظریه، حافظه، تخیل و ارادة عناصر اساسی ذهن به شمار می روند و پرورش این قوا موجب می شود که انسان در همة زمینه ها توانایی و مهارتهای لازم را کسب کند. در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 میلادی عده ای از دانشمندان تعلیم و تربیت مانند روسو، پستالوزی هربارت، و فروبل تفاوتهای فردی کودکان را از نظر علایق، فعالیتهای ذهنی و توانایی های یادگیری مورد توجه قرار دادند که در روشهای تعلیم و تربیت کودکان تأثیری عمیق برجای گذاشت.(پاشا شریفی، 74) براساس دیدگاه مرسوم، هوش عبارت است از برخی ویژگی های نسبتاً ثابت فرد که در تعامل بین محیط و وراثت شکل می گیرد(استرنبرگ و گریگورنکو ، 1997). آزمونهای معمول هوش و توانشهای مرتبط با آن میزان موفقیت و تسلط شخصی را که چندین سال پیش به دست آورده است اندازه گیری می کند. آزمونهایی نظیر آزمونهای واژگان، درک مطلب، قیاس کلاس، حل مسائل ریاضی و سایر آزمونهای مشابه همگی تا حدودی آزمونهای موفقیت است. حتی آزمونهای استدلال انتزاعی به اندازه گیری موفقیت در حل کردن نمادهای مضری می پردازد که در مدارس غرب آموزش داده می شود(آزمایشگاه شناخت تطبیقی انسان، 1982). پدیده هوش بارزترین فعالیت توان ذهنی در بشر می باشد که قدرت سازگاری او را در محیط میسر می سازد. مطالعه هوش از دیرباز مورد نظر روان شناسان بوده و در سالهای اخیر تحقیقات فراوان در این باب انجام گرفته است.(عظیمی، 1369)
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی تعیین رابطه میان هوش هیجانی با تفکر انتقادی در میان دانشآموزان دوره متوسطه شهر تهران با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 269
مقدمه
آدمی برای پاسخ به درخواستهای متنوع دنیای پیچیده عصر حاضر، نیازمند توانمندیهای بیشماری است از این رو براساس ضرورتهایی که بر وی تحمیل میشود ساز و کارهایی به صورت خود انگیخته یا خود ساخته در او شکل میگیرد و او را از سایر جانداران متمایز میسازد. انسان با نگاهی ژرف و متفکرانه به رفتارهای خویش در مییابد که از ویژگیهای خاصی بهرهمند است که موجب سهولت سازگاری او با شرایط جدید میگردد. در این میان ویژگیهای شناختی دارای نقش ویژهای در رویارویی با دنیای پیچیده هستند از جمله ویژگیهای برجسته و شاید منحصر به فرد انسانی، پدیده «هوش» میباشد این پدیده در انسان از نظر کمی و کیفی به گونهای است که او را قادر به تمدنسازی کرده است. به این ترتیب تغییراتی که در زندگی و موقعیتهای مختلف روی میدهد انسان را وادار میسازد که از ابعاد مختلف هوش بهرهمند گردد. انسان در طول حیات خود پیوسته در حال حل مسئله، خلق پدیدههای مستند با طبیعت و برقراری ارتباط و کنترل رفتار خود و دیگران به سر میبرد که هر یک از این فعالیتها با بعدی از توانمندیهای هوشی در ارتباط هستند. هرچند که بحث در مورد توانمندیهای هوشی انسان در این محدوده نمیگنجد اما با نگاهی تیزبین به یکی از ابعاد ممتاز هوش میتوان ظهور رفتارهای هوشمندانه انسان را در قالب هیجانات مشاهده کرد (سارنی ، 1999؛ به نقل از شمس،1384)، بعد مورد نظر «هوش هیجانی » است که به شناخت فرد از خود و دیگران، ارتباط با دیگران و نیز سازگاری و انطباق با محیط برای دستیابی به اهداف موردنظر مربوط میشود، هوش هیجانی پیشبینی موفقیت فرد را ممکن میسازد زیرا نشان میدهد که فرد چگونه دانشش را در یک موقعیت بلادرنگ به کارگیرد (بار ـ آن ، 2000؛ به نقل از گلمکانی،1384) . هیجانهایی که افراد احساس میکنند ناشی از ارزیابی اطلاعات است که این ارزیابی شامل شناخت یا پردازش اطلاعات رسیده از محیط، بدن، حافظه فرد، تمایل به پاسخگویی به شیوه خاص، و ملاحظه نتایج اعمالی که ممکن است از حالت هیجانی به دست آیند میباشد. (شاکتر و سینگر ، 1942، محیالدین بناب، 1375) بنابراین افکار و شناخت فرد در تعیین این که چه هیجانهایی برانگیخته خواهد شد، نقش اساسی ایفا میکند و پس از ارزیابی موقعیت سبب واکنش هیجانی میگردند (اکمن ، 1992، به نقل از محیالدین بناب، 1375). ناتوانی افراد یک جامعه در شناخت صحیح و تجزیه و تحلیل موضوعات گوناگون، حل مشکلات، اتخاذ تصمیمهای صحیح وارزیابی نتایج انواع پدیدهها و جریانات، نسلهای ناتوان و سازشپذیر در مقابل انواع مسائل اجتماعی و فرهنگی را نتیجه خواهد داد ( پازارگادی و همکاران ،1381) بدون شک، رشد تواناییهای پیچیده تفکر برای موفقیت انسان در قرن بیست و یکم ضروری است، اریکسون معتقد است که توانایی در تفکر انتقادی، حل مسئله و تعقل به عنوان اهداف اساسی تربیت محسوب میگردد (عباسی، 1380 ) . هر فرد چه در جریان تحصیل و چه پس از فراغت از تحصیل پیوسته در حال اظهارنظر و اخذ تصمیم است،روی این زمینه باید قضاوتهای او منطقی باشد و بتواند قضاوت دیگران را نیز ارزیابی کند و آنچه را که با دلیل همراه است صحیح تلقی و غیر از این را بیاعتبار بداند. هدف تعلیم و تربیت چیزی جز تفکر نمیباشد و در این بخش تفکر انتقادی بخشی اساسی در تفکر و یادگیری میباشد که با رشد افراد ارتباط دارد و در نهایت به رشد جامعه میانجامد. (مایرز 1986؛ترجمه، ابیلی، 1380) دعوت به تفکر در نظام فکری مسلمان نیز مورد تاکید است. در قران آیات زیادی در این رابطه وجود دارد. برای مثال در آیه 43 سوره عنکبوت آمده است:«تعجب نکنید از این که حشراتی از قبیل عنکبوت را مثال میزنیم جز عالمان و دانایان آن را در نمییابند.»، در این آیه خداوند مثالهایی را برای انسانهای آگاه و متفکر میزند. همچنین در احادیث مختلف به تفکر توصیه شده است از جمله حدیث نبوی، «یک دم اندیشه از هفتاد سال عبادت بهتر است» و اینکه حضرت علی (ع) میفرماید: «خردها، رهبران اندیشه، اندیشهها، رهبران دلها و دلها، رهبران حسها و حسها، رهبران اندامها هستند». (نهجالبلاغه، نقل از الحیات)، بزرگان ادب و اندیشه نیز ما را به تفکر دعوت نمودهاند چنانچه مولانا اندیشه را مهمترین عنصر وجودی انسان قلمداد میکند. (اسلامی، 1382) افراد باید عقاید و افکار و عادات و مهارتها، تمایلات و طرز برخورد خویشتن را مورد ارزیابی قرار دهند و با توجه به نقش هر یک از آنها در زندگی و توجه به دلیل و نتایج خاص هر یک، در ارتباط با دیگران آنها را بررسی نمایند. (شریعتمداری، 1376، ص 29).
