یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

تحقیق درمورد سماع در کشف المحجوب 15 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق درمورد سماع در کشف المحجوب 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

آیین سماع در کشف المحجوب

محمد رضا قلی زاده

دانشجوی کارشناسی ارشد نیمه حضوری

چکیده

آنچه پیش روی شماست بحثی است کوتاه در باب سماع در کشف المحجوب.ما در این بر نوشته، ابتدا مقدمه ای در تاریخچه ی سماع یادآور شده و بعد وارد بحث اصلی؛ یعنی بررسی این آیین از دیدگاه علی بن عثمان هجویری می شویم ونظرات او را در این خصوص تبیین می نماییم.

باید متذکر شوم که هدف ما در این مقاله، اثبات یا ردّ این آیین نیست، بلکه فقط نظر و دیدگاه مؤلّف کشف المحجوب را مورد کند و کاو قرار داده و جویا می شویم.

کلید واژه ها : کشف المحجوب، سماع ، احکام، آداب، مراتب

Sama in kashfolmahjub

The article which you are reading is a short discussion about sama in kashfolmahjub . we have mentioned a introductory about history of sama in it‚then we will investigat the main discussion that is Investigation f this custom through Ali ebn osman ‘s view. And will clarity his idea in this area. It should be reminded that provening or rejecting of this custom is not our goal. But only the idea and viewof the author of kashfolmahjub will be investigated.

Key words: kashfolmahjub‚ sama‚ordrs‚manners‚degrees.

مقدمه

اگربخواهیم زمان پیدایش سماع را به دقّت بررسی کنیم نباید آن را با زمان تولّد موسیقی یکی بدانیم ،زیرا انسان در آغاز که خود را شناخته، موسیقی را نخستین انعکاس التهاب و هیجان درونی خود دیده است که در خارج از وجود تحقّق یافته و موجب حالات وجد و شادی گردیده ؛ پس باید این مسأله را از زمانی در نظر بگیریم که این حالت نشاط و وجد فردی را جمعی کرده اند و آن را با سننی آمیخته اند. این آیین قطعاً از زمانهای دور قبل از اسلام نیز در پرستشگاه ها مرسوم بوده تا به کمک آن در شنوندگان تأثیرگذاشته و رقّّت قلبی ایجاد کند ،همان گونه که امروزه به عنوان مثال درکلیسا ها می بینیم که شرکت کنندگان با موسیقی و آهنگ خاصّی دعای های خویش را زمزمه می کنند( ودر بسیاری از آیین های دیگر)

قدر مسلّم این است که در صدر اسلام سماع بدان صورت که در مجالس صوفیه برگزار می شده وجود نداشته است.

«این مراسم نزد صوفیان آن زمان شکل گرفت که در سال(245) هجری ذوالنّون مصری از زندان متوکّل رهایی یافته بود و صوفیان ارادتمندش در جامع بغداد دور او گرد آمده، همان موسیقی درباری و اشرافی قبل از اسلام را که با موسیقی حکمای الهی تفاوت بسیار داشت ودر اصطلاح فقهی " مطربی" خوانده می شد به کار گرفته بودند؛ قوّال شعری خواند و ذوالنّون هم ابراز شادمانی نمود. به نظر می آید این گونه شادی ها که با موسیقی رایج غیر اسلامی به سرور و شادمانی مطربی توأم می شد... نزد صوفیان به حلقه ی سماع و دست افشانی و پایکوبی آنان شکل می پذیرفت.»(حیدرخانی،1374،26 ).

این مراسم در ابتدا به صورت مراسم شعرخوانی بوده و کسانی که در آن شرکت می کردند تحت تأثیر قرار گرفته به شادمانی و پایکوبی می پرداختند، کم کم در این مراسم برای اینکه تأثیر بیشتری داشته باشد از دفّ و نی هم استفاده می شد.

مرا چون نی در آوردی به ناله چو چنگم خوش بساز و با نوا کن

اگر چه می زنی سیلیم چون دف که‹‹آواز خوشی داری صدا کن››

چو دف تسلیم کردم روی خود را بزن سیلی و رویم را قفا کن

همی زاید ز دفّ و کف یک آواز اگر یک نیست از همشان جدا کن

(شفیعی کدکنی،1362،383)

طعم خوش بیخودی وشیدایی صوفیان را متوجّه سماع نمود تا حدّی که بیش از هر مراسم دیگری به این مراسم پرداختند. هجویری نیز در کتاب خود در باب الرّقص این مطلب را تأیید می کند که ابتدا این مراسم، به صورت رقص و پایکوبی بوده است و گروهی ظاهرآن را برداشت کرده و « من دیدم از عوامّ گروهی می پنداشتند که مذهب تصّوف جز این نیست؛ آن بر دست گرفتند .»

