یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

کتاب کندوکاوی در تعریف طراحی شهری - دکتر کوروش گلکار

اختصاصی از یارا فایل کتاب کندوکاوی در تعریف طراحی شهری - دکتر کوروش گلکار دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

کتاب کندوکاوی در تعریف طراحی شهری - دکتر کوروش گلکار



فهرست مطالب (به دلیل سهولت معرفی، زیرمجموعه مطالب ذکر نگردیده است)
- مقدمه
- زمینه ظهور و رواج رشته طراحی شهری
- تعاریف متقدمان از طراحی شهری
- خصیصه های نبیادین طراحی شهری
تعاریف متاخران از طراحی شهری
نتیجه گیری


دانلود با لینک مستقیم

دانلود مقاله کوروش بزرگ

اختصاصی از یارا فایل دانلود مقاله کوروش بزرگ دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود مقاله کوروش بزرگ


دانلود مقاله کوروش بزرگ

کوروش دوم (به پارسی باستان: ) که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است، بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد. کوروش در استوانه خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نواده کوروش، شاه بزرگ انشان، نواده چیش‌پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده‌ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند. به گفته هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به‌جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل ازدواج کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه‌مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه‌ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.

درباره کودکی و جوانی کوروش و سال‌های اولیه زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه‌است. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند؛ ولی فقط یکی از آنها را معتبر می‌داند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستان‌های متفاوت درباره کوروش نقل می‌شده‌است.

کوروش ابتدا علیه شاه ماد طغیان کرد و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به‌سوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و به‌سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَ‌گوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی درباره کیفیت این نبردها وجود دارد.

در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیده پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به‌نام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطه عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرت‌های درگیر در آسیای غربی شد و زمینه بازگشت یهودیان تبعیدی به میهن‌شان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستش‌گاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره‌ای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد.

استوانه کوروش پس از شکست دادن نبونعید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزله سند و شاهد تاریخی پرارزشی‌است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد استوانه کوروش را به همه زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.

هرودوت گزارش می‌دهد که کوروش در جنگ با ماساگت‌ها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را اکثر مورخان جدید رد می‌کنند و معتقدند که داستان هرودوت ساختگی است. تنها منبع موثق کهنی که غیرمستقیم به مرگ کوروش اشاره می‌کند، دو لوح و سند گلی یافت‌شده در بابل است که نخستین آن مربوط به دوازدهم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است که تاریخ آن «نهمین سال کورش، شاه کشورها» را نشان می‌دهد. سند دوم که مربوط به سی و یکم اوت ۵۳۰ پیش از میلاد است، «سال آغاز فرمانروایی کمبوجیه، شاه کشورها» را بر خود دارد. این دو سند که در ظاهر اهمیت چندانی ندارند، در واقع نشان می‌دهند که کوروش در فاصله بین ۱۲ تا ۳۱ اوت سال ۵۳۰ پیش از میلاد درگذشته‌است و یا حداقل، خبر درگذشت وی و بر تخت‌نشینی کمبوجیه در این تاریخ به بابل رسیده‌است.

پیش از سال ۵۵۰ قبل از میلاد پارس‌ها نقش به سزایی در تحولات دنیا بازی نمی‌کردند اما در این سال پیروزی‌ها و فتوحات کوروش بر سلاطین همسایه آغاز گردید. کوروش یک نظامی نابغه بود، به طوری که بین سال‌های ۵۵۰ تا ۵۳۹ پیش از میلاد با فرماندهی موفق لشکریانش پیروزی‌های متعددی کسب نمود. گستردگی پهنه حکومت کوروش تا سال ۵۳۹ پیش از میلاد از شرق، رود سند در هندوستان و از غرب، آناتولی بود. این قلمرو حکومتی ۳۲۰۰ کیلومتر طول داشت.