بیان مسأله
آدمی از همان بدو تولد در یک محیط اجتماعی قرار میگیرد که این محیط در فرد به همان اندازه موثر است که محیط طبیعی و فیزیکی در دگرگونی و تغییر وجودی فرد نقش دارد. زیرا نه تنها او را به بازشناسی واقعیات ملزم میسازد بلکه نظام یا سیستمی ساخته و پرداخته از نشانهها و علائم را نیز برای وی فراهم میکند که افکار و اندیشه و هیجانات و عواطف درونی فرد را تغییر میدهد و روشهای تازهای به او ارائه میدهد و یک رشته از فرایض و تکالیف بیشماری را به وی تحمیل میکند (گلمن ، 1994؛ ترجمه کوچک انتظار ، 1384). تحقیقات نشان داده است که عواملی غیر از هوش یا استعداد در موفقیت افراد دخالت دارند از جمله این عوامل میتوان هوش هیجانی را نام برد، هوش هیجانی نوعی هوش درونفردی است و شامل ویژگیهایی مانند توانایی تهییج و برانگیختن خود، استقامت و پایداری در مقابل شکست، از دست ندادن روحیه، پس راندن افسردگی و یاس در هنگام تفکر، همدلی، صمیمیت و امید داشتن است (گلمن، 1995؛ ترجمه کوچک انتظار، 1384) . افرادی که از لحاظ هیجانی باهوش هستند حالتهای هیجانی خود را به نحو صحیح درک و ارزیابی مینمایند. آنها میدانند چگونه و چه وقت احساسات خود را بیان نمایند و به نحو موثری خلق خود را تنظیم مینمایند. این افراد از لحاظ اجتماعی نیز کارآمد میباشند. (سالوی ، 1999؛ ترجمه اکبرزاده، 1383). این که هیجانها تا چه حدی توانایی تفکر و برنامهریزی کردن برای حل مشکلات یا بهبود در روابط به کار گرفته میشوند مشخص میکند که شناخت هر فرد از تواناییهای خود، چقدر است و به این ترتیب نحوه عملکرد شخص را در زندگی مشخص میکند (اکمن 1990، به نقل از گلمن 1995؛ ترجمه پارسا، 1380). کشفهای اخیر دنیای علم نیز به قدرت مغز و خاصیت اثرپذیری آن، یعنی توانایی در زمینه قدرتمند و باهوشتر شدن، حفظ محرکات ذهنی در بلند مدت اشاره دارند (صفوی، 1380). دیویی تفکر را جریانی میداند که در آن فرد کوشش میکند مشکلی را که با آن روبرو شده است مشخض سازد و با استفاده از تجربیات قبلی خویش به حل آن اقدام کند.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی استاندارد ساختن تست هوش معنوی در بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان زنجان با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 112
مقدمه
موضوع معنویت ، دل مشغولی همیشگی انسان است. هر چند پس از انقلاب های علمی و صنعتی در غرب، گستره نفوذ دین و معنویت رو به کاهش گذاشت، تا جائی که تصور می شد دین به کلی رو به زوال است، اما در سالیان اخیر محرز شده است که دین و معنویت هر دو مورد توجه مجدد جوامع قرار گرفته اند. اینک ابراز علاقه به دین در عموم کشورهای اسلامی از جمله کشورهای خاورمیانه، آفریقا و همچنین، خاور دور مانند مالزی و سایر نقاط جهان چنان واضح است که از آن به بیداری اسلامی یاد می شود. مردم کشورهای مسیحی نیز که ده ها سال سردمداران الحاد و بی دینی در جهان بوده اند، در سالیان اخیر دوباره گرایش قابل ملاحظه ای به دین و معنویت نشان می دهند. حتی در جوامعی مانند آمریکا نوعی تشنگی نسبت به امور معنوی از جمله دین می شود. مسائلی از قبیل بی معنا شدن زندگی، احساس خلاء اخلاقی، اسارت بشر در دست تکنولوژی، تماس غرب با مذاهب مشرق زمین، آگاهی روز افزون انسان معاصر به دین و معنویت در این امر دخیل بوده است. هر روزه بر تعداد یافته های پژوهشی در زمینه های مختلف علمی به ویژه پزشکی، روان شناسی و جامعه شناسی که با گزاره های دینی همسو هستند یا لااقل تناقضی با دین ندارند، افزوده می شود. این یافته ها که در سه دهه قبل اندک بودند، در سال های اخیر با یک شتاب ناگهانی در حال افزایش هستند. به طور مثال، در خصوص ارتباط بین دین و سلامتی چیزی حدود 200 پژوهش پس از نیمه اول قرن بیستم وجود داشت که در دهه آخر این قرن، ناگهان به بیش از 5000 پژوهش مؤید ارتباط مثبت دین و سلامتی بالغ گردید و امروز با سرعت بیشتری در حال افزایش است، به نحوی که شاید بتوان از آن به یک «نهضت علمی» تعبیر کرد (کینگ ، 1999، ترجمه شجاعی،1383).
