فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:37
فهرست مطالب:
مقدمه 2
مطالعه مقدماتی 3
بیان مسئله 4
ضرورت مساله 8
اهداف تحقیق 9
قلمرو مطالعاتی 11
پیشینهی تحقیق 12
موانع و تنگناهای تحقیق 13
1-2 ) مبانی و مباحث نظری : 15
نظام جهانی 15
والرشتاین نظام جهانی را به سه بخش تقسیم کرده است. 16
سیفاللهی راهکارهای راهبردی و کاربردی نیز ارائه میدهد از جمله 22
2-2 ) سوالات تحقیق : 24
3-2 ) فرضیه های تحقیق 24
4-2 ) تعیین متغیرهای مستقل و وابسته : 24
5-2 ) شاخص سازی : 25
شاخص های انتخاب فناوری 26
5-3) تعریف مفاهیم: 26
توسعه: (Development) 26
توسعه اقتصادی (Ecomonic development) 26
توسعه اجتماعی (Socisl devdlopment) 27
مدل و الگوی نظری 28
3-4 جامعه آماری و حجم نمونه 30
3-5 ابزار گردآوری دادهها 30
3- 6 شیوه نمونه گیری 31
جدول شماره 1: برآورد زمانی و نیروی انسانی برای اجرای طرح 31
جدول شماره 2: برآورد مالی اجرای طرح (ریال) 32
منابع و ماخذ : 33
پیوست 34
مقدمه
پیشرفت تکنولوژی در گذشته نه چندان دور مهمترین عامل تحول نظام جهانی جامعه انسانی بوده است و کمترین تردیدی نیست که در طی دهههای آینده نیز همین نقش را با قدرت و دامنهای بیشتر ادامه خواهد داد. از طرفی بهترین راه برای سنجش تفاوتهای موجود میان یک جامعه کشاورز و یک جامعه صنعتی عبارت است از معیار قرار دادن تغییرات قابل اندازهگیری که در اثر تبدیل یک تکنولوژی کهنه به یک تکنولوژی نو پدید می آید . صنعتی شدن کشاورزی تاثیری انقلابی بر تولید مواد غذایی و الیاف بر جای گذاشته است جامعههای صنعتی اینک قادرند مقدار معینی غلات، الیاف ، شیر یا گوشت را با مقدار کار ناچیزی که بسیار کمتر از مقدار کار لازم در جوامع کشاورزی است تولید نمایند و البته تکنولوژی جوامع صنعتی بس توانمندتر و مولدتر از تکنولوژی پیشرفتهترین جامعههای کشاورزی گذشته است. از سویی در جوامع صنعتی امروزی تاثیر نوآوری تکنولوژی معمولاً قبل از هر چند در نظامهای اقتصادی آن جامعه بازتاب دارد و متعاقباً در بخشهای دیگر اجتماع، فرهنگ، سیاست و...
به خوبی میدانیم رسیدن به توسعه یافتگی منوط به فراهم آوردن شرایط مختلف و متفاوتی میباشد و از طرفی برنامهایست بلند مدت که با یک راهکار و مدت زمان مشخص و کوتاه قابل دسترسی نیست بلکه نیازمند برنامهای بلند مدت و همه جانبه (از لحاظ سیاسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی) میباشد.
بنابراین با توجه به تاثیرات پردامنه و عمیق فناوریها بر جامعه در این مطالعه منحصراً نقش تکنولوژی به روند توسعه اقتصادی ـ اجتماعی ایران بعد از انقلاب اسلامی را میسنجیم.
به امید روزی که با پژوهشهای علمی و دقیق به علل ناکامی صد ساله ایران مسیر در توسعه پیبرده و با ارائه راهکارها با توجه به شرایط جامعه، به توسعه این راه مطلوب در همه زمینهها برسیم.
