یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

پاستور و نظریه خلق الساعه 8 ص

اختصاصی از یارا فایل پاستور و نظریه خلق الساعه 8 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

پاستور و نظریه خلق الساعه

رد شدن نظریه خلق الساعه (پیدایش خودبخودی ماده زنده از ماده ی غیر زنده)توسط لویی پاستور

 مختصری در رابطه با پاستور :

لویی پاستور دانشمند ، پزشک ، شیمیدان ، زیست شناس و باکتری شناس بزرگ فرانسوی در دهکده ی دل (Dole) ناحیه ی ژورا زاده شد .

 

او در دوران کودکی هیچگونه هوش زیادی از خود نشان نمی داد ولی بسیار کوشا و بردبار بود. به خاطر اینکه از استادان خود پرسش های شگفت آوری می کرد ، از گروه شاگردان نخبه و ارزنده به شمار می رفت .

 

پاستور در جهان به پدر میکروبیولوژی (میکروب شناسی) مشهور است . نام او در میان اندیشمندان و نیکوکاران جهان ،‌همیشه به یادگار خواهد ماند .

 

آزمایشهای مشهور پاستور که منجر به باطل شدن نظریه خلق الساعه شدند :

 

آزمایش اول :

 

پاستور لوله ای شیشه ای برگزید و درون آن مقداری پنبه قرار داد . سپس با کمک تلمبه ای ، مقداری هوا به درون لوله کشید . سطحی از پنبه که هوا از آنجا وارد لوله می شد ، رفته رفته رو به تیرگی گذاشت تا اینکه به کلی سیاه شد .

  

 

پاستور این پنبه را در مخلوطی از اتر و الکل وارد ساخت و آنچه را که در ته محلول رسوب کرده بود زیر میکروسکوپ ساده ی خود بررسی کرد .

 در این بررسی مشاهده کرد که ذره های گوناگون گرد و غبار ،‌گرده های گل ها ،‌ باکتری ها ی فراوان ، هاگهای گوناگون و حتی تارهای پشم در رسوب وجود دارد .

 

پاستور از نخستین آزمایش خود نتیجه گرفت :

هوا میکروب های فراوان دارد .

 

 آزمایش دوم :

 

پاستور مقداری آبگوشت که در آن گوشت بدون چربی پخته و آب وجود داشت و محیط غذایی مناسبی برای میکروب ها به شمار می رفت را در شیشه ی دهانه بازی ریخت و آن را در مجاورت هوا قرار داد .

 

پس از چند روز آبگوشت گندیده شد . او آبگوشت گندیده را زیر میکروسکوپ ساده ی خود نگاه کرد و آن را پر از میکروب یافت .

 

پاستور برای اینکه اطمینان حاصل کند که میکروب های هوا سبب گندیدگی آبگوشت شده اند ، مقداری از آبگوشت تازه را در شیشه ی دهانه باریکی ریخت و پس از جوشاندن ، دهانه ی شیشه را گرما داد تا گداخته شد و با این کار دهانه ی آن را بست .

 

این آبگوشت مدت ها بدون آنکه گندیده شود ، همچنان سالم باقی ماند . پاستور از این آزمایش نتیجه گرفت :

جوشاندن آبگوشت ، میکروبهای هوا را که عامل گندیدن آبگوشت هستند ،

از بین می برد .

 

 

 

آزمایش سوم :

 

پاستور برای یافتن اطمینان بیشتر از اینکه میکروب های هوا سبب آلوده شدن آبگوشت شده اند ، یک بالون انتخاب کرد و در آن آبگوشت ریخت و جوشاند . سپس ظرف و آبگوشت جوشیده ی درون آن را توسط یک لوله ی خمیده ، در


دانلود با لینک مستقیم


پاستور و نظریه خلق الساعه 8 ص

شعر «همیشه» سپهری 8 ص

اختصاصی از یارا فایل شعر «همیشه» سپهری 8 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

همیشگی همیشه ها

همیشه

عصر

چند عدد سار

دور شدند از مدار حافظه کاج

نیکی جسمانی درخت به جا ماند

عفت اشراق روی شانه من ریخت

حرف بزن،‌ ای زن شبانه موعود!

