فرمت فایل : word(قابل ویرایش)
تعداد صفحات:50
فهرست مطالب:
عنوان صفحه
مقدمه 3و4
تعریف عرفان و تصوف
عرفان عملی – عرفان نظری
رابطه ی عشق و عرفان و تصوف
ایمان زمنیه ساز معرفت عرفانی
شیوه های تصوف
خانقاه
خرفه و خرقه پوشی
مقامات و حالات در تصوف
آیا صوفی با گوشه نشینی به این مقام رسیده است؟
کمک های آموزه های عرفانی
تفات عرفان و تصوف
منابع
مقدمه :
در این تحقیق می خواهیم درباره ی این مطلب صحبت کنیم که «عرفان چیست؟» ، «تصوف چیست؟ّ» ، «تفاوت عرفان و تصوف در چیست؟»
نکته ی اول این است که ما به عرفان چه نگاهی داشته باشیم و آیا عرفان هم مثل سایر علوم نظیر فلسفه، کلام، تفسیر و .... یک علم محسوب می شود؟ یا خیر. اگر بگوییم علم محسوب نمی شود این سوال مطرح خواهد شد که عرفان صرفا چیست؟ و ارتباط عرفان با مقوله ای که معمولا کنار واژه ی عرفان قرار می گیرد یعنی تصوف، چیست؟ ما معمولا این دو واژه را با هم می آوریم و می گوییم عرفان و تصوف، عارف و صوفی، اما آیا این دو یکی هستند؟ آیا عارف همان صوفی است و صوفی هم همان عارف؟ و یا تصوف همان عرفان است و عرفان هم همان تصوف؟ یا اینکه با هم فرق دارند، اما در عین حال ممکن است در برخی موارد با هم مشترک باشند.
پیدا کردن جواب برای این سوال ها کمی دشوار است و این دشواری هم به این خاطر است که نویسندگان پیشین، چه در حوزه ی خود عرفا و چه در حوزه ی کسانی که عرفان را به نوعی نگارش کردند – ولی خودشان عارف نبودند – این کار را برای ما دشوار کرده اند. اگر به منابع و مآخذ و کتاب هایی که در این موارد نوشته شده نگاه کنیم، می بینیم که در کمتر آثاری فرق این واژگان بیان شده است. ما بسیاری از افراد را هم به عنوان صوفی و هم به عنوان عارف می شناسیم. به عنوان مثال مولانا را هم عارف می دانند و هم صوفی، نجم الدین کبری ار هم عارف می دانند و هم صوفی. اما آیا واقعا این گونه است؟ در هر صورت منابع و مآخذ نوشته شده دست ما را در این زمینه بسته است؛ مگر اینکه در آثار جدید که بنا است نوشته شود تحولی ایجاد کنیم و به طور جداگانه روی این دو مورد بحث شود. محدوده ها و مرزهای هر کدام را مشخص کنیم تا از این به بعد خلطی صورت نگیرد و برداشت هایی که به طور کلی مبهم است، اشاعه پیدا نکند.
تعریف عرفان و تصوف
عرفان یا معرفت به معنی شناخت است و در اصطلاح، معرفت قلبی است که از طریق کشف و شهود حاصل می شود. کسی را که واجد مقام عرفان است، عارف می گویند و دانشی را که مبتنی بر عرفان است، معرفت می خوانند. تصوف به معنی پشمینه پوشی است و متصوف کسی را گویند که پشمینه پوش و پیرو راه صوفیان باشد.
از برای تسمیه ی صوفی به این نام وجوهی چند ذکر کرده اند: برخی عقیده دارند صوفی کسی است که صفای دل داشته باشد و نتیجه این که «تصوف» را مشتق از «صفا» می دانند. عده ای این کلمه را از «صفه» مشتق دانسته و صوفیان را در اعمال با «اصحاب صفه» مرتبط می دانند (اصحاب صفه گروهی از فقرای مسلمان بودند که به امر رسول اکرم (ص) در صفه ی مسجد النبی سکونت داشتند.) گروهی گفته اند که این کلمه مشتق از «صف» است و صوفیان کسانی هستند که در پیشگاه خدا در صف اول باشند. جمعی برآنند که صوفی منسوب به «صوفانه» است و آن گیاه نازک و کوتاهی است که فقرای بیابان گرد آن را می خورده اند. عده ای بر این عقیده اند که صوفی معرب «سونی» یونانی است و «تئوسوفیا» (خدا دوستی یا خداشناسی) با تصوف به نحوی پیوند دارد.
کلمه ی صوفی را مشتق از «صَفو» (برگزیده) دانسته اند و جمعی نیز صوفی را به صوفه (نموث بن مرٌُ) نسبت داده اند که خود و فرزندانش (بنی صوفه) در دوره ی جاهلیت خدمتگزار کعبه بودند.