بیان مساله
اهمیت معنویت و رشد معنوی در انسان، در چند دهه گذشته به صورتی روز افزون توجه روان شناسان و متخصصان بهداشت روانی را به خود جلب کرده است. پیشرفت علم روان شناسی از یک سو و ماهیت پویا و پیچیده جوامع نوین از سوی دیگر، باعث شده است نیازهای معنوی بشر در برابر خواسته ها و نیازهای مادی قد علم کنند و اهمیت بیشتری بیابند. چنین به نظر می رسد که مردم جهان، امروزه بیش از پیش به معنویت و مسائل معنوی گرایش دارند و روان شناسان و روان پزشکان نیز به طور روز افزون در می یابند که استفاده از روش های سنتی و ساده، برای درمان اختلالات روانی کافی نیست (شهیدی و شیر افکن، 1383). در طول چند دهه گذشته، نظریه های هوش چندگانه، فهم ما را از هوش در بین شناخت سنتی وسیع تر ساخته است، خصوصاً توانایی های منطقی و زبانی با تست هوش شناختی، هوش هیجانی ، خلاق، عملی، اجتماعی، وجودی و معنوی را در بر گرفته است (بار در 2000، گاردنر 1983 و 2000، امونز 1999 هالاما و استرانیز 2004، کلمن 2001، میلر و سولاوی 1993، استرنبرگ 1997). همراه با هر شکل هوش، یک مدل نظری وابزار سنجش توسعه یافته و برای سنجش مناسب ساختار هوش جدید روا شده است . به موازات توسعه ساختار هوش هیجانی، هوش معنوی (SI) شامل مجموعه ای از توانایی هایی است که از منابع معنوی نشات می گیرد، ساختارهای معنویت و هوش را وارد ساختار جدیدی می کند. هوش معنوی مستلزم توانایی هایی است که موارد معنوی را برای پیش بینی عملکرد، تطابق و ایجاد محصولات و دستاوردهای ارزشمند بکار می گیرد (امونز،1999). می توان گفت، هوش معنوی مجموعه ای از توانایی هایی است که افراد برای بکار بردن، شکل دادن و دربرگرفتن منابع معنوی به ارزش ها و کیفیت ها به روشی که به عملکرد خوب روزانه و بهزیستی روانی دست یابند، بکارمی برند که شامل پنج حوزه: هوشیاری، لطف حق، معنا، برتری و حقیقت است (امرم و دریر ، 2007). با توجه به این تعریف، می توان نتیجه گرفت که هوش معنوی موجب افزایش کیفیت عملکرد و بهزیستی روانی افراد می شود و در پژوهشها نشان داده شده است، هوش معنوی با سلامت افراد رابطه مثبت دارد. بنابراین، پژوهش حاضر تلاشی برای پاسخ به این سوالات است که آیا می توان ابزاری دقیق و استاندارد تهیه کرد که بتواند این مولفه (هوش معنوی) را اندازه بگیرد؟ آیا این ابزار در کشور عزیزمان ایران کاربرد عملی دارد؟ آیا این ابزار معتبر است؟ آیا این تست دارای روائی است؟ آیا می توان چنین ابزاری را نرم کرد؟ آیا می توان از این تست در پژوهش های آتی استفاده لازم را بعمل آورد؟ با توجه به موارد مطرح شده پژوهش حاضر در پی آن است که پرسشنامه هوش معنوی را که 83 گویه دارد و توسط یوزی امرم و کریستوفر دریر در 2007 ساخته شده است، ترجمه و سپس در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی شهرستان زنجان هنجاریابی کند.
