فرمت فایل : WORD (قابل ویرایش)
تعداد صفحات:44
فهرست مطالب:
بخش اول: تعاریف
جنگ روانی امروزه یکی از پیچیدهترین روشهای تبلیغاتی محسوب میشود که با توجه به سوژهها و شرایط گوناگون، تعاریف متفاوتی دارد و به این دلیل لازم است که چارچوب واژگاه و عبارات در هر تعریف تعیین و مشخص باشد. هر چقدر که محدوده تعاریف و واژگان مشخص و محدود باشد عملیاتی سازی مفهوم جنگ روانی به وسیله پژوهشگران آسانتر خواهد شد.
اما اگر محدوده تعاریف جنگ روانی مشخص نباشد، تداخل بین حوزههای مختلف جنگ روانی پیش خواهد آمد و هر کس میتواند تعریفی متفاوت از دیگران ارائه کند و دیگران نیز به راحتی میتواند براساس سلیقه و دانش خود از جنگهای روانی به قضاوت درخصوص فعالیت دیگران بپردازد. بدین لحاظ برای جلوگیری از خلط مبحث در این مثال سعی شده است تا حد امکان جنگ روانی که قابلیت بهرهبرداری در فعالیت سیاسی احزاب و گروههای سیاسی دارد مورد بررسی قرار گیرد.
1-1. جنگ روانی
جنگ روانی از واژههایی است که تاکنون تعاریف متنوع و گوناگونی براساس شرایط استفاده از آن ارائه شده است، صلاح نصر نویسنده مصری در تعریف جنگ روانی میگوید: جنگ روانی همان جنگ کلمه و عقیده است، خواه به صورت مخفی، آشکار، شفاهی و یا کتبی باشد. اساساًَ سلاحی است که به انسان و عقل او توجه دارد و هر گاه امکان برقراری ارتباط عاطفی را داشته باشد میتواند به اعماق او نفوذ کند. (شیرازی 1376، ص 14).
ارتش امریکا در مارس 1955 در آییننامه رزمی خود تعریف جالب توجه و تقریباً کامل از جنگ روانی در عرصه بینالمللی ارائه کرد. جنگ روانی در آییننامه یاد شده این گونه تعریف شده است: جنگ روانی استفاده دقیق و طراحی شده از تبلیغات و دیگر اعمالی است که منظور اصلی آن تأثیرگذاری بر عقاید، احساسات، تأملات و رفتار دشمن، گروه بیطرف و یا گروه دوست است به نحوی که پشتیبانی برای برآوردن مقاصد و اهداف ملی باشد.
دیدگاهی دیگر جنگ روانی را این چنین توصیف کردهاند: جنگ روانی عبارت است از یک جریان ارتباطی که در آن دو طرف انسانی شرکت داشته و یک طرف یا هر دو طرف سعی دارد تا با تأثیر گذاردن بر افکار، عواطف و تمایلات طرف دیگر او را وادار به انجام رفتاری مطابق خواست خود که هدف نهایی اوست بنماید. (شیرازی 1376، ص 14).
جان کالیز نظریهپرداز و استاد سابق دانشگاه ملی جنگ امریکا در تعریف جنگ روانی مینویسد: جنگ روانی عبارت است از استفاده طراحی شده از تبلیغات و ابزارهای مربوط به آن برای نفوذ در خصوصیات فکری دشمن با توجه به شیوههایی که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملی مجری میشود. (شیرازی 1376، ص 14 و 15).
به اعتقاد ویلیام داقراتی جنگ روانی عبارت است از مجموع اقدامات یک کشور که به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتار دولتها و مردم خارجی در جهت مطلوب و یا ابزارهایی غیر از ابزار نظامی، سیاسی واقتصادی انجام میشود. طرفداران این نگرش اغلب بر این باورند که تبلیغات جزء اصلی و اساسی جنگ روانی است نه همه آن، نگرش دومی وجود دارد که معتقد است جنگ روانی طیف وسیعی از فعالیتها نظیر ترور و خشونت سمبلیک (که به منظور ارعاب یا ترغیب مخالفان طراحی میشوند) را در برمیگیرد. معتقدان به این نگرش، فعالیتهای پنهان نظیر جاسوسی، براندازی، آدم کشی و دیگر اشکال تروریزم و سانسور را زمانی که برای قالببندی افکار و رفتار گروههای خاص طراحی شده باشد در قلمرو جنگ روانی قرار میدهند (حسینی 1372، ص 2).
با توجه به تعاریف مذکور میتوان گفت: جنگ روانی عبارت از مجموعه اقدامات تبلیغی ـ روانی یک کشور یا گروه به منظور اثرگذاری و نفوذ بر عقاید و رفتارهای دولتها و مردم در جهت مطلوب خود به پشتیبانی زمینهها و ابزارهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی است.
2-1. انواع جنگ روانی
جنگ روانی براساس اهداف و مقاصد تعیین شده تقسیمبندی خاصی دارد و استفاده از یک تقسیمبندی برای کلیه جنگهای روانی منطقی به نظر نمیرسد. اولین سطح در تحلیل جنگهای روانی حوزه جنگ روانی است. حوزه جنگ روانی به دو دسته ملی و فراملی تقسیم میشود. حوزه ملی، جنگ روانی بین احزاب و گروههای سیاسی داخلی است که درصدد به دست آوردن قدرت از هر طریق ممکن میباشند. سطح دوم جنگ روانی در عرصههای فراملی است که در این نوع جنگهای تبلیغاتی، درگیری و تخاصم بین کشورها است و این دولتها میباشند که برای غالب شدن برطرف مقابل درصدد استفاده از جنگهای روانی برمیآیند. البته لازم به یادآوری است که همیشه جنگهای فراملی برای تسخیر کشورهای دیگر نیست بلکه با توجه به این اصل که در روابط بینالملل دوست و دشمن دائمی وجود ندارد، به همه کشورها به چشم دشمنان بالفعل یا بالقوه نگاه میشود لذا برای گرفتن امتیازات از کشورها طرف مقابل نیاز به استفاده از شیوههای مسالمتآمیز جنگ روانی با اهداف محدودی دارد.