مطالعه مقدماتی
با توجه به رشد روزافزون و سرسام آور تکنولوژی و بیشتر شدن فاصلهها بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه دولتمردان کشورهای در حال توسعه به این فکر افتاده اند که با وارد کردن تکنولوژی میتوانند این فاصله را کم یا از بین ببرند شاید بدین علت که این گونه می اندیشند که تفاوت توسعه یافتگی و نیافتگی تنها در دسترسی داشتن به فناوری و تکنولوژی روز است . در حالی که این روزها در کشور خودمان شاهد ورود فناوری بدون زمینهسازی های قبلی در کنار فرهنگ خودمان هستیم و این عدم توازن و ناهماهنگیها را نیز خودمان در زندگی احساس می کنیم به طور مثال ورود موبایل و نوع استفاده از آن در کشورمان ما را به فکر انداخت که استفاده از تکنولوژی چقدردر توسعه اقتصادی واجتماعی ما تاثیر دارد ؟ لذا در این مطالعه سعی می کنیم که تاثیر تکنولوژی را در روند توسعه اقتصادی ـ اجتماعی نشان دهیم . البته افراد دیگری هم قبلاًٌ به مطالعه و تحقیقاتی در زمینه توسعه و توسعه یافتگی پرداخته اند که در پیشینهی تحقیق به تفصیل آورده میشود و این نشان می دهد که این موضوع قابل بررسی است و مبحث بکر و دست نخورده ای نیست و با استناد به آنها میتوان سهل تر به مطالعه پرداخت. اما نکته ای که وجود دارد این است که در خصوص مبحث تعاریف توسعه ، توسعه نیافتگی ، عوامل توسعه و مواردی از این قبیل ترجمه و تالیف زیاد شده است . اما بررسی علل و عوامل توسعه نیافتگی در ایران و کار بر روی خود ایران بسیار کم صورت گرفته است. با این همه به دلیل همان کتب و نوشته ها کار در این زمینه مقدور می باشد
بیان مسئله
امروزه می توان از مقوله توسعه و توسعه یافتگی به عنوان یکی از مهمترین ملاکهای تقسیمبندی کشورها نام برد که توجه صاحبنظران رشتههای مختلف از جمله جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست، مردم شناسی را به خود جلب کرده است. ناگفته پیداست که ریشه بسیاری از مسائل و مشکلات (فرهنگی ـ اجتماعی ـ اقتصادی و سیاسی) در توسعه نیافتگی کشورها ست و در مقابل نیز شاید به بتوان دلیل توسعه نیافتگیشان را در محیا نبودن یکسری از شرایط اجتماعی ـ فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی دانست . به عبارت دیگر باید گفت که توسعه نیافتگی با میزان و نوع مسائل و مشکلات موجود در هرکشوری با یکدیگر روابط دو سویه دارند در واقع بر یکدیگر اثر گذار هستند . بنابراین قواعد علمی و تجربه به خوبی نشان میدهند که دست یافتن به توسعه میتواند یک جامعه را از مشکلات و مسائل زیادی خارج و به پیشرفت و توسعه یافتگی برساند.
از عوارض مهم توسعه نیافتگی میتوان فقر، گرسنگی، نابرابریها ی شدید اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی ، بیکاری پنهان، بیکاری جوانان و سالمندان و تنشها و ستیزهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نبود امکانات بهداشتی، آموزشی و رفاهی، مهاجرتهای گروهی و سیاسی، خالی از سکنه شدن روستاها،پیدایش زاغه نشینی و پیدایش شهرهایی با رشد قارچ مانند میزان بالای زادوولد، میزان بالای مرگ و میر کودکان، سطح پایین تولیدات کشاورزی، واردات مواد غذایی، مشکلگری صنعت مونتاژ وابسته روی کارآمدن حکومتهای سیاسی متزلزل و وابسته ناهنجاریهای کودکانف از هم گسیختگی زندگی خانوادگی، نبود و تامین اجتماعی و امنیت سیاسی شغلی و...دانست [سیفاللهی،1386، صفحه 213] و از طرف دیگر هم عوامل بازدارنده توسعه را که صاحب نظران کشورهای صنعتی سرمایهداری در محافل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و علمی خود بیان میکنند عبارتند از:
1ـ مشکلات و موانع طبیعی مثل نبود آب زمین های حاصلخیز
2ـ کمبود منابع طبیعی و یا عدم بهرهبرداری شایسته از آن
3ـ عدم توانایی خیزش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به دلیل موانع و مشکلات فرهنگی از قبیل آداب و رسوم و سنن، قوانین دستوپاگیر و...
4ـ رشد سریع جمعیت و جوانی آن
5ـ مرگ و میر در سنین بالا و نیز مرگ و میر زود رس وضعف بنیه جسمانی که موجب پایین آمدن کارایی نیروی انسانی میشود.