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی بررسی رابطه بین هوش هیجانی و خلاقیت در بین دانشجویان رشته های علوم انسانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر بافرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 152
مقدمه :
مطالعات نشان داده است که بشر اصولاً بکارگیری روشهای خلاق را در یادگیری ترجیح می دد و روشهایی نظیر کاوش ، لمس کردن و پرسش و آزمایش و دنبال مجهول رفتن و نظریه دادن ، معلمین برخلاف متعلمین اغلب طرفدار دیکته کردن دانش و اطلاعات هستند ، تحقیقات نشان داده است که بسیاری از مطالب درسی ، اگر نگوییم همه ی آنها با روشهای خلاق بسیار با صرفه تر و موث تر است روشهای دیکته کردن آموخته می شوند علاوه بر آن بسیاری از افراد واکنشی بسیار قوی نسبت به یادگیری خلاق از خود نشان می دهیم ، آنها روشهایی که این امکان و اجازه را می دهد و از آنها می خواهد که خود دنبال مجهول و کشف پاسخ بروند ، میزان یادگیری بسیار بالا و در روشهایی که اطلاعات به آنها دیکته می شود ، سرعت و میزان یادگیری بسیار پایینی داشته اند. یادگیری از طریق بکارگیری استعدادهای خلاق ، عموماً به شکل های درک مسأله ، یا نواقص ، حدس زدن و ساختن فرضیه درباره راه حل آن، آزمایش کردن این حدسیات ، تجدید نظر و اصلاح حدسیات و استخراج نتایج آزمایش بروز می کند . در این فرایند یکی از غرایض قوی بشری نقش مهمی بر عهده می گیرد و آن تنشی است که بشر در مقابل یک مجهول یا غیر حقیقت احساس می کند . او سعی دارد به صورتی خود را از این تنش آزاد سازد و این انگیزه او را وادار به پرسیدن و حدس زدن و پی گیری مطلب می نماید حتی پس از حدس زدن ، تردید درباره صحت حدس هنوز باعث نارضایتی است . در دنیای پیچیده کنونی که شاهد رقابت های بسیار فشرده جوامع گوناگون برای دستیابی به جدیدترین فناوری و منابع قدرت هستیم افراد تیزهوش و دارای هوش هیجانی که خلاق هستند و صاحبان اندیشه نو و تفکر واگرا به مثابه گرانبهاترین سرمایه ها از جایگاه بسیار والا و ارزشمندی برخوردار است و در چنین عصری باید برای اداره سازمان های گوناگون اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی و آموزش و به نوآوری و نوجویی و نظرخواهی و بهره گیری از دستاوردهای اخلاقی ، علمی و فنی بشر همت گذاشت . امروز جامعه بیش از هر زمان دیگر به افراد هوشمند و خلاق نیاز دارد ، هر قدر جهانی که در آن زندگی می کنیم پیچیده تر می شود نیاز به شناسایی و پرورش ذهن های خلاق و آفریننده نیز بیشتر و شدیدتر می گردد به همین دلیل در شرایط کنونی ، مسأله خلاقیت از مهمترین مسائل در قلمرو روانشناسی آموزشگاهی است و همین طور رابطه نزدیکی با هوش به خصوص هوش هیجانی دارد . با توجه به این امر باید مدیرانی مبتکر و خلاق را برای رده های متفاوت مدیریت برگزید ، مدیران توانمندی که قادر باشند با اتخاذ تدابیر و شیوه های بایسته به ویژه در دستگاه آوزش و پرورش و مراکز دانشگاهی زمینه را برای تجلی بروز استعدادها و خلاقیت دانشجویان فراهم آورد . اگر با استناد به نظر ژان کیا ژه هدف اصلی آموزش در مراکز دانشگاهی و آموزش و پرورش را آفرینش و به ویژه آفرینش انسان های توانا به انجام دادن کارهای نو و انسان های خلاق و نوآفرین و کاشف بدانیم . ( سیدیحی محمدی – 1384 )
