یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

معماری یونان در دوره ی کلاسیک

اختصاصی از یارا فایل معماری یونان در دوره ی کلاسیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک پرداخت و دانلود "پایین مطلب

فرمت فایل: word (قابل ویرایش)

تعداد صفحه:28

معماری یونان در دوره ی کلاسیک معماری دوره کلاسیک: این عصر دوران ثبات و شکوفائی تمدن و هنر یونان است. قرن پنجم و چهارم را باید بهترین ایام تحول و تکامل معماری یونان به شمار آورد. این دوره با عظمت، پس از پیروزیهای درخشانی آغاز، و با اقدامات کشور گشایانه ی اسکندر مقدونی پایان پذیرفت. این فصل از حیات یونان نتیجه و مولود دوران باستانی و مقدمه دوران هلنیستی بوده است. دوران کهن با آن که دوران کار و ابتکار محسوب می شد، ولی آثار جوانی و ناآزمودگی از آن هویدا بود و در دوران هلنی که از لحاظ انتشار تمدن در دنیا اهمیت شایانی یافت. علائم پیری و مهجوری در آن به چشم می خورد. در صورتی که در فاصله میان این دو دوره یعنی در دوره یونان کلاسیک جز موازنه . اعتدال و هماهنگی چیزی دیده نمی شود. هنر دوره کلاسیک که چکیده تاثیرات اجتماعی و مذهبی یک ملت است در نهایت کمال و پختگی عرضه شده در هنرهای باستانی جای ویژه ای را به خود اختصاص  داده است. یونانیان موفقیت و پیروزیهای خود را در جنگها مرهون خدایآن می دانستند و همین مسئله درهنر و معماری سرزمین شان کاملاً محسوس است. در عصر کلاسیک با اینکه پس از جنگلهای ایران و یونان فترتی در هنرها حاصل شده بود اما با عبور از مرحله گذرا یونانیان در جوانب مختلف هنر به ویژه در معماری و پیکر تراشی فعالیتهای چشمگیری را آغاز کردند. هنرمندان این عصر پدید آورندگان آثاری شدند که نه پیش از آن و نه در عصر هلنی به آن دست یافته بودند. مرکز فعالیتهای هنری این دوره در شهر آتن بوده است . آتنیها که گرد آوری تکه سنگهای پراکنده آکروپلیس آتن را پس از ویرانی شهر در سال 480 ق . م کسر شاءن خود می دانستند ، به رهبری پریکلس نیرو


دانلود با لینک مستقیم


معماری یونان در دوره ی کلاسیک

تحقیق درمورد علومی که از یونان باستان توسط اندیشمندان اسلامی محافظت و تکمیل شد

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد علومی که از یونان باستان توسط اندیشمندان اسلامی محافظت و تکمیل شد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 6

 

