یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

یارا فایل

مرجع دانلود انواع فایل

مقاله صهیونیسم مسیحی و جهان اسلام

اختصاصی از یارا فایل مقاله صهیونیسم مسیحی و جهان اسلام دانلود با لینک مستقیم و پرسرعت .

مقاله صهیونیسم مسیحی و جهان اسلام


مقاله صهیونیسم مسیحی و جهان اسلام

 

 

 

 

 

 

 


فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)

تعداد صفحات:58

فهرست مطالب:

چکیده
مقدمه
نظریه
مسیحیت‏
فصل اول :
مسیحیت در فرهنگ اسلامی
فصل دوم :
مسیحیت موجود
فصل دوم :
ارزیابی باورهای مسیحی
فصل چهارم :
عقاید مسیحیان دربارۀ روزکرستمس واول سال عیسوی
صهیونیسم‏
فصل اول :
شخصیت‌های صهیونیستی
فصل دوم :
تاسیس صهیونیسم و مهم ترین شخصیت های آن
فصل سوم :
افکار و اعتقادات صهیونیسم
فصل چهارم :
ریشه های فکری و اعتقادی صهیونیسم
فصل پنجم :
بانیان اصلی صهیونیسم
مسیحیت صهیونیستى‏
فصل اول :
صهیونیسم مسیحی؛ مکتبی نوظهور
فصل دوم :
بنیاد های دین شناختی صهیونیسم مسیحی
فصل سوم :
انجیل و مبلغان آن
فصل چهارم :
معبد بزرگ جایگزین بیت‌المقدس
سخن آخر
نتیجه‌گیری
فهرست منابع



