فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:33
فهرست مطالب:
مقدمه
• خواجه نظام الملک از کودکی تا وزارت سلجوقیان
• ملکشاه و خواجه نظام الملک
• خدمات اجتماعی و فرهنگی خواجه نظام الملک
منبع:
مقدمه :
در تاریخ اندیشههای سیاسی، رسم بر این است که پژوهشگران ابتدا اندیشههای یونانی را کاوش میکنند، دیدگاه افلاطون و ارسطو را بررسی میکنند و به عنوان ریشهی مکتبهای سیاسی به آن مینگرند. اما خواجه نظام الملک طوسى پیرو هیچ مکتب سیاسی که از یونان و روم باستان به ارمغان آورده باشند، نبود. اگر گفتههای خواجه و خط مشی او را در مدت نزدیک به سی سال وزارت در دستگاه سلجوقیان بررسی کنیم، چیزی جز گسترش عدالت اجتماعی، مبارزه با ستم و تشویق به نشر علم نمیبینیم.
در کتاب سیاست نامه، در همه داستان های تاریخی که برای عبرت آموزی آورده است، با هدف روشن کردن نتیجه عدالت خواهی و عواقب شوم ظلم و ستم در جوامع مختلف را برای ملکشاه سلجوقی به زبان ساده بازگو مى کند. اگر بخواهیم برای او در سیاست نامه «فلسفه تاریخ» بسازیم، مى توانیم آشکارا بگوییم که بر طبق نوشته های او مى توان ادعا کرد که: طبق قوانین و سنت هایی که عدالت را توصیه مى کند و عدالت به این معنی است که هر کس در جایگاه خود قرار گیرد، باید در فرآیند تاریخ، عدالت خواهان حاکم باشند. به همین انگیزه ابتدا بعد از بررسی تاریخ خطه خراسان و شهر طوس، زندگینامه خواجه طوس را در قالب جریانات سیاسی دوره زندگى اش بررسی کرده و سپس با آوردن نکته هایی از کتاب سیاست نامه به اندیشه های او آگاهی پیدا مى کنیم و در آخر کلام، به خدمات فرهنگی او اشاره مى کنیم.
خواجه نظام الملک طوسی پسر خواجه ابوالحسن علی بن اسحاق بود که در قریه نوغان از شهر طوس به تاریخ جمعه پانزدهم ذى القعده سال ۴۰۸ ه.ق (۱۰۱۷ م) متولد شد. طوس از شهرهای عمده و فرهنگ خیز خراسان بود. خراسان (خورآیان) (مشرق) یعنی سرزمینی که از آن «خورآسد» یعنی خورشید طلوع کند. به خراسان سرزمین خورشید طالع نیز گفته اند. خراسان سرزمین بزرگی بود که بین آمودریا (جیحون) تا کوه های هندوکش در افغانستان امتداد داشته است. خراسان کنونی تنها قسمتی از آن خراسان بزرگ است.شهرهای عمده این منطقه عبارت بودند از مرو، هرات، بلخ، نیشابور و بالاخره شهر طوس که از شهرهای باستانی خراسان محسوب مى شود. وسعت شهر طوس به قدری بوده است که دربردارنده مناطقی چون طابررن، سناباد، نوغان، رادکان و بسیاری از قراء دیگر بوده که بر اثر حمله مغول نابود شده اند. زمانی که حضرت رضا(ع) به شهادت رسید مدفن مطهر آن حضرت در سناباد، هسته مرکزی شهر مقدس مشهد شد. به عبارت دیگر طوس در ۲۵ کیلومتری شمال غربی مشهد کنونی قرار دارد و سابقاً جزیی از طوس بود. شهر طوس از نظر علمی و ادبی سابقه بسیار روشنی دارد. شعرا، ادبا، دانشمندان، فقها و فلاسفه بزرگ از آن برخاسته اند، که در طول تاریخ پرتحول ایران بعد از اسلام، همواره پاسدار فرهنگ ایران بوده اند. کسانی مانند دقیقی طوسی، اسدی طوسی، حکیم ابوالقاسم فردوسی، محمد غزالی طوسی، احمد غزالی طوسی، محمدبن حسن طوسی ملقب به شیخ الطائفه و بالاخره خواجه نظام الملک است که ابتدا در دستگاه غزنویان مشاغل مختلف دیوانی داشت و بعد از چیرگی ترکان سلجوقی بر ایران در دربار آلپ ارسلان و ملکشاه شغل وزارت یافت و توانست با تدبیر خویش سلجوقیان را به سمت و سویی که خود مصلحت مى دانست هدایت نماید. در ۳۸۷ سال بعد یعنی در ۷۹۵ ه.ق (۱۲۰۰ م) مرد دانشمند و سیاست پیشه ای چون خواجه نصیرالدین طوسی در این دیار پا به عرصه وجود گذاشت که توانست هلاگوخان مغول را مطابق خواسته خویش راهنمایی کند و از خون ریزی و تخریب بیش از حد مغولان از آثار فرهنگی جلوگیری نماید. خواجه نظام الملک طوسی و خواجه نصیرطوسی در زمینه وزارت و مشاورت با پادشاهان ترک نژاد و مغول به قدری مهارت داشتند که این نکته را در تاریخ ایران به عنوان یک اصل و حقیقت تاریخی گنجانیدند که امپراتوران ترک نژاد و خان های مغول شمشیرزنان شجاع و پرصلابت بوده و جهانگیری و گشودن سرزمین های دیگر برای آنها بسیار آسان بود. اما قادر به جهانداری و اداره ممالک مفتوحه نبودند مگر با راهنمایی وزرای ایرانى. این وزرا آنقدر در تغییر طرز تفکر پادشاهان مهارت به خرج دادند تا به آن حد که آنان را مشوق فرهنگ و پاسدار زبان و ادب فارسی و حتی دین اسلام کردند. ادیبان و سخنوران خراسانی در دورافتاده ترین روستاهای خراسان بزرگ به ویژه طوس در این جریان تاریخی سهم بزرگ و قابل توجهی داشتند، چون به وسیله وزرای ایرانی به دربارها راه یافتند. آنان با سرودن اشعار نغز، ترکان را شیفته زبان فارسی کردند. رونق نظم و نثر فارسی به وسیله پادشاهان ترک به حدی رسید که در زمینه رجزخوانی در جنگ ها نیز از اشعار فارسی و شعرای پارسى گوی سود مى جستند که نمونه ای از آن را در این متن مى آوریم. در سال ۵۴۲ ه.ق سلطان سنجر سلجوقی برای سرکوب اتسز خوارزمشاه قصد خوارزم کرد و قریه هزار سف را دو ماه محاصره کرد. در این سفر جنگی انوری در خدمت سنجر بود و رشید وطواط شاعر پارسى گوی اهل بلخ و فارغ التحصیل نظامیه بلخ در خدمت اتسز به سر مى برد.