زیر همین شاخه های عاطفی باد

کودکیم را به دست من بسپار

در وسط این همیشه های سیاه

حرف بزن، خواهر تکامل خوشرنگ!

خون مرا پر کن از ملایمت هوش

نبض مرا روی زبری نفس عشق

فاش کن

روی زمینهای محض

راه برو تا صفای باغ اساطیر

در لبه فرصت تلالو انگور

حرف بزن، حوری تکلم بدوی!

حرف مرا در مصب دور عبارت

صاف کن

در همه ماسه های شور کسالت

حنجره آب را رواج بده

بعد دیشب شیرین پلک را

روی چمنهای بی تموج ادراک

پهن کن

شعر «همیشه» سپهری، قصه غربت مرد است که در تنهایی حیات به فریاد آمده است و در برهوت وجود،‌ زن، آن حوری تکلم بدمی را جستجو می کند تا به همراهی او در سمفونی جاودانه آفرینش سرود عشق را در «همیشگی همیشه ها» زمزمه کند.

... جاری زمان، مثل همیشه، در بستری از رنگها می خرامید...

هنوز در تاریکی بی آغاز و پایان ازل، «دری در روشنایی نروییده بود»، سکوت سیاهی در رگ هستی می تپید.

کسی که تنها کس بود، زمانهای زمان، «کنار مشت خاک»،‌ در دوردست خویش، اوج خود را گم کرده بود.

از لحظه بعد می ترسید، به «تبسم پوشیده گیاهی» بر گوشه لبهایی شبیه بود که بوی ترانه ای گمشده می دادند، در دهلیزهای وجودش انتظاری سرگردان موج می خورد، دستهایش پر از بیهودگی جست و جو بود، احساس می کرد خوابی را میان علفها گم کرده است، انگشتانش به سوی هیچ می لغزیدند.

***

شبی از شبهای دراز زیر بارش یک راز، کمی آن سوتر از این پرچین نیاز، نازِ پیچک غزل او را پیچید.

کلمه شد، کلمه رعدی در خلوت سرای هستی،

کای خداوند خدا

«ما بی تاب و نیایش کمرنگ

از مهرت لبخندی کن،‌ بنشان بر لب ما

باشد که سرودی خیزد در خورد نیوشیدن تو

ما هسته پنهان تماشاییم

ز تجلی ابری کن، بفرست، که ببارد بر سر ما

باشد که به شوری بشکافیم، باشد که ببالیم و به خورشید تو پیوندیم

باشد که ز خاکستر ما،‌ در ما، جنگل یکرنگی به در آرد سر

ای نزدیک

خود را در ما بفکن

باشد که به هم پیوندد همه چیز، باشد که نماند مرز، که نماند نام، »

ناگهان در نفرت بیداری به خاک افتاد،‌ در باز شد، تنها کس از «هجوم حقیقت»‌ بر «خاک فراگیر ناز» افتاد... بذر تمامی گلها را در حافظه رویش نظاره کرد و نزدیک انبساط،‌ در ملتقای خدا و آیینه، آنجا که «نشان قدم ناتمام خواهد ماند»،

انگاره ای افتاد بر آبهای تنهایی قصه آفرینش، رمز واره‌ای به بلندای بلند یک آه، در شولایی از نیلوفری باغ خدا

تنها کس احساس کرد چیزی در او جاری شد، در سیلانِ این جاری ابهام با خود زمزمه کرد:

این کیست؟

از کدامین سو است؟

اهل کدامین دیار و یا کدامین قبیله فرشتگان در بدر ملکوت است؟

هرجا که نه اینجا، هر سو،‌ که نه این سو

شاید اهل آن سو.

آن سویی چشمانی به رنگ روح داشت و نگاهی که در زیر هرم سوزان سپیدش،‌ تنهایی بی رنگ می شد، پیکرش سپیدِ سپید،‌ تا نزدیکی رنگ هیچ

تنها کس این سویی در «ابتدای خطیر گیاهان» هر دم خیره تر می شد

از دستان آن سویی چیزی مثل سبزینگی تمام سبزها چکیدن داشت، برهوت رابطه هر دم سبزتر می شد.