چکیده
حرکت جهانی صهیونیسم از اواخر قرن نوزدهم به رهبری «هرتزل» در کنفرانسی که در سال 1897 در شهر بال سوئیس برگزار شد، بنا نهاده شد. بعد از جنگ جهانی اول، کانون ملی یهودیان در فلسطین به قیمومیت انگلیس تشکیل گردید و پس از جنگ دوم جهانی با محاصره و خرید (البته کل زمین‌هایی که یهودیان خریدند، هرگز از 2% تجاوز نکرد؛ ولی یهودیان مدعی هستند که زمین‌‌های فلسطینیان را خریدیم و با همین ادعا، خود را مالک بر کل سرزمین فلسطین می‌دانند!) زمین‌های فلسطینی، تبدیل به دولت و کشور اسرائیل شد؛ حتی در اواخر قرن نوزدهم، یعنی تقریباً 50 سال قبل از کنفرانس بال، نخست‌وزیر وقت انگلستان «بنیامین دیزرائیلی» به یک خانواده بزرگ یهودی قول تشکیل حکومت و دولتی یهودی در فلسطین را داده بود.بنابراین در حقیقت رهبران دینی و سیاسی انگلستان و سپس ایالات متحدة امریکا بانیان اصلی وحامیان فعلی صهیونیسم هستند؛ زیرا اگر غیر از این بود، کشورهای غربی، به‌ویژه همین دو کشور، واکنش‌های بسیاری دربرابر جنایات صهیونیسم‌ها در فلسطین و دیگر نقاط دنیا از خود نشان می‌دادند. در مجموع، بسیاری از صاحب‌نظران برجستة دنیا بر این عقیده هستند که صهیونیست‌ها اروپا و امریکا را اداره می‌کنند. به‌هرحال، حمایت‌های غرب به حدی است که سبب شده سازمان ملل و جوامع بین‌المللی مدافع حقوق بشر نیز سکوت کنند و حتی امریکا با نفوذ خود، جلوی تحرک آن‌ها را به شکلی گرفته است که در حقیقت، سازمان ملل نیز در راستای منافع آن‌ها گام برمی‌دارد؛ چراکه بی‌شک یکی از انتظارات مهم جامعه جهانی از سازمان ملل، پایبندی به منشور خود می‌باشد. برمبنای تعریفی که در منشور این سازمان ارائه شده، مجمعی برای حفظ نظم و عدالت بین‌الملی است؛ زیرا تأسیس سازمان ملل، مولود تفکر دولت‌‌هایی است که در میانة جنگ دوم جهانی، تعرضات و جنایات جنگی چهره‌هایی مانند هیتلر را دیده بودند و با شکل‌دادن به این سازمان و فعال‌کردن آن در عرصة بین‌المللی، کوشیدند تا از ظهور دوبارة این‌گونه چهره‌ها جلوگیری ‌کنند و زمینه‌های تعر، توسعه‌طلبی و گردنکشی دولت‌های یاغی را در جهان از بین ببرند.اما از همان آغاز مشخص بود که دولت‌های مؤسس سازمان ملل، خود به‌دلیل حمایت از حکومت‌های دیکتاتوری و به‌دلیل دست داشتن در بسیاری از جنایات جنگی نمی‌توانستند موجودیت سازمانی را تضمین کنند که در منشور خود بر لزوم حراست از جهانی بدون تجاوز و خودکامگی تأکید کرده است. درواقع تضاد میان منشور و ماهیت موسسان، زمینه‌ساز اولیة ظهور جنایتکاران جنگی در عرصة بین‌المللی شد. تأسیس رژیم جنایت پیشة صهیونیستی نیز مولود همین تضاد بود؛ در نتیجه سازمانی که با هدف دفاع از امنیت، نظم و عدالت بین‌المللی شکل گرفته بود، خود عامل تجزیه فلسطین و واگذاری بخش عمدة این سرزمین به گروه‌های تروریستی یهودی گردید؛ به‌عبارت روشن‌تر، سازمان ملل و رژیم صهیونیستی، هر دو مولود جنگ دوم جهانی هستند، هر دو در یک مقطع زمانی شکل گرفتند و بانیان تأسیس هر دو آن‌ها، دولت‌های واحدی بودند و این مبدأ واحد، همان «صهیونیسم جهانی» است و هر دو به یک معنا کانون‌های ثقل سیاست غرب هستند؛ با این تفاوت که یکی مأموریت منطقه‌ای و دیگری مأموریت جهانی دارد. درواقع غرب، سازمان ملل و رژیم صهیونیستی، مکمل راهکار سیاسی یکدیگرند.در مقالة پیوست برآنیم تا 1. مشخص شود که چگونه موجودیت اسرائیل و صهیونیسم با منافع استراتژیک غرب، به‌ویژه امریکا و انگلیس عجین شده است و اهداف مشترک آن‌ها برای نابودی اسلام، به‌ویژه تشیع چیست؟ که حاصل بخشی از آن برنامه‌ها تا چندی پیش، نابودی فلسطین بود و بعد افغانستان و اکنون نیز عراق دستخوش این بازی قرارگرفته و به ترتیب کشورهای اسلامی را تحت‌الشعاع خود قرار داده است و چگونه به بهانه‌های دینی و ظهور مسیح و تکیه بر تفاسیر گوناگونی از انجیل به خراب‌کردن اماکن مقدس اسلامی پرداخته و در حقیقت درصدد پیشبرد اهداف سیاسی خود هستند. نشان دادن چهرة واقعی امریکا و انگلیس و غرب به کسانی که همیشه دم از ارتباط با امریکا و غرب می‌زند؛ آن‌هایی که در خیال خود، این‌چنین می‌اندیشند که جنگ اسلام و کفر بر سر امور خرد است و بس و می‌توان در عین مسلمان بودن، غربی نیز زندگی کرد و بر سر در تمدن غرب، نام دین را هم نوشت. آن‌ها می‌خواهند با یک «بسم‌الله» لیبرال دموکراسی غرب را اسلامی کنند؛ غافل از این‌که غربی‌ها به نام دموکراتیزه کردن (به همان بهانه‌ای که امریکا بعد از نیافتن سلاح اتمی در عراق عنوان کرد که به علت دموکراتیزه کردن عراق ما این‌جا مانده‌ایم) می‌خواهند موجودیت، اسلام، سرزمین و همه چیز ما را بگیرند؛ و غافل هستند از این‌که جنگ، جنگ صلیبی است و در عراق نیز بوش این واژه را تصادفی و از روی سهو بر زبان جاری نکرد.