نام کوروش صفحه 4
تبار و خانواده صفحه 7
کودکی و نوجوانی صفحه 9
جنگ با مادهاصفحه 10
فروپاشی فرماندهی لیدیهصفحه 12
تسخیر شرق ایران و غرب آسیای میانه و ایلامصفحه 14
فتج بابلصفحه 15
نبرد با ماساگت‌ها و مرگصفحه 17
شخصیت کوروش صفحه 18
دین کوروش صفحه 19
ذوالقرنینصفحه 20
کوروش در کتاب های تاریخی مسلمانانصفحه 21
آرامگاه کوروش صفحه 22
بنا ها و کاخ هاصفحه 22
استوانه کوروشصفحه 23
منابع صفحه 25

 

شامل 25 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم

دانلود پایان نامه | مقاله کوروش بزرگ

اختصاصی از یارا فایل دانلود پایان نامه | مقاله کوروش بزرگ دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود پایان نامه | مقاله کوروش بزرگ


دانلود پایان نامه | مقاله کوروش بزرگ

فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش)

تعداد صفحات: 14-16

 

در صورت داشتن سوال و یا درخواست پروژه و یا تحقیق با هر فرمت دلخواهتان لطفا،حتما با شماره های ما تماس بگیرید.

 

تلفن پاسخگویی به سفارشات شما عزیزان :09389070898

ایمیل پشتیبان:MRTeacher2008@gmail.com

 

 

 

 

 

 

 

کوروش بزرگ

کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان: ‎‎‎‎‎‎‎‎‎‎) همچنین معروف به کوروش دوم، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال۵۵۹ تا۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.[۲]
درباره
ٔ کوروش تمام مورخین متفقند که شاهی بود با عزم و عاقل و رئوف که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود.[۳] جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان می‌دهد.[۴] با پادشاهان مغلوب به اندازه‌ای مهربانی می‌کرد که آنها دوست کوروش شده و در مواقع مشکل به او یاری می‌نمودند. با مذهب و معتقدات مردم کاری نداشت بلکه برای جذب قلوب ملل آداب مذهبی آنها را محترم می‌داشت. شهرها و ممالکی که در تحت تسلط او در می‌آمدند، هیچگاه معرض قتل و غارت واقع نمی‌شد. [۵] آنچه درباب وی برای مورخ جای تردید ندارد، قطعاً این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوق‌العاده در وجود او، با چنان انسانیت و مروتی در آمیخته بود که در تاریخ پادشاهان شرقی پدیده‌ای به‌کلی تازه به شمار می‌آمد.[۶]کوروش از ذکر عناوین و القاب احتراز داشت، در کتیبه‌هایی که از او مانده، این عبارت ساده خوانده می‌شود، من کوروش شاه هخامنشی هستم. حال آنکه شاهان دیگر خود را خدا می‌خواندند. [۷]

ایرانیان کوروش را پدر*[۱] .[۸] و یونانیان او را سرور و قانونگذار می‌نامیدند و در وی به چشم یک فرمانروای آرمانی می‌نگریستند. [۹] یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیح پروردگار بشمار می‌آوردند[۱۰]، ضمن آنکه بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.[۱۱]

واژهٔ کوروش

نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:

دکتر شهبازی معتقد است کوروش به معنی خورشید است. او در کتاب راهنمای جامع پاسارگاد می‌گوید بر اساس سنتی که کتزیاس یونانی ناقل آن بوده است و پلوتارخ ذکر کرده، کلمه‌ی کوروش را ایرانیان با کلمه خورشید انطباق داده بودند (در زبان ایرانی خورشید "هُوَر" تلفظ می‌شد که امروزه خور=هور می‌گوییم) یعنی خورشید را مظهر و نمادی برای کوروش می‌دانستند و جالب اینکه آرامگاه کوروش دلیلی برای تایید این روایت (که اغلب مورد تردید بوده است) باقی نهاده و آن شکل خورشیدی است که بر پیشانی آرامگاه او، بالای سردر اتاق آرامگاه، حجاری کرده‌اند.[۱۲]

تبارنامه کوروش بزرگ

 


دانلود با لینک مستقیم

دانلود کتاب زندگینامه کوروش بزرگ

اختصاصی از یارا فایل دانلود کتاب زندگینامه کوروش بزرگ دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

دانلود کتاب زندگینامه کوروش بزرگ


دانلود کتاب زندگینامه کوروش بزرگ
کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان) همچنین معروف به کوروش دوم، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.
دربارهٔ کوروش تمام مورخین توافق دارند که شاهی بود با عزم، عاقل و رئوف که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود. جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان می‌دهد. با پادشاهان مغلوب به اندازه‌ای مهربانی می‌کرد که آنها دوست کوروش شده و در مواقع مشکل به او یاری می‌نمودند. 