6ـ نبود سازماندهی عقلانی در امر مدیریت و ضعف بهرهبرداری از تکنولوژی پیشرفته و استفاده از تکنیکهای قدیمی
7ـ وجود سازمانهای سیاسی مدافع منافع کشورهای صنعتی پیشرفته
8ـ رشد ناهماهنگ بین واحدهای تولیدی و تجاری
9ـ عدم اعتماد مردم به رهبران سیاسی
10ـ فقر و گرسنگی مزمن و آشکار
11ـ ضعف آموزش بویژه آموزشهای حرفهای [سیفاللهی، 1386، صفحه 212]
بنابراین شرایط حاکم منجر به بیشتر شدن مشکلات و مسائل در کشورهای توسعه نیافته و دورتر شدنشان از توسعه می شود. در مقابل نیز شرایط فرهنگی ـ اقتصادی و اجتماعی حاکم ، مانعی جدی برسر راه مسیر توسعه یافتگی این کشورها هستند. از سویی دستیابی فناوری و دستاوردهای تکنولوژی یکی از معیارها و ملاکهای توسعه یافتگی کشور به حساب میآید و با مروری بر وضعیت کشورهای پیشرفته و توسعه یافته صبغه پررنگ تکنولوژی را میتوان در این کشورها مشاهده کرد و عکس قضیه را در کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته. بنابراین در این مطالعه قصد بر آن است که به مطالعه و بررسی نقش فناوری بر روند توسعه اقتصادی ـ اجتماعی در کشور خودمان در هر زمانی پس از انقلاب تاکنون پرداخته شوده و البته عوامل موثر بر روند رشد و توسعه اقتصادی ـ اجتماعی قطعاً موارد زیادی میباشد اما در این پژوهش صرفاً به تاثیر تکنولوژی بر این روند پرداخته میشود. زیرا که ایران از جمله کشورهای بزرگ ثروتمند از لحاظ منابع طبیعی میباشد ولی سالیان درازی و شاید قرنهاست که در پشت دروازه توسعه یافتگی مانده است و در برخی مرحلهها نیز این روند کندتر از حد معمول و گاهی کمی رونق میگیرد حال آن که میزان سرعت این روند در 30 سال اخیر پس از وقوع انقلاب اسلامی مسئله این مطالعه میباشد.
ضرورت مساله
با یک نگاه کلی و گذرا بارزترین ویژگی کشورهای پیشرفته و توسعه یافته را میتوان در بالا بودن استفاده از فناوری و مکانیزه شدن جوامعشان دید و اولین ملاکهای توسعه یافتگی و مدرن شدن که به ذهنمان برسد را در نوع و میزان بهرهوری از تکنولوژی میدانیم. در این مطالعه نیز ما میخواهیم به این بپردازیم که فناوری به عنوان یکی از عوامل توسعه یافتگی چه تاثیراتی بر روند توسعه اقتصادی ـ اجتماعی در ایران پس از انقلاب اسلامی داشته است.
چنانچه در یک بررسی ساده از وضعیت توسعه اقتصادی ـ اجتماعی صد ساله اخیر ایران، مشاهده میکنیم هیچ گاه روند متوازن ، روبه رشد و ادامه داری را در پیش نگرفته است و همیشه تاثیرپذیر از کشورهای استعمارگر و سرمایه دار بوده است دکتر سیف الهی نتیجه چنین فرآیندی را موجب شکلگیری نوعی از توسعه اقتصادی ـ اجتماعی ناپایدار و ناموزون (پیرامونی) میداند.
وارد کردن فناوریها بدون فرهنگسازی و ایجاد زمینههای لازم فرهنگی ـ اجتماعی و از طرفی نزدیک کردن جامعه خودمان از این جهات به کشورهای پیشرفته از برنامههای امروزهمان بوده است.
و شاید به همین دلیل نامتوازنی و ناهماهنگی بین وارد کردن تکنولوژی به جامعه و زمینهسازیها و عدم ارزیابی در تطابق با فرهنگ مردم روند توسعه شکل و سرعت نمیگیرد ورود تکنولوژی و استفاده از آن اثر توسعه بخش اجتماعی و اقتصادی ندارد . اگر برنامههای توسعه با شناخت فرهنگ منطقهای که برنامهها برای آنها اجرا میشود همراه نباشد به شکست حتمی منجر خواهد شد و اگر درصدد ایجاد تغییر و دستکاری در روشهای فکر و زندگی مردم هستیم ناگریز باید عوامل فرهنگی را در نظر بگیریم. تغییر در کشاورزی، صنعت ، بهداشت و خدمات اجتماعی به منزلهی تغییر در روشهای زندگی مردم است. برای ایجاد این تغییرات باید ملاحظات فرهنگی را منظور نماییم.[محمد فاضلی، 1376، ص 19]
در این مطالعه به این ابهامات پاسخ داده خواهد شد تا با علتیابی و یا میزان اثر گذاری استفاده از تکنولوژی بر روند توسعه میتواند ما را در آگاه کردن این مسئله کمک کند.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:25
خلاصه
افزایش دسترسی به آموزش عالی و حرکت به سوی همگانی کردن آن از پیش شرطهای اساسی توسعه علوم و فناوری در کشور است. با بررسی افزایش تقاضا برای بهرهمندی از آموزش عالی در علوم پزشکی، موانع اصلی تحقق آن را میتوان در علل ذیل عنوان نمود:
۱- عدم گسترش مناسب دانشگاهها در جهان و بخصوص در ایران.