 

مقدمه
نتخاب واژة «اسرائیل» به‌عنوان نامی برای دولت یهود تازه تأسیس شده انتخابی ناگهانی نبود، زیرا این واژه ـــ که دین را به دولت ارتباط می‌دهد ـــ در همة دعاهای نمازهایی که در کنیسه‌ها خوانده می‌شود، وجود دارد و معمولاً در نمازهای کلیسا‌ها نیز تکرار می‌گردد؛ بدین‌سبب نام اسرائیل برای مسیحیان و یهودیان حرمت یکسانی دارد.صهیونیسم نیز که به‌عنوان حاصل یک تفکر دینی و سیاسی در قرن نوزدهم و بیستم م. مطرح گردید و شکل گرفت، توانست با استفاده از تحولات اروپا در این دو قرن به یک جریان فکری و سیاسی قدرتمند در میان یهودیان جهان و بسیاری از غیریهودیان، به‌ویژه مسیحیت تبدیل شود و آشکار است که همان‌گونه که این دو پدیده، یعنی، یهودیت و صهیونیسم توانستند بر یکدیگر تأثیر گذارند؛ همان تأثیر را در قشری از مسیحیت همسو با یهودیت نیز گذاشته است. به گفتة «نویهض» نویسندة کتاب ارزشمند،«پروتکل‌های دانشوران صهیون»، امروز صهیونیست جهانی با یهودیت یکی است. این دو، دو روی یک سکه‌اند.یکی از مهم‌ترین عواملی که صهیونیست‌ها توانستند بر مسیحیت تأثیر گذارند و حتی آن‌ها را تحت سیطره خود قرار دهند، واکنش‌ گریز از «سامی‌ستیزی» مسیحیان بود و در تبیین آن‌، جنگ «هیتلر» ضد یهودیان و قتل عام آنان مثال زده می‌شد. درپی آن، هرکس با سامیان دشمن باشد، منفور شمرده می‌شود؛ حتی خود عرب‌ها که اصلاً سامی نژاد هستند، در دفع تهمت سامی‌ستیزی دچار مشکل شده‌اند.در نتیجه این واکنش‌های احساسی ناشی از جنایات گستاخانة نازی‌ها سبب شد تا دو وصیت به وصایای ده‌گانة حضرت مسیح(ع) اضافه شود:
1. دشمن سامی‌ها نباش.
2. باید با هرکس که دربرابر سامی‌ها است، دشمن باشی.
به این ترتیب، مسیحی‌های مخالف صهیونیزم، به‌عنوان یک جنبش سیاسی و حتی یهودیان غیرصهیونیست متهم می‌شوند که سامی‌ستیز هستند.
دکتر «دیوید رایزمن»، استاد دانشگاه آمریکایی «هاروارد»، چند سال پیش در مجلة «جویش نیوزلتر» نوشت:
«صهیونیسم دارای چند حربه است، یکی این‌که با آرای یهودیان، دشمنان خود را تهدید می‌‌کند و دو سلاح دیگر وی که از سلاح اول از اهمیت کمتری برخوردار نیستند، عبارتند از: مهارت در سازماندهی و منابع مالی و سوم، هرکس را که با هدف سیاسی‌اش در جهت مخالف منافع اسرائیل باشد، به سامی‌ستیزی متهم می‌کند.»بنابراین حربه‌های گوناگون صهیونیسم، مانند سامی‌ستیزی از یک‌سو و از سوی‌دیگر کمرنگ شدن اعتقادات دینی در مسیحیت با اهداف صهیونیزم و یهودیت ـــ که تعبد دربرابر تعالیم دین یهود و اطاعت از آن‌ها مخصوص افراد سالخورده و روحانیان است ـــ و با مشابه آن چیزی که در مسیحیت بعد از رنسانس اتفاق افتاد، سازگار شد و رفته‌رفته بستر مناسبی برای پدید آمدن صهیونیسم مسیحی، به‌ویژه در نوع پروتستان را فراهم کرد.