دانلود با لینک مستقیم

تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

اختصاصی از یارا فایل تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش


تحقیق خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : word(قابل ویرایش)

تعداد صفحات:34

چکیده:

خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش
1) نیاکان کوروش
خاندان هخامنشی با این که در ذکر همة اسلاف صاحب اعتبار کوروش ، در نزد محققان مختلف اتحاد نظر وجود ندارد و کسانی نیز به تعداد فرمانروایان پیشین و البته محلی و منطقه ای بودن برخی از آنان تأکید ورزیده اند ، ولی شکل قابل قبول این است که پس از هخامنشی جد خاندان ، شاهان ذیل دارای نام و نشان بوده اند :
1)    چیش پش
2)    کمبوجیه
3)    کوروش
4)    چیش پش
5)    کوروش
6)    کمبوجیه
7)    کوروش سوم ( بزرگ )
به تعبیر هرودت قبایل پارسی در زمان استقرار در منطقه ای که نام آنها را بر خود پذیرفته و از کرمان تا خوزستان امتداد داشته است ، ده طایفه بوده اند که عبارتند از :
پاسارگادی ها ، مرفی ها ، ماسپیان ها ، پانتالی ها ، دروزی ها و گرمان های شهرنشین ، و همچنین ساگارتی ها ، مردها ، دروپیک ها ، ودائین های شبانکاره ، این که چنین ترکیبی در همة ادوار عمر سلسلة مزبور حفظ شده باشد محل تردید است ولی بی شبهه کوروش از دودمان پاسارگادی های شهرنشین بوده و در زمرة نجیب ترین و برجسته ترین اقوام پارسی به شمار می رفته است .
تعلقی که شاهان هخامنشی به محیط و مسکن مألوف خویش نشان می دادند و در همان معدود کتیبه ها و آثاری که به طور مستقیم از آنان باقی مانده ، آشکار است ، کنایه از شناختی دیرپا و سازگار با کل منطقة وسیع پارس کهن دارد و از احساسات درونی شده قرن های طولانی اقامت آنان سخن می گوید . در همان حال ، پیوستگی های تثبیت شده و هویت یافتة تاریخی آنها با دیگر اقوام ایرانی جا گرفته در سرتاسر فلات ایران هم مأخوذ از پشتوانه های زبانی ، فرهنگی ، عقیدتی اخلاقی و قومی مردمی است که اگر نه پیش تر دست کم در خلال نزدیک به دو سده و نیم فرمانروایی بی چون و چرای سلسلة مزبور ، یک جهتی و همداستانی و وحدت آریایی خود را کسب کرده بودند .
به عبارت دیگر ، کوروش بزرگ و سلسله ای که او جهانی شدنش را بنیاد نهاد حافظ منافع همة ایرانیان مستقر در نجد پهناور ایران و مبشر و مبین مجموعه آداب و اصول انسانی بی نظیری بود که به مرور ایام در وجود فرد فرد ایرانیان نهان و نهادینه شده بود و تنها در انتظار ناجی نیرومند و مظهر کامل عیاری می نمود که اراده و عزم ملی ایرانیان را برای قبول مسئولیت جهانداری و ارائه تصویری کامل از خصوصیات ایرانی نشان دهد .
تاریخ جانشینی کوروش را حدود سال 557 ق . م رقم زده اند و اگر جابجایی قدرت مادها با نوادة آژیدهاک را در همان محدودة سال 550 ق . م بدانیم ، یک نکته محرز است که کوروش پیش از دست زدن به چنان اقدام بزرگی که با سهجن خونری زیعمده همراه بوده ، به مدت دست کم هفت سال ، تجربة اداره سرزمین های پارس و انزان ( انشان ) را داشته است . کمبود منابع تحقیق مانع از آن نیست که بگوییم بدون شک توسعة متصرفات ایران در زمان کمبوجیه دوم و بعد هم دوران طلایی سازماندهی امپراتوری در عصر داریوش بزرگ ، مدیون پایه های مستحکمی است که بنیاد گذار سلسله پی افکنده است ، به تعبیر هرودت ، ایرانیان آن اندازه به مقام والای انسانی او نازش داشته اند که : « هیچ فرد پارسی تا امروز خود را در حد آن ندیده است که با کوروش برابر شود » ( ک . سوم ، 160 ) بریان ، همان ، ص 169 ) .
2) آغاز پادشاهی کوروش
نخستین کاری که کوروش پس از پیروزی بر پادشاهی ماد انجام داد ، انتخاب شهر بزرگ و با سابقة همدان به عنوان پایتخت دولت رو به توسعة خود بود . درست است که او و خلاف او ، در تمامی دوران حکمرانی خود از پایتخت های دیگری نظیر شوش و ری و پارسه استفاده کردند و فرضاً ایام بهار را در ری و تابستان را در همدان می گذرانیدند و پاییز و زمستان را هم به تناوب در پارسه و شوش به سر می آوردند ولی اهمیت همدان به عنوان خاستگاه نخستین دولت مقتدر آریایی در شرق و آن هم با قدمتی چند صد ساله بر کسی پوشیده نبود ، و دودمان سلطنتی هخامنشی هم که خود را وامدار و وارث بر حق برادران مادی خویش می دانست ، جداً این پیوستگی ها را محفوظ می داشت . به تعبیر دیگر با حفظ عمال مادی در مشاغل خود ، تبدیل قدرت چنان مخفیانه و زیرکانه و شاید هم بتوان گفت طبیعی و منطقی انجام گرفت که در نظر ملل غربی ، حکومت پارسی همان حکومت مادی جلوه می کرد و هرودوت و مورخان دیگر ، تا روزگار خود ، که 150 سال با آغاز کار کوروش فاصله داشت ، جنگ های پارسیان با یونانیان را جنگ های مادی می نامیدند .
البته نظیر این تحولات در حوزه های مدنی دیگری نیز که متعاقباً تحت تسلط پارسی ها درمی آمدند صورت گرفت ، چنان که بابل ، سارد ، مصر و غیره نیز حکومت جهانی ایرانیان را به رغبت پذیرا شدند و با حضور مستمر و مثبت خود در بنای امپراتوری ، آن را ، پل ارتباطی و میانی تمدن های شرق و غرب عالم کردند .