(هجویری،1383،605)

و این ظاهر بینی ازرقص و پایکوبی از نظر او هیچ جایگاهی ندارد .‹‹بدان که اندر شریعت و طریقت رقص را هیچ اصلی نیست.›› (هجویری،1383،605)

امّا او رقص را با اضطراب های درونی که حاصل خفّتی است که بردل پدیدار شده وهمچنین حاصل قوّت وقت باشد فرق می گذارد وآن اضطراب را گداختن جان معرّفی می کند نه رقص و پای بازی. « امّا چون خفّتی در دل پدیدار آید خفقانی بر سّر سلطان شود؛ وقت قّْوت گیرد ، حال اضطراب خود پیدا کند ، ترتیب ورسوم بر خیزد . آن اضطراب که پدیدارآید، نه رقص باشد و نه پایکوبی ونه طبع پروردن که جان گداختن بود . و سخت دور افتد آن کس ازطریق صواب که آن را رقص خواند...» (هجویری،1383،606)

اینکه از چه زمانی به این گونه مجالس اسم "سماع" نهادند تاریخ دقیقی نمی توان معیّن نمود؛ امّا چیزی که قطعی است، این است که توجّه و دلبستگی بیش ازحّد صوفیان به این مجالس باعث شد تا شرایطی را برای سماع در نظربگیرند تا هم از فتنه ی عوام در امان باشند و هم شوق وذوق صوفیان را تا حدّی کنترل کنند . از همین تاریخ مکانی به نام " سماع خانه " بنا شد وسماع ازجمله رسوم صوفیان قرار گرفت که با آداب وسنن خاصّی برگزارمی شد . و همان گونه که تصّوف در جا معه پذیرفته شده بود؛ سماع نیز به عنوان مراسم مذهبی صو فیان پذیرفته شد و صوفیه برای این که سماع را یک رسم مذهبی نشان دهند به استناداتی متوسّل می شدند وادّعا می کردند که در حضور رسول اکرم (ص) نیز مجلس سماع بر گزارمی شده است و روایاتی از عایشه نقل می کردند تا با این کار حرمت سماع را مطرح کنند.)1( البته آنها تنها به این روایات اکتفا نمی کردند بلکه جایی که در مباحث علمی باید از این رسم و آیین خویش دفاع می کردند وجوه مختلفی را برای سماع بیان می کردند تا مجادله کنندگان را قانع نمایند.

« گروهی می گفته سماع از آنجا ست که حق سبحانه گفت؛ الست بربّکم ؟ اوّل خطابی که از حق شنیدند وخوشترین سماعی آن است که ازخدا شنوی و به این صورت بلی جواب دادند و اکنون که سماع می شنوند شادی ایشان از لذّّت آن سماع اوّل است. و گروهی گفته اند که اصل سماع از لذّت خطاب تکوین است... وگروهی گفته اند سماع نصیب روح است نه نفس از بهرآنکه هر چیزی را به چیزی تعّلق است مگر روح را که عاوی است و به چیزی تعلّق ندارد و


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد سماع در کشف المحجوب 15 ص

دانلود تحقیق و مقاله درباره پیامبر و دین اسلام 15 ص

اختصاصی از یارا فایل دانلود تحقیق و مقاله درباره پیامبر و دین اسلام 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

بعثت رسول خدا(ص)

چهل سال از عمر رسول خدا(ص)گذشته بود که به طور آشکار فرشته وحى به آن حضرت نازل شد و آن بزرگوار به نبوت مبعوث گردید.

کیفیت نزول وحى

پیش از این گفتیم رسول خدا(ص)هر چه به چهل سالگى نزدیک مى‏شد به تنهایى و خلوت با خود بیشتر علاقه‏مند مى‏گردید و بدین منظور سالى چند بار به غار«حرا»مى‏رفت و در آن مکان خلوت به عبادت مشغول مى‏شد و روزها را روزه مى‏گرفت و به اعتکاف مى‏گذرانید و بدین ترتیب صفاى روحى بیشترى پیدا کرده و آمادگى زیادترى براى فرا گرفتن وحى الهى و مبارزه با شرک و بت پرستى و اعمال زشت دیگر مردم آن زمان پیدا مى‏کرد.

و بر طبق نقل علماى شیعه و روایات صحیح،بیست و هفت روز از ماه رجب گذشته بود و رسول خدا(ص)در غار«حرا»به عبادت مشغول بود،در آن روز که به گفته جمعى روز دوشنبه بود حضرت خوابیده بود و اتفاقا على(ع)و جعفر برادرش نیز براى دیدن محمد(ص)و یا به منظور شرکت در اعتکاف آن حضرت به غار آمده بودند و دو طرف آن حضرت خوابیده بودند.

رسول خدا(ص)دو فرشته را در خواب دید که وارد غار شدند و یکى در بالاى سر آن حضرت نشست و دیگرى پایین پاى اوـآنکه بالاى سرش نشست نامش جبرئیل‏و آن که پایین پاى آن حضرت نشست نامش میکاییل بودـمیکائیل رو به جبرئیل کرده گفت:

به سوى کدام یک از اینها فرستاده شده‏ایم؟

جبرئیلـ به سوى آنکه در وسط خوابیده!