تنها کس با خود زمزمه می کرد

او آمده است،

اما از کجا؟

شاید از آن سو هایی که هسته پنهان «ترنم مرموز» این سوهاست.

در تموج تصویرش در قاب لحظه ها، حس کرد او آمده است.


دانلود با لینک مستقیم


شعر «همیشه» سپهری 8 ص

روش نامگذاری و فرمول نویسی ترکیبات دوتایی 8 ص

اختصاصی از یارا فایل روش نامگذاری و فرمول نویسی ترکیبات دوتایی 8 ص دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 8

 

ترکیبات دوتایی:

ترکیبات دوتایی ترکیباتی هستند که از دو نوع عنصر تشکیل شده اند، هرچند که ممکن است تعداد اتمهای آن زیاد باشد. مانند: H2O, SO3, N2O3 و ..... این ترکیبات به سه گروه زیر تقسیم می شوند:

الف) ترکیبات دوتایی فلز با نافلز

ب) ترکیبات دوتایی نافلز با نافلز

ج) ترکیب های دوتایی هیدروژن و نافلز که در واقع یک نوع ترکیب دوتایی نافلز با نافلز است.

الف) ترکیبات دوتایی فلز - نافلز:

- فرمول نویسی:

- برای نوشتن فرمول شیمیایی این ترکیبات باید به روش زیر عمل نماییم:

۱- نماد شیمیایی فلز را سمت چپ و نماد شیمیایی غیرفلز را سمت راست می نویسیم. درست مانند جایگاه آنها در جدول تناوبی.

۲- ظرفیت فلز را اندیس غیرفلز و ظرفیت غیرفلز را اندیس فلز قرار می دهیم.

۳- در صورت امکان اندیسها را ساده می کنیم.

مثال: می خواهیم فرمول ترکیب اکسی‍ژن با آلومینیم را بنویسیم:

۱- نماد شیمیایی فلز یعنی نماد آلومینیم (Al) را سمت چپ و نماد شیمیایی غیر فلز یعنی اکسیژن (O) را سمت راست می نویسیم.

Al O

۲- ظرفیت فلز آلومینیم ۳ است که به عنوان اندیس غیرفلز قرار می دهیم(Al O3). ظرفیت غیر فلز یعنی اکسیژن برابر ۲ است که به عنوان اندیس برای فلز قرار می دهیم. یعنی:

Al2O3

3- 2 با ۳ ساده نمی شود. بنابراین فرمول ما بدون تغییر می ماند.

Al2O3

- نامگذاری:

برای نامگذاری این ترکیبات به روش زیر عمل می کنیم:

۱- ابتدا نام فلز را می نویسیم.

۲- اگر فلز ما چند ظرفیتی بود ظرفیتی را که در ترکیب ما دارد، به صورت اعداد یونانی در پرانتز نمایش می دهیم. اعداد یونانی به شکل زیر هستند:

1- I 6-VI

2- II 7- VII

3-III 8- VIII

4- IV 9- IX

5- V 10- X

۳- نام غیرفلز را نوشته و پسوند " ید" را به انتهای آن می افزاییم. در بعضی از غیرفلزها با افزودن پسوند "ید" نام غیرفلز مقداری تغییر می یابد. به عنوان مثال:

اکسیژن ------ اکسید نیتروژن ------ نیترید

گوگرد (سولفور) -------سولفید فسفر -------- فسفید

هیدروژن ------- هیدرید

اگر توجه نمایید فرمول شیمیایی ترکیب را از چپ به راست خواندیم، یعنی همانطور که نوشته بودیم. ابتدا فلز و سپس غیرفلز. در حالت کلی از الگوی زیر پیروی می نماییم:

" نام فلز + (ظرفیت فلزهای چند ظرفیتی با اعداد یونانی) + نام غیرفلز + ید"

مثال: نام ترکیب زیر را بنویسید.

Al2O3

۱- نام فلز را می نویسیم: " آلومینیم"

۲- فلز ما چند ظرفیتی نیست بنابراین نیاز به نوشتن ظرفیت ندارد.