پادشاهی کوروش و فتوحات او
1) تسخیر لیدی
بی گمان ظهور قدرت جوان هخامنشی به رهبری مرد با کفایتی چون کوروش ، دلواپسی های بسیاری در کشورهای همسایه ایران می آفرید . جملگی پی بردند که دولت جوان هخامنشی با سرعت عمل و توانی که از خود نشان داده ، به صورتی ناگزیر درصدد بسط متصرفات خویش است . بر همگان روشن بود که جنگ یک علامت استثنایی از شیوه های کارایی دولت هاست ، حتی اگر این کارایی را از نظر دامنة بسیج نیروهای مولده انسانی ، مادی ، نظامی ، فنی و 000 که ضرورت آن را تحمیل کند ، قضاوت کنیم . حکومت و تشکیلاتی که دست به این کار می زند ، باید در مرتبة بالایی از استحکام سازمان های داخلی و انسجام ملی و قوت اراده رهبران خود باشد .
تصرف لیدی از این بابت مهم است که در متون یونانی معاصر واقعه و بعدتر به تفصیل از آن یاد شده است . هرودوت می گوید که کوروش پس از تصرف ماد ، سازمان حکومتی و اداری خود را در شوش مستقر کرد و در اندیشة بنای شهری برآمد که بعدها ، تخت جمشید نام گرفت . کرزوس آخرین پادشاه لیدی و متمول ترین پادشاه جهان در پایتخت ثروتمند خود سارد سلطنت می کرد و تحولات وقایع ماد را به دقت زیر نظر داشت . مردی که به آن سرعت بر قلمرو وسیع مادها تسلط پیدا کرده بود ، به دو دلیل ، وی را اندیشناک می ساخت . از یک سو قرابتی که خود او با خاندان ماد داشت و از دیگر سو ترس و وحشتی که وسعت یابی امپراتوری پارسی به وجود می آورد ، او را سخت مضطرب می کرد ، شکست پادشاه ماد برای او ناگوار بود ، چرا که آژیدهاک ( ایختوویگو) پادشاه آن کشور ، با یکی از شاهزاده خانم های دربار لیدی ازدواج کرده بود ، و بدین گونه ارتباطی که میان دو دولت معتبر به وجود آمده و با وصلت ، استحکام پذیرفته بود ، از میان می رفت و آن هنگام که رقیب آریایی او ، کوروش ، بر چنان قلمرو پهناوری تسلط می یافت و تمایلات جاه طلبانه اقوام تازه به دوران رسیده پارسی را به مرحله عمل نزدیک می کرد ، طبعاً کرزوس حق داشت که دچار ترس و نگرانی شود ( تواریخ ، باب 72 ، ص 58 ) .
واقعیت این است که این فقط کرزوس نبود که پس از انضمام ماد به پارس و بزرگ شدن یک قدرت نوپای توانمند و پویا دچار دلواپسی شده بود ، بلکه سه دولت نامی آن زمان یعنی لیدی ، بابل و مصر ، به توهم مشترکی رسیده بودند . با این که درک شرایط آن روز جوامعی که بعدها ، نام خاور نزدیک و میانه را برخود گرفتند ، چندان آسان نیست .
ولی می توان این حقیقت را پذیرفت که دولت های مقتدر عصر ، خبرچینانی در سرزمین های یکدیگر داشتند که از کم و کیف حوادث عمده ای که می گذشت ، به وسیلة آنان آگاه می شدند . شاید هم سرعت عملیاتی که به فتح ماد انجامیده بود و یا نحوة فرماندهی و لشکر آرایی کوروش و آوازة فرماندهی او ، به حدی گسترش یافته بود که دول قدرتمند همسایه نگرانی های خود را ظاهر ساختند و درصدد ایجاد وحدتی نظامی – سیاسی برآمدند . تا آنجا که معلوم است سران سه کشور بلادرنگ با یکدیگر وارد گفتگو شدند و توانستند که به توافق هایی برای جلوگیری از توسعة دولت جدید ایران دست یابند .