بیان مسأله :
با توجه به اهمیت خلاقیت و نوآوری در مراکز دانشگاهی و رابطه آنبا هوش هیجانی موضوع پژوهش در این تحقیق بیان مسأله به این صورت است که بین خلاقیت و روحیه خلاق و هوش هیجانی دانشجویان رشته های علوم انسانی می تواند رابطه وجود داشته باشد و با اینکه دانشجویان رشته علوم انسانی تدبیر و تفکری در رابطه با حل مسأله و یا پیدا کردن راه حل هایی جهت حل مسأله ندارند می توانند خلاق باشند . واژه خلاقیت عمر طولانی ندارد – واژه نامه انکلیسی آکسفورد – ظهور این کلمه را به سال 1875 میلادی در کتابی راجع به ادبیات نمایش و انگلیسی نسبت می دهد . در این کتاب قدرت خلاق شکسپیر سخن رفته است . خلاقیت واژه های بسیار مهم و ارائه تعریض از آن مشکل است و بنابراین با توجه به روحیه خلاق جوانان این قشر مهم جامعه و اینکه هوش بخصوص هوش هیجانی می تواند نقش بسزایی در نوآوری داشته باشد که در اندازه گیری هوش هیجانی بیشتر به توان باالقوه انجام کار توجه می شود تا حاصل کار ، یعنی بیشتر به فرایندها توجه داریم تا پیامدها تأکید نموده است که نتایج پژوهش های انجام شده در خصوص هوش هیجانی انجام داده اند متوجه شده اند مدارس و مراکز عالی موفق هستند که به ایجاد رابطه مناسب بین دانشجویان و اساتید و دانش آموز و معلم کمک می کند هوش هیجانی می تواند در روحیه خلاق جوانان نقش داشته باشد به این صورت که به کارگیری استعداد و رغبت و هوش لازم برای نوآوری لازم و ضروری است . ( جلالی – 1384 ) سوال مسئله : آیا بین هوش هیجانی و سلامت روانی دانشجویان علوم انسانی دانشگاه آزاد واحد ابهر رابطه معنی داری وجود دارد ؟
فهرست
مطالب صفحه
فصل اول : کلیات 1
مقدمه 2
بیان مساله 4
سوال مسئله 5
اهمیت و ضرورت تحقیق 6
زمینه تحقیق 7
فصل دوم : پیشینه و ادبیات تحقیق 9
مرور سوابق نظری و پیشینه مورد مطالعه 10
ادبیات و پیشینه تحقیق 12
اجزاء خلاقیت 20
هوش و خلاقیت 21
خلاقیت و پیشرفت تحصیلی 23
خلاقیت و جنسیت 28
رشد خلاقیت 30
نقش معلم در پرورش خلاقیت 31
خلاقیت چیست 34
شرایط خلاقیت 37
انگیزش درونی چیست 39
تاثیرات اجتماعی و محیطی 40
تاثیر محدودیتها بر جنبه های مرتبط با خلاقیت در عملکرد 41
ده گام به سوی تقویت خلاقیت 42
روش آموزش خلاقیت 45
طبقه بندی مسائل 46
آموزش مهارتهای حل مساله 47
فهرست
مطالب صفحه
اهمیت دادن به دستاوردهای خلاقانه طلادگیرنده 48
بگذارید کودکان تجربه کنند 49
کشف استعدادهای ویژه هر دانش آموز 50
جو کلاسی و خلاقیت 52
روش های آموزش خلاقیت به دانش آموزان 54
اسباب بازیهای مناسب برای کودکان 59
استفاده از مواد رنگی 60
توصیف عوامل مانع خلاقیت 61
کمرویی مانع ایده هاست 62
ضرورت توجه به خلاقیت درکودکان و نوجوانان 63
ویژگی های افراد خلاق 64
رشد خلاقیت در بچه ها 65
عوامل سرکوب خلاقیت 67