۲- پیدایش رشته های نوظهور و تنوع رشته ها.
۳- کاستی بودجه دانشگاهها که تا حدی زمینه رقابت مندی را در امر پژوهش تضعیف نموده و باعث فرار مغزها می گردد.
۴- نحوه پذیرش نامناسب دانشجو
۵- ضعف سیستم مدیریتی و عدم کاربرد مدیریت های جدید مانند مشارکتی- راهبردی و غیره.
۶- عدم انتخاب و گزینش افراد با علاقه در این رشته ها که خود باعث آسیب جبران ناپذیر به خود دانشجویان از نظر بخصوص اختلالات روانی و افسردگی و به جامعه مصرف کننده بهداشتی- درمانی می شود.
۷- جدایی از فرایند توسعه ملی و عدم شفاف سازی.
۸- خصوصی سازی غیر نهادینه.
ت بعمل آمده می توان طرح نمود شامل:
۱- توجه مجدد به ساختار نظام آموزش عالی در جهت طرح توسعه نظام علمی کشور.
۲- لزوم همکارهای علمی بینالمللی در راستای توسعه علمی.
۳- پیدایی دانشگاههای نوظهور و ایجاد مفهوم جامعه یادگیرند.
۴- استفاده از مدیریت راهبردی- مشارکتی و غیره.
۵- آینده اندیشی بعبارتی در نظر گرفتن اولویتهای ۱۵ گانه گروه هزاره دانشگاه سازمان ملل متحد در تحقیقات و برنامه ریزی در پیشگیری جامعه از ابتلاء به آن معضلات.
۶- لزوم تغییرات اساسی و طراحی برنامه های راهبردی در تولید علم و ارتباط با فن آوریهای جدید.
۷- انتخاب بهترین دانشجویان با استفاده از آزمونهای شخصیت و تستهای رغبت سنجی.
۸- ضرورت استانداردسازی و ایجاد شبکه و نرم افزارهای مناسب بین دانشگاهی و مراکز بهداشتی- درمانی.
۹- استفاده از روش تفکر انتقادی در مدرسین و دانشجویان جهت تولید علم و ایجاد روشهای جدید پیشگیری- در کنترل و درمان بیماریها در جامعه.
لذا در نتیجه گیری نگارنده تصریح می کند که با ارائه این نقطه نظر به شورای برنامه ریزی و آموزش عالی تغییر در روند محتوی و طراحی برنامه ها بعمل آید. در ضمن در ساختار دانشگاههای غیر انتفاعی مانند دانشگاه آزاد نیز در نحوه پذیرش دانشجو علاوه بر استفاده از سیستم حضوری و چهره به چهره، روش نیمه حضوری نیز امکاناتش فراهم گردد
و با ایجاد گروههای آموزشی برنامه ریزی نرم افزاری و مولتی مدیا زمینه ایجاد ارتباط بیشتر با سایر مراکز بعمل آمده و علاوه بر تولید علم، به ارتقاء کیفی خدمات در بخش اشتغال دانش آموختگان نیز پرداخته شود. همچنین به فراگیری نیازهای بهداشتی درمانی، راهبردهای جدید به مراکز بهداشتی- درمانی و سایر مراکز مانند آموزش و پرورش، کارخانجات، زندانها مراکز خدماتی فراهم گردد که باعث افزایش بودجه دانشگاه در این زمینه نیز گردد.
چکیده
افزایش دسترسی به آموزش عالی و حرکت به سوی همگانی کردن آن، از پیش شرطهای اساسی توسعه علوم و فناوری در کشور است. در این مقاله سع شده است با بررسی افزایش تقاضا برای بهره مندی از آموزش عالی در علوم پزشکی، تبیین مفهوم همکاریهای علمی بینالمللی و بررسی تاثیر آن بر توسعه علمی، موانع اصلی تحقق آن در ایران مورد بررسی قرار گرفته و سپس راهکاریهایی برای رفع این موانع و ارتقای سطح علمی ارائه گردد.
کلید واژگان: تولید علم، موانع، راهکارهای توسعه علمی، عصر اطلاعات فناوری.