در این وقت رسول خدا(ص)وحشت زده از خواب پرید و چنانکه در خواب دیده بود در بیدارى هم دو فرشته را مشاهده فرمود.

پیش از این محمد(ص)بارها فرشتگان را در خواب دیده بود و در بیدارى نیز صداى آنها را مى‏شنید که با او سخن مى‏گفتند و بلکه همان طور که قبل از این اشاره کردیم از دوران کودکى خداى تعالى فرشتگانى براى حفاظت و تربیت او در خلوت و جلوت مأمور کرده بود که با او بودند.

ولى این نخستین بار بود که آشکارا فرشته الهى را پیش روى خود مى‏دید.

گفته‏اند:در این وقت جبرئیل ورقه‏اى از دیبا به دست او داد و گفت:«اقرء»یعنى بخوان.

فرمود:چه بخوانم!من که نمى‏توانم بخوانم!

براى بار دوم و سوم همین سخنان تکرار شد و براى بار چهارم جبرئیل گفت:

«اقرء باسم ربک الذى خلق،خلق الإنسان من علق،اقرء و ربک الأکرم،الذى علم بالقلم،علم الإنسان ما لم یعلم» .

[بخوان به نام پروردگارت که(جهان را)آفرید،(خدایى که)انسان را از خون بسته آفرید،بخوان و خداى تو مهتر است،خدایى که(نوشتن را به وسیله)قلم بیاموخت.]

جبرئیل خواست از جا برخیزد و برود،محمد(ص)جامه‏اش را گرفت و فرمود:

نامت چیست؟گفت:جبرئیل.

جبرئیل رفت و رسول خدا(ص)از جا برخاست و این آیاتى را که شنیده بود تکرار کرد،دید در دلش نقش بسته و دیگر از هیجانى که به وى دست داده بود نتوانست در غار بماند از آنجا بیرون آمد و به سوى مکه به راه افتاد،افکار عجیبى او را گرفته و منظره دیدار فرشته او را به هیجان و وجد آورده بود.در روایات آمده که به هر سنگ‏و درختى که عبور مى‏کرد،با زبان فصیح به او سلام کرده و تهنیت مى‏گفتند و در تواریخ است که رسول خدا(ص)فرمود:همین که به وسط کوه رسیدم آوازى از بالاى سر شنیدم که مى‏گفت:اى محمد تو پیغمبر خدایى و من جبرئیلم،چون سرم را بلند کردم جبرئیل را در صورت مردى دیدم که هر دو پاى خود را جفت کرده و در طرف افق ایستاده و به من مى‏گوید:اى محمد تو رسول خدایى و من جبرئیلم،در این وقت ایستادم و بى آنکه قدمى بردارم بدو نظر مى‏کردم و به هر سوى آسمان که مى‏نگریستم او را به همان قیافه و شکل مى‏دیدم!

مدتى در این حال بودم تا آنکه جبرئیل از نظرم پنهان شد،و در این مدت خدیجه از دورى من نگران شده بود و کسى را به دنبالم فرستاده بود،و چون مرا دیدار نکرده بودند به خانه خدیجه بازگشتند.

بازگشت رسول خدا(ص)به خانه و سخنان خدیجه

پیغمبر بزرگوار الهى به خانه بازگشت و به خاطر آنچه دیده و شنیده بود دگرگونى زیادى در حال آن حضرت پدیدار گشته بود.خدیجه که چشمش به رسول خدا(ص)افتاد بى تابانه پیش آمد و گفت:اى محمد کجا بودى؟که من کسانى را به دنبال تو فرستادم ولى دیدارت نکردند؟

پیغمبر خدا آنچه را دیده و شنیده بود به خدیجه گفت و خدیجه با شنیدن سخنان همسر بزرگوار چهره‏اش شکفته گردید و گویا سالها بود در انتظار و آرزوى شنیدن این سخنان و مشاهده چنین روزى بود و به همین جهت بى درنگ گفت:

اى عمو زاده!مژده باد تو را،ثابت قدم باش،سوگند بدان خدایى که جانم به دست اوست من امید دارم که تو پیغمبر این امت باشى!

و در حدیثى است که وقتى رسول خدا(ص)وارد خانه شد نور زیادى او را احاطه کرده بود که با ورود او اتاق روشن گردید.خدیجه پرسید:این نور که مشاهده مى‏کنم چیست؟فرمود:این نور نبوت است!خدیجه گفت:مدتها بود که آن را مى‏دانستم و سپس مسلمان شد.و برخى از مورخین چون ابن هشام،معتقدند که این جریان درهمان«حرا»اتفاق افتاد و خدیجه به دنبال رسول خدا (ص)به«حرا»رفته بود،و چند روز پس از ماجراى بعثت حضرت از کوه«حرا»به مکه بازگشت.و به هر صورت سخنان رسول خدا(ص)که تمام شد لرزه‏اى اندام آن حضرت را فرا گرفت و احساس سرما در خود کرد از این رو به خدیجه فرمود:

من در خود احساس سرما مى‏کنم مرا با چیزى بپوشان و خدیجه گلیمى آورد و بر بدن آن حضرت انداخت و رسول خدا(ص)در زیر گلیم آرمید.