کرزوس به شخصه پادشاهی قدرتمند می نمود و ثروت انبوهی در خزائن سارد انباشته بود . رونق پایتخت وی به مرتبه ای رسیده بود که آن را سارد طلایی می خواندند و اشیای نفیس و گوهرهای گرانبهای گرد آمده ، چشم حکما و خردمندان بزرگ یونانی معاصر همانند سولون و بیاس را که از حکمای مشهور هفت گانه بودند ، خیره ساخته بود . ارتباطات نزدیکی هم که به واسطة موقعیت جغرافیایی مطلوب با دولت شهرهای یونانی و مستعمره نشینان آسیای صغیر پیدا کرده بود ، به طور روزافزونی بر ثروت و شکوه آن تأثیر می گذاشت ، به گونه ای که در شمار نخستین دولت های جهان باستان بود که به ضرب سکه مبادرت ورزید ( بختورتاش ، 1350 ، ص 22 ) .
از سویی هم بهبود وضع ساکنان سواحل خرد آسیا و بالا رفتن سطح زندگی آنان موجب شده بود که یونانیان ساکن شبه جزیرة اصلی ، برای کسب درآمد بیشتر به این منطقه کوچ کنند و بدین گونه ترکیب جمعیت ساکن در خطه مزبور به مرور زمان به سود اقوام یونانی در حال تغییر بود و این امر خود نوعی حق حاکمیت بلامنازع بر تمامی آسیای صغیر برای آنان به وجود آورده بود .
بدیهی است سرزمینی که مدت ها از تعرض دشمنان برکنار بود و تلاش دولت ماد را نیز برای سلطه بر خود ، به نحوی غیرمنتظره ناکام ساخته بود ، اینک با روی کارآمدن دولت قدرتمند هخامنشی و سیاست توسعة ارضی آن به شدت در معرض تهدید قرار می گرفت و نه تنها دولت لیدی و ایونی های دیگر ، یعنی ساکنان یونانی آسیای صغیر دچار اضطراب و نگرانی شدند که بل ، دولت – شهرهای مستقر در سرزمین اصلی یونان نیز خطر را نزدیک می دیدند و تمامی توان خود را در کفة مشترک دفاع با دولت سارد نهادند .
این که کوروش ناگزیر از توسعة متصرفات ارضی خود و اجرای حکم تاریخ برای نشان دادن ارادة مصلحت جوی و خیراندیشی ملتی سلحشور و نیک خواه و تمدن آفرین بود ، مسئله ای بدیهی می نمود ، دولت نوپای هخامنشی به صراحت متوجه شده بود که نه مانند سرزمین فراعنه از اقتصاد کشاورزی نیرومند و پرباری برخوردار است و نه هم چنان لیدی و بابل و دیگر دولت – شهرهای یونانی از اقتصاد تجاری و پولی قابل اعتنایی بهره می برد ، پس ، ناگزیر برای اداره امور امپراتوری پهناور و روبه توسعه و حفظ موقعیت به دست آمده در برابر سایر قدرت های دنیای کهن باید درصدد یافتن منابع دیگر برآید . بدین ملاحظه ، مشارکت در دارایی و مکنت همسایگان ثروتمند ، از اولویت ویژه ای برخوردار بود .
چنین است که می بینیم کوروش بزرگ ، از همان آغاز کار ، به صورتی کاملاً طبیعی و غیرقابل اجتناب ، به سوی سیاست توسعة ارضی کشیده شد تا از طریق کسب خراج و اخذ درآمدهای جدید بتواند نیروهای به غلیان آمده داخل کشور را آرام نگاه دارد و از سوی دیگر ، با غلبه بر حریفان قدرتمند منطقه ، از تطاول و تجاوز مسلم بعدی آنان پیشگیری کند . تاریخ هم نشان داده بود که تا آن روزگار ، و حتی هزاره های بعد ، دول جهان ناگزیر بودند که یا در چهرة غالب ظاهر شوند یا مغلوب بمانند و تابع قدرت های برتر گردند .