مقدمه
ضرورت تولید علم و همگانی کردن آن، از پیش شرطهای اساسی برنامه اولویتهای ملی توسعه علوم و فناوری در کشور است. دوره ای که آموزش عالی، عمدتاً نخبهگرا بود و به طبقات متوسط و حداکثر برخی لایه های مجاور و پیرامونی آن اختصاص داشت، سپری شده است. آموزش عالی در جهان امروز، از دهه های پایانی قرن بیستم،
روبه همگانی شدن گذاشته و بصورت تقاضای اجتماعی در آمده است. بویژه که با ظهور عصر اطلاعات، نیاز به دانش و علم بیش از هر وقت دیگر در گذشته، جنبه حیاتی به خود گرفته است. به سخن دیگر این تحولات ساختاری موجب دانشبر شدن زندگی شده است، زندگی در ابعادی بسیار عمیقتر و گسترده تر از پیش به دانش و اطلاعات متکی شده است. مفهوم کسب و کار نیز بر اثر این تغییر ساختاری
، عمیقاً دگرگون شده است. کاریدی در برابر کار فکری بیش از بیش، کم ارزش شده و مفاهیمی همچون «کارمند دانش» یا کارگر مغزی به میان آمده است. سازمانهای کار و خدمات نی، الگوی سازمان یادگیرنده را پیش رو دارند. هر یک از کارکنان این سازمانها نه تنها باید در شغل خود بلکه درباره شغلهای همجوار و همه فرایندهای کار، مدیریت و محیط کار، بصورت مداوم اطلاعات تازهای به دست آورند تا بتوانند در چرخههای کاری، حضور موثر داشته باشند (۱۵).
شاید بتوان گفت تا سالهای آغازین دهه ۱۹۸۰ میلادی دانشگاهها عمدتاً سنتی بودهاند. (۱۹۸۰ و Litten)
از دهه ۱۹۸۰ میلادی دانشگاهها دچار مشکلات عدیده شدند، تقاضای فزاینده برای رشته ها و درسهای منفرد دانشگاهی، ناتوانی دولتها در تأمین بودجه سنگین آموزش عالی، فشار ناشی از رقابت جهانی در عرصه های عقیق و توسعه، ضرورت تطابق فعالیتهای آموزشی دانشگاه با بازار کار از آن جمله است.
تحولات اجتماعی و فناوری در دو دهه پایانی سده بیستم میلادی سبب توجه بسیار افزونتر به گسترش دانشگاهها در کشورهای پیشرفته صنعتی شده است. برای نمونه تعداد دانشجویان ثبت نام شده در دانشگاههای اتریش بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۵ میلادی به دو برابر رسیده است (۱۹۹۹ و Sporn). این نمود به “مردمی شدن” دانشگاه معروف شده است، که در نقطه مقابل نخبه گرایی دانشگاههای سنتی است. افزایش تقاضا خود ناشی از عواملذ عدیده بوده است.
برای نمونه تا سال ۲۰۰۵ شرکتهای امریکایی افزون بر ۱۵ میلیارد دلار برای آموزش کارکنان خود هزینه می کنند (۱۷). این تقاضاها ایجاب می کند تا دانشگاهها به گسترش مناسب و همگام با افزایش تقاضا بپردازند.
همانطور که در ایران نیز به این موج فزاینده افزایش تقاضا حدود یک میلیون و چهارصد هزار نفر جهت شرکت در آزمون سراسری امسال مواجه بوده ایم. در حالی که پذیرش کل دانشگاهها اگر آموزش عالی حدود ۶۰۰ هزار نفر است.
۲-۱- پیدایش رشته های نوظهور و تنوع رشته ها: در سه دهه پایانی سده بیستم میلادی، رشته های نوظهوری پدیدار شده است. این رشتهها بر اثر توسعه علم و فناوری بوجود آمده است.
تعداد درخور توجهی از این رشته ها، میان رشته ای هستند. برای نمونه ضرورتهای نظری و عملی سبب شده تا رشته مکاترونیک از تلفیق در رشته مکانیک و الکترونیک ایجاد شود. یا رشته های مهندسی پزشکی و… تعداد این رشته ها افزون بر ۲۵۰۰ مورد ذکر شده است.
پیدایش این رشته ها و تقاضای تحصیل دانشگاهی برای آن، موجب فشار شدید بر دانشگاههای مرسوم شده است. پیدایش این رشته ها و تقاضای تحصیل دانشگاهی برای آن، موجب فشار شدید بر دانشگاههای مرسوم شده است. و از نظر تنوع رشته ها نیز می توان گفت، در طی سالها دانشجویان عمدتاص منحصر به خواستاران تمام وقت دانش بوده اند.