دنباله داستان را برخى از نویسندگان این گونه نقل کرده‏اند که:خدیجه با اینکه از این ماجرا بسیار خوشحال و شادمان شده بود اما به فکر آینده شوهر عزیز خود افتاد و دورنماى مبارزه با عادات ناپسند و برانداختن کیش بت پرستى و سایر اخلاق مذموم و زشت مردم مکه و سرسختى آنها را در حفظ این آیین و مراسم در نظر خود مجسم ساخت و مشکلاتى را که سر راه تبلیغ دعوت الهى محمد بود به خاطر آورد و سخت


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق و مقاله درباره پیامبر و دین اسلام 15 ص

تحقیق و بررسی در مورد انحراف اشعه 15 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد انحراف اشعه 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 18

 

اگر انحراف اشعه از محوری در سطح کانونی باشد ما از انحراف کروی عرضی و متقاطع صحبت می‌کنیم. دسته شعاعی از اشعه‌ها موازی با محوری است که پس از شکست دوباره نور و مجموعه‌ای از مخروطها شکل می‌گیرد و روی محور عدسی‌ها قرار دارد (شکل 82).

سطحی که این مجموعه از مخروطها را در بر گرفته است سطح خورنده نام دارد. و برش عرضی این سطح توسط هر سطح صافی که از این اشعه می‌گذرد منحنی خورنده نام دارد. شکل 82 نشان دهنده این منحنی در انحراف گوی است. اگر برش عرضی توسط سطوح صاف عمود بر محور دوائری از پرتو مختلف باشند موج موازی‌شکلی از اشعه‌ها توسط نقطه درخشنده‌ای روی محور به وجود می‌آید که از سطح عدسی دور است. در اینجا دائره‌های روشن نقش مهمی را در عکسهای آن نقطه در سطوح مختلف ایفا می‌کنند. کانون F در تقریب نسبی تعیین می‌شود و نقش کانون فقط برای اشعه‌ها است. به عنوان مثال اشعه‌هایی که از طریق عدسی‌های نزدیک محور می‌گذرند اینطور هستند. کوچک‌ترین و روشن‌ترین تصویر از آن نقطه توسط عدسی‌هایی در سطح m به وجود می‌آید که از کانون F نمی‌گذرد.

بنابراین برای کاهش انحراف عرضی کروی یا گوی مانند در عدسی‌ها، ما باید کانون مناسبی از این عدسی‌ها را تعیین کنیم که به عنوان مثال توسط در نظر گرفتن کانون در نه در F عکس به وجود می‌آید. عدسی‌های همگرا دارای انحراف طولی منحنی گوی مانند است. به عنوان مثال اشعه‌های غیر paraxial در محور در نقطه‌ای نزدیک عدسی از کانون paraxial همدیگر را قطع می‌کنند. عدسی‌های واگرا دارای انحراف گوی مانند در جهت مخالف هستند. انحراف گوی مانند از لحاظ عملی توسط انتخاب مناسب سطوح و دستگاه‌هایی از عدسی حذف می‌شوند. و همان برای انحراف گوی مانند آینه‌ها هم صحت دارد.

Coma

اگر یک لکه روشن روی امواج گسترده‌ای که روی محور نوری سیستم قرار ندارند تشکیل شود عکس آن دایره روشن نیست همان طوریکه در مرحله قبل هم بیان شد و شکل آنان نامتقارن فرض می‌شود. برخی اوقات این شکل، یادآور ذوزنب است گرچه نام این انحراف می‌باشد. coma به طور قابل توجهی توسط انحنای درست مشخصه‌های سیستم ضعیف می‌شود.

انحرافی که توسط اشعه های مایل محور فرعی به وجود می‌آیند

این سطوح از طریق محور سیستم نوری می‌گذرد که سطوح جنوبی نام دارد. اگر امواج استوانه‌ای شکل اشعه در این سطح صاف در یک زاویه کاملاً بزرگ با محور وجود داشته باشند آنگاه پس از پرتو دوباره برای طولانی مدت باقی نمی‌مانند. اشعه‌هایی که در سطح جنوبی قرار دارند به روشی که متفاوت از شکست نور اشعه‌هایی است که موازی با آنها هستند شکسته می‌شوند. بدین ترتیب اشعه‌های موج پس از شکست نور موازی نیستند. بنابراین موج برش عرضی متفاوت از فاصله‌ای از عدسی‌ها پس از انکسار نور است. در همان فاصله مشخص از عدسی‌ها، برش عرضی بخشی از مسیری (خطی) است که بر سطح جنوبی عمود و قائم است.