اصل پنجم اقلیدس هندسه های نا اقلیدسی

هندسه ی اقلیدسی بر اساس پنچ اصل موضوع زیر شکل گرفت: اصل اول - از هر نقطه می توان خط مستقیمی به هر نقطه ی دیگر کشید. اصل دوم - هر پاره خط مستقیم را می توان روی همان خط به طور نامحدود امتداد داد. اصل سوم - می توان دایره ای با هر نقطه دلخواه به عنوان مرکز آن و با شعاعی مساوی هر پاره خط رسم کرد. اصل چهارم - همه ی زوایای قائمه با هم مساوی اند. اصل پنجم - از یک نقطه خارج یک خط، یک خط و و تنها یک خط می توان موازی با خط مفروض رسم کرد. اصل پنجم اقلیدس که ایجاز سایر اصول را نداشت، به هیچوجه واجد صفت بدیهی نبود. در واقع این اصل بیشتر به یک قضیه شباهت داشت تا به یک اصل. بنابراین طبیعی بود که لزوم واقعی آن به عنوان یک اصل مورد سئوال قرار گیرد. زیرا چنین تصور می شد که شاید بتوان آن را به عنوان یک قضیه نه اصل از سایر اصول استخراج کرد، یا حداقل به جای آن می توان معادل قابل قبول تری قرار داد. در طول تاریخ ریاضیدانان بسیاری از جمله، خواجه نصیرالدین طوسی، جان والیس، لژاندر، فورکوش بویوئی و ... تلاش کردند اصل پنجم اقلیدس را با استفاده از سایر اصول نتیجه بگیرنر و آن را به عنوان یک قضیه اثبات کنند. اما تمام تلاشها بی نتیجه بود و در اثبات دچار خطا می شدند و به نوعی همین اصل را در اثباط خود به کار می بردند. دلامبر این وضع را افتضاح هندسه نامید. یانوش بویوئی یکی از ریاضیدانان جوانی بود که در این را تلاش می کرد. پدر وی نیز ریاضیدانی بود که سالها در این این مسیر تلاش کرده بود . و طی نامه ای به پسرش نوشت: تو دیگر نباید برای گام نهادن در راه توازی ها تلاش کنی، من پیچ و خم این راه را از اول تا آخر می شناسم. این شب بی پایان همه روشنایی و شادمانی زندگی مرا به کام نابودی فرو برده است، التماس می کنم دانش موازیها را رها کنی. ولی یانوش جوان از اخطار پدیر نهرسید، زیرا که اندیشه ی کاملاً تازه ای را در سر می پروراند. او فرض کرد نقیض اصل توازی اقلیدس، حکم بی معنی ای نیست. وی در سال 1823 پدرش را محرمانه در جریان کشف خود قرار داد و در سال 1831 اکتشافات خود را به صورت ضمیمه در کتاب تنتامن پدرش منتشر کرد و نسخه ای از آن را برای گائوس فرستاد. بعد معلوم شد که گائوس خود مستقلاً آن را کشف کرده است. بعدها مشخص شد که لباچفسکی در سال 1829 کشفیات خود را در باره هندسه نااقلیدسی در بولتن کازان، دو سال قبل از بوئی منتشر کرده است. و بدین ترتیب کشف هندسه های نااقلیدسی به نام بویوئی و لباچفسکی ثبت گردید. 3-5 هندسه های نا اقلیدسی اساساً هندسه نااقلیدسی چیست؟ هر هندسه ای غیر از اقلیدسی را نا اقلیدسی می نامند. از این گونه هندسه ها تا به حال زیاد شناخته شده است. اختلاف بین هندسه های نا اقلیدسی و اقلیدسی تنها در اصل توازی است. در هندسه اقلیدسی به ازای هر خط و هر نقطه نا واقع بر آن یک خط می توان موازی با آن رسم کرد. نقیض این اصل را به دو صورت می توان در نظر گرفت. تعداد خطوط موازی که از یک نقطه نا واقع بر آن، می توان رسم کرد، بیش از یکی است. و یا اصلاً خطوط موازی وجود ندارند. با توجه به این دو نقیض، هندسه های نا اقلیدسی را می توان به دو گروه تقسیم کرد. یک - هندسه های هذلولوی هندسه های هذلولوی توسط بویوئی و لباچفسکی بطور مستقل و همزمان کشف گردید. اصل توازی هندسه هذلولوی - از یک خط و یک نقطه ی نا واقع بر آن دست کم دو خط موازی با خط مفروض می توان رسم کرد. دو - هندسه های بیضوی در سال 1854 فریدریش برنهارد ریمان نشان داد که اگر نامتناهی بودن خط مستقیم کنار گذاشته شود و صرفاً بی کرانگی آن مورد پذیرش واقع شود، آنگاه با چند جرح و تعدیل جزئی اصول موضوعه دیگر، هندسه سازگار نااقلیدسی دیگری را می توان به دست آورد. پس از این تغییرات اصل توازی هندسه بیضوی بصورت زیر ارائه گردید. اصل توازی هندسه بیضوی - از یک نقطه ناواقع بر یک خط نمی توان خطی به موازات خط مفروض رسم کرد. یعنی در هندسه بیضوی، خطوط موازی وجود ندارد. با تجسم سطح یک کره می توان سطحی شبیه سطح بیضوی در نظر گرفت. این سطح کروی را مشابه یک صفحه در نظر می گیرند. در اینجا خطوط با دایره های عظمیه کره نمایش داده می شوند. بنابراین خط ژئودزیک یا مساحتی در هندسه بیضوی بخشی از یک دایره عظیمه است. در هندسه بیضوی مجموع زوایای یک مثلث بیشتر از 180 درجه است. در هندسه بیضوی با حرکت از یک نقطه و پیمودن یک خط مستقیم در آن صفحه، می توان به نقطه ی اول باز گشت. همچنین می توان دید که در هندسه بیضوی نسبت محیط یک دایره به قطر آن همواره کمتر از عدد پی است. 4-5 انحنای سطح یا انحنای گائوسی اگر خط را راست فرض کنیم نه خمیده، چنانچه ناگزیر باشیم یک انحنای عددی k به خطی نسبت دهیم برای خط راست خواهیم داشت k=o انحنای یک دایره به شعاع r برابر است با k=1/r. تعریف می کنند. همچنین منحنی هموار، منحنی ای است که مماس بر هر نقطه اش به بطور پیوسته تغییر کند. به عبارت دیگر منحنی هموار یعنی در تمام نقاطش مشتق پذیر باشد. برای به دست آوردن انحنای یک منحنی در یک نقطه، دایره بوسان آنرا در آن نقطه رسم کرده، انحنای منحنی در آن نقطه برابر با انحنای دایره ی بوسان در آن نقطه است. دایره بوسان در یک نقطه از منحنی، دایره ای است که در آن نقطه با منحنی بیشترین تماس را دارد. توجه شود که برای خط راست شعاع دایره بوسان آن در هر نقطه واقع بر آن بینهایت است. برای تعیین انحنای یک سطح در یک نقطه، دو خط متقاطع مساحتی در دو جهت اصلی در آن نقطه انتخاب کرده و انحنای این دو خط را در آن نقاط تعیین می کنیم. فرض کنیم انحنای این دو خط k1=1/R1 and k2=1/R2 باشند. آنگاه انحنای سطح در آن نقطه برابر است با حاصلضرب این دو انحنا، یعنی : k=1/R1R2 انحنای صفحه ی اقلیدسی صفر است. همچنین انحنای استوانه صفر است: k=o برای سطح هذلولوی همواره انحنای سطح منفی است : k برای سطح بیضوی همواره انحنا مثبت است : k>o در جدول زیر هر سه هندسه ها با یکدیگر مقایسه شده اند: نوع هندسه تعداد خطوط موازی مجموع زوایای مثللث نسبت محیط به