این معنا در دو دهه اخیر دچار تحول چشمگیر شده است. برای نمونه بسیاری از شاغلان در مورد روز آمد بودن خود احساس نگرانی می کنند. این دسته تلاش میکنند به طریقی کاستیهای خود را جبران کنند. البته سازمانها و شرکتها معمولاً به کارآموزی میپردازند و حتی برای آخرین سال پیش از بازنشستگی کارکنان برنامه دارند به مزاج کارآموزی در آخرین سال کاری را «کارآموزی بیش از تدفین» می گویند. با این همه ضرورت دارد که تعریف سنتی از دانشجو نیز تحول یابد
.
همچنین لازم است دانشگاها برای گروههای مختلف دانشجویان برنامه ریزی کنند. برآوردن تقاضاهای گسترده و تخصصی دانشجویان گروه پزشکی از این جمله و بسا پر اهمیت تر می باشد زیرا تمرکز اصلی آنان بر روی انسانها و جامعه تاثیر مستقیم و بسزایی دارد.
۳-۱- کاستی بودجه دانشگاهها: یکی از موضوعهای عمده و موانع بخصوص در گروه پزشکی عدم تکافوی درآمدها برای هزینه هاست. لذا کاستی بودجه با ضرورت توسعه بخشی و تنوع دهی دانشگاهها موجب بروز مشکلات مضاعف می شود. (۷)
بخصوص در گروه پزشکی طی سالیان اخیر بدلیل عدم ارتباط مستقیم تولید علمی با رضایت مصرف کننده و سایر عوامل کیفیتی و تضمین تولید مانند واگذاری بیمارستانهای دولتی- یا طرح خود کفایی- یا طرح واگذاری به بخش خصوصی و غیره که خود نشانده عدم کارآیی این سیستم ها می باشد. سیستم های بهداشتی- درمانی بالطبع آن آموزشی را با مشکلات عدیده ای روبرو ساخته است.
از طرفی در کشورهای در حال توسعه کمبود منابع بیشتری بچشم می خورد. متقاضیان دانشگاه فاقد توانایی مالی هستند و سازمان حمایت کننده با توانایی مالی اندک است. (۷)
در نتیجه امکان رقابتند برای تأمین مالی هیات علمی بخصوص در بخش پژوهش وجود ندارد. فرار مغزها از نمودهای رایج در این کشورهاست و موجب افت کمیت و کیفیت علمی نظام دانشگاهی بخصوص در گروه پزشکی می شود. معمولاً حمایت دولتی با کنترل دولتی همراه است. وجود قوانین و مقررات دست و پاگیر موجب مدیریت غیرمنعطف دانشگاهی که خود مانعی مهم. در تولید علمی گروه پزشکی گردیده است.
رقابت تنگاتنگ بر اثر افزایش بی سابقه تقاضای خدمات دانشگاهی و کاهش چشمگیر توانایی عرضه دانشگاهها، رقابتی شدید و تنگاتنگ بین دانشگاههای دولتی، غیردولتی بوجود آمده است. این رقابت مقید بر مرزهای ملی نیست، بلکه بینالمللی است جذب دانشجویان برای جذب تواناییهای برتر و جلب درآمد ماهیتی جهانی یافته اند. سوق دادن محافل دانشگاهی اروپا به دو زبانی شدن، تلاش برای کاهش موانع رقابتمندی است. (۷)
۴-۱- نحوه پذیرش نامناسب دانشجو: رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور با انتقاد از نحوه پذیرش دانشجویان در کنکور سراسری گفت آزمون سراسری به عنوان یک شکل بزرگ اجتماعی در سطح کشور مطرح است و متاسفانه ابعاد اجتماعی و سیاسی وآثار حاصله از آن هر سال ابعاد گسترده تری پیدا می کند، در آینده می تواند آثار زیانبار فرهنگی اجتماعی برای کشور به وجود آورد.