ما و خلاقیت 68
نقش معلم 70
وظیفه ی اولیا 73
امکانات ما برای ایجاد خلاقیت 76
نتیجه گیری 81
پشنهادها 82
بها دادن به هنر های کودکان جهت پرورش خلاقیت 97
هوش هیجانی را بشناسیم 98
چگونه می توان در هوش هیجانی پیشرفت کرد 102
مولفه های هوش هیجانی 105
سنجشی برای هوش هیجانی 108
فهرست
مطالب صفحه
هوش هیجانی EI 109
هوش هیجانی خود را بیازمایید 111
اهمیت اندازه گیری هوش هیجانی 113
تعریف و پیشینه هوش هیجانی 114
پیشینه مطالعه هوش غیر شناختی 116
فصل سوم : روش تحقیق 124
جامعه مورد مطالعه 125
ابزار اندازه گیری تحقیق 126
معرفی آزمون خلاقیت تورستون (CREE) 129
اعتبار آزمون 131
روش آماری مربوط به فرضیه ها 132
روش تحقیق 133
فصل چهارم : یافته ها و تجزیه و تحلیل داده ها 134
مقدمه 135
جدول 1-4 نمرات خام آزمودنی ها از آزمون خلاقیت 136
جدول 2-4 نتایج بدست آمده فرضیه اول 138
جدول 3-4 نمرات خام پسران و دختران 139
جدول 4-4 نتایج بدست آمده فرضیه دوم 141
جدول 5-4 نتایج بدست آمده فرضیه سوم 142
فصل پنجم : بحث و نتیجه گیری 143
بحث و نتیجه گیری 144
پیشنهادات 147
محدودیت ها 148
منابع و ماخذ 149
ضمائم 150
دانلود پایان نامه آماده
دانلود پایان نامه رشته روانشناسی هوش هیجانی در بین دانشجویان رشته های مشاوره و مهندسی با فرمت ورد وقابل ویرایش تعداد صفحات 121
مقدمه :
هوش هیجانی به عنوان مجموعه ای از عوامل که می تواند فرد را به طرف روابط سالم و توانایی برای پاسخ به کوشش های زندگی شخصی و حرفه ای در جهت مثبت هدایت کند ، تعریف شده است (مک مولن 2003) .
نظریه پردازان هوش معتقدند که IQ به ما می گوید که چه کار می توانیم انجام دهیم. در حالیکه هوش هیجانی به ما می گوید که چه کاری باید انجام دهیم . IQ شامل توانائی ما برای یادگیری تفکر منطقی ، انتزاعی می شود . در حالیکه هوش هیجانی به ما می گوید که چگونه از IQ در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم . هوش هیجانی شامل توانایی ما در جهت خودآگاهی هیجانی و اجتماعی ما می شود و مهارت های لازم در این حوزه ها را اندازه می گیرد. همچنین شامل مهارت های ما در شناخت احساسات خود و دیگران و مهارت های کافی بر ایجاد روابط سالم با دیگران و حس مسئولیت پذیری در مقابل وظایف می باشد . (منصوری 1380) .
گلمن نیز معتقد است ، هوش هیجانی شامل توانایی ما برای حل مشکلات هیجانی انعطاف پذیری و قبول واقعیت می شود . بر اساس مطالعات دانیل گلمن در بهترین شرایط همبستگی اندکی (7%) بین هوش عمومی و برخی از ابعاد هوش هیجانی وجود دارد . به طوریکه می توان ادعا کرد و آنها عمدتاً ماهیت مستقل دارند . وقتی افراد دارای هوش عمومی بالا در زندگی تقلا می کنند و افراد دارای هوش متوسط به طور شگفت انگیزی پیشرفت می کنند ، شاید بتوان آن را هوش هیجانی بالای آنان دانست (گلمن 1998) .
مطالعات ریچارد (1995) نشان داد که نمره کل هوش عمومی همبستگی اندکی (12%) با هوش هیجانی دارد و مطالعات بار . آن نشان داد که عناصر هوش هیجانی از هوش عمومی مستقل است (دهشیری 1380) .