پس از این، این خط به یک قرینه تبدیل می‌شود که پارامترها با فاصله از عدسی تغییر می‌کنند. در یک فاصله مشخص از عدسی‌ها، برش عرضی دائره‌ای شکل است دوباره بیضی شکل می‌شود و در نهایت بخشی از خط در سطح جنوبی قرار دارد. یک اینچنین انحرافی آستیگماتیسم امواج متمایل نام دارد. ابتدا اجازه دهید تا نمونه‌ای از انکسار نور موج را که در بالا بدان اشاره شد تفسیر کنیم. پس از عبور از طریق یک عدسی، موج در سطح جنوبی و در سطحی عمود بر سطح جنوبی و موازی محورها قرار می‌گیرد که به عبارت دیگر سطح SAGITTAL‌ است. کانون برای این سطوح متفاوت است.

در شکل 80، کانون جنوبی روی سطح I و کانون SAGITTAL روی سطح III قرار دارد. در سطح II اشعه‌ها نیمه بالایی موج استوانه‌ای شکل درنیمه پائین موج دائره شکل قرار دارند. در حالی که این متعلق به نیمه پائینی موجی است که در نیمه بالایی دائره قرار دارد. اشعه‌هایی که از نیمه راست به موج استوانه‌ای شکل می‌رسند روی نیمه راست دائره در سطح II قرار دارند. در حالی که اشعه‌هایی که از نیمه چپ موج می‌آیند روی نیمه چپ دائره قرار می‌گیرند. مکان سطوح درکانون جنوبی و sagittal بستگی به زاویه انحراف موج در محور نوری دارد. بنابراین سطوحی که شامل کانون هستند توسط کانون جنوبی و sagittal شکل می‌گیرند و بر هم منطبق نیستند. واضح است که این سطوح فقط در نقطه F‌ روی محور نوری به هم می‌رسند در این نقطه متعامد نیستند (شکل 83). این نوع انحراف انحنای سطح عکس (تصویر) نام دارد. این کج‌راهی (انحراف) زمانی از بین می‌رود که وضعیتpetzval ارضا کننده باشد و ما در این کتاب راجع به آن بحث نمی‌کنیم.

میزان بزرگ‌نمایی سیستم معمولاً به زاویه انحراف اشعه در محور نوری بستگی دارد. در زوایای بزرگتر، این مشهودتر است و تصویر تشابهش را با جسم از دست می‌دهد. در نتیجه یک شبکه (توری) توسط خطوط راست شکل می‌گیرد که به داخل شبکه توری مانند با خطوط قوس دار انتقال می‌یابد. (شکل 84). این نوع انحراف و کج‌راهی کجی نام دارد. انحراف هندسی توسط انتخاب درست عدسی‌ها، مشخصات آنها و غیره کاهش می‌یابد. در حال حاضر، این امکان وجود دارد که همه انحرافات و کج‌راهی را حداقل برای ترسیم آنها در یک سطح قابل قبول از بین ببریم.

انحراف رنگی

این انحراف با انتخاب ترکیبی از عدسی‌هایی که عدم انطباق تصاویر در طول موجهای مختلف کاهش می‌دهد از بین می‌روند. ولی ممکن است که توان انطباق دقیقی از تصویر را برای همه طول موجهای طیف به دست آوریم. معمولاً انطباق دقیق تصویر برای 2 طول موج مختلف در نظر گرفته شده است و انطباق برای طول موجهای باقی مانده دارای میزان خاصی از صحت و درستی است، این فرایند تابرنگ‌سازی سیستم نوری نام دارد. تصاویری با 2 طول موج متفاوت بر هم منطبق هستند اگر سیستم دارای عناصر یکسانی برای این طولهای موج باشد. و این به مقدار یکسانی از 3 مقدار ثابت حدسی می‌رسد. به عبارت دیگر، حداقل دارای پارامترهای مستقلی به منظور رسیدن به رنگ‌سازی هستیم.

مقادیر این پارامترها به عنوان راه حلی برای 3 معادله بیان شده از عضوهای مهم برای هر دو طول موج در نظر گرفته شده‌اند و همیشه این امکان وجود دارد که یک سیستم نوری انتخاب کنیم که نیاز به 3 پارامتر جداگانه دارد. این مسئله توسط این حقیقت که فقط کافی است تا به رنگ‌سازی نسبی در اهداف عملی برسیم حل می‌شود. واضح است که رنگ سازی می تواند در اصل برای 3 یا طول موجهای


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد انحراف اشعه 15 ص

تحقیق و بررسی در مورد آزمایش هیدرومتری 15 ص

اختصاصی از یارا فایل تحقیق و بررسی در مورد آزمایش هیدرومتری 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

آزمایش هیدرومتری

مقدمه :

تجزیه هیدرومتری برپایه اصل رسوب دانه های خاک در آب می باشد . وقتی نمونه خاکی درداخل آب پراکنده می شود ، ذرات بسته به شکل ، اندازه و وزنشان با سرعت های متفاوت رسوب می کنند . در آزمایش زیر به بررسی اصول و روش آزمایش هیدرومتری خاک می پردازیم .