دکتر ایرج فاضل اعلام کرد: اضافه بر این شیوه انجام کنکور به نحوی است که به جمای رشد و هدایت استعدادها و راهنمایی جوانان به سوی رشته های مناسب که با استعداد و سلیقه آنها هماهنگ باشد به عکس استعدادها را به نحو بسیار نگران کنندهای به سوی رشته های ناشناخته برای داوطلب و به گوشه و کنار مختلف مملکت پراکنده می کند و این خود یکی از بزرگترین دلایل کارآیی کمتر از حد مطلوب فارغ التحصیلان دانشگاهی است. (۲)
۵-۱: ضعف سیستم مدیریت و عدم کاربرد مدیریت های جدید از جمله مدیریت مشارکتی یا راهبردی و… در این مورد تحقیق دکتر طبیبی و همکارانش در مورد امکان کاربرد مدیریت راهبردی در بیمارستانهای علوم پزشکی ایران تحقیقی ارائه داده اند. مطالعه آنان در سال ۸۰ بین مدیران ارشد و میانی ۶ بیمارستان علوم پزشکی ایران (۶۶ نفر) بوده است. یافته ها موید این بود که دانش مدیریت راهبردی با کسب میانگین ۸/۲ از ۵، کمتر از حد متوسط بوده است، همچنین پاسخ گویان به کارگیری مدیریت راهبردی را پس از اطلاع رسانی در این زمینه بسیار مفید با میانگین ۲/۴ از ۵ و آن را کما بیش عملی دانسته اند. (با میانگین ۱۲/۳ از ۵) لذا در نتیجه گیری ذکر گردیده که بهرهگیری از این روش نه در حد بالا و بصورت فراگیر امکانپذیر است و به شرط تقویت عوامل پیش برنده مانند آموزش مدیران در کنار حذف عوامل بازدارنده چون حاکمیت شیوه متمرکز در سامانه بهداشت و درمان کشور، این امکان افزایش خواهد یافت. (۱۳)
دانلود مقاله نقش تولید علم در توسعه یافتگی جوامع، موانع و راهکارهای تولید علمی در گروه پزشکی ایران با فرمت ورد و قابل ویرایش تعدادصفحات 25
خلاصه
افزایش دسترسی به آموزش عالی و حرکت به سوی همگانی کردن آن از پیش شرطهای اساسی توسعه علوم و فناوری در کشور است. با بررسی افزایش تقاضا برای بهرهمندی از آموزش عالی در علوم پزشکی، موانع اصلی تحقق آن را میتوان در علل ذیل عنوان نمود:
1- عدم گسترش مناسب دانشگاهها در جهان و بخصوص در ایران.
2- پیدایش رشته های نوظهور و تنوع رشته ها.
3- کاستی بودجه دانشگاهها که تا حدی زمینه رقابت مندی را در امر پژوهش تضعیف نموده و باعث فرار مغزها می گردد.
4- نحوه پذیرش نامناسب دانشجو
5- ضعف سیستم مدیریتی و عدم کاربرد مدیریت های جدید مانند مشارکتی- راهبردی و غیره.
6- عدم انتخاب و گزینش افراد با علاقه در این رشته ها که خود باعث آسیب جبران ناپذیر به خود دانشجویان از نظر بخصوص اختلالات روانی و افسردگی و به جامعه مصرف کننده بهداشتی- درمانی می شود.
7- جدایی از فرایند توسعه ملی و عدم شفاف سازی.
8- خصوصی سازی غیر نهادینه.
راهکارهای مهمی که طی تحقیقات بعمل آمده می توان طرح نمود شامل:
1- توجه مجدد به ساختار نظام آموزش عالی در جهت طرح توسعه نظام علمی کشور.
2- لزوم همکارهای علمی بینالمللی در راستای توسعه علمی.
3- پیدایی دانشگاههای نوظهور و ایجاد مفهوم جامعه یادگیرند.
4- استفاده از مدیریت راهبردی- مشارکتی و غیره.
5- آینده اندیشی بعبارتی در نظر گرفتن اولویتهای 15 گانه گروه هزاره دانشگاه سازمان ملل متحد در تحقیقات و برنامه ریزی در پیشگیری جامعه از ابتلاء به آن معضلات.
6- لزوم تغییرات اساسی و طراحی برنامه های راهبردی در تولید علم و ارتباط با فن آوریهای جدید.
7- انتخاب بهترین دانشجویان با استفاده از آزمونهای شخصیت و تستهای رغبت سنجی.
8- ضرورت استانداردسازی و ایجاد شبکه و نرم افزارهای مناسب بین دانشگاهی و مراکز بهداشتی- درمانی.
9- استفاده از روش تفکر انتقادی در مدرسین و دانشجویان جهت تولید علم و ایجاد روشهای جدید پیشگیری- در کنترل و درمان بیماریها در جامعه.