بیان مسئله :
در خانه مغز ما چیزی زندگی می کند به نام IQ ، که سالها فکر می کردیم او فرمانروای همه دستوراتی است که از مغز صادر می شود ورفتار ما بر اساس خیر و صلاحـی که او تشخیـص می دهد ، بدون چون و چرا تحت رهبری اوستو هر کجا رفتار خردمندانه ای از کسی سر می زند یا بر عکس عمل غیر عاقلانه ای انجام می داد سریع به او نسبت IQ بالا یا IQ پائین می زدیم .
اما آیا یه راستی رفتار ما نشان دهنده هوش عمومی یا کلی ماست ، اگر این چنین است چرا با وجود هوش بالا یا همان IQ بالا در بعضی افراد بازهم رفتارهای عجیب و غریب و احمقانه ای بروز می کند ؟
شاید به خاطر همین پیچیدگی بود که الکسین کارل انسان را موجودی ناشناخته معرفی کرد . اما در سال 1990 یکی از این ناشناخته ها توسط دانیل گلمن کشف شد که نام هوش هیجانی یا EQ لقب گرفت . هوش هیجانی چیست ؟ و چه فرقی با هوش عمومی یا همان IQ دارد؟ ( سعید سالارکیا 1385) .
نظریه پردازان هوش هیجانی به ما می گویند که IQ به ما می گوید که چه کار می توانیم انجام دهیم . در حالی که هوش هیجانی به ما می گوید که چه کاری باید انجام دهیم ، IQ شامل توانایی ما برای یادگیری تفکر منطقی او انتزاعی می شود ، در حالیکه هوش هیجانی به ما می گوید که چگونه از IQ در جهت موفقیت در زندگی استفاده کنیم . (همان منبع) .
در پژوهش حاضر می خواهیم بدانیم ، EQ یا هوش هیجانی در بین دانشجویان رشته های مشاوره و مهندسی چه مقدار است ؟
اگر کمی دقت کنیم علت خیلی از موفقیت ها یا ناکامی ها ، استرس ها یا آرامش های درونی را می توانیم از طریق EQ ردیابی کنیم و از او انتظار داشته باشیم . لذا امیدواریم در پژوهش حاضر با شناخت ویژگی های هوش هیجانی و مقایسه آن در بین دانشجویان گامی در جهت رشد موفقیت ها و آرامش آنان برداریم .
اهمیت و ضرورت پژوهش :
بعضی هوش عاطفی را به عنوان یک قایق نجات یا دستاویز بسیاز محکمی می پندارند که به کمک آن می توان از رنج ها و ناراحتی های زندگی عادی خلاص شد . عده ای هم به انکار اهمیتی آن پرداخته و معتقدند که به مفهوم کهنه و قدیمی لباسی نو و تـازه و پر زرق و بـرق پوشانده اند . اما واقعیت هوش هیجانی چیزی فراتر از این ادعاها و گزافه گویی هاست .
صاحب نظران و پژوهشگرانی که به بررسی و مطالعه علمی هوش عاطفی می پردازند معتقدند که هوش عاطفی می تواند کاربردها و تأثیرات مهمی بر فعالیت های گوناگون آدمی چون رهبری و هدایت دیگران ، توسعه ی حرفه ای یا شغلی ، زندگی شغلی ، زندگی خانوادگی و زناشویی، تعلیم و تربیت ، سلامت و بهزیستی روانی و ... داشته باشد . از هوش عاطفی نباید به عنوان یک رقیب یا جانشین برای « توانایی» ، « دانش و آگاهی» « مهارت های شغلی» نام برد . فرض می شود که هوش عاطفی می تواند سبـب بهبـود و اصـلاح فعالیـت های حرفـه ای ، موقعیت های شغلی و کسب مهارتهای لازم و مطلوب گردد . لذا ضروری به نظر می رسد که در پژوهش حاضر به بررسی هوش هیجانی در افراد پرداخته شود تا بدین وسیله رابطه میان هوش هیجانی و رشته تحصیلی دانشجویان محاسبه گردد