تئوری آزمایش :

با توجه به رابطه روبه رو و با دانستن L و tمی توان درصد وزنی خاک ریزتر از قطر داده شده را محاسبه

کرد :

D : درصد وزنی رد شده خاک ریزتر از قطر داده شده ( قطر ذرات خاک )

K : عدد ثابت

L : عمق اندازه گیری شده از سطح آب تا مرکز ثقل حباب هیدرومتری

t : زمان

مقدار k تابع توده ویژه خاک (Gs ) و ویسکوزیته می باشد که در دماهای مختلف با توجه به جدول به دست می آید :

 

وسایل و مواد لازم :

مزور 1000 سی سی و 500 سی سی

هیدرومتر ( چگالی سنج )

خاک ریز دانه ( عبور کرده از الک نمره 200)

هگزا متا فسفات سدیم

دماسنج

روش آزمایش :

20 گرم هگزامتا فسفات سدیم را در مزور 1000 ریخته و به آن آب اضافه می کنیم و خوب هم می زنیم . چون محلول به دست آمده 20 گرم در cc1000 است ، 250 گرم از محلول را جدا می کنیم و در مزور می ریزیم و آن قدر آب

می افزاییم تا به cc1000 برسد . در این حالت دمای محلول را اندازه می گیریم که حدود 20 درجه سلسیوس است و k مربوط به دمای20 و Gs=2.65 را از جدول استخراج می کنیم که برابر است با k = 0.01365 .سپس چگالی سنج را در درون مزور قرار می دهیم و پس از ثابت شدن آن عدد چگالی سنج را قرائت می کنیم . چگالی سنج عدد 5.5 را نشان می دهد .

مقدار cc 250 از محلول را جدا می کنیم و در داخل ظرف هیدرومتری می ریزیم و خاک را به آن می افزاییم . سپس آن قدر به آن آب می افزاییم تا این که آب به پره های ظرف برسد . ظرف را در دستگاه هیدرومتری قرار می دهیم تا دستگاه به طور کامل خاک را در آب مخلوط کند . مخلوط را در مزور cc1000 می ریزیم و آب را تا cc1000 پر

می کنیم . سپس چگالی سنج را در درون آن قرار می دهیم و در زمان هایی که در جدول مشخص شده عدد چگالی ـ سنج را ثبت می کنیم .

اگر آزمایش در دمای C20 ادامه پیدا می کرد ، عدد چگالی سنج کمی بالاتراز عدد 5.5 که از نمونه شاهد حاصل شد ،

متوقف می شد . به دلیل آن که آزمایش برای بار دوم در دمای 17 درجه انجام شد چگالی سنج نهایتا عدد 5 را نشان داد که k مربوط به دمای C 17 برابر 0.01417 می باشد .

(جدول 1 و 2 )

..............................................................................................................................................................................

آزمایش ترکم

مقدمه :

خاک در حالت معمولی شامل منافذی است که در آن هوا وجود دارد ، به همین خاطر برای به دست آوردن وزن مخصوص خاک نمی توانیم از نمونه غیر متراکم استفاده کنیم . لذا برای به دست آوردن وزن مخصوص خاک باید خاک را خوب متراکم کرد . هدف از انجاماین آزمایش به دست آوردن درصد رطوبت بهینه برای حداکثر تراکم است .

تئوری آزمایش :

تراکم با چکش های کوچک و بزرگ صورت می گیرد و بر دو نوع است : 1- تراکم معمولی 2- تراکم مصالح سدی

تراکم معمولی خود به دو بخش تقسیم می شود :

الف ) در قالب 4 اینچ ، سه لایه ، 25 ضربه در هر لایه ، چکش کوچک 5.5 پوندی ، ارتفاع سقوط cm 12 .

ب ) در قالب 6 اینچ ، سه لایه ، 56 ضربه در هر لایه ، چکش کوچک 5.5 پوندی ، ارتفاع سقوط cm 12 .

تراکم مصالح سدی نیز به دو بخش تقسیم می شود :

الف) در قالب 4 اینچ ، پنج لایه ، 25 ضربه در هر لایه ، چکش بزرگ 10 پوندی ، ارتفاع سقوط cm 18 .

ب ) در قالب 6 اینچ ، پنج لایه ، 56 ضربه در هر لایه ، چکش بزرگ 10 پوندی ، ارتفاع سقوط cm 18 .

پس از تراکم ، وزن م خصوص تر خاک را به راحتی می توان به دست آورد . وزن مخصوص خشک خاک هم از رابطه مقابل قابل محاسبه است :

: وزن مخصوص خشک خاک

: وزن مخصوص تر

: درصد رطوبت

وسایل و مواد لازم :

مزور ، خاک ، وسایل تراکم معمولی نوع الف از قبیل قالب 4 اینچ و چکش 5.5 پوندی ، الک ، ترازو ، قوطی درصد رطوبت ، بیلچه ، کاردک ، سینی و استانبولی .