۳- نام غیرفلز را می نویسیم. " آلومینیم اکسیژن"

۴- پسوند " ید" را افزوده و در صورت نیاز نام غیرفلز را تغییر می دهیم.

آلومینیم اکسید

ب) ترکیبات دوتایی نافلز - نافلز:

- فرمول نویسی:

برای نوشتن فرمول این ترکیبات شما باید تشخیص بدهید که خاصیت فلزی کدام غیرفلز بیشتر است، سپس این غیرفلز را فلز فرض کرده و فرمول نویسی را تقریباً مانند فرمول نویسی ترکیبات فلز - نافلز انجام می دهیم. برای تشخیص اینکه کدام یک از غیرفلزهای ما ضعیف تر است از سری زیر می توان استفاده نمود:

Si - B - P- H- C - S - I - Br - N - Cl - O -F

در سری فوق عناصری که سمت چپ قرار دارند غیرفلزهای ضعیف تری هستند و هرچه از چپ به راست پیش می رویم غیرفلزها قویتر می شوند.

در صورتیکه نمی توانید سری فوق را به خاطر بسپارید از اصول هشتگانه ابتدای مقاله پیروی نمایید.

برای فرمول نویسی ترکیبات نافلز - نافلز به ترتیب زیر عمل می کنیم:

۱- با توجه به توضیحات بالا نافلز ضعیف تر را شناسایی می کنیم.

۲- نماد شیمیایی نافلز ضعیف تر را سمت چپ و نماد شیمیایی نافلز قوییتر را سمت راست می نویسیم.

۳- ظرفیت غیرفلز سمت چپ را اندیس غیرفلز سمت راست قرار داده و ظرفیت غیرفلز سمت راست را اندیس غیرفلز سمت چپ قرار می دهیم.

۴- در صورت امکان اندیس ها را ساده می کنیم.

توجه نمایید غیرفلز سمت راست یا قویتر با کمترین ظرفیت خود در ترکیب شرکت می نماید.

مثال: می خواهیم فرمول ترکیبات بدست آمده از فسفر و کلر را بدست آوریم.

۱- فسفر نسبت به کلرغیرفلز ضعیف تری است.

۲- نماد شیمیایی فسفر را سمت چپ و کلر را سمت راست می نویسیم.


دانلود با لینک مستقیم


روش نامگذاری و فرمول نویسی ترکیبات دوتایی 8 ص

اصول مدیریت کیفیت

اختصاصی از یارا فایل اصول مدیریت کیفیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 9

 

اصول مدیریت کیفیت:

 اصل اول: تمرکز بر مشتری (Customer Focus)

هر سازمانی به مشتریان خود وابسته است و باید نیازهای حال و آینده آنان را درک نماید و نیازمندی های مشتریان خود را برآورده نماید. علاوه بر این سازمان ها باید برای عبور از انتظارات مشتریان خود برنامه ریزی و تلاش نمایند.

تمرکز بر مشتری و درک نیازهای حال و آینده او باعث پاسخگویی منعطف و سریع سازمان به فرصت های بازار و در نتیجه افزایش سود سهام و سهم بازار برای سازمان خواهد شد.

رضایت مشتریان با افزایش اثربخشی بکارگیری منابع سازمان، افزایش یافته و بهبود وفاداری مشتری به سازمان باعث ماندگاری در تجارت می گردد.

بکارگیری اصل تمرکز بر مشتری عموما باعث می گردد که سازمان:

برای درک نیازها و انتظارات مشتریان تحقیقات لازم را صورت دهد.

از ارتباط اهداف سازمانی با نیازها و انتظارات مشتریان اطمینان حاصل نماید.

ارتباطات درون سازمانی را در راستای نیازها و انتظارات مشتریان هدایت نماید.

رضایت مشتریان را اندازه گیری نموده و بر مبنای نتایج حاصل از آن اقدام نماید.

ارتباطات با مشتریان را به صورت سیستمی مدیریت نماید.

از وجود توازن بین رضایتمندی مشتریان و سایر ذینفعان سازمان (نظیر مالکین، کارکنان، سرمایه گذاران، انجمن ها و مجامع محلی) اطمینان حاصل نماید.