در دنیای جدید، دین مسیحیت به شدت رنگ کثرت‌خواهی (pluralism) به خود گرفته است. اصولاً تقسیم‌بندی اولیه در درون مسیحیت، شامل سه گروه عمده، یعنی ارتدکس، کاتولیک رومی و پروتستان بود؛ اما امروزه در داخل این گروه‌ها، تقسیمات گوناگون و فراوانی وجود دارد. درحال حاضر کلیسای ارتدکس شرقی چهار اسقف عمده دارد که ریشه‌های باستانی دارند؛ یعنی اسقف اعظم قسطنطنیه، اسکندریه، انطاکیه و اورشلیم، همچنین تعدادی اسقف اعظم جدید نظیر شیوخ کلیساهای رومانی، بلغارستان و روسیه که بعدها به‌وجود آمده‌‌اند. در بین مجموعه‌‌های پروتستان نیز گروه‌های مختلفی نظیر، اسپریتوالیست‌ها، (spiritualists)
تئوسوفیست‌‌ها،(Theosophists) و گروه‌‌های بسیار دیگری دیده می‌شوند. وضعیت آیین مسیحیت در ایالات متحده از این هم پیچیده‌تر است.امروزه در امریکا صدها تشکیلات رسمی دینی وجود دارد که نه ارتدکس هستند و نه کاتولیک رومی. در میان این‌ها از گروه‌های درجه دوم و فرعی پروتستانی نظیر: متدیست‌ها، کلیسا‌های مشایخی، باپتیست‌ها، تجمع‌گرایان (Conqre garionalists) و «حواریون عیسی(ع)» (Disciples of christ) می‌توان نام برد؛ حتی در بین این گروه‌های فرعی نیز تقسیمات دیگری وجود دارد.این گروه‌ها و فرقه‌‌ها تنها گوشة کوچکی از فرقه‌های درونی در آیین مسیحیت است؛ زیرا در قرن‌های اخیر بر اثر بروز اختلافات بین مسیحیان در عقاید و مناسک دینی، فرقه‌ها و کلیساهای دیگری در جوامع مسیحی پدید آمده است. تعداد این نوع فرقه‌ها آن‌قدر زیاد است که حتی نام بردن آن‌ها نیز کار دشواری است. اختلافات آن‌ها نیز به‌قدری آشکار و عمیق است که یک ناظر بی‌طرف در گمان می‌افتد که آیا پیروان آن‌ها دنباله‌رو دین اصلی مسیح هستند یا آن‌که ادیان گوناگون را پیروی می‌‌کنند؟ بعضی از آن‌ها در اعلا درجة توحید و بعضی دیگر نزدیک به مظاهر و مبادی شرک هستند و جالب آن‌که همة آن‌ها خود را در سایة دین مسیح جای داده‌اند.یکی از ویژگی‌های کلیسای پروتستانیسم، رابطه بسیار نزدیک آن‌ها با دولت‌های اروپایی است و این دولت‌ها برای ترویج مسیحیت پروتستانیسم از مبلغان خود در کشورهای جهان سوم، حمایت‌های گستردة مالی، تبلیغاتی و سیاسی می‌‌‌کنند؛ برای نمونه در انگلستان، دولت و کلیسای پروتستان از یکدیگر جدا نیستند و ملکة انگلیس در رأس دولت و کلیسا قرار دارد.



نظریه
در نام و عنوان پایان نامه ، مسیحیت صهیونیستى را نظریه نامیدیم؛ علت آن، این است که نظریه یا تئورى، به معناى رأى و اندیشه به کار مى‏رود و نیز، نمایان‏گر کوششى است که براى فهم یک پدیده یا علل رابطه متقابل میان چند پدیده صورت مى‏گیرد. در واقع، تئورى در پى تشریح آن است که چرا پدیده مشخصى رخ داده و به عبارت دیگر،آن، مجموعه یک‏پارچه از روابطى است که داراى سطح معینى از اعتبارند. هم‏چنین، نظریه، مجموعه‏اى از قاعده‏هاست که به رفتار یا پدیده خاصى مربوط مى‏شود، و البته، نظریه،قابل اثبات نیست؛ اما مى‏توان به آن معتقد بود و از این رو، فرضیه‏اى ثابت نشده است.  


دانلود با لینک مستقیم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.