درک نگرانی های یونانیان آسیای صغیر و شبه جزیره آسان بود . چون آنها نمی خواستند به سادگی کانون های ثروتی را که در طی سالهای طولانی به دست آورده بودند و برای رونق هرچه بیشتر چنان مراکزی تلاش می کردند ، از دست بدهند . آنها حضور ایرانیان را در آسیای صغیر ، برای آینده شبه جزیره یونان ، آنها حضور ایرانیان را در آسیای صغیر ، برای آینده شبه جزیره یونان ، خطری محتوم می شمردند و تاریخ نیز نشان داد که در این زمینه پر بی حق نیستند . به همین صورت است که می بینیم در ماجرای لشکرکشی پادشاه ایران به لیدی نیز نظری خشماگین دارند و اساساً جز در مواردی معدود ، جانب حق را در بیان مطالب ، نگاه نمی دارند .
لیدی برای دورنگاه داشتن حریف تازه کار ولی نیرومند ، اتحاد با دول بابل و مصر را یک پیروزی می دانست ، هرچند که رقابت های اقتصادی کهن ، در میان مللی که هرکدام به یک نحو در سرنوشت منطقه دخیل بودند ، نیز در میان بود و هرگاه لازم می دیدند آتش جنگ و دشمنی را در میانشان شعله ور می ساخت . کرزوس البته درصدد جلب همراهی شهرها و مستعمرات یونانی آسیای صغیر نیز بود و به همین دلیل ، ابتدا شهر می لِت و آن گاه شهرهای دیگر را با خود متحد کرد تا در موقع لزوم بتواند از امداد آنها بهره بگیرد .
در آن روزگار ، متداول بود که یونانیان برای جلب نظر خدایان متعددی که در فرهنگ دینی خویش داشتند ، قربانی ها کنند و از کاهنان عمدة معبد دلف هم که شهرتی بسیار در پیشگویی به دست آورده بودند ، نتایج پیش آمدها را جویا شوند . آن گاه که اخبار نگاه به غرب کوروش در افواه افتاد . کرزوس اندیشه کرد که آیا باید منتظر بماند تا پادشاه ایران به کشور او روی آورد و در مقام دفاع از خود برآید و یا این که بهتر است پیش دست کند و به تعرض پردازد . پس ، مردی را به معبد مزبور فرستاد تا از غیب گوهای مشهور به پی تی بپرسند که اگر کرزوس حمله کند ، چه اتفاقی می افتد ؟
جوابی که رسید ، گنگ و دو پهلو بود ، پی تی گفته بود که : « اگر پادشاه از رود هالیس      ( قزل ایرماق کنونی ) بگذرد ، دولت بزرگی منهدم خواهد شد » ( پیرنیا ، 1375 ، ص 64 و 65 ) . شاه لیدی پنداشت که منظور از دولت بزرگ ، ایران است . پس درصدد تجهیز قوا برآمد و با سران اسپارت که دولت – شهر جنگجوی یونانی بود ، اتفاق نظر پیدا کرد ، مصر نیز صلای یگانگی سرداد و هرچند که در عمل نتوانست اقدام مهمی به نفع متحد خود کند ولی فی الجمله برای تقویت روحیه و بنیة معنوی متزلزل او مفید می افتاد .
در این بین البته بابل نیز قول مساعدت داد و دست کم این اطمینان را برای کرزوس به وجود آورد که با دشمن وی متحد نخواهد شد . بدین سان ، شاه لیدی خود را در مقام تعرض یافت و پیش دستی در جنگ را غنیمت شمرد . سپاه او با شتاب توانستند بر پ ت ریوم که محل پایتخت قدیم هیتی ها بود تسلط یابند و در نبردی هم که متعاقباً با ارتش ایران داشتند ایستادگی جانانه ای نشان دهند .