لذا در نتیجه گیری نگارنده تصریح می کند که با ارائه این نقطه نظر به شورای برنامه ریزی و آموزش عالی تغییر در روند محتوی و طراحی برنامه ها بعمل آید. در ضمن در ساختار دانشگاههای غیر انتفاعی مانند دانشگاه آزاد نیز در نحوه پذیرش دانشجو علاوه بر استفاده از سیستم حضوری و چهره به چهره، روش نیمه حضوری نیز امکاناتش فراهم گردد و با ایجاد گروههای آموزشی برنامه ریزی نرم افزاری و مولتی مدیا زمینه ایجاد ارتباط بیشتر با سایر مراکز بعمل آمده و علاوه بر تولید علم، به ارتقاء کیفی خدمات در بخش اشتغال دانش آموختگان نیز پرداخته شود. همچنین به فراگیری نیازهای بهداشتی درمانی، راهبردهای جدید به مراکز بهداشتی- درمانی و سایر مراکز مانند آموزش و پرورش، کارخانجات، زندانها مراکز خدماتی فراهم گردد که باعث افزایش بودجه دانشگاه در این زمینه نیز گردد.
چکیده
افزایش دسترسی به آموزش عالی و حرکت به سوی همگانی کردن آن، از پیش شرطهای اساسی توسعه علوم و فناوری در کشور است. در این مقاله سع شده است با بررسی افزایش تقاضا برای بهره مندی از آموزش عالی در علوم پزشکی، تبیین مفهوم همکاریهای علمی بینالمللی و بررسی تاثیر آن بر توسعه علمی، موانع اصلی تحقق آن در ایران مورد بررسی قرار گرفته و سپس راهکاریهایی برای رفع این موانع و ارتقای سطح علمی ارائه گردد.
کلید واژگان: تولید علم، موانع، راهکارهای توسعه علمی، عصر اطلاعات فناوری.
مقدمه
ضرورت تولید علم و همگانی کردن آن، از پیش شرطهای اساسی برنامه اولویتهای ملی توسعه علوم و فناوری در کشور است. دوره ای که آموزش عالی، عمدتاً نخبهگرا بود و به طبقات متوسط و حداکثر برخی لایه های مجاور و پیرامونی آن اختصاص داشت، سپری شده است. آموزش عالی در جهان امروز، از دهه های پایانی قرن بیستم، روبه همگانی شدن گذاشته و بصورت تقاضای اجتماعی در آمده است. بویژه که با ظهور عصر اطلاعات، نیاز به دانش و علم بیش از هر وقت دیگر در گذشته، جنبه حیاتی به خود گرفته است. به سخن دیگر این تحولات ساختاری موجب دانشبر شدن زندگی شده است، زندگی در ابعادی بسیار عمیقتر و گسترده تر از پیش به دانش و اطلاعات متکی شده است. مفهوم کسب و کار نیز بر اثر این تغییر ساختاری، عمیقاً دگرگون شده است. کاریدی در برابر کار فکری بیش از بیش، کم ارزش شده و مفاهیمی همچون «کارمند دانش» یا کارگر مغزی به میان آمده است. سازمانهای کار و خدمات نی، الگوی سازمان یادگیرنده را پیش رو دارند. هر یک از کارکنان این سازمانها نه تنها باید در شغل خود بلکه درباره شغلهای همجوار و همه فرایندهای کار، مدیریت و محیط کار، بصورت مداوم اطلاعات تازهای به دست آورند تا بتوانند در چرخههای کاری، حضور موثر داشته باشند (15).
شاید بتوان گفت تا سالهای آغازین دهه 1980 میلادی دانشگاهها عمدتاً سنتی بودهاند. (1980 و Litten)
از دهه 1980 میلادی دانشگاهها دچار مشکلات عدیده شدند، تقاضای فزاینده برای رشته ها و درسهای منفرد دانشگاهی، ناتوانی دولتها در تأمین بودجه سنگین آموزش عالی، فشار ناشی از رقابت جهانی در عرصه های عقیق و توسعه، ضرورت تطابق فعالیتهای آموزشی دانشگاه با بازار کار از آن جمله است.
تحولات اجتماعی و فناوری در دو دهه پایانی سده بیستم میلادی سبب توجه بسیار افزونتر به گسترش دانشگاهها در کشورهای پیشرفته صنعتی شده است. برای نمونه تعداد دانشجویان ثبت نام شده در دانشگاههای اتریش بین سالهای 1980 تا 1995 میلادی به دو برابر رسیده است (1999 و Sporn). این نمود به “مردمی شدن” دانشگاه معروف شده است، که در نقطه مقابل نخبه گرایی دانشگاههای سنتی است. افزایش تقاضا خود ناشی از عواملذ عدیده بوده است.
برای نمونه تا سال 2005 شرکتهای امریکایی افزون بر 15 میلیارد دلار برای آموزش کارکنان خود هزینه می کنند (17). این تقاضاها ایجاب می کند تا دانشگاهها به گسترش مناسب و همگام با افزایش تقاضا بپردازند.