اصل دوم: رهبری در مدیریت (Leadership)

مدیر سازمان که از منش رهبری برخوردار است باید مقاصد و جهت گیری یکنواختی را در سازمان ایجاد نماید و  محیط داخلی سازمان را به گونه ای ایجاد و نگهداری نمایند که کارکنان بتوانند در دستیابی به اهداف سازمانی کاملا مشارکت نمایند.

مدیریت سازمان با منش رهبری باعث می گردد کارکنان مقاصد و اهداف سازمانی را درک نموده و برای دستیابی به آنها از انگیزه کافی برخوردار شوند. علاوه بر این با بکاربستن منش رهبری فعالیت های سازمان ارزیابی شده و در مسیری یکسان، منظم گردیده و استقرار می یابد و در نتیجه فقدان ارتباط بین سطوح مختلف سازمان به حداقل خود خواهد رسید.

بکارگیری اصل رهبری در سازمان عموما باعث می گردد که:

نیازهای تمامی ذینفعان سازمان شامل مشتریان، مالکین،‌کارکنان،‌ تامین کنندگان، سرمایه گذاران، انجمن هاو مجامع محلی در نظر گرفته شود.

اهداف چالش برانگیز با زمانبندی مشخص تنظیم گردد.

ارزش های مشترک، مدل های اخلاقی و جوانمردی در تمامی سطوح سازمان ایجاد شده و تقویت گردد.

اعتماد ایجاد گردیده و ترس از میان برود.

کارکنان با منابع مورد نیاز،‌ برخوردار از آموزش و آزادی عمل با داشتن مسوولیت و پاسخگویی فعالیت نمایند.

کارکنان برای نقش و سهم خود امیدوار و دلگرم گردیده و آنرا تشخیص دهند.

اصل سوم: مشارکت کارکنان (Involvement of people )

کارکنان جوهره سازمان بوده و مشارکت آنها باعث خواهد گردید تا توانایی هایشان  مزیت سازمان محسوب گردد. ایجاد انگیزه،‌ تعهد و مشارکت کارکنان نسبت به سازمان،  نوآوری و خلاقیت در پیشبرد اهداف سازمان را به ارمغان خواهد آورد.

ایجاد مسوولیت پاسخگویی کارکنان در رابطه با عملکردشان و همچنین ایجاد اشتیاق در مشارکت و همکاری ایشان زمینه ساز بهبود مستمر در سازمان خواهد بود.

بکارگیری اصل مشارکت کارکنان در سازمان عموما باعث می گردد که:

کارکنان اهمیت همکاری و نقش خود را در سازمان درک کنند.

کارکنان محدودیت های عملکردشان را شناسایی کنند.

کارکنان مالکیت مسایل را پذیرفته و مسوولیت حل آنها را عهده دار شوند.

کارکنان عملکرد خود را در راستای مقاصد و اهداف شخصی ارزیابی نمایند.

کارکنان فعالانه فرصت های افزایش صلاحیت،‌ دانش و تجربه خود را جستجو نمایند.

کارکنان آزادانه دانش و تجربیات خود را به اشتراک گذارند.

کارکنان آشکارا در خصوص مسایل و عواقب آن بحث کنند.

اصل چهارم: رویکرد فرایندی (Process approach)

نتایج مورد نظر در سازمان هنگامی که فعالیت ها و منابع مرتبط به صورت فرایندی مدیریت می شوند،‌ با اثربخشی بیشتر حاصل می گردند. رویکرد فرایندی باعث هزینه کمتر و چرخه زمانی کوتاهتر در استفاده از منابع بوده و نتایج بهبود یافته،‌ سازگار و قابل پیش بینی را برای سازمان به ارمغان خواهد آورد. همچنین رویکرد فرایندی بر فرصت های بهبود متمرکز خواهد گردید و آنها را اولویت بندی می نماید.