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد علومی که از یونان باستان توسط اندیشمندان اسلامی محافظت و تکمیل شد

مقاله درباره یونان

اختصاصی از یارا فایل مقاله درباره یونان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره یونان


مقاله درباره یونان

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

 فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحات:98

فن خطابه :

یونانیان هم ذهنی سیاسی داشتند و هم مردمی مرافعه جو بودند، و فنون سخن گفتن برای آنها وسیله ای سودمند برای تأثیرگذاری بود، همانگونه که در مردم سالاری جدید اینگونه است؛ در حالی که بر حسب روحیه بی قرار آنها در خصوص کنجکاوی عقلانی، نظریه سخن گفتن در میان آنها بیشتر مورد توجه قرار گرفت تا در اجتماعات جدیدی که اشتغال آن در آنها به همان اندازه حایز اهمیت است. پیش از زمان ارسطو چند رساله در باب ‹‹فن سخن آوری›› نوشت بوده اند؛ با این حال گلایه ارسطو این است که در آنها از عنصر استدلالی در خطابه غفلت کرده اند و موادی از قبیل برانگیختن احساسات در مخاطبان را بیش از اندازه پرورانده اند. خود ارسطو نقش توسل به احساسات را می پذیرد، اما تأکید می کند که احساسات باید از طریق خود سخن تولید شود نه از راه ترفندهای اتفاقی ناچیزی که در محکمه های یونانی معمول است.1 به واقع، ارسطو این نقص نویسندگان قبل را ناشی از این می داند که آنها بیشتر به خطابه در محکمه ها می پرداخته اند تا به شاخه سیاسی و اصیل تر این فن. او متعهد می شود که در هر دو  جنبه آثار اسلافش را بهبود بخشد.2 بر عنصر استدلالی در خطابه در همان آغاز و در سراسر (رساله) تأکید شده است. خطابه به عنوان قرینه یا شاخه ای از دیالکتیک توصیف شده است.3 خطابه با دیالکتیک بیشتر ارتباط دارد تا با برهان علمی؛ همانند دیالکتیک با استدلال هایی سر و کار دارد که دانش هیچ علم خاصی را پیش فرض ندارند بلکه چنان اند که هر آدم عاقلی می تواند آنها را به کار بگیرد و از آنها پیروی کند. خطابه در اصل، همچون دیالکتیک، درباره هر موضوعی می تواند بحث کند، اما عملاً اغلب با موضوعاتی سر و کار دارد که مردم درباره آنها تبادل نظر می کنند و از این رو خطابه به علمی غیر از منطق مربوط است؛ خطابه ‹‹فرع دیالکتیک و فرع مطالعه ویژگی است که می توان به درستی سیاست نامید››،1 و صورت خود را از اولی و ماده اش را از دومی دارد.