اتکای کرزوس بر مردمی مرفه و سعادتمند ، با جمعیتی که به مراتب بیشتر از نیروهای پارسیان بود ، و امکانات جنگاوری شایسته ، او را مغرور کرده بود . درست است که سرزمین تحت تسلط وی از نظر مساحت ، به پای مستملکات کوروش نمی رسید ، اما همان محدوده ای که از نظر جغرافیایی از حوضه رودخانه های هرموس و کاستیر تشکیل شده بود و به وسیله رودهای پرآب تموس و دندیم و مشوری و سی پیت ، حاصلخیزی و نعمت افزایی سرزمین مردمی سلحشور و کاردان و تأمین می کرد ، کافی بود که قومیت واحد مردمی سعادتمند و پرکار را تضمین کند و بر اعتماد شاه و سران وی به تداوم خوشبختی ها صحه بگذارد .
به تعبیر هرودوت ، در آن هنگام در آسیا هیچ قومی به درجة مردمان لیدی متهور و بی باک نبودند ( تواریخ ، همان ، ص 58 ) .
همین امر دست به دست آسوده خیالی های دیگر کرزوس ، کوروش را در موقعیتی قرار می داد که از حداکثر دانایی و بصیرت نظامی – سیاسی خویش استفاده کند . لذا به مجرد این که اخبار پراکنده ساختن نیروهای رقیب به وی رسید ، درصدد برآمد که با دولت بابل به مذاکره پردازد و قرارداد صلحی با نبونید حاکم آن دیار ببندد .
آرامش خاطری که نصیب کوروش شد ، او را مصمم ساخت که با قشون زبده و ورزیده ای که تدارک دیده بود ، به قصد تسخیر سارد حرکت کند . کرزوس که این بار تا حدودی غافلگیر شده بود ، به عجله قشونی جمع کرد و در نزدیکی پایتخت به مصاف وی آمد . پادشاه لیدی ، ابتدا سواره نظام نیرومند خود را که از شهرت بالایی برخوردار بود ، به پیش صفوف دشمن فرستاد ، لیکن کوروش با تدبیر عاقلانه ای ، شترهای اردو را به مقابله آنها اعزام داشت . هیمنه ای که از دیدن آن هیون پدید آمده بود ، اسبان اردوی کرزوس را وحشت زده کرد و از حرکات عجیب و غریب شترها ، چنان سراسیمه شدند که سواران خود را برداشتند و به میان اردوی خودی دویدند .
جنگ سختی درگرفت ، چه هر دو طرف می دانستند که با مسئله بقا و فنای حتمی خود مواجه اند . نبوغ فرماندهی و قابلیت های جنگی مردی که نقاط ضعف دشمن را به سرعت تشخیص می داد و با گزیده سواران بی باک و متهور ، مستقیم به قلب آنها می تاخت ، کار خود را کرد و سواران دلاور کرزوس را چنان درمانده ساخت که نظم اردوی او را در هم ریختند و با دادن تلفات زیاد از صحنه عقب نشستند .
فتحی بزرگ و نمایان نصیب بنیادگذار امپراتوری ایران گردید ، کرزوس و نزدیکان او که در عرصه پای فشرده بودند ، دستگیر و اسیر شدند و شهریار پارسی ، نخست را سارد را تسخیر کرد و پس از آن بر سراسر لیدی فرمانروایی یافت .
هرودوت می گوید که کوروش در ابتدای امر ، می خواست که به انتقام خشونت های بی جای کرزوس ، او را در آتش بسوزاند ولی از سخنانی که شاه شکست خورده با خود زمزمه می کرد ،  متنبه شد و او را بخشید و در نزد خود عزیز داشت . جهت تنبه را هم این دانسته است که وقتی هیزم ها را آتش زدند ، کرزوس فریاد کرد : « آخ ، سولون ، سولون » و آن هنگام که کوروش را متعجب دید ، گفت که وقتی سولون قانون گذار معروف یونان به نزد وی آمد و از همة شکوه و تجمل دربار وی آگاهی یافت ، از او پرسید که در روی زمین چه کسی را خوشبخت می شناسد و باور داشت که سولون نام کرزوس را بر زبان خواهد آورد . اما او در پاسخ گفت که هیچ کس تا نمرده است مظنه ای از سعادت کامل را تجربه نکرده و اینک معلوم شد که این مرد چه حرف صحیحی زده است !
