مقدمه
یکی از مهمترین مسایل اعتقادی عصر ما مسأله نسبت "تدین" با "تعقل" و ارتباط میان آن دو است. پیشینه این مسأله به قدمت پیدایش ادیان الهی برمیگردد، ولی امروزه به جهت بسط و گسترش زیاد علوم و معارف بشری، به صورت جدیتر و جدیدتر مطرح است و عمدتا در قالب رابطه علم و دین مورد بحث قرار میگیرد.
یکی از عوامل اصلی عدم رویکرد پارهای از نسل جوان به دین این است که کسانی دین را امری غیر معقول و غیر منطقی و غیر علمی قلمداد کردهاند. این گروه را اعتقاد بر آن است که اصولاً در دین نباید به دنبال یک نظام منطقی و عقلانی بود. یعنی دین برنمیتابد که به محک تفکر منطقی زده شود و از این آزمایش سربلند بیرون آید. میگویند چگونه میتوان تفکر و استدلال کرد و به لوازم آنها ملتزم شد و در عین حال متدین و متعبد ماند؟
پیش فرض این طایفه این است که علوم و معارف بشری، یعنی آنچه که از غیر طریق الهی حاصل آمده و تراوش فکر بشر است با علوم و معارف الهی ـ که فرآورده وحی اند ـ تعارض داشته و غیر قابل جمع است! یکی از ترفندهای مخوف تهاجم فرهنگی این است که دین را از صحنه دانش، فرهنگ و سیاست و... بیرون کنند و در همین راستا است که دشمن سعی وافر دارد چهرهای عبوس و غیر منطقی و غیر علمی از دین ترسیم نماید تا نسل جوان دوستدار جمال و خواهان دانش و کمال، خود به خود از دین فاصله بگیرد، چه با حذف دین از جامعه، هر اقدام دیگری ممکن و آسان است.
و ...
تعداد صفحات : 20 صفحه
نوع فایل : word (قابل ویرایش )