61 ص
تنش آبی
تنش آبی در گیاهان (Water stress) با کمبود آب به وضعیتی اطلاق می شود که در آن سلول ها از حالت آماس خارج شده باشند. دامنه تنش آبی از کاهش جزئی پتانسیل اب در اواسط روز تا پژمردگی دائم و خشک شدن گیاه متغیر است. به عبارت ساده تر تنش آبی زمانی رخ می دهد که سرعت تعرق بیش از سرعت جذب باشد با کاهش مقدار آب در خاک و عدم جایزگزینی آن پتانسیل آب در منطقه توسعه ریشه ها کاهش یافته و پتانسیل آب در گیاه نیز به طور مشابهی تقلیل می یابد و اگر شدت تنش آب زیاد باشد این امر باعث کاهش شدید فتوسنتز مختل شدن فرآیندهای فیزیولوژیکی و سرانجام خشک شدن و مرگ گیاه می گردد.
علت اصلی ایجاد تنش آبی در گیاهان تعریق یا کافی نبودن جدب آب و یا ترکیبی از این دو می باشد. در اواسط روز همیشه بین تعرق و جذب تاخیروجو دارد و علت این تاخیر همانطور که قبلا گفته شد مقاومت گیاه در مقابل حرکت آب است. می دانیم که تعرق به وسیله عواملی مانند ساختمان و سطح برگ ها اندازه منافذ روزنه ها، تعداد روزنه ها و دیگر عوامل موثر بر شیب فشار بخار بین گیاه و هوا کنترل می گردد. حال آنکه جذب آب به سیستم ریشه ای گیاه هدایت موئینگی خاک و مفاومت سلول های ریشه بستگی داشته و مسلم است که بین فرآیندهایی که با عوامل مختلف کنترل می شوند هماهنگی وجود ندارد و لذا تعرق و جاذب نمی توانند دقیقا منطبق بر یکدیگر باشند.
چگونگی پیدایش تنش آبی
اگر تعرق زیاد باشد تنش آبی ممکن است در طی کمتر از یک ساعت در گیاه ظاهر شود ولی اکثر صدماتی که به گیاه وارد یمآید در اثر تنش هایی است که تداوم آنها بیش از چندین روز است چنانچه فرضا یک گیاه را آبیاری و سپس به مدت چند روز تا رسیدن به مرحله پژمردگی خود رها نمائیم در روز نخست پتانسیل آب در خک صفر بوده و پتانسیل آب ریشه نیز در همین حد است. پتانسیل آب برگ در یکی دو روز پس از آبیاری در اواسط روز پائین آمده و سپس در شب همگی بر هم منطبق می شوند. تا 5 روز اول هر چند تمام پتانسیل ها نسبت به روز اول کاهش نشان می دهند اما تفاوت بین پتانسیل آب برگ و خاک در طول روز در حدی است که باعث جذب آب می گردد. تا این که بسته به نوع خاک تقریبا از روز ششم به بعد پتانسیل آب برگ و خاک و ریشه همگی در حدود 15- بار بوده و هیچ گونه اختلاف پتانسیلی برای این که آب به داخل گیاه وارد شود وجود نخواهد داشت. از این مرحله به بعد گیاه قادر به ادامه حیات نمی باشد. البته تاثیر تنش در قسمت های مختلف گیاه یکسان نمی باشد. یعنی اگر تنش آبی از حد معینی فراتر رود نمی توان انتظار داشت که کل گیاه یک دفعه خشک شود زیرا در داخل خود گیاه نیز رقابت برای آب وجود دارد. مثلا برگ های جوان آب مورد نیاز خود را ا ز برگ های مسن می گیرند و هنگامی که گیاه با تنش آبی مواجه می شود ابتدا برگ های مسن از بین می رود و راس ساقه تا آخرین مراحل که تمام برگ ها پژمرده شوند به نمو خود ادامه می دهند. همچنین در پاره ای از گیاهان آب جمع شده در میوه به سایر قسمت های گیاه منتقل می شود از جائی که رشد میوه ها در بسیاری از گیاهان در شب که تعرق گیاه کم است صورت می گیرد چنانچه ملاحظه شود میوه رشد چندانی ندارد. باید متوجه شد که گیاه با تنش آبی مواجه است ولو این که ظاهرا امر در برگ ها مشخص نباشد.
فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:61
فهرست مطالب:
مرگ ستاره 1
مراحل مرگ ستاره 2
سیاهچاله ها 4
مقدمه 5
نحوه تشکیل ستاره 6
مقیاس قدری 7
روشنایی ستاره 8
اندازه گیری دمای ستارگان 9
اندازه گیری فراوانی عناصر در ستارگان 10
منابع انرژی 11
عرض جغرافیایی و ستارگان دور قطبی شمالی 13
نامهای ستارگان 15
نقشه ستارگان را چگونه به کار بریم ؟ 16
ستارگان صورت فلکی جاثی 22
ستاره نوترونی 25
کهکشان 29
کهکشان بیضوی 34
کوازارها 37
تصادف کهکشانها 38
ستاره 39
جستارهای وابسته 40
کشف برزگترین ستارگان راه شیری 42
تولد و مرگ ستارگان 46
نتیجه گیری 53
منابع و ماخذ 60
مرگ ستاره
ستارگان پس از تولد و زندگی خود که گاها عمرشان به میلیاردها سال هم میرسد، به مرحله مرگ میرسند. مرگ یک ستاره به یکی از سه صورت زیر امکانپذیر است: تبدیل به کوتوله سفید ، تبدیل به ستاره نوترونی ، تبدیل به سیاهچاله.