این سخن موجب هوشیاری کوروش شد و دستور داد آتش را خاموش کنند . با این همه چون فرمان او اندکی دیر صادر شده بود زبانه های آتش شراره می کشید و می رفت که جسم شاه نگون بخت را بسوزاند به ناچار در حال نومیدی ، به آپولون خدای هنرها و روشنایی و اعجاز که فرزند زئوس خدای خدایان بود ، متوسط شد . بی درنگ بارانی آمد و آتش را خاموش کرد .
در این که روایت هرودوت کذب محض است ، تردیدی نیست . چون کوروش هیچ گاه با هیچ یک از فرمانروایان شکست خورده چنین رفتاری نکرده بود و از سوی دیگر ، مردی چنان اخلاقی و منضبط و اصولی ، اگر هم تابع دیانت خاصی نبود ، به فحوای عقاید عمومی ایرانیان ، چهارعنصر آب ، خاک ، باد و آتش را مقدس می شمرد و از آلودن آنها احتراز داشت .
مورخان یونانی و رومی هم که بعدها ، همین مطالب را تکرار کرده اند ، بی اشاره به مأخذ کهن خود ، که هرودوت است ، سخن رانده اند . از دیدگاه دیگری هم اگر به قصه نظر شود ، معلوم است که کرزوس ایرانیان و خاصه پارسیان را تحقیر می کرده و احساسات ناخوشی نسبت به آنان داشته است . در نظر او ، این قوم مردمان کوهستانی فقیری بودند که از فنون تجارت و مزایای آن بهره ای نداشتند وبه نوبه خود ، گروه های تاجر و پیشه ور وکاسب را بها نمی دادند . به این ملاحظه ، اگر در رفتار او نسبت به کوروش ، احترام کافی مرعی نبوده ، شاید جایی برای تنبه ظاهری و لفظی پیدا شده است ( پیرنیا ، همان ، ص 65 و 66 ) .
باری ، کوروش رفتاری نجیبانه و مؤدب با کرزوس در پیش گرفت و چنان که معروف است ، مدتی طولانی او را محترم شمرد و در سلک مشاوران و نزدیکان خویش نشانید . عواید مالیاتی یک شهر لیدی را نیز به عنوان تیول به او داد تا مابقی زندگی خود را به گونه ای مناسب ادامه دهد (بریان ، همان ، 112 ) .
2) تسخیر مستعمرات یونانی در آسیای صغیر
پس از تمکین کرزوس و تصرف سارد که در تاریخ 15 نوامبر 546 ق . م اتفاق افتاد ، شهرت کوروش عالمگیر شد و فتح نمایان او با مهم ترین مظهر اقتدار یونانی در منطقه ، چشم همة مدعیان اقتدار را ترسانید . تصرف پایتخت بدون خونریزی عمده ، رأفت و انسانیت فاتحی بلندمرتبه وبرجسته را برملا ساخت و در همان پگاه کشورستانی و بنیادگذاری امپراتوری ایران ، به عنوان شیوه ای تازه از رویارویی با اعدا ، در جهان آن روز شناخته شد . هرچند که کوروش همین معامله را کمی پیش تر با برادران مادی و پدربزرگ خود نیز معمول داشته بود ، ولی پر معلوم است که قرب خویشاوندی و حب قومی و نژادی ، نقشی مؤثر در رفتار جهانگشای بزرگ داشته است . این بار که او با دشمنی تیزچنگ و مغرور و متکی به نفس ، و سپاه کاردیده و نیرومند و متحدانی قوی پنجه ، درافتاده بود و پس از کوششی بی وقفه و مهارتی ممتاز در جنگ و فداکاری بی قیاس ارتش ایران ، به چنان توفیق سریع و مهمی دست یافته بود ، طبعاً فصلی جدید در مناسبات جهانی گشوده می شد که وقایع بعدی ، تا پایان عمر این انسان بزرگ ، نشان داد ، از سیرت و تربیت قومی و ملی او بیشتر برخاسته است تا این که منعکس کنندة رفتار مجرد یک فرد متعالی و فرهیختة قائم به ذات خود باشد .


دانلود با لینک مستقیم