بکارگیری اصل رویکرد فرایندی در سازمان عموما باعث می گردد که:


دانلود با لینک مستقیم


اصول مدیریت کیفیت

اندیشه ی های دگر در باب معماری

اختصاصی از یارا فایل اندیشه ی های دگر در باب معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 10

 

اندیشه ی هایدگر در باب معماری‎ –‎‏( کریستین نوربرگ شولتز)‏‎

هایدگر هیچ متنی در باب معماری از خود به جا نگذاشته است . با وجود این ، معماری نقش مهمی در فلسفه ی او دارد .مفهوم هستی – در – عالم (being- hn- the- world) او به محیط ساخته ی دست بشر اشاره دارد ، و زمانی که او از "شاعرانه زیستن " (dwelling poetically) سخن می گوید ، صریحا به هنر ساختن باز می گردد . بنابراین ، تاویلی از اندیشه هایدگر درباره ی معماری شامل بخشی از تفسیر ما از فلسفه ی او می شود . چنین تاویلی در عین حال امکان دارد به ما در فهم بهتر مشکلات پیچیده ی محیطی عصرمان یاری بخشد .

او در مقاله ی خود با عنوان " سرچشمه ی اثر هنری " (The origin of the work of art ) مثال مهمی از معماری آورده است که ما می توانیم آن را نقطه ی اغاز پژوهش هایمان قرار دهیم . در عبارت مورد بحث می نویسد : « یک اثر معماری ، مثلا یک معبد یونانی ، چیزی را به تصویر نمی کشد . این بنا صرفا آنجا در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف ایستاده است . بنای معبد سایه ی خدا را در میان گرفته است ، در این پوشیدگی و خفا می گذارد تا سایه ی خدا از میان ستونهای تالار روباز در حریم مقدس محوطه ی اطراف منتشر شود . به واسطه ی معبد ، خدا در معبد حضور می یابد . حضور خدا ، فی نفسه ، گستره و محدوده ی ان محوطه ، به مثابه حریمی مقدس ، است . اما معبد و حریم آن در فضای بی کران اطراف پراکنده و محو نمی شوند . بنای معبد وحدت آن مدارها و نسبت هایی را فراهم می اورد که در آنها ولادت و مرگ ، مصیبت و نعمت ، نصرت و ذلت ، استقامت و انحطاط و صورت و مسیر سرنوشت آدمیان رقم می خورد . گستره ی قلمروی این روابط ، همانا عالم این قوم تاریخی است . برآمده از این عالم و در متن آن ، این قوم ، برای انجام دادن رسالت خود ، به خود باز می اید .

« بنای معبد ، ایتاده در آنجا ، بر تخت سنگین صخره منزل می کند . این استقرار سیاهی شالوده ی بی شکل و بی نیاز صخره را از اعماق بیرون می کشد . بنای استوار معبد ، ایستاده در آنجا ، در برابر تازیانه های توفان سینه سپر کرده و این گونه قدرت قهار او را عیان می کند . برق و فروغ سنگ ها را گویند از فضل خورشید است ، اما ف از سنگ و صخره است که روشنی روز، گردون آسمان و ظلمت شب رخ می نماید . قامت بلند و استوار معبد ، جامه ی نامریی هوا را جلوه گر می سازد . بنیان خلل ناپذیر معبد ، پیشاروی افت و خیز امواج دریا ، چون کوه ایستاده و از قبل سکون این یک ، جوش و خروش آن یک نمایان می شود و نیز درخت و چمن ، گاو و عقاب ، مار و زنجره ریخت و پیکر خاص خود را یافته و بدین سان همانگونه که هستند ظاهر می شوند . نفس این بر آمدن و بالیدن را ، در کل ، یونانیان از دیرباز فوزیس (phusis ) می نامیدند .این لفظ در عین حال چیزی را روشن می سازد که انسان در متن آن و بر پایه ی آن باشیدن خود را پی می ریزد . ما این بستر را زمین می نامیم . اینجا مراد از زمین نه آن توده جرم رسوبی و نه آن سیاره ی موضوع بحث ستاره شناسی است . زمین آن چیزی است که بالندگی هر آنچه بالنده است به مثابه بالنده در آن پناه می گیرد . در ذات هر بالنده ای ، زمین به مثابه مامن حضور دارد .