نگاه اجمالی
سراسر زندگی ستاره به یک میدان نبرد شبیه است. نیروی گرانش سعی دارد که ستاره را منقبض و خرد کند، ولی با مقاومت فشار رو به بیرون ماده ستاره روبرو میشود، اما سرانجام ستاره تحلیل میرود. گرانش کنترل را بدست میگیرد و ستاره شکل کاملا متفاوتی با ستارهای معمولی و سالم مانند خورشید به خود میگیرد. حتی اگر جرم ستاره بسیار زیاد باشد، ممکن است با تبدیل به یک سیاهچاله در اعماق فضا ناپدید شود.
گرانش یک ستاره
نیروی گرانش ، همواره جذب میکند و مایل است که ذرات ماده را همیشه به هم نزدیکتر سازد. ما به این سبب وزن داریم که جرم زمین جرم بدن ما را به طرف خود میکشد و در نتیجه نیروی گرانشی هر یک از اتمهای بدن ما ، اتمهای دیگر را به طرف خود میکشد. از آنجا که جرم یک ستاره معمولی بسیار زیاد است و حتی ممکن است یک میلیون بار بیشتر از جرم زمین باشد، گرانش درونی آن نیز بسیار شدید است.
لحظهای اعماق خورشید را مجسم کنید، فشار آن در یک دهمی فاصله سطح تا هسته تقریبا یک میلیون بار بیشتر از فشار جو در سطح زمین است. در این فاصله ، فشار با مقاومت گازهای داغ درون خورشید روبرو میشوند، هنگامی که آتش هستهای رو به کاهش میگذارد، گاز ستاره سرد میشود و بعد گرانش به نیروی مسلط تبدیل میشود. آنچه در این مرحله روی میدهد، به جرم ستاره بستگی دارد.
مراحل مرگ ستاره
ستارهای رو به مرگ ، مانند خورشید در هم فرو میرود تا به اندازه زمین برسد. در این روند هیچ انفجار واقعی و قابل توجهی رخ نمیدهد. ستاره فقط به تودهای از خاکستر رادیواکتیو تنزل میکند و به آرامی سوسو میزند. در این مرحله ، ستاره به یک کوتوله سفید تبدیل میشود. یک فنجان از ماده آن یک صد تن وزن دارد.
ستاره نوترونی
اگر جرم ستارهای بسیار بیشتر از خورشید باشد، فشار فرو ریزش مرحله کوتوله سفید را نیز پشت سر میگزارد و متوقف نمیشود، آن قدر فرو ریزش ادامه مییابد که قطر ستاره به حدود ده کیلومتر میرسد. در این نقطه ستاره گلولهای است چگال از ذرات هستهای که آن را ستاره نوترونی مینامند. یک فنجان از ماده آن یک میلیون میلیون تن وزن دارد. برخی از ستارگان نوترونی به سرعت میچرخند و در هر بار چرخش تابشهایی در طول موج رادیویی گسیل میکنند، این گونه ستارههای نوترونی ، تپ اختر (پولسار) نام دارد. در قلب سحابی خرچنگ ، تپ اختری وجود دارد که سی بار به دور خود میچرخد.
مرگ ستاره نوترونی
یک ستاره نوترونی بدون وقوع یک انفجار شدید اولیه شکل نمیگیرد. ستاره رو به مرگ ممکن است در چند ثانیه آخر حیات خود بهصورت یک ابرنواختر شعلهور شود. درخشش آن چند روز از تمام کهکشانها پیشی میگیرد. از بخش مرکزی ابرنواختر ، یک ستاره نوترونی پدید میآید. جرم ستارگان نوترونی نمیتواند بیشتر از دو برابر جرم خورشید باشد.
یک ستاره رو به مرگ مثلا با جرم ده برابر جرم خورشید ، چنان زیر بار گرانش تولید شده قرار میگیرد که هیچ نیرویی نمیتواند در برابر فرو ریزش آن مقاومت کند. وقتی که چنین ستارهای منقبض میشود (رمبش ستاره)، به اندازه حدود دو کیلومتر میرسد، گرانش به حدی زیاد میشود که سرعت گریز از سطح آن به بیشتر از سرعت نور میرسد.
سیاهچالهها
هیچ چیز ، از موشک گرفته تا ذرات نور و علائم رادیویی نمیتوانند از سطح ستاره منقبض شده ، بگریزند. این گرانش به قدری نیرومند است که همه چیز را به طرف خود میکشد. ما فقط میدانیم که در این حالت ، ستاره به یک سیاهچاله تبدیل میشود. سیاهچاله را نمیتوان دید، زیرا نور نمیتواند آن را ترک کند. جرم سیاهچالهها پیوسته مواد دیگر را به طرف خود میکشد و به این ترتیب است که نمیتوان آنها را آشکار کرد. چون سیاهچاله به دور ستاره دیگر میگردد، اثر شدیدی بوجود میآورد.
تلسکوپهای پرتو ایکس ، عملا تابشهایی از گاز در حال ریزش به سیاهچالهها را آشکار کردهاند. گرچه کشش گرانش آنها محسوس است، ولی هنگامی که مادهای به درون یکی از گردابهایی کیهانی سقوط میکند، گویی از جهان ناپدید میشود.