محمد شیرازی در سطح دوم جنگ روانی را به سه نوع استراتژیک، تاکتیکی و تحکیمی (یا تثبیتی) به شرح زیر تقسیم میکند:
جنگهای روانی استراتژیک چون در بلندمدت اجرا میشوند به راحتی و بدون پژوهشهای علمی قابل رؤیت نیستند به طور مثال افتتاح شبکههای مختلف خبری اینترنتی فعالیتی خیلی ساده و کم ضرر برای رقبا محسوب میشود و کمتر گروهی درصدد مقابله با این شبکهها است اما در بلندمدت این تأثیرات با نشان دادن کارایی خود باعث موفقیت گروه منبع یا مرجع خواهد شد.
نمونههای این نوع جنگ روانی فشارهایی است که گروهها به یکدیگر در موارد سیاسی وارد میسازند مانند تعابیر ناصواب از گفتههای حریفان، تعمیم ناروای آنها به افراد و گروههایی که مورد نفرت یا بیزاری مردم و غیره میباشند. در این نوع از جنگ روانی تکنیکهای تبلیغاتی به خوبی قابل شناسایی میباشند و حتی شهروندان غیرسیاسی که تنها کمی کنجکاوی و دقت نظر داشته باشند نیز توان شناسایی تمهیدات و شگردهای تبلیغاتی را دارند.
بخش دوم: عملیاتی سازیی جنگ روانی
جنگ روانی از زیرمجموعههای علوم ارتباطات و به خصوص تبلیغات است که تا به امروز درخصوص آن نظریهپردازیهای فراوانی شده است بیشتر این نظریهپردازیها با هدف محدودسازی حوزه جنگ روانی به عرصه فراملی انجام شده است. محدودیت حوزه جنگ روانی باعث کم شدن مصداقهای جنگ روانی و تمایل نظریهپردازی به جای فعالیتهای کاربردی و یا اظهارنظر پیرامون مصداقهای جنگ روانی و تمایل نظریهپردازی به جای فعالیتهای کاربردی و یا اظهارنظر پیرامون مصداقهای آن میشود. برای نمونه اولین جنگ روانی حرفهای، جنگ روانی آمریکا در ویتنام و آخرین آن جنگ روانی آمریکا و انگلیس علیه عراق در سال 2003 است که حتی خیلیها موفقیتی برای آن در نظر نمیگیرند ولی به عنوان یک جنگ روانی مطرح است.
اما جنگ روانی در حوزههای ملی از موارد نادری است که کمتر گروه یا حزبی این شیوه را تأیید میکند. مشاهده تحقیقات در اکثر کشورها نشان میدهد که کلیه مطالب مربوط به جنگ روانی فراملی است و درگیریهای داخلی بین احزاب و گروهها در قالب تبلیغات و به خصوص تبلیغات منفی مطرح میشود. لذا برای اولین بار در این گزارش تحقیقی سعی میشود جنگ روانی در بعد داخلی عملیاتی شود.
سه مرحله جنگ روانی در داخل عبارتند از بررسی اهداف، بررسی نشانگاهها و در نهایت بررسی فشارهای عملی.
1-2. اهداف جنگ روانی
جنگ روانی همچون تمامی فعالیتهای ارتباطی دیگر است که تعیین هدف در آن مهمترین مرحله محسوب میشود و هر مقدار هدف با امکانات و تواناییهای دستاندرکاران جنگ روانی و شرایط جامعه تطابق داشته باشد احتمال دسترسی به آن نیز امکانپذیرتر خواهد بود و اگر همخوانی و انطباقی بین امکانات و تجهیزات با اهداف تعیین شده وجود نداشته باشد دسترسی به اهداف نیز مقدور نخواهد بود. برای تعیین اهداف واقعبینانه در جنگهای روانی در ابعاد ملی به چند موضوع باید توجه شود.
اولین موضوع وضعیت و شرایط کارگزاران جنگ روانی است. هر کارگزار جنگ روانی دارای امکانات، ابزار، هزینه و مقاصد خاصی است که اهداف جنگ روانی براساس این عناصر باید تعیین شود به طور مثال اگر گروهی فاقد رسانههای همگانی برای تبلیغات در سطح ملی است نمیتواند اهدافی برای سطوح ملی طراحی کند و یا اگر گروه یا حزبی فاقد رسانههای الکترونیک است نمیتواند روی نشانگاه عامه تأکید زیادی داشته باشد و میباید نشانگاههای خود را بیشتر به قشر تحصیل کرده که از رسانههای مکتوب استفاده میکنند معطوف کند.
نکته دیگر داشتن بودجه لازم برای جنگهای روانی است. هر جنگ روانی نیازمند سیستم برنامهریزی، سیستمهای اطلاعاتی، سیستمهای ارتباطی، اهرمهای غیرتبلیغاتی مانند پول و سرمایه، داشتن امکانات رسانهای و غیره است که تمامی این موارد نیازمند به بودجه مالی لازم است و نمیتوان بدون صرف اعتبارات مالی آنها را تحقق بخشید و در آخر برآورد مقاصد است، خاطرنشان میشود که در جنگ روانی آمال و آرزوهای گروهها و احزاب به عنوان اهداف جنگ روانی محسوب نمیشوند بلکه با توجه به دیگر عوامل کلیه یا تنها بخشی از آمال و آرزوها به عنوان هدف تعیین میشوند.