روش آزمایش :

به میزان 5 کیکوگرم خاک عبور کرده از الک را با ترازو اندازه گیری می کنیم . این خاک را در سه لایه در قالب ریخته و 25 ضربه در هر لایه با چکش 5.5 پوندی می زنیم ، سپس قسمت بالای قالب را برداشته ، سطح خاک متراکم شده در قالب را با کاردک صاف کرده و قالب را با خاک وزن می کنیم . مغزی نمونه متراکم را برداشته و وزن آن را اندازه می گیریم ، سپس در قوطی درصد رطوبت در گرمکن قرار می دهیم . در چندین مرحله این عمل را با افزودن 1 الی 2 درصد ( 50 الی 100 سی سی ) آب تکرار می کنیم و در هر مرحله نتایج را یادداشت می کنیم . این آزمایش را آن قدر تکرار می کنیم تا خاک اشباع شود و وزن خاک داخل قالب کمتر شود .

نتایج به دست آمده :

نتایج به دست آمده در جدول3 نشان داده شده است . ابعاد و وزن قالب هم به صورت زیر است :

ارتفاع قالب : 11.60 سانتی متر

قطر داخلی : 10.09 سانتی متر

وزن قالب : 3.545 کیلوگرم

حجم قالب : 4- 10 * 9.3 متر مکعب

..............................................................................................................................................................................

آزمایش نفوذ پذیری

مقدمه :


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد آزمایش هیدرومتری 15 ص

سیمرغ (زندگی زال ) 15 ص

اختصاصی از یارا فایل سیمرغ (زندگی زال ) 15 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 15

 

 

فهرست :

شاد باش به سیمرغ

داستان سیمرغ وزال

سیمرغ

منابع

شـاد بـاش به ســیمُـرغ

((انسان ، آن چیزی میشود که می پرسـتـد))

« پرستش » درفرهنگ سیمرغی، با صلوة درشریعت اسلام، فرق دارد . « صلوة » ، بیان عبودت انسان و تعظیم الله ، یا بسخنی دیگر، گواهی دادن برآنست که وجود انسان، « گوهری جداگانه » از الله و« ناچیزدربرابر» الله است ، وباید، درهرکاری وهرگفتاری و هراندیشه ای ، اقرار به این غیریت خود با الله ، در اقرار به عبودیت خود، و درشهادت دادن به عظمت اوکرد .

ولی « پرستش» درفرهنگ سیمرغی، برای« پیدایش بُن جشن ازخود انسان میباشد ،که خداست » پرستش که« شادونیتن» باشد ، گرفتن جشن عروسی ( شادی) انسان، با خداست.

سیمرغ ( رام ) ، دراین عروسی ، بُن جشن یا نطفه جشن درروان انسان میشود . درفرهنگ سیمرغی ،نیایشگاه ،« جشنگاه عروسی خدا با انسان » بود. جشن که همان « یسنا» باشد ، سرود نی(موسیقی) است. پرستش، برپاکردن جشن عروسی خدا با گیتی وبا انسان است . « ُهما » در زمین، « گنج شادی درهستی هرِانسانی » میگردد. هما، گنج عروس میگردد .

شادشدن ، برپاکردن جشن عروسی سیمرغ یا« شاده» باانسان و با گیتی ست.

« شاده » ، نام سیمرغ یا خداهست خدا، بُن ِ شادی درزمین است که دردل هرانسانی کاشته شده

است:

دربلخ ، زادگاه مـولـوی

نیایشگاه ِ شــاد ویــا نـوشـاد

ویـا نیایشگاه « هما = سیمرغ » بود

هما یا سیمرغ یا سمندر

خود را به شکل تخم ها، به زمین فرو می پاشد

تا درهرجانی ، در زمین ،« گـنـج نـهـفـتـه» گردد

چگونه ُهما (= خدا )

گنج نهفته، درتن ِ انسان ، میگردد ؟

هما ، خدائی که خود را نـثـار= نـسار میکند

نـسـار= سـایه

ای هـُمای زیبا، شـاد باش

ای هما، کز سـایـه ات ، پـَر یافت کوه قاف نیز

ازسایه تو ای هما، همه چیزها، پروبال پیدا میکنند

ای همای خوش لقای آن جهانی ، شـاد بـاش

هم ظریفی ، هم حریفی ، هم چراغی ، هم شراب

هم شاهدویار، هم شمع ونوری ، هم شراب(پدیدآرنده گوهر)

هم «جهانی»، هم نهانی، هم عیانی، شـادبـاش

تو خودت جهان (= گیتی ) میباشی

تـحـفـه هـای آن جهانی ، مـیرسـانی دمـبـدم

شادباش که« نـثـار» باشد، نام «سیمرغ درخودافشانیش» هست

میرسان و میرسان ، خوش میرسانی، شـاد بـاش

ای جهان ، وی زمین راجمله «گنج»