خطابه عبارت است از ‹‹قدرت دریافتن راه های ممکن اقناع مردم در باب هر موضوعی معین››.2 اقناع کننده ها دوگونه هستند. خارج از صناعت، که از پیش موجود است و فقط باید به کار بسته شود (از قبیل گواهی و شکنجه و شهادت مستند) و صناعی، که باید توسط سخنران ابداع شود. از دومی سه گونه وجود دارد، آنهایی که منش خطیب را به بار می آورند (یعنی، ابزارهایی که خطیب به وسیله آنها مخاطبان را ترغیب میکند تا رأی مطلوبی درباره شخصیت او داشته باشند)، و آنهایی که در مخاطبان پدید آورنده احساسات اند، و آنهایی که به صرف نیروی استدلال برهان یا آنچه ظاهراً برهان است تولید میکنند. نخست اقناع کننده گونه سوم بحث شده است. این نوع اقناع کننده دو گونه فرعی عمده دارد. تمثیل، که نظیر خطابی استقرار است، و قیاس اضماری، یعنی نظیر خطابی قیاس.3 از این دو، دومی به تمام معنی روش خطابی است، یعنی ‹‹قسمت اصلی اقناع›› است.1 ‹‹استدلال از راه تمثیل نیز کمتر اقناع کننده نیست، اما ارسطو قیاس اضماری را بیشتر می پسندد.››2 البته شکل استدلال به کار بسته شده را شرایطی تعیین می کنند که خطیب تحت آن شرایط کار می کند. پس موضوعای که خطیب به آنها می پردازد چیزهایی هستند که ما درباره آنها تبادل نظر می کنیم، البته تا آنجا که این موضوعات بیرون از حوزه فنون و علوم معین قرار دارند؛ و مردمی که خطیب خطاب به آنان سخن می گوید کسانی هستند که نمی توانند رشته ای طولانی از استدلال را دنبال کنند. بنابراین خطیب با احتمالات سر و کار دارد (زیرا یقینات موضوع تبادل نظر نیستند)، و استدلال های کوتاه به کار می برد، و آنجا که به نظر می رسد مردم مقدمات را می پذیرند، آنها را به جای اینکه از اصول نخستین استنتاج کند مسلم فرض می کند.

قیاس اضماری عمدتاً دو گونه است. استدلال های خاصی که به موضوع برخی علوم، مانند اخلاق یا طبیعیات ، مربوط اند؛ و استدلال های برگرفته شده از  (توپوی، اصطلاحاً مواضع)، که لغتاً به معنی جاهایی  است که استدلال ها در آن یافته می شوند، یعنی حوزه هایی که در آنها استدلال ها مکرر در ذهن می آیند. خطیب هر اندازه استدلال های خاص به کار ببرد بیشتر از حوزه خطابه خارج می شود؛ اما ارسطو با نظر به تعداد نسبتاً کم استدلال های عمومی موجود جایز می داند که خطیب استدلال های خاص نیز به کار ببرند، و نخست در مورد اینگونه استدلال ها بحث می کند. با نظر به شرایطی که خطیب تحت آنها کار می کند، اینگونه استدلال ها غالباً از اخلاق و سیاست برگرفته می شوند.1