« معبد ایستاده در آنجا ، عالمی را می گشاید و در همان حال آن را به روی زمین می نشاند ، و به این طریق ، زمین به عنوان سرزمین اجدادی ما ، وطن مالوف ما ، ظهور می کند . اما هرگز انسان ها و حیوانات ، گیاهان و چیزها ، همچون برابر نهاده های تغییر ناپذیر ، پیش دست و شناخته شده نیستند که برای معبد ، که خود آن نیز روزی به جمع حاضران در آنجا پیوسته است ، محیط مناسبی را فراهم آورند . ما به آنچه هست بهتر می توانیم نزدیک شویم ، اگر به همه چیز وارونه بیاندیشیم ، البته به شرط آن که ابتدا بینش آن را به دست آورده باشیم که چگونه امور به گونه ای دیگر رو به سوی ما می گردانند . صرف وارونه کردن ، به خودی خود حاصلی ندارد .

« معبد ، با استقرارش در آنجا ، ابتدا چهره ی چیزها را به آنها می بخشد و سپس چشم اندازها انسان ها را نسبت به خودشان پدید می اورد » .

این عبارات به ما چه می گویند ؟

برای پاسخ دادن به این پرسش ، نخست ناگزیریم سیاق این عبارت ها را بررسی کنیم .اگر هایدگر از معبد مثال می اورد ، او قصد دارد تا ماهیت اثر هنری را روشن سازد . او از روی عمد و با تامل اثری را برای توصیف برگزیده که « نمی توان آن را چیزی بازنمایی شده تلقی کرد » . یعنی ، اثر هنری بازنمایی نمی شود ، بلکه حضور می یابد ؛ یعنی چیزی را به حضور می اورد . هایدگر به این چیز "حقیقت" می گوید . این مثال به علاوه نشان می دهد که ، طبق نظر او ، یک بنا اثری هنری هست یا باید باشد . بنا ، به مثابه اثری هنری ، از " حقیقت گهداری می کند." اما پرسش این است که چه چیزی نگهداری می شود ؟ و چگونه این امر عملی می شود ؟ عبارت پاسخ هر دو پرسش را روشن می کند ، اما برای فهم بهتر این موضوه ناچاریم به دیگر نوشته های هایدگر نیز رجوع کنیم .

" چیستی " در پرسش ما شامل سه مولفه است . نخست ، معبد " خداوند را به حضور می آورد " . دوم ، عوامل موثر بر "تقدیر بشر" را " کنار هم می اورد " . و سرانجام ، معبد تمامی چیزهای روی زمین را " قابل رویت می سازد " : صخره ، دریا، هوا، گیاهان و حیوانات و حتی روشنایی روز و تاریکی شب را . روی هم رفته ، معبد " عالمی را می گشاید و در همان حال آن را بر روی زمین می نشاند " و با این عمل ، " حقیقت را در اثر جای می دهد " .

برای درک تمامی اینها ، باید به پرسش دوم ، یعنی به " چگونگی" این امر توجه کنیم . هایدگر چهار مرتبه تکرار می کند که معبد با " ایستادن در آنجا " آنچه را بایسته است انجام می دهد . هر دو واژه ، یعنی ایستادن و آنجا ، مهم اند . معبد در هر جایی نمی ایستد ، معبد در آنجا می ایستد ، " در میان صخره – دره ای پر شکن و شکاف " . عبارت " صخره – دره ای پر شکن و شکاف " به یقین برای قشنگی آورده نشده است ، بلکه نشان می دهد که معابد در مکانهای ویژه و ممتازی بنا می شوند . به واسطه ی بناست که مکان دارای " گستره و محدوده" می شود، و به این طریق است که " ساحتی مقدس" برای خداوند شکل می گیرد . به عبارت دیگر ، مکان معین معنایی پنهانی در بر دارد که معبد آن را آشکار می کند . این که چگونه ساختمان تقدیر آدمی را رقم می زند روشن نیست ، اما مشخص است که این عمل ، هم زمان با جای گرفتن


دانلود با لینک مستقیم


اندیشه ی های دگر در باب معماری