خویشکاری هما ، شاد کردن وجشن ساختن جهانست

خویشکاری هما ، گنج یا کنزمخفی درهرتنی شدنست

تا زمین ، گوید ترا : کای آسمانی – شاد باش

هما درسایه انداختن برزمین،درآنچه زمینی است«گـنـج» میشود

« بهمن وهما » ، « کنزمخفی »، در هرانسانی درگیتی هستند

چرا مولوی به ُهما ، شاد باش ( تحیت وتهنیت) میگوید ؟ چرا مولوی به پیشوازهما میشتابد ومیخواهد ازسایه هما، نواخته شود ، تا خودش، پروبال درآورد، وهما شود ؟ چراهما درسایه انداختن ، انسانهارا ، ازخود آبستن می کند ، وهمه، جوجه های هما میشوند و پـر اورا می یـابـنـد.

داستان سیمرغ وزال یا (فلسفه زندگی انسان)

داستان سیمرغ و زال درشاهنامه ، افسانه ای خام برای کودکان نیست ، بلکه فلسفه ِ بنیادی زندگی ِ هرانسانی هست . شاهنامه، سرودهائیست که گرد ِ « پیکریابی سیمرغ خدای ایران ، در پهلوانان وضد پهلوانان » میچرخد ، و وارونه آنچه پنداشته میشود، شاهنامه ، نامه سیمرغ ( شاه ، نام ویژه سیمرغ است ) ، و کتابیست کاملا « دیـنـی » .

فقط « مفهوم دین» در فرهنگ سیمرغی ، صد و هشتاد درجه ، با « مفهوم دین در ادیان ابراهیمی و زرتشتی » فرق دارد . این دین ، پدیده « واسطه » را میان وجود خدا ووجود ِانسان ، یا خدا و گیتی ، نمیشناسد . سیمرغ یا هما .. خودش را که خوشه همه جانهاست ، میافشاند، وخودش ، گنجی نهفته درزمین ( = تن ) هرانسانی میگردد . دراین دین ، خدا ، خودش ، به گیتی وانسان ، « تحول می یابد» ، خدا ، گیتی و انسان « میشود » . خود ِ خدا ، تبدیل به گنج نهفته، در وجود هرانسانی میگرد . خود خدا ، « گنج عروس »، درتن انسان میگردد .

معـنای « جــان » درفرهنگ ایران:

جان ، دراصل ، « گـیـان » میباشد ، که هم به معنای « آشیانه سیمرغ » و هم به معنای « آبگـیـر» است . « گـی » که پیشوند « گی+ یان= جان » میباشد ، بنا بر فرهنگ معین ، نام مرغ ابلقی است که پرش را برسر پیکانها میزنند ، واین سیمرغ ( باز= وای) است ، و« گی » ،به معنای تالاب و استخرآب نیزهست . جان ، درفرهنگ ایران دوچهره و برآیند دارد ، یکی « شیرابه ومان وشیره وجود » است ، و دیگری، « اصل جنبش و اصل عشق » است که به شکل « باد وابر» نمودارمیشود . سیمرغ ، درست همین باد و ابرسیاهست که میبارد، و در خنب تن ، هم شیره وجود انسان ( آب)، وهم مرغ چهارپرضمیر میشود . « گی » که پیشوند جـان ( گیان) میباشد ، درشکلهای 1- ژی ( ژیان ، ژیو ) 2- جی ( جیو) درزبانهای گوناگون ایرانی باقی مانده است . نام اصفهان یا بخشی ازاصفهان، « جی » بوده است . معنای اصلی « جی = گی = ژی » در گویش دوانی باقیمانده است که مارا به مفهوم « جان » درفرهنگ ایران راهنمائی میکند . درگویش دوانی « جی ji » ، به معنای « یوغ ، هنگام خیش کردن » است . یوغ ( یوگا در سانسکریت ) مانند ِ سنگ وسیم.... ، اصطلاحی ، برای بیان « بُن عشق در آفرینش زمان وجهان و انسان» میباشد.

پس جان ( گیان = ژیان = جیان ) ، به معنای « خانه همآغوشی سیمرغ وبهرام ، یا بُن پیدایش جهان وزمان و انسان » ، یا همان « آبادیان = خانه آباد، بیت معمور » در بندهش وگرشاسپ نامه اسدی توسی است . پس « جـان= گـیـان » ، بُن آفریننده زمان و جهان و انسان است . دریافتن مفهوم « جان » در غزلیات مولوی و سایر عرفاء ایران ، نیاز به شناخت این معنا دارد .

« جان » ، اصلیست که خودش،خودش را می بیند ، ازخودش درجوش است. خودش را میپرستد . خودش به خودش ، عشق میورزد ( بُن عشق ومهر) است . گستره ِ این معانی ژرف ، در غزل مولوی ، باز تاب شده است که :


دانلود با لینک مستقیم


سیمرغ (زندگی زال ) 15 ص