اما او نخست سه گونه خطابه تشخیص می دهد. مخاطب ممکن است تماشاگر یا داور باشد، و داور اعمال ممکن است داور اعمال در گذشته یا در آینده باشد. از این رو سه گونه خطابه وجود دارد، 1- خطابه حقوق دان، که می کوشد نشان دهد بعضی مسیر آینده، به صلاح یا زبان بخش است؛ 2- خطابه وکیل مدافع که می کوشد قانونی یا غیرقانونی بودن عملی را در گذشته نشان دهد؛ 3- خطابه ‹‹نمایش››، که هدف آن نشان دادن شرافت یا پستی چیزی است که به عنوان چیزی که فعلاً موجود است بررسی می شود. ارسطو با طنز بدی می گوید خطیب سیاسی ممکن است بپذیرد که خط مشی که او از آن دفاع می کند ناعادلانه استع اما او نباید به هیچ دلیلی بپذیرد که آن به صلاح نیست؛ وکیل مدافع ممکن است اجازه دهد که موکلش موذیانه رفتار کند، اما هرگز اجازه نمی دهد که قانون را زیر پا بگذارد؛ مداح ممکن است به مدح خویش علاقه ای نداشته باشد، اما باید به هر قیمتی که شده ادعا کند که کارش از لحاظ اخلاقی درست است.2


1 فی المثل از طریق آوردن یتیمان و بیوه زنان گریان.

2  خ.1و1 .

3  1354 آ 1،1356 آ 30.

1  1356 آ 25. تصویر ارسطو از خطابه بسیار وامدار تعریف افلاطون از آن در فایدروس به عنوان دانش فلسفی مبتنی بر دیالکتیک و روان شناسی، و همچنین وامدار اشتغال به خطابه در آکادمی در این دو خط است.

2  1355 ب 26.

3 رک : ص 76.

1 1354 آ 15.

2 1356 ب 22.

1 یکم، 2. (توپوس)، به عنوان ‹‹آنچه بسیاری از قیاس های اضماری تحت آن شکل می گیرد)، تعریف شده است . (1403 آ 19).  همچنین  (استویخیا، عناصر)، یعنی ‹‹عناصر سازنده استدلال›› نیز نامیده شده اند (همان جا). کیکرو و کوینتیلیان Quintilian (فابیوس کوینتیلیانوس، خطیب و آموزگار خطابه، حدود 35 تا 95 میلادی – م) آنها را با جاهای بازی و، با رگه ها یا معادن که فلزات را در آنها می جویند، و با انبارها که ممکن است از آن استفاده کنند مقایسه کرده اند (کیکرو، جدل، 7/2؛ درباره خطابه، دوم 147/34، 174/41؛ درباره غایات ، چهارم، 10/4؛ کوینتیلیان، پنجم، 22-20/10.

2  یکم، 3.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره یونان

پاورپوینت تحقیق درباره نجوم یونان باستان

اختصاصی از یارا فایل پاورپوینت تحقیق درباره نجوم یونان باستان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نجوم یونان باستان

45اسلاید

¢منجمین بابلی پدیده های مختلف آسمانی را به همراه زمان آن به دقت روی لوحه های گلی ثبت می کردند. با رصدهای پیگر و متداوم در طول قرن ها نظمهای خاصی در زمان پدیده های نجومی یافتند. فاصله ی زمانی بین مقارنه ها و رجعتهای سیارات، کسوف ها و خسوف ها از جمله دوره های منظمی بود که منجمین بابلی به آنها توجه کردند. با بدست آوردن این دوره ها ایشان می توانستند این پدیده ها را با دقت قابل قبول پیش بینی کنند
 
تولد فلسفهٴ طبیعی‌. غیرممکن است بتوان گفت چه وقت رصدهای بابلی و مصری به یونان‌ رسید. احتمال دارد که این رصدها به تدریج در حین مدت درازی بدان جا نفوذ کرده باشد. به هر صورت‌، در این ایام بود که فلسفهٴ یونانی‌، حکمت طبیعی‌، نخست در یونیا تولد یافت‌: طالس‌، آناکسیماندر، کلئوستراتوس‌ منجم‌، آناکسیمنس‌، کسنوفانس‌، و اندکی بعد در جنوبی‌ترین نقطهٴ ایتالیا، فیثاغورس‌. این فیلسوفان‌، در عین حال شاعر، پیش‌گو و اهل علم نیز بودند. آنان کوشیدند تا توضیح کاملی دربارهٴ کیهان ارائه کنند، و موضوع برجسته این است که‌ این توضیحات هرچند نارس است‌، نامعقول نیست‌؛ اوهام بیهوده نیست‌، بلکه استقراهای‌ عجولانه و فرضیات نارس است‌. قطعات آثار آنان و گواهی قدما دربارهٴ آنان که به دست ما رسیده حاوی برخی از قدیم‌ترین کشفیات ریاضی‌، نجوم‌، جغرافیا، فیزیک‌، دیرین‌شناسی و پزشکی است‌
 
¢درباره ی حرکت یا سکون زمین نیز، فیثاغوریان و فیلسوفان دیگر عقاید مخصوص خود را داشتند. همه ی کسانی که منکر مرکزیت زمین بودند، برای زمین حرکت دایره ای به گرد مرکز قائل بودند، از طرف دیگر «پاد زمین» نیز همین حرکت را داراست، به گونه ای که همیشه پشت زمین قرار می گیرد و از زمین دیده نمی شود، ولی گاهی اوقات بین زمین و ماه حائل می شود و باعث خسوف می شود.
 
¢فیلولائوس ریاضی‌دان و منجم‌ فیثاغوری بود، با این حال‌، مشکل بتوان گفت که چه چیزی واقعاً کشف خود او بوده است‌. فیثاغورس هیچ نوشته‌ای به جای نگذاشته و فیلولائوس را نخستین تدوین‌کنندهٴ آثار این مکتب‌ دانسته‌اند.
قطعاتی از آثار او باقی است‌. او گردش روزانهٴ ستارگان و حرکت خورشید را چنین تعبیر کرد که زمین در هر بیست و چهار ساعت یک بار به گرد یک آتش مرکزی‌، یعنی قلب عالم می‌چرخد. این آتش به وسیلهٴ
پاد زمین‌ از زمین پنهان شده است‌. بدین‌ترتیب ده مدار یا فلک به گرد آتش مرکزی قرار دارد، از این قرار: ینگه زمین‌، زمین‌، ماه‌، خورشید، ناهید، تیر، بهرام‌، برجیس‌، کیوان -- و فلک ثوابت ترتیب این مدارات ممکن است در نزد فیثاغوریان مختلف باشد. خورشید کره‌ای شبیه زمین است‌،
 
¢فیلولائوس فیلسوف فیثاغوری در ایتالیای جنوبی زاده شد (حدود 450)  عقاید نجومی مکتب خود را تدوین کرد و گزارش او احتمالاً قدیم‌ترین کوشش برای ارائهٴ یک توضیح کامل و علمی از حرکات اجرام سماوی است‌. فیثاغوریان می‌دانستند که زمین کروی است‌، و اعتقاد پارمنیدس‌ فیلسوف نیز چنین بود، ولی به نظر نمی‌رسد که فیلسوفان یونانی دیگر در این عقیده سهیم‌ باشند. هیکتاس سیراکوزی‌ از شاگردان فیلولائوس تا بدان‌جا رفت که به گردش وضعی زمین به‌ گرد محور خویش اشاره کرد. اوینوپیدس خیوسی ریاضی‌دان‌، حدود 439، میل دایرةالبروج را کشف یا دوباره کشف‌ کرد و دورهٴ نجومی 59 ساله را به یونانیان شناساند. مِتون‌ آتنی دورهٴ کوتاه‌تری‌، دورهٴ مِتُونی‌ 19 ساله‌، را کشف کرد. متون و اوکتمون‌ در 432 رصدها را بهبود بخشیدند.

دانلود با لینک مستقیم


پاورپوینت تحقیق درباره نجوم یونان باستان

مقاله: اسطوره یونان

اختصاصی از یارا فایل مقاله: اسطوره یونان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله: اسطوره یونان


مقاله: اسطوره یونان

مقاله کامل بعد از پرداخت وجه

لینک پرداخت و دانلود در "پایین مطلب"

فرمت فایل: word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحات: 18

 

تروا اسطوره ای در یونان

در صبح روز عید کریسمس سال 1829 میلادی ، در دهکده ای در کشور آلمان " هاینریش شلیمان (Heinrich Schliemann) هشت ساله ، از پدر خود هدیه ای دریافت کرد . این هدیه ، یک کتاب داستان بود ، قصه ای از افسانه های یونان باستان که دارای نقاشی های بسیار زیبایی بود . داستانهای شگفت انگیز این کتاب ، هاینریش را بر بال خیال به گذشته های بسیار دور می برد ، به دنیای پرماجرایی که " هومر " شاعر و اسطوره پرداز نابینای یونان باستان در قالب قصه ای شیرین سراییده بود . این قصه درباره شهر " تروا " و جنگی بود که در پای دروازه محکم و دیوارهای بلندش در گرفت .

هومر ، در داستان " ایلیاد " که مجموعه 24 قسمتی از اشعار حماسی است ، چنین افسانه سرایی می کند :

" هکوب ، همسر پریام ، شاه تروا در انتظار فرزندی بود . پیش از انکه کودک متولد شود ، پیشگویان خبر دادند که او سرنوشت شومی خواهد داشت و سبب نابودی و ویرانی کشور تروا خواهد شد . هکوب ، نام فرزند خود را که پسر بود ، پاریس گذاشت اما پریام دستور داد که پاریس را دور از چشم مادر بربایند و بر کوه " آیدا " بگذارند تا طعمه حیوانات وحشی شود . ولی این کودک رها شده را چوپانان یافتند و بزرگش کردند . ، پاریس در هوای مطبوع و جانبخش کوهستان آیدا رشد کرد و در ورزشهای گوناگون استاد شد ، چندان که آوازه نیرمندی و برازندگی او در همه جا پیچید و به گوش پدر و مادرش رسید ، پریام ، فرزند را به حضور طلبید و چون او را جوانی نیرومند و باهوش یافت ، برای یک ماموریت مهم به دربار منلاس ، فرمانروای " اسپارت " فرستاد.

پاریس در دربار منلاس ، " هلن " را دید که در زیبایی بی همتا بود . هلن و پاریس از دربار منلاس گریختند و به تروا رفتند . این ماجرا بر منلاس گران امد و شکایت به نزد برادر خود ، " آگاممنون " سلطان قدرتمند " مسینا " برد . آگاممنون ، نیز نتوانست چنین توهینی را به خود و برادرش بپذیرد . پس دستور داد تا سرداران و فرماندهان سراسر یونان با لشکریان خود جمع شوند و به قصد انتقام ، راه تروا را در پیش گیرند .

بزودی سپاهی عظیم از یونانیان انتقامجو سوار بر کشتیهای جنگی به حرکت در امد ، از دریای اژه گذشت و قدم به ساحل توا ، در مدخل تنگه " داردانل " نهاد . از ان سو جنگجویان تروا به فرماندهی " هکتور " برادر بزرگتر پاریس ، دروازه بزرگ قلعه تسخیر ناپذیر را بستند و برای دفاع آماده شدند .

در جنگ تروا ، یونانیان با سردارانی همچون " آشیل ، اولیس ، نستور و پاتروکل " قصد نابودی تروا و انتقامگیری را داشتند که ... بر خلاف انتظار انها ، در نخستین روزهای جنگ ،  پاتروکل ، بدست هکتور سردار یونانیان کشته شد . به خونخواهی پاتروکل ، آشیل قدم به میدان نهاد و  هکور را به مبارزه تن به تن طلبید . کتور از قلعه بیرون آمد ، اما خبر نداشت که آشیل رویین تن است و هیچ اسلحه ای به او کارگر نیست . مادر آشیل چون هنگام تولد فرزندش از پیشگویان شنیده بود که این کودک در جنگ تروا کشته خواهد شد ، فرزند خود را را به سوی رود " ستو " برد و در آبهای جادویی رود شستشو داد تا هیچ اسلحه ای به او کارگر نشود . اما ، آب به پاشنه آشیل که در میان دو انگشت مادر بود نرسید و بدینسان تنها از همانجا می شد به آشیل اسیب رساند .


دانلود با لینک مستقیم


مقاله: اسطوره یونان